آرمان- احسان انصاری: حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدییزدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه مفید قم است. وی در گفتوگو با «آرمان» درباره حاشیههای سخنرانی آیتا... هاشمی در دانشگاه امیرکبیر تصریح میکند: «اینکه یک روز سخنرانی یادگار حضرت امام(ره)را به هم بزنند، روز دیگر به آیتا... هاشمی هجمه کنند و روز دیگر با سنگ و تخممرغ از آقای مطهری استقبال کنند، مسالهای ریشهدار است که برای همیشه پشت ابر نخواهد ماند. شعارنویسی علیه یک فرد مسلمان و مسئول با منطق اسلام سازگار نیست. این مسالهای طیبعی است که سابقه تاریخی هر شخصیتی در کشور قابل نقد و انتقاد است. اینکه چرا عدهای بهجای نقد سازنده دست به هتاکی میزنند جای سوال و تردید دارد. پشتپرده این مسائل روزی برای همگان افشا خواهد شد». در ادامه متن گفتوگوی «آرمان» با حجتالاسلام محمدتقی فاضل میبدییزدی را از نظر میگذرانید. آقای رئیسجمهور بهتازگی عنوان کردند کسانی که «کلت» و «دستبند» دارند نمیتوانند اجتهاد کنند. تحلیل شما بهعنوان استاد حوزه و دانشگاه از این سخنان آقای روحانی چیست؟
به نظر من سخن آقای روحانی در این زمینه صحیح است. در این مساله که تبلیغ اسلام کار هر کسی نیست و این مسئولیت به عهده افراد خاصی است شکی وجود ندارد. این سخن آقای روحانی که هر کسی نمیتواند اجتهاد کند و این مساله نیازمند سالها تلاش در راه اسلام و علمآموزی است منطقی و صحیح است.در نتیجه تمام سخنان آقای روحانی منطقی و محکمه پسند است. طبیعی است که یک مأمور نیروی انتظامی قدرت اجتهاد را ندارد و باید قانون را اجرا کند. نکته دیگر اینکه آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور باید از جایگاه ریاستجمهوری با مردم سخن بگوید و خود شخصأ و رأسأ جلوی اقدامات غیرقانونی در این زمینه را بگیرد. آقای روحانی نباید تنها به سخنرانی در این زمینه بسنده کند و دردهای جامعه را بازگو کند. مردم به ایشان رأی دادهاند تا به صورت عملی مشکلات جامعه را برطرف کند. به همین دلیل آقای روحانی باید به صورت قاطع جلوی هرگونه نابسامانی در این زمینه را بگیرد. آقای روحانی اگر احساس میکند نهادهای دیگر در این زمینه مشکل دارند باید با مردم در میان بگذارد. رئیسجمهور از نظر قانونی دارای اختیارات بسیار بالایی هستند که به ایشان این امکان را میدهد که مشکلات جامعه را حلوفصل کند. اینکه آقای روحانی به عنوان منتقد در صحنه حاضر میشود و نسبت به وضع موجود انتقاد میکند و هیچگونه اقدام عملی صورت نمیدهد جای گلایه و انتقاد دارد. ایشان باید جایگاه و حساسیت مقام ریاستجمهوری را درک کند.نباید مشکلات را دوباره به سطح جامعه کشاند. باید برای مشکلات مردم راهحل عملی ارائه داد.با این وجود بنده معتقدم تبلیغ اسلام نیازمند تخصص و تعهد است.امروز درصد بسیار بالایی از قوانینی که در جامعه ما اجرا میشود ریشه در قوانین علمی و تجربی دارد. بهعنوان مثال بسیاری از اصول و قواعد بخشهای مختلف به مانند اقتصاد، بهداشت، صنعت و امنیت ریشه در علم جدید و تجربیات بشری است. نیروی انتظامی براساس قوانین تجربی و مدونی که دراختیار دارد باید نسبت به تخلفات اجتماعی به مانند سرقت، جنایت و بزهکاری قوانین را بهطور قاطع و کامل اجرا کند. برخی وظایف بهویژه مسائل دینی وظیفه مبلغان و مسئولان دینی است که در مجامع و رسانههای گروهی مسائل مذهبی و پیامدهای آن را برای مردم تبیین کنند. بنده معتقدم متأسفانه تبلیغات دینی ما به دست عده خاصی افتاده است. سوال من اینجاست که چرا تبلیغات دینی نمیتواند با دغدغههای نسل جوان هماهنگ بشود. ما باید زمینههایی که باعث شده مردم و به خصوص جوانان به سخنان مبلغان دینی آنچنان که باید توجه نمی کنند را ریشهیابی کنیم. چرا منکرات در جامعه ما روز به روز در حال بیشتر شدن است. برای پاسخگویی به این سوال باید به جوانب مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه توجه کرد و مشکلات و معضلات هر قسمت را به درستی تحلیل و تببین کرد. نباید صورتمساله را پاک کرد و صرفأ به درمانهای دفعی و مقطعی دلخوش کرد. بلکه باید با واقعبینی به مشکلات جامعه نگاه شود. نباید فقط کم شدن صبغه دینی و مذهبی در بین مردم را به گردن دولت انداخت.ما باید ببینیم در زمینه تبلیغات دینی و نهادهای مسئول در این زمینه چه کمبودها و ضعفهایی وجود داشته که کار به اینجا کشیده شده است. آیا آقای روحانی بهدنبال پیادهکردن شیوههای جدید تبلیغ دین و جلوگیری از شیوههای سنتی و ناکارآمد هستند؟
خیر؛آقای روحانی به دنبال شیوه جدید تبلیغ دین نیستند بلکه به دنبال برخورد با شیوههای انحرافی در این زمینه هستند.بنده به عنوان یک روحانی معتقدم که شیوههای تبلیغاتی مرسوم در جامعه ما خیلی صحیح نیست. شیوههایی که در صداوسیما و یا در نهادهای دیگر صورت میگیرد دیگر جوابگوی صددرصدی دغدغههای نسل جوان امروزی نیست. ما حکومت اسلامی تشکیل دادهایم که در آن عدالت اجتماعی و اخلاق حرف اول را میزند.در نتیجه اگر به دنبال عدالت اجتماعی و اخلاق نباشیم آثار تبلیغات ما بسیار کمرنگ خواهد بود.حضرت امام صادق(ع)فرمودند: «مردم را به زبان و اعمال خیر به اسلام دعوت کنید». متأسفانه امروز برخی تصور میکنند به شیوه مداحی میتوانند اسلام را صحیح تبلیغ کنند. اینکه برخی اشعار در مجالس مذهبی خوانده شود، مردم گریه کنند و یا در میان مراسم عزاداری سخنان سیاسی به زبان آوریم و به شخصیتهای جریان چپ و یا جریان راست توهین کنیم، شیوه درستی نیست و نمیتواند اثرگذار باشد. مثلا حجاب یک مساله فرهنگی است که باید در درون فرد شکل گرفته باشد. نمیتوان با مسائل فرهنگی با ابزار غیرفرهنگی و خشن برخورد کرد.سخن آقای روحانی هم به همین مقصود عنوان میشود. ایشان به صراحت عنوان میکنند که استفاده از چنین شیوههایی اثرگذاری بلندمدت ندارد و ممکن است تأثیرعکس هم گاه داشته باشد. متأسفانه امروز موضع گیریها در جامعه ما سیاسی شده است و اغلب افراد با توجه به گرایش فکری طرف مقابل نسبت به سخنان صحیح موضعگیری میکنند. در دوران آقای احمدینژاد بعضا شیوههای غیرکارآمد تبلیغاتی از دولت منشأ میگرفت.سوالی که باید پرسید این است که چرا برخی در مقابل انحرافات مسلم دولت آقای احمدینژاد واطرافیانش سکوت اختیار کرده بودند.همین شیوههای غلط بود که سبب اختلاسهای بزرگ و فسادهای کلان اقتصادی شد. احمدینژاد از مدیریت برجهان سخن میگفت اما از مدیریت یک روستا درحد پذیرش همگان هم برنیامد. مشکل جامعه ما کمبود عدالت اجتماعی و تشدید فاصله طبقات اجتماعی است. اینکه یک نفر به نان شب محتاج باشد اما یک نفر ماشین چند میلیاردی سوار شود و در خیابانها و در جلوی چشم مردم نیازمند مانور برود عدالت است؟اینکه یک نفر با چند فرزند در یک منزل50متری ساکن باشد و در مقابل یک نفر به صورت تنها در یک منزل چند هزار متری در شمالی ترین نقطه تهران زندگی کند عدالت اجتماعی است؟چه سازمان و مدیری مقصر آمار بالای اعتیاد و طلاق در جامعه است؟
پس از حمله به علی مطهری در شیراز سخنرانی وی لغو شد. ارزیابی شما از این مساله چیست؟ چرا تندروها اینقدر بی پروا شدهاند؟
دولت، وزیر کشور و وزیر اطلاعات بهتر است به صورت رسمی اعلام کنند که مقصر اصلی این جریانها چه کسانی هستند و با چه هدفی به دنبال برهم زدن فضای آرامش سیاسی هستند. برخی عنوان میکنند که دولت باید فکتشیت مذاکرات هستهای را منتشر کند، بنده معتقدم افشای پشتپرده حوادث شیراز و موارد دیگر برای مردم هم مهم است. متأسفانه پشتپرده حادثه تلخ شیراز هنوز برای مردم و افکار عمومی مشخص نشده که چه کسانی به دستور چه کسی و با چه هدفی دست به این رفتار زدهاند. مساله گروههای فشار مساله ای جدید و تازه در فضای سیاسی ایران نیست و بلکه در گذشته نیز به شکلهای مختلف وجود داشته است.در گذشته باید برخورد قاطعی با گروههای فشار میشد تا کار به اینجا کشیده نشود. اگر آن زمان تلاش میکردند بسیار راحتتر جلوی این گونه گروهها گرفته میشد. دولت آقای روحانی باید به صورت محکم و قاطع جلوی اینها ایستادگی کند و اجازه ندهد عدهای آرامش سیاسی جامعه را از مردم بگیرند. استاد مطهری در اوایل انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند: «ماهیت انقلاب ما مبتنی بر عدالت اجتماعی است.تمام احزاب و گروههای سیاسی در فعالیت و بیان عقاید خود آزادی کامل دارند». به همین دلیل اگر امروز عدهای بخواهند با تندی با مخالفان خود برخورد کنند چیزی از احترام و تحمل مخالف باقی نخواهد ماند. این عده تنها به نظر میرسد بیشتر به دنبال منافع خود هستند. دولت باید تلاش کند پشت پرده این مسائل هرچه سریعتر روشن شود. دولت چه باید بکند؟
دولت و وزارت کشور باید در این زمینه اقدام عملی قاطع انجام دهند. سخن گفتن و بیانیه صادرکردن به تنهایی هیچ دردی را درمان نمیکند. مردم دوست دارند تا «عدالت اجتماعی» و «آزادی بیان» محقق شود. اگر علی مطهری نتواند حرف خود را بزند پس چه کسی باید حرف بزند. همه مردم کشور با افکار و عقاید آقای مطهری آشنایی دارند. موضع ایشان در مجلس مشخص است. علی مطهری نه متعلق به جناح چپ است و نه متعلق به جناح راست بلکه به دنبال حقیقت و تحقق مطالبات مردم است. مردم نیز به چنین شخصیتهایی که منافع ملی و مردم را فدای منافع و مصلحتهای سیاسی نمیکنند احترام میگذارند. چرا باید شخصیتهایی که دارای جایگاه مردمی هستند نتوانند افکار خود را در دانشگاهها که مقدسترین مکان علمی کشور هستند بروز دهند.فضای سیاسی باید به شکلی باشد که کسانی که مخالف هم هستند حرف خود را بزنند. همه مردم و شخصیتهای سیاسی حق دارند در چارچوب قانون سخن بگویند. آقای روحانی باید در این زمینه قاطعیت بیشتری به خرج بدهد. به هر حال مردم به آقای روحانی و مشی اعتدالی وی رأی داده اند که فضای تندروی از کشور رخت ببندد. توقع مردم از آقای روحانی در این زمینه زیاد است. نباید تنها به حرف زدن در این مورد اکتفا شود، بلکه باید اقدام عملی قاطع و تأثیرگذار در این زمینه صورت بپذیرد. فضای دانشگاهها در 8سال گذشته شرایط متفاوتی را از سر گذراند. با این وجود حضور شخصیتهایی چون
آیتا... هاشمی در دانشگاه امیرکبیر سبب تحرک دوباره جنبش دانشجویی شده است. این درحالی است که این حضور نیز با حاشیههایی همراه بود. حضور آیتا... هاشمی را در جمع دانشجویان دانشگاه امیرکبیر چگونه ارزیابی میکنید؟
اتفاقی که در دانشگاه امیرکبیر رخ داد اتفاقی تلخ بود. منظور من از تلخ این نیست که عدهای شعار دادند بلکه تلخ از این جهت که عدهای همواره و در همه شرایط به دنبال دوقطبی کردن جامعه هستند. اینکه دو گروه جوان مسلمان شیعه که هر دو گروه هم دانشجو هستند در مقابل هم صفآرایی کنند و علیه یکدیگر شعارهای تند بدهند واقعهای ناگوار بود. نکته تأسفبار اینکه برخی از این شعارها علیه شخصیت بزرگی چون آیتا... هاشمی بوده که سابقه روشنی برای همه مردم دارد. ایشان بیش از نیم قرن سابقه فعالیت سیاسی دارند، از یاران نزدیک و مورد اعتماد حضرت امام(ره)بودهاند، سالها در پستهای کلیدی جمهوری اسلامی همچون ریاستجمهوری و ریاست مجلس به مردم خدمت کرده و همواره با مشی اعتدالی خود مورد اعتماد مردم بوده است. در نتیجه شعار دادن علیه چنین شخصیتی به عقیده من کفراننعمت است. باید پرسید چه شده که عدهای علیه بزرگان کشور موضعگیری میکنند و تلاش میکنند بزرگان کشور را در نزد افکار عمومی ناموجه جلوه دهند. چه شده که عدهای جوان با حضور آقای هاشمی در دانشگاه امیرکبیر با نوشتن پلاکاردهایی تند تلاش میکنند فضای سخنرانی ایشان را به هم بزنند. بحث من درباره شخص آقای هاشمی نیست بلکه کلیت مساله را آسیبشناسی میکنم. برخی بهجای اینکه به جوانان کشور راه و شیوه انتقاد را یاد بدهند تلاش میکنند بازی را به هم بزنند و صورتمساله را پاک کنند. اگر کسی به سخنان آقای هاشمی انتقادی دارد باید اجازه بدهد ایشان در فضایی آرام سخنرانی خود را انجام بدهد سپس با احترام از جا برخیزد و انتقاد خود را از سخنان ایشان ابراز کند. هوچیگری و غوغاسالاری سالهاست در ادبیات سیاسی جهان منسوخ و فراموششده است. همین مساله برای آقای مطهری نیز در شیراز پیش آمد. پشتپرده این مسائل روزی برای همگان افشا خواهد شد. اینکه یک روز سخنرانی یادگار حضرت امام(ره)را به هم بزنند، روز دیگر به آیتا... هاشمی هجمه کنند و روز دیگر با سنگ و تخممرغ از آقای مطهری استقبال کنند، مسالهای ریشهدار است که برای همیشه پشت ابر نخواهد ماند. کسانی که پشتپرده این مسائل هستند بیشتر به فکر مصالح خودشان هستند. شعارنویسی علیه یک فرد منطق اخلاقی ندارد. این مسالهای طیبعی است که سابقه تاریخی هر شخصیتی در کشور قابل نقد و انتقاد است. اینکه چرا عدهای بهجای نقد سازنده دست به تندروی و هتاکی میزنند جای سوال وتردید دارد. جنبش دانشجویی برای احیای ارزشهای مدنی خود چه راهکارهایی باید در پیش بگیرد؟ دولت آقای روحانی چه وظیفهای دراینباره باید بر عهده بگیرد؟
بنده قبل از انقلاب در فعالیتهای دانشجویی حضور داشتم. در آن زمان دانشجویان نسبت به شرایط فعلی فرهنگیتر بودند. درآن زمان میزان مطالعات دانشجویان نسبت به دوران کنونی بیشتر بود. اغلب دانشجویان آن دوره کتابهای آقای مطهری و دکتر شریعتی را مطالعه کرده بودند و با تئوریهای انقلاب آشنایی داشتند. تضاربآرا در آن زمان بیشتر و عمیقتر و همچنین میزان معلومات دانشجویان بالاتر بود. اغلب دانشجویان آن زمان با ایدئولوژیهای گوناگون آشنایی داشتند و فعالیتهای فکری و سیاسی یکی از خصوصیات بارز زندگی دانشجویی در آن دوران بهشمار میرفت.اگر به تولیدات فکری جنبش دانشجویی در قبل از انقلاب نگاه کنیم متوجه میشویم که بسیار غنیتر از شرایط فعلی است. متأسفانه جنبش دانشجویی دوران کنونی اغلب دارای جنبههای احساسی و هیجانی است. دلیل اصلی این مساله هم این است که رقبای سیاسی به جای استدلال و منطق به دنبال حذف رقیب هستند. اگر جنبش دانشجویی کنونی به فکر رشد و تقویت مبانی فکری است در مرحله اول باید مطالعه خود را بیشتر کند و به فعالیتهای فرهنگی و مدنی بهای بیشتری بدهد. درمرحله دوم باید به سخنان رقیب گوش بدهد و اگر مخالفتی با آن دارد با استدلال و منطق در مقام پاسخگویی برآید. تا مادامی که پارچهنویسی و شعارنویسی در دانشگاههای کشور وجود داشته باشد هیچگاه جنبش دانشجویی رشد و پیشرفت لازم و عمیقی نخواهد کرد. جنبش دانشجویی فقط باید با منطق و استدلال سروکار داشته باشد. جنبش دانشجویی علاوه براینکه خود باید دارای منطق و استدلال باشد باید منطق و خردورزی خود را به دیگر بخشهای جامعه نیز تزریق کند. جنبش دانشجویی با شعار رشد نمیکند. تفکر باید در فضای آزاد رشد و نمو پیدا کند. در محیطهای دانشگاهی باید تمام گرایشهای فکری وجود داشته باشد.همه این گرایشهای فکری باید بتوانند با سعه صدر و به صورت منطقی سخنان یکدیگر را بشنوند و تحلیل و نقد کنند. نمیتوان بدون شنیدن و نقد سخنان متفاوت دیگران علیه آنها شعار و ناسزا داد. این برخلاف رویه منطق و مدنیت است. اگر عدهای بخواهند تنها یک صدا و یک جریان فکری در دانشگاهها وجود داشته باشد جنبش دانشجویی هیچگاه رشد و پیشرفت نخواهد کرد.ما نباید به دنبال محدودکردن صدای رقیب سیاسی خود باشیم. حذف رقیب جامعه دانشجویی را ایستا و ساکن میکند که در درازمدت سبب از بین رفتن جنبش دانشجویی خواهد شد. یکی از مولفههای بارز جنبش دانشجویی تحرک، تغییر و حرکت در مسیر اصلاح است. جنبشی که فاقد این مولفهها باشد را نمی توان جنبش دانشجویی نامید. ماهیت جنبش دانشجویی مبتنی بر دو عامل اصلی عقلانیت و اخلاق است. اگر عقلانیت و اخلاق جای خود را به شعار و خشونت بدهد جنبش دانشجویی به قهقرا خواهد رفت. دانشجو باید سمبل علم و منطق باشد.