Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

مصاحبه با آیت الله موسوی تبریزی در رابطه با: شهید بهشتی و قوه قضائیه

 پس از مدتي رقابتی پیش آمد که قوّه‌ی قضائیه‌ی سابق یعنی دادگستری سابق احساس می‌کرد که دارد حذف می‌شود و دادگاه انقلاب هم گاهی احساس غرور می‌کردند و آقای بهشتی (رحمة الله علیه) از زماني كه در رأس قوه قضائيه قرار گرفت یک نوع ضامن اتحاد بود که تعادل ميان این‌ها را حفظ مي كرد و وزنه را به طرف این‌ گروه، آن گروه سنگین نمي كرد. ولی بعد از ایشان آن رقابت‌ها که گفتم یک کم بیشتر شد و بالاخره این اندیشه پیش آمد که دادگاه انقلاب می‌خواهد همه‌ی کارها را به عهده بگیرد در کارهای غیر مسئولیّت خودش هم دخالت می‌کند، دادگستری‌ها هم یک کم دلسرد شده بودند به کارها کم‌تر می‌رسیدند.

- همان‌طور که می‌دانید در انقلاب مشروطه مشکلات عمده‌ای ایجاد شد، كه یکی از آن¬ها فقدان دستگاه قضایی مستقل بود؛ و این باعث مشکلات زیادی در اين انقلاب شد و آن خواسته‌ی اوّلیه‌‌ای که مشروطه‌خواهان داشتند, که همان تأسیس عدلیه بود, آن طوری که می‌خواستند تحقّق پیدا نکرد. به نظر شما استقلال دستگاه قضایی چه‌قدر می‌تواند در رسیدن به اهداف انقلاب مؤثر باشد؟ و ارزيابي شما از استقلال قوه قضائيه در جمهوري اسلامي ايران چيست؟ هم¬چنين نقش شهيد بهشتي در اين فرآيند چه بود؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
من هم به شهداي بزرگ هفتم تير دورد مي فرستم و تعظیم می‌کنم در برابر شهدای هفت تیر و به خصوص مرحوم آیت الله بهشتی (رضوان الله تعالی علیه) که در جریان حزب به شهادت رسیدند و چون مرحوم آیت الله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و رئیس دوره‌¬ای شورای عالی قضایی هم بود و عده‌ای از قضات هم در آن‌جا غیر از آیت الله شهید بهشتی شهید شدند, آن هفته را هفته‌ی قوه‌ی قضائیه نامیدند، که قوه‌ی قضائیه هر سال آن هفته را بزرگ می‌دارند گاهی سمینارهای قضایی هم همان وقت قرار می‌دادند. جريان هفتم تير واقعاً یک فاجعه‌ی بسیار بزرگی بود، نیروهای بسیار مهمی مثل مرحوم شهید بهشتی که تعبیری که امام (رحمة الله علیه) درباره‌اش کردند، به نظر ما یک تعبیر کامل و کافی است آیت الله شهید بهشتی یک ملّت بود، واقعاً یک امّت بود. یک شخصیّتی بود که به اندازه‌ی یک گروه بسیار مهم کار می‌کرد هم عاقل بود، هم عالم بود، هم مجتهد بود، هم عادل بود، خوب می‌فهمید، خوب عمل می‌کرد. در عین حال كه هر انسانی هم ممکن است اشتباه داشته باشد ما نمی‌خواهیم از اشتباهات مبرّا بدانیم. ولی شخصیّت بسیار بزرگی بود که می‌توانست بقایش مثل مرحوم آیت الله مطهری، مثل بعضی بزرگان دیگر در آینده‌ی نظام جمهوری اسلامی بسیار مهم باشد و از جمله در ساختن قوه‌ی قضائیه. من در این‌جا یک توضیحی در موقعیّت قوه‌ی قضائیه آن زمان بگویم تا مقدمه اي باشد براي سؤال شما؛ و آن این‌که, وقتی انقلاب پيروز شد قوّه‌ی قضائیه اي به عنوان دادگستری در کشور وجود داشت و در عین حال نمی‌شد با آن قوّه‌ی قضائیه موجود مسائل مربوط به انقلاب و جرایمی که مربوط به انقلاب بود و قبل از پیروزی انقلاب انجام گرفته بود و جرائمي که بعد از پیروزی انقلاب در برابر نظام جمهوری اسلامی برخاسته از انقلاب مردم انجام مي شد مانند ترورها، جدایی‌طلبی‌ها؛ مثل کردستان، ترکمن‌ها، یا خلق عرب از این حرف‌ها شروع شد، از همان روزهای اوّل هم شروع شد و لذا لازم بود که دادگاه‌هایی تشكيل گردد که قدرت برخورد و اراده‌ی برخورد و ایمان برخورد با این نوع مخالفت‌های با نظام و مبارزه‌های مسلّحانه با نظام را داشته باشد. واقعیّت این است که قوّه‌ی قضائیه‌ی قبل از پیروزی انقلاب این‌طور نبود که همه‌ی قضات بد باشند یا حتّی اکثرشان بد باشند، من معتقدم اکثرشان بد نبودند، حالا درصدی بودند که ممکن بود که رشوه‌خوار باشند. ولی اکثرشان روحیّه‌ی برخورد با این مسائل سیاسی انقلابی را نداشتند. حالا یا در زمان شاه طوری تربیت شده بودند که اصلاً دوست نداشتند در مسائل سیاسی وارد شوند یا این‌که روحیّه‌اش را نداشتند. زمان شاه هم این‌طور بود در مسائل سیاسی امنیّتی قضاوت نمی‌کردند. شاه مسائل سیاسی امنیّتی را دست ساواک و ارتش داده بود. ارتش دادگاه نظامی تشکیل می‌داد و ساواک هم بازجویی می‌کرد. ساواک، باز جويي و بازپرسی را انجام می‌داد دادگاه‌هایش هم دادگاه‌های نظامی ارتش بود و لذا اکثر قضات سالم مانده بودند و رشوه نمی‌گرفتند، دزد نبودند، مخالف نظام نبودند ولی این‌که بیایند برخوردهای سیاسی و نظامی را محاکمه کنند، آن روحیّه را نداشتند. البته در ميان آنها درصدی بودند كه هم سالم بودند و هم این روحیّه را داشتند که با دادگاههاي انقلاب همکاری کنند. و لذا بنا شد که دادسراها و دادگاههاي انقلاب مستقلا تشکیل بشود که بتوانند مجموعه‌ی آن قضات که حاضرند همکاری کنند، قضات قبلی و قضاتی از روحانیّون که حاضرند قضاوت کنند با توجّه به مسائل شرعی و انقلاب این‌ها مجموعه‌ای تشکیل بشود در دادگاه انقلاب، البته قانون آن را شورای انقلاب تصویب کرد و بر آن اساس حرکت کردند ولي پس از مدتي رقابتی پیش آمد که قوّه‌ی قضائیه‌ی سابق یعنی دادگستری سابق احساس می‌کرد که دارد حذف می‌شود و دادگاه انقلاب هم گاهی احساس غرور می‌کردند و آقای بهشتی (رحمة الله علیه) از زماني كه در رأس قوه قضائيه قرار گرفت یک نوع ضامن اتحاد بود که تعادل ميان این‌ها را حفظ مي كرد و وزنه را به طرف این‌ گروه، آن گروه سنگین نمي كرد. شما می‌دانید که آن موقع رئیس قوّه‌ی قضائیه نداشتیم. آن موقع پنج نفر بودند ،رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، از طرف امام با مشورت قضات دیوان عالی کشور منصوب می‌شدند و سه نفر هم قاضی با شرایط خاص با انتخاب همه‌ی قضات كشور انتخاب می‌شدند، این پنج نفر شورای عالی قضایی بودند كه خود این پنج نفر هر سال یک نفر را به عنوان رئيس انتخاب می‌کردند. آقای بهشتی دو سال که بودند انتخاب شدند از میان پنج نفر که آيت الله اردبیلی بود، شهيد قدّوسی ،مرحوم آقای ربّانی املشی و آقای مومن بودند یکی هم آيت الله بهشتی. بعد از آن هم تا شورای عالی قضایی بود، آيت الله اردبیلی را هر سال انتخاب می‌کردند. آقای بهشتی تا زنده بودند تعادل را حفظ می‌کرد هم می‌خواست قوّه‌ی قضائیه سابق یعنی دادگستری را با اصلاحش حفظ کند، هم دادگاه انقلاب را جلوی افراط‌ها اگر باشد بگیرد و باز با اصلاحش حفظ کند و این خوب بود. ولی بعد از ایشان آن رقابت‌ها که گفتم یک کم بیشتر شد و بالاخره این اندیشه پیش آمد که دادگاه انقلاب می‌خواهد همه‌ی کارها را به عهده بگیرد در کارهای غیر مسئولیّت خودش هم دخالت می‌کند، دادگستری‌ها هم یک کم دلسرد شده بودند به کارها کم‌تر می‌رسیدند. و این مسئله پيش آمد تا جایی که این اختلاف بین خود شورای عالی قضایی هم به وجود که آیا کلاً دادگاه انقلاب را منحل کنیم؟ کارها را به دادگستری بدهیم یا این‌که دادگاه انقلاب را در دادگستری ادغام كنيم یا این‌که اصلاً دادگستری و این‌ها را جمع کنیم یک قوّه‌ی قضائیه‌ی تازه و نو ايجاد كنيم . سال 62 بود که بالاخره لايحه اي به مجلس رفت. در آن لایحه دادگاه‌ها و دادسراهای انقلاب بخشی از دادگستری ديده شده بودند. در قانون اساسی دادگاه‌های انقلاب مطرح نشده بود. قوّه‌ی قضائیه و دادگستری مطرح شده بود و لذا بايد دادگاههاي انقلاب بخشی از دادگستری مي شد. بالاخره یک چنین وضعيتي آن موقع بود و آقای بهشتی (رحمة الله علیه) مدیریّتی بسیار قوی در این جهت داشت و تا ایشان بود مشکلات پیش نمی‌آمد ولی بعد از ایشان مشکلات خیلی بیشتر شد، حتّی در خود قوّه‌ی قضائیه مثلاًً آقای قدّوسی (رحمة الله علیه) که عضو شورای عالی قضایی بود، دادستان کل انقلاب هم بود آن وقت همین آقای قدّوسی با آقای موسوی اردبیلی گاهی مشکل پیدا می‌کرد با آقای ربّانی املشی که دادستان کل کشور بود مشكلات بيشتري داشت دو تا دادستان کل داشتیم، یکی دادستان کل انقلاب بود که آقای قدّوسی بود، بعد من بودم یکی دادستان کل کشور بود که مربوط به دادگستری بود که آقای ربّانی املشی اوّل بود، بعد آيت الله صانعی شد تا ادغام شد كه ايشان هم دادستان کل کشور بود و هم دادستان کل انقلاب و همین‌طور بعدش هم آقای موسوی خوئینی‌ها. بالاخره این اختلافات را آقای بهشتی می‌توانست حل کند.
امّا اصل ماجرا که شما گفتید و حرف درستی هم است، سؤال شما این است که مردم چه می‌خواستند در انقلاب‌ها نوعاً در این حرکت‌ها مردم چه می‌خواهند؟ و در مشروطه چه می‌خواستند؟ بله، درست است که اوّلین چیزی که به ذهن مردم می‌رسد و دنبالش‌ می‌روند در برابر حکومت‌ها عدالت است می‌خواهند عدالت باشد و ظلم را می‌بینند تحریک می‌شوند و علیه ظلم فطرتاً قیام می‌کنند و فطرت بشری ظلم و تبعیض را به راحتی تحمّل نمی‌کند، مگر این‌که اجبار يا ترس باشد، یا جهل داشته باشد. اگر جهل و وحشت و اجبار نباشد، انسان زیر بار ظلم نمی‌رود و لذا پرخاش می‌کند. در تمام دنیا این‌طوری است، همین الان هم شما در منطقه می‌بینید که این قیام‌ها اگرچه تحلیل‌های مختلف مي شود، بیشتر مردم دنبال این هستند که ظلم نباشد البته در این‌که ظلم نباشد یکی از بهترین راه‌ها ،وجود دموکراسی است، البته نمي گوييم دموکراسی حتماً ظلم را ریشه‌کن می‌کند. فساد را، رشوه را، باند بازی را ریشه‌کن می‌کند. نه، مي گوييم در دموکراسی بهترین راهی است که بشر پیدا کرده و کم اشکال‌ترین راه که فعلاً بشر در دنیا پیدا کرده است دموکراسی است که از راه‌های مختلف جلوی ظلم و فساد و رشوه و تبعیض را می‌گیرد، يعني با نظارت مجلس و انتخابات مردم است، نظارت مطبوعات ، آزادی رسانه‌ها و غیره همه‌ی این‌ها به اضافه قوّه‌ی قضائیه‌ی مستقل و استقلال قوا و تفکیک قوا، موجب از بين رفتن ظلم و اجحاف و تبعيض مي شود. اساس مشروطیّت و اساس دموکراسی نيز همین تفکیک قوا است، این تفکیک قوا یعنی مستقل بودن قوّه‌ی قضائیه است، و باعث می‌شود که مثلاً ظلم از صددرصد برسد به یک درصد، دو درصد؛ فساد همین‌طور، رشوه‌خواری همین‌طور، تبعیض در قانون همین‌طور. در اجرای قانون, خواسته‌ی اوّلیه‌ی بشر در یک کلمه عدالت است. عدالت یعنی عدم تبعیض, عدم ظلم، عدم سوءاستفاده، عدالت یعنی توجّه به حقوق همه، هر کسی حق دارد و حقوق اساسی برای همه مساوی است. این یعنی عدالت که امیرمؤمنین (سلام الله علیه) در یک جمله در جواب سوال كه عدالت افضل است یا جود « الْعَدْلُ افضل أَوِ الْجُودُ»[1] امام می‌فرماید: «الْعَدْلُ أَفْضَلُ» عدالت افضل است. بعد دلیل آن را می‌گوید: برای این‌که «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ فی مَوَاضِعَهَا» در عدالت هر چیزی در جایگاه خودش است، هیچ چیزی از جایگاه خودش حرکت نمی‌کند اگر حرکت کند که انسان آن چیزی را که باید این‌جا باشد، آن‌جا بگذارد، می‌شود ظلم، عدالت نیست. «وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا عَنْ جِهَتِهَا» ولی بخشش از جایگاه خودش خارج می‌کند این پول مال من است دلم می‌خواهد بخشش کنم، به او بدهم. نه این‌که بخشش بد است،ولي گاهی حتّی بخشش هم مسير عدالت را تغيير مي دهد. ولی همه جا هم بد نیست چیز خوبی است، ولی این‌طور نیست که با عدالت مساوی است. عدالت هر چیزی را در همه‌‌جا در همه‌ی موقعیّت‌ها در جای خود گذاشتن است و لذا عدالت افضل است، قابل قیاس نیست و لذا می‌گوید: «وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَام» عدالت و عدل مدیریّت عمومی است، یعنی منافع آن به عموم برمی‌گردد، استثنابردار نیست، فقیر، غنی، تاجر، کارگر، کشاورز، سرمایه‌دار، واردکننده، صادرکننده، مهندس، دکتر همه از آن عدالت یک جور استفاده می‌کنند. ولی جود و بخشش را در جیب پول بگذاری به این بدهی، به آن بدهی. به چهار تا می‌رسد، به ده تا نمی‌رسد شاید حق آن ده تا را هم بخورم بدهم به آن چهار تا و این عین ظلم می‌شود لذا بشر هر جا كه خواسته‌ دارد، اعتراض دارد، علیه ظلم است و پرخاش‌گری‌اش علیه ظلم است بر اساس فطرت بشر، چون فطرت خدایی دارد. و در مشروطیّت ايران نيز همین‌طور بود، در مشروطه اوّل عدلیه می‌خواستند، اوّلین خواسته‌ی مشروطه‌خواهان عدلیّه بود. لذا فقهای ما، علمای ما گفتند باید عدلیّه باشد بعد دیدند قاضی عدلیّه را شاه نصب کند یا یک گروه خاصی نصب کنند نمی‌شود. این عدلیّه باید قانونی باشد که عدلیّه هرکی هر کی نباشد, هر کس برود یک مسجد بنشیند بگوید قضاوت کنم این نظر من، او بگوید نظر من، این حکم تا آن حکم در یک موضع زمین تا آسمان فرق کند و لذا آمدند، گفتند: باید مجلس قانون‌گذاری باشد، شرایط قاضی باشد، همه‌ی این‌ها قانون باید داشته باشد براي اولين بار در ايران قانون اساسی تصويب شد و در مجلس نيز قوانين عادي تصويب شد و در انقلاب ما هم همین بود ما دنبال حکومت قانون بودیم، عدالت می‌خواستیم، حکومت عدل علی می‌خواستیم و لذا شما می‌بینید که امام (رحمة الله علیه) بلافاصله دنبال قانون اساسی است، دنبال مجلس است، شما می‌دانید که اوّلین روزی که مجلس تشکیل شد چند روز بعد گفتند (من خودم نماینده مرحله‌ی اوّل بودم) یک اسمی روی مجلس بگذارید، اسم مجلس را گذاشتند عدل علی، بر اساس حروف ابجد ، همه دنبال عدالت بودند حالا ممکن است در این راه‌های رسيدن به عدالت اشتباه کنیم، در راه‌هایی که این کار عادلانه است یا نه، مثلاً اراضی شهری را آزاد کنیم یا این‌که زمین‌های بزرگ را بگیریم قیمت‌گذاری کنیم، بدهیم به آن‌هایی که زمین ندارند این عادلانه است یا نه ممکن است اشتباه بشود، اختلاف بشود، اجتهادها فرق می‌کند، ولی همه‌ی‌ آن‌ها دنبال عدالت بوددند، دنبال این بودند که عدالت در جامعه اجرا بشود و لذا ما معتقدیم که اوّلین کاری که در انقلاب می‌خواستند هم در مشروطه و هم در جریان ملّی شدن نفت و جریان 15 خرداد 42 و بعد از آن، همه‌ی مردم عدالت می‌خواستند، دنبال عدالت بودند، به خاطر همین هم دنبال روحانیّت بودند، چون روحانیّت تنها شعارشان عدالت بود، روحانیّت نمی‌گفتند من باشم می‌گفتند عدالت باشد مبارزه با ظلم اوّلین شعارشان بود، مبارزه با مفاسد اوّلین شعار روحانیّت بود. شما اگر ببینید که امام (رحمة الله علیه) آن روز می‌فرماید: این همه ثروت‌هایی که الان در این مملکت است در سایه‌ی ظلم نابود می‌شود و ما محتاج می‌شویم از این و آن وام بگیریم از انگلستان از آمریکا، ای کاش از این‌ها! از اسرائیل از صهیونیست‌ها وام بگیریم. بالاخره این بود، بله آن‌چه که مسلّم است همه در زمان مشروطیّت و هم در انقلاب ما، همه دنبال عدالت بودند و اجرای عدالت، واقعاً محقق نمی‌شود مگر با قانون‌گرایی و قانون‌مداری نظم و انظباط داشتن. بدون نظم عدالت امکان ندارد و لذا امام (رحمة الله علیه) بیش از همه دنبال این بود که قانون اساسی سریع‌تر تصویب بشود و مجلس سریع‌تر تأسیس بشود و رئیس جمهور قانونی سریع سر کار بیاید و قوّه‌ی قضائیه براساس قانون اساسی سرکار بیاید. و همین‌کارها در يك سال انجام گرفت. من به شما بگویم که در سال 61 اوج جنگ تحمیلی بر ما بود و اوج نفاق و ترورهای منافقین بود. یعنی خرداد 60 این‌ها حمله‌ی مسلّحانه را اقدام کردند، آخر شهریور59 هم، جنگ تحمیلی بر ما تحميل شد یعنی یک سال و نیم از جنگ تحمیلی گذشته بود نه ماه هم از شروع جنگ مسلحانه‌ی منافقین درون کشوری که از طرف منافقین شروع شده بود. امام (رحمة الله علیه) سال61 را سال عدالت و قانون اعلام کرد سال قانون، چرا؟ چون عدالت ایجاد بشود. شما ببینید اعلاميه هشت ماده‌ی امام (رحمة الله علیه) كه در سال 61 بود، در اجراي صحيح عدالت بود اساس‌ آن حقوق شهروندی است. بهتر از این هشت ماده‌‌ی امام نمی‌شود حقوق شهروندی را اجرا کرد حتّی در رابطه با دشمن. ببینید یکی از ماده‌هایش این است مامورين حكومتي اگر رفتند در جایی که به عنوان این‌که مثلاً تروریست در آن‌جا است، در آن‌جا دیدید تصادفاً مشروب هم می‌خورند، قماربازی می‌کنند، فساد... حق ندارید در رابطه با آن حرف بزنید. حق ندارید، عکس‌های خانوادگی، فیلم‌هایی که در آن‌جا بوده بردارید و بیاورید. حریم شخصی مردم که مثلاً فرض کن یک شب هم یک عروسی مخلوط گرفتند، یک فیلم‌برداری، شما حق ندارید آن‌ها را از آن‌جا، از آن خانه بیرون بیاورید. حق ندارید نگاه کنید این‌ها را با دقّت امام بیان کرده این‌ها چیزهایی است که در حقوق اساسی و شهروندی و این‌که هرکسی در اسلام و در انسانیّت یک حریم دارد و به حریم خاص افراد وارد شدن، و يا شنود گذاشتن جز در جایی که یقین دارید مسئله‌ی تروریسي است، مابقی حق ندارید شنود بگذارید و اگر براي تروریست‌ها هم شنود گذاشتید حق ندارید حرف‌های خصوصی خانوادگی آن‌ها را گوش کنید. و کسی اگر این کار را انجام بدهد مجرم است، باید مجازات بشود. این‌ها همه در موقعي است كه دو سال از پیروزی انقلاب گذشته علاوه بر آن یک سال و نیم است جنگ مهم تحمیلی علیه ما شروع شده و ادامه دارد، هنوز مثلاً خرمشهر و غير آن در تصرّف دشمن است. منافقین ماهها است که حرکت کردند همه‌ی ایران مدام ترور، وحشت همه‌جا است، و امام سال قانون اعلام می‌کند و در همان سال این هشت ماده‌ای امام به عنوان اجراي قانون وعدالت و رعايت حقوق اساسي و شهروندي اعلام مي شود. پس ببینید این‌ها می‌رساند که ما عدالت می‌خواستیم، امام هم عدالت می‌خواست، حالا در اجرایش ممکن است مشکلاتی داشته باشد و ما معتقدیم که قوّه‌ی قضائیه‌ی ایران اگرچه پیشرفت‌هایی داشته، کارهایی کرده، ولی متأسفانه مطابق شأن نظام جمهوری اسلامی و موازی با خواسته‌های مردم انقلابی و مردم ایران عمل نکرده و خوب از اوّل هم ضعف هايي داشتيم من نمی‌گویم خوب عمل کردیم بعد این‌طور شد. نه، یک سلسله اشتباهاتی بوده، اشکالاتی بوده در کیفیّت کارها. ولی چیزی که است قوه قضائيه بايد همواره در راه رشد و تعادل اجراي عدالت و قانون باشد. در سال 67 در مجلس سوم نماینده بودم، به تناسب هفته‌ی قوّه‌ی قضائیه وقت گرفته بودم، نطق قبل از دستور داشتم، آن‌جا گفتم که الان دیگر نه سال از پیروزی انقلاب گذشته آن موقع آقای یزدی تازه سال اوّلش بود که رئیس قوّه‌ی قضائیه شده بود بعد از امام (رحمة الله علیه) گفتم: ببینید ما الان دیگر بهانه‌ای نداریم که بگوییم اوّل انقلاب است، شلوغ است، فلان است. این را دو جا گفتم هم در رابطه با این‌که افراد متّهم و زندانی باید وکیل بگیرند، هم در هفته‌ی قوه قضائيه، دیگر الان مردم نمی‌توانند قبول کنند که انقلاب شده، شلوغ است و... ما باید قوه قضایی عادلانه داشته باشیم. حقوق مردم در رابطه با محاکمه شدن، دستگیر شدن، بازداشت شدن رعايت شود الان دیگر قبول نیست که کسی یک سال در بازداشتگاه باشد، بعد هم بگویند اشتباه شده، آزاد کنند یا وكيل نداشته باشد و محاكمه شود يا جرايم سياسي را مخفيانه محاكمه كنند منظورم این است که ممکن است اوّل انقلاب طبیعت انقلاب یا شلوغی یا تحريك دشمن‌ها، طوری باشد که یک تندی‌هایی انجام بشود، ولی انقلاب که جای خود را پيدا كرد، اگر دنبال عدالت است باید امروزش بهتر از دیروزش باشد. یادم نمی‌رود در شورای عالی قضایی یک وقتی خدمت امام رسیدیم، سال 61 هفته‌ی قوّه‌ی قضائیه بود. من دادستان کل انقلاب بودم خدمت امام که رسیدیم آن وقت آقای مقتدایی و آقای ربّانی املشی آقای مؤمن آقای جوادي آملي و آقای اردبیلی اعضاي شوراي عالي قضايي بودند من هم آن‌جا بودم آقای گیلانی هم بودند به عنوان رئیس دادگاه‌های انقلاب، آن‌جا آقای مقتدایی در صحبت‌هایش گفت بله آقا الحمدلله ما در قوّه‌ی قضائیه به اهداف رسیدیم. امام (رحمة الله علیه) فرمود: نه، نرسیدیم. نگو رسیدیم. حتّی 20 سال دیگر هم برسید، خوب است. امام با 20 سال تعبیر کرد. امام هم می‌دانست، همه هم می‌دانستند که نمی‌شود یک ساله به آن عدالت واقعی رسید ولی باید دنبال عدالت حرکت کرد، ما در حالات شخصی هم داریم، روایت هم داریم که امام می‌فرماید: مغبون است کسی که دو روزش با هم مساوی باشد، آدم باید هر روز‌ش بهتر از دیروز باشد، تا چه رسد در حکومت. من می‌خواهم این را بگویم که متأسفانه پیشرفت نکردیم، متأسفانه پس‌رفت کردیم. متأسفانه در رعایت حقوق شهروندی خیلی عقب‌گرد کردیم. متأسفانه آن عدالتی که در کیفیّت بازجویی‌ها، بازپرسی‌ها، تحقیقات، در رابطه با برخورد خانواده‌های مجرمین حالا هر مجرمی باشد سیاسی، غیرسیاسی خانواده كه گناهی نکرده یا مثلاً در رابطه قضاوت‌ها، وکیل گرفتن‌ها، امثال این‌ها متأسفانه، رشوه‌هایی که گرفته مي شود و پرونده‌هایی که احکامش این طرف و آن طرف می‌شود، خوب در این‌ها متأسفانه پیشرفت نکردیم و این آن چیزی نيست که می‌خواستیم و آن عدالتی که می‌خواستیم که امیر مؤمنان (سلام الله علیه) به مالک اشتر می‌فرماید که: شما را برای حکومت بر کسانی می‌فرستم که قبل از شما گروه‌هایی در آن‌ها حاکم بودند و مردم اعمال شما را خواهند سنجید. فکر نکن که این‌ها یک مشت برّه هستند و شما را فرستادم مثل گرگ درنده بر آن‌ها وارد بشوید «تَغْتَنِمُ أَكْلَهُم» غنیمت بشمارید خوردن آنها را مدام از این‌جا، از آن‌جا بتوانید و هر کس از هر جا بتواند سوء استفاده کند، این‌طور نیست. «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق»[2] آنان یا برادر دینی تو هستند یا در انسانیّت، با تو يكسانند و اين جمله بسيار زيبا و مهم است كه البته فروعاتش می‌شود همان اعلامیّه‌ی جهانی حقوق بشر «نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق»يعني همه مثل تو انسان هستند زن، مرد، پولدار، بی‌پول، بچّه، بزرگ، مسن، رئیس دولت، رعیّت، ارباب همه «نَظِيرٌ لَكَ» هیچ کس در خلقت و انسانیّت بر دیگری شرف ندارد. یک وقتی بعضی‌ها در زمان آقای خاتمی می‌گفتند: این شعار ایران برای ایرانیان شرک است، در همین قم بعضی‌ها گفتند. یعنی چه ایران برای همه ايرانيان. آن موقع من در یک سخنرانی گفتم: این چیزی نیست که برخلاف اسلام باشد عین اسلام است. امیرالمؤمنین می‌فرماید: «نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق» یعنی همه‌ی دنیا برای همه، نه تنها ایران برای ایرانیان، همه‌ی دنیا برای همه، همه‌ی دنیا انسان‌ها مثل هم حق دارند و خداوند همه‌ی نعمت‌ها را برای انسان‌ها مساوی آفرید، البته «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»[3] تلاش هم هر چه باشد باید انجام بدهد پس من معتقدم که بله این قوّه‌ی قضائیه متأسفانه پاسخ‌گوی مطالبات مردم نشد و پیشرفت نکرد. و حالا ممکن است کسی بگوید آقا در زمان شما چه؟ بله در اوایل انقلاب هم ما هم ممکن است کوتاهی‌هایی داشتیم ولی با همه اينها، من حاضرم با همه‌ی این آقایان مسئولین قوّه‌ی قضائیه بنشینیم که بعضی‌ها آن زمان هم بودند با آن‌‌ها صحبت کنیم که با آن مشکلات، با آن حمله‌های یک شبه‌ که شروع شد علیه ایران هم از جبهه‌ها، هم از منافقین درون و آن ترورها و غيره باز هم، چندین برابر بهتر از حالا بود من مي توانم با همه‌ی آن‌ها صحبت کنیم و ثابت كنم كه در سال 60، 61 بهتر از حالا با مجرمین، نه متّهمین ،برخورد می‌شد. حقوق مجرمینی که در زندان محکوم شده بودند در رابطه با ملاقات با خانواده‌هایشان، مرخّصی دادن‌ها، عفو گرفتن‌ها یا بخش‌نامه‌های عفوی را که گرفته شده، گروه‌های عفوی که همان سال 60 شروع شد. آیت الله منتظری پیشهاد کرد، امام قبول کرد. گروه‌هایی تشکیل شد، راه افتادند در همین زندان‌های دادگاه انقلاب، نه دادگستری، دادگاه انقلاب، هر سال لیست عفوی را که به امام می‌دادند نه هر سال یک بار ونه به عنوان عید،بلكه این‌ها می‌رفتند بررسی می‌کردند یک لیستی می‌دادند شورای عالی قضایی از امام می‌خواستند امام عفو مي كردند چه کسانی را؟ همین مجاهدین خلق، همین توده‌ای‌ها، یا مثلاً فداییانی که بودند، محکوم هم شده بودند پنج سال، شش سال، غیر از آن‌هايي که آدم کشته بودند غیر از آن‌ها عفو می‌گرفتند، و بخشنامه‌هایش وجود دارد. هیئت‌اش آقای محمّدی گیلانی ،آقای ابطحی، آقای کریمی و آقای قاضی (رحمة الله علیه) رئیس دانشگاه‌ قم بود .آن وقت من هم گاهی با این‌ها من جزء هیئت نبودم دادستان کل انقلاب بودم. خودشان می‌گفتند شما هم بیایید حالا دادگاه‌های انقلاب ممکن است کم‌تر به ما محل بگذارند، من دو، سه مرتبه یادم است که اصفهان و... خودم با این‌ها رفتم و آزاد بودند داخل زندان با زندانیان صحبت کنند هرکسی را صلاح می‌دانند قابل عفو است بنویسند. علاوه از آن دو تا بخشنامه مهم صادر شد که آن‌هایی که چند سال، سه سال، دو سال محکوم شدند که اگر قتل یا چیزی ندارند همه را آزاد کنید. اصلاً، نه تنها این تقاضای گروه عفو، بلکه یک بخشنامه‌ی مستقلی بود، بالاخره آن موقع با آن مشکلات، با آن وضعیت اصلاً قابل قیاس نیست البته ما هم مشكلاتي داشتيم که مثلاً از نظر جا مشکل داشتیم ولي در حدود شش ماه حداکثر حل شد. و جاهایی درست که مشكل نباشد و یا برای ملاقات فشار نداشته باشند، حتّی ملاقات خصوصی برای آن‌هایی که همسر داشتند در اتاق‌های خصوصی که اتاق‌های ملاقات خاص بود، آن‌جا با همسرشان بدون هیچ مزاحمت ملاقات خصوصی می‌دادند. همین مجاهدین خلق، همین منافقین که تروریست هم بودند، در خانه‌ی تیمی هم دستگیر شده بودند برای همین‌ها هم این کار را کرد ند. همان سال 61، یعنی سال 60 دستگیری ها شروع شد و 61 این‌ها را انجام داده بود. ببینید از تیرماه 60 تا آخر 60 ممکن است از نظر جا مشکل داشتند یعنی شلوغ بود. ولی بعد حل شد، یعنی دنبال حل شدن بودیم و حل هم شد حتّی کار برایشان درست شد، کارگاه درست شد که در زندان کار کنند. آقای لاجوردی برای این‌ها دوچرخه‌سازی آورد و خیاطی برای خانم‌ها، دخترخانم‌ها و خانم‌ها در داخل زندان خیّاطی کنند مشغول باشند، البته براي آن‌هایی که خودشان می‌خواهند و یا داوطلب یا کمک به خانواده‌ها. البته باز هم مي گويم شايد یک کار بدی هم در یک شهری داشته باشند حالا من نمی‌گویم اصلا خلاف نبود. ولی من این را می‌گویم همه شورای عالی قضایی، و من، دنبال این بودیم حل بشود يادي هم بکنم از آيت الله جوادی آملی یک روزی من تازه دادستان کل انقلاب شده بودم و ایشان عضو شورای عالی قضایی بود خوب و استاد من هم بود خصوصی صحبت می‌کردیم می‌گفت آقای موسوی مواظب باش البته در رابطه با آقاي لاجوردی و دیگران اخبار می‌شنید، می‌گفت: روایت داریم: «المُلْكُ يَبْقَى مَعَ الكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ»[4] این را آقای جوادی آملی عضو شورای عالی قضایی می‌گفت یا بخشنامه‌های همین شوراي عالي را، الان ما داریم، می‌بینیم. حالا همه این‌ها در این مسیر است که زودتر بررسی کنید زودتر آزاد کنید، آن‌ها که جرم مهمي ندارند رها کنید بروند، زندان‌ها خلوت بشود. همه‌ی بخشنامه‌ها در این مسیر است شما بیایید من الان سه، چهارتایش را دارم . این مسیر را من می‌گویم ادامه ندادند. نه این‌که این‌ها بد هستند. خوب‌ هستند، کار به این ندارم. من می‌گویم که این مسیر اگر ادامه پیدا می‌کرد 20 سالی که امام می‌گفت آن هم نمی‌کشید زودتر ما به مرحله‌ی مطلوب مي رسيديم. مثلا در مورد لزوم وكیل گرفتن بيش از بيست سال است كه قانونش را تصويب كرديم و من در مجلس از آن دفاع كردم ولي درست عمل نمي شود وكلا از موكلين خود خبر ندارندآيين دادرسي مصوب پس از جمهوري اسلامي نيز عمل نمي شود حقوق شهروندي و اساسي كه در زمان آقاي شاهرودي تصويب شد و ابلاغ شد درست عمل نمي شود .امیدواریم که انشاءالله این هفته‌ی قضائیه تذکّری باشد به دوستان قوّه‌ی قضائیه من بدون این‌که ایراد بگیرم به آن‌ها یادآوری می‌کنم که حیف است ما اسممان را مسلمان بگذاریم، انقلابی بگذاریم، نظام عادلانه‌ی جمهوری اسلامی، عدل علی بگذاريم و روحانیّت در رأس قوّه‌ی قضائیه باشد ولی در زیر سلطه‌ی ما ظلمی انجام بگیرد. ما تابع آن علی هستیم که وقتي ‌شنید در یک گوشه‌ای ظلمی بر يك پير زني رفته است ، نشست زمین، زانو بغل کرد گریه کرد گفت: خدایا من این آدم را نفرستادم ظلم کند و همان‌جا عزلش کردند و کافی است همین تعصّب را، همین احساس را داشته باشیم که در زمان قدرت ما نباید ظلم بشود و ممکن است در یک روز نتوانیم حل کنیم، واقعاً هم است، ولی حرکت کنیم. حرکت کنیم به سوی عدالت و خوبي، همه هم می‌پذیرند مشکلات را می‌فهمند. امّا اگر عقب‌گرد کنیم، هیچ کس از ما نمی‌گذرد. ایستایی هم داشته باشیم نمی‌گذرد. بله، امیدواریم که دوستان همین کار را انجام بدهند که وجه‌ی آن‌ها با توجه به اينكه روحانی هستند و در رأس قوه‌ی قضائیه قرار گرفته اند خوب باشد ما هم خوشحال می‌شویم.
پایان
________________________________________
[1]- نهج البلاغة، ص 553.
[2]- نهج‏البلاغة، ص 426، نامه‌ی 53.
[3]- سوره‌ی نجم، آیه39.
[4]- بحارالأنوار،ج72، ص331.

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم