دکتر راغفر: مهمترین ریشه بحرانهای ایران چند ابرچالش است که نخستین آنها ابرچالش نظام تصمیم گیری و تدبیر امور است. ابر چالش جمعیت و اشتغال، ابرچالش آب و انرژی و ابرچالش فناوری و نوآوری نیز ریشه های دیگر بحران های اقتصادی ایران است./ مجالسی که در کشور تشکیل می شود مجالس حامی ملّاکین است چون اقتصاد سیاسی زمین اصلی ترین منبع خلق ثروت است./ اولین اقدامی که باید صورت بگیرد خروج نیروهای نظامی انتظامی امنیتی و بیوت علما و دفاتر ائمه جمعه از اقتصاد است. اصلاح نظام مالیات راهکار دیگر است.
متن سخنرانی دکتر حسین راغفر در مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم:
خدا را شاکر هستم که توفیق داد خدمت عزیزان حاضر نکاتی را راجع به اینکه کشور به کجا دارد می رود یا به تعبیری رفته و چگونه این راه کج رفته را می شود اصلاح کرد به اشتراک بگذاریم به همین دلیل درباره ریشه های بحران اقتصادی در ایران نکاتی را خدمتتان عرض می کنم.
ببینید یک سری نکاتی از جمله ریشه های تاریخی عقب ماندگی ایران است. عملکرد اقتصاد ایران، ابر چالش نظام تصمیم گیریهای اساسی، ابر چالش جمعیت و اشتغال ایران ازجمله این چالش ها است. در بخش ابتدایی من راجع به ریشه های تاریخی توسعه نیافتگی ایران نکاتی را خدمتتان عرض میکنم، ۱۳۳۸ آقای ریچارد بندیک جزو کارشناسان هاروارد به ایران می آید البته یک تیمی از این ها می آیند گروهی از این ها در نیمه دوم دهه ۳۰ می آیند و گروه دوم آنها در نیمه اول دهه ۴۰ به ایران می آیند و گزارش هایی را راجع به علل عقب ماندگی ایران مطرح میکنند، این آقای بندیک در سال ۱۳۳۸ گزارشی راجع به وضعیت اقتصادی ایران آن موقع در آورده است که برای ۶۲ سال پیش است در سال ۱۹۶۳ این کتاب ۱۳۴۳ توسط دانشگاه هاروارد چاپ شد، در بخشی از این کتاب این طور می گوید: با تغییر الگوهای مصرفی در مورد مصرف گرایی می گوید خیلی مسئله مهمی است، متاسفانه جامعه مصرف زده همیشه به طور تاریخی یکی از معضلات کشور بوده است دارایی ما از محل واردات و مستغلات نه از طریق تلاش و کار انباشته شده است، بلکه ایرانیان بخشی از درآمدهای خود را به دارایی های وارداتی تجملی ساخت ویلاها خرید و فروش زمین و سفرهای اروپایی اختصاص می دهند.
مستغلات که واجد تاریخی مملو از تجربیات موفقیت آمیز است بر سرمایه گذاری صنعتی برتری دارد و سرمایه گذاری در زمینه مستغلات و زمین در مقایسه با سرمایهگذاری صنعتی از بی ثباتی سیاسی و اقتصادی آسیب به مراتب کمتری دیده است. وقتی انقلاب هم می شود که پیش از آن چه دوره کودتا در سال ۱۳۳۲ در دهه بیست همین بحران هایی که کشور با آن مواجه است آنهایی که در کار صنعت وارد بودند بیشتر آسیب خوردند، تا کسانی که در حوزه دلالی و سفته بازی و خرید و فروش زمین و سوداگری فعالیت می کردند، البته گفته شده که زمین و سفته و به عبارتی رباخواری، اصلیترین جذب های سرمایه در ایران هستند، اینها ملاحظه می فرمایید که ۶۲ سال پیش یک آقایی میآید در ایران و این ارزیابی را میکند گویی امروز داریم راجع به مسائل ایران صحبت میکنیم به نظرم این در واقع تبیین خیلی روشنی از وضعیت اقتصاد ایران هست.
آنچه اهمیت راهبرد توسعه صنعتی یعنی تولید را برجسته میکند این است که یک جامعه باید یک راهبرد صنعتی و توسعه صنعتی داشته باشد، بدین معنا که ما قرار است در چه حوزه هایی سرمایه گذاری کنیم. صنعت حوزه خیلی گستردهای است و منابع هر جامعه ای منابع محدودی هست کجا باید این منابع محدود قرار بگیرد؟ با توجه به ظرفیت های توسعه ملی و ظرفیت های تولیدی در کشور و آن بیشترین بازدهی را بتواند داشته باشد، نگاه به آینده در واقع ما اسم آن را استراتژی توسعه صنعتی میگذاریم یا راهبرد صنعتی و این اولاً باید به ما بگوید که اگر ما قرار است مثلاً در پتروشیمی سرمایه گذاری بکنیم خود پتروشیمی یک طیف گسترده ای از صنایع را تشکیل می دهد در کدام یک از این صنایع ما باید باید سرمایه گذاری کنیم؟ متاسفانه در ایران ما انقدر در صنایع بالادستی سرمایه گذاری کردیم که بسیار پرهزینه به لحاظ محیط زیستی بازدهی بسیار نازل است، عمدتا خود آنها تولید کالاهای خام اولیه است، برای تولید در صنایع دیگر استفاده میشود و ما صادر می کنیم در بعضی مواقع حجم صادرات ما و تولیدمان انقدر زیاد است که قیمت جهانی را خودمان میشکنیم مثلاً برای عرضه آمونیاک و این طور نهاده ها ما یک ره آورد توسعه صنعتی همین الان نداریم و همه این که صورت گرفته است به معنای یک نوع سردرگمی است چون راهبرد به ما میگوید که ما کدام طرفی باید برویم و چه گامهایی را برداریم و بتوانیم این دوره زمانی بلندمدت را در واقع در یکی از مقاطع مشخصی و بعد هم در طول سال بتوانیم به صورت بودجههای سالانه این هدف های توسعه را دنبال بکنیم، ما هیچ کدام از آنها را نداریم آنچه که داریم عمدتاً کلیگویی است.
ما البته اینجا پنج تا ابرچالش راهبردی را در اقتصاد ایران ایران شناسایی کردیم که پنجمی آن را در این نمودار وارد نکردیم اصلی ترین آنها نظام تدبیر و تمشیت امور است، یعنی آنچه که از آن به عنوان نظام حکمرانی امروزه از آن اسم برده میشود همین نظام تدبیر و تمشیت امور است، همه مشکلات ما ناشی از همین معضل است یعنی این خودش مشکلات دیگری را و چالشهای بزرگتری را خلق میکند. این ابرچالش خودش تشکیل می شود از چندین چالش و ضمناً راهبردی هم هست، یعنی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و روی هم اثر می گذارند و از هم اثر می پذیرند اولین آنها نظام تدبیر و تمشیت امور است، یعنی بستر اصلی تصمیم گیری ها است، این تصمیم گیری ها است که مشکلات را خلق می کند، یعنی ما نظام تصمیم گیری های اساسی مان تصمیماتی اتخاذ می کند که پیامدهای آن ها مشکلات جدی را برای اقتصاد و جامعه به وجود می آورد و برای حل آن مشکلات باز تصمیماتی می گیریم، آن تصمیمات باز خودش مشکلات جدی تری را به دنبال دارد و من بعضی مسائل آن را خدمت شما عرض خواهم کرد.
از این مشکلات و پیامدها مسائل جمعیت و اشتغال است اینکه تصمیمات غلطی ما آغاز میکنیم که باعث مهاجرت در شهرهای بزرگ می شود، در حاشیه شهرها باز مشکلاتی که این سیستم تصمیمگیری ایجاد میکند باعث میشود که ما فقر داریم، نابسامانی هایی به دنبال خودش دارد ، مشکلات طبقاتی بزرگ را در جامعه ایجاد میکنیم، فقر خودش از جمله پیامدهای ناامنی است، ناامنی خودش باعث رشد آسیبهای دیگر اجتماعی است که با آن روبرو هستیم، اینکه اشتغال و مشکلاتی که مربوط به اشتغال هست بالاخره این جمعیت نیازمند به کار است و نیازمند فرصتهای شغلی هست که این در واقع ابرچالش جمعیت و اشتغال درست میکند.
و بعد ابرچالش انرژی و آب را داریم که امروز کاملاً به آن واقف هستیم و مسائل و مشکلات آن را شاهد هستیم و اینکه امروزه تبدیل می شود به جنگ آب، جنگ آب که مطرح می شد همه فکر میکردند که ضرورتاً خارجی ممکن است باشد کما اینکه این طور هم هست، همانطور که ملاحظه می کنید آنجا آب را بسته، سد بسیار بزرگی زده است و می گوید آب میدهم نفت میگیرم جامعه ای که خودش نتوانسته است کار خلق بکند مجبور خواهد شد که منابع خودش را بدهد و نیازهای اولیه را در واقع دریافت بکند.
بعد بحث فناوری و نوآوری را ما داریم که در واقع ابرچالش فناوری و نوآوری امروز یکی از اصلیترین مشکلات همه جوامع از جمله خود جامعه ما است، چون ما اصلاً به این مسئله هیچ عنایتی نداشتیم بحث که مطرح می شود درباره نقش دانشگاه است دانشگاه هیچ وقت یک نقش فعال و مولد و پیش برنده توسعه کشور ایفا نکرده است، علتش هم این است که تقاضا برای آن وجود ندارد نه اینکه دانشگاه کار خود را درست انجام نمی دهد.
ما امروز تعداد زیادی مخترع وارد میکنیم به امریکا و اروپا و دانشگاهها دارند کار میکنند ولی برای ایران تولید نمی کنند چون ساختار تولیدی ما مهندس نمیخواهد دلال و واسطه گر و… میخواهد این نیازی به تخصص ندارد.
من اینجا نکاتی را خدمتتان راجع به عملکرد اقتصاد ایران و اینکه ساختار اقتصاد ایران چگونه بوده است اینجا ملاحظه بفرمایید اینها آمارهای رسمی کشوری هست که از ۱۳۳۸ که ما آمار داریم تا ۱۳۹۴ که آمار آن را منتشر کردند این آمارها را، دیگر بقیه آن را منتشر نکردند علتش هم این است که دولتهای از ۱۳۹۴ به بعد عملاً وضعشان بدتر شده است، این شاخص ماست تا ۳ عدد در واقع عنوانش هست سهم تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در بخش های اصلی کشور که سه بخش است بخش کشاورزی، بخش صنعت و معدن و بخش خدمات را دارد، آنجا آنها آقای بندیک که ۶۲ سال پیش آن نکات را مطرح کرده بود میگوید که: ایرانیان همه دنبال سفتهبازی و خرید و فروش زمین و سوداگری و واردات و این چیزها هستند و این منابعی که در می آورند می آیند مصرف میکنند، اینها انباشت نمیشود که موجب انباشت سرمایه بشود که سرمایهگذاری بشود به خصوص در حوزه های صنعت آنجا دقیقاً همین آمار را نشان میدهد قبل از انقلاب یا بعد از انقلاب در طول جنگ و بعد از جنگ هیچ تغییری در این شاخص ها صورت نگرفته است، این شاخصها در واقع اولویت های سیاست گذاران را در جامعه نشان می دهد، به معنای این است که اگر ۱۰۰ تومان سرمایه گذاری بشود از این صد تومانی سیاستگذاران میگویند چقدر آن برود در کشاورزی، چقدر آن برود در صنعت و معدن و چقدر آن در خدمات برود.
شاخص نشان می دهد پیش از انقلاب از سال ۱۳۳۸ تا انقلاب و بعد از انقلاب از این صد تومن در طول این ۶۰ سال بین ۳ تا ۵ درصد آن به کشاورزی رفته است این خودش توضیح میدهد که چرا کشاورزی ما انقدر عقب مانده است؟ حدود ۹۰ درصد از آب کشور چرا در کشاورزی اتلاف میشود؟ که ما اصلا سرمایه گذاری نکرده ایم در حوزه کشاورزی. چرا فقر شهری داریم؟ برای اینکه از روستاها مهاجرت کردند و آمدند در حاشیه شهرها و بعد این پیامدهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی که به دنبال خودش دارد. بین ۱۵ تا ۲۲ درصد میانگین سهم تشکیل سرمایه در صنعت و معدن بوده است تازه خود این صنعت و معدن هم قابل تفسیر است همین هم که اتفاق افتاده است عمدتاً مونتاژ است که در کشور صورت گرفته است نه صنعتی که یک پشتوانه علمی و داخلی داشته باشد، همین الان خودروسازی در کشور واقعاً یک فضاحتی است یک نوع غارت و چپاول است و اسمش صنعت است، ولی همین صنعت هم سهمش از این ۱۰۰ تومان بین ۲۰ تا ۲۵ تومان است.
در طول این ۶۰ سال گذشته اوضاع بدتر شده است در زمانی که احمدی نژاد سر کار آمد سهم صنعت ما نزدیک ۳۱ درصد بود وقتی رفت بیرون سهم صنعت شد ۱۳ درصد، در حالی که ما بیشترین درآمدهای ارزی را در این دوره داریم در هشت سال احمدی نژاد ۵۶ درصد کل درآمدهای ارزی کشور در این ۶۰ سال گذشته در این ۸ ساله احمدی نژاد حاصل شده است، علیرغم این میبینید که سهم قشر صنعت به شدت سقوط کرده است، حتی سهم کشاورزی به ۳ درصد کاهش پیدا کرده است، چه چیزی اضافه شده است؟ آن چیزی که آقای بندیک در ۶۰ سال گذشته گفته است سهم سفته بازی و سوداگری و خرید و فروش زمین و این چیزها ویلاسازی و واردات و مصرف گرایی مخربی که در دوره احمدی نژاد شخم زده اقتصاد ایران را، و بعد بعدی ها هم که فسادی را که او ساخته بود ادامه دادند، چون که حالا ائتلاف غالبی شکل گرفته که الیگارشی یا اینهایی که در قدرتند و حالا صاحب سرمایه های افسانهای هم شدهاند اینها دیگر حاضر نیستند این ساختار قدرت تغییر کند، چون هر تغییر ضد منافع آنها است.
مجالسی که در کشور تشکیل می شود مجالس حامی ملّاکین است چون اقتصاد سیاسی زمین اصلی ترین منبع خلق ثروت است، زمین که مال خدا است کسی آن را خلق نمیکند منتها قانونی که روی کاربری زمین وضع میشود این می تواند درآمدهای هنگفت شبانه ای را به جیب یک عده ای ببرد، امروز در منطقه ۲۲ تهران تا همین چند سال پیش که اجازه نمی دادند کسی سه طبقه بسازد آنجا جایی است که بیشترین برج ها توسط نظامی ها در کشور آنجا ساخته شده است، می گویند محل تنفس تهران است که همه را هم به یک معنا سد کرده است و برج هایی که همه غیرقانونی هستند ۹۰ درصد آنها غیر قانونی ساخته شده یعنی مجوز شورای شهر، مجوز شورای عالی شهرسازی نداشته و حالا این هایش بماند چرا این کار را می کنند؟ به خاطر اینکه این زمین آنجا افراد شخصی اجازه ساخت بیش از سه طبقه نمیدهند، حالا اگر آن جا اجازه بدهند که مردم مثل بقیه جاهای تهران زمین را بخرند و بتوانند مثلاً پنج طبقه یا هفت طبقه بسازند یکباره قیمت زمین از آن منطقه از پنج میلیون تومان به ۵۰ میلیون تومان می رود یک شبه یک درآمد عظیمی روی آن پهنه بزرگی که به وجود آمده است در جیب صاحبان زمین در آنجا میرود ، و این بحث اقتصاد سیاسی زمین را مطرح میکند که چه کسانی پشت این قانون گذاری ها و چه منافع و درآمدهای بدون زحمت و یک شبه ای را به جیب می زنند، پشت همه اینها دستگاه های امنیتی و نظامی هستند.
من الان خدمتتان عرض خواهم کرد که موارد متعددی که چگونه این درآمدهای عظیم یعنی دست کردن در جیب مردم و ایجاد تورم چون شما خلق ارزشی نکردهاید فقط در واقع داراییهای موجود را قیمتهایش را به شدت افزایش داده اید آن بخش بالایی که حدود ۶۵ تا ۷۰ درصد است سهم خدمات است یعنی این دلالیها این همه بنگاه های معاملات املاک در تهران درست شده است، در هر کدام از آنها هم ده تا ۱۵ نفر نشستهاند و کمسیون میگیرند و پولهای عجیب و غریبی هم به جیب میزنند، خب اینها می شود اسمش خدمات، عدهای مناقشه می کنند میگویند که اقتصادهای صنعتی هم امروز ۶۰ تا ۷۰ درصد آن خدماتی است، ولی خدماتی که آنها تولید می کنند خدمات محصولات صنعتی آنها است یعنی آن کامپیوتری که آنجا تولید می شود آنجا ۴۰۰ دلار است اما این ۴۰۰ دلار ،۴۰ دلار آن پول مواد آن نیست، بقیه اش نرم افزار است و طراحی است و اینکه کلی ویژگی هایی که درون این قرار می گیرد بخش خدمات را تشکیل می دهد به همین دلیل بخش خدمات آنجا بخش خدمات دانشبنیان هستند نه اینکه خدماتی که چهار نفر در یک دفتر نشستند و معامله زمین می کنند، بدون اینکه هیچ ارزشی در آن جامعه خلق کنند این اوضاع و احوال که ملاحظه می فرمایید مدتی احمدینژاد به سر کار آمد این سهم تقریباً ۶۴ درصد خدمات بود وقتی رفت بیرون شد ۸۱%، سهم تولید و صنعت و کشاورزی و خدمات به شدت سقوط کرد.
آمار را باز من اینجا خدمت شما نشان خواهم داد ببینید اینجا ما بخشی از این آمار مقداری هم قدیمی است برای تا سال ۹۱ را ما در آوردهایم، بین رشد تورم بین ۴ تا ۵ تا بخش است که خدمات بانکی، رباخواری به تعبیر درست آن، بالاترین، بیست هزار درصد تورم ما داشته ایم یعنی کسی که پولش را برده آنجا گذاشته در فعالیتهای آنجا، بیست هزار درصد میتوانسته انتظار داشته باشد که ظرف ۲۰ سال درآمد کسب کرده باشد، آن وقت اگر در صنعت برده باشد این ۶۰۰۰ درصد رشد کرده است یعنی خود به خود این به ما میگوید که صاحبان سرمایه پولشان را کجا باید ببرند در دلالی و سفته بازی و در رباخواری تا این که ببرند در تولید چونکه ببرند در تولید پدرشان در آمده است، تازه این بازدهی که آن جا دارد باید برود کلی مالیات بدهد در حالی که آن که پولش را وام داده یا اینکه درآمدهایی که اینطور کسب کرده است هیچ کس نمیتواند اصلاً آن را ردیابی کند سیستمی که تا قبل از این سامانه های جدیدی که به وجود آمده است، این نشان می دهد که اینجا ملاحظه بفرمایید که این فقط در ۱۳۷۲ تا فصل اول ۱۴۰۰ قیمت مسکن در تهران ۵۸۰ برابر شده است یعنی ۵۸ هزار درصد رشد کرده است، شما در کجای دنیا می توانید چنین سودی که از کنید؟ از فعالیتهای عمدتاً هم فقط یک ساختمان سازی شده است، آن بخشی از آن که مربوط به ساختمان است افزایش قیمت زمین بیشتر از افزایش قسمت مسکن بوده است در شهر تهران این البته تا ۱۳۹۲ است از سال ۱۳۷۲ قیمت زمین ۱۰۷ برابر شده بود در حالی که قیمت مسکن ۷۶ برابر شده بود یعنی اگر کسی زمین خریده است و مسکن هم نسازد منتها مسکن روی چه چیزش سود دارد روی این که می رود بالا، هرچقدر طبقاتش که روی آن تیکه زمین است بالاتر می رود عملاً سودش در آنجاست میبینید که شهر ها مرتب عمودی بالا می روند علتش این است که از زمین می توانند به سطوح بالاتری استفاده کنند این خودش نشان میدهد که مشکلات ما کجاست؟
شما ببینید سهم مالیات کشور چطوری است؟ اینها هم یکسری شاخصهای ساختاری است که خدمتتان عرض کردم سهم مالیات در امریکا که آزادترین اقتصاد دنیا هست ، دوازده و هشت دهم درصد از کل درآمدهای بخش عمومی آمریکا یعنی کل درآمدهای مالیاتی آنها ۱۲.۸ درصد مالیات بر املاک و مستغلات است، این در بریتانیا و انگلیس که آزادترین اقتصاد اروپا را دارد ۱۱.۱۴ است این در ایران، سه دهم درصد است اصلاً به درصد نمیرسد. علتش هم این است که اصلاً ما مالیاتی برای این مسئله نداریم آن سه دهم درصد هم به خاطر معاملاتی است که در محاضر صورت میگیرد و مالیات از آنجا گرفته می شود وگرنه مالیات روی خود زمین و معامله زمین کسی مالیات نمی گیرد و این باعث می شود که دولت ها پول ندارند همه جای دنیا دولت ها که نفت ندارند بفروشند! همه جای دنیا دولتها از مالیات استفاده میکنند یکی از اصلی ترین محل های مالیات هم کسب درآمد از مالیات زمین و مستغلات است هرکسی در دنیا آمریکا زمین داشته باشد مستغلات داشته باشد باید مالیات بدهد و مالیات قابل توجهی هم از آنها میگیرند این راجع به یک سری شاخص های ساختاری.
راجع به این عرض کردم که چند تا عدد مطرح میکنیم یکی از آنها ابرچالش تصمیم گیریهای اساسی است که از آن به عنوان ابرچالش حکمرانی یاد میشود به نظر من این اصلیترین عامل عقب ماندگی ایران است. یعنی نظام تصمیم گیری های اساسی آن هایی که تصمیمات اساسی میگیرند کسانی هستند که در جاهایی نشسته اند که برای منافع خودشان اولویت قائل هستند و طبقه خودشان و آن ائتلاف غالبی که منتقدین تشکیل می دهند من اینجا چند مثال خدمتتان میزنم مثالهای جدید و مثال برای 4 یا 5 سال قبل.
برای چهار یا پنج سال قبل فاصله بین انتقال دور دولت دوازدهم و سیزدهم در این فاصله ای که همه چیز برزخی و رها است ۱۴ نفر کل سیمان کشور را میخرند و بعد قیمت آن را ظرف یک هفته پنج برابر میکنند برای دولتی که وعده داده است که من سالی ۱ میلیون مسکن میسازم یعنی سیمان لازم دارد که به قیمت های بدون هیچ دلیلی یعنی احتکار سیمان صورت میگیرد و بعد هم به اصطلاح بدون اینکه اصلاً کسی مواخذه بشود مصداق بارز اخلال در نظام اقتصادی کشور است این چهارده نفر نه هیچ جایی خواسته می شوند، نه دادگاهی برای آنها تشکیل می شود و نه کسی آنها را توبیخ می کند چون وابسته به قدرت هستند درون قدرت هستند وقتی سیمان افزایش پیدا میکند فقط روی سیمان نمی ماند سیب زمینی آن آدم بیچاره هم قیمتش بالا می رود، ما بحثی داریم تحت عنوان قیمت های نسبی در اقتصاد اگر قیمتی بالا رفت روی سایر کالاها هم اثر میگذارد این یک مثال.
مثال دوم احتکار دارو و بازار سیاه دارو، دارو در کشور ساخته می شود ۹۷ درصد داروی مصرفی در کشور در داخل تولید میشود، ارز مورد نیاز برای واردات آن مواد اولیه ۶۰۰ میلیون دلار است که اخیراً چون محدودیت پیدا شده باز کمتر از این هم هست تا ۴ یا ۵ سال پیش دوره دولت قبلی محدودیتهای درآمدی خیلی بیشتر نشده بود ما ۴ میلیارد دلار می گذاشتیم برای دارو که بخش قابل توجهی از این برای آن دو نیم درصد بالغ بر دو و نیم میلیارد دلار واردات صورت می گرفت که این دو و نیم درصد را تامین کند 2میلیارد میگذاشتند برای نود و هفت و نیم درصد اگر این ۹۷ و نیم درصد تولید داخل را بخواهیم وارد کنیم امروز ارزش آن ۴۰ میلیارد دلار است. ترکیه تجربه دقیقی است که ترکیه قبل از انقلاب در صنعت دارویی پیشرفته تر از ما بود ممکن است در این سال های آزادسازی در آنجا زمینههایی ساختند که تولید در ترکیه نابود شد و به همین دلیل علی رغم اینکه ترکیه تمام شاخصهای اجتماعی اقتصادی اش از ما بهتر است اما امید به زندگی در بدو تولد در ترکیه از ما کمتر است علت آن گرانی دارو است و بعضی ها نمیتوانند دارو بخرند چون همه داروهای آنها وارداتی است و شرکت های چند ملیتی بازار دارویی آنجا را کنترل می کنند، در ایران اما همین الان بسیاری از این شرکتهای بزرگ دارویی در آن دست امنیتی ها است یکی از بزرگترین این شرکتها که وارد کننده دارو هست ۴۰ درصد آن برای وزارت اطلاعات است آن وقت نقطه قابل توجه آن این است که دارو هر قلمی از آن چه تولید می شود، چه وارد می شود هر قلمی همه آن مشخص است یعنی همه آنها کد دارند مشخص است چطور توزیع می شود عمدتاً هم از طریق وزارت بهداشت توزیع میشود سوال اینجاست که چطور این دارو از بازار سیاه سر در می آورد و چطور است که وقتی که مردم دارند دسته دسته به خاطر کرونا جان خودشان را هر روز چند هزار نفر از دست می دهند چرا هیچ کسی در مملکت نه در مجلس، نه در دولت، نه در قوه قضاییه هیچ اعتراضی به این مسئله فاجعهبار نمی کند که این دارو چطور به بازار سیاه می آید؟و با قیمت های وحشتناک. یکی از دوستان ما که تولید کننده دارو هست می گوید که ما محصولی را تولید میکنیم میدادیم ۵۰۰ هزار تومان ۲۵ میلیون تومان در ناصرخسرو توزیع می شد، مردم بیچاره یک عده ای ندارند و میمیرند عده ای هم که دارند باید بروند فرش زیر پای خود را بفروشند.
مثال سوم ما مسئله مافیای خودرو هست که علیرغم همه آزادسازی هایی که در این سالها صورت گرفته است در همه زمینه ها وقتی صحبت می شود درباره قیمتهای بازار آزاد صحبت میشود جایی که اگر خصوصی سازی باید صورت بگیر،د باید انجام بشود باید در خودروسازی بود، منتها خودروسازی ما امروزه یکی از اصلی ترین محل های فساد در کشور و مافیای بزرگ واردات خودرو و سی و چند شرکت خودروساز اسم دارند البته اینها اغلب ایشان حتی یک اتاق رنگ هم ندارند اینها کلاً واردات هست و فساد بسیار بزرگی هم در خود گمرک است، اینها چگونه اقلام قطعات را به اسم قطعات خودرو، خودرو کامل را وارد میکردند و بعد چه سود های عجیب و غریبی به جیب زدند الان به عنوان مثال یک خودرو وارد می کنند قیمت بازار جهانی آن ۱۹ هزار دلار است اینها می آورند این جا بخش هایی از آن را مونتاژ می کنند این باید قیمتش پایین تر بیاید چون با محصولات داخلی به آن افزوده می شود و قیمتش بشود ۱۴و۱۵ هزار دلار این ها قیمت را میدهند ۴۰ هزار دلار به مردم با همین دلار بازار آزاد مابه التفاوت آن به کجا میرود؟ همین نهادهای نظامی و انتظامی و امنیتی هستند که عمدتاً این سودهای بزرگی که شکل می گیرد.
مساله بعدی که خدمتتان عرض می کنم به این مسائل اخیر آب در کشور ببینید در بهمن ۹۶ مجلس تصویب کرد که یک پروژه ۱۵ هزار میلیارد تومان برای لوله کشی از دریای عمان به شرق کشور و به کویر مرکزی این قطعاً بیشتر از این ارقام مطرح شده است قرارگاه خاتم الانبیا و آستان قدس رضوی اصلی ترین طراحان این کار بودند خوب بودجه بزرگ هم برای این کار تخصیص داده شد آب را از دریای عمان بیاورند در کویر همین پارسال لوله کویر یزد آن را راه اندازی کردند ما حساب کردیم اگر این بخواهد بیاید با فوت که نمی آید با انرژی و برق و اینها میآید هر متر مکعب ۲ دلار فقط برق میخواهد که این را بالا بیاورد بیاورد چه کار کند؟ در یزد کارخانه های فولاد و سرامیک زدند که این ها بسیار آب بر است و بعد آمده چه کار کردند؟ آب را از جاهای دیگر به اینجا منتقل کردند و آسیب های محیط زیستی بسیار وحشتناکی که به کشور وارد شده که نه آنجا صنعتی تولید شده و محیط زیست را هم تخریب کردند و بعد جالب است میگویند این پولی که اینجا می آید که ما نمی توانیم با این آب نیاز صنعت را تامین کنیم بایستی که دولت یارانه بدهد بدون یارانه اصلاً امکان پذیر نیست ببینید ما یک تصمیمی در بخش عمومی می گیریم پیامد های وحشتناکی دارد بعد برای حل پیامدهای وحشتناک آن باز یک تصمیمات غلط دیگر میگیریم که ما بیاییم به آنها یارانه بدهیم این ابرچالش نظام تدبیر و تمشیت امور یعنی نظام تصمیم گیری های اساسی در تاریخ ایران این طور بوده است برای الان هم نیست از زمان سعدی علیه الرحمه می گوید رفته بودم به مهمانی دوست تاجری او گفت اگر من این سفر آخر را بروم دیگر می آیم و می نشینم بعد از مشقات تجارتش که انبار من در هند چنین است و نگرانیم در کجا چنین است از او پرسید که حالا کجا می خواهی برویم؟ چه سفری است که میخواهی بروی؟ میگوید که گوگرد پارس را به چین ببرم و بعد چینی چین را به رم ببرم و فلان چیز را به کجا ببرم و در آخر هم فلان چیز را به ایران بیاورم پارچه گرانی به پارس برگردانم یعنی ما از ۸۰۰ تا ۹۰۰ سال گذشته اسناد مان نشان میدهد که همیشه منابع طبیعی صادر کردیم و کالای مصرفی لوکس وارد کردیم همین الانش هم باز همین است همین ساختار ادامه دارد چرا؟ برای اینکه یک طبقه خاصی شکل گرفته است و حافظ این رابطه است و امروز هم در کشور همین رابطه کماکان برقرار است.
این نظام تصمیم گیری که بعد از این که نفت وارد کشور شده و نقش مهمی در بودجه کشور ایفا کرده است از سال ۳۸ به این طرف کم کم نقش نفت بیشتر میشود از سال ۱۳۴۸ به این طرف هست که نقش نفت خیلی پررنگ میشود سهم در کشور از زمان استحصال نفت حدود ۱۶ درصد بوده انگلیسی ها که خودشان محاسبه میکردند سهم بیشتر به ما نمی دادند از کل نفتی که از کشور می بردند آن را هم خودشان حساب کتاب می کردند یعنی ایرانی اصلاً در محاسباتش نبود اما این نظام تصمیم گیری های اساسی در کشور چندتا ویژگی دارد یعنی چالش های عجیب و غریبی دارد یکی از آنها این است که اصلاً امنیت ملی و آینده نگری غایبین بزرگ این نظام هستند اصلا هیچ کسی نگاهی به آینده ندارد الان در بحرانیترین برهه تاریخی کشور حتی اگر این بحران های اقتصادی را نداشتیم قرار داریم چون دنیا در حال تحول عجیب و غریب است چه بسا اینجا ما خواب هستیم که چه اتفاقاتی در دنیا دارد رخ می دهد انقلاب صنعتی اول وقتی در دنیا صورت گرفت پیش از آن کشورهای دنیا سطح زندگی شان مثل هم بود و تازه خیلی از کشورهای عقب مانده امروز از بسیاری از کشورهای صنعتی امروز بهتر بود منتها این تکنولوژی و فناوری بود که سبب شد اینها توانستند قدرت قاهره بر کشورهای دیگر به وجود بیاورند و آن چیزی که از آن به عنوان امپریالیسم اسم برده می شود به زور و با تفنگ رفتند سرزمین ها را تصرف کردند و منابع اینها را استحصال کردند و بردند دنیا به کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته تقسیم میشد.
امروز ما در انقلاب صنعتی پنجم قرار داریم که این با سرعت بسیار بیشتری دنیا را دارد تقسیم می کند و بعد آن هایی که صاحبان این تکنولوژی های امروزی هستند کسانی هستند که قدرت های آینده را رقم خواهند زد و بقیه کشورها می شوند همان کشورهای عقب مانده قبلی و این رشد آن به سرعت دارد صورت می گیرد دیگر این ۱۰۰ سال نیست چشم انداز ها برای ده سال دیگر است چند سال دیگر تکنولوژی باعث شده است که این شتاب فاصله به شدت زیاد شده است الگوی نظام تدبیر و تمشیت امور در کشور ما اصلاً موضوع امنیت ملی یک موضوع فرعی است ببینید که در انتخاباتهای ریاستجمهوری این به دیگری میگوید تو دزدی آن میگوید پسر تو دزد است اصلا اینها حیا نکرده اند که فکر کنند زمان انتخابات قبلی بود که ۹۶ بود که عملاً مردم که تا به حال فکر می کردند این حرف ها حرف های ضد انقلاب است پذیرفتند که نه مثل اینکه واقعیت دارد پسر این دزد است برادر آن دزد است اینها است فیلتر گذاشتند که بیایند ریاست جمهوری کشور را به عهده بگیرند مردم در این نظام تصمیم گیری غایبین اصلی هستند اصلا کسی به مردم کاری ندارد همین دلیل است که میبینید دارو را عرض کردم چگونه احتکار می کنند میآورند در بازار سیاه کسانی که باید امنیت مردم را تامین کنند خودشان مخل امنیت مردم میشوند و این نشان می دهد که مردم نقشی ندارند آن وقت در این نظام امنیت حاکمان با امنیت ملی یکسان انگاشته می شود این که می گویند خلاصه این هایی که به ما ایراد می گیرند امنیت ملی را به خطر میاندازند و بعد هم این نظام اصلاً فاقد یک تدبیر اقتصادی و یک فلسفه اقتصادی است و همین طور که عرض کردم هیچ راهبرد توسعه اقتصادی ندارد این راهبرد است که قطب نمای حرکت نظام اقتصادی است صرف نظر از اینکه چه دولتی سر کار است. به همین دلیل می بینیم که دولت احمدی نژاد وقتی سر کار می آید دیگران برنامه چهارم که نوشتند برای آمریکایی ها نوشتند ما این را می گذاریم کنار.
ببینید تمام این عبارت ها همه از ارزشهای مسلط و به شعارهای انقلابی وام گرفته میشود برای اینکه فرصت برای سوء استفاده و فساد را درست کند در دوره هشت ساله دولت های نهم و دهم فساد در کشور به نحو بی سابقه ای رشد کرد و آن فساد، ائتلاف قالبی را تقویت کرد که از بعد از جنگ به تدریج شکل گرفته بود و بعد این ائتلاف غالب امروز حاکم در کشور است صرف نظر از اینکه دولت دوازدهم می شود دولت سیزدهم سیاست های اقتصادی تغییری نمی کند و این نشان میدهد که ارادهای فراتر از دولت ها هست که جامعه و سیاست ها را اداره میکند و این اراده الیگارشی حاکم بر کشور است یعنی یک گروه قلیلی که قدرت با پای برهنه آمدهاند و امروز صاحبآن سرمایه های افسانهای در کشور هستند و اینها را هم همه از روی زد و بند و تغییر قوانین به نفع خودشان اصل ۴۴ به دست آوردهاند. بسیاری از منابع کشور الان در جیب آقایان هست و خیلی های دیگر، اینها در اثر اصل ۴۴ توانست اتفاق بیفتد اصل ۴۴ تمام صنایع بزرگ کشور را که انتقالش غیر ممکن بود و یا فعالیت در آنها را و امکان انتقال آنها به بخش خصوصی همه اش به دوستان و آشنایان بود اتفاق افتاد و این چون اینها الان در قدرت هستند ضمناً ثروت هم به دست آورده اند میتوانند سیاستها را کماکان در جهت حفظ و همین سرمایههای انباشته شده خودشان باز دوباره ادامه بدهند و مانع از شکل گیری سیاستهایی می شوند که منافع مردم در آن است، به همین دلیل می بینید که از مجلس به اصطلاح انقلابی سال گذشته تصویب میکند که بیایند مالیات بگیرند یک قانون خیلی بی در و پیکری تصویب می کند به اسم مالیات بر خانه های خالی که همان را هم نمی گذارند اجرایی بشود و تا حالا اجرایی نشده است.
مجلس ملاکان، هیچ کاردی دسته خودش را نمیبرد اگر شما ملاک بودید خیلی از این ها می آیند مجلس برای اینکه یک پالایشگاه به روستای خودشان ببرند تا زمینهایی که قبل از آن با زد و بند خریدهاند قیمتش بالا برود به همین دلیل ما در خراسان رضوی ۷ فولاد داریم در شعاع یکصد کیلومتری که اینها که اینها زیر ۱۵ درصد و زیر ۲۰ درصد ظرفیت کار می کنند یعنی منابع ملی را ما وسط کویر ها بردهایم و دفن کردیم.
این نظام تدبیر وابسته است به فروش درآمدهای بادآورده نفتی و منابع نفتی و به همین دلیل هرموقع قیمت ارز را خودشان بالا بردند شما عزیزان کلاه سرتان نرود هیچ کسی قیمت ارز را جز دولت و حکومت تغییر نداده است، بازاری به نام بازار ارز نداریم منتها بازار یک متهمی است که هیچ کسی نمیتواند یقه آن را بگیرد و همه مشکلات را به گردن بازار میاندازند نظام تصمیمگیریهای اساسی موجب استقرار یک نظام سرمایه داری رفاقتی شده است که حالا ویژگیهای آن را خدمتتان عرض می کنم. وابستگی به درآمدهای بادآورده نفتی موجب رویش یک اقتصاد انگلی شده است اینها همه ترم های اقتصاد سیاسی است اقتصاد انگلی یعنی اقتصادی که درست مثل انگلی که به روده آدمی می چسبد و از خوراکی که خورده تغذیه میکند، یک گروه زیادی در قدرت این ها بدون اینکه هیچ تلاشی بکنند از دسترنج دیگران و از محصول ملی بهره می گیرند بدون اینکه هیچ کاری کرده باشند این سیاست ها موجب یک شکاف بین مردم و حاکمیت میشود استبداد را در جامعه گسترش میدهد و تقویت میکند و یک شکاف بین ملت و دولت موجب وابستگی بخشهایی از حاکمیت به خارج می شود و این زمینه نفوذ جاسوس ها در سیستم تصمیم گیری کشور ما می شود الان می دانیم که شرکت های چند ملیتی برای زمین زدن تولید دارو در ایران تا چه حد فعالند و چه کسانی در این حوزه فعال اند نهادهای حاکمیتی. اینها هیچ کدام بخش خصوصی نیستند، اصلاً بخشخصوصی به این معنا نداریم.
من درباره ابرچالش جمعیت فقط خدمتتان عرض کنم که ما به چه سمت و سویی داریم می رویم اولی هایی که دارید ملاحظه می فرمایید برای سال ۱۳۷۰ است ترکیب جمعیتی کشور هست هر کدام از این لایه ها پنج ساله است این طرفی ها زن هستند آن طرفی ها مرد هستند توضیح آن ملاحظه بفرمایید که ورودی کف ورودی به دنیا آمدن یعنی یک تا پنج سال یعنی به دنیا آمده تا پنج ساله هر کدام از اینها لایه ها ۵ سال است پایین ها دست چپ هست برای سال ۱۳۷۰ است بعد یک جمعیت بزرگی از کشور زیر ۳۰ سال هستند یعنی بالای ۸۰ درصد جمعیت زیر ۳۰ سال هستند یعنی امروزه ما در آستانه آن چیزی هستیم که امروزه به آن پنجره جمعیتی میگویند یعنی وسعت بسیار بزرگی برای استفاده از نیرو کار کشور دارد و امروز بیشترین میزان بیکاری را داریم یعنی نظام تصمیم گیری های ما نتوانسته است فرصت های کار و اشتغال را برای جوانان فراهم کند اینجا ۱۳۹۵ است ملاحظه می کنید که کف یعنی ورودی ها به شکل به شدت کم شده و زاد و ولد به شدت کم شده است به همین دلیل میانگین سنی جمعیت در سال ۹۵ آمده است روی سی و ۳۵ سال و مسن تر شده است جهت استحضار شما میانگین سن بازنشستگی در ایران ۵۰ و ۵۱ سال است و بنابراین ملاحظه کنید این تخمین سازمان ملل در ۱۴۲۰ است ورودی ما به شدت کم میشود میانگین ما روی ۴۷ و ۴۸ سال می آید یعنی جمعیت به شدت سالمند می شود میآید در حوزهای که تقریباً باید بازنشسته شوند بازنشسته بشوند. این جمعیت نیازمند تقاضا است یعنی کار نمی کند و تولید ندارد وارد سن شده است که دارو می خواهد تقاضاهای متعددی دارد و تولید کننده هم وجود ندارد و ما مشکلات دیگری را هم به این ها بیفزایم که من حالا یک اشارتی خواهم کرد ملاحظه می فرمایید که این تحولات ساختار جمعیتی در ایران خودش به تنهایی چقدر جدی است ما تا چند سال پیش کل کشورهای عربی خلیج فارس ۶۰ درصد جمعیت ما بود الان آنها جمعیتشان دارد از ما بیشتر می شود و این سرعت رشد جمعیت در آنجا به شدت بیشتر شده است.
ما حداقل در اینجا چند تا ابرچالش جمعیت و اشتغال با این چالشها روبرو هستیم یکی اشتغال نیروهای کار نخبه است ما بیشترین تعداد مهندس را بعد از هند و چین به آمریکا صادر میکنیم اینها آمارهای جهانی است آمارهای ما نیست خب کار برای آنها نیست چون دانشگاه تولید می کند تقاضا برای این ها نیست یعنی اقتصاد، اقتصاد دلالی و سفته بازی است اقتصاد تولیدی نیست اشتغال جوانان است الان یک شاخص دیگر خدمت شما نشان می دهم میانگین جهانی اشتغال جوانان ۱۵ تا ۲۵ سال ۴۲ درصد است برای ایران ۲۱ درصد است یعنی ما نصف میانگین جهانی هستیم میانگین جهانی خودش یک شاخصه مطلوبی نیست اشتغال زنان در ایران یکی از دلایل پایین بودن تولید ناخالص داخلی این هست که از ۵۰ درصد جمعیت زنان در ایران ۱۷ درصد مشارکت می کنند یعنی می آیند که شغل داشته باشند ۱۴ درصد آنها شاغل می شوند مسئله تامین دوران بازنشستگی تمام صندوق های بازنشستگی در ایران همه ورشکسته هستند چرا؟ ورودی به صندوق ها ما نداریم در حالی که جمعیت دارد سنش بالا می رود تعداد کسانی که باید به آنها مستمری داده شود و خدمات به آنها داده شود روز به روز بیشتر میشود از آن طرف ورودی افرادی که باید به بازار کار بیایند حق بیمه بپردازند و صندوقها منابعی داشته باشند هر روز کمتر و کمتر می شود مسئله اشتغال مولد بخش خصوصی ما اصلاً اشتغال مولد نداریم یعنی اشتغال ما چون اشتغال تولیدی نیست معاملات املاک درست میشود یعنی شغل نیست آقای رئیس جمهور قبلی میگفت ششصد هزار در اسنپ و اینها مشغول به کار هستند واقعاً این ها شغل نیست اینها شغل مولد نیست در فرار مغزها هم من یک آماری خدمت شما نشان می دهم اشتغال غیررسمی و بی کیفیت ها بخشهایی از ۲۲ درصد از اشتغال جوانان در ایران است و میانگین جهانی آن ۴۱ درصد است تقریبا ما نصف میانگین جهانی هستیم رشته های اصلی فرار مغزها علوم فنی و مهندسی و علوم پایه باشند ببینید سهم آن دو تای اول سهم هندی ها و چینی ها است در دانشگاه های آمریکا یک بخشی از آن برای علوم پایه است که تکنولوژی بدون علوم پایه اصلا شکل نمیگیرد یک بخشی از آن هم علوم و مهندسی است بعد از هند و چین فقط جهت استحضار شما در آمریکا ۳۵۰ هزار دانشجو دارد بعد از این دو تا ایران بالاترین میزان صدور مهندس رشتههای علوم پایه به امریکارا دارد .
خود آمریکاییها آمار داده بودند که بیشترین تقاضا برای ماندن بعد از تحصیلات برای ایرانی ها است این هم اقتصاد دانش هست اتفاقی که در دنیا می افتد حتی اگر ما بحران کنونی را نداشتیم این پیامدهای ظهور اقتصاد دیجیتال است هوش مصنوعی است فناوری های نوظهور است که اصلاً دنیا را دارد متحول می کند گفته می شود که تا ۲۰۲۵ که کشورهای صنعتی دیگر نمی شود در آن خودرو با سوخت بنزینی و فسیلی باشد همه برقی میشود تا ۲۰۳۰ در امریکا همه خودرو ها خودرو خودران هستند بدون راننده چه در شهر و چه در بین شهر یعنی کامیون ها هم خودروهای بدون راننده است گفته میشود که فقط پنج میلیون و نیم راننده در امریکا بیکار میشوند.
بسیاری از مشاغل امروز در دنیا با هوش مصنوعی است یعنی اینکه الان چند سال است در انگلیس اجرا میشود شما زنگ میزنید به یک تلفن یک اپراتور آنجا نشسته است می گوید بچه من مریض است آن مشخصات بیماری بچه را میگیرد و پشت او یک مجموعه بزرگی از داده های بیماری هاست آنجا به او میگویند شما می توانی بروی در فلان داروخانه داروی این را بگیری پزشک حذف می شود بخش قابل توجهی از پزشکی حذف می شود امروز پزشکان از آن طرف دنیا با ربات این طرف دنیا الان جراحی میکنند ربات ها خیلی دقیق تر از آدم ها عمل جراحی انجام میدهند یعنی دنیا به شدت به سمت استفاده از این فناوری های نوظهور پیشرفته است و ما عملاً ازین قافله عقب هستیم بهترین مغز های مان را به امریکا می فرستیم و اروپا و کانادا. دانش آموخته های تقریبا تمام دانشگاههای صنعتی اصلی ما به خارج صادر می شوند چون در داخل تقاضا برای آنها وجود ندارد و این اتفاقی که در دنیا دارد رخ می دهد ما شاهد یک تغییر به شدت اصلی در ساختار در قدرت هستیم و اینکه در کانونهای قدرت چگونه جابجا می شوند حتی در اروپا گفته میشود که در سال ۲۰۳۰ در کل اروپا فقط آلمان دهمین کشور ثروتمند و قدرتمند دنیا امریکا دوم است بعد از چین یعنی پیش بینی ها همه به سمت این است که کشورهای که دارای صنایع هوش مصنوعی اقتصاد دیجیتالی هستند دیگر امروزه با پهپاد دارو میآورند در خانه و کالا را در خانه تحویل شما میدهند و خیلی از مسائل دیگری که اینها تاثیر جدی روی شغل و بازار کار دارد.
گفته می شود که تا سال ۲۰۲۸ یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون شغل از بین می رود که در هر شغل از آنها تعداد زیادی از کارکنان وجود دارد گفته می شود همزمان مشاغل دیگری ساخته می شود ولی این مشاغل دیگر مشاغلی نیستند که کارگر ساده بتواند آنها را عهده دار شود مشاغل جدید نیازمند تخصص های پیچیده هستند به همین دلیل بسیاری از اینهایی که بیکار میشوند قادر نیستند که خودشان را به روز کنند و مهارتهای لازم را فرا بگیرند و به همین دلیل یکی از مشکلاتی که غرب و چینی ها روی این فکر می کنند این است که جمعیت بزرگی که بیکار میشوند را اینها را چطور باید تامین مالی کرد؟ لذا نظام بازنشستگی و نظام حمایتی مطرح می شود امروزه در انگلیس الان چند سال است راجع به چیپس هایی که در یک انگشت می گذارند و آدم هایی که بیکار می شوند بتوانند بروند در فروشگاهها و بتوانند کالاهای خاصی را با آن بخرند ولی بیکاری فقط نداشتن درآمد نیست آدم بیکار آدم بی هویت است بعد پیامدهای این بی هویتی است که منشاء بسیاری از نابسامانیهای روحی است افراد شغل نداشته باشند پول داشته باشند این کفایت نمیکند این می خواهد در جامعه هویت داشته باشد که زندگی کند ما همه هویت مان را از شغلمان میگیریم و لذا مسئله اشتغال فقط این نیست که کسی درآمد کسب کند بلکه هویت خود را از شغلش می گیرد و به همین دلیل مسئله ای که در نظام اقتصادی ما گم هست همین مسئله است که این جوانی که امروز و توسط پدر و مادر تحقیر می شود پدر و مادر به بچه بیکار خودشان به چشم یک شکست خورده نگاه می کنند و این حس را از جامعه می گیرد و افسردگی و خودکشی در جامعه رشد کرده است. تاثیر آن هم روی نظام آموزشی است. امروز نظام آموزشی، دیگر این طور نیست که ده سال و ۱۲ سال برود دکترا بگیرد و متخصص در یک حوزه خیلی ریز بشود میگویند ما این را دو سال می توانیم آموزش بدهیم چه نیازی دارد هزینه بکنیم یک کسی برود ۱۲ سال درس بخواند و بیاید آخرش صاحب تخصص ریز بشود این تخصص را میتوانیم همان روز اول به او آموزش بدهیم نظام آموزشی اصلا تغییر خواهد کرد.
تولید و استفاده از دانش در خلق ارزش که بسیار بسیار مسئله کلیدی امروز دنیا هست و رقابت بر سر آن هست گفته میشود که آلمانی ها تا چند سال دیگر جمعیت ۱۲۰ میلیونی آنها به ۸۰ میلیون تقلیل پیدا می کند به همین دلیل است که از کشورهای دیگر واردات می کنند و چه چیزی وارد میکنند؟ کسانی را که متخصص کامپیوتر هستند که تخصص های آینده را بتوانند برای آنجا رقم بزنند سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه که در کشور ما فاجعه است در کشور ما تغییر در جهت گیری هایی هست که به سمت فعالیت های نوظهور است ببینید این سهم نیروهای کار و دانشگاهی است از کل نیروی کار است که این مال ۲۰۱۲ است وضع الان به شدت بدتر شده است.
در وزارت صنعت و معدن و تجارت یکی از این معاونین میگفت ۱۲ درصد جمعیت شان فقط تحصیلات کارشناسی به بالا دارند بقیه آن ها دیپلم و پایین تر هستند اینها برای صنعت کشور در این دنیای پر تحول به شوخی شبیه است این سهم مخارج تحقیق و توسعه است ملاحظه بفرمایید همین میانگین جهانی بالای دو و نیم درصد است مال ما الان ۳۶ صدم درصد است یعنی پولی که حکومت برای تحقیق و توسعه می گذارد به همین دلیل است که صادرات خدمات فکری در دنیا تحت این سال ها طی این سالها لازم می فرمایید که از ۱۲۰ میلیارد دلار به ۲۰۰ میلیارد دلار و ظرف یک دوره کوتاهی در ۲۰۱۶ که این رقم خیلی بالاتر رفته است و این رقم در ایران ۱۱۳ میلیون دلار بوده است یعنی اصلا هیچ نسبتی با این مقولاتی که در این دنیا صورت میگیرد ندارد.
اینجا ملاحظه بفرمایید ده تا کریدور مهاجرت در کشورهای در حال توسعه و آمریکا را نشان می دهد فقط از ایران در ده سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱، این آمار سازمان جهانی مالکیت فکری است از ایران در ظرف ۱۰ سال ۱۴۰۰ مخترع از ایران مهاجرت کردهاند و در آمریکا ثبت اختراع کرده اند این روند در دههی گذشته یعنی از ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱ به شدت افزایش پیدا کرده است و این بحران کرونا اگر یک ذره سبک بشود سیر مهاجرت کنونی از ایران به طرز وحشتناکی شکل خواهد گرفت که این ها همه در اثر ناامنی نسبت به داشتن یک شغل شایسته است که در کشور باید به وجود بیاید این عوامل بی ثبات سازی اقتصاد کلان در ایران است اینجا ملاحظه کنید از قبل از انقلاب از ۱۳۳۰ به این طرف تا انقلاب اینجا که میبینید اوج است، برای انقلاب است از آنجا به بعد، بعد از انقلاب همینطور سقوط می کند این سهم سرانه نیروی کار در تولید ناخالص داخلی است یعنی سهم کار هر روز کوچک تر شده است و امروزه به طرز وحشتناکی سهم کار از تولید ناخالص داخلی حدود ۸ درصد است این رقم در آمریکا و کشورهای صنعتی بالای هفتاد درصد است یعنی آنچه که در کشور ما حاکم است حاکمیت سرمایه است یعنی هر که پولدار است همه چیز دارد.
نیروی کار ما نمیخواهیم این اقتصاد کار نمی خواهد، اینجا ۱۳ گانه ضد تولید در ایران شکل گرفته است یکی رباخواری است نماینده آن بانکها هستند یکی سوداگری است واردات وصادرات است ۷۵۰ هزار تن ما پیاز و سیب زمینی در سال ۹۷ صادر کردیم وقتی قیمت ارز بالا رفت اینها را با کامیون بردند، کامیون که ما در سال ۹۸، ۱۱۰هزار میلیارد یارانه حمل و نقل دادیم ۱۱۰ هزار میلیارد تومان یارانه حمل و نقل دادیم پول این اولین ها در جیب چه کسی می رود؟ در جیب کسانی که صادر می کنند . و سومی آن سفته بازی است، روی مسکن و پول و اینها است که اینها هم معضل عجیب و غریبی است.
من راجع به راه حل ها بگویم ببینید مهمترین مشکلات و دشواری های کسب و کار در ایران این را مجمع جهانی اقتصاد گفته است یک نظام سرمایه داری است اینها تعریف کردهاند که مهمترین آنها دسترسی به تامین مالی است یعنی بخشخصوصی بیچاره بانکها پولشان را به واردکننده خودرو لوکس می دهند چون وارد می کند فروش می رود پول بانک را پس میدهد سهم بانک را میدهد، در حالی که تولید… این سه دفعه در سال میتواند اتفاق بیفتد، در حالی که تولید بیچاره باید چند سال پول بانک را بگیرد و بتاباند کارخانه درست بشود ماشین آلات آن وارد بشود، تولید صورت بگیرد بعد بخواهد پول بانک را بدهد اصلاً بانک هیچ انگیزه ای برای پرداخت تسهیلات و وام به تولید ندارد این شعار هایی که در این چند سال گذشته درباره تولید داده شده و رفع موانع تولید و مهمترین مانع تولید این ساختار دلالی است در کشور که این بانک حاضر نیست با رقم پایین وام بدهد چون بانک امروزه در کشور ۱۶ و نیم درصد فقط بهره لازم دارد تا خودش را اداره کند واقعا شما ببینید که تولیدکننده بیچاره که می خواهد از این ها وام بگیرد باید ۳۴ درصد بهره به آنها بدهد ترکیه از تولید کننده ۴ درصد بهره میگیرد با این پارتی بازی ها و حقه بازی ها و و … ندارد. نظام بانکی در خدمت تولید است حالا این فقط یکی از آنهاست که دیگر بماند تورم هست، بروکراسی ناکارآمد دولتی هست، بی ثباتی سیاستگذاریها هست فساد هست و غیره و ذالک حالا اینها به نظر من جابجا شده است این مسائل را من میگذرم بروم به مسئله افزایش نرخ ارز چه تاثیرات مخربی روی اقتصاد دارد؟ اینها را ما اینجا توضیح دادیم و اینکه حالا چه کار باید کرد؟ با همه این مشکلات و مسائل که من اینها را گفتم چه مشکلاتی به وجود می آید و بر اساس آن باید بگوییم اتفاقی که میافتد یک چرخه فلاکت اقتصاد ایران که اقتصاد ایران مردم و جامعه را به فلاکت کشیده است این طوری است که دولت می آید مخارج آن افزایش پیدا می کند در سال آن چیزی که از آن به عنوان کسری بودجه دولت از آن نام برده میشود این سبب می شود که دولت برای اینکه کسری بودجه خود را جبران کند قیمت ارز و قیمت نهاده های انرژی را بالا میبرد برق و آب و گاز را بالا میبرد هزینه تولید را بالا میبرد تولید که نمیتواند انجام بگیرد تعطیل میشود و واگذار میکند به واردات کالای خارجی بیکاری افزایش پیدا میکند که رکود است افزایش افراد بیکار خواهیم داشت فقر افزایش پیدا خواهد کرد نابرابری زیاد میشود جرم و جنایت زیاد میشود، خودکشی، مهاجرت که امروز یکی از اصلی ترین بعد از موج اول مهاجرت که بعد از انقلاب صورت گرفت که جمعیت بزرگی از کشور رفتند امروز چهارمین موج مهاجرت را به شدت بسیار بیشتری از گذشته داریم تجربه میکنیم این افزایش بهای این ها سبب میشود که قیمت کالاها بالا میرود تورم درست می شود این تورم افزایش هزینههای تولید را دارد و کاهش سطح رفاه مردم را دارد و این باز دوباره سبب میشود دولتها بگویند ما باید یارانه را بیشتر کنیم که بیشتر بدهیم باز دوباره هزینههای دولت بیشتر میشود کسری بودجه به وجود می آید و بزرگتر می شود هر بار که دولت ها قیمت ارز را بالا بردند سال بعد از آن کسری بودجه آنها بیشتر شده است برای تامین کسری بودجه خودشان ارز را بالا بردند ولی سال بعد کسری بودجه بیشتر شد چرا؟ چون خود دولت بزرگترین متقاضی در کشور است باید بیمارستان بسازد باید حقوق بدهد باید چه و چه بکند هزینه های خودش به شدت بالا میرود در حالیکه درآمدها با این سرعت نمی تواند بالا برود و لذا شکاف بین هزینهها و درآمدهای دولت هر روز بیش تر میشود.
ببینید این اقتصاد ما را به آن اقتصاد سرمایه داری رفاقتی میگویند یعنی آنهایی که در حاکمیت هستند رفقا و فک و فامیل را می پایند به بقیه کاری ندارند این سه تا ویژگی اصلی دارد یکی این است که تخصیص اعتبارات بانکی به دوستان و رفقا صورت می گیرد به همین دلیل زمانی که دولت نهم احمدی نژاد آمد سر کار کل دیون معوقه بانکی ۱۲ هزار میلیارد تومان است سال ۹۲ که بیرون میرود این رقم تا ۲۶۰ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا میکند یعنی وام داده به دوستان و رفقا و وثیقه کافی نگرفتند و نتوانستند پول را برگردانندیکی از دلایل بحران بانکی شد در کشور که تاکنون که هنوز هم ادامه دارد تخصیص فرصتهای انحصار به رفقا است که ما میبینیم مثلاً ما سلطان شکر داریم گروه قلیلی واردات میوه دارند، یک گروهی انحصار واردات خودرو دارند و همینطور قطعات خودرو برای بعضی از بیوت و عرض کنم که به دوستان و رفقا و بعد هم دستکاری در نظام قیمت گذاری است چند میلیون گوشی همراه وارد می کنند و بعد بلافاصله تعرفه گوشی را بالا میبرند یک شبه بدون اینکه کاری صورت گرفته باشد چند هزار میلیارد به جیب واردکنندگان میرود که از دوستان و رفقا هستند محصول این اقتصاد ناکارآمدی است، ناکارآمدی اصلیترین دلیل سقوط همه ابر قدرت ها در طول تاریخ است آخرین آن هم همین شوروی سابق بود که آنها چند برابر کل غرب موشک قاره پیما داشتند تانک و نیروی دیوارهای آهنی دور خودشان درست کرده بودند و سقوط کردند چون اقتصادی بودند که کالایی را با چندین برابر قیمت جهانی تولید می کردند امروز خودرو دارو و بسیاری از کالاهای دیگر به مصرف کننده ایرانی به مراتب بالاتر از قیمت جهانی میرسد یعنی اگر آزاد میبود ارزانتر به دست مصرف کننده می رسید این یعنی اقتصاد کاملاً ناکارآمد است، ناکارآمدی میتواند که تهدید بزرگی برای امنیت سیاسی باشد.
در دنیا گفته میشود نقش دانشگاه در قرن بیست و یکم چه هست؟ کسانی نقش اساسی برای آن تعریف کردهاند؟ یکی آموزش هست یکی تحقیق هست یکی نوآوری هست امروز که دنیا صنعتی می تواند ادامه حیات بدهد که هر روز بتواند نوآوری داشته باشد برای این کار نیازمند این هست که تحقیقات صورت بگیرد و به همین دلیل بخش قابلتوجهی از بودجه ها در غرب صنعتی به تحقیقات تخصیص داده میشود اینجا یک نوع دیگری که به دانشگاه واگذار شده است مشارکت آنان در حل مسائل اجتماعی است اینجا بحث خوشهها مطرح هست ببینید نظام برنامه ریزی در دنیا تغییر کرده خیلی سال است ولی ما هنوز الان داریم بحث برنامه هفتم می کنیم با همان الگوهای پوسیده گذشته این الگوها آخرینش تازه با خیلی مدلهای پیشرفته در سال ۱۹۹۶ در فرانسه خاتمه پیدا کرد ما کماکان داریم این مدل برنامهریزی جامع را یعنی ۲۵۰۰ برنامه میگذاریم در برنامه ششم پول برای پنجاه تای آن نداریم این برنامه ریزی نیست برنامه باید شما تاری ز پایین آن بگویید که این پول برای چه هدفی قرار است تامین بشود در همه دنیا برنامهها برنامههای مشخص است ژاپنی ها با هفت تا، چینی ها با پنج تا کره ای ها با شش تا صنعت شروع کردند آن صنایعی است که با آن میگویند صنایع پیشبرنده بقیه صنایع. یعنی اگر شما صنعت پتروشیمیتان رشد بکند این میتواند به صنعت خودروسازی شما هم کمک بکند ولی ممکن است در مرحله اول خودرو سازی جزو صنایع ای نباشد که شما برای آن برنامه ریزی کنید ولی صنایع دیگری را باید پتروشیمی را باید رویش برنامهریزی بکنید کدام بخش پتروشیمی؟
یک تقسیم کار جهانی صورت گرفته که ما مواد خام صنایع پتروشیمی دیگران را ما تولید کنیم که بسیار آلودگی برای محیط زیست داشته و ارزش افزوده آن بسیار پایین بوده همین را ما صادر می کنیم به ترکیه و ترکیه آن را فراوری می کندبا دو برابر ارزش افزوده به خودمان صادر می کند! تمام این کیف های ما تا الان اینجاست همه نفت است که چینی ها می سازند و به ما می فروشند لاستیک و انواع مختلف کالاهای دیگر در واقع برنامه ریزی روی خوشه ها صورت می گیرد خوشه ها از آنچه که باید از آن بهعنوان آمایش سرزمین از آن استفاده می شود یعنی ظرفیت های محلی و منطقهای باید بر اساس آن ها این اتفاقات بیفتد که حالا… ببینید اینجا نقش دانشگاه یک نقش کلیدی می شود که حالا من بگذرم چون دوستان خسته شده اند بروم این آخرین مطلب ببینید این یک خوشه است که برای صنایع زیستی است صنایع حیاتی اعم از وسایل زیبایی می سازد این در آمریکا بعد از سال ۲۰۰۰ و در سال ۲۰۰۴ شکل گرفته خوشه که حالا عکسهایش را خدمتتان شاید روشن تر بکند و نشان میدهد آن دست چپ نشان میدهد که صنایعی که در یک منطقه ای جغرافیایی درست می شود این ها کاملاً به هم مرتبط و نزدیک هستند مثلاً صنایع زیبایی یا وسایل پزشکی تولید می کند یا اینکه ابزار آلات جراحی تولید میکند وسایل مواد تشخیص بیماری تولید می کند صنایعی که مکمل هم هستند نزدیک به هم هستند اینها همه در منطقه جغرافیایی صورت میگیرد و بعد در اینجا صنایع دیگری باید اینها را پشتیبانی کنند این مورد بانک است بانک باید اینجا باشد اینها را تأمین مالی کند و شرکتهای سرمایهگذاری هستند که باید بیایند سرمایهگذاری کنند منتها نکته کلیدی دیگری وجود دارد نقش دانشگاهها است.
دانشگاهها بنیانهای تحقیق و بنیان این ها را مشخص می کنند درست می کنند دانشگاه هاروارد دانشگاه ام آی تی دانشگاه ماساچوست اینها دانشگاه هایی هستند که این صنعت را در به اصطلاح بوستون حمایت های تحقیقاتی میکنند اینطوری نیست که ما فکر کنیم حسین قلی خانی ، یک فولاد زدیم دیگر همه چیز مملکت درست شده است و هزار جور مشکلات عجیب و غریب که… ببینید این امریکاست اینها همه مناطق مختلف امریکا است دولت آمریکا گفته کسانی که بیایند در این مناطق سرمایه گذاری کنند این موارد سرمایهگذاری کنند حمایتهای قانونی می شوند حمایت های قانونی حقوقی و خیلی از موارد هر کدام از این مناطق حوزه خازی به آنها واگذار شده است که هر کسی برود آنجا و سرمایه گذاری کند بعد این ها تبدیل به خوشه شدهاند خوشه چیست؟ اینجا ملاحظه کنید این برای فرانسه است این یکیم برای ایتالیا است این یکی برای آلمان است آن برای انگلستان است این سوئیس است این یکی ژاپن است یکی برای تایوان است این یکی برای کره جنوبی است ببینید این مال چین است خوشه صنعتی چین است حالا می خواهید یکی دوتا آمار این را خدمتتان می گویم آدم تنش می لرزد چرا چین اصلی ترین تولیدکننده فولاد در دنیا است؟ اینجا دریای چین است تمام صنایع فولاد و صنایع اصلی چین لب دریا است فقط یک عدد خوشه که آنها دارند خوشه فولاد آنها است یکی از آنها ۶۴ میلیون تن فولاد در سال ۲۰۱۷ تولید می کرده است الان خیلی بیشتر تولید می کند یعنی اینها فولاد دنیا را تولید میکنند نه فقط فولاد برای خودشان آمریکاییها فولاد برایشان نمی ارزد که تولید کنند استرالیاییها کارخانه فولاد خودش را تعطیل کرد از چین وارد میکند چون مقرون به صرفه نیست ولی فولاد در ایران به خاطر رانت انرژی که دارد تولید می شود صادر میشود با قیمت جهانی کمتر از قیمت داخلی به تولید کننده داخلی می دهند یعنی همه آن رانت می باشد این را من به آقایان نشان دادم جالب است که بدانید ببینید بعد از اینکه دولت دوازدهم سر کار آمد ما را دعوت کردم با چند نفر دیگر در سازمان برنامه و گفتند ما چه کار کنیم؟ من همین چند مورد را به آنها نشان دادم گفتم ببینید آن مال چین بود این برای ایران است شما در چهار سال اول دولت یازدهم از ۱۳۹۲ ۱۳۹۶ بیست هزار میلیارد تومان رفتهاید در کویرسرمایه گذاری فولاد کردهاید فولادی که عرض کردم با ۳۰ درصد توان آنجا کار میکند آنجا آب نیست و حالا پیامدهای محیط زیستی آن مشکلات مربوط به آب را داریم که در اینجا مطرح است ببینید این یک خوشه است اینجا به آن سیلیکون ولی گفته می شود یعنی دره که در کالیفرنیاهست یکی از سرمایه گذاران بزرگ آنها می گوید من نمی توانم سیلیکون ولی را که مرکز خلق نوآوری ها و هوش مصنوعی و… هست بدون دانشگاه استنفورد بتوانم اینجا را اصلاً در کنم درک کنم دانشگاه باید در خدمت جامعه و حل مسائل جامع باشد نه اینکه ما دانشگاه بزنیم و معلوم نباشد برای که تولید میکند و برای کجا تولید می کند؟ خوب های آن به امریکا می روند و به غرب می روند و آن آدم های درجه ۳ و درجه ۴ آن امروزه هنوز دارند مهاجرت می کنند و متاسفانه جامعه ما نشان می دهد مثل این که نیازی به آنها ندارد ببینید این خوشه نوآوری وسایل پزشکی در ژاپن است یک منطقه است مثل یک شهر را کی می ماند بر اینجا مرکز تحقیقاتی دارد تولیددارد آزمایشگاه دارد بانک دارد همه نیازهای یک صنعت را برای اینکه بتواند خودش را و کل نیازش را تامین کند دارد اینجا مثل یک جزیره است خوشه صنایع فناوری های زیستی است پدر کره جنوبی این یکی برای تایوان است این برای کشاورزی در کانادا است این برای مد و پارچه در انگلستان است ببینید این خوشه صنعت چاپ پوشاک در چین است بخش های مختلف چین است سالیانه تمام حوله حجاج حج را در یک یکی از جزایر چین تولید می کنند و بسته بندی می کنند و به همین دلیل می توانند ارزان به دست حجاج و مصرف کننده بدهند دیگر حالا از اینکه تسبیح و چیزهای دیگر که برای دنیای اسلام هم می سازند این خودش نشان دهنده مدیریت واقعاً….
اولین اقدامی که راهکارها باید صورت بگیرد خروج نیروهای نظامی انتظامی امنیتی و بیوت علما و دفاتر ائمه جمعه از اقتصاد است. این ها باید بروند کنار تا زمینه برای ورود بخش خصوصی فراهم بشود مادامی که این ها هستند اصلاً امکان نمی دهند که کسی از بخش خصوصی بتواند وارد بشود این ها از همه رانت های موجود استفاده می کنند قیمت را چند برابر بازار جهانی می فروشند انحصار هایی تولید می کنند که امکان نمیدهد. بعدش اصلاح نظام مالیاتی است ما همه جای دنیا این نظام مالیاتی است که منابع بخش عمومی تامین میکند نه فروش نفت جای دیگر نفت ندارند در دنیا بنابراین این نظام مالیاتی چرا این نظام مالیاتی درست نمی شود؟ به خاطر اینکه آنهایی که باید مالیات بدهند آنهایی هستند که باید تصمیم بگیرند مالیات بگیرند و چون هیچ کاردی دسته خودش را نمیبرد آنها هم تصمیم می گیرند که مالیات بگیرند لذا دست آنها در جیب مبارک مردم است و این فاصله طبقاتی هولناکی که به وجود آمده است و این بدبینی که جامعه نسبت به حاکمیت پیدا کرده است و بخش های مسلط این فقط به خاطر این است که بخش قابل توجهی از مردم رها شده اند به دست این گرگ های الیگارشی داخل سیستم و حکومت من می دانم که پرونده من کلفت تر می شود ولی ما از ترس مان این حرف ها را می زنیم از ترس اینکه چهار روز دیگر نکند خدای نکرده ما نشسته ایم مثل سوریه خمپاره می آید... اصلاح نظام مالیاتی است اصلاح نظام بانکی است نظام بانکی پول مردم را می گیرد و علیه منافع مردم استفاده می کند یعنی پول مردم را می گیرد و میدهد دلال برود زمین بخرد خودش مسکن می خرد خودش ارز میخرد خودش سکه یعنی قیمت همه اینها را بالا میبرد وقتی قیمت اینها را بالا می بریم یعنی هیچ چیز تولید نکردیم ولی هزینه زندگی مردم را بالا بردهایم در همه سطوح.
راهکار بعدی کاهش نرخ ارز است با ارز ۲۸ هزار تومانی امکان ندارد در ایران تولید صورت بگیرد با ارز ۱۰ هزار تومانی هم نمی شود الان یک نفر بخواهد یک کامیون بخرد باید ۵ میلیارد تومان بدهد آن وقت باید چه چیزی حمل کند؟ گوجه فرنگی و هندوانه چقدر باید بگیرد برای این کار؟ من پزشک متخصص می شناسم که میگفت اصلاً برای ما صرف ندارد که کار بکنیم در سال گذشته سه هزار پزشک از ایران رفته است ۹۰۰ عضو هیئت علمی دانشگاه ها رفته اند این پزشک میگفت که ما دیگر مثل گذشته نیست که یک پزشکی بنشیند و یک نفر هم پشت درب آن نشسته است وقت میدهد و پول میگیرد ما باید به روز باشیم و دستگاههایی که امروز در دنیا برای تشخیص و برای معالجه هست وارد کنیم میگفت یک دستگاه کوچک بخواهیم وارد کنیم باید ۲ میلیارد تومان پول بدهیم چقدر باید از این بیمار بیچاره بگیریم؟ که بتوانیم هزینههای مان را تامین کنیم.