گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر رهامی شب عاشورای 1434 در محل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ إِلَى أَخِيهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِيَّةِ أَنَّ الْحُسَيْنَ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ وَ أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ... (بحار الانوار-بیروت، 44، 329). موضوع صحبت امشب حق نظارت عامه در ارتباط با نهضت سید الشهدا است.
حق نظارت عامه امروزه در قوانین اساسی اکثر کشورها لحاظ شده است. از آن جا که مردم حاکمان را انتخاب می کنند حق دارند بر آنان نظارت کنند. از نظر قانون اساسی ایران نیز خدا بر مردم ولایت دارد و ولایت خودش را به مردم تفویض کرده است که به اداره کشور خود بپردازند. کسی نمی تواند حق انتخاب مردم و حق نظارت آنان بر حکومت را از آنان سلب کند. به لحاظ اعتقادی نظارت بر حکومت، که از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است، بر مردم واجب است و یک تکلیف شرعی است و هیچ کس نمی تواند حکم شرعی را از بین ببرد. در اکثر کشورها حق آزادی بیان و گردش اطلاعات و حق انتقاد، به عنوان حق بنیادین تضمین شده است، به طوری که هیچ حکومتی حق محدود کردن آن را ندارد. از آن جا که مردم صاحب حق اند، اگر به کسی حکومت را واگذار می کنند حق نظارتشان بر حکومت باقی است. اگر این نظارت نباشد ممکن است حاکمان خطا کنند. معدّل خطای عموم مردم کمتر از خطای حاکمان است. در ایران این حق نظارت از طریق مجلس، سازمان بازرسی و مطبوعات اعمال می شود. در کشورهای دیگر مطبوعات در این جهت نقش مهمی به عهده دارند. به طور مثال، چندی پیش مطبوعات آلمان مطرح کردند که رییس جمهور آلمان، برای خرید منزل خود، از یک بانک تقاضای وام کرده است و رییس دفتر او با بانک تماس گرفته و توصیه کرده است که این وام زودتر به او پرداخت شود. همین انتقاد مطبوعات به رییس جمهور باعث شد که او استعفا دهد. در آمریکا نیز وقتی که خبر ارتباط خارج از ضوابط رییس سازمان سیا با یک زن به روزنامه ها کشیده شد به کنار رفتن او منجر شد. در آلمان و آمریکا کسی نگفت که این اخبار به مصلحت نظام نیست و نباید منتشر شود. آنان باز بودن دست مطبوعات را به نفع نظامشان می دانند و اگر روزنامه ها خبری را منتشر کردند مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند. جوانمرگ شدن روزنامه ها در کشورهای جهان سوم دلیل بر این است که حاکمان آنان تحمل نقد ندارند. قانون ایران، برای سالب آزادی مردم تضمین کیفری در نظر گرفته است. هم چنین، نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند (اصل 24 قانون اساسی). مبانی اسلام مثل توحید و نبوت است، غیر از خواسته های یک شخص است. قانون اساسی امر به معروف را وظیفه همگانی می داند: در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت (اصل 8 قانون اساسی)، و در مورد آن به سوره توبه استناد می کند: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ (توبه، 71).
یکی از اهداف مهم سید الشهدا اصلاح امور بود. خودش توضیح می دهد که اصلاح از طریق امر به معروف و نهی از منکر انجام می شود. بعد توضیح می دهد که آیا نمی بینید که بنی امیه حقوق مردم را پامال می کنند. به واجبات عمل نمی شود و کسی ناراحت نیست.
مرحوم صاحب جواهر آیات (توبه: 70، آل عمران: 104، اعراف: 157، مائده:63 و 79) و روایات امر به معروف (وسائل الشیعة، 11) را ذکر کرده و برای اثبات آن به اجماع نیز تمسک کرده است (جواهر الکلام، 21). در اصل وجوب امر به معروف و نهی منکر اختلاف نظری وجود ندارد. مرحوم امام خمینی نیز در جلد اول تحریر الوسیلة و در کتاب حکومت اسلامی (صفحه 140 به بعد) در این باره بحث کرده است. آیت الله سید صادق روحانی و آیت الله نوری همدانی نیز در این باره کتاب مستقلی دارند. ماوردی، از علمای اهل سنت، حدود 700 سال پیش، که در کشورها قانون اساسی وجود نداشته است، به این بحث پرداخته است. عبدالقادر عوده، از اخوان المسلمین مصر که توسط جمال عبدالناصر اعدام شد، در کتاب التشریع الجنایی فی الاسلام می گوید: احکام اسلام محدود به حدود و قصاص و دیات نیست. این مجازات ها آخر خط است. اسلام حق دفاع اجتماعی را به رسمیت شناخته است و آن را تحت عنوان امر به معروف در قرآن ذکر کرده است. قطع ید و سایر مجازات های اسلامی مربوط به جامعه ای است که در آن امر به معروف رواج دارد و جلو جرایم و گناهان گرفته می شود. اما اگر امر به معروف تعطیل شود و گناهان زیاد شود و همه مجرمان دستگیر شوند و بخواهند مجازات کنند دست خیلی ها باید قطع شود و در شرایط کنونی نه ممکن است و نه مشکل جامعه را حل می کند.
یکی از بزرگترین اهداف امام حسین این بود که امر به معروف و نهی از منکر کند. خدا در مورد علمای یهود و مسیحی می گوید که اینان نهی از منکر نمی کردند: لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ (مائده، 63). اینان مورد لعن قرار گرفته اند: لُعِنَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ بَني إِسْرائيلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ (مائده، 78). كَانُواْ لَا يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ(مائده،79). اگر ما هم این وظیفه را ترک کنیم مورد لعنت واقع می شویم.
چرا امام حسین به حکومت اهمیت می داد و تصمیم گرفت که حاکمان را امر به معروف کند؟ زیرا از امیر مؤمنان نقل شده است که فرمود: النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ (تحف العقول، 208). اگر امیران و صاحبان قدرت یک دروغ بگویند به جامعه سرایت می کند و دیگران هم تبعیت می کنند و فرهنگ می شود. اگر آنان ظلم کنند ظلم نهادینه می شود. بنی امیه یک سری احکام فردی اسلام را اجرا می کردند و به نماز و روزه مردم کاری نداشتند ولی احکام اجتماعی اسلام را معطل گذاشته بودند. اگر امام حسین سکوت می کرد این فسادهای سیاسی و اجتماعی نهادینه می شد و به نام دین تمام می شد و جزء احکام اسلام به حساب می آمد. با سکوت امام حسین این کارها رنگ تأیید دینی می گرفت. امام حسین باید جلو نهادینه شدن و رسمی شدن باطل می ایستاد و جانش را فدا می کرد.
امروز نویسندگان منصف اهل سنت (که امامت ائمه را قبول ندارند) می گویند یزید غلط تشخیص داده است. اکنون کسی از عمل بنی امیه دفاع نمی کند. کاروان آن حضرت روز حرکت می کرد و با افراد و گروهها ملاقات داشت و علت حرکتش را آشکارا می گفت. بعد از عاشورا نیز حضرت علی بن الحسین، زینب و سکینه تا سال ها به طرق مختلف روشنگری می کردند و بطلان اعمال حکومت را مطرح می کردند. امام حسین در نامه ای به سلیمان بن صرد و عده ای از مؤمنان نوشته بود: فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِي حَيَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِي عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَه (بحار الانوار-بیروت، 44، 381). در مورد علما این وظیفه سخت تر است. اگر ببینند بدعتی ایجاد شده و اعتراض نکنند ممکن است عذاب خدا آنان را نیز دربرگیرد. از پیامبر نقل شده است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيَعُمُّكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ ثُمَّ قَالَ مَنْ رَأَى مُنْكَراً فَلْيُنْكِرْهُ بِيَدِهِ إِنِ اسْتَطَاعَ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ فَحَسْبُهُ أَنْ يَعْلَمَ اللَّهُ مِنْ قَلْبِهِ أَنَّهُ لِذَلِكَ كَارِه (بحار الانوار-بیروت، 97، 85).
مسأله دیگر، مسایل جاری کشور است. در برخورد با مشکلات موجود کشور بعضی ها مطلقا بی تفاوت اند، عده ای به طور مطلق همراهی می کنند، بعضی دیگر مخالفت و کارشکنی می کنند. عده ای نیز خود را کنار می کشند و از کشور خارج می شوند. بعضی از آنان که به خارج می روند نیز بی تفاوت می شوند یا به مخالفان نظام می پیوندند. دسته پنجم کسانی اند که درد دین دارند و نسبت به حکومت علاقه مندند و از اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آگاهی دارند و رنج می برند. اینان اگر بخواهند حرفی که به درد مردم می خورد بزنند و به کسی هم برنخورد مشکل می شود. چه بسا اینان عمرشان را گذاشته اند روی این مملکت؛ در حد معمولی درد دین هم دارند و به این علت است که بنا را بر نقد مفاسد موجود می گذارند. وظیفه دینی اینان ایجاب می کند که فسادی را که در اداره کشور می بینند متذکر شوند. اگر خدا نصیحت و امر به معروف و نظارت عامه بر حاکمان را تأیید کرده است پس از آنان هم خواسته است که سعه صدر داشته باشند و حرف ها را بشنوند. لازمه این کار این است منتقدان و آمران به معروف روزنامه داشته باشند. اینان که در مقامات هستند و مدیران جامعه اند باید سعه صدر و تحمل داشته باشند. این که با کسانی که امر به معروف می کنند برخورد قضایی می شود از اساس غلط است. کار قضایی باید با کسی بشود که مرتکب جرم می شود و در ارتکاب جرم سوء نیت باید باشد. کسی که سوء نیت ندارد هر چند که خطا کند اشکالی ندارد، نباید مجازات شود. مجتهد هم ممکن است خطا کند؛ او را که نباید مجازات کرد. در مورد هر خطیبی و هر روزنامه ای که در مقام امر به معروف برمی آید این احتمال خطا هست. ممکن است من در نقد یک سیاست خارجی اشتباه کرده باشم، دیگران تذکر می دهند و تذکر اینان نیز به اطلاع عموم می رسد. لازمه ریاست سعه صدر است. به فرمایش امیرالمؤمنین، سعه صدر ابزار ریاست است: آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ (نهج البلاغة-صبحی صالح، 501). اگر حاکمان سعه صدر نداشته باشند جامعه به سمت سکوت می رود، آن وقت، فساد زیاد می شود. مدیر یک اداره بزرگ یا کوچک مثل ماست، جایز الخطاست. به حضرت امیر (ع) می گفتند والی شما در آن ولایت رشوه گرفته یا فساد دیگری مرتکب شده است؛ آن حضرت نمی فرمود شما اشتباه می کنید، والی من خطا نمی کند و اصلا چرا این حرف را زده اید. فکر نکنید که اکنون که جمهوری اسلامی تشکیل شده است، دیگر، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر از بین رفته است، الآن هم هست. در زمانی که حضرت پیامبر و امیرالمؤمنین حاکم بوده اند نیز این وظیفه بوده است. همان طور که در جمهوری اسلامی نماز و روزه تعطیل نمی شود این وظیفه نظارت عامه بر حکومت نیز تعطیل نمی شود. حکومت هم باید مشوّق آمران به معروف باشد. بنابراین، حکم وجوب امر به معروف اکنون نیز باقی است؛ موضوعش نیز منتفی نیست؛ زیرا خیلی از کارهایی که قبلا به یک مسؤل تذکر داده اند و قبول نکرده است بعد خودشان می فهمند که اشتباه بوده است. ما نسبت به یک روش اداره کشور انتقاد داریم. چقدر از متخصصان و آگاهان معتقد بودند که سازمان برنامه ریزی نباید تعطیل شود و پول نباید درِ خانه های مردم داده شود. این کار بیکاری می آورد و بیکاری فساد و اعتیاد به دنبال دارد. این ها کار کارشناسی است و به تدبیر جامعه مربوط می شود؛ مثل نماز و روزه نیست که دقیقا محدوده اش معین باشد و حکم خدا به آن تعلق گرفته باشد و قابل تغییر نباشد. در دایره اداره جامعه باید به همه آرا و افکار اجازه داد که اظهار بشود و بهترینش انتخاب شود و جامعه به همان سبک اداره شود. مشکلات اداره کشور همه جا هست. باید دید کشورهای دیگر چه کرده اندکه از این مشکلات نجات پیدا کرده اند. در زمان حکومت نظامیان در ترکیه، ارزش پول ترکیه بسیار کاهش پیدا کرده بود. منتقدان به نحوه مدیریت نظامیان ابتدا وارد شوراها شدند و کم کم بیشتر وارد قدرت شدند و روابطشان با دنیا را هم اصلاح کردند و ترکیه را به این جا رساندند که اکنون دارد صاحب یک اقتصاد بزرگ دنیا می شود. هیج جا، اسلام ما را از استفاده از تجارب دنیا منع نکرده است. بلکه ما را تشویق کرده و به ما دستور داده است که از دورترین نقاط آن ها را فرا بگیریم. علمی که (به حسب روایت) پیامبر دستور داده است که مسلمانان در طلب آن باشند و هرچند در چین باشد آن را فراگیرند علم به احکام نماز و روزه نیست، علم فقه نیست، علوم و تجربیاتی است که لازم است مسلمانان برای اداره جامعه فراگیرند: اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ (بحار الانوار، 1، 177). همه ما دلمان برای کشورمان می سوزد. اگر گزارش عضو کمیسیون اقتصادی مجلس درست باشد که قریب 75٪ کارخانجات کشور تعطیل شده است فاجعه است. مردم از ما می پرسند شما چه کار کرده اید که کارخانه ها تعطیل شده و ارزش پول این قدر کاهش پیدا کرده است؟ حاکمان ما چرا نباید از تجربه کشورهای دیگر در عبور از بحران های اقتصادی استفاده کنند. آمریکا دو شهر زاپن را از بین برد. بعد از جنگ نشستند و برنامه ریزی کردند و به آمریکا و انگلیس و کشورهای دیگر گفتند بیایید کمک کنید این شهرها ساخته شود. ویتنام سال ها با آمریکایی ها جنگ داشت. بعد از جنگ تدبیر کردند و اکنون ویتنام به یک کشور صادر کننده صنعتی تبدیل شده است. حاکمان نمی توانند بگویند حالا که ما را انتخاب کرده اید دیگر نباید به ما اشکال بگیرید و نباید حرف بزنید. آنان نباید انتقاد از خودشان را تبلیغ علیه نظام به حساب بیاورند. آمریکا انتخاباتش انجام شد و اوباما با 2٪ تفاوت رأی آورد. بعد گفتند حالا همه جمع شویم و برای آمریکا کار کنیم و از همه نظر ها استفاده کنیم. در ایران 4 سال پیش انتخابات انجام شده است، هنوز پرونده اش باز است و می گویند باید ببینیم هر کسی آن موقع چه نظری داده است. اگر کشور برای همه است بعضی از روش های اداره کشور جای نقد دارد که اگر اصلاح شود کشور ، با منابع زیاد و مردم نجیبی که دارد، خیلی بهتر از این اداره می شود. در هیچ کشوری ارتکاب جرم صفر نمی شود ولی منحنی اش باید به سوی کاهش باشد. لازمه این کار باز بودن روزنامه های غیر حکومتی است. بستن یک موسسه حقوقی مثل اعدام شخص حقیقی است. اعدام آخرین دواست. با بستن یک روزنامه، حقوق کسانی که در آن روزنامه کار می کرده اند چه می شود؟ کسانی که آن روزنامه را می خوانده اند حقشان چه می شود؟ خوارج به حضرت علی بد می گفتند و مثل دیگران می آمدند از بیت المال حقوق دریافت می کردند. با عدم تحمل حاکمان با منتقدان و برخورد خشن با روزنامه ها در جامعه بی تفاوتی پدید می آید و مردم کِرِخ می شوند و این برای جامعه ضرر دارد. ما باید از دایره کوچک خودمان و خانواده مان امر به معروف را شروع کنیم. نسبت به خانواده مان بی تفاوت نباشیم و در مرحله بعد تمرین کنیم که نسبت به مسایل جامعه بی تفاوت نباشیم و دایره امر به معروف را توسعه دهیم. این درسی است که ما باید از حرکت اصلاحی امام حسین بگیریم. حرکت امام حسین برای امر به معروف کردن حکومت و اصلاح جامعه بود و این مسیر همان مسیر حضرت علی و پیامبر بود. لذا فرمود: أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ... (بحار الانوار-بیروت، 44، 329).