Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

منبر رابا قصه وخواب وخرافات آلوده نكنید

سيد جواد ورعي
سخنی با «مبلغان دین خدا» به بهانه «ماه محرم
از مهمترین وظایف حوزه‌های علوم دینی است به گونه‌ای كه اگر آن را هدف اساسی تاسیس حوزه‌ها در تاریخ اسلام بشماریم سخن گزافی نخواهد بود. فقهای اسلام با استناد به آیه شریفه «نفر» «انذار مردم» را غایت «تفقه در دین» دانسته‌اند. (۱) هدف دین شناسی «هدایت و ارشاد مردم» وتوجه دادن آنان از سرنوشت ابدی شان است

اهمیت مقوله تبلیغ ایجاب می‌كند كه داناترین و قوی ترین افرادی كه در حوزه تربیت شده‌اند به این رسالت الهی بپردازند و با تأسی به سیره رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ص) به تبلیغ دین بپردازند به ویژه كه در عصر كنونی مقوله تبلیغ و روشها و ابزارهای آن قابل قیاس باگذشته نیست. فعلا آنچه در این نوشته كوتاه مورد نظر است عطف توجهی به یكی از راه های سنتی تبلیغ دین یعنی «منبر و خطابه» است.

اهمیت این روش در تاریخ مسلمین به حدّی است كه علیرغم تحول در روشهای تبلیغ هنوز مورد توجه و اقبال مردم و حوزه‌های علوم دینی است. رو آوردن و استفاده از روش های جدید تبلیغ دین موجب كهنگی وبرچیده شدن بساط «منبر وعظ و خطابه» نشده است. شاید یكی از دلایل مهم آن «تاثیرگذاری كم نظیر این روش» و پیوند دیرینه آن با محافل مذهبی و مجالس عزاداری بر مصائب اهل بیت رسول خدا بالاخص محرم حسینی است. هنوز پس از قرن ها در ایام محرم و صفر مجالس عزاداری سنتی برپا شده ومنبر وعظ و خطابه نیز همچنان زنده و پویاست.
بی شك آسیب شناسی «منبر وعظ و خطابه» می‌تواند موفقیت مبلغان دینی را در امر هدایت و ارشاد مردم مضاعف نماید. باید بر این واقعیت تلخ اذعان كرد كه علیرغم اهمیت این مساله هنوز مقوله تبلیغ در حوزه‌های علوم دینی و در میان عالمان و اندیشمندان جایگاه رفیع خود را پیدا نكرده و هم چنان مورد كم توجهی است به طوری كه حتی در ایام تبلیغی ـ ماه‌های محرم و صفر و رمضان ـ مجالس و محافل مذهبی حضور عالمان برجسته دینی خالی است. نه آنان برای حضور در این عرصه حساسیّتی به خرج می‌دهند و نه بانیان این مجالس به صورت گسترده زمینه حضور آنان را فراهم می‌كنند. این آفت از دیرهنگام دغدغه شخصیت‌ها و مصلحان بوده است.
استاد شهید مطهری از جمله شخصیت‌هایی بود كه از این مساله رنج می‌برد و بارها و بارها آن را مطرح می‌كرد. معتقد بود كه «در جامعه ما بعضی مقامات مذهبی عظمت خود را حفظ كرده است كه چه شرایطی دارد مثلا مقام افتا و مرجعیت اما تبلیغ كه در همان حد است به جایی رسیده كه یك آواز گرم كافی است كه انسان را از مقام مداحی به مقام عمده الواعظین با استناد به صدرالواعظین و لسان الذكرین برساند.» (۲)

این سخن كه ده ها سال قبل از قلم آن بزرگوار تراوش كرده هم چنان به قوت خود باقی است. علی رغم آنكه انقلاب بزرگی در این كشور رخ داد و همه عرصه‌ها را متحول كرده، برخی عرصه‌ها دچار تحول و دگرگونی شایسته خود نشد. تبلیغ در روش سنتی آن همچنان از این مشكل رنج می‌برد هر چند تبلیغ درقالب های نوین آن رشد چشمگیری داشته كه قابل انكار نبوده و با گذشته قابل قیاس نیست.

این نوشته كوتاه كه به منظور اشاره به برخی از آفت ها در این زمینه قلمی می‌شود. پاره‌ای از «دردها» را مطرح می‌كند باشد كه با عنایت بزرگان به تدریج «درمان» شود.

سطحی نگری و عوام زدگی

1ـ بدون شك تبلیغ دین به ویژه از طریق «منبر وعظ وخطابه» برای هدایت و ارشاد مردم و تاثیرگذاری در باورها و رفتارها درزندگی مردم است. تعلیم وتربیت مردم تنها از كسانی برمی‌آید كه خود هم عالم باشند و هم وارسته. شخص جاهل هرگز قادر به تعلیم دیگران نیست. كسی كه سال ها در حوزه‌های علوم دینی با جدیت درس نخوانده باشد و دین شناس (فقیه) نشده باشد قادر به انذار مردم نیست. چرا كه از دیدگاه روایات چنین شخصی خودش اعرابی وبیگانه با معارف دینی است.(۳)

هرگاه علما ودین شناسان بر منبر وعظ و خطابه ننشینند عرصه برای كم سوادان یا بی سوادان فراهم می‌شود و ضرر چنین تبلیغی ناگفته روشن است. بخشی از مشكلات امروز جامعه ما در زمینه باورها و رفتارهای مردم از اینجا ناشی می‌شود كه مردم به درستی با معارف دینی آشنا نشده‌اند. بسیاری از افرادی كه رسالت آشنا كردن مردم با معارف دینی را برعهده دارند خود به قدر كافی با معارف دینی آشنا نیستند. كسانی عهده دار این مسئولیت خطیر شده‌اند كه به جای تبیین صحیح معارف اخلاق و احكام دین و ارتقای سطح فكری مردم به بیان مطالب سطحی غیرمتقن غیرقابل دفاع عقلانی و منطقی خواب و خیال و... مشغولند.

با وجود معارف اصیل اسلامی در قرآن احادیث و آثار وتالیفات صدها تن از دانشمندان طراز اول دین، سرگرم كردن مردم به موهومات ،خرافات و مطالب غیرواقعی و غیرمنطقی كه نه به درد دنیای مردم می‌خورد و نه به درد آخرت آنها و اگر هم تاثیرگذار باشد جنبه آنی و زودگذر داشته و به محض ترك مسجد و حسینیه فراموش می‌شود و كمترین اثری در باور و اعتقاد و رفتار مردم بجا نمی‌گذارد، نارواست. با این وضع چگونه می‌توان انتظار داشت كه مردم از نظر دینی رشد یابند، ایمان و اعتقادشان راسخ‌تر و پای بندیشان به احكام دین بیشتر شود!؟

متاسفانه امروز در جامعه ما مجالسی پررونق‌تر است كه مطالب سطحی، قصّه و داستان و خواب و خیال در آن مطرح شود و مجالس و محافلی كه مطالب منطقی، عقلانی، تفسیری و روایی در آن مطرح شود و جنبه سرگرمی نداشته باشد از رونق لازم برخوردار نیست!

به راستی امروز در مركز كشور جمهوری اسلامی چند محفل مذهبی هست كه مفسّری به تفسیر قرآن بپردازد، عالم وارسته‌ای به بیان معارف و اخلاق اسلامی مبادرت ورزد، فقیهی احكام ودستورات دینی را تبیین كند و مورد استقبال مردم قرار گیرد و از اطراف واكناف شهر برای حضور در این مجلس جمع شوند؟

متقابلا چند محفل مذهبی هست كه مداح و روضه خوانی به مداحی و روضه خوانی بپردازد و با استقبال وسیع مردم و انبوه متراكم جمعیت روبرو شود؟

هرگز درصدد تنقیص مجالس عزاداری و نوحه خوانی نیستیم بلكه سخن در این است كه آیا در جامعه ما به هرچیزی به مقدار ارزش واهمیتی كه دارد، بها داده می‌شود. یكی از عوامل مهم وضعیت كنونی عدم حضور وسیع و برنامه ریزی شده عالمان واندیشمندان در مجالس مذهبی است.

بارها آیت الله جوادی آملی حكیم ومفسر برجسته قرآن هشدار دادند كه «اگر علما منبر نروند، فضلا می‌روند. اگر فضلا منبر نروند، طلاب می‌روند. اگر طلاب منبر نروند، مجلس در اختیار مداحان و ذاكران قرار می‌گیرد و ایران نیز وضعیتی مشابه با هند و پاكستان پیدا می‌كند.»

رواج منبرهایی كه داستان سرایی و سرگرمی و خواب وخیال درآن ها جایگزین «معارف قرآنی و حدیثی» شده خطری است كه جامعه ما را تهدید می‌كند. دین اسلام با آن همه معارف ناب و گفتار پیشوایان معصوم خود برای تاثیرگذاری آیا نیازی دارد به قصه سرایی وخواب وخیال وحتی موهومات وخرافات رو آورد!؟

روزی برخی از یاران حضرت صادق (ع) از ایشان در باره باور برخی از مسلمانان نسبت به اذان پرسیدند كه ایشان معتقدند ابیّ بن كعب انصاری فقرات اذان را خواب دیده و نقل كرده است. حضرت فرمود:

«كذبوا و الله، ان دین الله تبارك وتعالی اعزّ من ان یری فی النوم»(۴)

به خدا سوگند دروغ می‌گویند، دین خدای تبارك وتعالی عزیزتر و گرامی‌تر از آن است كه در خواب دیده شود و با خواب ثابت گردد. سپس به بیان چگونگی نزول دین خدا و احكام آن پرداختند واین كه چگونه جبرئیل امین جملات اذان را به رسول خدا (ص)آموخت.

علامه مجلسی در شرح این روایت جالب با صراحت می‌گوید:

«در اینكه شرعیّت اذان به وسیله وحی اثبات شده نه خواب، بین علما اتفاق نظر وجود دارد.»(۵)

چنان كه علامه حلی از فقیهان نامور شیعی براین باور است كه از نظر اهل بیت پیامبر اذان وحی آسمانی است كه بر زبان جبرئیل جاری شد و او اذان را به رسول خدا و علی آموخت. او در ادامه با صراحت اظهار نظر می‌كند كه احكام شرع با خواب ثابت نمی‌شود. چون مبنای امورشرعی رعایت مصالحی است كه آگاهی از تفاصیل آن جز از جانب خداوند متعال امكان پذیر نیست، حتی رسول خدا نیز نمی‌تواند درآن تصرف كند. (۶)

وظیفه مبلغان دینی همان رسالت پیامبران الهی است و آنان وظیفه‌ای جز «بلاغ مبین» نداشتند كه از یك سو حكایت از «وضوح روشنی و صراحت» در تبلیغ آنان دارد و از سوی دیگر مبتنی بودن آن را بر «منطق قوی و استدلال» نشان می‌دهد. در معارف دین به قدری مطالب متقن مستدلّ غیرقابل خدشه و جذاب هست كه نیازی به مطالب سست و بی پایه و غیرقابل دفاع عقلی و منطقی نیست. به ویژه آنكه طرح این مطالب هم موجب وهن دین و مذهب است و بهانه به دست دشمنان می‌دهد و هم مردم را سطحی و عوام بار می‌آورد.

دنیاطلبی و معركه گیری

2ـ وابستگی مبلغ دینی به دنیا آفت دیگر این عرضه مهم و متقابلاً وارستگی وی از دنیا شرط لازم توفیق در این وادی است. كسی كه به بیان معارف دین می‌پردازد، از توحید و معاد و معنویت و ارزش های اجتماعی سخن می‌گوید، باید خود در ایمان و اعتقاد به این امور پیشقدم باشد یا لااقل متظاهر به اهل دنیا نباشد. كسی كه خودش از دنیا رها نباشد، نمی‌تواند مردم را به رهایی از مادیات فرا بخواند.

امروزه زندگی اكثر مبلغان دینی به امر تبلیغ و منبر وعظ وخطابه گره خورده و بسیاری از روحانیان از این طریق درآمدی دارند ومخارج زندگی خود را تامین می‌كنند. مبلغان انگشت شماری هستند كه از نظر معیشتی مستغنی باشند و نیازی به درآمد منبر تبلیغ نداشته باشند، اكثریت كسانی كه در این زمینه انجام وظیفه می‌كنند از این راه ارتزاق می‌كنند.

شرط موفقیت در عرصه تبلیغ دین آن است كه مردم احساس كنند مبلغ دین هرگز برای دنیا به تبلیغ دین نمی‌پردازد. رفتارهای نامطلوبی كه گاهی از بعضی روضه خوانان و مداحان و اهل منبر مشاهده می‌شود و بوی دنیاطلبی می‌دهد، هرگز قابل توجیه و هضم برای مردم نیست. چنین رفتارهایی هرچند نادر هم باشد، چون غیرقابل انتظار است چهره خدمتگزاران مخلص این عرصه را لكه‌دار می‌كنند.

در اینكه زندگی افرادی كه قدم در این راه نهاده‌اند باید تامین شود، تردیدی نیست. ولی اگر صاحبان مجالس و محافل مذهبی و ارگان‌های ذی ربط به این واقعیت توجه كرده و احساس مسئولیت بیشتری نمایند و مبلغان و اهل منبر نیز بی اعتنایی به دنیا و مناعت طبع را در رفتار خود متجلّی سازند، زمینه‌های رفتارهای غیرقابل انتظار به حداقل خواهد رسید. وارستگی مبلغان دینی كه با مردم حشر ونشر دارند، دستاورد بزرگ دیگری هم دارد و آن اینكه هرگز برای خوشایند این و آن وجذب و جلب توجه مردم از بیان حقایق دین ابا نداشته و دین را فدای موقعیت اجتماعی خود نخواهند كرد.

هرگز منبر وعظ و خطابه را سكوئی برای رسیدن به دنیا و رشد موقعیت اجتماعی و جاه و شهرت خود قرار نمی‌دهند. در این راه لغزشگاه‌های خطرناكی وجود دارد كه بی توجهی به آنها آدمی را در خود فرو می‌برد. سقوط یك مبلّغ دینی به مراتب دردناك تر از سقوط اقشار دیگر جامعه است. كسی كه در اندیشه جمع مال و كسب جاه و مقام و موقعیت اجتماعی برآید، از احساسات پاك و صداقت مردم سوءاستفاده كند، چه بسا به جای «ترویج معارف دینی» به «گسترش خرافات و موهومات» مبتلا می‌شود و به جای آشنا كردن مردم با معارف دینی، آنان را در جهل و ناآگاهی وخرافه یاری هم می‌كند.

در حالی كه سیره پیشوایان دینی ما خارج كردن مردم از «جهل و خرافه» و رساندن آنان به «قله‌های رفیع معارف الهی» بوده است. هرگز باورهای نادرست و خرافی را در بین مردم تحمل نمی‌كردند هر چند مبارزه با آنها به ضررشان باشد.

در سال نهم هجری هنگامی كه ابراهیم فرزند رسول خدا در سن هیجده ماهگی وفات كرد، همان روز خورشید گرفت. مردم مدینه گفتند: خورشید به خاطر مرگ فرزند رسول خدا گرفته است.

پیامبر علی رغم آن كه می‌توانست مانند بسیاری از شخصیت‌ها با این پدیده برخورد كند و از آن به نفع خود و تثبیت جایگاه اجتماعی خویش و حتی به سود جایگاه نبوت و رسالت خود در گسترش اسلام بهره برداری نماید، هرگز راضی نشد این باور موهوم وخرافی مردم را نادیده بگیرد؛ چرا كه در این مكتب حتی برای دستیابی به «اهداف مقدس و متعالی» هم نباید از «ابزارهای نامشروع» بهره گرفت. از این رو به منبر رفت و خطاب به مردم فرمود:

«ایهاالناس! ان الشمس والقمر آیتان من آیات الله یجریان امره مطیعان له لاینكسف لموت احد و لالحیاته فاذا انكسفا او احدهما صلّوا»(۷)

ای مردم! خورشید وماه دونشانه از نشانه‌های قدرت حق تعالی هستند و تحت اراده و فرمان اویند و برای مرگ و حیات كسی نمی‌گیرند و هرگاه دیدید كه آن دو یا یكی از آن ها گرفت، نماز بگزارید.

همین یك نمونه از پیامبری كه «اسوه حسنه» خوانده شده، كافی است كه مبلغان دین را از گرفتار شدن به آفت «عوام فریبی» برحذر دارد. آن حضرت با این برخورد راه مبارزه با جهالت و خرافات را به رهبران دینی وسیاسی آموخت. در حالی كه بسیاری از شخصیت‌ها در چنین مواقعی از جهل و نا آگاهی مردم استفاده كرده و در جهت جمع كردن هوادار و مرید و معركه‌گیری و تثبیت موقعیت برای خود بهره‌برداری می‌كنند. «كتمان حقایق» آفت خطرناكی است كه گاهی دامنگیر مبلغان دینی می‌شود. حفظ موقعیت و ترس از پراكنده شدن هواداران از جمله عوامل گرفتار شدن به این دام شیطانی است.

پی نوشت ها:

۱. شیخ مرتضی انصاری، فرائدالاصول، ج 1، ص 278 ـ 277.

۲ . شیخ مرتضی مطهری،یادداشتهای استاد، ج 2، ص 73.

۳ . كلینی، كافی، ج 1، ص 31، ح 6.

۴ . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 79، ص 238 ـ 237.

۵ . همان، ص 242.

۶. حسن بن یوسف بن علی بن مطهر، منتهی الاحكام، ج 4، ص 429.

۷ . سیدهاشم رسولی، تاریخ انبیا، ج 3، ص 641.
منبع : فهيم

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم