آیت الله موسوی تبریزی: امید به آینده به عوامل مختلفی بستگی دارد. مهمترین دلیل امید به آینده این است که افراد مختلف جامعه با توجه به تواناییها و زحماتی که در زندگی کشیدهاند بتوانند از دستاوردهای آن برخوردار باشند. خداوند به افراد مختلف جامعه تواناییهای مختلفی داده است. تواناییهایی که اگر تقویت شوند میتواند زندگی افراد جامعه را بهبود ببخشد. ایجاد امید در جامعه به صورت دستوری و تزریقی امکانپذیر نیست. افراد جامعه و بهخصوص جوانان در صورتی امید به آینده بیشتری پیدا میکنند که بتوانند از تواناییها و دغدغههای خود به صورت مثبت استفاده کنند.
آرمان ملی- احسان انصاری: در حالی که دغدغه نسل ابتدای انقلاب مفاهیم کلیدی مانند آزادی و دموکراسی بود، در شرایط کنونی گویا این مفاهیم دغدغه اصلی نسل جدید نیست. نسل جدید بیش از آنکه به دنبال چنین دغدغههایی باشد هنوز در حداقلهای زندگی مانند شغل و ازدواج گرفتار شده و به همین دلیل نمیتواند پا را فراتر بگذارد و به حوزه مدنی و دغدغههای فکری توجه داشته باشد. از سوی دیگر نزاع ناخواسته با قدرتهای جهانی در دهههای گذشته اولویتها را تغییر داده و مطالبات جوانان در اولویت نخست تصمیمگیری مسئولان قرار نگرفته است. در نتیجه مطالبات امروز جوانان به حاشیه رفته و این مساله میزان امید به آینده را در بین آنها کاهش داده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با آیتا... سید حسین موسویتبریزی دادستان کل انقلاب در دوران حضرت امام(ره) و دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفتوگو کرده است. رئیس سابق خانه احزاب در این زمینه معتقد است: «جوانان امروز از مسائلی مانند جمهوریت و دموکراسی عبور نکردهاند و همچنان خواستار آن هستند. با این وجود ما باید گذشته خود را بررسی کنیم که چه بلایی بر سر دموکراسی آوردهایم که برخی جوانان به دغدغههای دیگر فکر میکنند. و توجه خود را به این مفاهیم کلیدی از دست دادهاند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
چرا میزان امید به آینده در بین جوانان نسبت به دهههای گذشته کاهش پیدا کرده است؟
امید به آینده به عوامل مختلفی بستگی دارد. مهمترین دلیل امید به آینده این است که افراد مختلف جامعه با توجه به تواناییها و زحماتی که در زندگی کشیدهاند بتوانند از دستاوردهای آن برخوردار باشند. خداوند به افراد مختلف جامعه تواناییهای مختلفی داده است. تواناییهایی که اگر تقویت شوند میتواند زندگی افراد جامعه را بهبود ببخشد. ایجاد امید در جامعه به صورت دستوری و تزریقی امکانپذیر نیست. افراد جامعه و بهخصوص جوانان در صورتی امید به آینده بیشتری پیدا میکنند که بتوانند از تواناییها و دغدغههای خود به صورت مثبت استفاده کنند. امید به آینده باید از درون هر فرد، خانواده و جامعه بجوشد. ذهن افراد جامعه باید امید تولید کند تا آن جامعه بتواند در راستای اهدافی که در پیش گرفته حرکت کند. در صورتی که این وضعیت وجود نداشته باشد جامعه دچار سستی و رخوت خواهد شد و جوانان با آیندهای مبهم مواجه خواهند شد. بدونشک یکی از دلایل اصلی افسردگی و خودکشی در بین جوانان نداشتن امید به زندگی است. امید به زندگی موتور محرکه یک جامعه است. به همین دلیل نیز اگر امید به آینده در بین یک نسل کاهش پیدا کند آن جامعه با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. در روایتهای اسلامی نیز آمده است که امید و آرزو یک نعمت بزرگ برای امت اسلامی تلقی میشود. اگر امید و آرزو در جامعه وجود نداشته باشد حتی مادران نیز به بچههای خود شیر نمیدادند. اگر امید وجود نداشته باشد کسی درخت نمیکارد. معنای این سخن این است که پایه و اساس زندگی فردی و اجتماعی امید به آینده است. در شرایط کنونی پرخاشگریهای اجتماعی، آمار طلاق و میزان خودکشی نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده که همه این مسائل ریشه در کاهش امید به آینده در بین جوانان دارد.
عملکرد مسئولان در دهههای گذشته به چه شکلی بوده؛ امید به آینده در بین مردم افزایش داشته یا کاهش یافته است؟
آمار و ارقام نشان میدهد که امید به آینده در بین مردم نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است. باید ریشههای کاهش امید به زندگی در بین مردم مشخص شود. بدونشک یکی از عوامل اصلی این مساله عملکرد برخی مسئولان بوده است. منظور بنده از مسئولان نیز یک شخص و یا یک ارگان نیست، بلکه مسئولان در ادوار مختلف است. این قصور نیز در بین این مسئولان به یک اندازه نبوده است. به هر حال برخی سهم اندکی و برخی سهم بیشتری در این زمینه داشتهاند. بهعنوان مثال بیکاری یکی از مهمترین دلایل کاهش امید به آینده است. این در حالی است که در طول چند دهه گذشته اقدام موثری در زمینه کاهش بیکاری در کشور انجام نشده است. متاسفانه در شرایط کنونی چالش بیکاری گریبان تحصیلکردههای جامعه را نیز گرفته است که مسالهای بسیار مهم تلقی میشود. امروز بسیاری از تحصیلکردههای جامعه که در زمینه تحصیلی خود متخصص هستند یا بیکار هستند و یا در شغلهایی مشغول به کار هستند که هیچ قرابتی با تخصص آنها ندارد. این مسائل در جامعه تولید ناامیدی و نارضایتی میکند. این ناامیدی و نارضایتی نیز خود را به شکلهای مختلف نشان میدهد. در چنین شرایطی تحریکات خارجی سبب بروز رفتارهایی میشود که برای جامعه چالشآفرین است.
برای نسلی که در ایران انقلاب کرد آزادی، دموکراسی و عدالت مهمترین دغدغهها بود و هزینههای زیادی نیز در این زمینه پرداخت شد. با این وجود دغدغهها و اولویتهای نسل جدید مانند گذشته نیست و مشکلات زندگی نسل جدید مانند شغل و ازدواج و حداقلهای زندگی اجازه نمیدهد به مفاهیمی مانند دموکراسی فکر کنند. چرا اولویتها در بین این دو نسل متفاوت شده است؟
زمانی که انقلاب در ایران شکل گرفت شعار اصلی انقلابیون استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. در آن مقطع زمانی افراد جامعه دغدغه شغل و ازدواج نداشتند و برای اغلب افراد جامعه شغل وجود داشت. بیکاری بیشتر مختص به کسانی بود که از روستا به شهرها مهاجرت کرده بودند. این اتفاق نیز در راستای اشتباه رژیم پهلوی صورت گرفته بود که روستاییان ترجیح میدادند برای زندگی بهتر به شهرها مهاجرت کنند. از سوی دیگر اغلب مبارزان انقلابی تحصیلکردگان جامعه بودند که استقلال و آزادی کشور با سیاستهای خاندان پهلوی در تضاد میدیدند و احساس میکردند باید تغییرات جدی در رویکرد تصمیمگیری در کشور به وجود بیاید. شاه نیز برخورد منطقی با این دغدغهها نداشت و بیشتر تلاش میکرد با سرکوب با این مسائل برخورد کند. در نتیجه شرایط کشور در آن مقطع زمانی ایجاب میکرد که چنین دغدغههایی بیشتر مورد توجه مردم و جوانان جامعه قرار بگیرد. برخی نیز دغدغه دینی داشتند و مشاهده میکردند اتفاقاتی در جامعه در حال رخدادن است که با دین اسلام همخوانی ندارد و برخلاف آن است. به همین دلیل نیز نسبت به این رویکرد دستگاه حاکمه اعتراض داشتند و با رژیم پهلوی مبارزه میکردند. در چنین وضعیتی کسی به دنبال شغل و حداقلهای زندگی نبود، بلکه دغدغههایی مانند آزادی و عدالت بیشتر مورد توجه مردم جامعه قرار داشت. این در حالی است که این وضعیت برای نسل جدید تغییر کرده است. امروز شرایط جامعه به شکلی به پیش رفته که دیگر جوانان به دلیل نداشتن شغل و آینده روشن نمیتوانند به دغدغههایی مانند دموکراسی فکر کنند. باید با برنامهریزیهای منسجم چشمانداز تازهای تعریف کرد تا به کمک آن بتوان برای رفع مشکلات چاره مناسبی اندیشید. باید به این نکته مهم توجه کرد که اگر مسئولان جامعه مشکلات جوانان بهخصوص بیکاری را حل کنند میزان امید به زندگی و نشاط به آنها بازمیگردد. در چنین شرایطی دیگر جوانان جامعه آرزوهای خود را در جوامع دیگر جستوجو نمیکنند و از کشور مهاجرت نمیکنند و برای مشارکتهای اجتماعی عزم راسختری از خود نشان میدهند.
آیا نسلی که در ابتدای انقلاب به دنبال آرمانهایی مانند آزادی و دموکراسی بود در این زمینه موفق عمل کرد؟
در مرحله نخست باید به این موضوع به صورت نسبی نگاه کرد. در برخی مقاطع عملکرد در این زمینه موفق و در برخی مقاطع ناموفق بوده است. به همین دلیل نمیتوان به صورت کلی در این زمینه اظهارنظر کرد. این در حالی است که در برخی مقاطع موانعی در این زمینه وجود داشته که اجازه نداده این آرمانها شکل عملی و اجرایی به خود بگیرد. بهعنوان مثال در دوران جنگ تحمیلی برخی دغدغههای اجتماعی و سیاسی از اولویتهای نخست جامعه خارج و جای آن را اولویت دفاع از کشور گرفته بود. به همین دلیل نیز در این مقطع زمانی موانع بیرونی اجازه نمیداد این اهداف محقق شود. البته همواره موانع بیرونی در این زمینه خلل ایجاد نکرده و در برخی مقاطع موانع داخلی سبب این ناکامیها شده و کار مطلوب صورت نگرفته است. سرمایههای اجتماعی و سیاسی زیادی در کشور وجود داشته که با استفاده از آنها میشده اقدامات موثری در زمینه نهادینهسازی آزادی و دموکراسی صورت بگیرد. با این وجود این اتفاق به دلیل برخی سوءمدیریتها و مانعتراشیها رخ نداده است. به همین دلیل در تحلیل این موضوع باید همه جوانب را در نظر گرفت که چه میزان سرمایه در اختیار کشور بوده و در مقابل آن چه میزان برنامهریزی و کار صورت گرفته است. در چنین شرایطی است که میتوانیم با بینش عمیقتری در این زمینه اظهارنظر کنیم.
در دهههای گذشته کشور در یک نزاع بینالمللی ناخواسته با قدرتهای جهانی قرار داشته است. این نزاع بیرونی که در برخی مقاطع با نزاعهای سیاسی درونی نیز همراه بوده به چه میزان دغدغههای جوانان جامعه را به حاشیه کشانده است؟
بدونشک این نزاعها در توجه مسئولان به دغدغه جوانان تاثیرداشته است. باید با اندیشیدن تمهیدات لازم شرایطی ایجاد شود که امکان توجه جدی به دغدغههای جوانان و مردم به شکل اصولی ایجاد شود. هنگامی که دغدغه اصلی مسئولان رسیدگی به مطالبات و اولویتهای جوانان نباشد به صورت طبیعی مشکلات و چالشها افزایش پیدا میکند. جمهوری اسلامی از ابتدای شکلگیری تا امروز با چالشهای بینالمللی و مساله تحریمها مواجه بوده است. در نتیجه تحریمها اتفاق جدیدی برای ما نبوده که با ماهیت آن بیگانه باشیم. با این وجود مسئولان باید به دغدغههای دیگر جامعه و بهخصوص مسائل جوانان نیز توجه جدیتر داشته باشند. در دهههای گذشته ما برنامهریزیهای مختلفی انحام دادهایم که یکی از آنها سند چشمانداز بوده است. با این وجود همواره از این سند عقب بودهایم و موفق نشدهایم بهخوبی این سند را اجرایی کنیم.
مهمترین دلیلی که بین نسل گذشته و نسل امروز فاصله ایجاد کرده چه مسائلی بوده است؟
در این زمینه شاید فاصله ایجاد شده اما بیش از آنکه خود موضوع مهم باشد دلایل آن حائز اهمیت است. دغدغه اصلی نسل انقلابی استقلال و آزادی بود. این در حالی است که این دغدغه همچنان نیز در بین جوانان وجود دارد. آیا نسل امروز به دنبال استقلال و آزادی نیست؟ پاسخ به این سوال قطعا مثبت خواهد بود. جوانان امروز از مسائلی مانند جمهوریت و دموکراسی عبور نکردهاند و همچنان خواستار آن هستند. با این وجود ما باید گذشته خود را بررسی کنیم که چه بلایی بر سر دموکراسی آوردهایم که جوانان به دغدغههای دیگر فکر میکنند. ما باید با نگاهی به گذشته این مساله را بررسی کنیم که چرا دغدغههای جوانان امروز تغییر کرده و توجه خود را به این مفاهیم کلیدی از دست دادهاند. این در حالی است که انسان براساس فطرت خود به دنبال آزادی است و آزادی یکی از دغدغههای همیشگی انسان بوده است. آرمان اولیه ما در انقلاب نیز مبتنی بر همین مفاهیم بود. با این وجود کوتاهیهایی در این زمینه صورت گرفته که باعث شده نگاه نسل جدید نسبت به این مفاهیم تغییر کرده باشد و یا اینکه در اولویتهای نخست آنها قرار نداشته باشد. به نظر میرسد بین نسل ابتدای انقلاب با نسل امروز فاصله به وجود آمده و این فاصله نیز بیشتر به دلیل عملکردی بوده که برخی مسئولان در گذشته داشتهاند.
راهحل شما برای پرکردن این فاصله و بازگشت اعتماد عمومی در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی چیست؟
باید این مساله برای مردم و جوانان مسجل شود که اصلاح کشور از راهی بهجز انتخابات میسر نیست و اگر قرار است اتفاق مثبتی صورت بگیرد تنها از راه انتخابات آزاد خواهد بود. نکته مهم در این زمینه این است که مردم باید قدرت انتخاب داشته باشند و به صورت آزادانه گزینههای مورد نظر خود را انتخاب کنند. به همین دلیل نهادهای نظارتی باید در برخی رویکردهای گذشته خود تجدیدنظر کنند و با سعه صدر بیشتری با گروههای سیاسی برخورد کنند. نهادهای نظارتی باید صلاحیت افراد مختلف را براساس تواناییها و تخصص آنها مورد بررسی قرار دهند. در چنین شرایطی است که افراد صالح و متعهد وارد مجلس خواهند شد. حضور افراد متعهد و صالح در انتخابات، مردم را به حضور در پای صندوقهای رأی تشویق میکند. به همین دلیل اگر قرار است مردم با شور و نشاط در پای صندوقهای رأی حضور پیدا کنند باید همه جریانهای سیاسی را به یک چشم نگاه کرد تا دیدگاههای مختلف فکری و سیاسی در انتخابات نماینده داشته باشند. کسی متولی فهم و درک مردم نیست. مردم ایران از درک و فهم بالایی برخوردار هستند و زمانی که مشاهده کنند شرایط برای انتخاب افراد متعهد و متخصص در انتخابات فراهم است قطعا در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد. نهادهای نظارتی باید به شکلی در انتخابات آینده عمل کنند که هیچ فرد باصلاحیتی به دلایل سیاسی و یا کجسلیقگی از حضور در انتخابات محروم نشود. در چنین شرایطی است که گردش نخبگان در جامعه بهخوبی صورت میگیرد و کسانی در مسند کار قرار میگیرند که از توانایی بیشتری برای حل مشکلات مردم برخوردار هستند. اگر این اتفاق رخ دهد هم کارآمدی مجلس شورای اسلامی بیشتر خواهد شد و هم اینکه مشکلات کلی کشور حل خواهد شد. حلشدن مشکلات کشور نیز میزان امید به آینده را در بین مردم و بهخصوص جوانان افزایش خواهد داد.
آرمان ملی- احسان انصاری: در حالی که دغدغه نسل ابتدای انقلاب مفاهیم کلیدی مانند آزادی و دموکراسی بود، در شرایط کنونی گویا این مفاهیم دغدغه اصلی نسل جدید نیست. نسل جدید بیش از آنکه به دنبال چنین دغدغههایی باشد هنوز در حداقلهای زندگی مانند شغل و ازدواج گرفتار شده و به همین دلیل نمیتواند پا را فراتر بگذارد و به حوزه مدنی و دغدغههای فکری توجه داشته باشد. از سوی دیگر نزاع ناخواسته با قدرتهای جهانی در دهههای گذشته اولویتها را تغییر داده و مطالبات جوانان در اولویت نخست تصمیمگیری مسئولان قرار نگرفته است. در نتیجه مطالبات امروز جوانان به حاشیه رفته و این مساله میزان امید به آینده را در بین آنها کاهش داده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با آیتا... سید حسین موسویتبریزی دادستان کل انقلاب در دوران حضرت امام(ره) و دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفتوگو کرده است. رئیس سابق خانه احزاب در این زمینه معتقد است: «جوانان امروز از مسائلی مانند جمهوریت و دموکراسی عبور نکردهاند و همچنان خواستار آن هستند. با این وجود ما باید گذشته خود را بررسی کنیم که چه بلایی بر سر دموکراسی آوردهایم که برخی جوانان به دغدغههای دیگر فکر میکنند. و توجه خود را به این مفاهیم کلیدی از دست دادهاند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
چرا میزان امید به آینده در بین جوانان نسبت به دهههای گذشته کاهش پیدا کرده است؟
امید به آینده به عوامل مختلفی بستگی دارد. مهمترین دلیل امید به آینده این است که افراد مختلف جامعه با توجه به تواناییها و زحماتی که در زندگی کشیدهاند بتوانند از دستاوردهای آن برخوردار باشند. خداوند به افراد مختلف جامعه تواناییهای مختلفی داده است. تواناییهایی که اگر تقویت شوند میتواند زندگی افراد جامعه را بهبود ببخشد. ایجاد امید در جامعه به صورت دستوری و تزریقی امکانپذیر نیست. افراد جامعه و بهخصوص جوانان در صورتی امید به آینده بیشتری پیدا میکنند که بتوانند از تواناییها و دغدغههای خود به صورت مثبت استفاده کنند. امید به آینده باید از درون هر فرد، خانواده و جامعه بجوشد. ذهن افراد جامعه باید امید تولید کند تا آن جامعه بتواند در راستای اهدافی که در پیش گرفته حرکت کند. در صورتی که این وضعیت وجود نداشته باشد جامعه دچار سستی و رخوت خواهد شد و جوانان با آیندهای مبهم مواجه خواهند شد. بدونشک یکی از دلایل اصلی افسردگی و خودکشی در بین جوانان نداشتن امید به زندگی است. امید به زندگی موتور محرکه یک جامعه است. به همین دلیل نیز اگر امید به آینده در بین یک نسل کاهش پیدا کند آن جامعه با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. در روایتهای اسلامی نیز آمده است که امید و آرزو یک نعمت بزرگ برای امت اسلامی تلقی میشود. اگر امید و آرزو در جامعه وجود نداشته باشد حتی مادران نیز به بچههای خود شیر نمیدادند. اگر امید وجود نداشته باشد کسی درخت نمیکارد. معنای این سخن این است که پایه و اساس زندگی فردی و اجتماعی امید به آینده است. در شرایط کنونی پرخاشگریهای اجتماعی، آمار طلاق و میزان خودکشی نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده که همه این مسائل ریشه در کاهش امید به آینده در بین جوانان دارد.
عملکرد مسئولان در دهههای گذشته به چه شکلی بوده؛ امید به آینده در بین مردم افزایش داشته یا کاهش یافته است؟
آمار و ارقام نشان میدهد که امید به آینده در بین مردم نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است. باید ریشههای کاهش امید به زندگی در بین مردم مشخص شود. بدونشک یکی از عوامل اصلی این مساله عملکرد برخی مسئولان بوده است. منظور بنده از مسئولان نیز یک شخص و یا یک ارگان نیست، بلکه مسئولان در ادوار مختلف است. این قصور نیز در بین این مسئولان به یک اندازه نبوده است. به هر حال برخی سهم اندکی و برخی سهم بیشتری در این زمینه داشتهاند. بهعنوان مثال بیکاری یکی از مهمترین دلایل کاهش امید به آینده است. این در حالی است که در طول چند دهه گذشته اقدام موثری در زمینه کاهش بیکاری در کشور انجام نشده است. متاسفانه در شرایط کنونی چالش بیکاری گریبان تحصیلکردههای جامعه را نیز گرفته است که مسالهای بسیار مهم تلقی میشود. امروز بسیاری از تحصیلکردههای جامعه که در زمینه تحصیلی خود متخصص هستند یا بیکار هستند و یا در شغلهایی مشغول به کار هستند که هیچ قرابتی با تخصص آنها ندارد. این مسائل در جامعه تولید ناامیدی و نارضایتی میکند. این ناامیدی و نارضایتی نیز خود را به شکلهای مختلف نشان میدهد. در چنین شرایطی تحریکات خارجی سبب بروز رفتارهایی میشود که برای جامعه چالشآفرین است.
برای نسلی که در ایران انقلاب کرد آزادی، دموکراسی و عدالت مهمترین دغدغهها بود و هزینههای زیادی نیز در این زمینه پرداخت شد. با این وجود دغدغهها و اولویتهای نسل جدید مانند گذشته نیست و مشکلات زندگی نسل جدید مانند شغل و ازدواج و حداقلهای زندگی اجازه نمیدهد به مفاهیمی مانند دموکراسی فکر کنند. چرا اولویتها در بین این دو نسل متفاوت شده است؟
زمانی که انقلاب در ایران شکل گرفت شعار اصلی انقلابیون استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. در آن مقطع زمانی افراد جامعه دغدغه شغل و ازدواج نداشتند و برای اغلب افراد جامعه شغل وجود داشت. بیکاری بیشتر مختص به کسانی بود که از روستا به شهرها مهاجرت کرده بودند. این اتفاق نیز در راستای اشتباه رژیم پهلوی صورت گرفته بود که روستاییان ترجیح میدادند برای زندگی بهتر به شهرها مهاجرت کنند. از سوی دیگر اغلب مبارزان انقلابی تحصیلکردگان جامعه بودند که استقلال و آزادی کشور با سیاستهای خاندان پهلوی در تضاد میدیدند و احساس میکردند باید تغییرات جدی در رویکرد تصمیمگیری در کشور به وجود بیاید. شاه نیز برخورد منطقی با این دغدغهها نداشت و بیشتر تلاش میکرد با سرکوب با این مسائل برخورد کند. در نتیجه شرایط کشور در آن مقطع زمانی ایجاب میکرد که چنین دغدغههایی بیشتر مورد توجه مردم و جوانان جامعه قرار بگیرد. برخی نیز دغدغه دینی داشتند و مشاهده میکردند اتفاقاتی در جامعه در حال رخدادن است که با دین اسلام همخوانی ندارد و برخلاف آن است. به همین دلیل نیز نسبت به این رویکرد دستگاه حاکمه اعتراض داشتند و با رژیم پهلوی مبارزه میکردند. در چنین وضعیتی کسی به دنبال شغل و حداقلهای زندگی نبود، بلکه دغدغههایی مانند آزادی و عدالت بیشتر مورد توجه مردم جامعه قرار داشت. این در حالی است که این وضعیت برای نسل جدید تغییر کرده است. امروز شرایط جامعه به شکلی به پیش رفته که دیگر جوانان به دلیل نداشتن شغل و آینده روشن نمیتوانند به دغدغههایی مانند دموکراسی فکر کنند. باید با برنامهریزیهای منسجم چشمانداز تازهای تعریف کرد تا به کمک آن بتوان برای رفع مشکلات چاره مناسبی اندیشید. باید به این نکته مهم توجه کرد که اگر مسئولان جامعه مشکلات جوانان بهخصوص بیکاری را حل کنند میزان امید به زندگی و نشاط به آنها بازمیگردد. در چنین شرایطی دیگر جوانان جامعه آرزوهای خود را در جوامع دیگر جستوجو نمیکنند و از کشور مهاجرت نمیکنند و برای مشارکتهای اجتماعی عزم راسختری از خود نشان میدهند.
آیا نسلی که در ابتدای انقلاب به دنبال آرمانهایی مانند آزادی و دموکراسی بود در این زمینه موفق عمل کرد؟
در مرحله نخست باید به این موضوع به صورت نسبی نگاه کرد. در برخی مقاطع عملکرد در این زمینه موفق و در برخی مقاطع ناموفق بوده است. به همین دلیل نمیتوان به صورت کلی در این زمینه اظهارنظر کرد. این در حالی است که در برخی مقاطع موانعی در این زمینه وجود داشته که اجازه نداده این آرمانها شکل عملی و اجرایی به خود بگیرد. بهعنوان مثال در دوران جنگ تحمیلی برخی دغدغههای اجتماعی و سیاسی از اولویتهای نخست جامعه خارج و جای آن را اولویت دفاع از کشور گرفته بود. به همین دلیل نیز در این مقطع زمانی موانع بیرونی اجازه نمیداد این اهداف محقق شود. البته همواره موانع بیرونی در این زمینه خلل ایجاد نکرده و در برخی مقاطع موانع داخلی سبب این ناکامیها شده و کار مطلوب صورت نگرفته است. سرمایههای اجتماعی و سیاسی زیادی در کشور وجود داشته که با استفاده از آنها میشده اقدامات موثری در زمینه نهادینهسازی آزادی و دموکراسی صورت بگیرد. با این وجود این اتفاق به دلیل برخی سوءمدیریتها و مانعتراشیها رخ نداده است. به همین دلیل در تحلیل این موضوع باید همه جوانب را در نظر گرفت که چه میزان سرمایه در اختیار کشور بوده و در مقابل آن چه میزان برنامهریزی و کار صورت گرفته است. در چنین شرایطی است که میتوانیم با بینش عمیقتری در این زمینه اظهارنظر کنیم.
در دهههای گذشته کشور در یک نزاع بینالمللی ناخواسته با قدرتهای جهانی قرار داشته است. این نزاع بیرونی که در برخی مقاطع با نزاعهای سیاسی درونی نیز همراه بوده به چه میزان دغدغههای جوانان جامعه را به حاشیه کشانده است؟
بدونشک این نزاعها در توجه مسئولان به دغدغه جوانان تاثیرداشته است. باید با اندیشیدن تمهیدات لازم شرایطی ایجاد شود که امکان توجه جدی به دغدغههای جوانان و مردم به شکل اصولی ایجاد شود. هنگامی که دغدغه اصلی مسئولان رسیدگی به مطالبات و اولویتهای جوانان نباشد به صورت طبیعی مشکلات و چالشها افزایش پیدا میکند. جمهوری اسلامی از ابتدای شکلگیری تا امروز با چالشهای بینالمللی و مساله تحریمها مواجه بوده است. در نتیجه تحریمها اتفاق جدیدی برای ما نبوده که با ماهیت آن بیگانه باشیم. با این وجود مسئولان باید به دغدغههای دیگر جامعه و بهخصوص مسائل جوانان نیز توجه جدیتر داشته باشند. در دهههای گذشته ما برنامهریزیهای مختلفی انحام دادهایم که یکی از آنها سند چشمانداز بوده است. با این وجود همواره از این سند عقب بودهایم و موفق نشدهایم بهخوبی این سند را اجرایی کنیم.
مهمترین دلیلی که بین نسل گذشته و نسل امروز فاصله ایجاد کرده چه مسائلی بوده است؟
در این زمینه شاید فاصله ایجاد شده اما بیش از آنکه خود موضوع مهم باشد دلایل آن حائز اهمیت است. دغدغه اصلی نسل انقلابی استقلال و آزادی بود. این در حالی است که این دغدغه همچنان نیز در بین جوانان وجود دارد. آیا نسل امروز به دنبال استقلال و آزادی نیست؟ پاسخ به این سوال قطعا مثبت خواهد بود. جوانان امروز از مسائلی مانند جمهوریت و دموکراسی عبور نکردهاند و همچنان خواستار آن هستند. با این وجود ما باید گذشته خود را بررسی کنیم که چه بلایی بر سر دموکراسی آوردهایم که جوانان به دغدغههای دیگر فکر میکنند. ما باید با نگاهی به گذشته این مساله را بررسی کنیم که چرا دغدغههای جوانان امروز تغییر کرده و توجه خود را به این مفاهیم کلیدی از دست دادهاند. این در حالی است که انسان براساس فطرت خود به دنبال آزادی است و آزادی یکی از دغدغههای همیشگی انسان بوده است. آرمان اولیه ما در انقلاب نیز مبتنی بر همین مفاهیم بود. با این وجود کوتاهیهایی در این زمینه صورت گرفته که باعث شده نگاه نسل جدید نسبت به این مفاهیم تغییر کرده باشد و یا اینکه در اولویتهای نخست آنها قرار نداشته باشد. به نظر میرسد بین نسل ابتدای انقلاب با نسل امروز فاصله به وجود آمده و این فاصله نیز بیشتر به دلیل عملکردی بوده که برخی مسئولان در گذشته داشتهاند.
راهحل شما برای پرکردن این فاصله و بازگشت اعتماد عمومی در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی چیست؟
باید این مساله برای مردم و جوانان مسجل شود که اصلاح کشور از راهی بهجز انتخابات میسر نیست و اگر قرار است اتفاق مثبتی صورت بگیرد تنها از راه انتخابات آزاد خواهد بود. نکته مهم در این زمینه این است که مردم باید قدرت انتخاب داشته باشند و به صورت آزادانه گزینههای مورد نظر خود را انتخاب کنند. به همین دلیل نهادهای نظارتی باید در برخی رویکردهای گذشته خود تجدیدنظر کنند و با سعه صدر بیشتری با گروههای سیاسی برخورد کنند. نهادهای نظارتی باید صلاحیت افراد مختلف را براساس تواناییها و تخصص آنها مورد بررسی قرار دهند. در چنین شرایطی است که افراد صالح و متعهد وارد مجلس خواهند شد. حضور افراد متعهد و صالح در انتخابات، مردم را به حضور در پای صندوقهای رأی تشویق میکند. به همین دلیل اگر قرار است مردم با شور و نشاط در پای صندوقهای رأی حضور پیدا کنند باید همه جریانهای سیاسی را به یک چشم نگاه کرد تا دیدگاههای مختلف فکری و سیاسی در انتخابات نماینده داشته باشند. کسی متولی فهم و درک مردم نیست. مردم ایران از درک و فهم بالایی برخوردار هستند و زمانی که مشاهده کنند شرایط برای انتخاب افراد متعهد و متخصص در انتخابات فراهم است قطعا در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد. نهادهای نظارتی باید به شکلی در انتخابات آینده عمل کنند که هیچ فرد باصلاحیتی به دلایل سیاسی و یا کجسلیقگی از حضور در انتخابات محروم نشود. در چنین شرایطی است که گردش نخبگان در جامعه بهخوبی صورت میگیرد و کسانی در مسند کار قرار میگیرند که از توانایی بیشتری برای حل مشکلات مردم برخوردار هستند. اگر این اتفاق رخ دهد هم کارآمدی مجلس شورای اسلامی بیشتر خواهد شد و هم اینکه مشکلات کلی کشور حل خواهد شد. حلشدن مشکلات کشور نیز میزان امید به آینده را در بین مردم و بهخصوص جوانان افزایش خواهد داد.