مشروح سخنرانی دکتر حمید رضا جلائی پور در مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت حضار گرامی اعیاد گذشته و حال را تبریک عرض می کنم موضوع صحبت من راجع به آسیب های اجتماعی در جامعه ایران است. بحث من در سه بخش ارائه می شود یکی مقدمه است؛ در قسمت دوم به توصیف آسیب های اجتماعی جامعه ایران می پردازیم که چند آسیب را خدمت شما توضیح می دهم و در بحث آخرم به تحلیل چرایی آسیب ها می پردازم.
در مقدمه باید عرض کنم که در مطالعه جامعه ایران به طور عمومی اگر برداشت های کلان از جامعه داشته باشیم از زوایای مختلفی در جامعه شناسی مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. من پاره ای از این عناوین را می خواهم بگویم و به خاطر اینکه تمرکزم روی آسیب ها می رود بیشتر بعد منفی جامعه را مورد توجه قرار می دهم و لذا این مشکل پیش می آید که همه فکر می کنند جامعه ایران فقط مشکلات دارد. یکی از این عناوینی که درباره جامعه ایران راجع به آن می توان صحبت کرد، عناصری است که نظم و تداوم یک جامعه را تأمین می کند، عناصری که پیوند بین آدم ها را برقرار می کند فراتر از اعضای خانواده و محل و قوم و خویشی و هم ولایتی؛ یعنی آن چیزی که می تواند هشتاد میلیون انسان را به هم پیوند بدهد. در جامعه شناسی به این عناصر می گویند نهادهای اصلی جامعه و نظام اجتماعی از هماهنگی یا ناهماهنگی بین این نهادها تشکیل شده است. این یک زاویه ورود به جامعه ایران است که هم می توان توانایی های جامعه و هم تهدیداتی را که جامعه ما با آن روبرو است بحث کرد. دوستان می دانند امروزه بخشی از جامعه ما با همدیگر پیوند ندارند. بحث دیگری که در جامعه شناسی درباره جامعه ایران می توان ارائه داد، شکاف هایی است که افراد جامعه را از هم جدا می کند همه جوامع در دنیا فرقی نمی کند شرقی، غربی، صنعتی، غیر صنعتی، جوامع در حال توسعه، جوامع توسعه یافته و... همه با شکاف هایی روبرو هستند جامعه ما هم شکاف هایی دارد؛ کسانی خیلی پول دارند کسانی که خیلی فقیرند، شکاف قومی، شکاف طبقاتی و ...، از این زاویه هم می شود وارد بحث شد که من وارد نمی شود. بحث دیگری که در کلان جامعه ایران می شود وارد شد، مساله حرکت های اجتماعی است، یعنی یک عده ای پیدا می شوند، می گویند این فاصله طبقاتی نباید باشد؛ که ما در جامعه شناسی به آن جنبش های اجتماعی می گوییم، جنبش های اجتماعی لابلای این شکاف ها شکل می گیرد و عده ای دوست دارند این شکاف ها را پر کنند لذا از این زاویه هم می شود وارد جامعه ایران شد. برخلاف تصور عده ای که بسیاری از مسائل جامعه را امنیتی بررسی می کنند، اتفاقا جنبش های اجتماعی علامت توانایی جوامع است و از این نظر جامعه ما نسبت به جوامع همسایه بهتر است که البته موضوع بحث من نیست.
یکی از بحث های کلان جامعه که اعضای جامعه از آنها رنج می برند و به نگرانی های عمومی منجر می شود همین مساله آسیب های اجتماعی است و ما می خواهیم درمورد آن بحث کنیم.
در این مقدمه قبل از اینکه وارد بحث بشویم، مشکلات مطالعه و بررسی آسیب های اجتماعی در ایران را مطرح کنم. اولین مشکل این است که داده های دست اول در دسترس نیست. مثلا شما بخواهید راجع به اعتیاد که یکی از آسیب های اجتماعی است مطالعه کنید دقیقا معلوم نیست چند نفر معتاد هستند اختلاف صدهزار تا اشکال ندارد ولی مثلا گفته می شود بین دو تا چهار میلیون نفر معتاد وجود دارد یک اشکال این است که داده های رسمی موجود نیست بعد مشکل پیش می آید وقتی می خواهی آسیب ها را مطالعه کنی باید داده های اولیه داشته باشی. دانشجوها که نمی توانند آمار بگیرند، سازمان های رسمی باید این داده ها را در اختیار بگذارند تا محققین بتوانند روی اینها کار کنند. فقط خبری بدهم که مقداری وضع در دوران اعتدال آقای روحانی بهتر شده است یعنی الان مقداری راحت تر می توان داده ها را به دست بیاوری؛ دوره قبل اصلا داده ها کتمان می شد. بنابراین مشکل اول مساله داده ها است. مشکل دیگر در مورد مطالعات اجتماعی در ایران، این است که مطالعات جدی در این باره تشویق نمی شود. اگر استادی خواست در یک دانشگاه معتبر در مورد این مسائل کار کند با مشکلاتی روبرو می شود بنابراین شما نیروهای خوب کشور را نمی توانی متمرکز کنی که بر روی آسیب های اجتماعی کار کنند. این درست مثل بیماری آدم ها است، خوب جامعه هم بیماری دارد باید اینها را شناسائی و تعدیل کرد. بحث های حاشیه ای باعث می شود جایی که باید روی آن تمرکز شود گم شود، آسیب های اجتماعی در ایران خیلی از مردم را رنج می دهد و مسأله مهمی است این در حالی است که ما کشوری هستیم که پول و نفت داریم، برای درمان آسیبهای اجتماعی توانایی داریم ولی به جای این که در محیط های دانشگاهی شناخت آسیب های اجتماعی تشویق شود، دعوای زرگری راه انداختند. فی المثل من جامعه شناس می خواهم بررسی کنم که چرا اینقدر معتاد وجود دارد و چرا در ایران بیش از ده میلیون نفر قرص کدئین مصرف می کنند، به جای اینکه تشویق بشود می گویند این جامعه شناسی غربی است اصلا ما یک جامعه شناسی خوب و اصیل باید داشته باشیم. ما را می برند در دعوای زرگری و مشغول می کنند در صورتی که حرف این است که هر کسی هر نوع جامعه شناسی می داند بیاید این آسیب های اجتماعی را مطالعه کند تا بعد بشود درمان کرد درد روی زمین مانده، یک عده بحث می کنند که « غربی ها اشتباه می کنند شرقی ها چه می گویند» ما در هشت سال گذشته خیلی تلاش کردیم دانشکده علوم اجتماعی تهران را وقف مطالعه آسیب های اجتماعی کنیم نگذاشتند. آسیب های اجتماعی را تا شناسایی نکنی نمی توانی درمان کنی با این مقدمه می خواهم بگویم ما دستمان خالی است و باید وارد کار بشویم؛ در مورد آسیب های اجتماعی چند تا دانشگاه باید برای بیش از ده پانزده سال کار کنند تا به تدریج ما بتوانیم خوب شناسایی کنیم.
در قسمت دوم صحبت به بحث توصیف آسیب های اجتماعی در ایران بپردازیم. ما چندین مشکل در ایران داریم که اولین آنها ضعف مراعات قواعد اخلاقی در روابطی است که مردم با همدیگر دارند. هم روابطی که با بالا دارند یعنی روابط عمودی و هم روابطی که با خانواده، فامیل و آشناها دارند. در هر دو قواعد اخلاقی رعایت نمی شود؛ علامت مهم جامعه شناسی آن هم رشد فزاینده بی اعتمادی است. تحقیقات میدانی که ما در دست داریم 78 درصد مردم به هم اعتماد نمی کنند که خیلی بالا است و این بی اعتمادی فقط نسبت به دولت نیست مثلا کاسب زرنگ کاسبی است که بتواند اصلا مالیات ندهد در صورتی که شما می دانید در کشوری که دولت آن با پول مردم اداره می شود کسی که مالیات ندهد عین یک دزد است، بعد عین این بی اعتمادی بین اعضای خانواده و مردم است. تا آنجا که تحقیقات ما نشان می دهد این بی اعتمادی بین خانم ها خیلی بیشتر است؛ آنها بطور کلی سوء ظن دارند و در ایران خیلی گسترده شده است. می دانید جوامعی که مبتنی بر بی اعتمادی است اداره اش خیلی مشکل است و اگرچه وضع مردم هم خوب باشد زندگی کردن با اعصاب خوردی همراه است؛ دقت کنید در شهرهای بزرگ هیچ کس نمی خندد. من معتقدم قبل از انقلاب بی اعتمادی بین مردم و حکومت بود ولی بین خود مردم اعتماد خیلی بالا بود حالا چه شده است که در بین مردم رواج پیدا کرده است باید مورد بحث قرار گیرد.
آسیب دوم درصد زیاد فقرا است. آقای راغفر که بیست سال در اقتصاد کار می کند می گوید بیست و پنج میلیون فقیر داریم ولی من معتقدم ده میلیون فقیر مضطر داریم آن بیست و پنج میلیون فقر نسبی دارند مثلا بچه اش را نمی تواند دانشگاه آزاد بفرستد ولی ما کسانی داریم که در مسائل اولیه زندگی شان با مشکل روبرو هستند مثلا در غذا و درمان مشکل دارند. از دو جهت این آسیب خیلی اهمیت دارد یکی تعداد زیاد این مقدار است، بچه های اینها دنیای شیشه ای را می بینند آه می کشند، و دوم این ده میلیون خیلی در معرض جرم و جنایت و فحشا هستند. مثلا ما تحقیقی در دانشگاه تهران داشتیم که زنان ویژه در تهران چه کسانی هستند آنها که در خیابان ها می ایستند؛ جالب بود 40 درصد اینها ریشه اش فقر بود خیلی رقم بالایی است ما تا این حد فکر نمی کردیم.
محور سوم رشد فزاینده اعتیاد است همه جوامع جدید با اعتیاد روبرو هستند اما در ایران بسیار زیاد است. ترکیه دویست هزار معتاد دارد و نیروی انتظامی می گوید که ما یک میلیون و دویست هزار نفر معتاد حرفه ای داریم ولی ما بررسی کردیم حدود سه میلیون و هفتصد هزار نفر داریم. مقامات رسمی می گویند که این تعداد کسانی هستند که در هفته یک بار می کشند ولی می دانید اگر درهفته یک دفعه بکشد معتاد است لذا برای جمع بین این دو باید گفت که بین یک میلیون و دویست هزار معتاد حرفه ای و سه میلیون و هفتصد هزار نفر کسانی که با اعتیاد روبرود هستند و در خانواده هر یک از اینها با پنج نفر حداقل روبرو هستند بنابراین حدود پانزده میلیون نفر درگیر این ماجرا هستند. اعتیاد مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی برای اعضای جامعه بوجود می آورد و از همه مهمتر برای مادران و دختران ضررش بیشتر است. یکی دیگر از مشکلات اعتیاد که کسی صدای آن را در نمی آورد این است که اعتیاد در ایران از زمان قدیم به صورت تریاک رایج بوده است ولی الان ما تغییر الگوی مصرف از مواد طبیعی به شیمیایی داریم که خیلی مخرب تر است ولی آبرومندتر است. آدم ها یک قرص را در جیب خود می گذارند و نیروی انتظامی هم وقتی گرفت می گویند قرص است مثل قرص آسپرین. من برای بررسی یکبار بهشت زهرا رفتم و آن آقا توضیح می داد وقتی به بدن شخص معتاد به مواد شیمایی فشار می آورد معلوم بود که این بدن ها از داخل تهی شده است ولی تا زنده هستند اصلا نمایان نیست و گفته می شود که حدود ششصد هزار نفر در ایران از مواد شیمیایی استفاده می کنند که خیلی آمار بالایی است و معنای این عمل از لحاظ جامعه شناسی خودکشی جمعی است. تمام کسانی که داروهای شیمیایی افیونی مصرف می کنند می دانند زود می میرند ولی با این حال استفاده می کنند.
من بررسی کردم بین جوان های ایران سه رقم فرار داریم؛ نوع اول بعضی اسمش را مهاجرت می گذارند ولی من اسمش را فرار آبرومندانه می گذارم. آنهایی که دستشان به جایی می رسد مدرک خوب می گیرند، بورسیه می گیرند یا ویزا می گیرند و به کشورهای دیگر می روند که آمارش سالی صد و پنجاه هزار نفر هستند این مطلب را وزیر علوم ما در مجلس گفت خیلی آمار بالایی است چون این همه خانواده ها زحمت می کشند بچه های آنها درس بخوانند؛ یک عده تا دیپلم می روند، یک عده تا لیسانس، یک عده تا فوق لیسانس، از اینها یک عده ای نخبه می شوند و از بین این نخبه ها گل های آنها از لحاظ تکنیکی مهاجرت می کنند. اخیرا به استرالیا می روند و کشور ما در این صورت ضرر می کند چون توسعه دیگر نفتی و پولی نیست توسعه مغز می خواهد، آدم می خواهد. یک فرار دیگر هم در طبقه متوسط و متوسط به بالا فرار به بی خیالی و پناه بردن به سبک های زندگی غافلانه است؛ من جوان هایی سراغ دارم که یک لحظه موزیک هایی را که در گوششان است بیرون نمی آورند اینها اصلا نمی توانند آرام بنشینند فقط به دنبال لذت های موقتی هستند و هزینه های فراونی در این مسیر انجام می دهند. فرار سوم این است که عده ای نمی توانند این کارها را بکنند. آن خوشی ها را می خواهند ولی پولش را ندارند و لذا به اعتیاد رو می آورند. کشور ما با اینچنین فرارهایی روبرو شده است و من اسم اینها را می گذارم جنبش سرد. جنبش گرم این است که مردم اعتراض می کنند چیزی می خواهند جنبش سرد یعنی همین که جوان ها خودشان را نابود می کنند.
محور چهارم بیکاری است که مقوله اقتصادی و خیلی مهم است. تعداد زیاد است مقامات رسمی تعداد را سه میلیون اعلام می کنند بعد همین آقای راغفر می گوید این سه میلیون یعنی سه میلیونی که آماده به کار هستند و هفته ای یک ساعت هم کار نمی کنند و لذا خیلی اصلا کار نمی کنند ولی چون می روند نان می گیرند می گویند اینها کار می کنند ضمن اینکه بیکاری پنهان داریم بچه هایی که در دانشگاه هستند.
اگر بخواهند آمار واقعی را بگوییم می شود پنج میلیون ضمن اینکه یک بیکاری پنهان هم داریم؛ بچه هایی که در دانشگاه ها هستند یک لشگر تحصیل کرده های بیکار داریم. تا دیروز می گفتند شخص بی عرضه است کار ندارد ولی امروز شخص فوق لیسانس دارد، دکترا دارد بعد می بینی که بیکار است این بحران است، بیکاری در طبقه سوم به فقر و جرم می خورد ولی در طبقه متوسط شخص زحمت کشیده است بچه اش لیسانس گرفته است دکترا گرفته است این مسأله در خانواده ها التهاب ایجاد می کند. پدر دائم نگاه به این بچه می کند هر کسی متلکی به این بچه می گوید پدر از این بچه انتظار دارد. ای کاش اجازه می دادند یک کار میدانی انجام می دادیم تا ببینیم تعداد این گونه بیکارها در خانواده ها چقدر است.
یکی از علل ازدواج سفید در ایران همین مساله بیکاری است. ازدواج سفید یعنی زن و مرد با هم ازدواج می کنند ولی در شناسنامه خود وارد نمی کنند و ثبت نمی کنند لذا به این ازدواج سفید می گویند در فرهنگ ایران این کار وقیح است ولی دخترها هم این کار را می کنند من فکر می کنم به دلیل این است که خانه ها ناامن شده است.
محور پنجم که باید در سیاست بحث شود ولی بعد اجتماعی هم دارد فساد ساختاری در ایران است. فساد متعارف یعنی شما می روی بقالی، بقال هم مغازه را اجاره کرده است اجاره هم بالا است ترازویش را کم می زند فاکتور را زیاد می نویسد ما به این می گوییم فساد متعارف ولی یک موقع است که ترازوی شخص خراب است و کم می فروشد و شخص هم گمان می کند الکاسب حبیب الله و دیگر نمی داند که جنسی که به عنوان یک کیلو به مشتری داده است هشتصد گرم است فساد ساختاری یعنی رویه ها و سلسله مراتب ناعادلانه و مبتنی بر عدم صلاحیت ها است. این منابع در دست خودشان است آن موقع منابع را توزیع می کنند بعد تأسی می کنند به دین، به ایثار، به نهادهای انقلابی و این تبعیض ها پیش می آید. من نمونه ها را بگویم یکی همین سه هزار بورسیه است؛ هر بورسیه هم ششصد میلیون هزینه دارد. خانمی با معدل 12 فارغ التحصیل شده است و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس شده است؛ دانشگاهی که می خواهد استاد تربیت کند. توجه کنید این شخص چه می خواهد درس بدهد؛ می خواهد استاد تربیت کند نه اینکه خواندن و نوشتن یاد بدهد؛ ساختار خراب است. یا در مثلا نحوه واگذاری پروژه مسکن مهر، اینها هر محفلی که دوست داشتند می گفتند شما این پروژه را اجرا کن. این را می دادند به اشخاصی که هیچ تجربه ای در ساخت و ساز نداشتند بعد این را می داند به یک پیمانکار و بیست درصد سود می برند.
دوستان می دانند که من در مدرسه علوی درس خواندم رفیقی داشتیم که زیاد مذهبی نبود و هیچ وقت ریش نمی گذاشت من در دوره مهرورزی ایشان را دیدم که سازه های پل ها را می کشد مهندس سازه است ایشان را بعد از مدتی دیدم که ریش بسیار بزرگی گذاشته و تسبیح شاه مقصود در صورتی که من خانواده ایشان را می شناختم او در امریکا درس خوانده بود در اولین ملاقاتم بعد از چند سال به او گفتم که تو این طوری نبودی گفت حمید چی می گویی من شصت کارمند دارم اگر اینطوری نباشم که پروژه ها و حقوق این کارمندان را نمی شود داد یا مثلا کاری که اخیرا در تهران کردند یک سری مجوز بانک دادند شما فساد ساختاری را ببینید بعضی بانک ها چه کردند بدون اینکه اسم ببریم بانک زده اند خوب مردم هم پولهای خود را آنجا می گذارند در این شمال شهر تهران زمین ها را می خرند می فروشند زمین بازی می کنند پولی که باید صرف تولید شود وارد معامله زمین شده است من یادم است که آقای کرباسچی چند تا خانه به بعضی از کارمندهای خودش داد چه غوغایی به پا کردند این می شود فساد ساختاری پول دار شدن نه از طریق کار شرافتمندانه، این یک مشکل جامعه ایران است.
عنوان ششم حاشیه نشینی است. آقای دکتر پیران در دانشگاه علامه طباطبائی تعداد آسیب های اجتماعی را خیلی بالا ذکر می کند ولی من طبق شواهدی که پیدا کردم معتقدم ما شش میلیون جمعیت در ایران داریم که بخشی از آنها در گوشه های شهرها زندگی می کنند که این مناطق خدمات اولیه ندارد یعنی اولا خود این خانه ها قابل سکونت نیست، نیروی انتظامی نیست، آب ندارد، بهداشت ندارد، درمان ندارد، امنیت ندارد، محل زندگی سختی است که جرم خیز شده است خیلی از اینها در معرض آسیب های اجتماعی قرار دارند نمی دانیم حاشیه نشینی در حال بالا رفتن است یا مهارشدن.
محور بعدی رشد فزاینده ضرب و جرح و قتل و دزدی و جرم و جنایت است اخیرا گفته می شود که جنایت در حال کم شدن است ولی در مورد ضرب و جرح رشد فزاینده داریم سال 84 پرونده های قضایی 12 میلیون بوده است الان می گویند 14 میلیون است. مشکل خیلی نگران کننده در ضرب و جرح این است که در خانواده ها در حال اتفاق افتادن است. ضرب و جرح در بیرون می گوییم بین غریبه ها اتفاق افتاده است ولی الان در خانه ها رواج پیدا کرده است البته یک پدیده جدیدی هم اتفاق افتاده است قتل همیشه در ایران مردانه بوده ولی الان بین زنان هم رواج پیدا کرده است
محور هشتم تبعیض قومی در مناطق اهل سنت است تمام شاخص های مربوط به بیکاری و مربوط به توزیع امکانات در مناطق قومی بلوچستان ترکمن صحرا و کردستان بدتر است و بستر برای خیلی از مسائل می شود. این چیزی که در عراق اتفاق افتاد یک عده در ایران جشن گرفتند ولی خبر نداشتند که یک سوم اعراب اهل سنت هستند در عراق دائم می گویند داعش خشن است درست است ولی علائم نشان می دهد که بستر مناسبی در میان اهل سنت عراق بوجود آمد که به داعش راه دادند. شما می دانید منازلی در عراق است که هزاران سال با هم زندگی کردند اینها نقاط قدیمی تاریخی بشر بوده اینها به هم ریخت. تبعیض قومی، تبعیض مذهبی، همین کاری که با دراویش می شود و همین مشکلات مربوط به زن و مرد که خانم ها با سواد شدند توانایی پیدا کردند ولی محیط عمومی برای زنان ومردان نابرابر است؛ خوب مشکلات ایجاد می شود.
و بالاخره محور آخر که اسم کلی برای آن گذاشتم به عنوان آسیب های دیگر مثلا شما ببینید ده میلیون بی سواد داریم که دو و نیم میلیون نفر بچه زیر ده سال هستند. خوب رشد فزاینده طلاق داریم که متقاضی آن زنها هستند. تعداد رو به فزونی زنان سرپرست خانوار، یک پنجم مردم ایران با مشکلات روحی و روانی با اضطراب و افسردگی زندگی می کنند. خوشبختانه آمار خوبی در این بحث است کمتر از یک درصد آنها با مشکلات حادّ روانی روبرو هستند و از این نظر آمار ایران با بقیه جاهای دنیا برابر است ولی حجم مضطربین و افسرده ها بالاست. رشد کودکان بی سرپرست، آسیب های مربوط به بدن، افراد چاق در ایران در حال ازدیاد هستند گفته می شود کسانی که بیماری دیابت دارند در ایران از بقیه جاها بیشتر هستند سیگاری های ایران بیشتر از جوامع دیگر است خورندگان قرص مسکن در ایران بیشتر است و متأسفانه افزایش تن فروشی و سن آن هم دارد پائین می آید اینها عناوین آسیب های اجتماعی بود.
در قسمت سوم بحث وارد تحلیل شویم که چرا اینطور شده است. 35 سال پیش که انقلاب شد برای همین بود که این موارد کم بشود من یادم هست پای منابر که می رفتیم هر کدام از این مشکلات پیش می آمد بوسیله آن هزاران نفر را بسیج می کردند. حالا باید دید چه شده است که با وجود خواست انقلابیون آسیب های اجتماعی کم نشده.
در ملاحظات تحلیلی هشت نکته را می خواهم بگویم:
اولین اتفاقی که هنوز نیفتاده است و شاید یکی از علت هایی بالایی آسیب هاست این است که آسیب ها به رسمیت شناخته نمی شود درست مثل اینکه دوست ندارید ولی دکتر می روید می گوید شما زخم معده دارید یا خدای ناکرده سرطان دارید بیمار عاقل باید قبول کند بیمار است. اگر مراکز رسمی آمار آسیب ها را گزارش بدهند، که گفتم در دوران آقای روحانی وضع بهتر شده است مخصوصا وزارت بهداشت تمام داده های اولیه را می دهند آمار آسیب های مربوط به بدن در سطح عام را می دهند. همین روغن پالم را در همه چیز می زدند این روغن ارزان بوده رابطه ما با آمریکای لاتین خوب بوده است این روغنها شرائط ورودش به ایران فراهم شده بوده است درست مثل آلودگی هوای تهران که میدان هفتم تیر نوشته است آقا امروز هوا خطرناک است تا اگر کسی قلبش مشکل دارد بیرون نیاید حق مردم است که بدانند چقدر معتاد در جامعه است چقدر افسرده است ما باید بدانیم بچه ها ما کجا دارند می روند ما اگر به رسمیت بشناسیم به تفکیک استان ها به تفکیک لایه های طبقاتی بعد ببنیم چرا اینطور شده است واقعا چرا در شهر سمنان تمام آسیب ها پائین است و در فلان شهر بالاست خوب این علتی دارد آرزو به دل ما ماند که یک دانشجو برای تحقیق برود دو تا داده به او بدهند نمی دهند می گویند آقا اینها محرمانه است اینها مال مقامات است.
نکته اول، ما مثل انسان بیمار هستیم دو نحوه بیمار داریم انسان عاقل بیمار انسان الکی خوش بیمار جامعه ما بیماری دارد ولی مغز و اداره جامعه شوخی می کند به رسمیت نمی شناسد.
دوم از لحاظ تحلیلی همه جوامع جدید آسیب اجتماعی دارند مثلا فرض کنید شمال اروپا که خیلی خوب اداره می شود باز هم مشکل دارد ژاپن، کره، چین، ولی مشکل در جامعه ما این است که بعضی رشدشان فزاینده است لذا باید توجه کرد که چه شیرهایی باز است که جامعه را آسیب پذیر می کند
نکته سوم از لحاظ تحلیلی این است که بعضی می گویند این کشور با فروپاشی اجتماعی روبرو است با توجه به اینکه وضع خراب است معتاد و افسرده و جرم و جنایت زیاد است. یا بحث وجود عدم اعتماد اخلاقی؛ یک عده ای گفته اند که ایران با فروپاشی اجتماعی روبرو است ولی این تحلیل تندی است و من قبول ندارم؛ ایران کشور توانمندی است. ببینید خود این انقلاب پرشکوهترین انقلاب بوده است از لحاظ حضور مردم. انقلاب فرانسه بررسی ها نشان می دهد که دو درصد مردم در آن انقلاب شرکت کردند انقلاب روسیه که بعدا به همه جای دنیای چپ صادر شد کمتر از دو درصد ولی در انقلاب اسلامی ده درصد مردم به طور مستقیم در آن شرکت کردند یعنی این آدمها را در ایران داریم نکته بعدی همین آخرین سنجشی که در ایران شد به مردم گفتند آقا دولت مشکل دارد این یارانه را نگیرید دولت هم خیلی مدنی برخورد کردند ولی شما دیدید دو و نیم میلیون نفر فرم را پر نکردند همه فکر می کردند فقط پولدارها پر نکردند ولی اتفاقا طبقه متوسط بودند که این پول را نگرفتند. دولت با این پول خیلی کار می تواند در کشور کند ما در ایران با آشفتگی اجتماعی روبرو هستیم ولی فروپاشی را قبول ندارم .
من یک مطالعه کردم خانواده ها در ایران بخشی شان بتن آرمه است بیست و پنج درصد خانواده های ایران حسابی حواسشان جمع بچه های خودشان است و شصت درصد هم میخواهند مثل همان 25 درصد بشوند ولی مشکلات اقتصادی اجازه نمی دهد حدود پنج درصد خانواده ها با مشکل روبرو هستند.
وارد بحث ایجابی بشویم که به نظر شما چرا در ایران مثلا اعتیاد بالا رفته است؟ اینجا باید در تحلیل های تبیینی جامعه شناسی وارد شوید. ولی در جامعه شناسی هر حادثه ای که جلوی ما می گذارند نمی توانیم بگوییم علتش چیست باید ببینیم علل مؤثرش چیست؟ این مجلسی که اینجا تشکیل شده است به نظر من چند تا علت دارد؟ آن کسی که این ساختمان را ساخته است اگر نساخته بود این مجلس شکل نگرفته بود اگر شما نیامده بودید این مجلس تشکیل نمی شد ولی اگر کسی سوال کرد چرا این مجلس تشکیل شده است باید علت موثر را گفت نه همه علل را. علل موثر رشد فزاینده اعتیاد چیست؟ مخصوصا اگر شما پیش فرضها را بیاورید که ما انقلاب کردیم و انقلابیون دنبال اعتیاد نبودند می دانید به نظر من علل موثرش چیست؟ نه اینکه بیست علت ذکر کنیم مثلا بگوییم توطئه دشمن است بله هست ولی علل موثر است علل موثر این مطلب به نظر من این است که: بزرگترین نهاد در ایران حکومت است سازمان یافته ترین نهاد است بودجه دارد نهاد دارد دین هم پشت حکومت است همه سرمایه های کشور پشت حکومت است مخصوصا سرمایه های سازمان یافته حالا سوال این است که چنین حکومتی چگونه اداره می شود کارشناسی اداره می شود یا شعاری بطور کلی جوامعی که حکومت شعاری و ایدئولوژیک کار می کنند در مقام اداره واجرا کارآیی شان پائین است فرقی نمی کند هر ایدئولوژی باشد دینی غیر دینی لذا شما ببینید مهمترین امکانات کشور دست کسانی است که بجای اینکه دقیقا بررسی کنند چرا این حوادث اتفاق می افتد بعضا به انکار آسیب ها می پردازند. هر دوره ای رئیس جمهوری که بر سر کار می آید باید مانیتور جلوی خودش بگذارد، بگوید الان وضعیت اعتیاد و بیکاری اینطوری است. خدا رحمت کند آقای طالقانی می گفت که فاحشه ها را نمی شود ریشه کن کرد باید فکری به حالشان کرد آقا یک عده آمدند ریشه کن کنند بعضی از خیابان های تهران زنان ویژه حضور پیدا کرده اند. ما باید روی اینها مطالعه کنیم یکی یکی ببینیم چی شده همان موقع آقای احمدی نژاد می گفت ما میخواهیم مدیریت جهانی کنیم من همان موقع همین مطالعات را می کردم واقعا می ترسیدم میگفتم واقعا معتاد و افسرده بیشتر می شود می گفتم این فقط شعار می دهد لذا به نظر من یکی از علل موثره این که ما با رشد فزاینده آسیب ها روبرو هستیم این است که مهمترین نهادها کار خودشان را نمی کنند. دوستان می دانند که حکومت هر کاری نباید بکند یک کارهای اساسی باید بکند ولی بجای کارهای اساسی کارهای دیگری می کند این به نظر من خیلی مهم است و از این نظر خیلی خوشحال هستم که وارد دوره اعتدال شدیم و شعار خیلی کم شده است اگر چه دولت یک چهارم حکومت است ولی همین مقدار هم خوب است.
محور دیگر ملاحظه را من می گویم شیر باز که باز بودن آن باعث آسیب می شود یک جامعه شناس کلاسیک داریم به نام دورکیم ایشان در فرانسه اواخر قرن نوزدهم در شهر پاریس و بعد در سراسر اروپا مطالعه ای کرد تحت عنوان خودکشی که چرا اینقدر مردم خودشان را می کشند بعد ایشان دنبال نیروهای خودکشی زا بود که خیلی حرف مهمی هم می زند می گوید در جامعه جدید خیلی آدمها تنها می شوند این تنهایی و عدم همبستگی خودکشی زا است حالا به تعبیر ایشان نیروی آسیب زا در ایران چیست؟ چه شیرهایی باز است که آب مسموم وارد حوض یا دریای جامعه می کند به نظر من همین چیزی است که به آن توجه نمی کنند در تمام تحقیقاتی که بر روی آسیب های اجتماعی ایران انجام شده است یک مسأله در همه مشترک است و آن این است که ما باید تولید کار شرافتمندانه کنیم یعنی ما به رشد اقتصادی پایدار برسیم یعنی باید دو دهه این کار اتفاق بیفتد یعنی به زبان اقتصادانها دو دهه رشد اقتصاد ایران باید پنج درصد بشود اگر بیشتر شد بهتر ولی اگر رشد پائین پنج درصد شد یعنی رشد بیکار که مساوی است با بدبختی و افسردگی و اعتیاد و این مسائل. رشد پایدار اقتصادی بدون توسعه اقتصادی امکان پذیر نیست. رشد پایدار اقتصادی در یک پروسه دو دهه ای دوای درد بنیادی کارهاست این بدون توسعه اقتصادی امکان پذیر نیست بطور کلی بعد از انقلاب در مجموع وضعیت خوبی نداریم. دوره اصلاحات به پنج درصد رسید ولی دوره بعد منفی شش درصد شد که فاجعه بزرگی بود. دوستان می دانند همزمان با دولت دوم آقای احمدی نژآد امریکا هم بحران پیدا کرد خانه های یک میلیون دلاری شد پنج هزار ولی با هفتصد میلیارد دلار حل کردند الان رشد اقتصادی امریکا بالای دو درصد است ما هشتصد میلیارد دلار درآمد ارزی داریم با هشتاد میلیون جمعیت این یعنی که شیر آسیب های اجتماعی باز است خوب با این وضع آمارها بالا می رود.
عامل بعدی که به لحاظ تحلیلی خیلی مهم است عین درمان سرطان است متأسفانه بعد از انقلاب مفهوم کار شرافتمندانه تولید شرافتمندانه در جامعه تشویق نمی شود شما برای اینکه پولدار بشوی باید زیرآب بزنی باید خودت را برسانی به رانتها اصلا همه یاد گرفتند و اقتصاد یعنی کوتاه ترین راه برای رسیدن به پول در صورتی که کوتاه ترین راه برای رسیدن به پول از طریق تولید است از طریق خدمات موثر است از طریق کار خوب است. در کشور ما سیستم رانت خواری مفهوم کار را داغون کرده است. اگر کار در کشور درست تبیین نشود شما کار اخلاقی نمی توانی بکنی کار اجتماعی نمی توانی بکنی اصلا شخصیت در کار ساخته می شود یک جوانی که لیسانس می گیرد این محیط کار است که این را می سازد ولی محیط کارهای ما محیط زد و بند است اداری و غیر اداری ندارد بازار هم زد و بند است آن موقع مفهوم کار شرافتمندانه که شخصیت ساز است زیر سوال می رود. این یکی از عوامل کاهش اعتماد در ایران است همین الان جاهای خوب را ببینید یک شرکت موفق را ببینید یک پزشک موفق را ببینید تیم دور و برش همه اخلاقی اند کسانی که کارهای خوب و خدمات خوب می دهند شخصیتهای جالبی شکل گرفته است ولی در کل جامعه این خبرها نیست این هم به سیستم اقتصادی رانتی برمی گردد و فکر می کنند آدم زرنگ باید خودش را به منابع رانتی برساند.
ملاحظه بعدی این است که آسیبهای اجتماعی در ایران اینقدر حجم و اهمیت دارد که برای حل و فصل آن حکومت را اصلا بگذارید کنار نهادهای مدنی و دولت باید با هم همکاری کنند. نمی شود گفت دولت باید بیاید درست کند دولت و نهادهای مدنی و کسانی که آسیب دیده اند اگر دست به دست هم بدهند به تدریج می شود درست کرد و به نظر من در این کار متغیرهای سیاسی را زیاد نمی شود مطرح کرد؛ یعنی شما همه کارها را متوقف کنید تا سیاست ایران درست بشود؛ حالا ممکن است نشود و لذا شما نباید فرصت را از دست بدهید هر کسی هر کجا می تواند یک مقدار آسیب را پائین بیاورد باید اقدام کند و به نظر من خوب می شود کاری کرد چون بعضی از افراد در حکومت ما ممکن است با دموکراسی مخالف باشند ولی اگر قدمی خواستی برای معتادین برداری حکومت مخالف نیست لذا اینطوری باید کار کرد یعنی برای مهار آسیب های اجتماعی نباید سیاست زده بود نباید همه چیز را وصل به حکومت کرد البته مهم است اگر سیاست درکشور ما عاقلانه و مدبرانه باشد خیلی خوب است ولی وظیفه ما را در مقطع فعلی منتفی نمی کند.
بالاخره نکته آخر من درباره آسیب های اجتماعی و ملاحظات تحلیلی این است که نسل انقلاب با بحران دستاورد روبرو هستند. یعنی باید بگویند بالاخر ما بعد از سی سال سی و پنج سال از لحاظ اقتصادی در کشور ایران چه کاری کرده ایم. از لحاظ اخلاقی خیلی جامعه را اخلاقی کردیم؟! از لحاظ اجتماعی پیوندهای اجتماعی را بالا بردیم؟ من فکر می کنم ما با بحران دستاورد روبرو هستیم نسل انقلاب باید این مطلب را خیلی جدی بگیرد ما الان وارد دوران اعتدال شدیم و از این فرصت باید استفاده کنیم که این انقلاب بتواند یک دستاورد در بهبود کثیری از اقشار جامعه داشته باشد. ببینید ما جلوی دنیا ایستادیم که الان داعش و القاعده هم می ایستد ما باید بگوییم انقلاب کردیم وضعیت جامعه را بهبود دادیم طبقه متوسط بیست درصد بود ما به هشتاد درصد رساندیم زندگی را عادلانه تر کردیم این مسأله دستاورد خیلی مهم است اگر این را جدی نگیریم بعد از نسل انقلاب نمی توانیم بگوییم تاریخ چه قضاوتی بین انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی می کند الان کسی نمی تواند حرف زیادی بزند چون می شود تشویش اذهان عمومی ولی آن موقع بررسی تاریخی می کنند به کسی هم کاری ندارد.