حجتالاسلام محمدصادق کاملان با بیان اینکه عدالت مهمترین فضیلت اخلاقی است و به همین سبب انبیاء مبعوث شدند، گفت: عدل در آموزش و پرورش یعنی مدارس رایگان در اختیار همه طبقات قرار گیرد، ولی مدارس خاص با شهریههای آنچنانی ایجاد شد و بدین ترتیب به بیعدالتی آموزشی دامن زده شد.
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق کاملان، استاد دانشگاه مفید، شامگاه ۲۷ فروردین در نشست علمی «انسان اخلاقی؛ انسان الهی» که توسط پژوهشکده اندیشه دینی معاصر برگزار شد با بیان اینکه قرآن در سه محور مباحثی را ارائه کرده است، گفت: دسته اول قصص انبیاء است که در این باره حداقل بیش از ۷۰۰ آیه داریم و موضوع آنها تاریخی است، زیرا امروز دیگر از قوم فرعون، ثمود، عاد، هود و شعیب اثری نمانده است. البته در قرآن آیات عجیبی هست از جمله ۱۳۶ تا ۱۳۸ سوره صافات که فرموده است: «ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ؛ وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ؛ وَبِاللَّيْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ؛ ما قوم لوط را به دلیل خباثتهایی که داشتند نابود کردیم و از بین بردیم و شما در مسافرتهای روز و شب خود آثار قوم لوط و خرابی شهر و دیار آنها را میبینید.»
وی افزود: گفته میشود چون این آیات تاریخی هستند و موضوع آنها گذشته است خیلی با آنها کار نداریم و آن را کنار میگذاریم؛ این سخن برخی افراد در فضای مجازی در داخل و خارج کشور است که حرف درستی نیست. محور دوم آیات قرآن مناسک و آیاتالاحکام است؛ مثلاً در اسلام مستحب است که کفش به صورت نعلین پوشیده شود یا لباس سفید باشد، ولی اگر این مسئله را در قطب شمال و جنوب مطرح کنیم، امکان اینکه انسان در آن دمای بسیار سرد نعلین بپوشد بیمعناست؛ غذاهایی هم که در روایات بیان شده برای شرایط جغرافیایی جزیرةالعرب یا برخی مناطق اسلامی مناسب بوده و نمیتوان آن را به همه سرزمینهای اسلامی نسبت داد. مناسک در سرزمینهای مختلف متفاوت میشوند.
استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه قرآن فرموده است «لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا»، گفت: در اسلام نماز، روزه و... وجود دارد، ولی در مسیحیت روزه به سبک اسلام وجود ندارد که باید یک ماه از خوردن و آشامیدن و... پرهیز کرد؛ آنها روزههای مختلفی دارند و در برخی موارد از خوردن سبزیجات و گاهی نیز از خوردن غذاهای چرب و گوشت و... پرهیز میکنند.
نقد ناکارآمد جلوه دادن قصص قرآن
وی با بیان اینکه برخی در فضای مجازی مطرح میکنند که شرایع و احکام مسئله اصلی ادیان نیست و قصص و مواجهه انبیاء با امتها مسئلهای اساسی نیست و تنها چیزی که قابلیت استمرار دارد موارد اخلاقی است، اظهار کرد: البته گویندگان چنین مطالبی از محتوای قصص قرآن و محتوای احکام غفلت کردهاند، زیرا قرآن کریم قصص و احکام خود را هم عمدتاً برای تبیین اخلاق اسلامی و رواج آن بیان کرده و نمونه بارز آن ماجرای موسی و فرعون است.
کاملان تصریح کرد: قرآن در سوره قصص آیه ۴ فرموده؛ «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ؛ ریشه فسادهای فرعون در خودبرتربینی و کبریایی است که برای خود قائل است. او بنیاسرائیل را به نوکری قبطیان درآورد و برای اینکه کسی جلوی زیادهخواهی او نایستد پسرانشان را میکشت و زنان و دختران را زنده میگذاشت تا کنیز قبطیان باشند و آنان را به کارهای زشت وامیداشت. بنابراین هرقدر موسی معجزه نشان داد، فرعون دست از کبر برنداشت و حتی خطاب به مردم مصر گفت که آیا شما خدایی غیر از من را میشناسید و مگر من مالک مصر نیستم؟ وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ.
استاد دانشگاه مفید اظهار کرد: فرمانروا باید خدمتگزار مردم باشد، زیرا از طرف آنها نمایندگی دارد ولی فرعون سرزمین مصر را منحصر به خود میداند که مردم هم رعیت او هستند و هرطور که بخواهد اعمال نفوذ میکند و مردم را به استضعاف فکری و فرهنگی میکشاند. موسی(ع) خطاب به فرعون میگوید: «وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ؛ [آيا]و اينكه فرزندان اسرائيل را بنده [خود] ساختهاى نعمتى است كه منتش را بر من مىنهى.»
کاملان تصریح کرد: در داستان حضرت یوسف(ع) ریشه مشکل حسادت برادران به اوست که نتوانستند مقام و موقعیت برتر یوسف را تحمل کنند. لذا نقشه کشیدند تا او را از سر راه بردارند و بعد هم گفتند او را کشتیم و توبه میکنیم؛ امروز هم برخی با توجیه مصلحت و اقتضای شرایط مرتکب کارهایی میشوند. معروف است که فردی در صدور حکم اعدام محتاط نبود و در توجیه آن میگفت اگر کسانی که کشته میشوند مستحق آن باشند که حکم جاری شده و اگر مستحق نباشند به بهشت میروند. این برداشت صحیح نیست.
عامل اولین قتل در تاریخ بشر
وی اضافه کرد: داستان فرزندان آدم هم در قرآن آمده و اینکه قابیل، هابیل را کشت به خاطر حسادت بود و اولین قتل محسوب میشود. همه قصص قرآن برای رفع رذائل اخلاقی است ولو اینکه این رذائل در درون خانواده انبیاء هم وجود داشته باشد که نمونه آن همسر لوط و فرزند نوح است؛ بنابراین این سخن که گفته شود قصص قرآن تاریخی هستند و ثمری ندارند نادرست است. برخی میگویند آیات الاحکام تابع مصالح و مفاسد و شرایط جغرافیایی است؛ باید گفت که احکام مانند نماز و روزه و زکات در ادیان مختلف متفاوتاند، ولی نیت و قصد قربت مقوم عبادت است، در غیر این صورت عبادت رنگ عبودیت به خود نمیگیرد.
وی افزود: در محرمات در آیات قرآن حداقل در مورد خوردنیها، سه جا به صورت حصر آمده و فرموده که من فقط چهار چیز یعنی خون، گوشت مردار، گوشت خوک و حیوانی را که برای بتها و غیرخدا سر بریده شود حرام کردهام و مابقی چیزها حلال است. «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ.» البته محرمات در اسلام منحصر به اینها نیست، بلکه عمده محرمات به دلیل جنبه اخلاقی آن است. مثلاً قرآن کریم فرموده: «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»؛ قرآن از شرک تعبیر به ظلم عظیم کرده و در این آیه شرک نهی شده است.
استاد دانشگاه مفید اظهار کرد: در ادامه آیه بر نیکی به والدین تأکید میکند، یعنی آنقدر احسان به والدین مهم است که بلافاصله به آن اشاره کرده است. برخی از افراد به ظاهر مذهبی به پاکیزگی و طهارت و نجاست اهمیت میدهند، ولی به نیات، عبادات، ریا، خدعه و خودبرتربینیشان حساس نیستند؛ این امر میتواند تا جایی مطرح باشد که فرد سفره افطاری بیندازد که مثلا باجناق او توان آن را نداشته باشد.
خودنمایی در امور مذهبی
کاملان اظهار کرد: دو هیئت معروف را میشناختم که با هم رقابت میکردند؛ یعنی هیئتی که باید برای امام حسین(ع) باشد سرگرم رقابت است و حتی در مراسم دینی خودنمایی و خودبرتربینی دست از سر انسان برنمیدارد. اگر به آیاتالاحکام هم بنگریم نگاه اخلاقی دارد. پس این حرف که احکام امور ثابتی نیستند درست نیست. تمام توجه قصص قرآن و آیاتالاحکام معطوف به مباحث اخلاقی است، حتی فرموده شرک ظلم عظیمی است، در صورتی که اگر این حرف را به فیلسوف بگوییم، خواهد گفت که شرک مربوط به عقل نظری است و ربطی به عمل ندارد ولی قرآن آن را ظلم بزرگی میداند.
کاملان در پایان گفت: قرآن نازل شد تا انسانها را عادل، متقی و متعادل تربیت کند. لذا فرموده که ما انبیاء را با کتب آسمانی فرستادیم تا مردم براساس عدل و داد و قسط جامعه خود را قوام ببخشند و اصلاح کنند. عدل در حوزه فرهنگ، سیاست، قضا و...؛ مثلاً سیاست نه شرقی، نه غربی که شعار جمهوری اسلامی است براساس عدل در حوزه سیاست است. عدل در آموزش و پرورش به معنای این است که مدارس برای همه طبقات رایگان باشد، ولی مدارس خاص با شهریههای آنچنانی ایجاد شد و به تدریج مدارس غیرانتفاعی افزایش یافتند و مدارس دولتی کم شدند. اخلاق محور دین است و پیامبر(ص) آمد تا مکارم اخلاقی را کامل کند، ولی اخلاق در حوزه قصص و احکام قرآن هم جاری است.