آیت الله موسوی تبریزی: «امروز کارخانه تولید یأس و ناامیدی در کشور راه افتاده که ناامیدی و بیانگیزگی را بین مردم تزریق میکند تا مردم را مأیوس کنند. هدف از تشکیل چنین کارخانههایی نیز این است که به مردم تلقین کنند هیچکاره هستند و این ما هستیم که هر کاری دوست داشته باشیم انجام خواهیم داد. این رویکرد در برخی مصاحبهها، سخنرانیها و به خصوص در مجلس شورای اسلامی آشکار است. این عده متوجه این نکته نیستند که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند وضعیت امنیتی در کشور شکل میگیرد که عواقب ناگواری برای کشور دارد».
آرمان ملی- احسان انصاری: آیتا... سیدحسین موسویتبریزی دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و رئیس سابق خانهاحزاب است که در دوران حضرت امام دادستان کل انقلاب بوده است. ایشان پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ به ریاست کل دادگاههای انقلاب اسلامی استانهای آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی منصوب شده است. پس از آن در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرده و به سمت نماینده مردم تبریز در مجالس اول سوم انتخاب شدهاند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی چشمانداز پیشروی کشور «آرمان ملی» با ایشان گفتوگو کرده است. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
در حالي که در ماههاي آخر دولت آقاي روحاني به سر ميبريم شرايط سياسي کشور براي تغيير دولت و عبور از چالشهاي موجود را چگونه ميبينيد؟ آيا با توجه به وضعيت امروز ميتوان چشمانداز روشني نسبت به آينده داشت؟
در شرايط کنوني کشور با چالشهاي مختلفي مواجه است. اين در حالي است که نهادهاي تصميمگيري مختلفي وجود دارد که در اغلب موارد موازي يکديگر فعاليت ميکنند. اين در حالي است که موانع مختلفي نيز براي حل کردن مشکلات موجود جامعه وجود دارد. به همين دليل اگر فردي مانند آقاي روحاني بخواهد براساس مطالبات واقعي مردم اقدام و تصميمگيري کند با مشکلات زيادي مواجه خواهد شد.به هر حال آقاي روحاني برنامههاي زيادي در زمينههاي مختلف داشت که بسياري از اين برنامهها با موانع مختلف مواجه شد و به همين دليل عقيم ماند. از سوي ديگر برخي از مشکلات نيز ارتباطي به دولت ندارد و از بيرون از دولت براي آن تصميمگيري ميشود.به همين دليل نيز هر چه دولت تلاش کند اين مشکلات را حل کند با مانع مواجه ميشود و نميتواند برنامههاي خود را جلو ببرد. البته دولت آقاي روحاني در برخي زمينهها داراي ضعف بوده و اين امکان را داشته که با تدابيري جديتر برخي مشکلات کشور را حل کند که چنين نشده است. دولت آقاي روحاني از يک طرف با موانع بيروني مواجه بوده و از سوي ديگر با چالشهايي از درون روبهرو شده که در نهايت وضعيت کشور به اين نقطه رسيده است. به هر حال چند ماه بيشتر از عمر دولت باقي نمانده و هنوز مشخص نيست آيا در اين مدت امکان تحول جدي وجود دارد يا خير. بنده اميدوارم دولت آقاي روحاني از همه فرصتها و ظرفيتهاي موجود استفاده کند و در نهايت بتواند کارنامه قابل قبولي از خود برجاي بگذارد.
گفتمان اعتدال آقاي روحاني چه سرنوشتي پيدا کرده و در آينده در چه وضعيتي قرار خواهد گرفت؟آيا اين دولت توانسته افراط و تفريطها را در تصميمگيريها کاهش بدهد و يک ميراث سياسي قابلقبول از خود برجاي بگذارد؟
متأسفانه هنوز افراط و تفريطها در کشور وجود دارد و بسياري از تصميمگيريها با همين مبنا گرفته ميشود.گفتمان افراط و تفريط يکشبه در کشور به وجود نيامده که يکشبه نيز از بين برود. اغلب کساني که دچار افراط و تفريط هستند کاسبکارند و کسب و کار آنها اين است. اين افراد با اينگونه اقدامات منافع فردي و گروهي خود را تأمين ميکنند.در چنين شرايطي بود که گفتمان اعتدال در کشور شکل گرفت. گفتمان اعتدال را نيز کساني شکل دادهاند که رويکرد معتدل و ميانهروي داشتهاند و به دنبال اين بودهاند که تصميمگيريهاي کشور با عقلانيت و دورانديشي صورت بگيرد. با اين وجود افراط و تفريطهاي خارج از دولت چنين اجازهاي به دولت نداد و ما شاهد بوديم در طول عمر دولت آقاي روحاني چه سنگاندازيها و مانعتراشيهايي در مسير حرکت دولت رخ داد. به هر حال گفتمان اعتدال براي برخي تندروها و کندروها مانع ايجاد کرد و منافع آنها را به خطر انداخت.به همين دليل نيز تا آنجا که ميتوانستند در مسير گفتمان اعتدال سنگاندازي کردند.اين مشکلات نيز ساختاري است و شرايط به شکلي نيست که دولت آقاي روحاني بتواند در ماههاي پاياني دولت خود اقدام موثري براي رفع اين موانع انجام بدهد. تنها در صورتي ميتوان به حل شدن مشکلات کشور اميدوار بود که گفتمان عقلانيت بر مديريت کشور حاکم شود و اين عقلانيت نيز بتواند براساس واقعيتهاي جامعه تصميمگيري کند.
عــدمتحقق مطالبات مردم توسط گفتمان اعتدال چه تاثيري روي جريانهاي سياسي گذاشته است؟ چرا جريانهاي سياسي از انگيره کافي براي تأثيرگذاري بر منلسبت سياسي و اجتماعي برخوردار نيستند؟
بايد بين دو جريان سياسي اصلاحطلب و اصولگرا در اين زمينه تفکيک قائل شد. به نظر ميرسد جريان اصولگرا از بسياري از مسائل اطمينان دارد و به همين دليل نياز به هياهو ندارد. اين عده معتقدند به دليل اينکه نهادهاي تصميمگير در اختيار آنها قرار دارد يا اينکه با آنها همراهي ميکنند دليلي براي نگراني نسبت به آينده وجود ندارد. به همين دليل نيز تلاش ميکنند جريان مقابل را تحريک نکنند که وضعيت فعلي از بين برود و منافع آنها به خطر بيفتد.در طرف ديگر اصلاحطلبان قرار دارند که در انتخابات سال 92 و 96 با دلسوزي وارد کارزار انتخاباتي شدند و از آقاي روحاني حمايت کردند. اين حمايت نيز به دليل جلوگيري از روي کار آمدن يک دولت افراطگرا بود. اصلاحطلبان به حمايت از آقاي روحاني به دنبال منافع ملي و حل شدن مشکلات مردم بودند. با اين وجود در شرايط کنوني اين جريان سياسي مأيوس شده و ديگر انگيزه کافي براي حضور در انتخابات ندارد. شرايط به شکلي رقم خورده که برخي از اين افراد به دليل حمايت از آقاي روحاني متهم شدهاند. با اين وجود جريان اصلاحات به دليل موانعي که پيشروي خود ميبيند از انگيزه کافي براي حضور در صحنه انتخابات برخوردار نيست. بنده معتقدم مشکلات کشور بايد به صورت ريشهاي مورد بازبيني قرار بگيرد. بسياري از سنگاندازيهايي که در مقابل دولت حسن روحاني صورت گرفته به دليل همين مشکلات ريشهاي بوده است. اين مشکلات ميتوانست براي هر دولتي جز دولت آقاي روحاني نيز رخ بدهد. در شرايط کنوني جريانهاي سياسي چشماندازهاي متفاوتي را پيشروي خود ميبينند. جريان اصولگرا از رويکرد شوراي نگهبان نسبت به اصلاحطلبان و کاهش انگيزه اصلاحطلبان براي حضور در صحنه خرسند و خشنود است. به همين دليل نيز تلاش ميکند بدون کمترين هزينه به اهداف خود دست پيدا کند. اين در حالي است که اين وضعيت براي جريان اصلاحات وجود ندارد و اين جريان براي حضور در انتخابات آينده رياستجمهوري با ابهامات و سوالات زيادي مواجه است. مهمترين اين ابهامات نيز به رويکرد شوراي نگهبان بازميگردد که آيا اجازه ميدهد گزينههاي جريان اصلاحات در انتخابات حضور داشته باشند يا وضعيت مانند انتخابات مجلس يازدهم خواهد بود که اغلب گزينههاي جريان اصلاحات رد صلاحيت ميشوند.
با توجه به اين شرايط به چه ميزان احتمال مشارکت بالاي مردم در انتخابات آينده وجود خواهد داشت؟
شرايط موجود چشمانداز مناسبي نسبت به آينده نشان نميدهد و به نظر ميرسد چالشهاي کنوني در آينده نيز وجود خواهد داشت. در انتخابات مجلس يا رياستجمهوري گذشته مردم با اميد و انگيزه زيادي پاي صندوقهاي رأي حاضر ميشدند به اميد اينکه مشکلات آنها حل شود. اين در حالي است که در سالهاي گذشته اين اتفاق رخ نداده و کساني که وارد دولت يا مجلس شدهاند در تحقق مطالبات مردم موفق عمل نکردهاند.از سوي ديگر رويکردي که در ردصلاحيت چهرههاي سياسي انجام مي گيرد در مشارکت مردم در انتخابات تأثيرگذار بوده است. هنگامي که مردم مشاهده ميکنند گزينههاي مورد نظر آنها که مطالباتشان را پيگيري ميکنند در صحنه حضور ندارند انگيزه خود را براي حضور موثر در انتخابات از دست ميدهند. امروز کارخانه توليد يأس و نااميدي در کشور راه افتاده که نااميدي و بيانگيزگي را بين مردم تزريق ميکند تا مردم را مأيوس کنند. هدف از تشکيل چنين کارخانههايي نيز اين است که به مردم تلقين کنند هيچ کاره هستند و اين ما هستيم که هر کاري دوست داشته باشيم انجام خواهيم داد.اين رويکرد در برخي مصاحبهها، سخنرانيها و به خصوص در مجلس شوراي اسلامي آشکار است.اين عده متوجه اين نکته نيستند که اگر اين وضعيت ادامه پيدا کند، وضعيت امنيتي در کشور شکل ميگيرد که عواقب ناگواري براي کشور دارد. به همين دليل نيز بايد آزادي بيشتري به مردم داده شود.امروز بايد به سمتي حرکت کنيم که آرا و انديشههاي مردم به صورت آزادانه مطرح شود و همه ارکان کشور نيز به سمت اين انديشهها حرکت کند. هرچه مردم در بيان خواستهها و مطالبات خود آزادتر باشند به همان اندازه اميد براي بهبود وضعيت کشور بيشتر خواهد شد. امروز چارهاي جز اين براي ما باقي نمانده که شرايط را براي آزادي مردم فراهم کنيم و مردم با علاقه و اشتياق در صحنه حضور داشته باشند. بيانگيزگي امروز جامعه به سود کساني است که مسبب اصلي اين بيانگيزگي هستند و همچنان نيز به توليد يأس و نااميدي در جامعه مبادرت ميکنند.
آيا اراده کافي براي بالا بردن انگيزه مردم به منظور مشارکت در انتخابات در بين نهادهاي تصميمگير وجود دارد؟
بعيد ميدانم چنين ارادهاي وجود داشته باشد وگرنه تاکنون بروز و ظهور پيدا کرده بود. نخستين نمود اين اراده آزادي مردم و آزاد گذاشتن آنها براي حضور در صحنه انتخابات و تصميمگيري کشور است. اگر چنين ارادهاي وجود داشته باشد بايد رويکرد کنوني در بررسي صلاحيت نخبگان کشور تغيير کند و به تبع آن يک انتخابات پرشور و رقابتي در کشور برگزار شود. اگر يک انتخابات واقعي برگزار شود بسياري از کساني که به دلايل اختلاف سليقه سياسي کنار گذاشته شدهاند اين فرصت را پيدا ميکنند که خود در معرض آراي مردم قرار بدهند و مردم نيز از آنها حمايت کنند. مردم به دنبال کساني هستند که مشکلات آنها را حل کنند. به همين دليل نيز از کساني حمايت ميکنند که چنين توانايي در آنها وجود داشته باشد. عدهاي به اين جمعبندي رسيدهاند که اگر ميزان مشارکت مردم در انتخابات بالا باشد منافع آنها تأمين نخواهد شد. به همين دليل نيز تلاش ميکنند جامعه به سمتي برود. امروز کشور با يک مجلس يکدست مواجه شده که نهتنها به ضرر جايگاه مجلس است؛ بلکه به ضرر کل کشور نيز هست. در جايي که رقابت آزاد بين گروههاي فکري و سياسي وجود نداشته باشد به ضرر کشور است. اين وضعيت درباره مجلس نيز صادق است. مجلس عصاره فضايل يک ملت است. هنگامي که گروههاي مختلف فکري و سياسي در مجلس نماينده نداشته باشند تضارب آرا شکل نميگيرد و در نتيجه يک گروه خاص به هر شکل که تمايل داشته باشد تصميمگيري ميکنند.اين رويکرد نيز به ضرر کشور تمام خواهد شد.کساني که امروز به دنبال روي کار آمدن امثال آقاي احمدينژاد هستند تنها به دنبال اين هستند که اين افراد سر کار بيايند تا بتوانند اهداف و برنامههاي فردي و گروهي خود را به پيش ببرند. بههمين دليل نيز بايد آزادي درکشور افزايش پيدا کند تا تنها يک جريان خاص در معرض آراي مردم قرار نگيرد. در چنين شرايط مردم به کساني رأي خواهند داد که به معناي واقعي مطالبات آنها را پيگيري کنند.