ایران، قم

26.02°C
Light rain
یکشنبه
19.4°C / 30.68°C
دوشنبه
19.24°C / 29.24°C
سه شنبه
14.56°C / 19.38°C
چهارشنبه
14.71°C / 21.51°C
پنج شنبه
16.15°C / 25.84°C
جمعه
19.31°C / 29.26°C
شنبه
20.51°C / 30.78°C
کرامت ذاتی و حقوق انسان در گفتمان حسینی (ع)

کرامت ذاتی و حقوق انسان در گفتمان حسینی (ع)

مقدمه

 واقعه عاشورا به مثابه تابلویی از تقابل ارزشها و ضد ارزشها جلوه می کند از تقابل حق و باطل و اسلام و کفر تا انسانیت و کرامت ذاتی او حقوق بشر صرف نظر از رنگ و نژاد و عقیده ... و خروج از همه ارزشهای انسانی. چنان که امام (ع) خود مورد اخیر را در یکی از آخرین سخنان خود تحت عنوان حریت (یا شیعه آل ابی سفیان ان لم یکن لکم الدین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم) تعبیر نمود یعنی ارزشهایی وجود دارد که رعایت آنها با صرف نظر از دین و مذهب و آیین و نژاد، و به صرف حریت و آزادگی و انسانیت واجب و لازم می گردد. از اهداف مهم عاشورا نیز افشای عمق فاجعه روی داده در ناحیه دین و تحریف آن توسط حاکمیت استبدادزده معاصر خویش بوده است. این افشا زمینه ساز هرگونه نهی از منکر سیاسی و اجتماعی و نیز حرکت اصلاحی بوده است.

در وقایع عاشورا از سویی شاهد نقض مسلم کرامت انسانی و حقوق او اعم از حقوق فطری و طبیعی یا حقوق اجتماعی انسان از جانب حکومت مستبد هستیم (سلب حقوقی مانند حق حیات، حق مالکیت، حق انتخاب، حق اعتراض، حق آزادی بیان و ...) و از سویی دیگر شاهد مراعات دقیق کرامت بشر و ظریف ترین حقوق انسانی از جانب امام و یاران او هستیم. (اموری مانند پرهیز از شروع در جنگ و نهی از شتم و سب، احترام به انتخاب افراد و حل بیعت برای مدد رسانی به انتخاب آزادانه، احترام به مالکیت و...).

در این مجال 10 مورد از هر دو جانب ذکر شده؛ از نقض عملی کرامت ذاتی انسان و حقوق بدیهی او در مورد امام و یاران و خاندان گرامی اش و از رعایت عملی کرامت و حقوق انسانی در سیره و عملکرد حضرت و اصحاب و خاندان ایشان با ذکر نمونه های تاریخی بدین شرح  می پردازیم:

الف- رعایت حقوق و کرامت انسانی در در گفتمان و سیره امام (ع) :1.نهی از شتم و سب انسان 2- التزام به صلح و نهی شروع در اعتدا و جنگ 3- حق حیات 4- حق بهره وری از مواهب طبیعی 5- رعایت حرمت اصل مالکیت افراد انسانی 6- احترام به انتخاب افراد در ابعاد گوناگون (مانند همراهی یا عدم همراهی، برداشتن بیعت از همراهان، پذیرش همراهی مشروط برخی افراد) 7- هدایت به سعادت در عین عدم اجبار 8- نهی از ترور و رعایت حقوق دشمنان در بهره وری از عدالت 9-رعایت تساوی در احترام به افراد صرف نظر از رنگ و نژاد و... 10 دعوت به حریت و انسانیت تا آخرین لحظات.

 ب- سلب و محروم نمودن از حقوق ذاتی انسان در رفتار حکومت حاکم ۱. نقض حق حیات، 2- حق مالکیت، 3- حق انتخاب محل سکونت، 4- حق آزادی فکر و آزادی بیان، 5- حق انتخاب اجتماعی و سیاسی، 6- حق اعتراض، 7- حق مصونیت جان، آبرو و مال مخالف سیاسی، 8- هتک حرمت اجساد مسلمان، 9- هتک حرمت اموال شهدا، 10- هتک حرمت آبروی بازماندگان و آزادی ایشان.

ماهیت حرکت امام حسین علیه السلام را چه انقلاب بدانیم یا اعتراض یا اصلاح در وجه سلبی یا ایجابی هجرت بدانیم یا جهاد یا امر به معروف و نهی از منکر؛ در هر حال نسبت اساسی با حق الناس دارد. تاکید بر رعایت حق الناس گاه حتی با تاکیدی بیشتر از توصیه درباره حق الله، توصیه و شیوه عمل همه پیشوایان معصوم علیهم السلام بوده است.

 امام (ع) که خود دست پرورده امیرالمومنین(ع) و تعالیم ایشان (از جمله روش‌های حکمرانی مطرح در نامه به مالک اشتر بر مبنای اساسی ...الناس صنفان اما اخ لک فی الدین او شریک لک فی الخلق.. ) بود و خود حکومت عادلانه حضرت را در عمل مشاهده نموده بود، تحمل نقض فاحش و گسترده حقوق انسانها و هتک کرامت ایشان را در حکومت مستبدانه یزید  نداشت و رعایت این حقوق از جمله حق انتخاب و اعتراض و عدم بیعت  را خط قرمز خویش می دانستند.امیر المومنین (ع) در کلمات خود (خصوصا مرامنامه حکمرانی خود به مالک اشتر) و نیز سیره عملی خویش عملا این حقوق را در ابعاد ذیل لازم و ضروری می دید: الف. حق آزادی بیان و اظهار نظر، ب. حق اقدام سیاسی همه افراد (از موافق و مخالف)، ج. حق اطلاع از تصمیم گیری های حاکمیت در همه ابعاد، د- حق برخورد عادلانه همگان حتی مخالفان سیاسی از بیت المال و ...، ه- حق کرامت انسانی بشر حتی مخالفان سیاسی در ابعاد سیاسی – اقتصادی – امنیتی و...، و- حق مصونیت جان، آبرو، شغل و مال مخالفان سیاسی، ز- حق مصونیت از تعرض قضایی مخالفان، ح- حق پرده پوشی عیوب مردم، ط- حق عفو و گذشت از لغزش ها.

در این بخش به حق الناس در ماجرای کربلا از دو منظر پرداخته می شود؛

یکم: سیره حضرت و تجلی پاسداشت حق الناس در جریان واقعه کربلا که جنبه الگوگیری دارد ؛ همانطور که امام فرمود : 《و لکم فی اسوه》.

 دوم: موارد متعددی از حق الناس که در حق امام مظلوم و خاندان و یارانش دریغ شد و جنبه عبرت‌گیری برای همگان دارد .

در ارتباط با مورد اول می‌توان گفت حرکت امام به نوعی احیای حق الناس بود اعم از حق مردم در بیت المال که غارت شده بود یا حق آزادی انتخاب که پایمال شده بود یا حق داشتن امنیت که سلب شده بود و از آن بالاتر حق داشتن معنویت و زندگی با معیارهای واقعی اسلامی که از مردم دریغ شده بود و مواردی دیگر نیز ذکر می‌شود .

  1. 1. احترام حق حیات انسانها و اجتناب از شروع جنگ و مقاتله و اعتداء و نیز التزام به صلح است.

برای حضرت جنگ آخرین راه بود نه نخستین راه و حفاظت از خون انسان‌ها در اولویت بود چنان که امیرالمومنین که حتی در مورد دشمنانش نیز که آماده قتال بودند دعا می کردند تا آتش جنگ اطفاء شود و خون دو گروه محفوظ بماند (نهج البلاغه خطبه 206 ). در واقع جهاد حضرت دفاعی بود و مذاکرات حضرت با سران سپاه یزید حتی به نفع پاس داشتن از اشقیایی بود که بعداً قصد جان حضرت کردند و احیانا توسط حضرت و یارانشان به قتل رسیدند. می دانیم که این حفظ دماء و شروع نکردن مقاتله و رویارویی بود که مانع ترور عبیدالله بن زیاد توسط مسلم بن عقیل فرستاده امام در کوفه گردید با استناد به این که پیامبر فرموده بود: الاسلام قید الفتک اسلام مانع کشتن غافلانه است(مقتل سید الشهدا یوسفی غروی). اینها نمونه هایی از رعایت حق دشمن و اصل اعتدال در اعتداء و دشمنی است که قرآن کریم مسلمانان را فرا می خواند ( سوره بقره /190)

۲. حق مالی مسلمین. حضرت در بحرانی ترین شرایط از زمانی که به زمین کربلا وارد می‌شوند در پاسداشت حق الناس تلاش داشتند. از جمله در زمان ورود به زمین کربلا می‌فرمایند : درباره این زمین از قبیله هایی که در اطراف زمین هستند سوال کنید و از آنها  خریداری کنید . حضرت به علم غیب می‌دانستند که این زمین مضجع شریف ایشان و یاران شهیدشان است. درسی که در اینجا مطرح است رعایت حق مالی مسلمانان است که اگر قبایلی و مردمانی در این زمین حقی داشته باشند رعایت شود .

  1. 3. رعایت حق انتخاب و آزادی همراهان . حضرت در چند مرحله حل بیعت نمودند تا هر که احیاناً با نیت دیگری به امام پیوسته بود یا آمادگی پیوستن به این حرکت را نداشت در تصمیم گیری آزاد باشد .

چنان که در منزل زباله پیش از رسیدن به کربلا و پس از دریافت خبر شهادت مسلم ابن عقیل با همان صداقت و صراحت بی پرده پوشی که امتیاز خاص پیشوایان و رهبران اصیل است فرمودند: أما بعد فقد أتانا خبر فظيع ...خبر بس تأثر انگیزی به ما رسیده است و آن کشته شدن مسلم بن عقيل و هانی بن عروه و عبدالله بن يقطر است و شیعیان ما دست از  ما برداشته اند و اینک هر یک از شما که بخواهد در برگشتن آزاد است از سوی ما حقی بر گردنش نیست.

تاریخ طبری نقل کرده که پس از سخنان امام (ع) جمعیتی که با آن حضرت بودند گروه گروه به این طرف و آن طرف متفرق و پراکنده شدند و تنها او ماند و تعدادی از یاران خاصش که از مدینه به همراه او آمده اند. (تاریخ طبری ج۷)

۴. اهمیت حق الناس به عنوان شرط گرویدن به حرکت امام امام علیه السلام  . امام اعلام می کنند که هرکس حقی به گردنش است با ما همراه نشود. ابتدا حق را به جا آورده جبران کند و بعد به ما ملحق شود. یک نمونه طرماح ابن عدی است که گفت: من آذوقه برای مردم می برم اجازه بدهید آن را برسانم و بعد به شما ملحق شوم حضرت او را تقریر و سخن او را تایید کردند ؛ هر چند بنابر بعضی روایات وقتی رسید که واقعه کربلا رخ داده بود و از این توفیق محروم شد. ... چون طرماح تصمیم قاطع امام را دید، اجازه خواست تا از آن حضرت مرخص شود و آذوقه ای که برای فرزندانش تهیه کرده است کوفه به آنان برساند و هر چه سریعتر برای یاری امام به او، ملحق گردد امام نیز به او اجازه داد طرماح با عجله به خانواده اش سرزد و در مراجعت قبل از رسیدن به کربلا از شهادت امام (ع) و یارانش مطلع گردید ( تاریخ طبری ج 7 )

 ۵. رعایت حق مسلمانان در بهره گیری از اموال عمومی و انفال .در این مسئله دوست و دشمن تفاوتی نداشت ؛ جریان آب دادن امام علیه السلام و سپاهیانش به حر بن یزید ریاحی و سربازانش مشخص است که بر اساس حدیث نبوی : که مردم در سه چیز مشترک هستند الماء الکلاء و النار آب ، سبزه ای که از زمین می روید و آتش و هیزم و چوبی که به وسیله آن گرم شوند و کسی نمی تواند مسلمانان و غیر مسلمان را از آن محروم کند؛ چیزی که بعدا امام علیه السلام و خاندان مظلوم ایشان از آن محروم شدند.

در قضیه ای که پس از برخورد با سپاه حر روی داد. یکی از سپاهیان حر به نام علی بن طحان محاربی می گوید: من در اثر تشنگی و خستگی شدید پس از همه سربازان و پشت سر سپاهیان توانستم به منطقه شراف و محل اردوی سپاه وارد گردم درآن هنگام چون همه یاران حسین سرگرم سیراب نمودن کسی به من توجه ننمود در این موقع مردی خوش خو و خوش قیافه کنار خیمه ها متوجه من گردیده بود و سپس معلوم شد که خود حسین ابن علی (ع) است به یاریم شتافت و در حالیکه مشک آبی با  خود حمل می کرد خود را بمن رسانید و گفت « إنخ الراوية » شترت را بخوابان ابن طعان  می گوید من در اثر عدم آشنائی با لغت حجاز چون منظور او را نفهمیدم فرمود « أنخ الجمل » شتر را بخوابان. مرکب را خواباندم و مشغول خوردن آب گردیدم ولی در اثر تشنگی شدید و دست پاچگی ، آب به سر و صورتم می ریخت و نمی توانستم به راحتی استفاده کنم، امام فرمود: « اخنث السقاء )) مشگ را فشار بده. من باز هم منظور او را درک ننمودم امام که مشک را بدست گرفته بود با دست دیگرش دهانه آنرا گرفت تا توانستم بدون زحمت و به راحتی سیراب گردم.(   ارشاد شیخ مفید ).

۶.رعایت حق کوفیان در بیعت: آنان بر اساس نامه هایی که داده بودند و بر اساس بیعتی که ابتدا با جناب مسلم کرده بودند، حقی به گردن امام علیه السلام داشتند. حتی در یکی از منازل همان طرماح بن عدی عرض می کند که اینها وفا ندارند وحتی اگر قلبشان با شما باشد شمشیرشان علیه شماست لذا جان شما در خطر است و من مواضعی امن در کوه ها سراغ داریم که در آنجا تا سال‌ها دستشان به شما نمی رسد، حضرت در جواب فرمود: ان بیننا و بین القوم عهدا و میثاقا... در میان ما و مردم کوفه عهد و پیمانی بسته شده است. در اثر این پیمان امکان برگشت برای ما نیست تا ببینم عاقبت کار به کجا می انجامد؟ (تاریخ طبری، ج۷) در عین حال امام یک طرف بیعت بوده و اصراری بر آن نداشتند و بعد از نقض اهل کوفیان پیشنهاد مراجعت را دادند که مورد قبول حر و سپاه او واقع نشد. (ر.ک: سخنان حسین ابن علی (ع)، محمدصادق نجمی ص ۱۴۰)

از دلایل این مسئله این است که در حدیث آمده که امام به مثابه خانه کعبه است و مسلمانان باید به او روی آورند. امام ظیفه اش مثل انبیا نیست که برود و مردم را جمع کند و آنها را فرا بخواند یا آن که هر طور شده حکومت تشکیل دهد؛ بلکه همانطور که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به امیر المومنین علیه السلام فرمودند: اگر این مردم تو را قبول کردند بر آنها حکومت کن و اگر نخواستند تو تکلیف و وظیفه ای نداری، امام هم اینگونه عمل کرد.

۷. رعایت حق افراد در هدایت به سعادت در عین عدم اجبار. حقی که امام علیه السلام به وصف ولایت تکوینی و امامت خویش بر عهده و ذمه خود می دانستند؛ از این رو میینیم که در هر موضعی امام به  جذب حداکثری می کوشد چون هرچند واقعه کربلا اجتناب ناپذیر می نمود، اما برای امام اهمیت داشت که افراد بیشتری از شقاوت رهایی یابند. در طول راه از افراد متعددی برای یاری کمک طلبیدند مثل عبیدالله بن حر جعفی، زهیر بن قین و غیره که برخی توفیق همراهی پیدا کردند و بعضی بهانه آوردند یا پیشنهاد بازگشت یا کمک مالی به حضرت کردند اما حضرت در پاسخ عبید الله بن حر جعفی فرمود: همانگونه که نصیحت نمودی من نیز نصیحتی به تو می کنم که تا میتوانی خود را به جای دور دستی برسان تا صدای استغاثه ما را نشنوی و جنگ ما را نبینی زیرا به خدا سوگند اگر صدای استغاثه ما بگوش کسی برسد و به یاری ما نشتابد خدا او را در آتش جهنم قرار خواهد داد.( کامل ابن اثیر ج۳ و امالی صدوق)

۸. رعایت کرامت افراد و تساوی احترام به ایشان با صرفنظر از رنگ و نژاد بود که نمونه‌ای از آن ذکر می شود .

جون بن حری غلام سیاه و متعلق به ابوذر بود که پس از وی خدمتگزار اهل بیت گردیده، در زمان امام حسن مجتبی (ع) با آنحضرت و سپس با حسین بن علی (ع) زندگی و افتخار خدمت او را داشت و از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا در رکاب آن حضرت بود چون در روز عاشورا جنگ به اوج شدت رسید، بخدمت امام آمده و اجازه جنگ خواست.امام در پاسخ وی فرمود: یا جون  انت في اذن منی... جون! من بیعت را از تو برداشتم و آزاد گذاشتم زیرا تو بامید عافیت و آسایش تا اینجا به همراه ما آمده ای و در راه ما خود را به ناراحتی و مصیبت مبتلا نگردان. جون خود را به قدمهای حسین بن علی (ع) انداخت در حالیکه پای آن حضرت را می بوسید چنین گفت: یابن رسول الله ! آیا سزاوار است که من در رفاه و راحتی کاسه لیس شما باشم ودرشدت وناراحتی ودرمقابل دشمن دست از شما بردارم؟ امام (ع) چون وفا و صمیمیت و اصرار جون را مشاهده نمود، به وی اجازه داد تا بسوی میدان حرکت کرد و چون از پای در آمد و در زمین کربلا قرار گرفت، امام (ع) خود را به بالین وی رسانید و در کنارش نشست و با این جملات او را دعا نمود.اللهم بيض وجهه... خدایا رویش را سفید و بدنش را خوشبو و با ابرار و نیکان محشورش بگردان و در میان او با محمد و خاندانش معارفه و آشنائی بیشتر قرار بده (لهوف ابن طاووس، ).

۹. دعوت به حریت و کرامت انسانیت تا آخرین لحظات . از دید امام علیه السلام جدای از دین داری ،  انسانیت، مروت و آزادگی برای خود اقتضائاتی دارد که حتی اگر فرد به درجه ی ایمان و تقوا نرسیده باشد رعایت حداقلی از اقتضائات فطری مانند عدم تعدی و تجاوز به کودکان و زنان طرفین جنگ و عدم هتک‌حرمت طرف مقابل حتی در صورت پیروزی و مانند آن لازمه ی آن حد از انسانیت و معنویت و آزادگی است یعنی دوری از دنائت و پستی که امام علیه السلام در لحظات آخر هم سپاه دشمن را با آن فراخواند. هنگام هجوم سپاه یزید بعد از جراحات امام به خیمه ها امام فرمود:يا شيعة آل أبي سفیان  إن لم يكن لکم دین و انتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا في دنیا کم و أرجعوا إلى احسایکم إن كنتم عربا كما تزعمون.ای پیروان خاندان ابی سفیان، اگر دین ندارید و از روز جزا نمی هراسيد، لا اقل در زندگی آزاد مرد باشید و اگر خود را عرب می دانید به نیاکان خود بیندیشید و شرف انسانی خود را حفظ کنید.(مقتل خوارزمی،).

 

جنایات ضد حقوق بشری حاکمیت اموی

مطلب بعد درباره آن حقوقی است که از حضرت  سلب شد . مقدر الهی این بوده که در صحنه آرایی کربلا صف کشی دو جریان حق و باطل؛ در یک طرف فضایل انسانی و در طرف دیگر رذایل شکل بگیرد؛ در بحث حق الناس هم در یک طرف مطلق پایمال کردن همه حق الناس و در طرف دیگر جان دادن بر سر رعایت حق الناس و حق الله.

در مبحث موارد سلب شده از امام و خاندان و یاران مظلوم امام به موارد ذیل می توان اشاره کرد:

1 تا 4 . مورد اول تا چهارم، حق حیات حق مالکیت و حق آبرو و کرامت و حق سکونت. خود حضرت به وضوح در پاسخ ابوهرم به سلب این چهار حق توسط حکومت اموی تصریح نمودند. ابوهرم پرسید : ما الذي أخرجك عن حرم جدک؟ چه انگیزه ای تو را واداشت که از حرم جدت بیرون بیایی؟ امام (ع) در پاسخ وی چنین فرمود: ای اباهرم بنی امیه با فحاشی و ناسزاگوئی احترام مرا درهم شکستند من راه صبر و شکیبائی را در گرفتم و ثروتم را از دستم ربودند باز هم شکیبائی کردم ولی حال خواستند خونم را بریزند از شهر خود خارج شدم و به خدا سوگند اینان (بنی امیه) مرا خواهند کشت.( لهوف ابن طاووس و مقتل خوارزمی ).

بعلاوه که در عمل نیز حکومت مستبد و ستمگر ثابت کرد هیچ کرامتی برای مسلمان و جان و مال و آبروی اش قائل نیست. پس از شهادت حضرت نیز اموال ایشان را غارت نمودند و انواع تهمت ها را نثار حضرتش کردند. در ارتباط با حق حیات و انتخاب محل سکونت حضرت در پاسخ به عبدالله ابن زبیر نیز علی رغم تعلق خاطری که به شهر مکه داشتند فرمودند: به خدا سوگند اگر در لانه مرغی باشم مرا در خواهند آورد تا با کشتن من به هدف خویش برسند.(انساب الاشراف بلاذری  و تاریخ طبری ج 7 ).

خود حضرت این نکات را از پیش می دیده و می دانستند چنان که در پاسخ ام سلمه فرمودند: ياامه وانا اعلم انی مقتول مذبوح ظلما و عدوانا وقد شاء عز وجل أن یری حرمی ورهطی مذبوحین واطفالی مذبوحين مأسورین مقیدين وهم يستغيثوا فلا يجدون ناصرا. مادر! (فکرنکن که از این جریان تنها تو مطلع هستی) خود بهتر از تو میدانم که از راه ظلم و ستم و از راه عداوت و دشمنی کشته خواهم شد و سرم از تنم جدا خواهد گردید و خداوند بزرگ چنین خواسته است حرم و اهل بیت من اسير و فرزندانم شهید و به زنجیر اسارت کشیده شوند و صدای استغاثه آنان طنین انداز گردد ولی کمک و فریادرسی پیدا نکنند.( بحار الانوار مجلسی ج 44 ).

حتی در سخنرانی امام علیه السلام بعد از نماز ظهر در منزل شراف خطاب به سپاه کوفه به رهبری حر می فرماید: شما کوفیان اگر عهد و پیمانتان را نقض کردید و ورود مرا به کوفه ناپسند می‌دانید رها کنید تا به محلی که از آنجا آمده ام مراجعت نمایم. (ارشاد شیخ مفید ).

۵. حق بهره گیری از اموال عمومی است. امام و خاندان و یاران و حتی طفل شیرخوارشان را از بدیهی ترین حقوق یعنی حق استفاده از آب برای ادامه حیات محروم کردند. حال آنکه پیامبر فرموده بود : مردم همه در آب و استفاده از گیاهان و (هیزم ) آتش سهیم اند... ماجرای عطش در کربلا چیزی نیست که از لوح تاریخ محو گردد.(ر.ک: مقتل ابی مخنف، ص 183) در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه (عج) نیز مصیبت عطش از مصایب غیر قابل فراموشی دانسته شده است.

۶.حق مخالفت و حق داشتن عقیده و بیان آن. این حق مخالفت سیاسی و آزادی بیان در حاکمیت اسلامی که در دوره پیامبر (ص) و دوره امیرالمومنین (ع) تا زمانی که مخالفان به مرحله بغی و دست بردن به سلاح نمی رسیدند، رعایت می شد و حقوق ایشان حتی از بیت المال نمی‌شد.  در حکومت اموی افراد یا باید مطیع باشند یا خروج کرده و باغی بر حاکمیت تلقی می شدند . در حکومت استبدادی اموی که با تکیه بر صبغه مذهبی خود را خلیفه رسول الله (ص) می خواند هر گونه انتقاد و اعتراض به خروج بر حکومت و براندازی تعبیر می شد و به شدت سرکوب می گردید.

۷. حق عدم بیعت . نهی از منکر امام حسین علیه السلام همراه با مقاومت منفی و عدم پذیرش بیعت با خلافت یزید بود که خلافتش نه تنها فی نفسه منکری عظیم بود بلکه نقض صلحنامه امام حسن (ع)  توسط معاویه و حاکمیت اموی نیز تلقی می شد. لذا حرکت امام نه جنبه بغی داشت که با جنگ مسلحانه آغاز شده باشد یا مقر و تشکیلاتی برای جنگ داشته باشد و نه حضرت متعرض جان و مال مسلمانان شده بود و نه جنبه محاربه داشت که علیه امنیت مردم برای نفع شخصی اقدام مسلحانه کرده باشد بنابراین صرفاً  عدم بیعت بود و ورود به کوفه به دعوت کوفیان به عنوان رهبری مخالفان حاکمیت یزید تلقی می شد؛ که دستی بر سلاح هم برده نشده بود و هیچگاه امام علیه‌السلام آغاز جنگ ننمود. امام علیه السلام در موارد متعدد این حق را متذکر شدند و از این که محال است زیر بار چنین بیعت و بدعتی روند سخن گفتند و در جایی فرمودند: مثلی لا یبایع مثله یعنی همچون منی با همچون یزیدی بیعت نمی کند (سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا ، محمد صادق نجمی) . در دومین سخنرانی روز عاشورا نیز فرمودند: آگاه باشید که این فرومایه (ابن زیاد) و فرزند فرومایه مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلت برویم زیرا خدا و پیامبرش و مومنان از این که ما ذلت را بپذیریم ابا دارند و دامن های پاک مادران و مغزهای با غیرت و نفوس با شرافت پدران روا نمی دارند که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه کرام و نیک منشان بداریم.(تحف العقول ابن شعبه حرانی ص 171)

 اما حکومت اموی برای امام حداقل حقوق مخالف حاکمیت را رعایت نکرد و احترام نگذاشت. حکومت جائر ابتدا بر مخالفانش نام محارب و باغی و خارجی و مانند آن می نهد تا آنها را از هر گونه حق حتی حق حیات محروم کند و سپس در زدودن هرگونه کرامت انسانی و اعمال هر گونه بی حرمتی آنان می کوشد.

چنان که در بخشهای گوناگون  ملاحظه شد در واقعه کربلا از جانب حاکمیت اموی مدعی خلافت رسول خدا هیچ نحو کرامت انسانی و هیچگونه حقی رعایت نمی‌شود و از هیچ حرمتی پاسداری نمی‌شود اما امام و یارانش شهادت و مرگ با عزت  و با پایداری بر اصول ، را بر زندگی در ذلت و مماشات با بدعتها ترجیح دادند و این درسی است برای کسانی که میخواهند پیرو راه امام حسین علیه السلام باشند.

آخرین نکته: اهمیت حق الناس

در باب گریستن بر امام حسین علیه السلام و فضیلت آن تعابیر بلندی در روایات وارد شده است مبنی بر اینکه با یک قطره اشک که در غم امام ریخته شود گناهان فرد بخشیده میشود . احادیث فراوان در این باب موجود است. در این زمینه علاوه بر جمع آوری و تحلیل روایات مزبور در کتاب کلمه طیبه عارف کامل حضرت استاد مرحوم آیت الله نجابت اعلی الله مقامه، ایشان قصیده ای نیز انشاد کرده اند که مضمون روایات را تبیین می کند

 مزن تیشه بر ریشه خویشتن                             مکن کجی و مشو راهزن

هر آن کس که گریان شود بر حسین              گناهش فروریزد از جان و تن

به یک قطره ایثار کردن به چشم                       نماند به جا فسق و ذنب و محن

بود توبه و گریه بر حسین                                   خلوص حقیقی جدا از اهرمن

 با این حال می‌فرمایند گناهانی که متضمن حق الناس است با ریختن اشک بخشیده نمی شود و باید جبران شود

ولیکن ضمان و حقوقات خلق                           بود فرض بر ذمه بل قید تن

حقوقات هر نوع گر ذمه داشت                         سقوطش به گریه نخواهد شدن (کلمه طیبه ص 60 -63)

موسی بن عمیر از پدرش نقل می‌کند که امام حسین(ع) در روز عاشورا به او فرموده است در میان تمام اصحاب اعلام کند اگر کسی دینی بر گردن دارد با امام حسین(ع) کشته نشود چون به فرموده‌ رسول خدا(ص) در صورتی که فردی دینی به گردن داشته باشد و کشته شود در روز قیامت از حسنات او کاسته می‌شود.

این نشان دهنده قدر و اهمیت مسئله حق الناس است؛ امامی که در راستای پاسداشت حق الناس قیام‌ کرد و بلکه بنا به آنچه ذکر شد اصل قیام ایشان به یک اعتبار  احیای حق الناس بود طبعا شیعیان چنین امامی نباید تصور کنند با داشتن حق الناس بر ذمه خود می توانند به جرگه حسینیان ملحق شوند. چنان که خود امام بارها تاکید فرمودند اگر بر عهده کسی حق الناس هست ابتدا آن را ادا کند سپس به ما ملحق گردد.

  در زیارت عاشورا می خوانیم اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد خدایا زندگی و مرگ مرا مانند زندگی و مرگ پیامبر و خاندان پیامبر قرار ده.  امید است با الگوگیری از حیات و شهادت امام حسین علیه السلام در هر مقام هر موقعیت، کرامت انسانی و حق الناس را رعایت کنیم . بمنه و کرمه

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم