محمدعلی کوشا
مراد از «جامعیت قرآن» فراگیر بودن مطالب و محتوای آن از جهت هدایتی، آن هم متناسب با نیازهای بشری است و همسویه کردن رشد و تعالی و تکامل انسان در ابعاد گوناگونی که اقتضای وجودی اوست با روح کلی قرآن، شایسته توجه و تأمل فراوان است. از آنجا که انسان ترکیبی از جسم و روح است و میان این دو نیز ارتباط مستقیم و انکار ناپذیری وجود دارد، طبعا تعالی و تکامل او هم محدود به یکی از این دو نخواهد بود. و از طرفی دستیابی به کمال با توجه به ذو مراتب بودن آن، در دایره صرف تعامل انسان ها با یکدیگر و استفاده بهینه از نیروی عقل و اندیشه محدود نمی شود، بلکه آدمی، برای رسیدن به قله کمال، به نیروی حقیقتی ماوراء جسم و جان و تعامل و ارتباط او با دیگران نیازمند است؛ زیرا آدمی دست کم در سه بعد نیازمند دستگیری جدی است:
1. بعد عقیده و بینش
2. بعد اخلاق و تعامل و سلوک
3. بعد راهنمای عملی و دستورات اجرایی ای که ضمن اینکه باید متناسب با آن دو بعد دیگری باشد، نوعی ضمانت اجرایی نیز برای دستیابی به نتیجه آن اعمال نیز او را بیمه نماید.
با توجه به این مقدمه کوتاه، نیازمندی به دین، از امور تفکیک ناپذیر وجود انسان با حقیقت ماورایی آن است؛ لذا دین و ارتباط تنگاتنگ آدمیان با آن در طول حیات بشری، هرگز قابل انکار نبوده و نیست. به عبارت دیگر توجه به دین، همزاد آدمی بوده و خواه ناخواه، جدایی از آن امکان ندارد، چون از امور فطری و وجدانی بشر است و اسلام به عنوان آخرین دین، و قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی به گونه ای تدوین و تنظیم یافته که در هر سه بعد مورد نیاز انسان، تمام ابعاد وجودی او را تحت پوشش هدایتی خود قرار می دهد. و خود این کتاب بی نظیر ارتباط و درخواست انسان را از خالق و آفریننده اش امری «حیات بخش» قلمداد می کند: «یا أیها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم و اعلموا أن الله یحول بین المرء و قلبه و أنه إلیه تحشرون، ای کسانی که ایمان آورده اید، دعوت خدا و رسول را اجابت کنید، آنگاه که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را حیات می بخشد، و بدانید که خدا میان آدمی ودل او حائل می شود و شما به سوی او محشور می شوید» (انفال/8،24).
آری، پیامبران آمده اند تا حیاتی واقعی به انسان بدهند، حیاتی ما فوق خوردن و خوابیدن و سرگرم بودن، «إن هو إلا ذکر و قرآن مبین لینذر من کان حیّاً، این کتاب، جز پندنامه ای و قرآنی روشنگر نیست، تا هر که را زنده است بیم دهد» (یس /36، 69-70).
قرآن کریم، خود به گونه روشن، جامعیت خویش را بیان داشته است: «... و نزّلناه علیک الکتاب تبیانا لکلّ شیئ و هدیً و رحمة و بشری للمسلمین، و این کتاب را بر تو نازل کردیم که روشنگر هر چیزی [از امور دین و هدایت] و رحمت و مژده ای است برای مسلمانان» (نحل/16،89). «لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الألبات ما کان حدیثا یفتری و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل کلّ شیئ و هدیً و رحمة لقوم یؤمنون، همانا در سر گذشت آنان [یوسف و برادرانش] برای خردمندان عبرتی است. این سخن نیست که به دروغ توان بافت، ولی گواه راستی آن [ کتاب هایی] است که پیش از آن بوده و شرح و بیان هر چیز و هدایت و رحمت است برای مردمی که ایمان دارند» (یوسف/12،111).
در این دو آیه، دو جمله وجود دارد که بیانگر جامعیت بی نظیر قرآن کریم در امر هدایت است: 1-تبیانا لکلّ شیئ =بیانگر هر چیزی، 2-تفصیل کلّ شیئ= تفصیل و حدّ مرز مشخص قائل شدن برای بیان هر چیزی.
تبیان و روشنگری، گاه در خود آیات است و گاه توسط شخص رسول اکرم (ص) صورت گرفته است چنان که قرآن می فرماید: «لتبیّن للناس ما نزّل إلیهم، تا میان مردم بیان کنی آنچه را که به سوی آنان نازل شده است» (نحل/16،44).
«لکلّ شیئ» افاده عموم می کند، و قدر متیقن از آن، روشنگری در معارف و علومی است که به سرنوشت و سعادت انسان پیوند خورده است. و «تفصیل کلّ شیئ» نیز مربوط به هر چیزی است که هدایت و سعادت انسان در گرو وابستگی و عمل به آن است یعنی کل شیئ در امور اعتقادی، کل شیئ در امور اخلاقی و کل در امور احکام عملی؛ و حقیقت این مطلب آنگاه آشکار می شود که خواننده قرآن به درستی در این سه بعد قرآنی درست بیندیشد و مطالب آن را به گونه دقیق دریابد که اگر کسی به چنین حقیقتی دست یازد از هر گونه انحراف عقیدتی، اخلاقی و عملی، مصون و محفوظ می ماند. زیرا رئوس و خمیر مایه اصلی عقائد صحیح، و اخلاق کامل و دستورات عملی که سعادت آدمی را تضمین کند به گونه موجز و استوار و حکیمانه در قرآن ذکر شده است و لذا ملاک عقائد صحیح را باید در قرآن دانست، و روایات نبوی و علوی در این باره توضیح دهنده اصول قرآنی هستند، و همچنین ضوابط اخلاق فاضله را باید در قرآن جستجو کرد و تنها آن را ملاک قرار داد، و روایات حاکی از سنت پیامبر و اهل بیت آن بزرگوار نیز شارح ملاک های قرآنی هستند. در بعد احکام و دستورات عملی نیز بایدها و نبایدهای قرآنی را باید ملاک عمل قرار داد که هر یک بر اساس مصالح و مفاسدی است که انجام و ترک آنها به صلاح انسان است. مثلا انجام واجبات و ترک محرمات. اگر به گونه صحیح موشکافی و بررسی شود، روشن و مبرهن خواهد شد که هر چیزی که اسلام و قرآن به انجام آن دستور داده، خیر و مصلحتی در آن نهفته است که صددرصد به سود دنیا و آخرت اوست؛ و هر چیزی که اسلام و قرآن به ترک آن سفارش کرده، بدون شک حکمتی در ترک برای انسان است.
بنابراین برنامه های قرآن برای تمام انسان ها در تمام مکان ها و زمان هاست: « و ما ارسلناک إلا رحمة للعالمین، تو را نفرستادیم مگر اینکه رحمت برای همه جهانیان باشی» (انبیاء/21،107). «و ما هوالا ذکر للعالمین، قرآن جز پندی برای جهانیان نیست. (قلم/68، 52).
«و ما أرسلناک الا کافّة للناس بشیرا و نذیرا و لکنّ أکثر الناس لا یعلمون، و تو را جز نوید دهنده و بیم رساننده برای تمام مردمان نفرستاده ایم، ولی بیشتر مردمان نمی دانند» (سبأ/34،28).
«قل یا أیها الناس إنی رسول الله إلیکم جمیعا، بگو: ای مردم، من فرستاده خدا به سوی همگی شما هستم» (اعراف/7، 158).
بنابراین، اسلام و قرآن و پیامبر (ص) برای همه مکان ها و زمان هاست و مخصوص نژاد و قوم خاصی نیست. و به روشنی دانسته می شود که تعبیر «رحمة للعالمین» و «تبیانا لکلّ شیئ» روشن ترین دلیل بر جامعیت قرآن کریم است. و همچنین آیاتی که قرآن را به دور از هرگونه باطل معرفی می کند دلیل دیگری بر جامعیت قرآن است. « و إنه لکتاب عزیز لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید، بی گمان قرآن، کتابی عزتمند (پیروزمند شک ناپذیر) است که هیچ گونه باطلی در پیش و پس آن راه ندارد، فرو فرستاده ای از سنجیده کاری ستوده است» (فصلت/41، 41-42).
«و أوحی إلیّ هذا القرآن لأنذرکم به و من بلغ، این قرآن به من وحی گردیده تا بدان وسیله شما را و هر که را که این قرآن به او برسد بیم دهم» (انعام/6،19).
آیه «اکمال» نیز دلیل دیگری بر جامعیت و جاودانگی قرآن کریم است (مائده/5،3). زیرا نشان می دهد که دین اسلام کامل گردیده و برای جامعه بشری کتابی گویا و رسا در بعد هدایتی و دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی است. «تمّت کلمة ربک صدقا و عدلا لا مبدّل لکلماته، سخن راست پروردگارت تمام و کامل است، سخنان او را دگرگون کننده ای نیست» (انعام/6،115).
آخرین سخن درباره جامعیت قرآن اینکه این کتاب آسمانی اولاً از جهت ادب و بلاغت جامع ترین و موجزترین اثر است و این را همه ادیبان و اهل بلاغت چه مسلمان و چه غیر مسلمان اعتراف دارند. ثانیاً این کتاب دارای محتوایی بس پربار و غنی است و به مطالب و موضوعات فراوانی پرداخته است و در این باره هم کمال ایجاز یعنی قلت لفظ وکثرت معنا در آن رعایت شده است. ثالثا مطالب قرآن در عین تنوع موضوع، بسیار فشرده و کلی می باشد، و برای بیان جزئیات شماری از احکام خود قرآن، توضیح و تبیین آنها را بر عهده پیامبر اسلام (ص) گذارده است. رابعاً خود قرآن، خوانندگانش را دعوت به تدبر و تعقل نموده که برای فهم کلیت قرآن یکسویه نیندیشند و در یک موضوع خاص تنها به یک آیه بدون دیگر آیات مشابه آن تمسک نکنند.
بنابراین جامعیت قرآن به این معناست که این کتاب قانون کلی و اساسیِ آخرین دین آسمانی است و راهکارهای آن نیز کلی اما در مسیر هدایت انسان در بعد عقیده و اخلاق و عمل است. و راه بهره گیری از آن از طریق «تدبر عمیق» و «تفسیر قرآن به قرآن» بر اساس «رهنمودهایی است که در سنت قطعیه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به دست ما رسیده است. و مردم هر دوره و زمانی تا روز قیامت، قوانین موضوعه خود را از طریق اجتهاد و تحقیق بر کلیات قرآن منطبق سازند و در یک کلمه « روح قرآن» را در تمام برنامه های زندگی خود جاری و ساری سازند.
مآخذ: قرآن کریم و تفاسیر عمده.