عبدالرحیم سلیمانی
عيسي مسيح(ع) در سخني كه در منابع اسلامي نقل شده است، وظيفه عمومي نسبت به مبارزه با ظلم و ستم را با تاكيد زياد بيان ميكند و عواقب و نتايج بيتفاوتي در مقابل آنرا برمي شمرد. آن حضرت ميفرمايد:
«به حق براي شما ميگويم كه آتشسوزي در يك خانه واقع ميشود اما پيوسته از خانهاي به خانه ديگر سرايت ميكند تا اينكه خانههاي بسيار زيادي را در بر ميگيرد، مگر اينكه آن خانه نخست را دريابند و آن را از بن بردارند تا آتش از اساس خاموش گردد. همينگونه است ستمگر نخست؛ اگر جلوي دست او را بگيرند در پي او پيشواي ستمگري نيايد كه به او اقتدا كند، همانطور كه اگر آتش در خانه اول چوب يا تخته نيابد چيزي را نميسوزاند.
به حق براي شما ميگويم كه هر كس ماري را ببيند كه قصد برادرش را كرده كه او را نيش بزند و به برادر اخطار ندهد و او را آگاه نگرداند و مار او را بكشد در خون او شريك است... و هر كس بتواند جلو ستمگري را بگيرد و چنين نكند مانند كسي است كه مرتكب ظلم و ستم شده است. چگونه ظالم و ستمگر بهراسد در حالي كه در ميان شما آسوده زندگي ميكند و كسي جلو او را نميگيرد و او را باز نميدارد و دستش را كوتاه نميكند؟ چه چيزي مانع ظلم ظالمان ميشود و چگونه در اين حالت ظالمان و ستمگران مغرور نگردند؟ آيا همين بس است كه كسي بگويد من ظلم نميكنم و هر كس ميخواهد ظلم كند و ظلم را ببيند و جلو آن را نگيرد؟! اگر مطلب اين گونه است پس چرا همه مردم همراه با ظالماني كه اعمال آنان را انجام ندادهاند و ظلم نكردهاند در عواقب و گرفتاريهاي خطاهاي آنان در همين دنيا شريكند؟!
به حق براي شما ميگويم كه هر كار و فعاليت انسان ستمديدهاي كه با سخن يا عمل يا حقد و كينه ياري نشود در ملكوت آسمان بزرگ خواهد بود» (تحف العقول، پندهاي مسيح(ع)).
از اين سخن حضرت عيسي(ع) چند نكته بسيار مهم ميتوان برداشت كرد:
1- ظلم و ستم مانند يك بيماري مسري است و اگر در ابتدا جلو آن گرفته نشود همه گير و فراگير ميشود. اين گونه نيست كه كسي كه در جامعه شاهد ظلم و ستم است و چشم به روي آن ميبندد و سكوت ميكند خودش از شر ظلم و ستم در امان باشد. ظلم شعله آتشي را ماند كه چون افروخته گردد همه را در بر ميگيرد و به پيش ميرود و هر چه بيشتر ميسوزاند فروزندهتر ميشود. ظلم آتشي است كه چون يك خانه را بگيرد به آن توقف نميكند و همه خانههاي محله يا شهر را ميسوزاند و اگر اهالي شهر يا محله ميخواهند كه از شر آن در امان باشند همه بايد دست به دست هم دهند تا در همان خانه اول جلوي آن را بگيرند. تا نهالي ريشه ندوانيده و ساقهاش كلفت نشده بايد آن را اگر مضر است از ريشه كند و آنگاه كه به درخت تنومندي تبديل شود در آوردن ريشه آن كاري بس مشكل است.
از اين قسمت سخن حضرت عيسي(ع) بر ميآيد كه انسانها براي اينكه خودشان زندگي آرامي داشته باشند و از ظلم و ستم در امان باشند بايد با اصل ظلم و ستم مبارزه كنند و بنابراين بايد برايشان فرقي نكند كه اين ظلم و ستم نسبت به چه كسي انجام ميشود. جامعه بايد از ستم و حقكشي پاكيزه گردد تا همگان در آسايش باشند. در واقع جامعهاي كه در آن حقوق انسانها پايمال ميشود هرگز جامعه خوشبخت نيست و در چنين جامعه هيچ كس در امان نيست و آتش برافروخته ظلم دير يا زود دامن همگان را ميگيرد.
2- نكته دوم اينكه جداي از نتيجه دنيوي سكوت در مقابل ظلم، كه باعث ميشود دودش در همين دنيا به چشم خود انسان برود، به لحاظ ديني سكوت در مقابل ظلم و ستم در واقع شركت در آن است. عيسي مسيح(ع) در اين بخش از سخن خود ميفرمايد، همانطور كه كسي كه ماري را ميبيند كه به سوي انساني ميرود تا او را نيش بزند، اگر به آن انسان خبر ندهد، يا اگر ميتواند مار از او بر نگرداند به لحاظ ديني و اخلاقي ظلم كرده و در قتل او شريك است، همینطور كسي كه ظلم و ستم و تضييع حقي را در جامعه ميبيند و ميتواند با عمل يا سخن خود جلوي آن را بگيرد ولي چنين نكند در ظلم و ستم شريك است و مانند اين است كه خود مرتكب ظلم و ستم شده باشد. براي دیندار اين كافي نيست كه خود ظلم و ستم نكند بلكه وظيفه دارد به هر طريق ممكن جلو ظلم را بگيرد و كاري كند كه ظالم به هراس افتد و دست از عمل زشت خود بردارد.
3- نكته سوم درباره اهميت ياري نكردن ستمديده نزد خدا و مجازات آن است. ميفرمايد: اين نزد خداوند گناهي بسيار بزرگ و نابخشودني است كه ستمديده براي احقاق حق خود تلاش كند و ديگران با هر وسيلهاي كه ميتوانند، چه با سخن و چه با عمل و چه حتي با روي برتافتن از ظالم و اخم كردن نسبت به او يا هر كار ديگري، او را ياري ندهند. وظيفه انسانها تنها اين نيست كه ظلم و ستم نكنند، بلكه علاوه بر اين ياري ستمديده نيز وظيفه آنان است.
4- اين تكتك انسانها هستند كه در جامعه با بيتفاوتي و سكوت خود به ظهور و رشد و نمو ظلم و ستم كمك ميكنند. پديده شوم تضييع حقوق انسانها در بستري خاص و وضعيتي خاص در جامعه ظاهر ميشود. جامعه بيتفاوت و بيحركت و ساكت مكان امن و مناسبي براي پيدايش و رشد ظلم و ستم و ستمگر است.