سید سراج الدین موسوی
این روزها در میان حیرت اهل سیاست ، مصاحبه ای از شخصیت ارزشمند و عزیز جناب آیت الله سید محمد موسوی خویینی و در نقد شخصیت کم نظیر و سیاستمدار بزرگ کشورمان حضرت آیت الله هاشمی منتشر شد که حاوی نقدهای آقای موسوی نسبت به آقای هاشمی بود. و همین هم بهانه ای شد تا گروهی در دفاع از آقای هاشمی بر آقای موسوی بتازند و بعضاً با عقده گشایی با ایشان برخورد کنند.
در این میان چند نکته را حتما باید لحاظ کرد تا خدای نکرده حقی ضایع نشود و نسلهای حاضر دچار اشتباه نشوند. من به عنوان کسی که از نزدیک با آقای موسوی آشنایی دارم و همچنین به عنوان کسی که همواره به عنوان مدافع اقای هاشمی شناخته می شوم، لازم است قبل از هرچیز اشاره کنم که این دو بزرگوار را عزیز می دانم و با هر نوع تحقیر و تخریب ایشان مخالفم.
نکته اول: متأسفانه این مصاحبه در زمانی بد انتشار یافت. ضمن اینکه لازم است که اشاره کنم که آقای موسوی این سخنان را به عنوان یک مصاحبه مطبوعاتی مطرح نکرده بودند بلکه در تصور ایشان این مطالب برای یک پروژه تحقیقاتی و در راستای یک مجموعه مطالب که قرار است بعدها مورد بازبینی قرار گیرد، بوده است. طبیعی است که در فضایی برای شناخت یک جریان، سخنان از آنچه ممکن است در فضای بزرگداشت کسی ابراز شود متفاوت است. ضمن اینکه باید توجه داشت که این مصاحبه بنا به درخواست نزدیکان آقای هاشمی و جهت انجام یک پروژه مطالعاتی-و نه یک مصاحبه مطبوعاتی- انجام شد.
همچنین باید گفت که از همان ابتدا آیت الله موسوی خوئینی یادآور شده بودند که در صورت سخن گفتن درباره آقای هاشمی تمام نکات مثبت و منفی مدنظر خویش را مطرح خواهند کرد و این مسأله با استقبال خانواده آیت الله هاشمی مواجه شده بود.
نکته مهم دیگر آنکه ایشان طبق حقّ هر مصاحبه شونده، تأکید کرده بودند که متن نهایی پیاده شده را باید مورد بررسی و تایید قرار دهند.
حال اینکه چرا تصور مصاحبه کننده و هماهنگ کننده با آنچه ایشان در نظر داشته اند، متفاوت بوده، البته جای تأمل دارد. همانطور که حاشیه رفتن های مصاحبه کننده نیز جای سؤال بسیار باقی می گذارد.
نکته دوم: کسانی که با این دو بزرگوار آشنا بودند، می دانستند که در نگاه ایشان به مسائل اختلاف نظر فراوانی وجود دارد و این اختلاف از آغاز انقلاب وجود داشته است. اما همه دوستان همواره از احترام آنها به هم نیز آگاهی داشتند. این سخنان که نقد تندی نسبت به آیت الله هاشمی معرفی شده، اولین بار نیست که مطرح می شود و تنها تفاوت آن است که این بار این گلایه ها و اختلافات به سطح عموم کشیده است. البته من هرگز این امر را نمی پسندم و حتی با بسیاری از نقطه نظرات آقای موسوی هم موافق نیستم و سالها قبل هم در این باره با ایشان و سرور ارجمند جناب آقای کروبی اختلاف داشته ام و صد البته نسبت به برخی از «کارهای نکرده آقای هاشمی» که باید در زمان خود واقع می شد، انتقاد دارم، اما لازم است اشاره کنم که آقای خویینی ها علیرغم همین نظرات در سال های اخیر حامی و مدافع جدی اقای هاشمی بود و از اجحافی که در حق او روا داشته می شد، انتقاد داشت و در دهه آخر عمر آقای هاشمی از مدافعین فکر و سخن ایشان محسوب می شد. اگر سخنی از ناحیه ایشان مطرح است، مربوط به ادوار قبل است و نه این سالها. و چنان که گفتم مربرط به تبیین دوره های مختلف زندگی آقای هاشمی بوده است.
نکته سوم: این سخنان اگر چه در نگاه بیرونی نقدهایی تند و سنگین است، ولی کسی که با فضای ادبیات آقای موسوی آشنا باشد، به راحتی در می یابد که این سخنان اصلا از تندی و گزندگی خاصی بهره نمی برد. ادبیات درونی و متعارف ایشان وقتی قرار نباشد سخنی در سطح عموم نشر یابد، همین است و همانند این سخنان را ایشان درباره همه رجال سیاسی ایران بازگو کرده اند و می کنند. همه آشنایان ایشان اذعان دارند که جز حضرت امام که هرگز سخنی از آقای موسوی خویینی در نقد ایشان شنیده نشده، هیچ کسی نیست که ایشان او را بنا به فکر و نظر خود نقد نکند. نظرات ناشی از ذکاوت و هوش سرشار ایشان در این میدان البته همیشه مورد قبول واقع نمی شود ولی همه ایشان را به حریت و آزادگی و شجاعت و صراحت می شناسند.
نکته چهارم: این روزها شاهدیم که انتشار مصاحبه اقای موسوی، به عده ای بهانه داده تا نسبت به ایشان از حد انصاف خارج شوند و تا طرح موضوعاتی نظیر «انتساب ترور اقای هاشمی به شاگردان اقای موسوی»، پیش روند.
اگر خاطر اقای هاشمی عزیز است که هست و اگر نباید نسبت به ایشان تخریب صورت گیرد ، اما همین نکته درباره اقای موسوی هم جاری است. موسوی خویینی از زمره بزرگ ترین یاران و حواریون امام و از نزدیک ترین دوستان مرحوم یادگار امام بوده و هست. نقد سخنان ایشان یک مطلب است و دریدن حرمت ها مطلبی دیگر. هاشمی زنده است و خواهد بود چنانکه این مطلب هرگز مورد اشکال جناب اقای موسوی نیست ولی فراموش نکنیم که حرمت موسوی خویینی نیز باید پاس داشته شود، چنانکه این امر هم حتما موجب شادی روح آیت الله هاشمی است.
و نکته آخر اینکه در این روزها که مملکت در میان حماقت های دشمنان خارجی و نادانی های افراطیون داخلی گرفتار است، هاشمی و موسوی خویینی دو وزنه عقلانیت سیاسی هستند. این وزنه ها را نباید از «کفه عقلانیت گرایان» خارج کرد و یا در مقابل هم نشاند. همه و بیش از همه این بزرگوار و دوستان این دو عزیز در این زمینه مسئول اند.
این روزها در میان حیرت اهل سیاست ، مصاحبه ای از شخصیت ارزشمند و عزیز جناب آیت الله سید محمد موسوی خویینی و در نقد شخصیت کم نظیر و سیاستمدار بزرگ کشورمان حضرت آیت الله هاشمی منتشر شد که حاوی نقدهای آقای موسوی نسبت به آقای هاشمی بود. و همین هم بهانه ای شد تا گروهی در دفاع از آقای هاشمی بر آقای موسوی بتازند و بعضاً با عقده گشایی با ایشان برخورد کنند.
در این میان چند نکته را حتما باید لحاظ کرد تا خدای نکرده حقی ضایع نشود و نسلهای حاضر دچار اشتباه نشوند. من به عنوان کسی که از نزدیک با آقای موسوی آشنایی دارم و همچنین به عنوان کسی که همواره به عنوان مدافع اقای هاشمی شناخته می شوم، لازم است قبل از هرچیز اشاره کنم که این دو بزرگوار را عزیز می دانم و با هر نوع تحقیر و تخریب ایشان مخالفم.
نکته اول: متأسفانه این مصاحبه در زمانی بد انتشار یافت. ضمن اینکه لازم است که اشاره کنم که آقای موسوی این سخنان را به عنوان یک مصاحبه مطبوعاتی مطرح نکرده بودند بلکه در تصور ایشان این مطالب برای یک پروژه تحقیقاتی و در راستای یک مجموعه مطالب که قرار است بعدها مورد بازبینی قرار گیرد، بوده است. طبیعی است که در فضایی برای شناخت یک جریان، سخنان از آنچه ممکن است در فضای بزرگداشت کسی ابراز شود متفاوت است. ضمن اینکه باید توجه داشت که این مصاحبه بنا به درخواست نزدیکان آقای هاشمی و جهت انجام یک پروژه مطالعاتی-و نه یک مصاحبه مطبوعاتی- انجام شد.
همچنین باید گفت که از همان ابتدا آیت الله موسوی خوئینی یادآور شده بودند که در صورت سخن گفتن درباره آقای هاشمی تمام نکات مثبت و منفی مدنظر خویش را مطرح خواهند کرد و این مسأله با استقبال خانواده آیت الله هاشمی مواجه شده بود.
نکته مهم دیگر آنکه ایشان طبق حقّ هر مصاحبه شونده، تأکید کرده بودند که متن نهایی پیاده شده را باید مورد بررسی و تایید قرار دهند.
حال اینکه چرا تصور مصاحبه کننده و هماهنگ کننده با آنچه ایشان در نظر داشته اند، متفاوت بوده، البته جای تأمل دارد. همانطور که حاشیه رفتن های مصاحبه کننده نیز جای سؤال بسیار باقی می گذارد.
نکته دوم: کسانی که با این دو بزرگوار آشنا بودند، می دانستند که در نگاه ایشان به مسائل اختلاف نظر فراوانی وجود دارد و این اختلاف از آغاز انقلاب وجود داشته است. اما همه دوستان همواره از احترام آنها به هم نیز آگاهی داشتند. این سخنان که نقد تندی نسبت به آیت الله هاشمی معرفی شده، اولین بار نیست که مطرح می شود و تنها تفاوت آن است که این بار این گلایه ها و اختلافات به سطح عموم کشیده است. البته من هرگز این امر را نمی پسندم و حتی با بسیاری از نقطه نظرات آقای موسوی هم موافق نیستم و سالها قبل هم در این باره با ایشان و سرور ارجمند جناب آقای کروبی اختلاف داشته ام و صد البته نسبت به برخی از «کارهای نکرده آقای هاشمی» که باید در زمان خود واقع می شد، انتقاد دارم، اما لازم است اشاره کنم که آقای خویینی ها علیرغم همین نظرات در سال های اخیر حامی و مدافع جدی اقای هاشمی بود و از اجحافی که در حق او روا داشته می شد، انتقاد داشت و در دهه آخر عمر آقای هاشمی از مدافعین فکر و سخن ایشان محسوب می شد. اگر سخنی از ناحیه ایشان مطرح است، مربوط به ادوار قبل است و نه این سالها. و چنان که گفتم مربرط به تبیین دوره های مختلف زندگی آقای هاشمی بوده است.
نکته سوم: این سخنان اگر چه در نگاه بیرونی نقدهایی تند و سنگین است، ولی کسی که با فضای ادبیات آقای موسوی آشنا باشد، به راحتی در می یابد که این سخنان اصلا از تندی و گزندگی خاصی بهره نمی برد. ادبیات درونی و متعارف ایشان وقتی قرار نباشد سخنی در سطح عموم نشر یابد، همین است و همانند این سخنان را ایشان درباره همه رجال سیاسی ایران بازگو کرده اند و می کنند. همه آشنایان ایشان اذعان دارند که جز حضرت امام که هرگز سخنی از آقای موسوی خویینی در نقد ایشان شنیده نشده، هیچ کسی نیست که ایشان او را بنا به فکر و نظر خود نقد نکند. نظرات ناشی از ذکاوت و هوش سرشار ایشان در این میدان البته همیشه مورد قبول واقع نمی شود ولی همه ایشان را به حریت و آزادگی و شجاعت و صراحت می شناسند.
نکته چهارم: این روزها شاهدیم که انتشار مصاحبه اقای موسوی، به عده ای بهانه داده تا نسبت به ایشان از حد انصاف خارج شوند و تا طرح موضوعاتی نظیر «انتساب ترور اقای هاشمی به شاگردان اقای موسوی»، پیش روند.
اگر خاطر اقای هاشمی عزیز است که هست و اگر نباید نسبت به ایشان تخریب صورت گیرد ، اما همین نکته درباره اقای موسوی هم جاری است. موسوی خویینی از زمره بزرگ ترین یاران و حواریون امام و از نزدیک ترین دوستان مرحوم یادگار امام بوده و هست. نقد سخنان ایشان یک مطلب است و دریدن حرمت ها مطلبی دیگر. هاشمی زنده است و خواهد بود چنانکه این مطلب هرگز مورد اشکال جناب اقای موسوی نیست ولی فراموش نکنیم که حرمت موسوی خویینی نیز باید پاس داشته شود، چنانکه این امر هم حتما موجب شادی روح آیت الله هاشمی است.
و نکته آخر اینکه در این روزها که مملکت در میان حماقت های دشمنان خارجی و نادانی های افراطیون داخلی گرفتار است، هاشمی و موسوی خویینی دو وزنه عقلانیت سیاسی هستند. این وزنه ها را نباید از «کفه عقلانیت گرایان» خارج کرد و یا در مقابل هم نشاند. همه و بیش از همه این بزرگوار و دوستان این دو عزیز در این زمینه مسئول اند.