عبدالرحیم سلیمانی
پیشرفت شگرف فنآوری بدون شک از ویژگیهای عصر حاضر است. این پیشرفت نعمتی بسیار مهم برای بشریت است، چرا که در زمینههای مختلف زندگی رفاه وآسایش را فراهم کرده و مشکلات گذشته انسان را بسیار آسان کرده است. این رشد شگفتآور در واقع قدرت انسان را بسیار افزوده است به گونهای که اگر او در گذشته حداکثر میتوانست شناخت مبهمی از طبیعت و جهان پیرامون خود پیدا کند، امروز به لطف رشد علم و صنعت و فناوری نه تنها میتواند شناخت بسیار روشن و دقیقی نسبت به طبیعت پیدا کند، بلکه میتواند در آن دخالت کند و آن را تغییر دهد. دانش جدید به مثابه کارد تیزی است در دست پزشکی حاذق که به وسیله آن میتواند جان انسانی را بستاند یا با جراحی خود به او حیاتی دوباره دهد.
حال که این کارد برنده در دست انسان مدرن است و در واقع طبیعت زیر پای اوست، بسیار مهم است که این انسان چه نگاهی به طبیعت دارد و رابطه خود را با آن چگونه تعریف میکند؟ آیا آن را ملک خود میداند که هرگونه بخواهد در آن تصرف کند، یا اینکه آن را موجودی مانند خود میداند که برای آن حقوقی قائل باشد و در برخورد با آن همه حقوق را رعایت کند، و یا اینکه بالاتر، آن را به مثابه مادر خود به حساب میآورد که نه تنها خود را ملزم به رعایت حقوق او میداند، بلکه وظیفه خود میداند که با تمام وجود به او احترام بگذارد، چرا که وجود خود را از او میداند؟
نگاه انسان مدرن به طبیعت از نوع اول بوده است و این امر باعث شده که این انسان دست به مادرکشی بزند و در واقع خویشتن را از شیر گوارا و حیاتبخش این مادر محروم سازد. انسان مدرن با برخورد نادرست با طبیعت و با استفاده یک سویه و نابجا از آن، محیط زیست خود را به خطر انداخته و بدین وسیله زندگی خود را با مشکل روبرو کرده است. برای مثال این انسان وقتی پا به قاره آمریکا نهاده، تعجب یک انسان بدوی سرخپوست را برانگیخته که چرا سفیدپوستان با طبیعت این گونه برخورد میکنند:
«عمل انسان سفیدپوست روح و بدن را خشن میگرداند. این درست نیست که مانند سفیدپوستان، زمین را پاره پاره کنیم و آن را ویران سازیم… ما صرفاً هدیهای را که از روی اختیار به ما داده میشود قبول میکنیم. ما بیش از مقداری که انگشتان طفل به پستان مادر صدمه میزند به زمین صدمه وارد نمیکنیم.» M.Hophe,1983,P.36))
سرخپوست دیگری میگوید:
«ما دوست نداریم که به درختان صدمه وارد کنیم. ما همیشه هرگاه برایمان ممکن باشد قبل از قطع درختان به آنها تنباکو پیشکش میکنیم. ما هرگز چوب را تلف نمیکنیم بلکه هر چه را قطع کردهایم مصرف میکنیم. اگر ما احساسات درخت را در نظر نگیریم همه درختان دیگر جنگل گریه میکنند و این قلب ما را نیز غمگین خواهد کرد.» (ibid)
این دو نگرش به طبیعت است. یکی طبیعت را مادر خود میداند و به آن احترام میگذارد و دیگری آن را ملک خود میداند و تلاش میکند آن را استخدام کرده، برده خود ساخته، از آن بهرهکشی نماید. بهرهکشی بیرویه و بیحساب انسان مدرن از طبیعت، بحران محیط زیست کنونی را رقم زده است و عجیب این است که کسی که حتی به خود رحم نمیکند و محیط زندگی خود را نابود میسازد، در عین حال خود را متمدن میشمارد و انسانهایی چون سرخپوستان را، که البته با زبان اسطوره عمیقترین سخنان حکیمانه را به زبان میآورند و به آنها در عمل پایبند هستند، بدوی و وحشی به حساب میآورد.
از آنجا که بحران محیط زیست کنونی بیشتر به دست انسان مدرن غربی رقم خورده و دین غالب جهان غرب ادیان ابراهیمی و بهویژه مسیحیت بوده است، کسانی انگشت اتهام را به سوی خود ادیان ابراهیمی گرفته، آموزههای این ادیان را عامل و علت اصلی به وجود آمدن این بحران شمردهاند. اما آیا واقعاً آموزههای ادیان ابراهیمی علت اصلی و بحران محیط زیست بودهاست؟ بحث را در چند محور پی میگیریم:
الف) انگشت اتهام به سوی ادیان ابراهیمی
بحران محیط زیست در عصر حاضر چنان حاد است که کسانی ملاک و معیار تقسیمبندی ادیان را همین احترام به طبیعت قرار داده و با همین معیار ادیان را به حق و باطل تقسیم کردهاند. مورخ مشهور، ارنولد توین بی، میگوید: «دین حق، دینی است که احترام به منزلت و قداست کل طبیعت را تعلیم میدهد. دین باطل، دینی است که ارضای حرص و آز بشر را به قیمت] هزینه کردن از[ طبیعت غیربشری جایز میداند. نتیجه آن که دینی که ما باید اکنون بپذیریم، «همه خداگرایی»[۱] است- بدان گونه که در آیین «شینتو» نشان داده شده است- و دینی که باید اکنون از آن دست برداریم، یکتاپرستی یهودی و ]گرایش[ غیرخداباورانه پسامسیحیّتی به پیشرفت علمی است، که این اعتقاد را که بشر اخلاقاً مجاز است برای ارضای حرض و آز خود از بقیه جهان بهرهبرداری کند، از مسیحیت به ارث برده است.» (کلارک، ۱۳۸۳، ص۱۲۵-۱۲۶)
لین وایت[۲] استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا، در سال ۱۹۶۷ مقالهای تحت عنوان «ریشههای تاریخی بحران بومشناختی ما» نوشت که برخی برآناند که مقاله او در ایجاد این اندیشه که ادیان ابراهیمی عامل بحران محیط زیست کنونی بوده است، بیشترین نقش را داشته است. (ر.ک.دوبل،پتریک،۱۳۸۴،ص۱۱۳-۱۱۴). سخن وایت این است که ادیان غیرابراهیمی آموزهای به نام «آنیمیسم» دارند که مطابق آن طبیعت را بعنوان یک شخص میشناسند که باید به او احترام گذاشت. اما متون مقدس ادیان ابراهیمی از یک سو طبیعت را بیجان و بیاحساس میداند و از سوی دیگر خدا را کاملاً از طبیعت جدا میکند و از سوی سوم به انسان بعد الوهی و ماورائی میدهد و آن را موجود کاملاً متفاوت از طبیعت میگرداند. این امور باعث شده است که انسان جدید غربی، حتی مارکسیستهایی که دین را قبول ندارند، تحت تأثیر این اندیشهها با طبیعت به صورتی نادرست برخورد کنند و به بهرهکشی بیرویه از آن بپردازند. (ر.ک.وایت،۱۳۸۴،ص۷۸-۸۱)
ب) دفاع از سنت ادیان ابراهیمی
در مقابل کسانی که انگشت اتهام را به سوی ادیان ابراهیمی میگرفتند کسانی برعکس، جدایی از این سنت را عامل اصلی بحران محیط زیست شمردهاند. دکتر سیدحسین نصر، که پیرو مکتب «سنتگرایی» است و سنتهای دیرپای دینی را حق میداند و در مقابل، «مدرنیته» را رد میکند، میگوید: با طبیعت باید به مثابه همسری برخورد کرد که انسان از او لذت میبرد و در قبال او مسئولیت نیز دارد. سنتهای دینی از انسان چنین برخوردی با طبیعت را طلب میکردهاند. اما نگاه انسان متجدّد به طبیعت متفاوت شده است. او به طبیعت مانند فاحشهای نگاه میکند که از آن بهره جنسی میبرد، اما در قبال او مسئولیتی ندارد. ولی این فاحشه کمکم به صورتی درمیآید که این بهرهکشی و تلذّذ هم از آن مقدور نیست. (ر.ک.نصر،۱۳۷۹،ص۹)
اما آیا مثال آقای نصر میتواند سخن متون اسلامی را به طور کامل بیان کند، یا اینکه سخن این متون مانند سخن سرخپوستی است که پیشتر نقل شد؟ آیا طبیعت همسر انسان است، که رابطه انسان با او قراردادی است، یا مادر انسان است، که وجود انسان از آن اوست؟ بعداً بیان خواهیم کرد که سخن متون اسلامی در این باره از نوع دومی است. به هر حال در مثال نباید مناقشه کرد و اصل سخن آقای نصر قابل توجه است که متون دینی احترام به طبیعت را طلب میکند. ایشان میگوید همه سنتهای دینی، و از جمله ادیان ابراهیمی، برای طبیعت تقدس قائل بودهاند و انسان مدرن به خاطر جدایی از خدا، از طبیعت تقدسزدایی کرده و همین باعث بحران محیط زیست کنونی شده است. (ر.ک.همان،ص۱۲-۱۳)
کسان دیگری در غرب تلاش کردهاند به سخنان وایت پاسخ دهند و دینی مانند مسیحیت را از اتّهام عاملیّت بحران محیط زیست مبرّا سازند. (ر.ک.مانکریف،۱۳۸۴،ص۱۱۰-۱۱۱) در این نوشتار کوتاه نمیتوان به همه بحثها در این زمینه پرداخت. به نظر میرسد که سخنان وایت، درباره متون مقدس یهودی- مسیحی، قابل پاسخ باشد و دفاعهایی که در اینباره صورت گرفته محکم مینماید. اما ما بر این هستیم که به برخی از سخنان در سنت اسلامی که از آنها احترام به طبیعت برداشت میشود اشاره کنیم.
ج) شمهای از احترام به طبیعت در متون اسلامی
متون اسلامی چه نگاهی به طبیعت و رابطه انسان با آن دارد؟ قبل از پاسخ به این پرسش مناسب است نکتهای را مطرح کنیم و آن اینکه کسانی در غرب طرفداران محیط زیست را به دو دسته سطحینگر و ژرفنگر تقسیم میکنند. دسته نخست کسانی هستند که میگویند انسان میتواند خود را مالک طبیعت بداند و از آن بهرهکشی کند، اما باید در این بهرهکشی حق دیگر انسانها را رعایت کند و به گونهای با آن برخورد نکند که دیگر انسانها و نسلهای آینده از آن محروم شوند. پس طبیعت برای انسان است و او محور همه چیز است، اما این طبیعت از آن همه انسانهاست و در استفاده از طبیعت باید حقوق دیگر انسانها را رعایت کرد. اما دسته دوم، کسانی هستند که ژرفنگر خوانده میشوند و میگویند خود طبیعت و حیوانات و گیاهان ذیحق هستند و جدای از منافع انسانها باید با آنها اخلاقی برخورد کرد. همانطور که انسان حق حیات و حقوق دیگر دارد، حیوانات و گیاهان نیز از همین حقوق برخوردارند و باید حقوق آنها را رعایت کرد. (کلارک،۱۳۸۳،ص۱۲۵-۱۲۶)
حال این پرسش مطرح میشود که اگر متون اسلامی بر حفظ محیط زیست تاکید میکند، از کدام نوع است؛ از نوع اول یا دوم؟ در این نوشتار کوتاه نمیتوانیم همه اشکالاتی را که به متون ادیان ابراهیمی وارد شد پاسخ دهیم؛ اما یک نکته قرآنی جای توجه دارد. هر چند در قرآن مجید «آنیمیسم» و روحداری طبیعت، آن گونه که در ادیان ابتدایی آمده، مطرح نیست، اما همین طبیعت مانند انسان با ملکوت خود، خدا را ستایش میکند؛ هر چند انسانها تسبیح آن را درک نمیکنند. (ر.ک.الاسراء/۴۴؛ الحدید/۱؛ الحشر/۱و۲۴: الصف/۱ و …). پس تفاوت نگاه قرآن به طبیعت با نگاه ادیان ابتدایی این است که در قرآن طبیعت عابد است و در آن ادیان معبود. اما این باعث نمیشود که طبیعت تقدّس نداشته باشد. اگر طبیعت عابد است، پس مانند انسانهای عابد تقدّس دارد.
از روایات اسلامی بر میآید که باید به طبیعت احترام گذاشت و این احترام نه به خاطر انسانها، بلکه به خاطر خود طبیعت است.
پیامبر خدا (ص) میفرماید: «تحفَّظوا من الارض فانها امُّکم، و انه لیس من احد عامل علیها خیرا او شرا الا و هی مُخبرهٌ به؛ از زمین مراقبت کنید، زیرا که او مادر شماست. و هر کس بر روی زمین خوب یا بد عمل کند، زمین از آن خبر می دهد.» (کنز العمال، ۴۳۶۷۳) و میفرماید:«تمسَّحوا بالارض فانها بکم برهٌ؛ زمین را نوازش کنید زیرا نسبت به شما نیکوکار است.» (همان، ح۱۹۷۷۸)
در دو حدیث فوق، با زمین به مثابه یک شخص برخورد شده است. این شخص که در واقع مادر انسانهاست، بدی و خوبی را می فهمد و شهادت می دهد و شایستگی نوازش کردن دارد. اگر پاسخ نیکیهای زمین را باید با نوازش کردن آن داد پس باید با خود او اخلاقی برخورد کرد.
آن حضرت در احادیث پُرشماری سخن از حقوق حیوانات و لزوم برخورد اخلاقی با آنان به میان میآورد. آن حضرت میفرماید: «به صورت حیوانات نزنید، زیرا آنها حمد و تسبیح خدا می گویند.» (الکافی، ج۶، ص۵۳۸) و میفرماید: «اگر ستمی که به حیوانات میکنید بر شما بخشیده شود، بسیاری از گناهان شما بخشوده شده است.» (کنز العمال، ح۲۴۹۷۳) و میفرماید: «نفرین خدا بر کسی که حیوانی را مثله کند.» (همان، ح۲۴۹۷۱) و میفرماید: «از کشتن هر جانداری بپرهیزید، مگر آنکه آزار برساند.» (همان، ح۳۹۹۸۱) و میفرماید: «اگر به گوسفند رحم کنی، خداوند به تو رحم خواهد کرد.» (مسند احمد ابن حنبل، ج۳، ۴۳۶) و میفرماید: «هر حیوان پرنده و غیرپرندهای به ناحق کشته شود، روز قیامت با قاتل خود مخاصمه می نماید.» (کنز العمال، ح۳۹۹۶۸) و میفرماید: «هر کس بیهوده گنجشکی را بکشد، روز قیامت میآید و نزد عرش فریاد میزند: پروردگارا! از این بپرس که چرا بیفایده مرا کشت.» (مستدرک الوسایل، ج۸، ص۳۰۳)
پیامبر خدا به سرنوشت دو زن اشاره میکند که یکی به حیوانی خدمت کرده و دیگری ظلم؛ زن بدکارهای سگی را بر لب چاه آبی یافت که از تشنگی در حال هلاکت بود. پس کفش خود را در آورده سرپوش خود را به آن بسته از چاه آب کشید و سگ را سیراب کرد. خدا به خاطر این خدمت، او را بخشید. (کنز العمال، ح۴۳۱۱۶؛ صحیح بخاری، ج۴، ص۱۰۰) و زن دیگری به خاطر اینکه گربهای را بسته بود تا از تشنگی به هلاکت رسید، داخل آتش گردید. (همان؛ مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۸۰)
آن حضرت درباره قطع درختان میفرماید: «لا تقطعوا شجرا الا ان تضطروا الیها؛ تا ناچار نشوید درختی را قطع نکنید.» (کافی، ج۵، ص۲۷) آن حضرت درباره قطع درخت سدر، که در حجاز زیاد بود، فرمود: «من قطع سدرهً صوب الله رأسه فی النار؛ هر کس درخت سدری را قطع کند، خداوند او را با سر در آتش خواهد افکند.» (سنن ابوداوود، ج۴، ص۳۶۱) همچنین آن حضرت کسی را که درخت سدری را قطع کند لعنت کردند. (همان) همچنین آن حضرت از قطع درختان مدینه منع فرمود. (همان) آن حضرت حتی در جنگ، که چه بسا وضعیت غیرعادی است و برخی از اعمال جایز میگردد، اکیداً از قطع درختان نهی فرمودند. (بحار الانوار، ج۲۱، ص۹۰) امام علی(ع) قطع نکردن درختان سبز را باعث طولانی شدن عمر میشمارد. (همان، ج۷۶، ص۳۱۹) آن حضرت کسی را که درختی را قطع کرده بود یا زراعتی را از بین برده بود یا چاهی را پر کرده بود یا نهری را خراب کرده بود، علاوه بر اینکه محکوم به پرداخت خسارت میکرد، مجازات اضافه نیز می نمود. (مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۹۵) البته این منع از قطع درخت درباره درختان میوهدار با تأکید بیشتری بیان شده است و کسی که چنین کند به عذابی دردناک تهدید شده است. (کافی، ج۵، ص۲۶۴)
این احادیث درباره نهی از قطع درختان و از بین بردن آنها بود. احادیث متعدّد دیگر بر کاشت و حفظ و نگهداری درختان و گیاهان تأکید میکند. پیامبر خدا (ص) میفرماید: «مسلمانی نیست که بذری بیفشاند یا نهالی بنشاند و از حاصل آن بذر و نهال پرندهای یا انسانی یا چرندهای بخورد، مگر آنکه برای او صدقه محسوب شود.» (کنز العمال، ح۹۰۵۱) و می فرماید: «هر کس درختی بنشاند و در راه نگهداری و رسیدگی به آن صبر کند تا میوه دهد، در قبال هر میوهای که از آن بخورند، یک صدقه نزد خدا برایش منظور میشود.» (همان، ح۹۰۸۱)
آن حضرت برای تأکید بر اهمیت درختکاری می فرماید که اگر قیامت فرا رسد و در دست کسی نهالی باشد اگر میتواند آن نهال را بکارد. (همان، ح۹۰۵۶)
همانطور که از این احادیث بر میآمد کاشت درخت نیز تنها از این جهت ارزشمند نبود که انسانها از آن سود میبرند، بلکه حتی سود بردن پرندگان و چرندگان نیز موضوعیت دارد.
علاوه بر آنچه ذکر شد، این موضوع را از جنبه دیگری میتوان مورد بررسی قرار داد. آیات و روایات فراوانی تمام زمین و هر آنچه را که در آن است نعمت الهی شمرده است. از یک سو نعمت الهی احترام دارد و باید از آن درست استفاده کرد و از سوی دیگر استفاده نادرست از نعمت های الهی تحت دو عنوان اسراف و تبذیر قرار می گیرد که در آیات و روایات به شدت از آنها نهی شده است.
پس مطابق متون اسلامی طبیعت احترام دارد و به مثابه مادر انسان است و حیوانات و گیاهان نیز حقوقی دارند و باید با آنها اخلاقی برخورد کرد. هر چند استفاده انسان از طبیعت امری طبیعی و جایز است، اما این استفاده باید درست و صحیح و با رعایت اصول اخلاقی نسبت به طبیعت انجام گیرد. انسان میتواند از طبیعت استفاده کند، اما این هرگز بدین معنا نیست که انسان مالک طبیعت است و حیوانات و گیاهان حقی ندارند؛ بلکه آنها دارای حقوقی هستند که در برخی از روایات تعدادی از این حقوق برشمرده شده است. (مستدرک الوسائل، ج۸، ص۲۵۸)
پس مطابق متون اسلامی طبیعت و حیوانات و گیاهان حقوقی دارند که باید رعایت شود و این حقوق به خاطر انسان نیست. انسان میتواند به اندازه نیاز خود از طبیعت استفاده کند، امّا این استفاده به معنای ملکیت نیست، بلکه مانند طفلی است که از شیر مادر استفاده میکند.
نتیجه گیری:
هرچند کسانی بحران محیط زیست در عصر حاضر را نتیجه تعالیم و آموزههای ادیان ابراهیمی دانستهاند، اما واقعیت این است که عامل اصلی بحران جدایی از این متون و تعالیم در عصر حاضر است. متون اسلامی با طبیعت به مثابه شخصی برخورد میکند که دارای حقوق است که باید رعایت شود. این متون دستور میدهد که انسانها با طبیعت اخلاقی برخورد کنند و مانند طفلی که به مادر عشق میورزد و از شیر او استفاده میکند، با احترام به طبیعت به اندازه نیاز خود استفاده کنند. انسان هرگز مالک طبیعت نیست که هرگونه خواست با آن برخورد کند.
کتابنامه
قرآن مجید
ابو داوود سجستانی، سنن ابی داود، بیروت، المکتبه العصریه، بیتا.
احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، قاهره، دار الحدیث، ۱۴۱۶
دوبل، پتریک، «طرز تلقی مبتنی بر خلافت یهودی–مسیحی نسبت به طبیعت»، ترجمه مصطفی ملکیان، در پویمان، پ. لویی، اخلاق زیست محیطی، ج ۱، نشر توسعه، تهران، ۱۳۸۴٫
طبرسی، مکارم الاخلاق، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۳۹۲٫
کلارک، استیون، اخلاق زیست محیطی، ترجمه محمدحسن محمدی مظفر، فصلنامه هفت آسمان، ش ۳۶٫
کلینی، الکافی، بیروت، دار صعب –دار التعارف، ۱۴۰۱٫
مانکریف، لوئیس دابلیو، «بنیان فرهنگی بحران محیط زیست ما» ترجمه مصطفی ملکیان، در پویمان، پ. لویی، اخلاق زیست محیطی، ج ۱، نشر توسعه، تهران، ۱۳۸۴٫
متقی، علی ابن حسام الدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۳٫
مجلسی، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲٫
محمد البخاری، صحیح بخاری، دمشق، دار طوق النجاه، ۱۴۲۲٫
نصر، سیدحسین، انسان و طبیعت، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۹٫
نوری، حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۸٫
وایت، لین، «ریشههای تاریخی بحران بوم شناختی ما» ترجمه مصطفی ملکیان، در پویمان، پ. لویی، اخلاق زیست محیطی، ج ۱، نشر توسعه، تهران، ۱۳۸۴٫
Hophe, Lewis, Religions of the World, Macmillan, New York, 1983
[۱] Pantnism
[۲] Lyen whith
منبع: سایت مکتب مفید www. maktabmofid.com