محمدتقی خلجی
شرحی بر دعای مکارم الاخلاق امام سجاد(ع)
آثار معنوی ذکر صلوات
بَلَغَ العُلی بِِِکمالِهِ کشَفَ الدُّجی بِِجَمالِهِ / حَسُنَتْ جَمیعُ خِصالِهِ صَلُّوا عَلَیهِ و آلِهِ(سعدی)ذکر مبارک صلوات در احادیث اسلامی از اهمیت کم نظیری برخوردار می باشد؛ در منابع شیعی و سنی و مجامع این دو مذهب، آثار معنوی و ثواب و پاداشی بسیار بزرگ برای آن یاد شده تا آنجا که مایه شگفتی و اعجاب است.
حضرت علی(ع) فرمود :الصَّلَاةُ عَلَى النَّبِی وَ آلِهِ أَمْحَقُ لِلْخَطَایا مِنَ الْمَاءِ لِلنَّارِ وَ السَّلَامُ عَلَى النَّبِی وَ آلِهِ أَفْضَلُ مِنْ عِتْقِ رَقَابٍ. صلوات بر پیامبر(ص) و خاندانش، شدیدتر از آنکه آب، آتش را خاموش می کند گناهان را محو و نابود می سازد و سلام و درود بر پیامبر و خاندانش برتر از آزاد کردن بزرگان است.
امام صادق(ع) فرمود :إِذَا ذُكِرَ النَّبِی ص فَأَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِی(ص) صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَمْ یبْقَ شَیءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَیهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِكَتِهِ فَمَنْ لَمْ یرْغَبْ فِی هَذَا فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَهْلُ بَیتِه.
هرگاه که نام پیامبر(ص) برده شود بر او صلوات و درود فرستید؛ چرا که هر کس یک صلوات بر او بفرستد، خداوند هزار صلوات و درود، در هزار صف از فرشتگان، بر او می فرستد، و از آفریده های خداوند چیزی(کسی) باقی نمی ماند، مگر آنکه به خاطر صلوات خدا و فرشتگانش بر او صلوات و درود می فرستند و هرکس به چنین پاداش بزرگی دل نبندد، نادان مغروری است که خدا و پیامبر خدا و دودمانش از او بیزارند.
از خود آن حضرت نقل شده که فرمود :الصَّلاۀَ عَلَی نُورٌ عَلَی الصِّراطِ. صلوات و درود بر من، روشنایی صراط است.
به روایت عایشه فرمود: مَن سَرَّهُ أن یلقَی اللهَ غداً راضِیاً فَلیکثِرِ الصَّلاةَ عَلَی. هر کس که خواهد شاد و مسرور شود از این که خدا را در حال خشنودی از او، دیدار کند بر من بسیار صلوات فرستد.
در سخن دیگر، فرمود :أکثِرُوا الصَّلاةَ عَلَی فَاِنَّ اللهَ وَکلَ بِی مَلَکاً عِنْدَ قَبری فَاِذا صَلّی عَلَی رَجُلٌ مِنْ اُمَّتِی قالَ ذلِک الْمَلَک یا مُحَمَّدُ، إنَّ فُلانَ بْنَ فُلانٍ صَلّی عَلَیک السّاعَةَ. بسیار بر من صلوات فرستید، چرا که خداوند فرشته ای را نزد قبر من گماشته که هر کس از امّتم بر من صلوات فرستد، آن فرشته گوید، ای محمّد، فلان کس فرزند فلان، در این ساعت بر تو صلوات فرستاد.
نیز فرمود :صَلُّوا عَلَی فَاِنَّ صَلاتَکمْ عَلَی زَکاةٌ لَکمْ. صلوات و درود بر من فرستید؛ چرا که صلوات و درود شما بر من، جانمایه نموّ و تعالی روح و پاکی جان شماست.
این قبیل احادیث که حتی در منابع معتبر و دست اوّل اهل سنّت بسیار آمده است، حاکی از آن است که ذکر مبارک صلوات را آثار و برکات بسیاری است که از جمله آنها رشد و تعالی ما آدمیان و در نهایت سبب پاکیزگی اخلاق، طهارت روح، نموّ و بالندگی سرمایه های معنوی و کفّاره گناهانمان است. هم چنان که در فرازی از زیارت پرمایه و سرشار از معارف ناب شیعی ـ زیارت جامعه کبیره ـ بدان اشاره شده است : «وَجَعَلَ صَلواتَنَا عَلَیکمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلایتِکمْ طِیبًا لِخُلُقِنَا وَ تَزْکیةً لَنَا وَ کفَّارَةً لِذُنُوبِنَا».
روحِ آدمی خدایی است؛ یعنی خداوند از روح خود در کالبد آدمی دمیده است: - فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی- ؛ از جهانی معنوی آمده و سرانجام نیز، به همان سو خواهد رفت: -إِنَّا للهِِ وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ - . برای همین، اگر او را به میهمانی دَدان و گرگان ببریم و با روح ناشناسان همنشینش کنیم، به او جفا کرده و قدر و منزلت او را پاس نداشته ایم؛ و گفته اند :
«نخست موعظه پیرِ صحبت این حرف است / که از مصاحبِ ناجنس احتراز کند که : «روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم»(حافظ).
کم نیستند کسانی که بر سرِ راه آدمیان در کمین اند و قصدِ «دل ربایی» دارند. پس باید مراقب بود، تا به دل ربایی ملکوتیان دل سپرد که آن را گشاده می کنند، نه ابلیسانی که جز دل تنگی نمی آورند.
غیرتم ناید که پیشت بیستند بر تو می خندند، عاشق نیستند
عاشقانت در پسِ پرده کرم بهر تو نعره زنان بین دم به دم
عاشقِ آن عاشقانِ غیب باش عاشقانِ پنج روزه کم تراش
پس باید روح را به مصاحبت و همنشینی همجنس فراخواند؛ یعنی مصاحبت و همنشینی خداوند. و این مصاحبت و همنشینی حاصل نمی آید، مگر در مصاحبت و همنشینی اولیای خداوند؛ آنان که اصلِ فیض و وسایط عمده رحمت و کرامت و نعمت اند:
«هر که خواهد هم نشینی با خدا / تا نشیند در حضور اولیا». و البته، کمتر کرامتی که اولیای بزرگ خداوند دارند، این است که مصاحبان و همنشینانِ خود را، از باده طهور می نوشانند و سرمست می کنند، و شیرینی مصاحبت و همنشینی با خداوند را به گام جانشان می چشانند :
معجزاتی و کراماتی خفی بر زند بر دل ز پیرانِ صفی
که درون شان صد قیامت نقد هست کمترین آنک شود همسایه مست
پس جلیس الله گشت آن نیکبخت کو به پهلوی سعیدی برد رخت
و امّا ذکر مبارک «صلوات» که یاد خاطره «محمّد و آل محمّد» است، اکسیری است که حاصل آن قرب و وُصلت با آن بزرگواران است. و همین قُرب و وُصلت است که ذاکرانِ صلوات را به رفاقت و همنشینی با آنان می کشاند: «وَمَن یطِعِ اللهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبِیینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفیقا» ؛ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند، با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راست کرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود؛ و آنان همراهانی نیکویند».
و با حصول این مصاحبت و همنشینی است که پاکی جان و طهارت روح، حاصل می شود. صلوات، تجلیل از محمد وآل محمد(ص) است.
به یقین، ذکر صلوات تجلیل و تکریم از منزلتِ والای محمد و آل محمد است و دلیل برتری محمد و دودمان او از پیامبران و اوصیای پیشین است. ابوالفضل رشیدالدّین میبدی گوید: «زهی کرامت ومنزلت، زهی منقبت و مرتبت که مصطفی(ص) یافت از درگاهِ احدیت. بدایتِ درود و ثنای بر وی، به خلق باز نگذاشت، تا نخست خود گفت و خود مبدأ کرد، درود بر وى برابر شهادت توحید بنهاد چنانك در توحید نخست خود مبدء كرد، گفت: شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ . آنگه شهادت فریشتگان و مقرّبان حضرت جبروت در شهادت خود پیوست که : وَالْمَلاَئِكَةُ. پس به درجه سوم شهادت مؤمنان و اهل دانش یاد کرد که: - وَأُولُوا الْعِلْمِ- . همچنین در ثنا و درود مصطفی(ص) نخست، خود ابتدا کرد آنگه خبر داد از درود فریشتگان، آنگه به سوّمین رتبت، مؤمنان را گفت: - صَلَّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً- ؛ تا بدانید و دریابید قدر و جاه مصطفی به نزدیک خداوند أعلی. واین عجب تر که حقّ - جَلَّ جَلالُهُ - خطاب با بندگان در ذکر خود این کرد که: -اُذْکرُونی أَذْکرْکمْ- ، مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم»، نگفت : تا شما را، ده باره یاد کنم، چون نوبت به ذکر و درود مصطفی(ص) رسید، خطاب این بود که : «لاَ یصَلِّی عَلَیكَ أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِكَ إِلاَّ صَلَّیتُ عَلَیهِ عَشْرًا»؛ (کسی از امت تو، بر تو درود نفرستاد مگر که من ده بار درود بر او فرستادم).
چهره های خورشیدی
ذکر مبارک صلوات، که یادآورِ چهره های پاک محمّد و آل محمّد(ص) است، یادآورِ چهره هایی است که همواره خورشیدهای حماسه و عزّت تاریخ اند؛ یادآور شهادت و شهامت و ایثار یا عظمت علمی و تقوایی اند که مردم در بود و نبود ظاهری آنان، آرمان های متعالی خویش را مجسّم می بینند. نام و یادشان درس آموزِ ایستادگی و صلابت در برابر ستم و هرگونه ناروایی و محرومیت و نابسامانی است؛ چرا که محمد و آل محمد(ص) همواره خود را فدای ملّت ها کردند و با جبّاران زمانشان، برای دفاع از حقوق خلق، درافتادند و هستی خویش را سپر حقوقِ محرومان ساختند. و بدین گونه در حال حیات و پس از شهادت؛ بر حرکات و رفتار زمامداران مراقبت داشتند.
صلوات پاداش تبلیغ رسالت
ذکر صلوات به گونه ای بسیار عمیق پاداش تبلیغ رسالت الهی حضرت محمّد(ص) است که فرمود:«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» بگو: برای این رسالت از شما مزدی نمی خواهم جز دوستداری خویشاوندانِ خود را.
مسلمانان چه بسا با زنده نگه داشتن همین یاد، به تکالیف دینی خود بهتر عمل کنند و با خود بیندیشند که پیامبر(ص) برای چه از جانب خداوند برانگیخته شد و چه کرد و چه می گفت و چه می خواست. و من که نسبت به او و ذرّیه اش احترام قایل می شوم پس چه بهتر که به احکام دینی او نیز عمل کنم و به سعادتِ منظور نایل گردم. برای همین بود که فرمود: دوست داری خویشاوندان پیامبر(ص) به سود شما مسلمانان است زیرا که به وسیله آن ها هدایت می شوید و از عذاب روز قیامت نجات پیدا می کنید: -قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِنْ أَجْر فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِی إِلاَّ عَلَى اللهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَهِید- ؛ «بگو: هر گونه مزدی از شما خواستم آن مال خودتان(و به سود خودتان) است، [و امّا] مزد من جز بر عهده خدا نیست و او بر هر چیزی گواه است».
هر مسلمانی، در هر عصر و روزگاری که زندگی کند، از نتایج و برکات بعثت محمّد(ص) و کوشش ها و مرارت های طاقت سوز و توان فرسای پیامبر(ص) و هدایت و کتاب(قرآن) و «سنّت» او بهره مند است. و از برکت وجود پیامبر(ص) و در پرتو زحمت های او و طریق و راهِ اوست که به معرفت خداوند و دین خدا و کتاب خدا و قبله و ایمان و عزّت و یقین رسیده است؛
چرا که فرمود: هیچ کس چون رسول خدا(ص) از خدا آگاهی نداده است؛ «وَاعْلَمْ یا بُنَی أَنَّ أَحَداً لَمْ ینْبِئْ عَنِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ كَمَا أَنْبَأَ عَنْهُ اَلرَّسُولُ - صَلَّی الله علیه و آلِهِ». و هیچ کس بی ارشاد او و اهل بیت او، که حافظان و شارحان قرآنند، نمی تواند به فضای علم ازلی خداوند، که در قرآن متجلّی است، برسد و آن گونه که سزاوار است خدای رحمان را بندگی کند : « لَوْلَاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ وَ لَا یدْرَى كَیفَ یعْبَدُ الرَّحْمَنُ» ؛ «اگر ایشان(اهل بیت پیامبر(ص)) نبودند، خداوند رحمان پرستش نمی شد و خداوند رحمان شناخته نمی شد».
شیخ سبط ابن جوزی از عالمانِ فرهیخته اهل سنّت در کتاب «خصائص الأئمة» گوید : «اگر علی بن ابوطالب(ع) نمی بود، معارف مسلمانان، کامل نمی شد و ژرفای توحید را در نمی یافتند؛ زیرا پیامبر گرامی اسلام، جز برای بیان اصول و مبانی اعتقادی و احکام عملی فرصت نیافت. از این رو، مسلمانان در تبیین معارف توحیدی، ریزه خوار سفره دانش امیرمؤمنان و شاگردان اویند». و همو گوید: «اگر علی زین العابدین(ع) و صحیفه او نبود، مسلمانان، شیوه سخن گفتن و رویارویی با خداوند و رازگویی با پروردگار خویش و عرض حاجت به بارگاه ربوبی را نمی دانستند؛ و او بود که شیوه گفتگو با آفریدگار بزرگ و شِکوه بردن در سختی ها و گرفتاری ها به پیشگاه او را به ما آدمیان آموخت. بنابراین، این دو بزرگوار ـ که خدای از آنان خشنود باد ـ نسبت به مسلمانان تا روز رستاخیز، حقِّ عظیمِ آموختن و آگاهاندن را دارند». بنابراین، زنده نگه داشتنِ یاد و خاطره محمد(ص) و یادِ زحمت های او، از جنبه حق شناسی؛ هم در نظر خلق و هم در نظر خالق، امری مقبول و مطلوب است.
و چون پیامبر اکرم(ص) در هر عصر و روزگار نیست تا به خود او ادای حق و سپاس کنیم، باید این حق و سپاس را نسبت به ذریة او ادا کنیم که گفته اند : «ألْمَرْءُ یحْفَظُ فِی وُلْدِهِ»؛ یعنی حرمتِ مرد، حرمت اولادِ اوست. برای همین خداوندِ رحمان در قرآن کریم، این مسئله اخلاقی و انسانی را به عنوانِ «سپاس رسالت» و قدردانی از پیامبر(ص) و کوشش های آن حضرت در انجامِ وظیفه هدایت خلق، با تعبیر «مَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» مطرح کرده است: -قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی-.
پیامبر(ص) و امامان زنده اند
برخی گفته اند: سلام و تحیت به پیشگاه پیامبر(ص) و همین طور، به اعتقاد شیعیان، امامانِ اهل بیت(ع) به هیچ روی قابل توجیه مقبولی نیست؛ چرا که هم پیامبر(ص) و هم اهل بیت او از دنیا رفته اند و اکنون از مردگان اند.
در پاسخ اینان باید گفت: اوّلاً از منظر آموزه های قرآنی، پیامبران و اولیای الهی و گروه هایی از مؤمنان، مانند مجاهدان و شهیدانِ در راهِ خدا، از گونه ای زندگی؛ یعنی «حیات برزخی» برخوردارند و قهراً در آن جهان هم می شنوند و هم می بینند و با این که روح از بدن آنان خارج شده است، امّا به اذنِ خداوند، زنده اند:
-وَلاَ تَقُولُوا لِمَن یقْتَلْ فِی سَبِیلِ اللهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَلَكِن لاَ تَشْعُرُونَ- .«وکسانی که در راه خداوند کشته می شوند، مرده نخوانید که زنده اند امّا شما درنمی یابید».
-وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ- . «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده اند، مرده مپندار که زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می برند».
می بینیم که در آیه نخست، فرمود: کشته شدگانِ در راهِ خداوند را مرده نخوانید و سخنِ «مرگ» را درباره آنان به کار نبرید و امّا در آیه دوم فرمود : حتّی تصوّر مرگ را نیز، درباره آنان به ذهنتان راه ندهید که زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می برند. و البته حیات شهیدان و چگونگی آن فراتر از درک مردمان عادی است و تنها درخورِ فهمِ کسانی هم چون پیامبر(ص) است.
ثانیاً احادیث اسلامی به روشنی گواهند که فرشتگان سلام ها و درودهای مؤمنان را، هر کجا که باشند به پیامبر بزرگوار اسلام(ص) ابلاغ می کنند. در این جا تنها به سه حدیث از منابع حدیثی اهل سنّت بسنده می کنم:
1. عَنْ أبِی هُرَیرِة أنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) قالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ یسَلِّمُ عَلَی إِلَّا رَدَّ اللهُ عَلَی رُوحِی حتَّى أرُدَّ عَلَیهِ السَّلامَ. ابوهریره از رسول خدا نقل کرده است که فرمود : هیچ کس نیست که بر من سلام کند(درود و تحیت فرستد)، مگر این که خداوند روح مرا به بدنم بازمی گرداند، تا پاسخ آن را به او بدهم.
2. قالَ رَسُولَ اللهِ(ص): ...وَ صَلُّوا عَلَی، فَإنَّ صَلاتَکمْ تَبْلُغُنِی حَیثُ کنْتُمْ.
بر من درود فرستید که درود شما، هر کجا که باشید، بر من می رسد.
3. قالَ رَسُولَ اللهِ(ص): إِنَّ لِلَّهِ مَلاَئِكَةً سَیاحِینَ یبَلِّغُونِی مِنْ أُمَّتِی السَّلاَمَ.
رسول خدا(ص) فرمود: خداوند را فرشتگانی است گردشگر که درودهای امت مرا به من می رسانند.
به استنادِ آیات و احادیث یاد شده و نظیر اینها که در مجامع روایی شیعه و سنّی آمده است: رسول خدا(ص) و اهل بیت آن بزرگوار، همواره در برزخ دنیوی زنده اند؛ چرا که ارادتمندانشان در همه زمان ها، مدام بر آنان سلام و درود می فرستند. و فرمود: «رَدَّ اللهُ عَلَی رُوحِی حتَّى أرُدَّ عَلَیهِ السَّلامَ» یعنی حسّ و شعور، هرگز، از روحِ پاک محمد(ص) و اهل بیت او جدا نمی شود و این دلیل آن است که به همه عالم اشراف دارند حتّی پس از رحلتِ از این جهان؛ چرا که روح جهان اند و سِرِّ جاری در آن. بر این اساس، همه مسلمانان و شیفتگانِ رسول خدا و اهل بیت جز گروهی، در همه عصرها بر این باور بوده و هستند که پیامبر و اوصیای او سلام و درودِ ما را می شنوند و بدان پاسخ می دهند : «یسْمَعُونَ سَلامَنا وَ یرُدُّونَ جَوابَنا».
ماحصل اینکه، شعارِ صلوات؛ این ذکر عظیم، همواره باید زنده باشد، و مردم با توجه به خداوند و حضور قلب، آن را بر زبان آرَند، و هم در معنای آن تأمّل کنند، که شامِلِ باورهای والای دینی: «در توحید، نبوّت، امامت و اخلاق و کرامت و معاد و عدالت است : اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ : پروردگارا، درود فرست، درودی کامل، بر خواجه ما محمّد که هر درِ بسته را بگشود، و خاتم همه پیشینیان است؛ آن که حقّ را به حقّ پیروزی دهد، و دشواری ها به او آسان گردد، اندُهان آرام گیرد، و کارها به سامان رسد و آرزوهای دراز برآید و ابرها از محضر شریف او تقاضای باران کنند و پروردگارا، بر خاندانِ او و یاران او درود فرست.