مسعود ادیب
بدعت فتنهآمیز، سیاه و دهشتناک «داعش» پدیدهای است که این روزها نه تنها ذهن و ضمیر مردم منطقه، بلکه اهل سیاست در سطح جهان را به خود مشغول کرده است و از ابعاد گوناگون میتواند مورد نقد قرار گیرد. در اضلاع و ابعاد گوناگون این پدیده، لااقل میتوان به سه جهت اشاره کرد: نخست خیانت و ظلم سلطهجویان جهانی و فرصتطلبان منطقه که این خیمهشببازی را در جهت مطامع و منافع خود برپا کردهاند و یک روز با تشجیع و تسلیح و تقویت ورشکستگان بعثی و ماجراجویان بینالمللی و خشکمغزان، غایله را برپا کردهاند و امروز برای خواباندن همان غایله، بازی جدیدی را آغاز کردهاند. ضلع دیگر این ماجرای غمانگیز، احساس سرخوردگی و حرمان در مردمانی است که طعمه دام این گروه شدهاند. اگر دولتهای منطقه در بسط عدالت و حمایت از همه شهروندان و تامین آزادیها و ضروریات زندگی و اعطای حرمت و کرامت به مردم خود کامیاب بودند، خیل بینوایان به «داعش» نمیپیوستند و اگر زمینه مردمی نبود، تروریستهای «داعش» چنین سهل قلمروی گسترده در شام و عراق را به دست نمیآوردند و از «رقه» تا «موصل» را «تختگاه» و جولانگاه خود نمیساختند. اما سومین ضلع این ماجرای هولناک، نوع نگاه و تفکری است که به نام دین رفتارهای خشن، زورگویانه و غیرانسانی را تجویز میکند. این روزها درباره دسیسههای سیاسی بینالمللی سخنان زیادی گفته میشود که البته در جای خود مقبول است. در باب سوءرفتار، کوتاهی مسوولان و حتی خیانتهای صورتگرفته از سوی برخی مقامات نظامی عراق و شام نیز از پیشتر سخن گفته شده و در جریان تغییر دولت در عراق بحثهای فراوان صورت گرفته است؛ اما در این میان آنچه نگرانکنندهتر و زیانبارتر است ایدئولوژی «داعش» است. نگرشی که همچون تیغی دودم از سویی به خونریزی و کشتار و نقض حقوق و حریم مردم بیدفاع مشغول است و از سوی دیگر چهره مبارک دین خدا و آیین پیامبر رحمت را مخدوش و مشوش میکند. بدعت «داعش» نقطه ظهور انحرافی در اندیشه اسلامی است که در کمون بسیاری از منشها و روشهای دیگر میتوان آن را جست. آنگاه که امیر مومنان با درد و دریغ گلایه کرد که «پس از پیامبر خدا حکومت در حوزهای خشن وارد شد» نخستین هشدار و انذار در گوش تاریخ پیچید. آن روز که دعوت همراه با بشارت و انذار رسول حق، بر محمل شمشیر جهانگشایان قرار گرفت و فتوحات در حال انجام، «دعوت اسلامی» نام یافت، این انحراف آغاز شد. پیامبر رحمت بزرگترین سنگر شرک و اصلیترین پایگاه مخالفان خود را بدون خونریزی گشود و تمام دشمنان خود را بخشید و آزاد کرد؛ اما اندکی پس از او، پرچم ایشان بر شانههایی حمل میشد که در دست دیگر تیغ خونریز داشتند و فجایعی مانند جنگ «ذاتالعیون» را رقم زدند. از آن روز تاکنون مسیر پیامبر(ص) که مسیر اقناع و آگاهی است در کنار مسیر بدعتآمیز ارعاب و غلبه زورمندانه استمرار یافته است. افتخار مکتب اهل بیت (علیهما السلام) همواره این بوده که در مسیر صحیح نبوت راه پیموده است. امروز متاسفانه در میان تروریستهای «داعش» و ماجراجویانی که از سراسر جهان گرد آمدهاند روش قهر و ارعاب را میتوان دید. در این میان، عالمان راستین وظیفه دارند کجراهه «داعش» را به مردم معرفی کنند و بدعت هولناک آنان را با روشنگری چاره کنند؛ چراکه رسول خدا فرموده است: «آنگاه که بدعتها در میان امتم ظاهر شود روشنگری وظیفه آگاهان است که اگر نکنند از رحمت خدا دور خواهند شد.» زشتی رفتار «داعش» و فاصله فاحش آن از اسلام - حتی اسلامی که جهانیان در سطح عموم میشناسند- چنان آشکار است که رییسجمهور آمریکا اظهار میکند «داعش» ربطی به اسلام ندارد.
اما گونههای ضعیفتر تفکر داعشی هنوز مانند یک بیماری در کمون جوامع اسلامی نهفته است و هرجا زمینه بروز آن فراهم میشود از شرق دور تا مغرب عربی سر برمیآورد. عالمان دین و اندیشمندان ژرفنگر نباید منتظر ظهور داعشها شوند یا در برابر گونههای ضعیفتر «داعش» سکوت کنند. امروز فرصت روشنگری را باید مغتنم شمرد و مردم مسلمان منتظرند تا سخنان آگاهیبخش را نه از سیاستمداران غربی یا شیوخی که تا دیروز تفکر داعشی را در دامان میپروردند، بلکه از عالمان دین و رهبران آگاه بشنوند.