چكيده: متن پيش رو گفتگو با حجت الاسلام و المسلمين محمد رضا يوسفي درباره انديشه هاي اقتصادي مهندس سحابي مي باشد كه نكاتي از قبيل تاكيد مهندس بر اقتصاد ملی و توسعه متکی بر داخل ، آزادی ، استقلال و عدالت اجتماعی به عنوان اهداف جامعه ایرانی، ضرورت بازسازی عِرق ملی، رویکردهای اقتصادی برای دستیابی به اهداف، وضعیت کنونی اقتصاد ایران از دیدگاه مهندس سحابی و ضرورت اتخاذ استراتژی ملی و تبیین مبانی آن ،مورد بررسي قرار گرفت
متن گفتگو:در ابتدا درگذشت مهندس سحابی را تسلیت میگویم .افراد بسیاری در این ایّام در مورد مهندس سحابی سخن گفته اند .برخی به ویژگیها و سلوک اخلاقی ایشان پرداخته اند .برخی نیز به تجربه چند دهه مبارزات سیاسی وی اشاره داشته اند .آنان به درستی وی را «سیاست ورزی اخلاقی» دانسته اند .امّا یک نکته که به نظر من حائز اهمیّت است و دغدغهی خاص مهندس سحابی بوده است ، نگاه های اقتصادی وی می باشد .ایشان از زمانی که که در زندان پهلوی بود ، مباحث اقتصادی را به طور جدی دنبال می کرد و پس از آزادی نیز در پست ریاست سازمان برنامه،کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی و ...به عنوان عضوی از مجموعه اجرایی و یا تقنینی نظام فعالیت می کرد وی پس از آن به شکل های مختلف به این مهم می پرداخت . ویژگی های شخصی و تاملات در زندان از وی فردی دارای تفکری استراتژیک و برنامهمدار ساخته بود .این امر را مسئولیت های ابتدای انقلاب و مقالات وی در مجله ایران فردا که همزمان با اجرای برنامه های اول و دوم پس از انقلاب منتشر می شد ؛ به خوبی نشان می دهد .
موضع گیری های اقتصادی مرحوم سحابی در زمینه های مختلف اقتصادی مانند خصوصی سازی ، سیاست های ارزی ،استقراض خارجی و ...ناشی از نگرش خاص ایشان به اقتصاد بود .اظهار نظرها ، پیشنهادها و راه حلهایی که مطرح می کرد از نگاه آیندهنگر و بلندمدّت وی به اقتصاد و سیاست حکایت داشت .این امر اهمیّت بحثهای مرحوم سحابی را برای ما دو چندان میکند.برخی از مکتوبات ایشان به ویژه در آخرین دهه عمر شریف شان حکایت میکند که ایشان به یک جمعبندی نهایی و سازمان فکری رسیده بودند که کمتر در نوشتهجات مشابه از اندیشمندان اقتصادی ایرانی می توان یافت .نگاهی بلندمدّت و ساختاری به اقتصاد ایران و ارایه راه حل هایی جهت مواجهه با معضلات کشور عزیزمان .
اقتصاد ملی و توسعه متکی بر داخل
در مجموع ،دیدگاه های اقتصادی ایشان را می توان دیدگاهی مبتنی بر « اقتصاد ملی » و « توسعه متکی بر داخل » بیان کرد . او به صراحت با سرمایه داری لیبرال مخالف بوده ، دنبال کردن آن را در راستای منافع ملی کشور نمی دانست . لذا با نسخههای پیشنهادی بانک جهانی و صندوق بینالملل پول مخالف بوده ،از سیاست های موسوم به سیاست های تعدیل ساختاری انتقاد می کرد .او در مقالات خویش در مجله ایران فردا با سیاست های خصوصیسازی و سیاستهای ارزی که دو رکن از ارکان سیاست های تعدیل اقتصادی بوده ، مخالفت کرده ، در نامه تیر ماه 1376 به آقای خاتمی نیز نسبت به پیگیری و عواقب ادامه سیاستهای تعدیل هشدار می دهد .وی در آن نامه در عین اعتقاد به ضرورت اصلاح ساختار دولت ، از هدف کوچک کردن دولت از طریق ریزش کارکنان دولتی با استفاده از ابزار بازنشستگیهای زودرس ،بازخرید و امثال آنها مخالفت کرده ،اجرای این سیاست را موجب اضافه کردن این دسته از افراد بر خیل بیکاران جامعه می دانست .
نکته دیگر اینکه ایشان معتقد بود تا زمانی که بخش خصوصی ملی در کشور شکل نگرفته است ،دولت موتور محرک توسعه تلقی می شود لذا اصرار بر کوچک کردن دولت در این برهه زمانی را به صواب نمی دانست .
آزادی ، استقلال و عدالت اجتماعی اهداف جامعه ایرانی
ایشان اهداف اجتماعی ـ اقتصادی آزادی ،استقلال و عدالت اجتماعی ذکر کرده ، سپس یک ضرورت اساسی جامعه ایران را که هم یک هدف و هم به عنوان وسیله ایی مهم جهت دستیابی به آن اهداف سه گانه،مطرح است را ذکر می کند . وی با تعبیرات مختلف «احساس هویّت ملّی» ،«عِرق ملی » ، «حس مسئولیت و تعهد ملی» و .. به حس تعلق جمعی و ملی اشاره می کند . به اعتقاد وی حس هویّت ملّی ما ایرانیان در یکصد و پنجاه سال اخیر خدشهدار شده است .وی از قول امیرکبیر خطاب به سفیر انگلیس در ایران همین مشکل را نقل کرده ، خود نیز شواهدی از دوران قبل و پس از انقلاب بیان می کند .
ضرورت بازسازی عِرق ملی
ایشان مثال های متعددی از فقدان عِرق ملی در حوزه های مختلف را بیان می کند .در حوزههای سیاسی برخی به راحتی خودشان را به بیگانگان میفروشند. سحابی نماد آن را برخی گروه های سیاسی که در دورهی جنگ در کنار صدام علیه ملّت ایران جنگیدند، ذکر می کند . در حوزهی اقتصاد هم کسانی که برای به دست آوردن منافع شخصی خویش منافع ملّی ما را زیر پا گذارده ،از طریق واردات بی رویه به تولید و اقتصاد ملّی ضربه می زنند. و یا آنانی که برای رسیدن به متاع دنیایی و دستیابی به برخی امتیازات حاضرند به بیگانه امتیاز دهند و موارد دیگری که ایشان در نوشته های خویش به آنان اشاره کرده است .بنابراین از دیدگاه ایشان هویّت ملّی در نزد ما تضعیف شده و ما باید به بازسازی این هویت بپردازیم در غیر این صورت جامعه ایرانی از دستیابی به اهداف آزادی، عدالت و استقلال محروم خواهد بود.
زمانی که دولتمردان وقت ، دوره پس از جنگ را دوره بازسازی و یا دوره سازندگی می نامیدند،آنان از بازسازی، بازسازی مناطق خسارت دیده جنگی و از سازندگی ، سازندگی کشور پس از دوره جنگ را اراده کرده بودند.اما سحابی از خود می پرسد بازسازی چه چیزی ؟ بازسازی واقعی کدام است ؟و چه چیزی نیازمند به بازسازی است ؟ به نظر سحابی آن چیزی که باید بازسازی شود تا کشور به جلو رود بازسازی در جهت تقویت هویّت ملّی ، حس تعلّق ملّی یا همان عِرق ملّی است .هم چنین سوال دیگر وی از خود این بود که سازندگی برای چه ؟ هنگامی که می خواهیم دست به سازندگی زنیم چه هدفی را تعریف کرده ایم ؟ نگاه ما به آینده تعیینکننده چگونگی سازندگی ما در این دوره است بر این اساس ایشان میگوید به نظر من بازسازی کشور باید بر بازسازی عِرق ملّی تمرکز یافته و سازندگی کشور در راستای اهداف آزادی، استقلال و همچنین عدالت اجتماعی دنبال گردد .
رویکردهای اقتصادی برای دستیابی به اهداف
ایشان معتقد بودند که برای دستیابی به آن اهداف ، باید در سه بعد اقتصادی به طور جدّی تلاش کرد . نخستین بُعد، نظام مبتنی بر تولید است . اقتصاد ما، اقتصاد مبتنی بر تولید نبوده،بلکه نظامی مبتنی بر دلّالی است .به تعبیر ایشان در دهه هفتاد ، نظام مبتنی بر زمینبازی است . نظام مبتنی بر دلالی دارای آثار و عواقبی منفی در اقتصاد می باشد .از نظر ایشان ،نتیجه اقتصاد دلّالی فقر عموم مردم و گسترش شکاف طبقاتی است؛زیرا از نظام دلالی تولید بیرون نمیآید .و از سوی دیگر یک عدّه از این نظام دلّالی سودهای سرشار و کلانی برده ، شکاف طبقاتی در جامعه تعمیق می گردد . و این دو آسیب جدّی برای جامعه می باشد .
دومین بُعد ، اصلاح الگوی مصرف جامعه است . مرحوم سحابی بیان می کند که جامعه ما یک جامعه مصرفزده است . الگوهای مصرفی جامعه هیچ تناسبی با الگوهای تولیدی یا توان تولیدی ما ندارد و ما بسیار بیشتر از آن چیزی که تولید میکنیم، مصرف میکنیم.بنابراین باید در این زمینه ،الگوی مصرف جامعه اصلاح شود .و این نیازمند برنامههای مفصّلی است زیرا به اعتقاد ایشان مصرفزدگی جامعه ، معلول برخی از عوامل درونی یا برخی از عوامل بیرونی است گرچه ایشان تأکید بیشتری روی عوامل درونی دارند . ایشان یکی از دلایل وجود و گسترش این الگو را علاقه مندی حاکمیّت به عدم نظارت و مدیریت بر الگوی مصرف می داند . در واقع ایشان معتقدند که جامعه در زمینههای سیاسی با محدودیّتهایی رو به رو بوده که حاکمیّت نمیخواهد این محدودیّتها را بردارد و در نتیجه آزادیها را به سمت و سوی دیگر و از جمله الگوی مصرف و امثال اینها می برد .
سومین بُعد مهم از نظر ایشان، شکل دهی نظام مبتنی بر مالیات است . ساختار کنونی دولتی در کشور، تکیه بر درآمدهای نفتی است . دولت با درآمدهای نفتی خود را اداره میکند ؛در حالیکه دولت باید بر نظام مالیاتی تکیه کند. به تعبیر مهندس سحابی درآمدهای نفتی، در واقع درآمد نیستند،بلکه ثروت هستند. و این ثروتها هم متعلّق به یک قشر خاص و یا یک نسل خاص نیست بلکه ثروتی است متعلّق به جامعهی ایرانی شامل نسل های آینده . بنابراین چون درآمد های نفتی ثروت می باشند، منطق اقتضاء میکند که این ثروت در مسیر سرمایهگذاری برای نسل آینده و غنای بیشتر جامعه به کار برده شود یعنی در واقع خود آنها در مسیری قرار بگیرند که مولّد درآمد باشند .
ایشان معتقدند برای این که بتوان به سیاست های سه گانه یاد شده اقدام نمود ،دولت باید به دو اصلاح بزرگ دست بزند .اصلاح نخست ،اصلاح ساختار اداری و مالی دولت است . تبلور اصلاح ساختار اداری مالی دولت در انضباط مالی است . بودجّههای دولتی منظّم بوده، حساب و کتاب بر درآمدها و هزینههای دولتی حاکم باشد .امری که فقدان آن در دولت کنونی کاملاً مشهود است . دومین نکته مهم تقویت نظارت دولت بر امور اقتصادی و جهت دهی آن است .بر خلاف شرایط ما که دولت و شبه دولت به تصدی گری می پردازد .
وضعیت کنونی اقتصاد ایران از دیدگاه سحابی
ایشان پس از بیان اهداف و سیاست های ضروری و اصلاحات ساختاری به ترسیم وضعیت کنونی اقتصاد ایران می پردازند .زیرا با اتکاء به درک درست از وضعیت کنونی اقتصاد ایران می توان به برنامهریزی بهتری دست زد .سحابی معتقد است اقتصاد ما از یک سری مشکلات ریشهای رنج میبرد که ریشه در گذشتهی ما داشته و هنوز هم در زندگی ما وجود دارند .برخی از آنها را به عنوان بیماریهای مشهود و برخی دیگر را نامشهود برای بسیاری از مردم ذکر می کند.این بیماریها پیامدهای تلخی برای اقتصاد ما به دنبال دارند.
اوّلین این بیماری ها، اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی است که نفت سمبل این منابع است.این مشکلی است که اقتصاد ایران به آن مبتلا است و هیچگاه اصلاح نشده است .اگر آثار زیانبار آن بر اقتصاد ما درک شود به ضرورت تحوّل جدّی می رسیم . اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی از مهمترین عوامل فساد اقتصادی است .ایشان صحبت خودشان را بر نظریات کارشناسانهای که در صندوق بینالملل پول و بانک جهانی اظهار شده است مستند میکنند .آنان نشان میدهند که لازمهی ذاتی اقتصادهای مبتنی بر نفت و یا منابع طبیعی ، فساد اقتصادی است که تجربه تاریخی ما نیز این نکته را خوب نشان میدهد . بنابراین وقتی اقتصاد نفتی شد ،نظام مالی و اقتصادی فاسد شده ، مافیای اقتصادی شکل میگیرند .ایشان تعبیر میکنند مافیای اقتصادی را میتوان در بنادر غیرقانونی ، فرودگاههای غیرقانونی کشور و..مشاهده کرد .ویژگی مافیا این است که به دنبال منافع بدون ملاحظه منافع ملی هستند لذا از اهرم های خود برای به دست آوردن سود از هر راه ممکن اقدام می کنند براین اساس باید پدیدهی اعتیاد و قاچاق مواد مخدر و ... را نیز در این قالب تعبیر و تفسیر کرد .
دومین ویژگی که ایشان مطرح میکند نظام دلّالی و غیرتولیدی در اقتصاد ما می باشد . البته خود این هم نیاز به تحلیل دارد چرا دلّالی چرا غیرتولیدی؟ امّا به هر حال ویژگی اقتصاد ما این است که یک نظام غیرتولیدی ،دلّالی است که محصول نهایی این نظام این است که در آن ، تولید حقیقی افزایش نمییابد و نتیجهاش این است که فقر گسترش پیدا میکند و شکاف طبقاتی هم افزایش پیدا خواهد کرد.
ویژگی سوم اقتصاد ما ،وجود دولتی ناکارآمد است . از نشانه های ناکارآمدی ، بوروکراسی شدید حاکم بر دولت بوده که هزینههای زیادی را بر اقتصاد ما تحمیل می کند. و دیگر نشانه آن ناکارامدی پروژه های عمرانی دولتی است که تعریف و اجرا می گردد .این پروژهها معمولا در موعد مقرّر به اتمام نمیرسند و ... . در این فضا فساد در نظام اداری ما افزایش پیدا میکند . ویژگی دیگر دولت بیانضباطی مالی است که اینها همه در پیوند با هم معنا پیدا میکند .نتیجه این که دولت بودجه ایی را با هدف رفاه اجتماعی بر اقتصاد تحمیل می کند امّا به دلیل ناکارآمدی با فساد مواجه می گردد .نتیجه این که تولید افزایش نمی یابد و فقر در جامعه باقی میماند و از آنجایی که معمولاً عدّهای از این ناکارآمدی و فساد ذینفع خواهند شد شکاف طبقاتی در جامعه رشد می یابد . بنابراین از دیدگاه مرحوم سحابی نظام اداری ناکارآمد نیز از ویژگی های اقتصاد ما می باشد .
ضرورت اتخاذ استراتژی ملی و تبیین مبانی آن
ایشان معتقدند که این بیماریها صرفاً مربوط به امروز نبوده ،این بیماریها به زمان گذشته برگشته که تا امروز تداوم پیدا کرده است .لذا ریشهدار و مزمنند در نتیجه برای مواجهی با این بیماری یا بیماریهای اقتصادی نیازمند به یک بسیج همگانی هستیم .و برای بسیج همگانی ما نیازمند به بازسازی عِرق ملی می باشیم تا همهی ملّت دست به دست هم داده ،این مشکل را حل کنند. احساس یگانگی یا بسیج همگانی در واقع بخشی از آن برمیگردد به اینکه آحاد مردم خودشان را یک واحد ببینند و دیگر این که احساس فاصلهای میان مردم و دولت وجود نداشته باشد . اما متاسفانه در جامعه ایرانی بجز در برهه هایی معدود ، میان مردم و دولت فاصله وجود داشته است . به اعتقاد سحابی ما نتوانستیم از فرصتهای تاریخی ایی که برای جامعه پیش آمده و دولت و مردم به هم نزدیک شده بودند از طریق بسیج همگانی برای مواجهه با این مشکلات بهره ببریم .ایشان چند برههی زمانی را از زمان انقلاب به این طرف مطرح میکند که فرصتهای گرانبهایی بودند که ما از دست دادیم یکی از آنها شرایط اوایل انقلاب بود که یک انقلاب بزرگ با مشارکت مردمی صورت گرفته،فاصلهای بین رهبران و مردم به آن معنا وجود نداشت لذا در آن دوران میشد این بسیج را انجام داد منتها از این فرصت استفاده نشد. دومین فرصت دورهی جنگ بود .دورهی جنگ به دلیل ویژهگیهای خاص خودش باز هم این حس هنوز وجود داشت.دورهی سوم ابتدای دورهی اصلاحات است یعنی از سال هفتاد و شش تا هفتاد و هشت . میشد از این فرصت ها استفادهی خیلی خوب کرد که متأسفانه چنین نشد. به هر حال امروز ما هنوز با این مشکلات مواجهایم .
درست است که اقتصاد ما با مشکلات جدی مواجه است امّا به دلیل اینکه مسائل اقتصاد، سیاست و اجتماع در هم تنیده هستند صرفاً نمیتوان یک راه حل اقتصادی ارائه نمود .به همین دلیل ایشان تعبیر میکند که ما برای مواجهه با معضلات یادشده به یک نگرش ملّی و منسجم و جامع نیازمندیم .
مشکل دیگر این است که مشکلاتمان یک شَبِه ایجاد نشده است منتها با بیدرایتی، با فرصت سوزی و درگیری با مسائلی دیگر، تلاش درخور برای حل این معضلات صورت نگرفته است .بنابراین وقتیکه سخن از حل این معضلات می شود ، باید نگاه بلندمدّت برای حل این معضلات داشت . بنابراین باید یک استراتژی ملّی مبتنی بر نگرشی جامع و بلند مدّت را دنبال نمود . مرحوم سحابی در اینجا سوالی طرح می کنند که مبانی این استراتژی ملّی چیست ؟ ضرورت این پرسش از آنجاست که ما یک جامعه هفتاد و چند میلیونی اعم از مردم و کارشناسان داریم و می دانیم که حل معضلات یادشده بدون بسیج همگانی ممکن نیست لذا برای این امر ایجاد یک تفاهم ملی با بیان مبانی استراتژی ملی ممکن می گردد .به نظر ایشان وقتی این استراتژی ملّی میتواند موّفق باشد که بر سه مبنا استوار باشد .
مبنای اوّل ابتناء بر تجربهی تاریخی کشور می باشد این امر از این جهت حائز اهمیّت است که ما اگر بخواهیم برای حل مشکلات تلاش کنیم باید این راهحلها واقعگرا باشند وقتی این اتّفاق رخ میدهد که ما با درک درست پیشینه تاریخی جامعه به ویژه این یکی دو قرن اخیر و ویژگی های متخذه از آن به ارایه استراتژی ملی اقدام گردد .در غیر این صورت ما نه بسیج همگانی میتوانیم داشته باشیم و نه واقعیّت اجرایی خواهد داشت . به همین دلیل ایشان تاکید می کنند که مطالعه علل شکست جنبش های مردمی در این صد و پنجاه سال اخیر حائز اهمیت است .از مشروطیّت ،نهضت ملّی و پس از آن سخن می گویند و ضرورت بررسی اینکه چرا مردم در این جنبش ها به آرمان هایی که می خواستند دست نیافتند .این جا است که ایشان باز هم بر عنصر عِرق ملّی تأکید میکند .
دومین ویژگی که باید در مبانی استراتژیک مدّنظر داشت ،این است که با توجّه به ویژگیهای جامعهی خودمان باید مبانی مکتبی و ایمانی استراتژی ملی هم دیده شود .یعنی وقتی که با مردم صحبت میشود چون مردم ما انسان های معتقدی هستند باید بتوانیم سازگاری این استراتژی را با مبانی مکتبی و ایمانی نشان دهیم . به عنوان نمونه یکی از انتقادات ایشان بر دوران اصلاحات را تاکید بیش از حد بر عنصر توسعه سیاسی ذکر می کنند .با این توضیح که تأکید زیاد بر توسعه سیاسی درکشور و انتظاراتی که آنها از حاکمیت داشتند ما را به یک اشتباه رساند آن اشتباه این بود که مردم توقّع و انتظاراتی از حاکمیّت داشتند در حالی که جایگاه و حوزه مسئولیت خود مردم در اینجا مورد توجه چندانی قرار نمی گرفت. به عبارت دیگر بر مسئولیت های حاکمیت و حقوق مردم تاکید بیش از حد می شد که نتیجه آن انباشت انتظارات مردم از حاکمیت بود .مهندس سحابی در اینجا می گوید به لحاظ مبنای فکری ـ مذهبی، در کنار حقوق مردم و انتظاراتی که آنان از حاکمیت دارند ،مردم برای تغییر سرنوشت خویش مسئولیت هایی نیز دارند .حس مسئولیّتهای مردم در اینجا حائز اهمیّت است، اینطور نیست که همهاش مطالبات باشد بگوییم ما مردم مطالبات داریم ایشان مطالبات را نفی نمیکند ولی معتقد است در کنار مطالبات به حق مردمی ،حس مسئولیّتخواهی و تعهد در افراد نسبت به جامعه باید تقویت می شد. زیرا قرآن می فرماید « ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم » با این بیان که این آیه «هر گونه تغییر در سرنوشت اقوام و ملت ها را منوط به تغییر و احساس وظیفه و مسئولیت خود آن مردم می داند»
مورد دیگراز مبانی ارزشی این است که قرآن جامعهی پایدار را تعریف میکند .جامعهی پایدار قرآنی جامعهای صرفاًٌ اهل نماز و روزه و اینها نیستند که البته معنویّت جای خود را دارد امّا ایشان میگوید که از دیدگاه قرآن جامعه پایدار باید دارای ویژگی هایی در زمینه اجتماعی ، اقتصادی نیز باشد یعنی از نظر قرآن ارزشها مهماند امّا کافی نیستند وی به آیهی112 سورهی نحل تمسّک میکند که میفرماید: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ» میگوید قرآن جامعه ایی را مثال میزند که آمنه هستند به این معنا که در این جامعه امنیّت وجود دارد احساس امنیّت در جامعه اولین خصوصیت جامعه پایدار قرآنی است .این امنیت ابعاد مختلفی دارد که آزادی های سیاسی ،اجتماعی و اقتصادی از مظاهر وجود امنیت در جامعه است .دومین ویژگی مطمئنّتةً است یعنی جامعهای که در آن اطمینان است که اطمینان نسبت به آینده است . نسبت به آینده فضایی مبهم و یا آینده تاریکی را به تصویر نمی کشند . سومین ویژگی به بُعد اقتصادی اشاره کرده وجود رزق از هر مکان ، کنایه از رفاه اقتصادی است .اما در دنباله آیه آمده است که «فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ» اینها کفران نعمتهای الهی کردند «فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ» میگوید که اینها بعد از اینکه کفران کردند گرسنگی نصیب آنها میشود در برابر آن موقعیت رفاهی که بیان کرد و خوف میآید که در قبال امنیت و اطمینانی است که از ویژگی های جامعه مطلوب قرآنی بود .اینجا مشخص می شود که ایشان چقدر دقیق از قرآن برداشت کرده است زیرا معمولا آمنه را به ایمان به خدا معنا می کنند ولی مهندس سحابی به قرینه مقابله قرآنی ، آمنه را به قرینه مقابله با خوف و ترس ، احساس امنیت در جامعه معنا می کند . نتیجه اینکه جامعهی مطلوب ، جامعهای است که در آن امنیّت اعم از سیاسی و یا اقتصادی ، قضایی و .. باشد. جامعهی بد در قرآن جامعهای است که در آن گرسنگی و فقر بوده ، احساس امنیت در جامعه وجود نداشته ، مردم نسبت به آینده مطمئن نبوده با نگرانی به آن نگاه می کنند . در حالی که جامعه خوب و پایدار قرآنی جامعه ایی مرفه ، دارای امنیت و امیدوار نسبت به آینده می باشد .تبیین جامعه مطلوب قرآنی برای مردم برای بسیج همگانی ضروری است . سپس وی به نقل روایتی از امام صادق (ع )پرداخته که حضرت می فرماید :سه چیز است که همه مردم به آنها نیازمندند امنیت ، عدالت و رفاه « ثلاثهَ يَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَيْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْبُ »سحابی سخن قرآن را در برابر روایت امام صادق قرار داده و از این مقابله به این نتیجه می رسد که منظور قرآن از اطمینان همان عدالت است .آیه قرآن میفرماید امنیّت، اطمینان و رفاه ،روایت نیز میفرماید: امنیّت، عدالت و رفاه .اول و سوم هر دو عبارت یکی است لذا معلوم می شود که دومی از هر دو نیز یکی می باشند .یعنی مراد از اطمینان همان عدالت می باشد .سحابی معتقد است که ذهنیت ما در مورد مفهوم عدالت نادرست است .زیرا ما معمولاً عدالت را با مساوات یکی می پنداریم ولی ازکنار هم قرار دادن قرآن و حدیث ما درک می کنیم که این عدالت همان اطمینان است لذا عدالت باید یک گونهای تعریف شود که در دلش اطمینان وجود داشته باشد و به همین دلیل هم ایشان عدالت را اینگونه تفسیر می کند که فرد مطمئن باشد که محصول تلاش او به خودش برمیگردد .در جامعه حق به حقدار میرسد، حقخوری نیست وقتی عدالت است که من اطمینان داشته باشم که تمامی تلاشهای خودم به من خواهد رسید .نه حق کسی را تضییع می کنم و نه کسی حق مرا .
سومین مبنای استراتژی ملی ، تکیه بر مبانی علمی و روش های علمی است . خیلیها تلاشها کردند امّا چون علمی با مسائل مواجه نشدند خیلی زود شکست خوردند.
دامنه بحث گسترده است که مجال بیشتری برای سخن می طلبد انشا الله در فرصتی مناسب باید به ابعاد مختلف دیدگاه های اقتصادی این سیاست ورز اخلاقی پرداخته شود . البته تلاش من در این گفتگو بیشتر تبیین بوده ، طبیعی است دیدگاه های سحابی حاوی نکاتی نغز، جذاب ، بحث انگیز و چالشی می باشد از شما که زحمت این مصاحبه را کشیدید ، تشکر می کنم .