یک پژوهشگر دینی معتقد است: سخن شیعه اين است كه مصلحت مجوزي براي تعدي به حقوق ديگران نيست و هیچ مصلحتی بالاتر از اینکه حقوق انسانها رعایت شود وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)- منطقه خراسان، حجت الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتي در نشستي كه به همت سازمان دانشجويان جهاددانشگاهي مشهد با عنوان امام حسين(ع) و نيازهاي امروز جامعه در دانشكده مهندسي دانشگاه فردوسي مشهد برگزار شد، با طرح اين پرسش كه امروز ما چه نيازي به عاشورا و بررسي قيام امام حسين(ع) داريم، گفت: تلقي ما از موضوع كربلا اين است كه اين مساله واقعهاي صرفا مربوط به گذشته نيست و وقتي كه تاريخ را بازخواني ميكنيم درمییابیم، كه ماجراي امام حسين(ع) مربوط به ديروز، امروز و فرداي ماست.
اين پژوهشگر فقه سیاسی بيان كرد: زماني بود كه ما در برابر يك نظام طاغوتي قرارداشتیم و به دنبال این بودیم که یک ملجائي از نظر فكر و نیرو و انگيزه براي مبارزه با رژيم داشته باشيم. بهترين منبع براي ما واقعه كربلا بود.
محلاتي ادامه داد: زماني هم در برابر هجوم رژيم بعثی عراق قرار گرفتيم و نياز به مقاومت و دلیری در برابر تجاوز دشمن داشتیم كه باز هم اين نياز را از كربلا تامين كرديم و در طول تاريخ هميشه از ماجرای كربلا و عاشورا ايدهها و افكار مورد نياز گرفته شده است، اما پرسشي كه مطرح است اين است كه آيا امروز هم نيازي به كربلا داريم يا نه؟
مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم با پاسخ آری به این سوال تصريح كرد: پرسشهايي براي نسل امروز وجود دارد که با تامل در ماجرای كربلا ميتوان پاسخ بسياري از اين پرسشها را دريابيم، پرسشهايي كه برای ما امروز حياتي اند و من امروز یکی از مهمترین آنها را مطرح میکنم.
مولف کتاب «دین و دولت در اندیشه اسلامی» با طرح اين پرسش كه چگونه ميتوان روحيه انقلابيگري و ظلمستيزي را از كربلا و عاشورا آموخت و در عين حال وفادار به ارزشهاي اخلاقي هم بود، خاطرنشان كرد: در دهههاي گذشته و پیش از انقلاب اين سوال كمتر در جامعه ما مطرح بود و به سهولت پاسخ به اين سوال كه آيا جمع ميان قيام و انقلاب با اخلاق امكانپذير است، مثبت بود و تضاد ميان روحيه انقلابي و زندگي اخلاقی به شدت نفي ميشد.
محلاتي افزود: اما در دهههای بعد و دوران اخير به علت بروز برخی مسائل اين سوال مطرح شد كه چگونه ميتوان هم به اصول انقلاب وفادار بود وهم معيارهاي اخلاقي را رعايت كرد که ما بايد پاسخ به اين سوال را هم از همان الگویی فرابگيريم كه الگوي انقلابمان را از آن اخذ ميكنيم.
وي در ادامه با طرح این پرسش چرا این دو باید ناسازگار باشند، گفت: يكي از عوامل بروز ناسازگاري پايبندي بین اصول اخلاقي و حفظ ارزشهاي انقلابي اين است كه شخصي كه در ميدان مبارزه و انقلاب وارد ميشود ناچار است برخي از ضرورتها و مصلحتها را رعايت كند كه آن ضرورتها و مصلحتها با موازين اخلاقي سازگار نيست.
محلاتی افزود: انقلاب اقتضائاتي دارد كه اگر بخواهيم آنها را رعايت كنيم و انقلاب خود را حفظ کنیم و انقلابي بمانيم، چارهاي جز این نيست كه گاه برخي از اصول اخلاقي را فدا كنيم و حتي به صورت موقت از آنها صرف نظر کنیم، چون يك مصلحت بالاتر وجود دارد و آن حفظ کیان انقلاب است دراین صورت اصل، انقلاب است و سپس اخلاق و هر كجا بين اين دو ناسازگاري بيافتد به ناچار بايد جانب انقلاب را مقدم داشت.
وی با تاكيد بر اين كه حدود 1400 سال است كه انديشمندان شیعه درباره اين موضوع با ساير فَرق اسلامي گفتوگو و اختلاف نظردارند، بيان كرد: در طول اين سالها شيعه پيوسته مقاومت كرده و شعارش اين بوده كه عدول از موازين اخلاقي با توجيه رعايت مسائل اجتماعي و سیاسی روا نيست. پیش از ماجرای کربلا هم این اختلاف وجود داشته و روشي كه امام علي(ع) هم آن را در پيش گرفته بود هميشه اين تقابل را و انتخاب آن حضرت را نشان داده است.
مولف کتاب «آزادی عقل و ایمان» در تبيين نمونههاي تاريخي اين تقابل به ماجراي شهادت ابوذر صحابی پیامبر(ص) اشاره كرد و افزود: ابوذر در دوران خلافت خليفه سوم به شدت با حكومت درگير شد و اعتراض میکرد و به روش دستگاه خلافت انتقاد داشت. دست به سلاح هم نميبرد صرفا آیات قرآن را میخواند اما او را از شام به بيابانهاي ربذه تبعيد کردند و در اين راه در حالي كه كسي جز دخترش او را همراهي نميكرد به شهادت رسيد.
محلاتي خاطرنشان كرد: حرف شيعه اين است كه چرا دستگاه خلافت نتوانست اعتراضات ابوذر را تحمل كند مگر او مرتكب جرمي شده بود، او غیر از امر به معروف و نهی از منکر کاری نکرد، حتي دعوت به قيام و شورشی هم علیه دستگاه خلافت نكرده بود.
اين پژوهشگرديني اظهار كرد: ابن ابی الحديد از دانشمندان اهل تسنن و شارحان نهج البلاغه در توجيه اين مساله بيان كرده خليفه در آن زمان نگران اختلاف افكني در جامعه اسلامي بود و ميترسيد که بواسطه انتقادات ابوذر اختلاف و فتنهای در جامعه به وجود آید و خليفه ميخواست جامعه آرام باشد. همچنین با این کار کسانیکه طمع کرده اند در جامعه اختلاف ایجاد کنند نیز مایوس میشدند پس خلیفه او را اخراج کرد چون مصلحت چنين رفتاري را اقتضاء ميكرد.
محلاتی با بیان اینکه این دفاعی است که علمای اهل سنت در اینگونه موارد دارند و معتقدند خلفاء به اقتضای مصلحت عمل کردهاند، افزود: ملاحظه کنید که اختلاف نظر از کجا آغاز میشود، اختلاف از آنجا آغاز میشود که آن کسی که قدرت را در دست دارد میگوید من مصلحت را در این میبینم که برای جلوگیری از فتنه باید ابوذر تبعید شود، اما شيعه اين منطق را نپذيرفته است. سخن شیعه اين است كه مصلحت مجوزي براي تعدي به حقوق ديگران نيست و هیچ مصلحتی بالاتر از اینکه حقوق انسانها رعایت شود وجود ندارد. با مصلحت نمیتوان در حق کسی ستم کرد و اگر چنین بود چرا حضرت علي(ع) در زمان خلافتشان چنين كاري نكردند.
وی با بیان اینکه يادآوري حوادث تلخ تاریخی برای زنده کردن اختلافات نیست و براي اين است كه ببينيم شيعه در قبال چنين رويدادهايي چه موضعي اتخاذ كرده است، به تبيين مثال ديگری از تقابل اخلاق و سياستورزي در تاريخ اسلام پرداخت و اظهار كرد: در زمان رحلت پيامبر(ص)، خلیفه دوم اعلام کرد که پیامبر از دنیا نرفته است. اعتراض شیعه این بوده که چرا خلیفه دوم خبر وفات ايشان را تكذيب كرد؛ آیا این مساله را میدانسته یا نه؟ آیا این درست است در روز روشن چنین دروغ آشکاری گفت.
اين پژوهشگرديني با اشاره به طرح این اشکال از سوی عالم شیعی سید مرتضی، پاسخ ابن ابی الحديد را اینگونه روایت کرد: خلیفه دوم اعتقادي به اين سخن خود نداشته، اما وقتي پيامبر(ص) از دنيا رفتند، از اینکه ممكن بود افرادي طمع جانشيني ايشان را در سر بپرورانند، نگران بود و او براي مقابله با وقوع فتنه دروغ گفت و به اقتضای مصلحت قصد داشت با تکذیب رحلت پیامبر(ص) در ميان مردم آرامش ايجاد شود. در اين مسئله اعتراضي به خليفه وارد نيست چرا كه او به اقتضاي تدبير عمل کرده است در اينجا بايد از اقتضاي اخلاق گذشت و به اقتضای سیاست تن داد.
محلاتي با بیان اینکه اين ادبياتي است كه آْنها داشتند، اما علماي تشيع زير بار این حرفها نميرفتند و اين توجيهات را قبول نميكردند، ادامه داد: ما در تاریخ حکومت امیرمومنان یک مورد پیدا نمیکنیم که امیر مومنان از این روشها استفاده کرده باشد.
وی با اشاره به دفاع علمای اهل سنت از اینگونه رفتارهای خلفا گفت: دفاع آنها این است که این کارها گرچه ظاهرا خلاف است، اما برای اهداف مقدس صورت گرفت و هدف مقدس وسیله را توجیه میکند که و این روح نزاع تاریخی بین تشیع و هواداران دستگاه خلافت است.
محلاتی با اشاره به تجربه حکومت شیعه در زمان امیرمومنان که پس از دورهای بود که روشهای مورد اشاره با کارآمدی تجربه شده بود، از طلب اذن طلحه و زبیر برای خروج از مدینه یاد کرد و گفت: امیرمومنان(ع) علیرغم وجود شواهدی که نشان میداد آنها برای شورش قصد خروج دارند پیشنهاد ابن عباس را مبنی بر حبس آنها رد کرد و فرمودند«من قبل از اینکه جنایتی اتفاق بیافتد، با کسی برخورد نمیکنم».
وی با اشاره به خاطره آقای عزت شاهی از مرحوم آیت ا... مهدوی کنی گفت: مرحوم آیت الله مهدوی کنی نیز در پاسخ به پیشنهاد آقای عزت شاهی مبنی بر دستگیری اعضای سازمان مجاهدین در ابتدای انقلاب فرمودهاند«اگر انقلاب از دست برود، بهتر است که ما در حق کسی که جرمی انجام نداده است ظلمی بکنیم».
اين پژوهشگرديني تاكيد كرد: بزرگان ما ميگويند اگر هدف مادي و دنيوي است به اقتضاي آن شخص ميتواند از ابزارهاي متناسب با آن استفاده كند، اما اگر هدف معنوي، ارزشی و اخلاقي است فقط بايد از شیوههايي استفاده شود كه متناسب با هدف است وگرنه هدف را از بين برده است.
محلاتی در ادامه از تفسیر المیزان علامه طباطبایی(ره) نقل کرد: انبیای(ع) الهی برای هدایت مردم باید از حقیقت استفاده کنند و از شیوه های باطل بپرهیزند و به خوشآمد و بدآمد مردم نیزتوجه کنند و خداوند به شدت انبیا(ع) را منع کرده که به انگیزه پیروزی حقیقت در گفتار و یا کردار از شیوه باطل پیروی کنند.
مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم تصريح كرد: يك بار بايد حادثه كربلا را از آغاز تا انتهاي با چنين نگاهي بررسي كنيم، امام حسين(ع) در برابر يزيد نه در طول مسیر و نه در روز عاشورا هیچگاه حاضر نشد، ارزشهاي اخلاقي را زير پا بگذارد.
وی با اشاره به برخی وقایع رخ داده در ماجرای کربلا مانند سیراب کردن سپاهیان حر، رد دعوت زهیر بن قین از سوی امام برای آغاز جنگ با آنها، منع امام مسلم بن عوسجه را از کشتن شمر که در بامداد عاشورا برای شناسایی صف آرایی سپاه امام به خیمهها نزدیک شده بود و خودداری مسلم بن عقیل از کشتن غافلگیرانه ابن زیاد در خانه هانی گفت: حادثه كربلا قدم به قدم انقلاب، شور، عزتخواهی و ظلم ستیزی توام با رعايت دقيق اصول اخلاقي از سوی امام و یاران باوفایشان است.