محمد جعفر سعیدیان فر
شناخت گروه های اجتماعی وآسیب شناسی آنها - غوغاسالاران
[1] خطبه 190 ( ۲۳۲فیض الاسلام).... اِلْزَمُوا اَلْأَرْضَ وَ اِصْبِرُوا عَلَى اَلْبَلاَءِ وَ لاَ تُحَرِّكُوا بِأَيْدِيكُمْ وَ سُيُوفِكُمْ هَوَى أَلْسِنَتِكُمْ وَ لاَ تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ يُعَجِّلْهُ اَللَّهُ لَكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ ( عَزَّ وَ جَلَّ ) وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اَللَّهِ وَ اِسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ اَلنِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلاَتِهِ لِسَيْفِهِ فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مُدَّةً وَ أَجَلاً
[2] خطبه 16... فَاسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِكُمْ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ- وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِكُمْ وَ لَا يَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَهُ
[3] خطبه ۱۶۸... يَا إِخْوَتَاهْ إِنِّی لَسْتُ أَجْهَلُ مَا تَعْلَمُونَ وَ لَكِنْ كَيْفَ لِی بِقُوَّةٍ وَ اَلْقَوْمُ اَلْمُجْلِبُونَ عَلَى حَدِّ شَوْكَتِهِمْ يَمْلِكُونَنَا وَ لاَ نَمْلِكُهُمْ وَ هَا هُمْ هَؤُلاَءِ قَدْ ثَارَتْ مَعَهُمْ عُبْدَانُكُمْ وَ اِلْتَفَّتْ إِلَيْهِمْ أَعْرَابُكُمْ وَ هُمْ خِلاَلَكُمْ يَسُومُونَكُمْ مَا شَاءُوا وَ هَلْ تَرَوْنَ مَوْضِعاً لِقُدْرَةٍ عَلَى شَيْءٍ تُرِيدُونَهُ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ أَمْرُ جَاهِلِيَّةٍ وَ إِنَّ لِهَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ مَادَّةً إِنَّ اَلنَّاسَ مِنْ هَذَا اَلْأَمْرِ إِذَا حُرِّكَ عَلَى أُمُورٍ فِرْقَةٌ تَرَى مَا تَرَوْنَ وَ فِرْقَةٌ تَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ وَ فِرْقَةٌ لاَ تَرَى هَذَا وَ لاَ هَذَا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَهْدَأَ اَلنَّاسُ وَ تَقَعَ اَلْقُلُوبُ مَوَاقِعَهَا وَ تُؤْخَذَ اَلْحُقُوقُ مُسْمَحَةً فَاهْدَءُوا عَنِّی وَ اُنْظُرُوا مَا ذَا يَأْتِيكُمْ بِهِ أَمْرِی وَ لاَ تَفْعَلُوا فَعْلَةً تُضَعْضِعُ قُوَّةً وَ تُسْقِطُ مُنَّةً وَ تُورِثُ وَهْناً وَ ذِلَّةً وَ سَأُمْسِكُ اَلْأَمْرَ مَا اِسْتَمْسَكَ وَ إِذَا لَمْ أَجِدْ بُدّاً فَآخِرُ اَلدَّوَاءِ اَلْكَی
[4] نامه شماره ۴۷ نهج البلاغه- ...لاَ تَتْرُكُوا اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْی عَنِ اَلْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ أَشْرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَكُمْ
[5] حکمت ۱۹۹: وَ َفالَ ع فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ- هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا- وَ قِيلَ بَلْ قَالَ ع- هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا- فَقِيلَ قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ- فَقَالَ يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ- فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ- وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ .
[۶] حکمت ۲۰۰: وَ قَالَ ع وَ أُتِيَ بِجَانٍ وَ مَعَهُ غَوْغَاءُ فَقَالَ- لَا مَرْحَباً بِوُجُوهٍ لَا تُرَى إِلَّا عِنْدَ كُلِّ سَوْأَةٍ
محورهای مطرح شده درکلمات و نامه امام علی(ع) درباره غوغا سالاری و غوغا سالاران:
پديده غوغاسالاری و قدرت يافتن اشرار و اوباش، ويژه جوامعی است كه به دليل انقلاب يا نابسامانیهای اجتماعی و يا سوء مديريت حاكمان، قدرت قضائی اعتبار و استقلال خود را از دست داده و قانون به عنوان حربهای عليه مخالفين، در خدمت فرصت طلبان قدرت طلب و پیاده نظام ماجراجو و هرج و مرج طلب قرار میگيرد. اتفاقاً دوران خلافت امام على(ع) نيز دقيقاً پس از شورش لجام گسيخته ناراضيان، قتل خليفه سوم و قدرت يافتن تودههای خشمگين انقلابی بوده است و اين تجربه تاريخی میتواند برای ما امروز بسی درسآموز باشد. از آنجائی ما خود را از پیروان آن امام (ع) می دانیم و افتخار درس آموزی از سیره آن بزرگوار را حداقل درسخن در انحصار خود می دانیم به نظر می رسد نگاهی به مناسبات آن الگوی عدالت با چنين عناصری در دوران حكومتش مقايسه درسآموزی برای اهل عبرت باشد. به خصوص در روزگاری كه سوارشدن بر موج احساسات عوام و تحريك ِ تودههای ناآگاه و متعصّب سكه روز است.
هشدار دادن متوليان ِ مدعی ولايت، به مخالفت آن امام با مدافعين غوغاسالارش، كه با شورش و انقلاب و دور زدن نظام قانونی شورا و بيعت، اظهار وفاداری به ولايتش میكردند بسی ضروری است. غوغا سالاران معاصر خلافت امام على(ع)، البته شهادت طلب بودند و با مشتهای گره كرده و شمشيرهای برافراشته خود در تظاهرات مقابل خانه يا مركز خلافت امام، خواستار برخورد با مخالفان - بخوانيد سرکوب و اعدام فتنهگران- میشدند اما آن پيشوای حكيم چنين پاسخشان میداد:{خطبه 190 نهج البلاغه } "سرجايتان بنشينيد :اِلْزَمُوا اَلْأَرْضَ: و دراين ابتلائات شكيبا باشيد: وَ اِصْبِرُوا عَلَى اَلْبَلاَءِ: - بی جهت- دستها و شمشيرهايتان را درنظريات – شعارهاى - زبانیتان حركت ندهيد : وَ لاَ تُحَرِّكُوا بِأَيْدِيكُمْ وَ سُيُوفِكُمْ هَوَى أَلْسِنَتِكُمْ: اسیراحساسات تند نشوید حرکت براساس عقل ومنطق باید باشد نه احساسات آنی در چيزی كه خدا شتابی برای شما نخواسته عجله نكنيد : وَ لاَ تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ يُعَجِّلْهُ اَللَّهُ لَكُمْ:.- به جای شهادت طلبي، بدانيد- هر يك از شما كه بر شناخت حق خدا و رسول واهلبیتش باشد، اگردر بستر هم بميرد، شهيد مرده : فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ ( عَزَّ وَ جَلَّ ) وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً: و اجرش با خداست و ثواب نیت صالح خود را به جای شمشير زدن میگيرد. :وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اَللَّهِ وَ اِسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ اَلنِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلاَتِهِ لِسَيْفِهِ: بدانيد هر كاری را زمانی و سرآمدی است :فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مُدَّة وَ أَجَلاً و در {خطبه16نهج البلاغه} که درآغاز خلافتش ایراد کرد درحالی که شعار دهند گان بااحساسات شعا رمی دادند و گويا به تظاهرات بيرونی و زنده باد، مرده باد گفتن برای رهبران موافق و مخالف و فرافكنی معضلات جامعه به این و آن خو گرفته بودند اين چنين پندشان میدهد: در خانههای خود آرام بگيريد: فَاسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِكُمْ و به اصلاح روابط بين خودتان بپردازيد: وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ: راه بازگشت – توبه- همواره گشوده است : وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِكُمْ: هيچ ستايشکنندهای جز پروردگارش را نستايد : وَ لَا يَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّه ُ: - بُت سازی نكنيد - و هيچ ملامت كنندهای جز خود را ملامت نكند :وَ لَا يَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَهُ: - برای دیگران مرگ خواهی نكنيد- و بازهنگامی که شورش و انقلابی كه منجربه كشتن عثمان گشت، سونامی و سيلش به سرای خلافت جديد امام علی رسيده بود و نافرمانی هائی توسط برخی قدرت طلبان فرصت طلب به بهانه قتل عثمان آغاز گشته بود، خيرانديشان جامعه برای مهاراين سيل، بیتابانه از او میخواستند با دستگيری و قصاص قاتلان خليفه، قانون شرع را حاكم سازد.
امام على(ع) كه به اژدهای انقلاب و فعال شدن قدرت تخريبی آن و ناتوانی دولت در مهارش آگاه بود، در {خطبه168نهج البلاغه} به آرامش و صبر و اتكاء به عامل زمان دعوتشان میكرد و می گفت : ای برادران، من از آنچه شما میدانيد بیخبر نيستم. :يَا إِخْوَتَاهْ إِنِّی لَسْتُ أَجْهَلُ مَا تَعْلَمُونَ: اما در برابر شورشيانی كه در نهايت قدرت تعرضی هستند، چه نيروئی برای من وجود دارد : وَ لَكِنْ كَيْفَ لِی بِقُوَّةٍ : آنها بر ما مسلط اند، نه ما برآنها :وَ اَلْقَوْمُ اَلْمُجْلِبُونَ عَلَى حَدِّ شَوْكَتِهِمْ يَمْلِكُونَنَا وَ لاَ نَمْلِكُهُمْ: اينان جماعتی هستند كه بردههای خودتان همراهشان انقلاب كردهاند و باديه نشينان - تودههای بی فرهنگ- هم به آنها پيوستهاند. آنها در بين خودتان - متن جامعه- حضور دارند و هر آزاری بخواهند به شما میرسانند : وَ هَا هُمْ هَؤُلاَءِ قَدْ ثَارَتْ مَعَهُمْ عُبْدَانُكُمْ وَ اِلْتَفَّتْ إِلَيْهِمْ أَعْرَابُكُمْ وَ هُمْ خِلاَلَكُمْ يَسُومُونَكُمْ مَا شَاءُوا: آيا در جایگاه كوچكترين قدرتی بر انجام آنچه میخواهيد هستيد :وَ هَلْ تَرَوْنَ مَوْضِعاً لِقُدْرَةٍ عَلَى شَيْءٍ تُرِيدُونَهُ: اوضاع مشابه دوران جاهليت : وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ أَمْرُ جَاهِلِيَّةٍ : - بی قانونی و آشفتگي- شده و اين گروه پشتوانه دارند : وَ إِنَّ لِهَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ مَادَّةً: تازه؛ اگر اين درخواستتان را عملی كنم، مردم سه دسته خواهند شد :إِنَّ اَلنَّاسَ مِنْ هَذَا اَلْأَمْرِ إِذَا حُرِّكَ عَلَى أُمُور: بعضی نظر شما را دارند: فِرْقَةٌ تَرَى مَا تَرَوْنَ : و بعضی نظر ديگری: وَ فِرْقَةٌ تَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ: و بعضی نيز نه اين و نه آن نظر را دارند :وَ فِرْقَةٌ لاَ تَرَى هَذَا وَ لاَ هَذَا: بنابراين شكيبائی كنيد تا مردم آرام گيرند: فَاصْبِرُوا حَتَّى يَهْدَأَ اَلنَّاسُ: و دلها –احساسات- فروكش كند: وَ تَقَعَ اَلْقُلُوبُ مَوَاقِعَهَا: و حقوق از دست رفته به راحتی قابل وصول گردد. : وَ تُؤْخَذَ اَلْحُقُوقُ مُسْمَحَةً: منتظرتصميم من باشيد :هَذَا فَاهْدَءُوا عَنِّی وَ اُنْظُرُوا مَا ذَا يَأْتِيكُمْ بِهِ أَمْرِی: --سرخود كاری نكنيد- كه در غير اينصورت موجب تزلزل و تضعيف میگرديد :وَ لاَ تَفْعَلُوا فَعْلَةً تُضَعْضِعُ قُوَّةً وَ تُسْقِطُ مُنَّةً وَ تُورِثُ وَهْناً وَ ذِلَّةً: من تا جائی كه مدارا ممكن باشد مدارا خواهم کرد، ولی اگر ناچار شوم، آخرين راه حل -به اصطلاح- داغ كردن است : وَ سَأُمْسِكُ اَلْأَمْرَ مَا اِسْتَمْسَكَ وَ إِذَا لَمْ أَجِدْ بُدّاً فَآخِرُ اَلدَّوَاءِ اَلْكَی.
فراز فوق انتظارات ومطالباتی را كه مردم از دولت برگزيده خود در شرايطی انقلابی و شورشی احساسی دارند تحليل میكند، فرازهای ديگری نيز وجود دارد كه با ريشه يابی عميقي، قدرت يافتن و به حكومت رسيدن اشرار را محصول طبيعی ایجاد فضای بسته وامنیتی ،جلوگیری ازآزادی بیان و بیتفاوتی و كنار كشيدن مردم از مراقبت نسبت به عملكرد حاكمان و انتقاد و اعتراض به انحرافات آنها شمرده است. از جمله در{نامه47نهج البلاغه} امام(ع) می نویسند: هرگز امر به معروف و نهی از منكر - انتقاد و اعتراض به حاكمان ظالم - را ترك نكنيد :لاَ تَتْرُكُوا اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْی عَنِ اَلْمُنْكَرِ: كه دراينصورت "اشرارتان" بر شما حاكم خواهند شد: فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ أَشْرَارُكُمْ: آنگاه - برای دفع شرشان- دعا خواهيد كرد و البته اجابت نخواهد شد : ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَكُم:- اصلاح امور با عمل است نه دعا- ودر {حکمت199 نهج البلاغه}و درتوصیف گروه های غوغاسالار تخریبگر که باحرکت های احساسی وفشار تلاش می کنند دولت وقانون رادور بزنند امام(ع) می فرماید: آنان كسانى هستند كه وقتى جمع شدند مسلط مىگردند :هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا:- ویرانی به بار می آورند وقوانین وحدود رازیزپا می گذارند- و آن گاه كه متفرق شدند شناخته نمىشوند :وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا : مسولیتی بعهده نمی گیرند ودراقیا نوس عظیم جامعه برای خود حاشیه امن ایجاد می کنند وبه نام مردم ا ز کیفر ومجازات می گریزند.
مرحوم سيد رضى مىگويد: نقل شده است كه در بارهى آنان فرمود: اوباشان كسانى هستند كه وقتى جمع شدند زيان مىرسانند: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا : و آن گاه كه متفرق شدند نفع مىرسانند : وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا:كسى سؤال كرد: زيان اجتماع آنان را درك كرديم نفع پراكنده شدن آنان چيست :فَقِيلَ قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ: حضرت فرمود: آنان كه شغل دارند بدنبال كسب خود مىروند در نتيجه، مردم از كارشان بهره مىبرند :فَقَالَ يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ : مثلا بناء دنبال بنائى مىرود :كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ: پارچه باف سراغ كارخانهى خود مىرود :وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ: و نانوا به طرف خبازخانه خود :وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ: ودر{حکمت 200 نهج البلاغه} امام على(ع) در مواجهه با چنين اراذل و اوباش بىكارهای كه معمولا معركهگير يا تماشاچی هر شرارتی هستند، فرمود: خوش مباد چهرههائی :لَا مَرْحَباً بِوُجُوهٍ: كه ديده نمیشوند مگر در صحنههای زشت فقط درجایگاه مرگ وتخریب حضور دارند : لَا تُرَى إِلَّا عِنْدَ كُلِّ سَوْأَةٍ.
شناخت گروه های اجتماعی وآسیب شناسی آنها - غوغاسالاران
[1] خطبه 190 ( ۲۳۲فیض الاسلام).... اِلْزَمُوا اَلْأَرْضَ وَ اِصْبِرُوا عَلَى اَلْبَلاَءِ وَ لاَ تُحَرِّكُوا بِأَيْدِيكُمْ وَ سُيُوفِكُمْ هَوَى أَلْسِنَتِكُمْ وَ لاَ تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ يُعَجِّلْهُ اَللَّهُ لَكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ ( عَزَّ وَ جَلَّ ) وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اَللَّهِ وَ اِسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ اَلنِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلاَتِهِ لِسَيْفِهِ فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مُدَّةً وَ أَجَلاً
[2] خطبه 16... فَاسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِكُمْ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ- وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِكُمْ وَ لَا يَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَهُ
[3] خطبه ۱۶۸... يَا إِخْوَتَاهْ إِنِّی لَسْتُ أَجْهَلُ مَا تَعْلَمُونَ وَ لَكِنْ كَيْفَ لِی بِقُوَّةٍ وَ اَلْقَوْمُ اَلْمُجْلِبُونَ عَلَى حَدِّ شَوْكَتِهِمْ يَمْلِكُونَنَا وَ لاَ نَمْلِكُهُمْ وَ هَا هُمْ هَؤُلاَءِ قَدْ ثَارَتْ مَعَهُمْ عُبْدَانُكُمْ وَ اِلْتَفَّتْ إِلَيْهِمْ أَعْرَابُكُمْ وَ هُمْ خِلاَلَكُمْ يَسُومُونَكُمْ مَا شَاءُوا وَ هَلْ تَرَوْنَ مَوْضِعاً لِقُدْرَةٍ عَلَى شَيْءٍ تُرِيدُونَهُ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ أَمْرُ جَاهِلِيَّةٍ وَ إِنَّ لِهَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ مَادَّةً إِنَّ اَلنَّاسَ مِنْ هَذَا اَلْأَمْرِ إِذَا حُرِّكَ عَلَى أُمُورٍ فِرْقَةٌ تَرَى مَا تَرَوْنَ وَ فِرْقَةٌ تَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ وَ فِرْقَةٌ لاَ تَرَى هَذَا وَ لاَ هَذَا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَهْدَأَ اَلنَّاسُ وَ تَقَعَ اَلْقُلُوبُ مَوَاقِعَهَا وَ تُؤْخَذَ اَلْحُقُوقُ مُسْمَحَةً فَاهْدَءُوا عَنِّی وَ اُنْظُرُوا مَا ذَا يَأْتِيكُمْ بِهِ أَمْرِی وَ لاَ تَفْعَلُوا فَعْلَةً تُضَعْضِعُ قُوَّةً وَ تُسْقِطُ مُنَّةً وَ تُورِثُ وَهْناً وَ ذِلَّةً وَ سَأُمْسِكُ اَلْأَمْرَ مَا اِسْتَمْسَكَ وَ إِذَا لَمْ أَجِدْ بُدّاً فَآخِرُ اَلدَّوَاءِ اَلْكَی
[4] نامه شماره ۴۷ نهج البلاغه- ...لاَ تَتْرُكُوا اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْی عَنِ اَلْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ أَشْرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَكُمْ
[5] حکمت ۱۹۹: وَ َفالَ ع فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ- هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا- وَ قِيلَ بَلْ قَالَ ع- هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا- فَقِيلَ قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ- فَقَالَ يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ- فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ- وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ .
[۶] حکمت ۲۰۰: وَ قَالَ ع وَ أُتِيَ بِجَانٍ وَ مَعَهُ غَوْغَاءُ فَقَالَ- لَا مَرْحَباً بِوُجُوهٍ لَا تُرَى إِلَّا عِنْدَ كُلِّ سَوْأَةٍ
محورهای مطرح شده درکلمات و نامه امام علی(ع) درباره غوغا سالاری و غوغا سالاران:
پديده غوغاسالاری و قدرت يافتن اشرار و اوباش، ويژه جوامعی است كه به دليل انقلاب يا نابسامانیهای اجتماعی و يا سوء مديريت حاكمان، قدرت قضائی اعتبار و استقلال خود را از دست داده و قانون به عنوان حربهای عليه مخالفين، در خدمت فرصت طلبان قدرت طلب و پیاده نظام ماجراجو و هرج و مرج طلب قرار میگيرد. اتفاقاً دوران خلافت امام على(ع) نيز دقيقاً پس از شورش لجام گسيخته ناراضيان، قتل خليفه سوم و قدرت يافتن تودههای خشمگين انقلابی بوده است و اين تجربه تاريخی میتواند برای ما امروز بسی درسآموز باشد. از آنجائی ما خود را از پیروان آن امام (ع) می دانیم و افتخار درس آموزی از سیره آن بزرگوار را حداقل درسخن در انحصار خود می دانیم به نظر می رسد نگاهی به مناسبات آن الگوی عدالت با چنين عناصری در دوران حكومتش مقايسه درسآموزی برای اهل عبرت باشد. به خصوص در روزگاری كه سوارشدن بر موج احساسات عوام و تحريك ِ تودههای ناآگاه و متعصّب سكه روز است.
هشدار دادن متوليان ِ مدعی ولايت، به مخالفت آن امام با مدافعين غوغاسالارش، كه با شورش و انقلاب و دور زدن نظام قانونی شورا و بيعت، اظهار وفاداری به ولايتش میكردند بسی ضروری است. غوغا سالاران معاصر خلافت امام على(ع)، البته شهادت طلب بودند و با مشتهای گره كرده و شمشيرهای برافراشته خود در تظاهرات مقابل خانه يا مركز خلافت امام، خواستار برخورد با مخالفان - بخوانيد سرکوب و اعدام فتنهگران- میشدند اما آن پيشوای حكيم چنين پاسخشان میداد:{خطبه 190 نهج البلاغه } "سرجايتان بنشينيد :اِلْزَمُوا اَلْأَرْضَ: و دراين ابتلائات شكيبا باشيد: وَ اِصْبِرُوا عَلَى اَلْبَلاَءِ: - بی جهت- دستها و شمشيرهايتان را درنظريات – شعارهاى - زبانیتان حركت ندهيد : وَ لاَ تُحَرِّكُوا بِأَيْدِيكُمْ وَ سُيُوفِكُمْ هَوَى أَلْسِنَتِكُمْ: اسیراحساسات تند نشوید حرکت براساس عقل ومنطق باید باشد نه احساسات آنی در چيزی كه خدا شتابی برای شما نخواسته عجله نكنيد : وَ لاَ تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ يُعَجِّلْهُ اَللَّهُ لَكُمْ:.- به جای شهادت طلبي، بدانيد- هر يك از شما كه بر شناخت حق خدا و رسول واهلبیتش باشد، اگردر بستر هم بميرد، شهيد مرده : فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ ( عَزَّ وَ جَلَّ ) وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً: و اجرش با خداست و ثواب نیت صالح خود را به جای شمشير زدن میگيرد. :وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اَللَّهِ وَ اِسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ اَلنِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلاَتِهِ لِسَيْفِهِ: بدانيد هر كاری را زمانی و سرآمدی است :فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مُدَّة وَ أَجَلاً و در {خطبه16نهج البلاغه} که درآغاز خلافتش ایراد کرد درحالی که شعار دهند گان بااحساسات شعا رمی دادند و گويا به تظاهرات بيرونی و زنده باد، مرده باد گفتن برای رهبران موافق و مخالف و فرافكنی معضلات جامعه به این و آن خو گرفته بودند اين چنين پندشان میدهد: در خانههای خود آرام بگيريد: فَاسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِكُمْ و به اصلاح روابط بين خودتان بپردازيد: وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ: راه بازگشت – توبه- همواره گشوده است : وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِكُمْ: هيچ ستايشکنندهای جز پروردگارش را نستايد : وَ لَا يَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّه ُ: - بُت سازی نكنيد - و هيچ ملامت كنندهای جز خود را ملامت نكند :وَ لَا يَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَهُ: - برای دیگران مرگ خواهی نكنيد- و بازهنگامی که شورش و انقلابی كه منجربه كشتن عثمان گشت، سونامی و سيلش به سرای خلافت جديد امام علی رسيده بود و نافرمانی هائی توسط برخی قدرت طلبان فرصت طلب به بهانه قتل عثمان آغاز گشته بود، خيرانديشان جامعه برای مهاراين سيل، بیتابانه از او میخواستند با دستگيری و قصاص قاتلان خليفه، قانون شرع را حاكم سازد.
امام على(ع) كه به اژدهای انقلاب و فعال شدن قدرت تخريبی آن و ناتوانی دولت در مهارش آگاه بود، در {خطبه168نهج البلاغه} به آرامش و صبر و اتكاء به عامل زمان دعوتشان میكرد و می گفت : ای برادران، من از آنچه شما میدانيد بیخبر نيستم. :يَا إِخْوَتَاهْ إِنِّی لَسْتُ أَجْهَلُ مَا تَعْلَمُونَ: اما در برابر شورشيانی كه در نهايت قدرت تعرضی هستند، چه نيروئی برای من وجود دارد : وَ لَكِنْ كَيْفَ لِی بِقُوَّةٍ : آنها بر ما مسلط اند، نه ما برآنها :وَ اَلْقَوْمُ اَلْمُجْلِبُونَ عَلَى حَدِّ شَوْكَتِهِمْ يَمْلِكُونَنَا وَ لاَ نَمْلِكُهُمْ: اينان جماعتی هستند كه بردههای خودتان همراهشان انقلاب كردهاند و باديه نشينان - تودههای بی فرهنگ- هم به آنها پيوستهاند. آنها در بين خودتان - متن جامعه- حضور دارند و هر آزاری بخواهند به شما میرسانند : وَ هَا هُمْ هَؤُلاَءِ قَدْ ثَارَتْ مَعَهُمْ عُبْدَانُكُمْ وَ اِلْتَفَّتْ إِلَيْهِمْ أَعْرَابُكُمْ وَ هُمْ خِلاَلَكُمْ يَسُومُونَكُمْ مَا شَاءُوا: آيا در جایگاه كوچكترين قدرتی بر انجام آنچه میخواهيد هستيد :وَ هَلْ تَرَوْنَ مَوْضِعاً لِقُدْرَةٍ عَلَى شَيْءٍ تُرِيدُونَهُ: اوضاع مشابه دوران جاهليت : وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ أَمْرُ جَاهِلِيَّةٍ : - بی قانونی و آشفتگي- شده و اين گروه پشتوانه دارند : وَ إِنَّ لِهَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ مَادَّةً: تازه؛ اگر اين درخواستتان را عملی كنم، مردم سه دسته خواهند شد :إِنَّ اَلنَّاسَ مِنْ هَذَا اَلْأَمْرِ إِذَا حُرِّكَ عَلَى أُمُور: بعضی نظر شما را دارند: فِرْقَةٌ تَرَى مَا تَرَوْنَ : و بعضی نظر ديگری: وَ فِرْقَةٌ تَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ: و بعضی نيز نه اين و نه آن نظر را دارند :وَ فِرْقَةٌ لاَ تَرَى هَذَا وَ لاَ هَذَا: بنابراين شكيبائی كنيد تا مردم آرام گيرند: فَاصْبِرُوا حَتَّى يَهْدَأَ اَلنَّاسُ: و دلها –احساسات- فروكش كند: وَ تَقَعَ اَلْقُلُوبُ مَوَاقِعَهَا: و حقوق از دست رفته به راحتی قابل وصول گردد. : وَ تُؤْخَذَ اَلْحُقُوقُ مُسْمَحَةً: منتظرتصميم من باشيد :هَذَا فَاهْدَءُوا عَنِّی وَ اُنْظُرُوا مَا ذَا يَأْتِيكُمْ بِهِ أَمْرِی: --سرخود كاری نكنيد- كه در غير اينصورت موجب تزلزل و تضعيف میگرديد :وَ لاَ تَفْعَلُوا فَعْلَةً تُضَعْضِعُ قُوَّةً وَ تُسْقِطُ مُنَّةً وَ تُورِثُ وَهْناً وَ ذِلَّةً: من تا جائی كه مدارا ممكن باشد مدارا خواهم کرد، ولی اگر ناچار شوم، آخرين راه حل -به اصطلاح- داغ كردن است : وَ سَأُمْسِكُ اَلْأَمْرَ مَا اِسْتَمْسَكَ وَ إِذَا لَمْ أَجِدْ بُدّاً فَآخِرُ اَلدَّوَاءِ اَلْكَی.
فراز فوق انتظارات ومطالباتی را كه مردم از دولت برگزيده خود در شرايطی انقلابی و شورشی احساسی دارند تحليل میكند، فرازهای ديگری نيز وجود دارد كه با ريشه يابی عميقي، قدرت يافتن و به حكومت رسيدن اشرار را محصول طبيعی ایجاد فضای بسته وامنیتی ،جلوگیری ازآزادی بیان و بیتفاوتی و كنار كشيدن مردم از مراقبت نسبت به عملكرد حاكمان و انتقاد و اعتراض به انحرافات آنها شمرده است. از جمله در{نامه47نهج البلاغه} امام(ع) می نویسند: هرگز امر به معروف و نهی از منكر - انتقاد و اعتراض به حاكمان ظالم - را ترك نكنيد :لاَ تَتْرُكُوا اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْی عَنِ اَلْمُنْكَرِ: كه دراينصورت "اشرارتان" بر شما حاكم خواهند شد: فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ أَشْرَارُكُمْ: آنگاه - برای دفع شرشان- دعا خواهيد كرد و البته اجابت نخواهد شد : ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَكُم:- اصلاح امور با عمل است نه دعا- ودر {حکمت199 نهج البلاغه}و درتوصیف گروه های غوغاسالار تخریبگر که باحرکت های احساسی وفشار تلاش می کنند دولت وقانون رادور بزنند امام(ع) می فرماید: آنان كسانى هستند كه وقتى جمع شدند مسلط مىگردند :هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا:- ویرانی به بار می آورند وقوانین وحدود رازیزپا می گذارند- و آن گاه كه متفرق شدند شناخته نمىشوند :وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا : مسولیتی بعهده نمی گیرند ودراقیا نوس عظیم جامعه برای خود حاشیه امن ایجاد می کنند وبه نام مردم ا ز کیفر ومجازات می گریزند.
مرحوم سيد رضى مىگويد: نقل شده است كه در بارهى آنان فرمود: اوباشان كسانى هستند كه وقتى جمع شدند زيان مىرسانند: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا : و آن گاه كه متفرق شدند نفع مىرسانند : وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا:كسى سؤال كرد: زيان اجتماع آنان را درك كرديم نفع پراكنده شدن آنان چيست :فَقِيلَ قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ: حضرت فرمود: آنان كه شغل دارند بدنبال كسب خود مىروند در نتيجه، مردم از كارشان بهره مىبرند :فَقَالَ يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ : مثلا بناء دنبال بنائى مىرود :كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ: پارچه باف سراغ كارخانهى خود مىرود :وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ: و نانوا به طرف خبازخانه خود :وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ: ودر{حکمت 200 نهج البلاغه} امام على(ع) در مواجهه با چنين اراذل و اوباش بىكارهای كه معمولا معركهگير يا تماشاچی هر شرارتی هستند، فرمود: خوش مباد چهرههائی :لَا مَرْحَباً بِوُجُوهٍ: كه ديده نمیشوند مگر در صحنههای زشت فقط درجایگاه مرگ وتخریب حضور دارند : لَا تُرَى إِلَّا عِنْدَ كُلِّ سَوْأَةٍ.