محمد تقی فاضل میبدی
به مناسبت شهادت امام علی(ع)
در میان جهل هایی که بشر گرفتار آن است ، بدترین آن جهالت دینی یا جمود و قشری گری در دین است ؛ همانطور که خطرناکترین استبدادها ،استبداد دینی است. اگر کسی علت قتلهایی که در تاریخ رخ داده است ، ریشه یابی کند ، شاید تعداد کسانی که با تیغ جمود و جهالت مذهبی به قربانگاه رفته اند ، کمتر از عوامل دیگر نباشد و یا بیشتر باشد . استبدادگران دینی هم اگر برخی آزادیخواهان رابا دشنه استبداد آزرده اند با پشتوانه جهالت دینی و رواج قشری گری مذهبی در میان مردم بوده است . شاید علت این که قران کریم انسانها را پس از نزول آیات الهی به تعقل و تفکر دعوت می نماید ، این است که ریشه جمود و جهالت و قشری گری را درمیان دینداران برکند. کسی به نام این ملجم مرادی که حاضر است شخصی مانند علی بن ابی طالب(ع) را در هنگام نماز ترور نماید و زشت ترین کار را به حساب خدا گذارد ، مایه ای جز خشونت و جهالت مذهبی ندارد . شهید مطهری می گوید :
اگرمی خواهیدبفهمیدجمود بادنیای اسلام چه کرده است،همین موضوع رادرنظربگیریدکه علی ابن ابی طالب را چی کشت؟یک وقت می گوییم علی بن ابی طالب را کی کشت؟ویک وقت می گوییم علی را چی کشت؟اگر بگوییم علی را کی کشت،البته ابن ملجم مرادی واگر بگییم علی را چی کشت ،باید بگوییم جمود وخشک مغزی وخشکه مقدسی»(اسلام ومقتضییات زمان،ص68)
" کلمه جهل در قران کریم 24 بار به کار رفته است . بنابر تحقیقاتی که از این واژه صورت گرفته است ، جهل به معنای بیسوادی و در برابر علم نیست ، بلکه جهل در برابر عقل و یا برابر حلم است . و جهل در قران به معنای بی عقلی و بی حلمی است .دینداران جاهل نه این که بی سوادند ،بلکه به معنای این است که گزاره های دینی رابه تعصب و قشری گری و خشونت عجین ساخته اند؛ لهذا جهل در کنار ظلم قرار گرفته است . " انه کان ظلوما جهولا "علی در خ 166 می فرماید:ولا تکونو کجفاة الجاهلیة لافی الدین یتفقهون،مانند ستمکاران جاهلیت نباشید که در دین خدا تفقه نمی کردند.
موقعی که طرفداران فرعون با موسی در افتادند به موسی گفتند : اجعل لنا الاها ً کما لهم الهة قال انکم قوم تجهلون ؛ توهم برای ما بتها یی قرار ده همان گونه که آنها خدایانی دارند ، موسی گفت ؛ شما جمعیتی جاهل و نادانید . یعنی جهل مذهبی شما را فرا گرفته است . یعنی فرعون شما را با ابزار مذهب فریب داده است . مشکل غالب پیامبران با مردم زمانشان ، جهل مذهبی و اعتقادات دور از خرد بوده است؛ یعنی باورهایی که هیچ منشا عقلانی و انسانی نداشته است . و این احبار و رهبان بودند که مذهب را برای چپاول مردم سرمایه کار خود کرده بودند .
در تاریخ اسلام پس از مرگ پیامبر ، جهالت مذهبی در زمان درگیریهای میان معاویه و حضرت علی ( ع ) اوج می گیرد و در آن میان گروهی به نام خوارج زاده می شود . خوارج کسانی بودند که درد دینی بالایی داشتند . اما پرده تعصب و جهالت ،اندام اعتقادی آنان را پوشانده بود . در دینداری تعادل نداشتند عدم تعادل آنان ناشی از جهل آنان بود . امام علی فرمود : " لا تری الجاهل الا مفرّطا ً او مفرّطا " . و حضرت در گله از آنان فرمود " الی الله اشکو من معشراً یعیشون جهالا " پناه می برم به خدا از گروهی که با جهل زندگی می کنند . بعد از جریان حکمیت هر جا حضرت علی سخنی ایراد می کردند ،دینداران جاهل سعی داشتند سخنان امام رابه استهزا بگیرند. معاویة بن ابی سفیان سلطان شامات ازاین جهالت دینی بیشترین استفاده را برای حکومت استبدادی خود می برد ؛ چرا که این نادانی خوارج بیشترین شقاق و نفاق را میان مسلمین انداخت . و با تبلیغی که ملایان متملق درباری علیه امام علی (ع)داشتند ،جریان جهالت دینی را به سود معاویه پیش می بردند و تبلیغ های یک جانبه حقیقت را بر خیلی از کسان مشتبه می ساخت .امام علی در نامه ای به معاویه فرمود:فعدوت علی الدنیا بتاویل القرآن؛تو با تاویل قرآن به سود خود بردنیا سیطره پیدا کرده ای.(نامه55) با حفظ این جهالت مذهبی کسانی در راس کارها قرار گرفتند که هیچ شایستگی آن را نداشتند .امام علی در نطقی فرمود : می بینم که جامعه اسلامی به دوران پیش از اسلام بازگشتند و نشانه های جاهلیت یکی پس از دیگری خود را نشان می دهد . یکی از نشانه های آن این است که : فی زمن عالمها ملجم و جاهلها مکرم ، یعنی روزگاری که لجام بر دهان دانایان و عالمان گذاشتند و جاهلان و ناشایستگان را بزرگ می شمارند . به قول مولوی : جاهلان سرور شدستند و ز بیم / عالمان سرها کشیده در گلیم
زمانی که عالمان، حق سخن گفتن ندارند و جاهلان به عنوان سروران و سخنگویان همه جا حضور دارند، نتیجه آن تحریف و تخریب دین خداوند و معارف دینی است . ملایان مزدبگیر دربار و مداحان و متملقان زبان به مزد ، شخصیت امام علی را نخست در میان مردم تحریف ساختند، سپس عاقبت کار آن امام همام را به دست جلادان جاهل سپردند، تا اینکه در ماه مبارک رمضان شمشیر جهالت و خشونت بر فرق رحمت و عدالت فرو نشست . زمینه شهادت امام علی را نخست برخی مبلغان گوش به دستور معاویه فراهم ساختند و بعدا نقشه ی فتل او را کشیدند .
امام علی ع در یکی از خطبه ها فرمود ، ما با معاویه بر سر قدرت دعوا نداریم. دعوای ما با معاویه بر سر سه چیز است ، یکی چرا بدعتها در دین خدا راه یافته و سنتهای واقعی پیامبر به یک سو نهاده اند، و این که چرا نسبت به بیت المال مسلمین دست چپاول درازگشته و سوم اینکه چرا نالایقان بر مسند امور نشسته اند وکاردانان دیندار به تبعید رفته و یا اعدام گشته اند . به قول ابن ابی الحدید آتش جنگهایی که دربرابر امیر مومنان شعله ور شد مولود این سه چیز بود ؛ آنان که منافع و مساند خود را در خطر می دیدند و عالم نمایانی که دین خدا را برای سود خویش پیش انداخته بودند – زیان کسان ازپی سود خویش /بجویندودین اندرآرند پیش-- و دست اندرکاران بیت المال که جنگ را بر صلح ترجیع می دادند . تلاش امام علی براین بود که در دوران حکومتش آتش جنگی برافروخته نگردد و دربرابر ترفندهای معاویه همواره به اصحابش می فرمود شما آغازگر جنگ نباشید . در روزهای پیش ازجنگ صفین کسی از یاران حضرت به معاویه ناسزا گفت حضرت فرمود : خوش ندارم ازاینکه شماها دشمن خود را ناسزا گویید . چون ما برای جنگ نیامده ایم؛ بلکه رسالت ما جلوگیری از ریختن خون مردمان می باشد .
نگرانی و درد و دریغ امیر مومنان این بود که برخی از این جاهلان متعصب که در راس بعضی امور قرار گرفته اند جامعه را به فساد و جنگ بکشانند . فرمود : و لکن اسی ان یلی امور هذه الامة سفهاءها و فجارها فتتخذوا مال الله دولا و عباده خولا و الصالحین حربا و الفاسقین حزبا ؛ ( نهج البلاغه نامه 62 )
دراین عبارت فسادهای برجسته حکومت اموی با چند شاخصه مطرح است ؛ یکی امور مردم را به دست بیخردان و خائنان سپردن در نتیجه ثروت مسلمین و منافع ملی را به هدر دادن ، بندگان خدا را به ذلت و پستی کشاندن و با نیکان و شایستگان جنگیدن و فاسقین را به تحزب خواندن . این نوع حکوت داری نشانه این است که معاویه و یارانش، با ابزار دین ،حکومت را هدف می دانستند و این حکومت است که باید بماند . معاویه در جایی گفت مردم از اظهار نظر آزادند مادامی که : ما لم یحولوا بیننا و بین ملکنا ، یعنی میان ما و حکومت ما فاصله نیافتد . سخن ویاانتقادی که حکومت ما را هدف بگیرد قابل تحمل نخواهد بود. امام علی اما در اوج قدرت آنجا که در کنار کفش پاره ای قرارداشت فرمود : والله لهی احب الی من امرتکم هذه الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا " ( نهج البلاغه ، خطبه 33 )
به خدا سوگند این کفش پاره بی ارزش برایم از حکومت بر شماها محبوب تر است، مگر اینکه حقی را به پا دارم و یاباطلی را دفع نمایم .
در جای دیگر رسالت خود را چنین بازگو می نماید : پروردگارا تو می دانی آنچه که برای آن بپا خواسته ایم نه برای این بود که به ملک و سلطنتی دست یازیم ونه برای اینکه از متاع پست دنیا چیزی به دست آوریم ؛ بلکه برای این بود که نشانه های ازبین رفته دینت را بازگردانیم و صلح و صلاح و سازندگی را در شهرهایت آشکار سازیم ،تا بندگان ستم دیده ات در امن وآرامش قرار گیرند و قوانین و مقرراتی که به دست فراموشی سپرده شده است باردیگر عملی گردد . ( خ 131 )با شهادت امام علی کار ملک ومردم دشوارتر گشت وسه حوزه بزرگ اسلام یعنی شامات وحجاز وعراق هر کدام برای زمام داری مسلمین راه جدایی را برگزیدند .وامام حسن(ع)برای خلافت چندان دوام نیاورد وحکومت معاویه آتش جنگ ونفاق را در میان مسلمین شعله ور ساخت.وخلافت اسلامی از عدالت علی به شقاوت خلفایی گرایید که برای بقای خود بی جرم وبی جنایت سرها می بریدند. وبه نام این خلفا خطبه ها می خواندند.