عبدالرحیم سلیمانی
ادیان زنده و بزرگ عموما دارای متن و کتابی مقدس هستند که برای پیروان آن دین احترام و تقدس دارد. این احترام و تقدس از آن جهت است که این متن، اساس و محور اصلی دین و سنگ زیر بنای آن را تشکیل می دهد.
این احترام در برخی از ادیان به حدی است که علاوه بر احترام عمومی و همیشگی مراسمی خاص برای تجلیل از آن وجود دارد. اما با اینکه در همه این ادیان، اصل احترام و تقدیس نسبت به متن مقدس وجود دارد چگونگی آن و هدف آن متفاوت است. گاهی نفس احترام و تقدیس عبادت است و گاهی کتاب از این جهت احترام دارد که سخن خدا و هدایت الهی است و بنابراین با احترام و تقدیس باید جزو وجود انسان گردد و در اعماق قلب و ضمیر او جای گیرد و انسان رنگ و بوی آن را بگیرد
قرآن مجید نیز نزد مسلمانان همین وضعیت را دارد و در سراسر تاریخ اسلام از تقدس و حرمت برخوردار بوده است. اما همین امر از یک سو باعث انحرافات زیادی شده است و از سوی دیگر باعث شده است که دنیا پرستان فریبکار و دغلبازی که از دین مردم و مقدسات آنان برای رسیدن به دنیای خود استفاده می کنند از تقدس قرآن مجید نیز غافل نشوند و هر روز به نوعی آن را سر نیزه کنند.
به هر حال شناخت معنا و محتوای تقدس و حرمت قرآن مجید باعث می شود که هم از انحرافات جلوگیری شود و هم از سوء استفاده ها؛ انحرافات و سوء استفاده هایی که چه بسا باعث می شود که یک متن و یک کتاب نه تنها نقش و کارکرد واقعی خود را نداشته باشد بلکه اثری عکس آن را داشته باشد. پس باید سراغ متون مقدس اسلامی رفت تا این معنا و مفهوم را دریابیم.
قرآن مجید کتاب هدایت انسان ها به سوی نجات و رستگاری است «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین»(بقره/2) این کتاب که تردیدی در آن نیست، هدایتگر پارسایان است. پس معنای تقدس قرآن این است که این کتاب سخن خداست که برای هدایت انسان ها فرو فرستاده شده است. اما نقش بسیار مهم هدایتگری چگونه محقق می شود و با این کتاب چگونه باید برخورد کرد و آن را باید در چه جایگاهی قرار داد و از آن چگونه استفاده کرد تا نقش خود را در درون افراد و در اجتماع ایفا کند؟ آیا این کتاب در تاریخ اسلام در جایگاه اصلی خود قرار گرفته و نقش خود را ایفا کرده است؟
آیه ای از خود این کتاب به ظاهر به این پرسش دوم پاسخ منفی می دهد: «و قال الرسول یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن محجورا»(فرقان/30) و پیامبر گفت: پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند. از آیات قبل از آیه فوق بر می آید که این سخن را پیامبر در روز قیامت به خدا عرض می کند و با عنایت به اینکه در آینده محقق می شود در زمان نزول قرآن با تعبیر گذشته بیان شده است. همچنین مقصود از قوم باید کل امت پیامبر(ص) باشد(المیزان، ذیل آیه فوق(.
اگر تاریخ اسلام را در نظر بگیریم باید بگوییم قرآن مجید همیشه مورد احترام و توجه بوده و با احترامی خاص قرائت می شده و در مراحل خاص زندگی از تولد و ازدواج و وفات و دیگر مراحل زندگی مورد توجه خاص بوده است. آیا با این حال می توان گفت که قرآن مجید مهجور بوده است؟ در ماه مبارک رمضان قرآن در همه جا تلاوت می شود و از بلند گوها پخش می شود و کسانی دراین ماه بارها قرآن را ختم می کنند و... در تمام سال در شروع همه مجالس و نشستها آیاتی از قرآن مجید تلاوت می شود و گاه از این هم فراتر می روند و برای مثال درابتدای یک مسابقه فوتبال درهوای سرد زمستانی و در حالی که بازیکنان و داوران تنها لباس ورزشی پوشیده اند و البته برخی از بازیکنان یا داوران غیر مسلمان هستند، دقایقی آیات قرآن را تلاوت می کنند و بدین وسیله فوتبال را اسلامی می کنند!
آری! اگر ابتدای جلسات رسمی و غیر رسمی جامعه ای آیاتی از قرآن مجید تلاوت شود اما در آن جلسه هیچ یک از تعالیم قرآن مجید رعایت نشود و بلکه خلاف دستورات صریح آن عمل شود قرآن در چنین جامعه ای مهجور و متروک است.
اگر در جامعه ای در ابتدای برنامه های رسانه های عمومی آیات قرآن تلاوت شود اما در درون آن برنامه به صداقت و عدالت و اخلاق که اساس تعالیم قرآن است توجه نشود آیا تعالیم قرآن در چنین جامعه ای جایی دارد؟
اگر در جامعه ای بر تلاوت آیات قرآن و آداب ظاهری آن تاکید شود و نیز برای حفظ قرآن توسط کودکان برنامه ریزی گسترده شود، اما از ترویج تعالیم قرآن خبری نباشد در واقع قرآن در این جامعه متروک است.
درست است که در متون اسلامی بر تلاوت و حفظ قرآن تاکید شده است و در قرآن مجید آمده است که به هر اندازه که ممکن است قرآن را قرائت کنید(مزمل/20) و رسول خدا می فرماید تلاوت قرآن صیقل دهنده دلهاست(کنز العمال، ح2441) و می فرماید خواندن قرآن کفاره گناهان است و پرده ای در برابر آتش و موجب ایمنی از عذاب است(بحار الانوار، ج92، ص17) و نیز می فرماید قرآن را با صدای زیبا بخوانید(کنز العمال، ح2768؛ بحارالانوار، ج2، ص110) اما این تلاوت و قرائت قرآن خودش موضوعیت ندارد بلکه صرفا مقدمه عمل به آن است. آیات بسیار زیادی از قرآن مجید دعوت به تدبر یا هدایت به وسیله قرآن و ... می کند(نساء/82؛ محمد/24؛ اعراف/204؛ اسراء/9؛ القمر/17 و ...(.
پیامبر خدا(ص) می فرماید: فرزندم! از خواندن قرآن غافل نباش، زیرا که قرآن دل را زنده می کند و از فحشاء و زشتکاری جلوگیری می کند و از ستم و گناه باز می دارد(کنز العمال، ح4032). پس از آن جهت باید قرآن را تلاوت کرد که این آثار ارزنده را دارد و اگر این آثار را نداشته باشد تلاوت ارزشی نداشته است. آن حضرت در سخنی دیگر به این امر تصریح می کند: تو تا آن زمان خواننده قرآن هستی که تو را از گناهان باز دارد. پس اگر باز نداشت، قرآن نخوانده ای (گزیده میزان الحکمه، ص637). پس صرف تلاوت و قرائت قرآن ارزشمند نیست بلکه به نتیجه و تاثیر آن بستگی دارد. به همین جهت پیامبر می فرماید: ای بسا قرآن خوانی که قرآن لعنتش می کند(بحار الانوار، ج92، ص184(.
پیامبر می فرماید: برای ملازم قرآن شایسته نیست با کسی که نسبت به او تندی کرده است، تندی کند و کسی که در درونش کلام خداست، با کسی که نسبت به وی رفتار جاهلانه می کند، نابخردانه رفتار نمی کند(کنز العمال، ح2347 (.
آری! تلاوت و قرائت قرآن مجید بسیار ارزشمند است و در واقع با قرائت قرآن، خدا با انسان سخن می گوید. پیامبر خدا(ص) می فرماید: هر گاه فردی از شما دوست داشته باشد که پروردگارش با او سخن بگوید، قرآن بخواند(کنز العمال، ح2257). با قرائت قرآن است که انسان هدایت می شود و با خواست خدا و اخلاق خدایی آشنا می گردد و متخلق به آن می گردد. و البته این در صورتی است که صرف خواندن و از زبان گذراندن نباشد و همراه با تدبر و تامل باشد چنان که مولای متقیان علی(ع) می فرماید: بدانید که در قرآن خواندنی که با تدبر همراه نباشد، خیری نیست؛ بدانید که در عبادتی که با فهم و اندیشه توأم نباشد، خیری نیست(بحار الانوار، ج92، ص211(.
خداوند تعالی می فرماید: کسانی که کتاب به آنان دادیم و آن را آن گونه که باید تلاوت می کنند (یتلونه حق تلاوته) ایشانند که به آن ایمان دارند(بقره/121). اما تلاوت «آنگونه که باید یا حق تلاوت» چیست؟ امام صادق(ع) می فرماید حق تلاوت آن است که: آیات قرآن را روشن و شمرده می خوانند، سعی می کنند معانیش را بفهمند، احکام و فرامینش را به کار می بندند، به وعده اش امیدوارند، از عذابش می ترسند، از داستانهایش سرمشق می گیرند، از مثل هایش پند می گیرند، امرهایش را به جا می آورند و از نهی هایش دوری می کنند. به خدا سوگند که حق تلاوت قرآن به حفظ آیات و پشت سر هم خواندن حروف و کلماتش تلاوت سوره هایش و تکرار ده جزو و پنج جزو آن نیست. برخی حروف و کلماتش را حفظ کردند و حدود و معنایش را فرو گذاشتند. حق تلاوت به تدبر و تامل در آیات قرآن است...(تنبیه الخواطر، ج2، ص236 (.
به هر حال تلاوت قرآن اینگونه است و کسی که اینگونه آن را تلاوت کند انسان دیگری، و در واقع انسان واقعی می شود. اما اگر جامعه ای و نظامی را دیدیم که در آن قرآن زیاد تلاوت می شود و همه جا صدای آن شنیده می شود، از میدا ن های ورزشی تا بلند گوهای مساجد و رسانه ها و تا مجالس خصوصی و عمومی و این تلاوت و نیز توجه به حفظ الفاظ قرآن ترویج و تبلیغ می شود، اما از اخلاق قرآنی و عدالت قرآنی و تقوا و پارسایی قرآنی خبری نیست، در این جامعه قرآن در واقع مهجور و متروک است و چنین جامعه ای مصداق روشن و واضح سخن علی(ع) است که می فرماید: بر مردم روزگاری خواهد آمد که در بین آنان از قرآن جز خطوطش و از اسلام جز نامش باقی نماند. مساجد شان از جهت بنا و ساختمان آباد اما از جهت هدایت خراب است؛ ساکنان و آبادکنندگان آن بدترین مردم روی زمین اند؛ فتنه و فساد از آنان بر می خیزد و خطا ها در آنان لانه می کند(نهج البلاغه، حکمت 369(.
آری، تلاوت و قرائت قرآن مجید یکی از عبادات مهم است و در همه سال ارزشمند است و البته این ارزشمندی در ماه مبارک رمضان بسیار بسیار بیشتر است و روایات اسلامی مکرر بر این امر تاکید کرده اند. اما آیا قرائت قرآن صرفا به معنای ادای مکرر الفاظ و خواندن آیات آن به صورت های مختلف است؟ هرگز! ماه رمضان ماه عمق بخشیدن به دینداری است و این عمق بخشیدن با تدبر در آیات الهی ایجاد می شود. با تدبر و تفکر در آیات الهی است که عمق وجود انسان ها متحول شده و در واقع خدا در ژرفای وجود آدمی لانه می کند و بو و رنگ خدایی می گیرد. این معنای قرائت قرآن و تلاوت آن در ماهی است که بهار قرآن خوانده شده است.