ایران، قم

20.54°C
آسمان صاف
دوشنبه
15.56°C / 22.91°C
سه شنبه
15.57°C / 29.3°C
چهارشنبه
18.83°C / 28.45°C
پنج شنبه
17.66°C / 26.16°C
جمعه
17.39°C / 26.39°C
شنبه
20.5°C / 30.14°C
یکشنبه
21.54°C / 32.98°C

فرصت را غنیمت شمریم

محمدرضا یوسفی
حضرت پيامبر (ص) در آخرين روزهاي ماه شعبان خطبه ايي را براي مردم ايراد نمودند كه به خطبه شعبانيه معروف است. خطبه شعبانيه ازخطبه هاي معتبري است كه در كتاب هاي روايي مانند امالي صدوق، عيون اخبار الرضا، فضائل الاشهر، اقبال الاعمال،بحارالانوار، روضه الواعظين، وسائل الشيعه و ... نقل شده است. مضمون نيك اخلاقي آن دلالت بر صدق صدور آن خطبه شريف و ارزنده دارد.
هدف حضرت از بيان اين خطبه شريف، آماده نمودن مسلمانان جهت درك ماه مبارك رمضان بوده است.
رسو الله (ص) در اين خطبه در دو محور سخن رانده اند. در ابتدا به بيان اهميت و شرافت ماه مبارك رمضان پرداخته، سپس وظايف يك مسلمان واقعي را تبيين مي كنند. به يقين، عمل به توصيه هاي وي، روح آدمي را در زلال ماه مبارك رمضان شست و شو داده، وي را تعالي مي بخشد. در پايان اين خطبه نيز، پرسش و پاسخي ميان حضرت پيامبر (ص) و اميرالمومنين (ع) رخ داده، رسول الله (ص) به منزلت علي (ع) اشاره مي كنند.
جهت بهره بیشتر از سخن پیامبر گرامی در این ماه مبارک، سعی می شود متن خطبه را ذکر کرده، گاه توضیحی به اختصار در متن و یا پاورقی آورده می شود.
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِشَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ. هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ[1[
اي مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوي شما رو كرده است.ماهي كه نزد خدا، بهترين ماههاست و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعتهايش بهترين ساعتهاست. ماهي كه در آن شما را به مهماني خدا دعوت كرده اند و شما در آن از اهل كرامت خدا شده ايد . نفسهاي شما در آن ثواب تسبيح و ذكر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت. اعمال شما در آن پذيرفته است و دعاهاي شما مستجاب،
ماه رمضان، ماه خدا
ماه رمضان دارای ارزش و منزلت والایی است تا بدانجا که امام باقر ( ع ) می فرمایند:" نگوييد اين است رمضان، يا رفت رمضان يا آمد رمضان چون اسم خداي تعالي است پس بگوييد ماه رمضان" ( کافی، ج 4، ص 69 ) با وجود این که همه ماه ها ماه خداست اما خداوند تنها این ماه را به خود نسبت داده است. و آن را شهر الله نامیده است. شاید به همین دلیل باشد که خداوند سفره لطف و كرم و مغفرت خود را در اينماه براي همه بندگانش گسترانيده است. وعلت اين كه ماه رمضان، براى روزه گرفتن تعيين شده، شرافت و فضيلت و برترى اين ماه بر ساير ماههاى سال است.
پيامبر اين ماه را همراه با بركت و رحمت و مغفرت بيان مي كند.چون ماه بخشش گناهان است. ماه عفو عمومي است. ماه بركت و فراواني است، چه بركتى بهتر از اين كه،بدون اينكه انسان زحمتى بكشد، ثواب و حسنه بسیار كسب كند، اين عنايت فقط در ماهمبارك رمضان مقدور است كسيكه يك آيه بخواند مانند اين است كه يك قرآن در ساير ماه ها ختم كرده است. دو ركعت نافله مانند دو ركعت نماز واجب در ساير ماه ها است. خواب نيز عبادت است و ... به قدري با بركت است كه درهاي بهشت به روي همه باز است. ماه رمضان، ماه بخشش ورحمت، ماه آزادى از آتش، ماه رستگارى، و دست يافتن به بهشت است. در روایتی امام رضا ( ع ) از پیامبر(ص) نقل می کند که " ماه رمضان ماه بزرگی است حسنات آدمی چند برابر حساب می شوند. گناهان محو می شوند. درجات معنوی آدم ها بالا می رود ....این ماه مانند سایر ماه ها نیست. هنگامی که بیاید با برکت و رحمت می آید و هر گاه برود با بخشش گناهان می رود .... همانا شقی و بدبخت کسی است که بدون این که گناهانش بخشیده شود از این ماه خارج گردد." ( وسائل الشیعه، ج 7، ص 226(
حضرت بيان مي كند اين ماه مبارك با همه شرافتش خود به سوي شما مي آيد. اقبال از جانب اوست اقبالی توام با برکت و آکنده از رحمت و مغفرت. اوست که سفره می گستراند و آغوش می گشاید و بنده اش را فرا می خواند.
چنان چه در دعایی آمده است«یا مبتدئا بالنعم قبل استحقاقها»
"ای آغازگر نعمتها پیش از آن که استحقاق و قابلیتی برای این نعمت ها در کار باشد ( تهذیب، ج3، ص 85 (
حلول و اقبال شهر الله یعنی اقبال و توجه ویژه خداوند و اعطای توفیق فراوان به بندگان در این ایام و همان طور که پیامبر در روایتی شریف فرمود « ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها»
" همانا در دوره هایی از زندگیتان نسیم های الهی به سوی شما می وزد پس خود را در معرض این نسیم های معنوی قرار دهید " ( بحارالانوار، ج 68، ص 221، ب 66 (
ماه رمضان یکی از همین نفحات الهی است که باید از آن بهره برد.
ماه مهماني خدا:
اين ماه ماهى است كه به ميهمانى خدا دعوت شده ايم، پس صاحب سفره و ميزبان خداست
خداوند بر سر اين سفره، مائده ايي آسماني فراهم آورده، آنقدر ثواب ها در دسترس همگان است كه هركس بهره نبرد خود نخواسته است. وقتى انسان روايات مربوط به ماه مبارك و دعاهاى وارده در آن را بررسى مى كند، مى بيند كه خداىتعالى، بهانه اى خواسته تا در اين ماه پرفيض و بركت به بندگان خود لطف و رحمت كند از اين رو نفس كشيدن كه امرى تكوينى و غير ارادىاست ثواب گفتن سبحان الله را دارد و ثواب هر سبحان الله، سبزشدن يك درخت در بهشت استو نيز خوابيدني كه ناچار از آن هستيم، ثوابعبادت و نماز را پيدا مي كند.
از جمله پذيرايي هاي خداوند اين است كه خواب روزه دار عبادت است. و عمل او پذيرفته است. آنچه از خدا در اين ماه بخواهد برآورده مي شود. اين همه ثواب به دلیل گستردن خوان نعمت و كرم از سوي خدا است و نه در قياس به عمل ما. همه به فضل اوست نه به ارزش و وزانت عمل بنده.
حال اين ما و اين مهماني خدا، فرصت را از دست نداده، غنيمت شمريم .
[1] همه ثواب ها به شرط اين است كه اولا انسان به هنگام عمل قصدگناه نداشته باشد و از آن دل كنده باشد. و در دل هم قصد نداشته باشد آن عمل را مرتکب شود. و ثانیا ثواب ها را تا لحظه آخر عمر مواظبت کرده بر باد ندهد. اعمال صالح او حبط نشود مانند کشاورزی نباشد که محصول را جمع کرده و آتشی همه را نابود کند، اينهمه لطف، اين همه مرحمت، اين همه ثواب؛ به شرط آن كه از آنها نگهدارى كنيم و با خودمان به قبر ببريم. امام باقر ( ع ) نقل می کنند که روزی پیامبر فرمودند هر کس یک سبحان الله بگوید درختی در بهشت کاشته می شود. هر کس الحمد لله بگوید خداوند درختی را در بهشت برایش غرس می کند. هر کس لااله الا الله بگوید خداوند برایش درختی در بهشت می کارد. هر کس الله اکبر بگوید خداوند برایش درختی در بهشت می کارد. یکی از اصحاب گفت پس ما درختان بسیاری در بهشت داریم. حضرت پاسخ دادند بله به شرط اینکه آتشی نفرستید و همه را نابود کنید. ( وسائل الشیعه، ج 7، ص 186، ب 31(
فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ.
پس، از پروردگار خويش با نيت هاي راستين و دلهاي پاك، بخواهيد كه توفيق روزه اين ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنايت فرمايد.
پس از اينكه انسان دانست که ماه مبارك رمضان، شهر الله است نفس كشيدن در این ماه تسبيح، خواب در آن عبادت و.. است؛ پس از روي شوق و دلي پاك از خدا بخواهیم موفق به روزه شویم و توفیق تلاوت قرآن را نصیب ما گرداند.
اینک بکوشیم تا آنجا که در توان داریم با تمام وجود روی به درگاهش نهیم. از او صادقانه بخواهیم که حرمش را نیک پاسبانی کنیم و به فیض صیامش نائل و از نور کلامش بهره مندمان کند. به ما توفیق روزه داری و صیانت نفس دهدو کاممان را با نور وحی روشنی بخشد. این را صادقانه از خدا بخواهیم، نه اين كه دل چيزي بخواهد و زبان چيز ديگر گويد. توفیق روزه داری تنها به تحمل گرسنگی و تشنگی نیست بلکه به نگهداری زبان، گوش، چشم و .. از حرام است. ماه رمضان را ماه تمرین بندگی قرار دهیم. و الا در روایت است که برخی از روزه تنها تشنگی و گرسنگی می کشند بدون اینکه روح خود را در این ماه تطهیر کرده باشند. پس صادقانه از خدا بخواهیم در این ماه بر اموری که طاعت اوست توفیق پیدا کنیم که این همان توفیق روزه است.
فضیلت قرائت قرآن:
از جمله درخواست ها این باشد که توفیق خواندن و قرائت قرآن پیدا کنیم. احادیث فراوانی در اهمیت قرائت قرآن و بزرگی پاداش تلاوت آن وارد شده است. در روایتی آمده است که امام حسن عسكرى از پدرانش از اميرالمؤ منين ( ع ) و او نیز از رسول الله ( ص ) نقل می کند كه:
بر شما باد تمسك به قرآن، زيرا قرآن شفاى كامل هر دردى است و نيز فرمود: بر شما باد تلاوت قرآن، به درستى كه خداى متعال به هر حرفى كه تلاوت كنيد، ده حسنه به شما پاداش مى دهد. آگاه باشيد نمى گويم (الم ) يك حرف است بلكه براى قرائت الف، ده حسنه و براى لام ده حسنه و براى ميم ده حسنه به شما پاداش مى دهد. «عليكم بالقران فانه الشفاء النافع ... و اتلوه فان الله ياَجركم على تلاوته بكل حرف عشر حسنات اما انى لااقول (الم ) حرف ولكن الالف عشر و اللاءم عشر، و الميم عشر» ( بحارالانوار، ج 89، ب 19، ص 182)
ارزش و پاداش قرائت قرآن در ماه رمضان با تلاوت آن در سایر ماه ها قابل قیاس نیست. رسول اكرم ( ص ) در همين خطبه شريف مى فرمايد:
هر كس در اين ماه يك آيه از قرآن را تلاوت كند؛ ثواب ختم تمام قرآن را در غير از اين ماه خواهد برد. « و من تلا فيه آية من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غيره من الشهور»
قدری فکر کنیم که چرا خداوند این ثواب های بزرگ را در این ماه قرار داده است. آیا حکایت این ثواب ها حکایت کسی نیست که دانه می ریزد تا کبوتر را صید کند؟ خداوند می خواهد با این بهانه ها انسان را به سوی خود کشد تا او نیز در حریم الهی وارد شود. به این امید که به مرور انسان از این مرحله بگذرد و رشد کرده و عامل به قرآن شود.
قرآن نه برای تلاوت است و نه برای ثواب بردن بلکه برای عمل به آن است. برای اینکه جامعه از آن درس گرفته، زندگی اخلاقی و انسانی شکل گیرد. خواندن قرآن مقدمه تامل در آن و درک مفاهیم آن است تا از پرتو این مفاهیم به مرور، انسان تلاش کند و این مفاهیم را در زندگی خود جاری نماید.
فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ
پس شقي و بدبخت، آن كسي است كه در اين ماه بزرگ، از آمرزش خدا بي بهره شود
چون وقتى ماه، ماه خدا و ماه مغفرت و رحمت باشد، سفره انعام الهى براى همه گسترده است، هر كس می تواند بر سر آن سفره نشیند، بدبخت كسي است كه نخواهد از اين خوان نعمت و كرم بهره برد.
وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ
در اين ماه باگرسنگي و تشنگي خود، گرسنگي و تشنگي روز قيامت را بياد آوريد.
در اینجا پیامبر اکرم از قاعده و اصلی مهم برای تشویق انسان بر انجام تکالیف الهی بهره می گیرند. و آن توجه به آخرت و روز پاسخ گویی است. دنیا مکان عمل و فرصتی برای کشت نمودن است و قیامت زمان برداشت است. لذا توجه به ناپایداری دنیا و تحقق قیامت و دادگاهی عدل که هیچ چیز در آن نادیده گرفته نمی شود و ذره ایی خیر و شر در پرونده انسان مغفول نمی ماند، موجب می گردد تا سختی انجام واجب و ترک گناه بر انسان آسان شود.
روزه گرفتن به طور طبیعی به ویژه در ایام تابستان و گرما موجب تحلیل رفتن توان آدمی شده، انسان مجبور است فشار گرسنگی و تشنگی را نیز تحمل کند. در این لحظات انسان بجای اندیشیدن به این امور باید از آن درس گرفته، قیامت را در ذهن خویش مجسم کند. به هنگام گرسنه شدن، گرسنگی روز قیامت را به خاطر آورد، و اگر تشنه گشت تشنگی آن روز را در نظر گیرد. در این صورت روزه تاثیر بیشتری بر روح و روان انسان گذارده، انسان را در پیمودن راه درست مصمم تر می کند.
اساسا یاد قیامت و سختی های آن عاملی مهم برای مهار نفس اماره است. یاد قیامت موجب می شود تا انسان به فکر توشه برای روزی باشد که تمامی مناسبت های دنیوی از بین رفته و انسان باید پاسخگوی رفتارش باشد.
خداوند در قرآن کریم در باره سختی قیامت می فرماید:
اى مردم! بترسيد؛ (زیرا) زلزله قيامت خيلى مهم است روزى كه اين زلزله را مى بينید؛ آن چنان وحشت زا است كه مادر شيرده فرزند شيرخوارش را رها مى كند. هر زن آبستنی فرزند خود را از وحشت و عظمت و هول این روز سقط می کند. مردم را مست می بینی اما مست نیستند بلکه عذاب خدا شدید است. «يا ايها الناس اتقوا ان زلزلة الساعة شییء عظيم يوم ترونها تذهل كل مرضعة عما ارضعت و تضع كل ذات حمل حملها وترى الناس سكارى و ما هم بسكارى ، و لكن عذاب الله شديد »
می دانیم كه مادر نسبت به فرزند چه علاقه اى دارد و چگونه خود را به خاطر او به آب و آتش مى زند، و هر كار سختى را تحمل مى كند؛ با اين همه، روز قيامت، او فرزندش را فراموش مى كند، بزرگی آن روز به گونه ایی است که كسى به فكر ديگرى نیست هر چند فرزندش باشد!
هر زن باردار و حامله از وحشت و هيجان جنين خود را سقط مى كند. مردم چنان وحشت زده هستند که مانند مستان بر خود مسلط نبوده، راه خود را نمی یابند، ديوانه وار و سراسيمه، به هر سو مى روند ولى در واقع مست نيستند، بلکه این عذاب خداست که شديد است.
خداوند در سوره عبس صحنه قیامت را چنین توصیف می کند:
هنگامى كه فريادى بر آيد و قیامت بپا شود؛ انسان از برادر و مادر و پدر و همسر، و اولاد خودش گريزان است، هر كس فقط به فكر گرفتارى خود است. بعضى صورتها در آن روز، بشاش و خندان است و بعضى صورتها، هم غبار آلود و گرفته، تيره و رنگ پريده اند، آن ها همان كافران بدكردارند.« فاذا جاءت الصاخة يوم يفرالمرء من اخيه و امه و ابيه و صاحبته و بنيه لكل امرى منهم يومئذ شاءن يغنيه وجوه يومئذ مسفرة ضاحكة مستشره و وجوه يومئذ عليها غبرة ترهقها قتره اولئك هم الكفرة الفجرة »
عمل نیک آدمی باعث می شود تا در این روز سخت، برخی چهره ایی شاد و خندان داشته باشند. در روایتی از پیامبر نقل شده است که عبدالرحمن بن سمره مى گويد: روزى خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بوديم، ايشان فرمود: من ديشب امور عجيبى مشاهده كردم عرض كرديم: براى ما نقل كنيد چه ديديد، فرمود: مردى از امتم را ديدم كه عزرائيل براى قبض روح او آمده بود، ولى خوبى هايى كه به پدر و مادرش كرده بود، جلو آمد و مانع شد تا اين كه حضرت فرمود: مردى از امتم را ديدم كه از شدت تشنگى، زبانش بيرون آمده بود، به هر جا كه مى رفت، ظرف آبى به او نمى دادند، تا سيراب گردد در اين هنگام، روزه هايى كه در ماه رمضان گرفته بود، جلو آمدند، و او را سيراب ساختند.« كنا عند رسول الله صلى الله عليه و آله فقال انى راءيت البارحة عجائب فقلنا، يا رسول الله و ما راءيت حدثنا به فداك انفسنا و اهلونا، و اولادنا، فقال راءيت رجلا من امتى قد اتاه ملك الموت ، ليبقض روحه فجاء ه برّه بوالديه فمنعه منه الى ان قال و رايت رجلا من امتى يلهث عطشا كلما ورد حوضا منع منه فجاءه صيام شهر رمضان فسقاه ، و ارواه»
وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِينِكُمْ
به فقيران و درماندگان كمك وياری كنيد.
کمک به فقیران در اسلام بسیار تاکید شده است. تا آنجا كه در چندین آيه از آیات قرآن کریم، خداوند، خود را به عنوان گيرنده این کمک ها معرفی کرده است. به عنوان مثال خداوند می فرماید:
« كيست كه به خدا «قرض الحسنه‏اى» دهد، (و از اموالى كه خدا به او بخشيده، انفاق كند،) تا آن را براى او، چندين برابر كند؟ و خداوند است (كه روزى بندگان را) محدود يا گسترده مى‏سازد (و انفاق، هرگز باعث كمبود روزى آنها نمى‏شود). و به سوى او باز مى‏گرديد (و پاداش خود را خواهيد گرفت). «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (بقره/ 245)
در این آیه چند نکته قابل توجه وجود دارد. مرحوم آیه الله طالقانی می فرماید جمله قرآن به صورت سوالی مطرح شده است سوالی توام با احترام نسبت به فردی که دست فقیر را می گیرد. خداوند می فرماید: این کیست که به خدا قرض الحسنه میدهد؟ این سوال علامت احترام ویژه به شخص انفاق کننده است. (پرتوى از قرآن، ج‏2، ص: 175)
نکته دیگر اینکه هنگامی که به نیازمندی کمک می کنید شما صدقه و انفاق صرف نمی کنید. بلکه دارید قرض می دهید. این نکته مهمی است که ما باید به آن توجه کنیم. تلقی ما این است که صدقه و انفاق پولی است که ما به فقیر می دهیم و بازگشتی ندارد. زیرا فرد نیازمند توان بازپرداخت ندارد. برخلاف قرض که انسان پولی را می دهد و فرد قرض گیرنده آن را باز پس می دهد. خداوند در این آیه انفاق به فقیر را قرض تعبیر می کند یعنی خط بطلانی بر این تفکر بکشید. پولی که به فقیر می دهید این طور نیست که بازگشت نداشته باشد. جهان خلقت بر اساس حساب و کتاب است و قطعاً این پرداخت شما مورد توجه واقع می شود. اما شرط دارد. شرطش این است که فقیر را نبینیم بلکه خدا را ببینیم. ما با خدا معامله کنیم. اگر این طور باشد قرض است. و خداوند نیز می فرماید حال که شما با من معامله کردید و به من قرض دادید. من مظهر رحمت و بخشندگی هستم شما با فرد کریمی معامله کردید لذا چندین برابر به شما باز می گردانم. آنهم با تاکیدهای قرآن که اضعافا کثیره گوید یعنی اضعافا به معنای چند برابر است و باز کثیره نیز گوید یعنی زیادی. این همه تاکید برای این است که انسان بداند انفاق او بدون بازگشت نیست معامله با خدای کریم است و او به مراتب بیش از آنچه از شما گرفته است به شما باز می گرداند.
خداوند در آیات متعددی خود را گیرنده انفاق بیان کرده است به عنوان نمونه خداوند در سوره توبه می فرماید: آيا آنها نمى‏دانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش مى‏پذيرد، و صدقات را مى‏گيرد، و خداوند توبه‏پذير و مهربان است؟ «أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ» (توبه/104)
در اینجا نیز خداوند خود را گیرندة انفاق و صدقه در راه خدا بیان می کند. در حدیثی آمده است که صدقه قبل از اینکه در دست فقیر قرار گیرد به دست خدا رسیده است. پس هنگام انفاق، خدا را ببینیم و نه نیازمند را. درک کنیم که با خدای کریم معامله می کنیم و او بیش از آنچه که تصور می کنیم به ما باز می گرداند.
خلاصه اینکه در ماه رمضان تمرین کنیم که بجز خودمان دیگری را نیز ببینیم.
وَ وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ.
به پيران و كهنسالان احترام و به كودكانتان ملاطفت و مهرباني نموده و با خويشاوندان رفت و آمد داشته باشيد.
بزرگان را احترام کنیم. وَقار به معنای عظمت و بزرگی است و توقیر به معنای احترام توام به عظمت است. ظاهراً منظور از کبار در اینجا افرادی است که به سن کهولت رسیده اند. این را درتقابل با کلمه صغار می توان فهمید. به پیرمردان و پیرزنان احترام ویژه گذارده شود. و با آنان که کم سن هستند نیز با لطف، رحمت و گذشت برخورد کنید. زیرا کوچک ها تجربه زیاد و پختگی لازم را ندارند، لذا با دیده لطف و رحمت بنگرید.
آخرین نکته در این بند نیز، صله رحم است. رفت و آمد با اقوام داشته باشیم. در صورت عدم امکان با روش های مختلف از حال آنان با خبر باشیم. اگر نمی توانیم هر هفته، پس هر ماه و اگر هر ماه ممکن نیست هر چند ماه ... رفت و آمد کنیم. به هر حال در این دوران که مشغله ها زیاد و وقت کم شده است و در نتیجه خانواده ها از همدیگر دورند، باز از طریق تلفن و نامه و... می توان کاری کرد که صدق صله رحم شود. فامیلی که در شهری دور زندگی می کند را میتوان با تلفنی جویای احوالش شد.
نکته مهمی که باید توجه کرد این است که صله رحم فقط سخن گفتن بستگان با یکدیگر نیست بلکه جویای احوال بودن نیز می باشد که اگر مشکلی بود و در توان ما بود کمک کنیم. می دانیم که زکات فطره بر فامیل، مقدم بر غیر است. و این بیانی از همان دستگیری است.
روابط اجتماعی به گونه یادشده می تواند در تحکیم زندگی اخلاقی موثر بوده و سرمایه اجتماعی را در جامعه تقویت کند. جامعه ایی که بزرگ به کوچک به دید ملاطفت نگاه می کند. و از خطاهای وی می گذرد که اقتضای جوانی و صغر سن است لذا پیامبر تعبیر به «رحم نمودن» می کند که حاکی از مهربانی و ملاطفت است. و کوچکان نیز حرمت بزرگترها را نگه دارند. البته حرمت گذاردن به بزرگترها در احترام ظاهری صرف نیست بلکه در بهره گیری از دانش بیشتر آنها و یا تجارب با ارزش در زندگی آنان است و پای سخن آنان نشستن است. به چشم یادگیری به آنان نگاه شود به علاوه اینکه این امر باعث می شود که بزرگترها به ویژه آنان که در سنین کهنسالی به سر می برند احساس کنارگذاردگی پیدا نکنند بلکه فکر کنند که اگر روزی با کار و فعالیت خود می توانستند کمکی کنند امروز در این سنین با بیان تجربیات خود می توانند دری را به روی نسل جدید بگشایند.
به هر روی جامعه ایی که در آن دارا به فقیر کمک کند و کار خود را قرض به خدا ببیند، کوچک حرمت بزرگ را نگه دارد، بزرگ با ملاطفت و گذشت به کوچکترها برخورد کند و روابط خانوادگی محکم باشد، جامعه ایی مورد پسند و لطف خداوند است.
وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ النَّظَرُ إِلَيْهِ أَبْصَارَكُمْ وَ عَمَّا لَا يَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَكُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَيْتَامِ النَّاسِ يُتَحَنَّنْ عَلَى أَيْتَامِكُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ.
زبان خود را از گفتار ناشايست نگاه داريد. ديدگان خود را از ديدن ناروا و حرام بپوشانيد و گوشهاي خود را از شنيدن آنچه نادرست است، باز داريد. با يتيمان مردم مهرباني كنيد تا بعد از شما با يتيمان شما مهرباني كنند. از گناهان خود به سوي خدا توبه و بازگشت كنيد.
احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ:
پیامبر(ص) در این فقره ضرورت حفظ زبان را بیان می کند. زبان نعمتی بس بزرگ است که ارتباطات اجتماعی را تسهیل می کند. اما در عین حال می تواند موجب سقوط انسان نیز شود. گناهان زبان از همه اعضا آسان تر است. هيچ مقدمه و تشريفاتى ندارد و مى توان در هر زمان و هر مكانى بدون تكلف انجام داد.
برای زبان گناهان بسیار مانند فحش و ناسزا، استهزاء و تمسخر، افشاء اسرار دیگران، دروغ، وعده دروغ، غیبت، نمیمه، تهمت و ... شمرده شده است.
حرمت گناهان یادشده به دلایل مختلف است. برخی از آنان به این دلیل است که انسان ها حرمت دارند. و من حق ندارم با سخنان خود عیب پنهانی آنان را برملا کنم به گونه ایی که هنگامی که متوجه شد از شنیدن آن رنجیده خاطر گردد. من حق ندارم برای اینکه دیگران بخندند کسی را مسخره کنم. من حق ندارم برای اینکه آتش حسادت، خشم و... خود را فروکش کنم، حرمت یک انسان را نادیده گیرم. و... همه این موارد برای این است که حرمت یک انسان از حرمت خانه خدا در نزد پروردگار بالاتر است. اگر کسی در خلوت خود گناهی می کند ولی تمایل ندارد که کسی متوجه شود، من حق ندارم ان را برملا کنم. حتى اگر كسى نماز نمى خواند ولى راضى نيست كسى بفهمد، شما نبايد به كسى بگوييد و...
یکی از دلایل حرمت گناهان یادشده، از میان رفتن انسجام اجتماعی است. جامعه ایی که در آن غیبت، تهمت، تمسخر و استهزاء، دروغ، وعده به دروغ و... رواج دارد؛ جامعه ایی است که درآن افراد نسبت به هم کینه دارند. زیرا غیبت شونده، کسی که مورد تهمت واقع شده، کسی که مورد تمسخر و استهزاء قرار گرفته نسبت به مرتکبین این گناه کینه پیدا می کنند و معمولا به دنبال این هستند که در فرصت مناسب تلافی نمایند. در این جامعه سرمایه اجتماعی شکل نمی گیرد. کسی حاضر نخواهد شد برای منافع جمع از منافع خود چشم بپوشد.
یکی از دلایل حرمت این گناهان، سقوط انسان از منزله انسانیت است. انسانی که به راحتی دروغ می گوید، تهمت می زند، غیبت می کند، دیگری را مسخره می کند، مداحی صاحبان قدرت می کند و... از درجه انسانیت فرود آمده، نشانه ایی از تعالی اخلاقی در وی دیده نمی شود.
بی جهت نیست که چنین انسانهایی مستحق عقاب الهی هستند زیرا اینان نه حرمت دیگران و نه حرمت خود را نگه می دارند. و از سویی با رواج این اعمال مانعی در برابر رشد اخلاقی و حتی اقتصادی و اجتماعی جامعه می شوند.
ما معمولا نسبت به گناهان زبان اهمیت لازم را قائل نیستیم. در ذهنمان نیز توجه کمتری به این دسته از گناهان داریم. آدم های معتقد از گناه های عملی معمولا اجتناب می کنند. گناه زنا، لواط، حق مردم را خوردن و ...ولی گناه زبانی را کوچک شمرده، به راحتی مرتکب می شوند.
مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی، روایتی را نقل می کند که شخصی خدمت رسول الله آمد و عرض کرد: به من توصیه ایی کن. حضرت فرمود زبانت را نگهدار. او انتظار توصیه ایی مهم را داشت، دو باره گفت یا رسول الله به من توصیه ایی کن. دوباره حضرت همان را تکرار کرد. و وقتی حضرت دید او متوجه اهمیت نگهداری زبان نمی شود برای بار سوم فرمود: زبانت را نگهدار وای بر تو آیا آدمها را بجز نتیجه گناهان زبانی، چیزی به صورت به آتش جهنم می افکند؟«اوصنی فقال احفظ لسانک قال یا رسول الله اوصنی قال احفظ لسانک قال یا رسول الله اوصنی قال احفظ لسانک ویحک و هل یکب الناس علی مناخرهم فی النار الا حصائد السنتهم» .
اگر افراد جامعه تلاش کنند تا زبان خود را از این دسته گناهان نگه دارند، قطعا علاوه بر تعالی اخلاقی خود به ثبات جامعه و شکل گیری سرمایه اجتماعی کمک می کنند.
غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ النَّظَرُ إِلَيْهِ أَبْصَارَكُمْ:
خداوند متعال در قرآن كريم در اين باره مى فرمايد:
اى رسول ما! به مردان مؤ من بگو: چشمهاى خود را از نگاه به زنان نامحرم بپوشانند .... و به زنان مؤ منه بگو: چشمهاى خود را از نگاه به مرد نامحرم بپوشانند«قل للمؤ منين يغضوا من ابصارهم ....و قل للمؤ منات يغضضن من ابصارهن» ( سوره نور/ 30 ـ 31)
در آیه از کلمه غض بصر استفاده شده است غض بصر به معنای کاهش دادن نگاه، خیره نشدن و تماشا نکردن است. یک وقت نگاه انسان به یک شخص برای ورانداز کردن و دقت کردن به خود آن شخص است که انسان به وی خیره می شود. و گاهی انسان به فردی نگاه می کند که با او حرف می زند. در اینجا نگاه کردن لازمه گفتگو است. پس آیه می فرماید به مردان بگو به زنان خیره نشوند و چشم چرانی نکنند و به زنان مومن نیز بگو که آنها نیز به مردان خیره نشده، چشم چرانی نکنند. بنابراین در آیه مطلق نگاه کردن نهی نشده است. شان نزولی که برای آیه شریفه بیان شده است همین را تایید می کند.( مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص120 ـ 124) حضرت از کلمه قرآنی غض بصر استفاده کرده اند که انسان مومن نباید به زنان خیره شود و چشم چرانی کند. که این عمل حرام است.
عَمَّا لَا يَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَكُمْ:
انسان باید گوشش را از شنیدن محرمات نگه دارد. زیرا انسان ها نه فقط با زبان در معرض خطر هستند که از طریق گوش نیز چنین است. تا گوشی برای شنیدن نباشد زبان به گناه نمی افتد. ما معمولا وقتی غیبت، تهمت، و... می شنویم سکوت می کنیم و گاه به گونه ایی برخورد می کنیم که فرد با ولع نیز می گوید. به قولی مستمع صاحب سخن را وجد آورد. لذا گناه گوش نیز مهم است. و انسان باید نسبت به شنیده ها نیز پاسخگو باشد.
تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ:
يكى از خصوصيات ماه رمضان اين است كه اين ماه، بهار توبه است. توبه و پذيرش پشيمانى يكى از الطاف الهى است. اگر بنا بود هر كس هر گناهى مرتكب شد، در نامه عملش نوشته شود و كيفر آن را حتما ببيند و راه بازگشت نبود، چه مى كرديم؟ اگر از طرف خدا توبه پذيرفته نمى شد و گناه كار، اميد به عفو و بخشش نداشت و به مجرد اين كه انسان مرتكب معصيت و نافرمانى مى شد، مى دانست كه كيفر مى شود و عذاب مى بيند و به جهنم مى رود و در هيچ صورت و تحت هيچ شرايطى از او گذشت نخواهد شد، انسان مسلما به گناه جرى مى شد و هر روز گناهان بيشترى انجام مى داد تا آن جائيكه براى گناهانش حد و مرزى مشخص نمى شد. مثلا مى گفت : من كه نماز نخوانده ام، مى روم جهنم، پس بگذار روزه هم نگيرم؛ حج هم نمى روم، خمس و زكات هم نمى دهم، پس چرا شراب نخورم؟ چرا زنا نكنم؟ چرا دزدى نكنم؟ و.. آن وقت انسان یک حیوان بلکه بدتر از حیوان مى شود، يك موجود خطرناك خواهد شد.
انسان در هر حال و با ارتكاب هر گناه نبايد از رحمت خدا مايوس شود همچنان كه نبايد خيلى اميد به اعمال خود داشته باشد؛ بلكه بينابين باشد در عين حالى كه به رحمت واسعه الهى اميدوار است از گناه و خلاف خود نیز بيمناك باشد.
معاذ بن جبل نزد رسول الله (ص) عرض كرد: اى رسول خدا، جوانى به در خانه آمده واشك مى ريزد و مى خواهد خدمت شما برسد. حضرت اجازه دادند و جوان وارد شد. رسولخدا فرمود: چرا ناراحتى و گريه مى كنى؟
جوان گفت : اى رسول خدا، گناه بزرگىمرتكب شده ام و سخت ناراحتم .
حضرت فرمود: چه گناهى؟
جوان گفت: خيلى بزرگ است !
پيامبر فرمود: آيا گناه تو از زمين بزرگتر و از ريگ هاى روى زمين زيادتر و از درياها عظيم تر است؟ وقتى نادم و پشيمان باشید.
رسول خدا با اين روش مى خواهد روح اميد را در او زنده نگاه دارد. امید به عفو مایه بازگشت انسان از خطا و تلاش برای تعالی است. پس بدانیم که خدا توبه پذیر است
وَ ارْفَعُوا إِلَيْهِ أَيْدِيَكُمْ بِالدُّعَاءِ فِي أَوْقَاتِ صَلَاتِكُمْ‏فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ يَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ يُجِيبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ يُلَبِّيهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ يُعْطِيهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ وَ يَسْتَجِيبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ.
در اوقات نماز، دستهاي خود را به دعا برداريد، زيرا كه وقت نماز بهترين ساعتهاست و در اين اوقات، حق تعالي با رحمت، به بندگانش مي نگرد و اگر با او مناجات كنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا كنند، لبيكشان گويد و اگر از او بخواهند، عطا كند و چون او را بخوانند، مستجابشان گرداند.
وَ ارْفَعُوا إِلَيْهِ أَيْدِيَكُمْ بِالدُّعَاءِفِي أَوْقَاتِ صَلَاتِكُمْ :
دعا سخن گفتن بنده با معبود با حالت تضرع و احساس نیاز به پروردگار عالم است. دعا، بردن نیاز خود به درگاه قدرت مطلق جهان هستی و خواهش اجابت آن است. انسان با نهایت فروتنی نیازش را نزد خداوند مهربان و کریم اظهار می کند و از او توقع دارد که وی به لطف و کرمش درخواستش را اجابت کند.
خداوند به پیامبر فرمود: ای پیامبر به مردم بگو اگر دعايتان نباشد پروردگارم به شما اعتنايي نمي كند« قل مايعبا بكم ربي لولا دعائكم»( فرقان/77)]. زیرا که دعا بیان گر احساس نیاز انسان به مبدء هستی است. دعا بیانگر این است که ما، خدا را موثر در جهان می دانیم. لذا خود دعا کردن منزلت دارد. خود مناجات منزلت دارد. بر این اساس کسانی که دعا نمی کنند احساس نیاز نمی کنند و تصور می کنند خودشان یا دیگران می توانند مشکلاتشان را حل کنند. آنان عظمت خداوند را درک نکرده، برای خود و اسباب مادی جهان اصالت قائلند بر این اساس خداوند می فرماید « مرا بخوانید تا (خواسته) شما را اجابت کنم. همانا کسانی که نسبت به عبادت من استکبار می ورزند، با ذلت وارد جهنم می شوند« ادعونی استجب لکمان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین»(غافر/60) اولا در این آیه دعا عبادت شمرده شده است. ثانیا کسانی که دعا نمی کنند را به دلیل این که خود را وابسته به آن مبدء عالمتاب نمی دانند و برای خود در برابر آن پروردگار کریم اصالتی قائلند، حاضر نسیتند در نزد وی اظهار نیاز کند. در حالی که خداوند می فرماید « ای پیامبر به مردم بگو چه کسی هنگامی که در ظلمات زمین و دریا گرفتار می شوید و با حالت تضرع و ترس دعا می کنید، شما را نجات می دهد« قل من ینجیکم من ظلمات البر و البحر تدعونه تضرعا و خفیه»(انعام/63)
در روایتی امیرالمومنین(ع) فرمودند که برای دعا چهار شرط وجود دارد اول: حضور قلب داشته باشد. دوم: با اخلاص دعا کند. سوم: بداند با چه کسی سخن می گوید. چهارم: انصاف را در درخواست خویش رعایت کند.
اولین شرط می گوید وقتی دعا می کنید صرفا کلماتی را بر زبان نرانید. زبانتان بر حسب عادت چیزی گوید و ذهن شما مشغول چیزی دیگر باشد. در روایت است که روزی حضرت موسی(ع) دید مردی سجده کرده، با حالت تضرع دعا می کند. خطاب به خدای متعال گفت اگر حل مشکل این بنده به دست من بود، مشکلش را حل می کردم. خداوند فرمود او به زبان دعا می کند اما فکرش پیش گوسفندانش است. (دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، ج اول، ص 149، منشورات الرضی، دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، ج اول، ص 149، منشورات الرضی) پس انسان باید حضور قلب داشته باشد. بسیاری از دعاهایی که می خوانیم همین حالت را دارند. به ویژه در دعاهایی که مرسوم است خوانده شود. مانند دعای کمیل، ندبه و... در حالی که وقتی حضرت امیر این دعا را می خواند سیل اشگ بر گونه هایش جاری بود و تمامی وجودش را خشیت الهی فرا می گرفت.
شرط دوم این بود که وی خالصانه خدا را بخواند و این وقتی می شود که واقعا معتقد باشد که کار به دست خداست و قادر بی همتا اوست. اگر انسان خدا را بخواند اما در دلش این باشد که گره مشکل من به دست فلانی است و.. فرد در این دعا خلوصی نداشته است و انتظار اجابت دعا را نیز نداشته باشد. زیرا خداوند می فرماید که اگر فکر می کنی فلانی مشکلت را حل می کند چرا پیش من آمدی. گرچه ممکن است خداوند از سر لطف اجابت کند اما وی شایسته این تفضل نیست.
شرط سوم این بود که بداند از چه کسی خواهش می کند. هر چقدر عظمت الهی را بیشتر درک کند، وی مناسب با حال معبود دعا می کند.
شرط چهارم این است که در درخواست خویش انصاف را رعایت کند. شاید منظور این باشد که بداند چیزی خلاف حکمت و عدالت الهی از خداوند نخواهد. زیرا جود و بخشش الهی در چارچوب حکمت وی قرار دارد. خداوند حکیم است و خلاف حکمت انجام نمی دهد. خداوند می فرماید اگر خدا می خواست از خواسته های مردم پیروی کند، کار آسمان ها و زمین و کسانی که در آنها هستند به خرابی کشیده، نابسامان می شد. «لو اتبع الحق اهوائهم لفسدت السماوات و الارض و من فیهن» (مومنون/71) همچنین گاه اجابت بنده برخلاف مصلحت اوست اما او این را نمی فهمد لذا از خدا طلب اجابت دعا را دارد.
به هر حال در این ماه شریف که نفس کشیدن در آن عبادت است و تمامی ثانیه های آن از شرافت برخوردارند، زمان فرارسیدن نماز شرافتی بالاتر دارد. دعا در این زمان به اجابت نزدیکتر است. لذا پیامبر اکرم سفارش می کند که خوب است دعا در وقت نماز باشد. انسان دست ها را به علامت تضرع و فروتنی بالا برده، با خدای خویش سخن گوید.
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ وَ ظُهُورَكُمْ ثَقِيلَةٌ مِنْ أَوْزَارِكُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا يُعَذِّبَ الْمُصَلِّينَ وَ السَّاجِدِينَ وَ أَنْ لَا يُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ.
اي مردم! جانهايتان در گرو اعمال شماست. پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج كنيد. پشت شما از بار گناهان سنگين است، پس با طولانی کردن سجده ها، آن را سبك گردانيد و بدانيد كه حق تعالي به عزت خود سوگند ياد كرده است كه نمازگزاران و سجده كنندگان در اين ماه را عذاب نكند و در روز قيامت آنها را از آتش دوزخ در امان دارد.
هر گاه انسان از دیگری قرض گیرد و آن فرد جهت اطمینان از بازپرداخت طلبش، خواهان وثیقه ایی است که از باز پس گرفتن طلبش مطمئن شود، تقاضای رهن و گروی می کند. تا در صورتی که فرد از بازپرداخت دینش امتناع ورزید و یا توان پرداخت نداشت، وی بتواند از طریق این مال به طلبش برسد. البته گرو منحصر در قرض نیست بلکه در هر رابطه طرفینی که فرد نسبت به انجام تعهدی از سوی طرف دیگر اطمینان ندارد، اخذ گرو و وثیقه ممکن است. لذا اگر فردی برای انجام کاری پیشاپیش دستمزدی می گیرد، صاحب کار برای حصول اطمینان به انجام کار می تواند گروی بگیرد. خداوند در قرآن کریم نیز می فرماید: هر کس در گرو کاری است که کرده است «کل نفس بما کسبت رهینه»(مدثر/38)
خداوند تشبیهی لطیف در این آیه بکار برده است. انسان گروی کار خویش است. علامه طباطبایی می فرمایند که چون خداوند بر انسان حق عبودیت دارد. و این حق با ایمان و عمل صالح انجام می شود، لذا نفس انسان در گرو است و انسان تنها با ایمان و عمل صالح می تواند آن را آزاد کند. (علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 96)
پس آنچه انسان را نجات می دهد عمل نیک انسانی توام با ایمان است و ارزش آدمی نیز به همین است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: گرامی ترین شما نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست «ان اکرمکم عند الله اتقاکم»( حجرات/13)
پیامبر با بهره گیری از این تشبیه لطیف قرآنی بیان می کند که كسى كه مرتكب گناه و معصيت شده، گويى نفس خود را گرو گذاشته و مقيد ساخته است و به دنبالش می فرماید اگر مى خواهيد آن را آزاد كنید، بايد توبه و استغفار كنید و از خدا طلب مغفرت و بخشش نمايید.
پس بياييم در اين ماه رحمت و مغفرت با نماز، توبه و انابه، سجده طولانی و تضرع به درگاه الهى، جان خود را آزاد کنیم.
أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْكُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِي هَذَا الشَّهْرِ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ نَسَمَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ، قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَيْسَ كُلُّنَا يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ فَقَالَ ص اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء.ٍ
اي مردم! هركه از شما روزه دار مؤمني را در اين ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزاد كردن و آمرزش گناهان گذشته اش را خواهد داشت.
برخي از اصحاب گفتند: يا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نيستيم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزه داران، از آتش جهنم بپرهيزيد اگرچه به نصف دانه خرما و يا به يك جرعه آب باشد.
در روایتی است که ابو بصير از اصحاب امام صادق عليه السلام از وی چنين نقل مى كند:
هر مؤمنى كه مومن ديگرى را در شب ماه رمضان افطار دهد، خداوند براى او ثواب آزاد كردن سى بنده مى نويسد، و در نزد خدا براى او يك دعا مستجاب خواهد بود. «قال ايما مؤمن اطعم مؤمنا ليلة من شهر رمضان كتب الله له بذلك مثل اجر من اعتق ثلاثين نسمة مؤمنة و كان له بذلك عندالله دعوة مستجابة» ( ثواب الاعمال، ص 135 و بحارالانوار، ج 93، ب 39، ص 316 )
در روايت ديگرى موسى بن بكر از حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام چنين نقل مى كند:
وی فرمود ثواب افطار دادن برادر مؤمنت از روزه گرفتنت برتر است. «قال فطرك اخاك الصائم افضل من صيامك» ( الکافی، ج 4، ب من فطر صائما، ص 68 )
از آنجا که افطار دادن به معنای سیر کردن است و این امر در توان همه افراد نمی باشد. لذا برخی از اصحاب گفتند این امر در وسع و توان مادی همه افراد نیست و به عبارت دیگر این ثواب برای ثروتمندان و متمکنان است. اما پیامبر پاسخ دادند که حتی اگر به نصف خرما و یا جرعه آبی توان دارید این کار را انجام دهید تا در ثواب آن شریک شوید.
و البته باید توجه داشت که گر چه این فضیلت برای افطار دادن به همه روزه داران اعم از فقیر و غنی بیان شده است اما روشن است که فضیلت اطعام روزه دار فقیر بیشتر است و ما در پیروی از این روایت صرفا سفره برای اغنیاء باز نکنیم و فقیران مومن را فراموش کنیم. بلکه فقیران روزه دار ارجح هستند.
أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْكُمْ فِي هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ كَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الْأَقْدَامُ
اي مردم! هركس اخلاق خود را در اين ماه نيكو كند، از پل صراط، آسان بگذرد، آن روز كه قدمها، بر آن می لغزد.
حسن خلق از موضوعات مهم در روابط اجتماعی است. حسن خلق موجب بهبود و گرمی روابط خانوداگی، اجتماعی و پایداری دوستی هاست. بر این اساس در منابع دینی نیز بر آن تاکید شده است. به گونه ایی که امام باقر(ع)، مؤمن ترین افراد را کسی می داند که بهترین اخلاق را داشته باشد. «قال ان اكمل المؤمنين ايمانا احسنهم خلقا» (الکافی، ج2، ب حسن الخلق، ص 99 ) و امام صادق(ع) است اخلاق نیک را موجب از بین رفتن و پاک کردن گناهان دانسته همانطور که تابش آفتاب موجب آب شدن یخ می گردد. «ان الخلق الحسن يميث الخطیئة كما تميت الشمص الجليد» ( الکافی ف ج2، ب حسن الخلق، ص 100 ) و ....
حسن خُلق مفهومی روشن دارد. عرف مردم از آن به اخلاق نیک و خوش اخلاقی تعبیر می کنند. لذا تعبیر حسن خلق معمولا در روابط میان افراد اعم از روابط خانوادگی و یا روابط اجتماعی، دوستی ها و... بکار برده می شود. نکته حایز اهمیت این است که بر خلاف برخی از امور اخلاقی مانند تواضع، دستگیری نیازمندان، نیکی به یتیمان، گذشت، ایثار و ... که دلالت بر یک مسئله خاص می کند، حسن خلق چنین نیست. حسن خلق در نزد مردم مجموع ایی از رفتارهای نیک و اخلاقی در روابط اجتماعی است. کسی که متواضع باشد را دارای اخلاق نیک گویند. کسی که گذشت داشته باشد را دارای اخلاق نیک گویند. کسی که با لبخند و تبسم دیگران را ملاقات می کند. و ...
گرچه مفهوم حسن خلق روشن است اما گاه در مصادیق آن ممکن است وحدت نظر نباشد. مردم مواردی را جزء حسن خلق بر شمرند که در واقع از منظر دینی نمی توان آن را از مصادیق حسن خلق برشمرد. شاید به همین دلیل باشد که در برخی از روایت اصحاب ائمه از حدود و ثغور آن سوال کرده اند. فردی از امام صادق (ع) سوال مى كند كه حد و مرز حسن خلق چیست؟ حضرت می فرماید: حسن خلق آن است كه با غريب با ملايمت و نرم خويى رفتار كنى و گفتارت پاكيزه و مردم پسند باشد، و نيز برادر مؤ منت با گشاده رويى برخورد کنی. «قال: قلت لابى عبدالله عليه السلام: ما حد حسن الخلق؟ قال : تلين جابنك و تطيب كلامك و تلقى اخاك ببشر حسن» ( الکافی، ج 2، ب حسن البشر، ص 103)
حضرت صادق، سه ویژگی نرمخویی، گشاده رویی و سخن گفتن پاکیزه را نشانه حسن خلق بیان کرده اند. البته این سه ویژگی است که امام بر حسب مقتضای حال سوال کننده بیان کرده اند. لذا در روایتی دیگر فردی از امام رضا(ع) همین سوال را مطرح کرد ایشان در پاسخ فرمودند حسن خلق این است که چیزی را به مردم بدهی که دوست داری آنان به تو دهند. «قال رجل للرضا ع ما حد حسن الخلق فقال إن تعطي الناس من نفسك ما تحب أن يعطوك مثله» (ارشاد القلوب، ج اول، ص 134) یعنی اگر هنگامی که هدیه ایی برای دوستی می بری هر چیزی را مبر، خودت را جای او بگذار ببین چه هدیه ایی تو را خوشحال می کرد، همان را ببر. اگر مشکلی در زندگی برای کسی پیش آمده، ببین اگر جای او بودی و همین مشکل برای تو پیش می آمد چه چیزی و یا سخنی تو را خوشحال می کرد همان را انجام بده و بگو و... در واقع امام(ع) در اینجا یک قاعده کلی به دست فرد می دهد که اصطلاحا برخی آن را قاعده زرین اخلاقی گویند. « چیزی را که برای خود نمی پسندی، برای دیگران نیز مپسند و چیزی را که برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند»
اگر افراد نرمخو باشند، در سخنانشان تندی نباشد، کلامشان نیش نداشته باشد، با تبسم با دیگران برخورد کنند، در برخوردها یک لحظه خود را جای دیگری بگذارد و بعد تصمیم بگیرد، در امانت خیانت نکنند، به گونه ایی سخن گویند که قابل اعتماد باشند و.. جامعه ایی اخلاقی خواهیم داشت.
پیامبر می فرماید اگر کسی در این ماه مبارک حسن خلق پیدا کند، در قیامت به هنگامی که افراد از روی پل صراط می لغزند او عبور خواهد کرد. در واقع منظور این است که وی در این ماه خود را اخلاق نیک تمرین دهد تا اینکه حسن خلق عادت و ملکه وی شود نه اینکه چند صباحی چنین کند و بعد همه را فراموش نماید.
وَ مَنْ خَفَّفَ فِي هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَكَتْ يَمِينُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَيْهِ حِسَابَهُ وَ مَنْ كَفَّ فِيهِ شَرَّهُ كَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ مَنْ أَكْرَمَ فِيهِ يَتِيماً أَكْرَمَهُ اللَّهُ يَوْمَ يَلْقَاهُ.
هركس در اين ماه كارهاي غلامان و مستخدمان خود را سبك گرداند، خدا در قيامت حساب او را آسان كند.
هركس در اين ماه از آزار رساندن به مردم خودداري كند، حق تعالي، روز قيامت،خشم خود را از او بازدارد. هركس در اين ماه يتيمي را گرامي دارد، خدا او را در قيامت عزيز گرداند.
مَنْ خَفَّفَ فِي هَذَا الشَّهْرِ
گرچه مصداق سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين روايت و در آن زمان بردگان - يعنى كنيزان و غلامان – بوده است؛ اما منظور تمام کسانی می باشند که به نحوى فرمان بر انسان مى باشند. در شرکت ها، کارخانه ها، بنگاه های بزرگ و کوچک خصوصی و... رابطه کارفرما و نیروی کار حاکم است. طبیعی است روزه گرفتن در ماه رمضان و در گرمای طاقت فرسای کنونی توان نیروی کار را تحلیل می برد. لذا جا دارد کارفرمایان به این سخن نبوی گوش دهند، بر نیروی کار خود آسان گیرند تا خداوند نیز بر آنان نیز آسان گیرد. لذا یا از ساعات کار بکاهند و یا کارهای سنگین را کاهش دهند و... اگر در مغازه ایی شاگرد مغازه توانش تحلیل رفته است، صاحب مغازه با مسامحه برخورد کند.
البته دولت در ماه رمضان ساعات کاری را قانوناً کاهش داده است و این کار به ویژه در این گرمای تابستان و روزهای بلند، پسندیده است. اما تاکید بر بخش خصوصی است که باید به نوعی از منافعش چشم پوشی کند. کارفرما تصور نکند که در این احسان، زیان می بیند. زیرا صرف نظر از معامله ایی که با خدا می کند و انشاالله پاداش آن را نیز خواهد گرفت، این عمل بر حسن رابطه با نیروی کار نیز موثر است. نیروی کار نیز با جان و دل برای او کار می کند و به گونه دیگری جبران خواهد کرد.
خَفَّفَ اللَّهُ عَلَيْهِ حِسَابَهُ
تشبیه لطیفی در سخن پیامبر وجود دارد. حقوق و تکالیف تعریف شده و قانونی در رابطه میان کارفرما و نیروی کار وجود دارد که باید طرفین آن را رعایت کنند. از جمله آنها این است که نیروی کار در قبال حقوقی که دریافت می کند، متعهد می شود تا تعداد ساعات معینی را به میزان قابل قبولی کار کند. اما پیامبر می فرماید در اینجا کارفرما با عدل برخورد نکند بلکه با احسان برخورد نماید و بخشی از حق خود را ببخشد به امید اینکه در روز حساب اعمال نیز خداوند به عدل با وی برخورد نکند بلکه با احسان و گذشت برخورد نماید.
اگر انسان سختی حساب قیامت را لحظه ایی خوب تصور کند به این معامله با خدا رضایت می دهد که خداوندا من از حقم گذشتم، به حرمت ماه رمضان بر زیر دستم آسان گرفتم تو نیز بر من آسان بگیر.
خداوند در آیات فراوانی وضعیت انسان ها را در روز حساب ترسیم می کند از جمله « سختی روز قیامت طوری است که انسان از برادرش، مادرش، پدرش، همسرش و فرزندانش می گریزد. در آن روز هر کس گرفتار کار خویش است. » اگر انسان در آیات الهی قدری تامل کند و تصور سختی های آن روز را نماید، به نیروی کار خود تخفیف می دهد. انسان باید آسان گیرد تا برایش آسان گرفته شود.
مَنْ كَفَّ فِيهِ شَرَّهُ
کلمه شر باعث شده است که برخی در توضیح این فقره چنین برداشت کنند که اگر کسی آزارش به ديگران نرسد، روز قیامت نیز خداوند بر او خشم نمی گیرد.آنان بر این اساس متن این فقره را توضیح دادند. اما به نظر می رسد که این سخن درست نباشد. منظور از غضب و خشم خداوند این است که وقتی انسان اصولی را زیر پا گذارد مستحق عذاب الهی می شود. مجازات پروردگار و عذاب انسان گناهکار که کاملا بر پایه عدل الهی است را به غضب و خشم خداوند تعبیر می کنند. در این مجازات، انسان گناهکار اذیت می شود. مشابه همین نیز در روابط اجتماعی متصور است. انسانی به دیگری بدی کرده است مثلا تهمت زده است، غیبت کرده است، سرّی را فاش کرده است و خانواده ایی را به مشکل انداخته است. این رفتارها معمولا برانگیزاننده خشم و غضب می شود و در این مواقع مجازات آن فرد تهمت زننده و .. موجب می شود تا به وی آسیب رسد و اگر افراد نفس خود را مهار نکنند ممکن است آنان نیز حدود را مراعات نکنند و آسیبی خارج از چارچوب شرعی قانونی نیز به طرف مقابل وارد کنند. این مجازات ها به دلیل اینکه به فرد خاطی آسیب می رساند تعبیر شر شده است. حضرت پیامبر(ص) می فرماید که در این موارد نفس خود را نگه دار، خشم خود را فرو ده و غضبناک مشو، امید است که در هنگامی که خداوند به حساب اعمال رسیدگی می کند، نسبت به اعمالی که مرتکب شده ایم و مستحق مجازات الهی است نیز قلم عفو کشد.
وَ مَنْ أَكْرَمَ فِيهِ يَتِيماً
یکی از مشکلاتی که جوامع همواره با آن روبرو بوده اند، کودکانی است که پدر خویش را از دست داده اند. حوادثی مانند جنگ و بیماری و .. موجب می شد تا زنانی بیوه و بچه هایی نیز یتیم و بی پدر شوند. فقدان پدر موجب مشکلات متعددی در خانواده می شد. آنان در مخارج خانواده و اداره زندگی دچار مشکل می شدند. نبود پدر می توانست موجب کمبود عاطفی فرزندان شود. همچنین فقدان پدر موجب می شد که بچه ها و کلاً خانواده احساس ضعف و بی پشتوانه بودن کنند و در مواردی مورد ظلم و ستم واقع شوند. بنابراین ابعاد این مسئله گسترده بوده، می توانست موجب مشکلاتی برای جامعه ایجاد کند. بر این اساس در تعالیم دینی به رسیدگی به یتمان از جهت مالی، عاطفی توجه زیادی شده است تا آنان احساس کمبود مالی و عاطفی نکنند. پیامبردر روایتی فرمودند: « هر كس يتيمى را سرپرستى كند، تا آن كه بى نياز گردد، خداوند عزوجل بهشت را بر او واجب مى گرداند، همان گونه كه هر كس مال يتيم را بخورد آتش بر او واجب مى شود» در این خطبه نیز پیامبر(ص) بر گرامی داشتن و احترام آنان دست می گذارد.
با توضیحی که گذشت نباید فکر کنیم که این سخن فقط در مورد یتیم جریان دارد. متاسفانه آمار زنان سرپرست خانوار نشان می دهد که در جامعه امروز زنان زیادی هستند که بار زندگی را به تنهایی به دوش می کشند. این امر یا به جهت فوت همسر یا از کارافتادگی وی و یا طلاق می باشد. تحت این شرایط در مواردی زمینه های آسیب های یادشده نیز وجود دارد. گرچه ممکن است این بچه ها فاقد پدر نباشند اما آنان به لحاظ عاطفی یتیمند. همچنین آمار کودکان خیابانی، دختران فراری نیز حقیقتی تلخ را برایمان آشکار می کند که گرچه آنان به ظاهر یتیم نیستد ولی شاید به لحاظ موقعیت بدتر از شرایط افراد یتیم باشند؛ از این رو توجهی ویژه می طلبند.
وَ مَنْ وَصَلَ فِيهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فِيهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ مَنْ تَطَوَّعَ فِيهِ بِصَلَاةٍ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ أَدَّى فِيهِ فَرْضاً كَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَدَّى سَبْعِينَ فَرِيضَةً فِيمَا سِوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ.
هركس در اين ماه صله رحم كند و با خويشان بپيوندد، خدا او را در قيامت به رحمت خود واصل گرداند و هركس در اين ماه رابطه اش را با خويشان خود قطع كند،خداوند در قيامت رحمت خود را از او دريغ نمايد.
هركس در اين ماه نماز مستحبي بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و كسي كه نماز واجبي بجا آورد، خداوند ثواب هفتاد نماز واجب در ماههاي ديگر را به او عطا كند.
مَنْ وَصَلَ فِيهِ رَحِمَهُ
رَحِم جایگاه جنین در شکم مادر است. از این جهت تعبیر « صله رحم» اصطلاحا پیوند خوردن به تمام خویشاوندان به خاطر اینکه از رحم واحدی به وجود آمدند، اطلاق می شود.
در قرآن کریم بر اهمیت صله رحم و ترک آن تاکید نموده است. در سوره بقره آیه 27 قطع رحم را از خصوصیات فاسقان بیان کرده است. و در سوره محمد آیه 22، قطع رحم را از ویژگی کسانی که از رحمت خداوند بدورند بیان می کند.
صله رحم صرف نظر از جهات اخروی، اثرات خوب دنیوی نیز دارد. صله رحم به بهبود روابط خانوادگی کمک می کند. صله رحم موجب تقویت حس همبستگی فامیلی می شود. افراد احساس ریشه داشتن وپشت گرمی می کنند. صله رحم موجب خبر گرفتن از همدیگر و احیانا به کمک هم رسیدن در مواقع اضطراری می شود. بنابراین صله رحم آثار مثبت اجتماعی فراوانی در جامعه دارد. در صله رحم ها متوجه گرفتاری دیگران و مشکلات دیگران می شویم. احیانا حرکت جمعی برای حل آن مشکلات انجام می شود.شاید به همین دلیل باشد رسول الله فرمودند: حتی با جرعه آبی نیز صله رحم کن « صل رحمک و لو بشربه ماء»
با توجه به آثار شگرفی که صله رحم دارد برای آن ثواب بسیاری بیان شده است. که در اینجا به یک مورد آن اشاره می شود. در روایت است که: هيچ قدمى در نزد خداى تعالى محبوبتر نيست از دو قدم: يكى، گامى كه براى پر كردن جاى خالى در صفوف مسلمين مؤمن برداشته شود و دوم، گاهى كه جهت صله رحمى برداشته شود كه او قطع رحم كرده باشد «ما من خطوة احب الى الله من خطوتين؛ خطوة يسدبها المؤ من صفا فى سبیل الله و خطوة الى ذى رحم قاطع» ( وسائل الشیعه، ج 7، ب 29، ص 75 )
از دیدگاه اقتصادی نیز صله رحم موجب تقویت سرمایه اجتماعی و افزایش اعتماد اجتماعی می گردد. اینکه در روایات آمده است که صله رحم موجب افزایش روزی می شود زیرا گسترش ارتباطات فامیلی و تقویت پیوند یادشده در حد روابط ساده باقی نمی ماند. افراد ثروتمند به فقیران کمک می کنند و موجب افزایش روزی آنها می شوند. در این ارتباطات تجارب رد و بدل می شود، گره گشایی ها صورت می گیرد، احیانا شراکت های مالی صورت می گیرد و... که همه موجب افزایش روزی می گردد.
نکته جالب در تشبیهی است که پیامبر بکار برده است. کسی که در این ماه صله رحم کند. صله از ماده وصل به معنای پیوستن است که در اینجا ارتباط داشتن با بستگان به صله رحم تعبیر می شود در قیامت به رحمت خدا پیوسته می شود. و مورد رحمت الهی قرار می گیرد. و کسی که از رحمش می برد خداوند نیز در قیامت رحمتش را از او می برد.
مَنْ تَطَوَّعَ فِيهِ
بالاترين عبادت در اسلام، نماز است. هيچ عبادتى به اندازه نماز، موجب تقرب به ذات اقدس الهى نيست. اولين چيزى كه روز قيامت، در مورد آن از انسان پرسیده می شود، نماز است. نماز پايه و اساس دين است و همانند نهرى جارى، شبانه روز پنج بار، موجب شستشوى انسان از گناهان مى گردد، به شرط اینکه انسان در بند همان ظواهر متوقف نشود و سعی کند از پوسته به درون نفوذ کند. بر این اساس پیامبر اکرم می فرماید کسی که در این ماه نماز مستحبی بخواند خداوند بر خود لازم میداند که آتش جهنم را از او دور کند. و کسی که نماز واجب خود را می خواند ثواب هفتاد نماز واجب در این ماه های دیگر را دارد. به راستی ماه رمضان، ماه پر خیر و برکتی است.
وَ مَنْ أَكْثَرَ فِيهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَيَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِيزَانَهُ يَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِينُ وَ مَنْ تَلَا فِيهِ آيَةً مِنَ الْقُرْآنِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ.
هركس در اين ماه بسيار بر من صلوات فرستد، خداوند كفه سبك اعمال او را سنگين گرداند.
وهركس كه در اين ماه يك آيه از قرآن تلاوت كند، ثواب كسي را دارد كه در ماههاي ديگر قرآن را ختم كرده باشد.
مَنْ أَكْثَرَ فِيهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَيَّ :
صلوات بر پیامبر مورد تاکید قرآن کریم است. خداوند می فرماید « خداوند و فرشتگان بر پیامبر درود می فرستند. ای کسانی که ایمان آورده اید بر او درود فرستید و تسلیم فرمانش باشید»
جایگاه رفیع پیامبر موجب شده است که خداوند و فرشتگان الهی پیوسته بر او درود فرستند. لذا از مومنان نیز خواسته شده است چنین کنند. به واقع خداوند از آنجا که می بیند چنین پیامبری دارد که به بهترین وجه ممکن پیام او را بر جهانیان خوانده است، بر او رحمت و درود می فرستد و فرشتگان نیز که تلاش پیامبر را در انجام رسالت جهانی اش مشاهده کرده اند، برای او طلب رحمت از خداوند متعال می کنند. خداوند و فرشتگان که از انجام وظیفه الهی توسط پیامبر به وجد آمده بر او درود می فرستند، به پیروان پیامبر نیز خطاب می کنند که شما نیز بر او درود فرستاده از خدای متعال برایش رحمت بخواهید. و البته صلوات مومنان بر پیامبر در حقیقت تشکر و قدردانی از وی است. زیرا که کسی که مخلوق را شکر نکند، شکرگذار خالق هستی بخش نیز نخواهد بود. زیرا مومنان به دست پیامبر هدایت یافته اند و به رسم ادب باید از آن پیامبر رحمت شاکر باشند و از خدای متعال برایش طلب رحمت و بالایی درجات بخواهند. گرچه طبیعی است که پیامبر به حکم اخلاق پسندیده و عظیمی که دارد این نیکی پیروانش را بی پاسخ نخواهد گذارد و به حکم « هر گاه برای شما هدیه ایی آوردند پس به بهتر از آن یا مانند آن پاسخ دهید» عمل خواهد کرد.
شاید از این جهت باشد که در روایات برای صلوات آثار معنوی فراوانی بیان شده است که از آن جمله است، روایتی از امام رضا(ع) که می فرماید « هر كس توانايى نداشته باشد كه كفاره گناهان خود را بدهد، پس بايد بر محمد و آل او زياد صلوات بفرستد؛ به درستى كه صلوات گناهان را به تمام معنا از بين مى برد»
نکته لطیف در کلام رسول خدا این است که میان شرط و جزاء در سخن وی رابطه وجود دارد. با ازدیاد صلوات و قدردانی از کار پیامبر و خیری که از ناحیه وی به مومنان رسیده است، بر حسنات پیامبر افزوده شده، درجه وی بالاتر از گذشته خواهد شد و در نتیجه در روز قیامت که کفه اعمال انسان در ترازوی الهی، سبک است، صلوات این کفه را سنگین می کند و انسان را از هلاکت نجات می دهد.
اما باید توجه داشت که این به شرطی است که حقیقتا انسان قدردان نعمت ایمان خود باشد. و این قدردانی در اعمال و رفتار او نمایان شود و الا صرف زبان بدون توجه به لوازم آن چقدر اثر دارد؟ شاید به همین دلیل باشد که در این آیه پس از امر به صلوات، خداوند از مومنان می خواهد که تسلیم پیامبر رحمت باشند.
وَ مَنْ تَلَا فِيهِ آيَةً مِنَ الْقُرْآنِ :
پیش از این در فقرات گذشته در اهمیت تلاوت قرآن کریم سخن گفته شد. پیامبر ثواب قرائت قرآن در این ماه شریف را چنان بیان می کند که هرکس آن را انجام ندهد فوز عظیمی را از دست داده است وی می فرماید ثواب خواند یک آیه در این ماه با ختم کل قران در ماه های دیگر برابری می کند. به راستی خداوند چقدر در این ماه برای شکار بندگانش طعمه گذارده است.
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِي هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُغَلِّقَهَا عَنْكُمْ وَ أَبْوَابَ النِّيرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُفَتِّحَهَا عَلَيْكُمْ وَالشَّيَاطِينَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُسَلِّطَهَا عَلَيْكُمْ.
اي مردم! درهاي بهشت در اين ماه گشوده است، از پروردگار خود بخواهيد كه آنها را بر روي شما نبندد. و درهاي جهنم در اين ماه بسته است، از خدا بخواهيد كه آنها را بر روي شما نگشايد. شياطين در اين ماه در غل و زنجيرند. از خدا بخواهيد كه آنها را بر شما مسلط نگرداند.
إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِي هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ :
چنانچه قبلا بیان شد ماه رمضان ماه رحمت و برکت است در این ماه برای انجام کارهای کوچک قواب های بزرگ می دهند خوابش عبادت است. نفس کشیدن آن ثواب دارد و... همه چیز برای اینکه انسان به جبران بپردازدو توبه کند، فراهم است. لذا پیامبر تعبیر می کند که درهای بهشت بازند و درهای جهنم بسته اند. خداوند در اين ماه به بهانه هاى مختلف، بندگانش را مى آمرزد. از سوی دیگر به دلیل گرسنگی و تشنگی، قوای جسمی انسان نیز تحلیل می رود و از انجام برخی گناهانی که با اعضاء و جوارح انجام می شود، دوری می جوید. لذا زمینه گناه نیز کمتر می شود که پیامبر از آن به در غل و زنجیر بودن شیاطین تعبیر کرده است. به هر حال حضرت می خواهد بفرماید همه چیز برای خوب شدن فراهم است فقط باید بخواهیم.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فَقُمْتُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ؟ فَقَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ.
علي عليه السلام مي فرمايد: در اين حال از جا برخاسته و عرض كردم، اي پيامبر خدا! برترين اعمال در اين ماه چيست؟ حضرت فرمود: اي ابا الحسن! برترين اعمال در اين ماه پرهيز از محرمات است.
پیامبر اکرم در پاسخ به پرسش امیرالمومنین، ورع از محرمات الهی را برترین کارها در این ماه شریف ذکر می کند. ورع به معنای خودداری از انجام گناه است. طریحی معتقد است که گرچه معنای اصلی ورع همان خودداری از ارتکاب گناه است اما در لغت به معنای مطلق خودداری است هر چند از گناه نباشد.( فخرالدین الطریحی، مجمع البحرین، ج4، ص 401، المکتبه المرتضویه) بنابراین رسول الله بالاترین عمل را عدم ارتکاب گناه در این ماه ذکر می کند. شاید به این دلیل باشد که چه بسا برخی از عبادات در اثر گناه از نامه عمل انسان پاك و محو شود. مانند خرمنی که از درو محصولی که یک سال کشاورز برای آن کار کرده است اما یک آتش کوچک می تواند تمامی خرمن را نابود کند،انسان نیز با مواظبت، تلاش و انجام اعمال صالح، ثوابی را جمع می کند که گاه با گناهی آن را از بین می برد.
برخی از منابع:
۱. سيد عبدالحسين دستغيب، خطبه شعبانيه (در ضمن كتاب سيدالشهدا ) چاپ سوم، كتابخانه مسجد جامع عتيق شيراز
۲. محمدتقي ناطقي، ره توشه دو جهان (شرح خطبه شعبانيه )، سايه، تهران، اول، ۱۳۷۹
۳. سيد محمدعلي جزائري (آل غفور)، شرح خطبه شعبانيه پيامبر اكرم (ص)،
۴. محمود جوهري، شرح واره ايي بر خطبه شعبانيه، گلستان قرآن، ش ۴۵ و ۴۷

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم