Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

سیره ائمه

سخنرانی حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر رهامی شب شام غریبان در محل مجمع

بسم الله الرحمن الرحیم
«كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ» (آل عمران،110).
بحثمان، در شب گذشته، در ارتباط با نهضت سیدالشهدا (ع) و مصیبت های وارد شده در دین بود. حضرت سیدالشهدا(ع) با تشخیص مصیبتی که دین را تهدید می‌کرد، حرکت خود را آغاز کرد. آن حضرت به حسب شرایط مختلف متناسب با شرایط تصمیم می‌گرفت.

سیره ائمه
حالات مختلفی که بر رفتار و کردار ائمه حاکم بود، ایجاب می‌کرد که در شرایطی امامان علیهم السلام عملی مطابق با نیاز انجام دهند. گاهی به شکل حضرت سیدالشهدا (ع) حرکت کنند. حرکت آن حضرت یک حرکت اصلاحی اجتماعی بود و حساب هزینه هایش را هم کرده بود. (به این حرکت اصلاحی امام، اصطلاحاً قیام گفته شده است. اما حرکت امام حسین (ع) در مقایسه با قیام های آن روز یک نهضت اصلاحی وسیع بود. به طور معمول، آن روزها به حرکت‌هایی از نوع حرکت فرقه زیدیه، قیام می‌گفتند. قیام آن روز یعنی اینکه هزار نفر یا بیشتر در مقابل حکومت با شمشیر خروج می‌کردند.)
اهل بیت علیهم السلام از جمله خاندان امام حسین(ع)، پسرعموهایش، علویان و سایرین در شرایط مختلف اقداماتی داشتند. هر یک از امامان علیهم السلام در هر شرایط به روش خاصی برای احیای دین حرکت می‌کردند. این بدین معنا است که لزوماً حفظ دین، حفظ حقوق مردم و حفظ کیان اسلام به یک راه ختم نمی‌شود؛ هر کسی بر حسب شرایط و اوضاع و احوال عمل می کرد. این سیره در بین علما ما نیز به چشم می خورد. حرکت علمای بزرگ و مراجع تقلید در دوره‌های مختلف از جمله مشروطه شاهدیم؛ اساس این است که دیانت مردم حفظ بشود و در سایه‌ی آن، حقوق، عزت و سعادت مردم حفظ گردد.
اصول کلی ائمه و جامعه امروز
آیا می توان اصولی از سیره و کردار ائمه علیهم السلام استخراج کرد که برای همه‌ این حرکت‌ها حاکم باشد و ما بتوانیم بر اساس آن حرکت های اصلاحی، اجتماعی، سیاسی خودمان را هم تبیین بکنیم؟
در حال حاضر موضع گیری‌های حضرت آیت‌الله سیستانی را می‌بینیم که در شرایط حساسی قرار دارد؛ از طرفی آمریکایی‌ها در عراق حضور دارند؛ دولت قبلی سقوط کرده است؛ دولت کنونی نیز نوپا است. این کشور دچار مشکلات زیادی می باشد؛ از جمله مشکلات عراق، اختلاف قومی و مذهبی است. اختلاف کرد و عرب و ترک. اختلاف بزرگ دیگر اختلافات مذهبی تشیع و اهل تسنن است. میان اهل سنت نیز چند دستگی وجود دارد. در این شرایط یک مرجع تقلید شیعه اگر بخواهد اصول را حفظ کند، چگونه باید عزت و سربلندی مسلمین را حفظ کند.
به دلیل اینکه ما در داخل کشور کمتر مسائل پیرامونی را مورد مطالعه قرار می دهیم و آن را از همه جوانب ارزیابی نمی کنیم و در دنیای کوچک و بسته‌ خود، مشکلات را خیلی محدود می‌بینیم؛ ولی اگر پا فراتر گذاشته و به بیرون بنگریم، می بینیم که مسائل بسیار مهم واساسی وجود دارد که ما از آن غافلیم و در برخورد با آن باید دقت بیشتری داشته باشیم.
تروریست و خشونت
دو سال پیش در کشورچین، کنفرانس «مبارزه جهانی با تروریسم و صلاحیت دادگاه بین المللی برای مبارزه با تروریست» برگزار شد. از کشورهای اسلامی متأسفانه جز بنده هیچ کس دیگری شرکت نکرده بود. ما در بسیاری از جاهای حساس حضور نداریم. متأسفانه ملت ما، روحانیون ما و دانشجوهای ما در فضای داخلی سیر می کنند و بحث‌هایمان بیشتر داخلی است.
موضوع اصلی کنگره، تروریسم و خطرهای پیش رو بود. اکثر سخنرانان انگشت اتهام را به سوی مسلمانان داشتند و بنیادگرایی اسلامی را به عنوان یک خطر معرفی می کردند؛ خطری که امنیت جهانی را به مخاطره می اندازد.استناد آنها بر بمب گذاری ها و برخوردهای افراطی گرایانه برخی از مسلمانان بود. اروپایی ها حملات تروریستی که در ایرلند و انگلستان و ... رخ داده بود را به مسلمانان منسوب می کردند.
وقتی به رفتار بعضی از مسلمانان بنگریم، افراط گرایی را می بینیم، نمونه هاي بارز آن در پاكستان و عراق و افغانستان صورت مي گيرد.
آنها در تحلیل های خود از خشونت، رفتار مسلمانان را که معمولاً دارای صبغه مذهبی می باشد را به اسلام نسبت می دهند و در ادامه مي گويند:« اين فتواها صادر شده از كتاب آسماني مسلمانان و پيامبرشان است»؛ در نتیجه پيامبر(ص) و قرآن را زير سوال مي برند.
طي سفرهاي علمي متعددي كه به اروپا و آمريكا داشته ام به بحث و گفتگوهاي بسياري در این باره با طرف های غربی پرداخته ام و مقالات پژوهشي که براي دانشگاه ها و كنفرانس هاي آنها فرستاده ام، تعريف خود را از اسلام برايشان تبيين كرده و اصرار بر این مسئله داشته ام که بنيادگرايي و تروريسم هيچ منشأيي در اسلام اصيل و واقعي ندارد واسلام با تروريست و خشونت نسبتي ندارد.
يكي از مباحث دیگری كه كشورهاي غير مسلمان بر روي آن تأكيد داشتند، توليد و گسترش « خشونت » و «تروريست» در كشورهاي اسلامي بود. آنها مي گفتند كه تروريست در كشورهاي اسلامي توليد مي شود و خشونت را به كشورهاي ما صادر مي كنند. اين مباحث و تبليغات عليه اسلام بطور گسترده در رسانه هاي جمعي اين دسته از كشورها آشکار است. آنها با به تصوير كشيدن عكس كودكي که در آغوش پدرش است و در حال قمه زدن مي باشد. آنها با استناد به چنین رفتارهایی اصرار دارند اثبات کنند که مسلمانان از کودکی با خون و خونريزي آشنا مي شوند.
به اين گونه مباحث در داخل كشور بهايي داده نمي شود. مباحث ما بيشتر داخلي است و معمولاً خود را بي نياز از اين مباحث مي دانيم و حتي خود را الگوي ديگر كشورهاي اسلامي معرفي مي كنيم.
ما براي پرسش های كشورهاي غير اسلامي جواب قانع كننده اي نداريم. كتاب ها و مقلات منتشر شده ما درباره خشونت، بسيار ناچيز است ولي در مقابل، تبليغات و مقالات منتشر شده كشورهاي غربي علیه ما بسيار زياد مي باشد.
مطالعات علمی
گاهي نقدها و تحلیل های صورت گرفته از مشکلات فرا روی جامعه اسلامی را حمل بر این نکته می کنند که ما مي خواهيم حكومت را زير سوال ببريم. البته اينچنين نيست؛ هدف من اعتلاي جامعه اسلامي ايران و رفع نقایص است. ما بايد نقدپذير باشيم و در مقابل سوالاتي كه در جامعه مي شود پاسخگو باشيم.
كشور ما از لحاظ اطلاعات علمي در درجه پايين تري از كشورهاي غربي قرار دارد. در سفري که به آمريكا داشتم به كنگره آمريكا رفتم. در كنگره آمريكا كتابخانه بسيار بزرگي وجود دارد. هنگامي كه نمايندگان مي خواهند لايحه اي را به مجلس تحويل بدهند، هزاران صفحه اطلاعات در اختيارشان مي گذارند. من هم براي بازديد به اين كتابخانه رفتم و به بخش خاورميانه آنجا سر زدم. در آنجا ميليون ها كتاب وجود دارد و در دسترس نمايندگان كنگره آمريكا مي باشد، بطوري كه هر نماينده اي آنگاه كه مي خواهد صحبت كند در آنجا اطلاعات مورد نياز خود را تهیه مي کند.
آيا در كشور ما نيز اين گونه است؛ براي اينكه يك لايحه به مجلس بدهيم، نمايندگان ما چقدر مطالعه مي كنند. اين مسائل در كارهاي ديگر ما نيز صادق است؛ بنابراين حرف من اين است كه براي كارها، برنامه ها مطالعه نياز است و كارهاي مبتني بركارشناسي نتيجه بخش است.
درباره ائمه عليهم السلام نيز بايد تحقيق كرد، وقت گذاشت، منابع را استخراج كرد و اصولي را كه آنها در سيره خود داشتند و خط مشتركي را كه آنها پيمودند را بايد بررسي كرد تا راهنماي عمل ما قرار گيرد. آيا اگرفقط ما اسم و كنيه ائمه علیهم السلام را ياد بگيريم ويا در مصيبت آنها اشك بريزيم كافي است؟ ما بايد با مطالعه در زندگي و روش هاي اين بزرگواران، زندگي خود ارتقا دهيم و روش هاي آنها را در زندگي بكار ببريم.
ائمه عليهم السلام به عنوان رهبران ديني تمام زواياي سخنان و اعمالشان را مي سنجيدند و حكم صادر مي كردند و براي ما كه مي خواهيم با روش آنها شناخت پيدا كنيم قابل فهم است. انسان غير معصوم طبق ظرفيتي كه دارد نمي تواند تمام سخنان و اعمال ائمه عليهم السلام را درك كند؛ همچنين در مورد علم هم اينگونه است هيچ كس نمي تواند به تمام زواياي علم دست يابد.
سخنان ائمه عليهم السلام قابل شرح وتحليل مي باشد؛ نمونه بارز آن كتاب نهج البلاغه حضرت علي(ع) است كه بر آن شرح هاي زيادي نوشته شده است؛ از جمله شرح ابن ابي الحديد است كه سخنان آن حضرت(ع) را با تجزيه و تحليل براي ما روشن كرده است.
قرآن سرچشمه وحي است، داراي هفتاد بطن است و هر بطني هم شامل هفتاد بطن ديگر است بطوري كه با هر دفعه خواندن، آن هم بطور اصولي و با تفكر مي توانيد مطلب بديع و جديدي بدست آوريد.
انسان بوسيله مطالعه و تفكر در قرآن، سخنان و سيره ائمه عليهم السلام مي توانيد اصولي را استخراج كند كه در زندگيش كاربرد دارد. مثلاً سيد جمال الدين اسدآبادي مي گويد:«هنگامي كه به اروپا سفر كردم، ديدم مردم آنجا مسلمان نيستند ولي به اسلام عمل مي كنند ولي در كشورهاي اسلامي، مسلمان زياد است ولي از اسلام خبري نيست». ائمه عليهم السلام در زندگي پر بركتشان اعمالي انجام مي دادند که اگر پيرو آن بزرگواران باشيم، پيشرفت مي كنيم. اينطور نيست كه چون ما قرآن و مفاتيح داريم و بارها آنها را چاپ كنيم ولي به دستورات آن عمل نمي كنيم و استفاده عملي از احكام اسلام نداريم مي توانيم خوشبخت شويم. با اين كار نتنها خوشبختي و آرامش و امنيت را براي جامعه به ارمغان نمی آوريم بلكه باعث فساد و تباهي مي شود.
اصول حاکم برسیره ائمه
اصولي كه در حركت هاي ائمه عليهم السلام خصوصاً حركت سيد الشهدا(ع) مي توان ديد بسيار است كه در اينجا به هفت اصل اشاره مي كنيم:
اولين اصلي كه به آن اشاره مي كنم، اصل حكمت است. اصل حكمت در خود تشريح احكام دين و قرآن وجود دارد. پيامبران مأمور شده اند كه حكمت را به مردم بياموزند « يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ » (آل عمران،164) و اهل بيت عليهم السلام نيز بر مبناي حكمت حركت مي كنند. حكمت در احكام ديني و رفتار ائمه بيشتر به چرايي حركت بر مي گردد؛ مثلا چرا نماز بخوانيم؟ وقتي كه مي گوييم حكمت، يعني فلسفه حكم چيست. در تمام حركت هاي ائمه عليهم السلام از جمله عاشورا حكمتي نهفته است و ما شيعيان بايد به چرايي آنها پي ببريم. تشخيص حكمت ديني با نخبگان جامعه و علما است و ديگران نيز مكلفند براساس ولايت عامه ياد بگيرند؛ مثلا درباره فلسفه قصاص در قرآن چنين آمده است:« وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(بقره،179). اگر درباره بعضي از مسائل ديني و يا سيره ائمه به نتيجه اي نرسيديم دليل بر آن نمي شود كه بيهوده است و در آن حكمتي نباشد.
اصل دوم، اصل مصلحت است. مصلحت تابع شرايط است. ممكن است حكمي ثابت باشد مثل روزه گرفتن، ولي براي مريض مصلحت ايجاب مي كند كه روزه نگيرد. مصلحت به انواع عامه و خاصه تقسيم مي شود. هر كس يا كشوري در حركت رو به رشد خود به سود وزيان توجه دارد يعني براي رسيدن به سود به مصلحت نياز دارد. درباره حركت امام حسين(ع) نيز مصلحت صادق است؛ آن حضرت(ع) بر مبناي مصلحت جامعه اسلامي حركت كردند و مصلحت را در آن ديدند كه شهيد شوند نه اينكه بيعت را بپذيرند و چند صباحي بيشتر زنده بمانند.
جامعه اسلامي ايران براي پيشرفت بايد با خردورزي، سود و زيان كارها و روابط داخلي و خارجي را طوري تنظيم كند كه براي جامعه سود به ارمغان بياورد. اينكه از روي احساس و بي فكري كاري انجام ندهد كه وجهه بين المللي اش خدشه دار شود. مصلحت زاييده تفكر درست است. امام خميني(ره) مي فرمايد:«ممكن است حاكم اسلامي روزي تشخيص دهد كه يك روز حج را تعطيل كند ولي ممكن است روز ديگر بنا به مصلحت جامعه و اسلام تعطيلي آن روز را بردارد».
مصلحت سنجي در علوم مادي با علوم نظري و اجتماعي فرق مي كند. علوم مادي مانند فيزيك و شيمي قابل دسترس و آزمايش است اما در علوم اجتماعي، اجزاي آن در دسترس آزمايش دقيق قرار نمي گيرد.
اصل سومي كه اهل بيت عليهم السلام به آن توجه داشتند و پيامبر(ص) نيز درزمان خود تلاش مي كردند كه آن را توسعه دهند، بحث استفاده از خرد جمعي است. پيامبراسلام (ص) با اينكه به وحي متصل بودند، ولي در اكثر مواقع با ديگران مشورت مي كردند.ايشان در مسجد مي نشستند و درباره مسائل پيش آمده با ديگران مشورت مي كردند و از افكار آنها استفاده مي كردند «وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُمْ» (شوري،38)
اصل خردجمعي و استفاده از آراي عمومي و تجارب باعث رشد جامعه مي شود. اينكه در قانون اساسي كشور ما بر آزادي عقيده و بيان و آزادي مطبوعات تأكيد شده است، حكمت بزرگي نهفته است، زيرا آزادي عقيده و بيان باعث پيشرفت و ترقي كشور مي شود و خرد جمعي باعث مي شود كه ضريب اشتباه در مسائل گوناگون كمتر شود.
مرحوم قاضي قمي حديث مفصلي از امام رضا(ع) نقل مي كند؛ هنگامي كه ايشان در مرو بودند دستور دادند كه منادي در شهر مرو ندا دهد كه هر كسي مشكلي دارد، سوالي دارد، مخالفتي از خدا و پيغمبر و اسلام و غيره دارد بيايد و حرف هايش را بزند؛ ما نيز حرف هايمان را مي زنيم تا بوسيله اين بحث و گفتگو شك و مشكلش دراين باره حل شود. اين روش باعث پيشرفت اسلام شد. ائمه عليهم السلام در طول حيات خود بر طبق اين روش عمل مي كردند. نمونه ديگر آن در زمان پيامبر(ص) درباره جنگ احد است. در بعضي از موارد بويژه احكام ثابت، مشورت معنايي ندارد؛ مثلا اينكه در زمان پيامبر(ص) مسلمانان جمع شوند و درباره ركعت هاي نماز مشورت كنند و آن را به قانون تبديل كنند.
حوزه هاي خردجمعي مشخص است؛ معمولا خطاي يك مجلس در سطح پارلمان از خطاي يك نفر كه به تنهايي تصميم مي گيرد كمتر است، زيرا در پارلمان بوسيله خرد جمعي تصميم گيري مي شود؛ يك موضوع به رأي گذاشته مي شود.
يكي از لوازم التزام خردجمعي، رسانه هاي جمعي مي باشد. رسانه هاي جمعي آزاد بويژه مطبوعات باعث روشنگري در جامعه مي شود و روشنگري موجب رشد فكري جامعه مي شود.
«الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»(زمر،18)
اصل چهارم نظارت همگاني است. اصل نظارت همگاني نهي از منكر است كه تكليف همه مسلمانان است. حركت امام حسين(ع) بر مبناي نهي از منكر بود. مسلمانان موظفند خطاهاي دولتمردان خود را تذكر دهند تا جامعه به فساد كشيده نشود و اين حق نظارت عامه است بر مسؤلين درسطوح مختلف. اين مسئله مهم در زندگي فردي و اجتماعي انسانها به ويژه جوامع مسلمان تأثير بسزايي دارد. اميرالمومنين(ع) در زمان خلافتشان بارها در خطبه هايش می گفتند كه اشتباهات مرا تذكر دهيد؛ با اينكه ايشان معصوم بودند ولي از اين سيره استفاده مي كردند. جامعه اي كه در آن امر به معروف و نهي از منكر نشود چه در سطح عموم و چه در سطح خواص روبه زوال است.
اصل پنجم، اصل مدارا و تحمل است. با نگاهي به جامعه مي توان فهميد كه سطح تحمل در جامعه بسيار كم است. مثلا تحمل كردن حرف مخالف براي بعضي از كساني كه در سطح امور هستند سخت شده است. تحمل، گوش كردن به سخن مخالف است گرچه سخت است اما پيامدهاي خوبي دارد و اصل مدارا و تحمل بر اين پايه مي باشد.
ائمه عليهم السلام تحمل زيادي داشتند و بسيار مدارا مي كردند. ما نيز كه پيرو آنها مي باشيم بايد سطح تحمل خود را بالا ببريم و در برابر سخنان و نظرات مخالفينمان تحمل و مدارا كنيم.
سطح تحمل و مداراي مسلمانان دربعضي از كشورهاي اسلامي كم است. براي نمونه مسلمانان شيعه و سني پاكستان قدرت تحمل حرف ها و عقايد يكديگر را ندارند و هر سال در مراسم عاشورا به كشتار و عمليات هاي انتحاري دست مي زنند. اين اعمال نادرست و كم تحملي ها از بزرگان شروع مي شود و به پايين و عموم ختم مي شود. تكفير نتيجه كم تحملي و بي مدارايي بزرگان است. اگر آنها درباره مسائلشان صحبت مي كردند و صبر خود را بالا ببرند و يكديگر را تحمل كنند بسياري از اين مشكلات پيش نمي آيد.
اصل ششم اعتدال است. حد وسط افراط و تفريط را اعتدال مي گويند. افراط و تفريط كار افراد جاهل است. اين مطلب نيز در قرآن صادق است و مي گويند اگر قرآن كار بشر بود به افراط و يا تفريط كشيده مي شد.
اين اعتدال و يكنواختي در اعمال ائمه عليهم السلام گوياي اين مطلب است كه آنها از افراط و تفريط جلوگيري مي كردند.
انسان بايد در زندگي حد اعتدال را پيشه خود سازد و از افراط و تفريط خودداري كند. اين اصل درستي است كه مي گويند:«تندروي، كندروي به بار مي آورد». اعتدال اساس زندگي فردي و اجتماعي است. اعتدال راه درستي است كه ره رو را به مقصد نهايي مي رساند.
من جوان بودم كه به مجلس راه يافتم؛ در كارها بسيار افراطي بودم و در بسياري از جاها خطا كردم. اين نقد خودم و بعضي از دوستان است؛ ولي اكنون به اين نتيجه رسيده ايم كه اعتدال رمز موفقيت در سياست، اقتصاد، اجتماع، دين و... است.
اصل هفتم، رضايت اكثري است. یکی از اصل هايي است كه در حركت ائمه عليهم السلام مشهود است. در نامه معروف حضرت علي(ع) به مالك اشتر مي نويسد:« رضايت اكثريت را در نظر بگير». رفتار ائمه عليهم السلام به شكلي بود كه نمي خواستند به زور خود را بر جامعه تحميل كنند و اينكه بعضي از دانشمندان غربي مي گويند پيامبر اسلام(ص) با زور شمشير، خود و آيينش را به جامعه تحميل كرد، حرف كاملاً اشتباهي است و كوتاهي ما مسلمانان است كه نتوانستيم از آن دفاع كنيم. پيامبر(ص) در يك فضاي باز با مشركين بيعت كرد و اين درحالي بود كه محورهاي بيعت مشخص بود.امام حسين(ع) نيز چنين كاري با ياران خود كرد و پيشامدهاي آن را برايشان معلوم ساخت و تصميم ماندن يا رفتن را بر عهده خودشان گذاشت.
عاملي كه باعث گسترش اسلام شد، رفتار كرامت آميز و محترمانه پيامبر اسلام(ص) در جلب نظر و رضايتمندي جامعه آن روزگار بود. اين رويه بعدها نيز توسط ائمه عليهم السلام ادامه يافت. انسان هاي آن روزگار با ديدن چنين رفتار خوب و انساني از مسلمانان، به دين اسلام گرويدند.
اسلام به وسيله رفتارهاي خارج از ضوابط اسلامي، بسيارآسيب مي بيند و رفتارهاي غلط به اسم اسلام باعث هتك حرمت به دين و پيامبر(ص) مي شود و خداوند روز قيامت از كساني كه به نام دين كارهاي غير ديني انجام مي دهند حساب سختي خواهد كشيد.
آسیب شناسی رفتاری مسلمانان
رفتار ما و آسيب هاي آن به اسلام از مباحث جدي است كه در محافل مختلف مورد بررسي قرار مي گيرد. امروز هر عملي كه به نام اسلام و پيامبر(ص) و اهل بيت عليهم السلام انجام مي دهيم در دنيا تأثيرگذار است. اگرعمل مفيد و زيبا باشد يك تبليغ براي تشيع در جهان خواهد بود؛ اگر منفي، تندرو و نابخردانه باشد آثار و آسيب آن بر تشيع و جهان اسلام مي باشد.
امروز در عصر ارتباطات و اطلاعات زندگي مي كنيم. سرعت اطلاعات بيش از دويست هزار كيلومتر در ثانيه است. براي نمونه حمله به سفارت انگلستان را اشاره مي كنم. سفارت يا باغ آن با دوربين هاي مداربسته رصد مي شد؛ وقتي كه افراد تجمع كردند يا وارد آنجا شدند؛ تصاوير مستقيم به لندن ارسال مي شد. تمام رفتارها ثبت و ضبط و تحليل مي گردد. تمام عكس ها تجزيه و تحليل شد. مثلا مي گفتند اين عكس مربوط به دانشجو است يا منصب ديگری دارد. فلان عكس در فلان جا كار مي كند. وقتي عكس ملكه انگليس از بالا پرت مي شود و عده اي هم آن را لگد مال مي كنند وبا سردادن شعار مذهبي چه آثاري براي اسلام دارد. چه بخواهيم يا نپسنديم، ملكه انگليس مورد توجه عده اي است. وقتي كه اين كار نسبت به ملكه و رهبر آنها صورت مي گيرد؛ آثار بسياري به همراه دارد. انگلیسی ها می گویند چرا با عکس رهبر ما اين برخورد شده است. آيا انگليسي ها هم مي توانند چنين كاري را نسبت به رهبران ما انجام دهند، مذموم نيست؟ اگر مذموم است پس چرا عده اي به اسم اسلام و با شعار اسلامي اين كار را انجام مي دهند؛ چه آثارو آسيبي به اسلام و مسلمانان مي زند. اين عمل هزاران بار از شبكه هاي تلویزيوني جهت تخريب چهره مسلمانان پخش شد.
رفتار خارج از قاعده جواب نمي دهد. اگر در پي آن هستيم كه« وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً» (نصر؛2) تحقق يابد، بايد از راه هاي اصولي حركت كنيم. اگر خواهان سربلندي براي جمهوري اسلامي هستيم بايد از اصول حاكم بر روابط اجتماعي كه برشمرديم، بهره بگيريم.
هنگامي كه امام خميني (ره) در دوازده بهمن پنجاه و هفت وارد ايران شد مردم وصاحبنظران گفتند: خورشيد از غرب طلوع كرد. منظور، ورود امام از پاريس بود. كشورهاي زيادي به اين حركت معتدل عقلاني دل بسته بودند.
روش معتدل انقلاب كه در مقابل گلوله، گل مي داد جواب داد. روش ضد خشونت گاندي در هندوستان هزار ملت، جواب داد. گاندي افتخار مي كرد كه معلمش حضرت سيدالشهدا(ع) است.
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم