گفتوگوی شرق با حجت الاسلام فاضل میبدی:
مهساجزینی: مخالفان و موافقان ایده همهپرسی رییسجمهوری دودسته شدهاند؛ اصلاحطلبان به اردوگاه حامیان و اصولگرایان به اردوگاه مخالفان آن پیوستهاند. ایدهای که حدود دوهفته قبل در یکهمایش اقتصادی ازسوی «حسنروحانی» مطرح شد. رییسجمهوری گفته است: «برای یکبار هم که شده، درباره مسایل بسیار مهم که ممکن است، اختلافی هم باشد و برای همه اهمیت دارد و در زندگی همه تاثیرگذار است، نظر مستقیم مردم پرسیده شود.» فارغ از شرایط و دلایل طرح این موضوع و مسایل قانونی آن، سوال اصلی این است که علت مخالفت اصولگرایان با فلسفه طرح یکهمهپرسی چیست؟ رجوع به آرای مردم در هرزمان و به هرعلت حتی در حد طرح و ایده چه اشکالی دارد که با آن مخالفت میشود؟! بهویژه وقتی رییسجمهوی به الزام چنین کاری رسیده باشد. برابر ماده٣٦ قانونهمهپرسی مصوب تیرماه٦٨ مجلسشورایاسلامی، همهپرسی میتواند به پیشنهاد رییسجمهور یا- صدنفر از نمایندگان مجلس - صورت گیرد و پس از آن در دستورکار مجلس قرار بگیرد. با «محمدتقیفاضلمیبدی» در اینباره گفتوگو کردهایم.
بحثی با عنوان همهپرسی از سوی رییسجمهوری مطرح شدهاست. اصلاحطلبان با نگاهی مثبت و اصولگرایان با نگاهی منفی به آن مینگرند. اصولگرایان دلایل مختلفی آوردهاند. برخی، از موانع قانونی در حوزه مسوولیت رییسجمهوری دراینباره گفتهاند و برخی آن را رفتاری حاشیهای دانستهاند. به اعتقاد شما چرا چنین تقسیمبندیای را در نگاه دو جریان سیاسی به این ماجرا شاهد هستیم. چه چیزی باعثشده یا میشود که اصولگرایان به نقد و اصلاحطلبان به استقبال از این ایده بروند؟
من معتقدم که یکی از اصول مترقی قانوناساسی ما این است که در مسایل مهم ملی، مستقیم به آرای مردم مراجعه شود. همانکه به آن نام رفراندوم یا همهپرسی مینهیم. در قانون هم راهکارش مشخص شده است. وجود این اصل در قانوناساسی بیهوده نبوده و در مواقعی که مملکت با مشکلی روبهروست، چارهساز است. در شرایطی که چارهای جز تصمیم ملی نیست، میتوان موضوع را با مردم در میان گذاشت. الان هم به نظرم یکی از مسایل مهم ملی ما همین مساله هستهای است. دولت پیشین بر سر این ماجرا به نتیجهای نرسید. حالا این دولت گفته است که میخواهد با کمترین هزینه، آن را به نتیجه برساند. اما یکی از مواضعی که اصولگرایان گاه در برابر دولت میایستند و موضع میگیرند، همین بحث پرونده هستهای است. در واقع یکجناح از زبان مردم حرف میزند و میگوید که مثلا مردم با این توافق مخالفاند یا با این شکل از مذاکره میانهای ندارند. از این صحبتها زیاد گفته میشود که به پای مردم گذاشته میشود.
یعنی آقای روحانی خواسته که به نوعی با طرح این بحث، این اختلافنظرها را پایان دهد؟
بله. اینها چون از زبان مردم حرف میزنند، رییسجمهور میگوید میخواهیم بدانیم مردم چه میگویند. سابقه ماجرا به زمان امام(ره) میرسد. در زمانی که امام مساله رفراندوم و آرای مردم را در همان ابتدای انقلاب مطرح میکردند، گروهی بودند که مخالف بودند و آن را مشروع نمیدانستند. آن روزها این مخالفتها کمتر دیده شد و اخیرا هم یکی از همین آقایان گفته بود که آن روز که امام بحث رجوع به آرای مردم را مطرح کرد برای این بود که دنیا بهانه برای مخالفت با جمهوری نوپای اسلامی را پیدا نکند، درحالیکه این نگاه با نفس قانوناساسی و سخن امام مخالف است. امام از همان اوایل انقلاب در پاریس یا مواقع مختلف بر رای مردم تاکید میکرد. انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته نشان داد که طرفداران این نگاه چهارمیلیون رای بیشتر ندارند؛ یعنی اکثریت قاطع مردم به سایرین رای دادند.
برخی معتقدند مخالفت با همهپرسی به نتیجه احتمالی آن بازمیگردد چراکه اصولگرایان از اکنون از نتیجه چنین رفراندومی آگاهند و احساس میکنند که نتیجه چندان باب میل آنها و سیاستهایشان نیست، برای همین با آن مخالفت میکنند. در غیراین صورت نباید بین اصلاحطلبان و اصولگرایان در این ماجرا تفاوتی وجود داشته باشد چون اصل بر این است که ما نمیدانیم که مردم چه نظر و نگاهی خواهند داشت و برای همین هم میخواهیم به آنها رجوع کنیم؟
برایشان روشن است، مخالفت میکنند. مخالفت با رفراندوم از ایندست است. دین آمده که سختی و فقر مردم را کم کند. شعار اصلی دین در حکومت، عدالت اجتماعی است؛ یعنی اینکه معیشت مردم در عسرت نباشند. در قرآن هم برایش آیه داریم. اینکه مردم محرومیت بکشند و عدهای از زبان آنها اهداف خود را پیش ببرند، نه عقلانی است نهانسانی و نه حتی سیاسی. آقای روحانی این مساله را به درستی پیشنهاد کرده که میخواهد مسایل مملکتی را به رای عمومی مردم بگذارد.
برخی میگویند با سازوکار مجلس چهنیازی به رجوع به آرای مردم است؟ مگر نمایندگان برآمده از رای مردم نیستند؟ به نظر شما آیا طرح همهپرسی از سوی رییسجمهوری نوعی نقد به عملکرد مجلس اصولگرا نیست؟
پرسش بجایی است. یکی از این نمایندگان که همیشه بهعنوان منتقد دولت خودش را مطرح میکند در تهران ١٠میلیونی، ٤٠٠هزار رای داشته است. سوال من هم این است که یکنفر با ٤٠٠هزار رای چطور میتواند از سوی ١٠میلیون نفر سخن بگوید؟ واقعا باید بررسی کرد که نمایندهای که از دًرٍ مخالفت با دولت برمیآید تا چه حد مخالفتش منطقی و چقدر جناحی است و دیگر اینکه این مخالفت تا چه حد مبین و مطابق منافع عمومی مردم یا حداقل همان جمعی است که ایشان داعیه نمایندگی آنها را دارد؟ میزان رای بهنظر من شاخص خوبی برای درک این ماجراست. حالا چه میزان رایی که به یک نماینده داده شده باشد، چه رایی که به یکمساله اساسی در یکهمهپرسی داده شود.
آقای شجونی گفتهاند «همهپرسی نه امری دینی و نه قانونی است؛ این گفتار رییس دولت لرزهای بر اندام ما وارد کرد، من نمیدانم منظور ایشان چه بوده، اگر منظور ایشان رفراندوم باشد که درست نیست.» واقعا ماجرای همهپرسی در نگاه این افراد تا این اندازه ناهنجار است؟
ایشان یا نمیداند که چه میگوید یا میداند. اگر نمیداند که کاری با ایشان نیست. اگر هم میداند که خب با این گفته به نظرم مبانی انقلاب را زیر سوال میبرند. بحث امام(ره) درخصوص «میزان، رای ملت است» و بحث خبرگان و... همگی مخالف نظر ایشان است. قانوناساسی به رای مردم گذاشته شد. اگر قرار به پذیرش نظر ایشان بود که برای نوشتن قانوناساسی یک مجلس موسسان تشکیل میدادند و کار را تمام میکردند. باید از ایشان سوال کرد که آیا ایشان فقط اینجا و اینبار با همهپرسی مخالفند یا همهجا؟
آقای نبی حبیبی دبیرکل موتلفه هم گفتهاند مطرحکردن همهپرسی در شرایط فعلی حاشیهسازی است؟» یا مثلا گفته شده است که آقای روحانی برای فرار از قولها و وعدههای اقتصادی خود این بحث را مطرح کرده است. به نوعی شائبه سیاسیکاری را در این ماجرا مطرح کردهاند؟
خود آنها مگر به قضایا نگاه سیاسی نداشتهاند؟ از زمان آقای خاتمی مگر به دنبال حاشیهسازی نبودند؟ بههرحال یکرییسجمهوری با رای اکثریت مردم انتخاب شده است. درست نیست که اگر موضعی گرفت بگوییم سیاسی است. اتفاقا نظر من این است که آنها بیشتر برخوردهای سیاسی میکنند. اشکالی که من به این حضرات دارم این است که چرا اخلاقی نمیاندیشند. آقای روحانی قبل از انتخاب بهعنوان رییسجمهور قولهایی به مردم داده است و مردم هم خواستههایی از ایشان داشتهاند. همقولها و همخواستهها علنی بوده است. حالا از همین مردم میخواهد به او کمک کنند که به وعدههایش وفا کند. دولت برای حل مشکلات اقتصادی خود یا باید از طریق سیاست خارجی خود کاری کند که تحریمها برداشتهشود یا مساله قیمت نفت را حل کند. این مسایل حل نشود، دودش اول از همه در چشم خود مردم میرود. حالا دولت برای حل این مسایل از مردم کمک خواسته است. چه اشکالی دارد؟ شاید هم مخالفان نشستهاند که دولت به خاطر همین دو مساله با مشکل روبهرو شود و در دوره بعد شکست بخورد تا مردم سراغ آنها بروند. درحالیکه ریشه مشکلات فعلی هم در دولت قبل است؛ چه بحث تشدید تحریمها و چه معضلات ما با عربستان که دولت هیچ اهتمامی در بهبود آن نداشت. یکی از دلایل کاهش قیمت نفت موضع عربستان بود و اگر ما دیپلماسی فعال و رابطه حسنهای با این کشور داشتیم قطعا میتوانستیم با رایزنیها عربستان را همراه کنیم.