سید حمید موسویان
🔖 امید داشتن از مولفه های ادیان است. اساسا دین در صورتی میان انسان ها پیرو و طرفدار پیدا می کند که به آنها امید دهد. حتی در جاهایی که سخن از عذاب و سختی به میان می آید باز سخن از امکان رهایی از این رنج و دشواری بزرگ هم مطرح است. انسان بدون نگاه به افق های روشن، حرکت نخواهد کرد؛ و دین داری یعنی عزم و اراده برای حرکت.
🏷 اما امروز که علمی به نام روانشناسی به میدان آمده است این پرسش را در ذهن ها پررنگ نموده که آیا دیگر نیازی به دین وجود دارد. به واقع اگر این کارکرد بزرگ دین از آن گرفته شود یا در جای دیگر به روشی بهتر بتوان به آن دست یافت چرا باید سختی قرار گرفتن در چارچوب دین را تحمل نمود؟ آیا معقول است برای رسیدن به مقصد از راه دشوارتر حرکت کنیم؟
🔖 برای فهم بهتر این مساله باید به سراغ دین رفت و دید امیدبخشی دین بر چه مولفه هایی استوار است و آیا این نکات را در فضای غیر دینی هم می توان به دست آورد. امید در دین بر چیزی استوار است که پدیدارشناسان دین آن را «امر قدسی» می نامند. شخص دین ورز از آنجا که خود را در ربط و نسبت با امر قدسی می بیند همواره امیدوار می ماند. امر قدسی، مرکز جهان است و همه دنیا در ارتباط با آن است که معنا پیدا می کند. امر قدسی برای انسان دین ورز، حقیقتی غیر قابل انکار است. آن حقیقت سرشار از معنا و اصلا تنها منبع معنا در عالم است. به بیان رودلف اوتو امر قدسی در عین حال که اسرارآمیز و هراس آور است «زیبا، جذاب و نیرومند» است.
🏷در طرف دیگر، روانشناسی نیز به دنبال ایجاد امید در انسان است. اگر بضاعت این علم به تنهایی در نظر گرفته شود و بهره هایی که از دین یا امور دیگر می برد را از آن جدا کنیم دامنه چیزهایی که امیدبخش اند بسیار محدود خواهد بود. یک راه حل ممکن که امروزه روانشناسان برای ایجاد امید در انسان معاصر به آن روی آورده اند امیدبخشی به هر قیمتی و از هر چیزی است. بر این اساس دیگر مهم نیست امید به امری واقعی تعلق گیرد یا امری واهی. فقط اگر چیزی موهوم برای امید مطرح می شود باید چنان برای فرد پررنگ شود که به هیچ وجه، تصور غیرواقعی بودن آن را ننماید.
🔖 ناامیدی در ادیان یعنی بی معنا شدن عالم؛ یعنی آنچه در جهان رخ می دهد به جایی بند نیست. در این حالت، فرد رابطه اش را با امر قدسی از دست داده است. هر چه تعلق فرد به امر قدسی بیشتر باشد چیزهای بیشتری را در جهان زندگی اش معنادار می یابد. هر چیزی و واقعه ای برای چنین فردی یک پیام در پی دارد و نسبت او را با امر قدسی، تعالی می بخشد؛ چه آن چیز یا واقعه، خوشایند باشد و چه ناراحت کننده. پس ناامیدی در ادیان یعنی به پوچی رسیدن؛ نه پوچی خود و در خود، بلکه پوچی همه عالم. جهان، هیچ و پوچ می شود زیرا ربط و نسبتی با آنچه در جهان است نمی توان برقرار کرد.
امید در ادیان به هیچ وجه، دعوت به امری خیالی و پوچ نیست. متدینان ممکن است امید به چیزی داشته باشند که از ذهن انسان در شرایط معمولی، دور باشد اما هرگز موهوم نیست.
🔸پ.ن: «امر قدسی» چیزی فراتر از خدا در ادیان ابراهیمی است. به همین دلیل به باور پدیدارشناسان دین، حتی ادیانی که از خدا به آن شکلی که در ادیان ابراهیمی آمده است سخن نگفته اند باز هم از «امر قدسی» تهی نیستند. برای توضیح بیشتر باید به منابع پدیدارشناسان دین مراجعه نمود.
@majmaqomh