Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

قانون مدنی ایران، ادبیاتی مردسالارانه دارد

قانون مدنی ایران، ادبیاتی مردسالارانه دارد

مهدی مهریزی: پرسشگران از دین، معاند نیستند/ متولیان دین باید ادله را بازخوانی کنند

شیما مفیدی راد: یکی از مشکلاتی که زنان با آن دست و پنجه نرم می کنند، قوانین است؛ قوانینی که بعضا ادبیات و محتوایی مردسالارانه دارد و امروز برخی حقوقدانان و حوزویان مواردی از این قوانین را مصداق تضییع حقوق زن می دانند اما ظاهرا هنوز قانون گذاران کشور به این نتیجه نرسیده اند که اصلاح قوانین را در دستور کار خود قرار دهند.

پیگیری حقوق زنان گاهی رنگ و بوی سیاسی گرفته و از هدف خود منحرف شده است اما  این دلیل قانع کننده ای برای تعطیلی اصلاح قوانین حوزه زنان نیست. نسل جدید زنان، اینکه قانون آنها را به نوعی شهروند درجه دو بداند و از برخی حقوق طبیعی یک انسان محروم کند را برنمی تابد و لازم است به شکل جدی به این معضل پرداخته شود.

حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی مهریزی، یکی از فعالان جدی در حوزه حقوق زنان است که محتوای علمی دقیق و مفیدی در این زمینه تولید کرده است. او در یکی از مقاله های خود، تفاوت های فقهی میان زنان و مردان را تا ۱۷۰ مورد برشمرده و هر کدام از این زاویه که به سود مردان یا زنان بوده، بررسی کرده است.

دکتر مهریزی در گفت وگوی خود با شفقنا ضمن تأکید بر ادبیات مردسالارانه حاکم در قوانین مدنی کشور که عمدتاً متکی بر فقه است، بیان کرد که وظیفه ی عالمان و متولیان دین یکی از این دو کار است؛ اینکه برای این تفاوت ها یک تبیین عقلانی ارائه دهند که ذهن دینداران آرام شود و بتوانند بفهمند که این تفاوت مبتنی بر این قاعده و این قاعده هم  قاعده ای عقلانی در اسلام است. اگر نمی شود و اگر نتوانستند این تفاوت را توجیه و تبیین عقلانی کنند، باید راه دوم را طی کنند. راه دوم این است که متولیان و عالمان دینی ادله را باری دیگر بازخوانی کنند یعنی یک بار دیگر بروند نگاه کنند، شاید در مقام  استنباط و فهم اشتباه شده باشد.

متن گفت وگوی شفقنا با دکتر مهدی مهریزی را در ادامه بخوانید:

حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی مهریزی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه دین در گفت وگو با شفقنا با اشاره به دسته ای از قوانین در ایران که تفاوت هایی میان زن و مرد قایل می شود، اظهار کرد: به ویژه در قانون مدنی ایران، اینگونه قوانین کم نیستند. سال ها پیش در یک سخنرانی و مقاله این موضوع را بیان کردم که ادبیات قانون مدنی ما، ادبیاتی مردسالارانه است؛ جمله ای که واقعا درست است. مرد هروقت که بخواهد، می تواند زن خود را طلاق دهد، مرد می تواند چنان کند و …؛ این ادبیات مردسالارانه تا حدود بسیاری در  قوانین مدنی ما وجود دارد.

قانون مدنی ایران عمدتاً متکی بر فقه امامیه است

تفاوت های بین زن و مرد در فقه امامیه هم وجود دارد

او با بیان اینکه این قانون مدنی عمدتاً متکی بر فقه امامیه است، گفت: این تفاوت های بین زن و مرد در فقه امامیه هم وجود دارد. این موضوع هم جای انکار ندارد. در مقاله ای دیگر درباره تفاوت های فقهی زن و مرد به این مساله اشاره کرده کرده ام که در فقه ما حدود ۱۷۰ مورد تفاوت بین زن و مرد وجود دارد و این تفاوت ها را تفاوت های به نفع زن و به نفع مرد دسته بندی کرده ام. تفاوت هایی که به نفع مرد و الزامی هم هست، نه از مستحبات، حدود ۶۰ مورد است. در فقه ما تفاوت هایی بین زن و مرد از جمله در دیه، ارث، شهادت در محکمه، ازدواج، تمکین و مسایلی از این قبیل وجود دارد و در آن جای تردیدی نیست.

این پژوهشگر دینی، تفاوت هایی که در فقه ما وجود دارد و در قوانین ما نیز انعکاس یافته است را دارای دو بازتاب منفی دانست و افزود: یک بازتاب منفی اش این است که معضلات و مشکلاتی را در زندگی اجتماعی و بخصوص خانوادگی برای زن ها ایجاد می کند. این مشکلات به ویژه در مباحث مربوط به حوزه خانواده، طلاق، مدیریت خانواده و همینطور در مباحث اجتماعی از جمله محدودیت هایی در تحصیل، استخدام و… ایجاد می شود. دیگر بازتاب منفی این وضعیت، آن دغدغه ی ذهنی است که ایجاد می کند و گاهی به بدبینی، جداشدن یا منتهی شدن به رفتارها و کردارهای نامناسب می انجامد.

تفاوت زن و مرد در قوانین در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بازتاب منفی دارد

او با تأکید بر اینکه انعکاس منفی تفاوت های بین زن و مرد در فقه و قوانین هم در حوزه ی زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی و هم در حوزه دغدغه های ذهنی، روانی و روحی است، گفت: به ویژه برای نسل امروزی که با مشکلات دیگری نیز مواجه است که این موضوع نیز به آن مسایل افزوده می شود. مشکلات اجتماعی، بیکاری، فقر  و گرفتاری های دیگر بر مسایل ناشی از این تفاوت در قوانین می افزاید و آن را برجسته می کند و شاید اگر در جامعه ای زندگی می کردیم که آن مشکلات را نداشتیم، این مسایل نیز چندان برجسته نبود. در زمانی که انسان ها کار دارند و از رفاه برخوردارند، چندان به فکر این مسایل نمی افتند، اما وقتی کار نیست و فقر و گرفتاری های اجتماعی وجود دارد، این مسایل، خود را نشان می دهد و بدبینی ها را بیشتر می کند.

مهریزی با بیان اینکه یکسری متون وجود دارد که مبنای این گونه برداشت های فقها قرار گرفته است، گفت: به طور مثال ممکن است آیه هایی با ظاهری مانند «الرجال قوامون علی النساء» باشند که به آن شکل معنا شود یا آیه ای دیگر مانند «للذکر مثل حظ الانثیین» به این صورت معنا شود که در نتیجه آن پسر دو برابر دختر سهم می برد و انعکاس آنها نیز به این صورت است که دیده می شود. با روایاتی از این دست نیز مواجه هستیم؛ مانند اینکه «ان النساء نواقص الایمان» و  بدین شکل معنا می شود زنان ناقص العقل هستند. در توضیحات بعدی یادآور می شوم که چه باید کرد. این دیدگاه های فقهی به تعدادی از آیات و روایات ابتناء دارد و آیات و روایاتی در کتب ما وجود دارد که ظاهری چنین دارند.

عالمان دین باید برای این تفاوت ها تبیین های عقلانی ارائه دهند

او با طرح این سوال که عالمان دینی و متولیان دین در مقابل این ذهنیت و بازتاب های منفی چه کار باید انجام دهند، اظهار کرد: وظیفه عالمان و متولیان دین یکی از این دو کار است؛ یک اینکه برای این تفاوت ها یک تبیین عقلانی ارائه دهند که ذهن دینداران آرام شود و بتوانند بفهمند که این تفاوت مبتنی بر این قاعده و این قاعده هم  قاعده ای عقلانی در اسلام است. به طور مثال مرحوم مطهری بیشترین کار خود را در این زمینه انجام داد؛ کتاب «نظام حقوق زن» ایشان یا  «مساله ی حجاب» این راه را دنبال کرد و در آن دوره تا حدودی نیز جامعه را آرام کرد، اما امروز ما از آنها گذشته ایم یعنی آن کتاب متعلق به حدود ۵۰-۴۰ سال گذشته است. در این ۵۰-۴۰ سال اطلاعات، کاوشگری، دغدغه های ذهنی و مطالبات انسان ها چندین برابر گذشته شده است بنابراین آن کتاب ها امروز چندان پاسخگو نیستند و متولیان و عالمان دین باید متناسب با شرایط امروز برای این تفاوت ها تبیین های عقلانی ارائه دهند.

تعبد و دینداری با تعقل در تضاد نیست

این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه هیچ گاه بین تعبد، دین داری و تعقل تضاد نیست، گفت: اینطور نیست که برای انسان دیندار خوبی بودن، باید سوال نداشت، پرسشگر نبود. اینگونه نیست که باید افراد سکوت کنند و خفه شوند تا دینداری خوبی درست شود بنابراین این موارد با یکدیگر تنافی ندارند. قرآنی که خود، انسان ها را به تعقل دعوت می کند،  می گوید که ما قرآن را فرستایم تا پیامبر بیان کند و شما  فکر کنید یا می گوید عبادالرحمن کسانی هستند که وقتی آیات بر آنها خوانده می شود، چشم و گوش بسته کرنش نمی کنند.

پرسشگران از دین، معاند نیستند

او ادامه داد: به طور مثال در سوره ی بقره، وقتی درباره ابراهیم پیامبر صحبت می کند، ابراهیم از خدا می خواهد به او نشان دهد که چطور مرده ها را زنده می کند و در مقابل این پرسش که «مگر تو ایمان نداری؟» می گوید ایمان دارد اما می خواهد بهتر بفهمد. ایمان ما از ابراهیم که بالاتر نیست؛ خدا به ابراهیم نمی گوید سکوت کن، پاسخ پرسش وی را نشانش می دهد و مساله اش را حل می کند یعنی بنای قرآن به حل آن دغدغه هاست نه بستن و اجبار کردن به سکوت. نه مقام ما از ابراهیم بالاتر است و نه ایمان ما به خدا بالاتر از اوست، اما در عین حال می گوید که برای اطمینان قلبش می خواهد ببیند که خدا چطور مرده ها را زنده می کند. خدا هم نمی گوید نه اینطور نیست و دینداری با این چیزها جور در نمی آید، بلکه به او  یاد می دهد؛ می گوید برو چهار پرنده را بردار، این کارها را انجام بده، تا ذهن ابراهیم قانع شود. بر این اساس تعبد با تعقل تضاد ندارد. این گونه نیست که تصور کنیم برای اینکه دیندار خوبی باشیم باید حرف نزنیم و سوال نکنیم؛ این چنین نیست و آنهایی که سوال می کنند نیز معاند نیستند بلکه فطرت جستجوگریشان، آنها را به اینجا می کشاند.

متولیان دین باید ادله را بازخوانی کنند شاید در مقام  استنباط اشتباه شده باشد

مهریزی، یک راه را اندیشیدن متولیان دین و پیدا کردن تبیین های عقلانی برای تفاوت های بین زن و مرد دانست و افزود: اگر نمی شود و اگر نتوانستند این تفاوت را توجیه و تبیین عقلانی کنند، باید راه دوم را طی کنند. راه دوم این است که متولیان و عالمان دینی ادله را باری دیگر بازخوانی کنند یعنی یک بار دیگر بروند نگاه کنند، شاید در مقام  استنباط و فهم اشتباه شده باشد.

او با بیان اینکه اشتباهات در چند مرحله ممکن است صورت بگیرد، گفت: این مراحل را بین قرآن و روایات تفکیک می کنم تا جدا شوند. در مورد روایت در ابتدا ممکن است در تشخیص روایتی که بر فرض تصور می کردیم متعلق به امام صادق(ع) است، اشتباه کرده باشیم و این روایت، ضعیف و  ساختگی باشد. ممکن است فقیه یا عالم دینی این اشتباه را مرتکب شده باشد. در مرحله دوم، اگر برای او محرز شد که این روایت، صحیح است یا صادر شده است، آیا آنچه او فهمیده، واقعاً همان بوده است که امام صادق می خواسته بگوید؟ شاید در اینجا اشتباه کرده است. چرا که در این روایات گاهی الفاظ توسط روات جابه جا شده است. به این شکل نیست که مثل قرآن مطمئن باشیم که همین لفظ، لفظِ خداست یا همین لفظ، لفظ امام صادق است؛ خیر! در  نقل و انتقال، کتابت و نوشتن ممکن است تغییراتی صورت گرفته و  فقیه به اشتباه افتاده باشد. بر این اساس ممکن است در مرحله ی تشخیص مراد پیامبر(ص) یا آن امام اشتباه کرده باشند.

این پژوهشگر دینی ادامه داد: سوم اینکه ممکن است هم حدیث صحیح باشد و هم مقصود را فهمیده باشد، اما ممکن است این حدیث مربوط به همان زمان بوده است. باید این نکته را احراز کرد و نشان داد؛ شاید اشتباه در این مرحله  بوده است و فقیه، حکمی موقتی را دائمی گرفته و  حکمی که مربوط به یک دوره است را عام گرفته است. در نتیجه باید در این سه مرحله راجع به روایات، بازخوانی کند؛ از صدورش اطمینان حاصل کند، از تشخیص مرادش اطمینان حاصل کند و از موقت  یا دائمی بودنش اطمینان حاصل کند زیرا شاید در هر کدام از این مراحل اشتباه کرده باشد. این معنای بازنگری در روایات است.

او در مورد بازنگری آیات قرآن با بیان اینکه در اینجا از سه مرحله یاد شده، مرحله اول را نداریم، گفت: چرا که کتاب خداست و تحریف نشده است، اما دو مرحله ی دیگر بازنگری روایات راجع به قرآن هم مطرح است. ممکن است مفهوم این آیه را اشتباه تشخیص داده باشد. به طور مثال در آیه «الرجال قوامون علی النساء» برداشت می کنند که در قرآن گفته شده است «مردان رییس زنان هستند». در اینجا از این زاویه به موضوع نگاه کنیم؛ در آن جامعه ی عربی که همه معتقد بودند مردان رییس زنان هستند، این دیگر گفتن نداشت و آنها بسیار بیش از این هم قبول داشتند.

هر کدام از زن و مرد توان اداره داشت و نان آور بود، رییس خانواده می شود

مهریزی با بیان اینکه خود عرب ها امروز هم به این مساله که مردان رییس هستند، اعتقاد دارند، اظهار کرد: پس این آیه چه می خواهد بگوید؟ این آیه نمی خواست این را بگوید که مردان رییس هستند، بلکه بعد از آن را می خواسته بگوید که این رییس بودن، حساب و کتاب دارد؛ «بما فضل الله بعضهم علی بعض…» اگر تمرکز این مفسر فقط روی «الرجال قوامون علی النساء» باشد، اینطور می فهمد که امروز می گویند، اما این را خود آن جامعه که می گفتند و گفتن ندارد. این آیه می خواهد بگوید که شما مگر نمی گویید مردان رییس هستند، اما این رییس بودن،  حساب و کتاب دارد. به این معنا که مردان با دو شرط رییس هستند. یک؛ لیاقت و دو؛ نان آور بودن. هر کدام از زن و مرد توان اداره داشت و نان آور بود، او رییس می شود و تنها تفاوت های فیزیکی نمی تواند ملاک باشد.

او با اشاره به اینکه این آیه می خواهد رییس بودن در خانواده را توضیح دهد و آن را تعدیل کند و قید و بند بزند، ادامه داد: به طور مثال می خواهید از میان سه نفر، یک نفر را به عنوان رییس انتخاب کنید، مگر به دنبال فرد توانمند و آنکه لیاقتش را دارد و می تواند تأمین کند، نمی روید؟ در خانواده هم همین است؛ کسی که توان دارد و می تواند تأمین کند، رییس می شود. این آیه می خواهد ملاک هایی را مشخص کند و ذهن را از آن حالت طبقه بندی فیزیکی زن و مردی درآورد. این آیه اگر اینطور فهمیده شود، مشکلی ندارد؛ هر خانواده ای که توان زن بیشتر شد و تأمین به عهده ی او بود، زن می شود رییس و برعکس.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در فهم این آیه باید تمرکز بر قسمت «بما فضل الله بعضهم الی بعض» باشد، گفت: در اینجا نیز ضمیر را مبهم آورده و نگفته است چون مردها بر زن ها برتری دارند، رییس هستند بلکه یک تعبیر مبهم آورده است که هرکس توانایی دارد و می تواند تأمین کند، رییس است. با این نگاه و این فهم از آیه، اوضاع درست می شود. البته در شرایط طبیعی، خانواده ها همین راه را می روند. به طور مثال  وقتی ترافیک است، یک جا شلوغ می شود و ماشین ها در یک محل تراکم پیدا می کنند، اگر آدم های عاقلی باشند، خود به خود یکی یکی راه می دهند و راه کم کم باز می شود.

او ادامه داد: در مورد خانواده ها هم در شرایط  طبیعی به همین صورت است یعنی یک خانواده می فهمد که مرد باید رییس باشد،  هر دو توافق می کنند که مرد رییس باشد یا خانواده ای دیگر  می فهمند زن برای این امر بهتر است، عقل و هوش و سرزندگی اش بیشتر است، خود آن مرد هم اگر آدم عاقلی باشد به او واگذار می کند. این کشمکش ها در مواقع خاص پیدا می شود. به صورت طبیعی و در زندگی های موفق به همین شکل است؛ اینطور نیست که همه جا مرد رییس باشد، گاهی زن و گاهی مرد اداره می کند. گاهی یک بخش را زن و بخش دیگر را مرد اداره می کند.  شرایط طبیعی باید الگوی ما باشد؛ شرایط طبیعی به ما می گوید که نمی توانیم یک خط بکشیم که همیشه مردها رییس اند یا همیشه زن ها رییس اند.

مهریزی با تأکید بر اینکه این شرایط  طبیعی باید الگوی ما در  قانون گذاری و برداشت های فقهی قرار بگیرد، اظهار کرد: در شرایط طبیعی گاهی مرد و گاهی زن شرایط را اداره می کند و گاهی بخشی را زن و بخش دیگری را مرد مدیریت می کند. همان مثال ترافیک است که اگر راننده ها عاقل باشند، خود به خود راه را باز می کنند و می روند. این باید الگو باشد و قرآن نیز همین را می گوید.

رییس، هماهنگ کننده یک مجموعه است و نه فردی مستبد و زورگو

او در معنای مفهوم رییس گفت: رییس یعنی کسی که اداره می کند و هماهنگ کننده یک مجموعه و اجزاء ، نه مستبد و نه فردی که زورگو است. غرض این بود که در آیات قرآن هم ممکن است در مقام فهم مراد، اشتباه صورت بگیرد که آن را باید بازخوانی کنند. به طور مثال در آیه ی  ۲۸۲ سوره ی بقره که می آید تفاوت شهادت زن و مرد را می گوید؛ یک علت ذکر می کند. چرا این علت را می گوییم حکمت است؟ وقتی گفته می شود به این علت این گونه باشد یعنی هر زمان که این علت وجود نداشت، اشکال ندارد که زنان هم مثل مردان شهادشان قابل قبول باشد. این در بازخوانی اتفاق می افتد. مگر در فقه گفته نمی شود که تا زمان علامه آب چاه را می گفتند قلیل است. بعد علامه  فهمید که این گونه است. هشت قرن بعد فهمیدند که آب چاه قلیل نیست. چرا وقتی مرحوم امام(ره) بحث  ولایت فقیه را به این شکل مطرح کرد، در حالی که کسی پیش از آن به این شکل نگفته بود، کسی نگفت برای اولین بار است؟ اینجا و در مورد این آیات هم برای اولین بار است؛ ممکن است گفته باشند اما  اشتباه گفته باشند.

مهریزی با بیان اینکه متولیان و  عالمان دین که معصوم نیستند، گفت: معصومین طبقه ی خاصی هستند بنابراین باید به تبیین های عقلایی روی آورد یا به بازخوانی مجدد ادله و منابع؛ در همان سیستم اجتهادی سنتی که می گوید ادله ی فقه، چهار مورد از جمله قرآن و سنت است. وقتی این مشکلات را می بینیم، باید برگشت و باری دیگر بررسی کرد. این مشکلات و چالش ها باید ما را برگرداند، شاید در این مراحل در جایی خطا یا اشتباهی رخ داده است. این حلقه ی اول است که به متولیان دین برمی گردد و ممکن است در اینجا تفاوت هایی میان برداشت ها هم باشد، اما مهم، حلقه دوم است.

او تصریح کرد: حلقه ی دوم، قانون گذاری است یعنی مجلس یا شورای نگهبان که می خواهند آرای فقهی را در این مسایل تبدیل به قانون کنند. مرحوم محمدباقر صدر در کتابی به نام «الاسلام یقود الحیاه» مطرح می کند که در جایی که فتاوا و آراء مختلف است، مجلس های قانون گذاری در حکومت های اسلامی باید اجراپذیرترین فتوا را انتخاب کنند. مواردی مسلم هستند که البته تعداد کمی دارند مثل نماز واجب یا اینکه ارث باید تقسیم شود، اما در مورد اینکه بچه ها چطور ارث ببرند، ممکن است چند فتوا باشد. دیه برای کسی که به عمد بکشد، واجب است، اما اختلاف است در اینکه چه اندازه باشد و دیه زن و مرد چه تفاوتی دارد. اگر مسلم است که روشن است و اصلاً قانون نمی خواهد، اما در جاهایی که اجتهادها و آرای مختلف مطرح است، حوزه های قانون گذاری باید اجراپذیرترین آرا را انتخاب کنند.

حوزه های قانونگذاری باید اجراپذیرترین فتوا را انتخاب کنند

مهریزی در توضیح اجراپذیرترین فتوا بیان کرد: آنکه با مطالبات، واقعیت ها، ذهنیت ها و شرایط عمومی جهانی و ملی ما سازگاری دارد را اجراپذیرترین می گوییم. باید اجراپذیرترین را انتخاب کرد نه بدترین ان نسبت به شرایط جامعه. قانون گذارها باید در این مرحله تدبیر، دوراندیشی و واقع نگری کنند و بر اساس واقع نگری و دوراندیشی بین این فتاوا، اجراپذیرترین آن را انتخاب کنند. به طور مثال در این روزها آیت الله مکارم گفته اند که به نظر من ازدواج دختر بچه های  زیر ۱۳ سال جایز نیست؛ حال چرا شما می روید آن فتوا را انتخاب می کنید که می گوید ۹ سال هم درست است، ۵ سال هم درست است؟ این هم فتواست، آن هم فتواست و هیچ کدام هم نمی توانیم قسم بخوریم بگوییم که حکم خداست. باید دید کدامیک در شرایط اجتماعی امروز ما اجراپذیرتر است، آن را انتخاب می کنیم.

او با تأکید بر اهمیت این مرحله و نقش شورای نگهبان اظهار کرد: شورای نگهبان که تنها فتواهای خود را نمی گویند.  گاهی فتواهای خود، گاهی فتوای امام(ره)، گاهی فتوای رهبری و گاهی فتوای مشهور را می گویند. وقتی در این اشکال، فتوا انتخاب می کنند، می توانند فتوایی را نیز انتخاب کنند که مثلاً ممکن است فقیهی گفته باشد، نه رهبری و نه امام و نه خود ایشان اما آن فتوا مشکلات جامعه ی ما را بهتر حل کند. پس در این مرحله، انتخاب فتوا و رأی فقهی که با شرایط  اجتماعی سازگاری دارد، کار بسیاری مهمی است و بسیاری از بن بست ها در اینجا حل و فصل می شود.

باید آگاهی زنان به ویژه قشر متدین را افزایش داد

این استاد دانشگاه بحث دیگر را نقش گروه های اجتماعی زنان فعالی دانست که روی این موضوعات کار می کنند و گفت: خوب است این گروه های فعال زنان، پنج اقدام را دنبال کنند. یک اینکه توسعه ی آگاهی بخشی به زنان بخصوص در قشرهای مذهبی و متدین را مورد توجه قرار دهند. این بخش بسیار مهمی است که آگاهی های زنان را افزایش دهند به ویژه قشرهای متدین و مذهبی که ممکن است کمتر با این مسایل درگیر باشند، مشکلات را بگویند و آنها را به مواردی که ممکن است تبعیض یا تفاوت در حقوق باشد، آگاه کنند.

بالا رفتن مطالبات اجتماعی، زمینه ی بازنگری را زودتر فراهم می کنند 

توسعه آگاهی زنان کمک بیشتری به تحولات اجتماعی می کند

او ادامه داد: تحصیل کرده ها که تحصیل کرده هستند و همه هم امروز با گوشی های خود به اطلاعات دسترسی می یابند، اما آن گروه هایی که تقیدهایی دارند و کمتر این حرف ها را مورد سوال قرار می دهند را باید آگاه کرد. بالا رفتن مطالبات اجتماعی، زمینه ی بازنگری را چه برای عالمان دین و چه برای قانون گذاران زودتر فراهم می کنند. به همین دلیل توسعه ی هر چه بیشتر  آگاهی زنان به ویژه زنان متدین و قشرهای مذهبی به تحولات اجتماعی بیشتر  کمک می کند.

فعالان اجتماعی از کارهای شعاری به مطالعات دینی دقیق روی آورند

مهریزی با بیان اینکه این فعالان اجتماعی باید خود نیز به جای تنها کارهای ترویجی و شعاری که لازم هم هست، اقدامات علمی  عمیقی را نیز انجام دهند، اظهار کرد: نه اینکه تنها چند مطلب از یک فرد را خوانده باشیم بلکه در جامعه ایرانی، مطالعات عمیق و جدی لازم است و فقط شعار و نمایش نباید باشد. بخشی از آن شعار است و بخشی دیگر حرف و کپی از جای دیگر و… است. بخشی نیز کارهای عمیق علمی پایدار، اطلاعات و آمارهای دقیق و انجام دادن کارهای دقیق علمی است. به نظر می رسد مطالعات دینی این گروه ها در حوزه ی زنان خیلی ضعیف است و باید مطالعات دینی خود را تعمیق دهند و تقویت کنند تا بتوانند حرف بزنند و پرسش کنند.

فعالان اجتماعی زنان از اقدامات تحریک آمیز و شعاری پرهیز کنند

او با بیان اینکه اقدامات تحریک آمیز توسط فعالان اجتماعی حوزه زنان راه به جایی نمی برد، هشدار داد: این گروه ها باید از کارهای تحریک آمیز و شعاری بخصوص در بخش های عمومی و سنت های عمومی اجتماعی پرهیز کنند زیرا نه تنها ره به جایی نمی برد، جز این که عکس العمل و موضع گیری ها را بیشتر کند، نتیجه ای ندارد.

فعالان اجتماعی زنان باید با عالمان دین و حوزه های علمیه ارتباط فعال بگیرند

این پژوهشگر دینی ارتباط با عالمان دین، حوزه های علمیه و رایزنی با آنها را از دیگر وظایف فعالان حوزه زنان خواند و افزود: در این  قسمت، شش نکته مطرح است. یک، ارتباط است که یعنی رفت و آمد بسیار با علمای دین، حوزه های علمیه، طلبه ها و مراکز حوزوی داشته باشند و معضلات را به خوبی و به صورت ملموس و آماری گزارش کنند. دوم اینکه موضوعات را برایشان بشکافند چون گاهی اوقات موضوع، شکافته نشده است و به طور مثال فقیه یا مجتهد، چندان با موضوع جدید ارتباط برقرار نکرده است.

او در ادامه خاطرنشان کرد: سوم از آنها بخواهند که مراکز مطالعات مربوط به زنان را افزایش دهند. امروز در قم تنها یک مرکز مطالعات زنان است،  چرا در قم باید یک مرکز مطالعات زنان باشد، در حالی که بیست یا سی مرکز در حوزه مطالعات سیاسی کار می کنند؟ چهارم اینکه از آنها درخواست کنند که رشته ی مطالعات زنان در حوزه تکثیر شود. امروز دانشگاه ادیان رشته مطالعات زنان را برگزار می کند. چرا این رشته در جاهای دیگر نباشد؟

مهریزی تصریح کرد: پنجم، درخواست شود که به طور مثال در حوزه، درس های خارج با موضوع زن و فقه زنان ایجاد شود. چرا نباید چند درس خارج فقه زنان تشکیل شود؟ باید این موارد را درخواست کنند که افزوده شود و مورد توجه علما و حوزه های علمیه قرار بگیرد. ششم کتابخانه های تخصصی در موضوع زن درخواست شود چون خود این که کتابخانه تخصصی و کتاب ها، مجلات و منابع نو به زبان های مختلف باشد، در این مهم، تأثیرگذار است و دید را باز می کند. به اعتقاد من اینکه در کل رایزنی های خود این شش درخواست را داشته باشند، موثر است.

او بیشتر فعالیت های علمی خود در زمینه زنان را معطوف به بازخوانی مجدد منابع آیات و روایات دانست و نه ارائه تبیین عقلانی برای فتاوای موجود و گفت: تا امروز در حدود سی نظر جدید در همین مسایل تفاوت زن و مرد مطرح کرده ام که لااقل با شرایط امروز سازگاری دارد. در کتاب «نواندیشی دینی و مساله ی زن» هم در واقع تقریباً مکانیسم همین را بیان کردم. در آن کتاب در ابتدا بیان کردم که اجتهادهای موجود چه آسیب هایی دارد و مشکل آن کجاست. ۱۵ مشکل با مثال و نمونه ذکر کردم.  و پس از آن به این پرداختم که برای خروج از این مشکلات باید قواعدی را رعایت کنیم. ده بند را مطرح و خودم بر اساس آن، دو سه مدل را اجرا کردم.

زن هنوز به عنوان مساله ی اول در حوزه مطالعات دینی تلقی نشده است

مهریزی، دلیل اینکه چرا اغلب پرسش های زنان پاسخ داده نمی شود یا به نصیحت منتهی می شود، اظهار کرد: چون متولیان دینی برای پاسخ به آنها، دو راهی که در ابتدای صحبت گفته شد را دنبال نکردند و می خواهند با همان ذهنیت سابق خود حرکت کنند. منظور از دو راه این است که یا بروند سراغ تبیین های عقلانی متناسب با امروز یا به سراغ بازخوانی بروند. دلیل این حرکت نکردن به سمت این دو راه نیز می تواند این باشد که شاید هنوز مساله ی زن به عنوان مساله ی اول در حوزه ی  مطالعات دینی تلقی نشده است. باید آن را تبدیل به مساله اول کرد. افزایش ارتباط و مراوده با عالمان و حوزه علمیه و همینطور توسعه ی آگاهی زنان در این امر می تواند موثر باشد.

باید بحث زن در بخش های ثابت حکومت جزو مسایل استراتژیک شود

او دلیل بی توجهی متولیان حکومتی و قانونگذاران به این امر را نیز همین مساله دانست که این موضوع در اولویت های رده اول آنها نبوده است و گفت: در حقیقت مسایل سیاسی و… اولویت های اول بوده است. علاوه بر آن بخش هایی از بدنه حکومت مانند دولت یا مجلس در حال تغییر است و پس از مدتی تغییر می کند. به همین دلیل باید بحث زن در بخش های ثابت حکومت، به نگاه استراتژیک تبدیل شود. در این صورت مساله زن دغدغه ی کلی حکومت می شود و نه این دولت، آن دولت یا این مجلس و آن مجلس یا این رییس قوه و آن رییس قوه. مساله ی زن در بخش های ثابت حکومت باید جزو مسایل استراتژیک شود.

این استاد دانشگاه با اشاره به نقش رسانه ها در این موضوع اظهار کرد: رسانه می تواند فضا ایجاد کند. وقتی این موضوع، همگانی شود، می تواند در سطح اولویت اول قرار  بگیرد.

او تحصیل شورای فقهی برای حل مسایل زنان را دشوار دانست و گفت: در زمینه های دیگر هم فعلا این موضوع حاصل نشده است. بهتر است در حال حاضر لااقل اقدامات یاد شده را انجام دهیم.

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم