توشة چهاردهم: انواع نعمتهای خدا در خردسالی و بزرگسالی
بار خدایا، آنگاه که خردسال بودم مرا در نعمتها و احسانت پروردی!
و آنگاه که بزرگسال شدم نامم را پر آوازه ساختی!
ای آنکه مرا در دنیا با احسان و فزون بخشی و نعمتهایت پروردی، و در آخرت به عفو و کرمت بشارت دادی؛
شناخت من، ای سرورم، مرا به کویت هدایت کرد
و علاقمندیم به تو شفیعم به درگاهت میباشد.
من برای راهنماییم به راهنماییت باورمندم.
و برای شفاعتم به شفاعتتت یقین دارم.
«الهی ربیتنی فی نعمک و احسانک صغیراً... و ساکن من شفیعی الی شفاعتک»
خداوند کرمگستر در هرمرحله از زندگی انسان متناسب با نیازهای متفاوت عنایتهای نوین به بندگان خویش دارد؛ هنوز به دنیا نیامده پستان مادر را سرشار از شیر میکند با مواد مورد نیاز نوزاد که هیچ چیز جایگزین آن نمیگردد. به گفته شاعر:
غم روزی مخور بر هم مزن اوراق دفتر را
|
|
دوروزی پیش ایزد پر کند پستان مادر را
|
و مهر مادر را برمیانگیزد تا از خواب و خوراک خود بکاهد و بیهیچ منت و با کمال اشتیاق در خدمت فرزند باشد. دستش بگیرد و پا به پا ببرد تا شیوه راه رفتش بیاموزد و یک حرف و دحرف برزبانش نهد تا دهانش را به سخن گفتن بگشاید. و به پدر انگیزه میدهد تا شبانه روز برای تأمین غذا و دیگر نیازمندیش کوشش کند و این نیست جز عنایت او که «هرکس که دندان دهد نان دهد».
و چون نوجوان و جوان گردید غرایز در او بیدار می:ند تا همسریابی کند و خانواده تشکیل دهد. و چون پا به سال گذاشت به دنبال جایگاه و موقعیت اجتماعی میگردد. و آرزو میکند که نامش همهجا بر سر زبانها باشد. و د راین سر صعود و نردبان تکامل تا بدانجا میرود که دیگر دنیا و آنچه در آن است برایش کم و کوچک است و جاودانگی را میجوید و به چیزی کمتر ا زبهشت راضی نمیشوند. و سالکان الیالله و راهیان دیار دوست بلند پروازند و به اندک رضایت نمیدهند و حتی بهشت را نیز کوچک میشمارند و از محبوب جز محبوب نمیخواهند.
خواجه عبدالله در تفسیر عرفانی کریمة شریفه: «ربّ لا تذرنی فرداً و انت خیر الوارثین[1]» نویسد:
زکریّا گفت: خدایا مرا تنها و بیفرزند مگذار و تو بهترین وارثانی، خداوند فرمود: ماندای او را اجابت کردیم و یحیی را بدو دادیم و همسر او را زینده کردیم، چون آنها در کارهای نیک شتابان و ما را فروتنان و فرمان پذیران بودند.
خداوند بندگان را نواخت تا بشناختند، توفیق داد تا پرستیدند، تلقین کرد تا بخواستند، دل آنها را معدن نور کرد تا دوست داشتند. خدایی که بیرشوت دوست دارد؛ بیمنت عطا دهد؛ بیوسیلت گرامی دارد، هرکه نیاز بدو برد توانگرش گرداند، هرکه بدو نازکند عزیز دارد؛ اگر سالها بنده گناه کند و گوید: خدایا، توبه کردم! گوید: پذیرفتم[2].