هادی سروش
مرکز اندیشه و تفکر ، باید با جریان خون تازه زنده و شاداب باشد.خون تازه در تفکر و اندیشه در این است که با توجه به نیازها و مقتضیات جدید ، اندیشه و تفکر انسان به روز باشد. مگر می شود در جهانی که همه چیز در حال نو شدن است و حتی دین خدا هم در عین خاتمیت ، زمینه نو به نو شدن را فراهم آورده ، بر همان اندیشه های گذشته اصرار ورزید؟! خدا می داند “جمود و تحجر” بر باورهای گذشته چه پدری از دین و دنیای آدمیان که پای بند اعتقادات گذشته خود بوده اند، در آورده ؟!
صدها مسئله شرعی در گذر زمان تفاوت کرده ، چرا امروز در برابر تفاوت های جدید ، برخی استقامت می کنند؟
دیروز گذشته ؛ برای “تعیین” پدر برای فرزندی که دو مرد ادعای پدر بودنش را داشتند ، متوسل به “قرعه” می شدند، ولی امروز با آزمایش “دی ان ای ” پدر بودن شخص را ، “تشخیص” می دهند و نه اینکه “تعیین” کنند. امروز از اعماق زمین تا اوج آسمان و کهکشان، نیاز به بهترین ره آوردهای نو فکری، که از یک فقه کارمد سرچشمه گرفته باشد، داریم .
بزرگان اجازه به مانند من کوچکی دهند که دو سوال کنم:
آیا اجتهادی که در مدرسه فقاهت امام صادق(ع) کلید زده شد و همه فقیهان عصر خود را جذب مدنیه و مدرسه امام صادق(ع) کرد، محدود به تبدیل کردن فتوای از “احوط” ، به “اقوی” و یا بالعکس ، بوده ؟
و سوال دوم ؛ آیا رویه شیخ الطائفه شیخ طوسی ؛ در بسط فقه ، از یک جلد به ده جلد کتاب شریف “المبسوط” در طول این هزار سال ادامه یافته ؟
ناله ها و غصه های استادشهید مطهری هنوز که هنوز است درمان نشده که ؛ متاثر بود ، چرا در فقاهت فقیهان دو منبع بزرگ و بی نهایت پرفائده بنام ؛ “قرآن” و “عقل” ، جایگاه شایسته خود را ندارد.
خدا ، استاد عزیز ما حضرت آیت الله جوادی آملی را حفظ کند که مستقیم به صاحب این قلم فرمودند: آیا فقیه نباید گاهی سر از کتاب بلند کند و جامعه را هم ببیند ، تا آنچه در صفحات کتاب دیده را با جامعه منطبق سازد و بعد فتوا دهد؟
برای جامعه ونسل جوان امروز ما دردناک است که ما در بحث های نه چندان پیچیده ای مانند ؛ بانک و مناسبات مالی داخلی و جهانی ، فیلم و هنر و ورزش ، روابط اجتماعی زنان ، حضور اقلیت ها ، و .. با جمود بر اندیشه های گذشته ؛ بیاییم و در مورد بانکها؛ سخن از اتهام به ربا ، و در مورد فیلم و هنر و روابط اجتماعی زنان ؛ سخن بی بندباری ، و در مورد دخالت اقلیت ها در سرنوشت شان و بهرمندی از حقوق شهروندیشان ؛ تمسک به قاعده “حرمت تسلط کافر بر مسلمان” کنیم و جلوی رشد و پویایی گرفته شود.
به حمدالهی ؛ علم فقه که یادگار اهلبیت (ع) است مانند تفسیر و عرفان و کلام ، دارای چنان عظمت و ژرفائی است که تا قیامت میتوان در مقابل همه نیازهای بشر ، از آن بهرمند بود.
خلاصه ؛ جنجالی شدن اموری مانند کنسرت و یا حضور زنان در ورزشگاهها و یا حضور یک غیر مسلمان در شورای شهری ، نه تنها در شآن جمهوری اسلامی نیست، بلکه نشان از عدم جریان صحیح خون در عروقِ فکریِ بخشی از جامعه دارد ، و این تامل برانگیز است!
مرکز اندیشه و تفکر ، باید با جریان خون تازه زنده و شاداب باشد.خون تازه در تفکر و اندیشه در این است که با توجه به نیازها و مقتضیات جدید ، اندیشه و تفکر انسان به روز باشد. مگر می شود در جهانی که همه چیز در حال نو شدن است و حتی دین خدا هم در عین خاتمیت ، زمینه نو به نو شدن را فراهم آورده ، بر همان اندیشه های گذشته اصرار ورزید؟! خدا می داند “جمود و تحجر” بر باورهای گذشته چه پدری از دین و دنیای آدمیان که پای بند اعتقادات گذشته خود بوده اند، در آورده ؟!
صدها مسئله شرعی در گذر زمان تفاوت کرده ، چرا امروز در برابر تفاوت های جدید ، برخی استقامت می کنند؟
دیروز گذشته ؛ برای “تعیین” پدر برای فرزندی که دو مرد ادعای پدر بودنش را داشتند ، متوسل به “قرعه” می شدند، ولی امروز با آزمایش “دی ان ای ” پدر بودن شخص را ، “تشخیص” می دهند و نه اینکه “تعیین” کنند. امروز از اعماق زمین تا اوج آسمان و کهکشان، نیاز به بهترین ره آوردهای نو فکری، که از یک فقه کارمد سرچشمه گرفته باشد، داریم .
بزرگان اجازه به مانند من کوچکی دهند که دو سوال کنم:
آیا اجتهادی که در مدرسه فقاهت امام صادق(ع) کلید زده شد و همه فقیهان عصر خود را جذب مدنیه و مدرسه امام صادق(ع) کرد، محدود به تبدیل کردن فتوای از “احوط” ، به “اقوی” و یا بالعکس ، بوده ؟
و سوال دوم ؛ آیا رویه شیخ الطائفه شیخ طوسی ؛ در بسط فقه ، از یک جلد به ده جلد کتاب شریف “المبسوط” در طول این هزار سال ادامه یافته ؟
ناله ها و غصه های استادشهید مطهری هنوز که هنوز است درمان نشده که ؛ متاثر بود ، چرا در فقاهت فقیهان دو منبع بزرگ و بی نهایت پرفائده بنام ؛ “قرآن” و “عقل” ، جایگاه شایسته خود را ندارد.
خدا ، استاد عزیز ما حضرت آیت الله جوادی آملی را حفظ کند که مستقیم به صاحب این قلم فرمودند: آیا فقیه نباید گاهی سر از کتاب بلند کند و جامعه را هم ببیند ، تا آنچه در صفحات کتاب دیده را با جامعه منطبق سازد و بعد فتوا دهد؟
برای جامعه ونسل جوان امروز ما دردناک است که ما در بحث های نه چندان پیچیده ای مانند ؛ بانک و مناسبات مالی داخلی و جهانی ، فیلم و هنر و ورزش ، روابط اجتماعی زنان ، حضور اقلیت ها ، و .. با جمود بر اندیشه های گذشته ؛ بیاییم و در مورد بانکها؛ سخن از اتهام به ربا ، و در مورد فیلم و هنر و روابط اجتماعی زنان ؛ سخن بی بندباری ، و در مورد دخالت اقلیت ها در سرنوشت شان و بهرمندی از حقوق شهروندیشان ؛ تمسک به قاعده “حرمت تسلط کافر بر مسلمان” کنیم و جلوی رشد و پویایی گرفته شود.
به حمدالهی ؛ علم فقه که یادگار اهلبیت (ع) است مانند تفسیر و عرفان و کلام ، دارای چنان عظمت و ژرفائی است که تا قیامت میتوان در مقابل همه نیازهای بشر ، از آن بهرمند بود.
خلاصه ؛ جنجالی شدن اموری مانند کنسرت و یا حضور زنان در ورزشگاهها و یا حضور یک غیر مسلمان در شورای شهری ، نه تنها در شآن جمهوری اسلامی نیست، بلکه نشان از عدم جریان صحیح خون در عروقِ فکریِ بخشی از جامعه دارد ، و این تامل برانگیز است!