سعید اللهبداشتی: حجت الاسلام والمسلمین سید محمد علی ایازی از جمله اساتید و پژوهشگران حوزه علمیه قم است که از سالیان دور تا به امروز آثار گرانسنگ دینی و قرآنی به زبان های عربی و فارسی منتشر کرده و موفق به دریافت جوایز همایش های سالانه و موضوعی در زمینه دین پزوهی شده است. این عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه نسبت به دور افتادن حوزه های دینی از توصیه های حکیمانه حضرت امام هشدار داده و تاکید می کند که حوزویان باید الگو و آغاز گر گفت و گو و مدارای دینی باشند. پایگاه خبری و تحلیلی جماران در سالروز انتشار "منشور روحانیت" با این استاد دانشگاه به گفت وگو نشسته است.
به نظر شما کدام یک از فرازهای پیام حضرت امام خطاب به روحانیت امروز بیشتر باید مورد توجه حوزههای علوم دینی قرار گیرد؟
در ابتدا برای تامل و درک بهتر این پیام امام لازم است که جایگاه صدور این سخنان امام را بیشتر بررسی کنیم. اینجانب معتقدم مهم ترین نکته جایگاه صدور این پیام نشانگر تاکید و تایید لزوم چند صدایی در روحانیت است. بر طیق این پیام امام تلاش دارد تا تنوع دیدگاه و آراء در حوزههای دینی به رسمیت شناخته شود. نمونه عمومی آن ماجرای تشکیل مجمع روحانیون و جدایی آن از جامعه روحانیت است. در آنجا امام ضرورت پذیرش چند صدایی را یاد آور می شود و آن را نیاز طبیعیِ جامعه می داند. همچنین در باره حضور گرایش های مختلف روحانیت و تحمل آرا سفارش میکنند.
در طول تاریخ نیز ما شاهد این تنوع و در نتیجه تطور و شکوفایی در اندیشه دینی بودهایم. تفاوت نگاهها و فتاوای فقهی در بین مراجع شیعی همواره مورد احترام بوده است و این امر هم طبیعی است که اگر چند صدایی و تفاوت اندیشه وجود نداشته باشد، تکامل و شکوفایی در حوزه دین به وجود نمیآید. تلاش امام براین بوده تا با نگاه چند فکری و روحیه تسامح و تساهل به آراء و اندیشهها نگریسته شود و به این آرای متفاوت همچون یک نظریه احترام قائل باشیم و با آن مواجهه فکری و عملی کنیم. هر چند که این آرای متفاوت فاصله زیادی با اندیشه ما داشته باشند.
امام در جایگاه رهبری سیاسی و دینی یک جامعه، تلاش دارند تا این فرهنگ را نهادینه کنند که ما همه ی اسلام نیستیم. منحصراً ما سخنگوی اسلام نیستیم. ما میتوانیم بگوییم که ما از دین اسلام و از قرآن، حدیث و فقه اینگونه میفهمیم ، اما باید توجه داشت که برداشت و فهم دیگران نیز قابل اعتنا است. هر پژوهشگر وعالم دینی میتواند با غور و تفکر و تامل در منابع دینی به استنباط از دین بپردازد و با برداشت و دریافت از دین، موضوعات دینی را مطرح کند. مبادا این جایگاه دینی و شأن سیاسی موجب شود تا با تمسک به آن نهاد، حوزهها را بر علیه هم بشوراند. همان طور که هر کسی حق دارد اگر فکر و اندیشه ای را درست ندانست در قالب منطق و استدلال و بدون تکفیر نقد کند. اگر کسی نظری را برخلاف می داند، یا هر اندیشه متفاوت دینی در ساحت حوزه را که جنبه علمی دارد قابل نقد می داند نباید با انواع برچسبهای غیر علمی مورد هجوم قرار داد.
اگر چنین فضایی آرام و احترام انگیزی در حوزه اتفاق بیافتد که سنت اندیشوران ما بوده است، بدون تردید جامعه به سوی تحول و تکامل علمی و عملی پیش می رود و تعاملات فکری ودینی افزایش پیدا می کند، زمینه رشد و بلوغ و پویایی اندیشه در حوزه و در خود جامعه و نظام سیاسی رخ خواهد داد و همین طور برای آحاد جامعه فراهم میآید؛ اما اگر خدای نکرده برخلاف این سیره و توصیه عمل شود؛ دیگر نباید انتظار رشد فکری جامعه و پاسخگویی دین به شبهات در دنیای مدرن را داشته باشیم، و چرا که هر اندیشه متفاوت به جرم و بهانهای محصور و محبوس میشود و اجازه ابراز نمییابد.
پس حضرت امام لازمه پاسخگویی دین در دنیای جدید و پویایی فقه و فقاهت را از درون حوزه جستجو کرده و تاکید میکنند که بستر این تنوع باید در حوزه به رسمیت شناخته شود؟
بله. ولی امام فقط آن را منحصر به حوزه های دینی نمی داند و تعاملات اندیشه دینی می تواند در جامعه و مجامع دانشگاهی رخ دهد. زیرا در همه حوزههای علمی، دانشگاهی و فرهنگی این تنوع آراء و سلایق باید به رسمیت شناخته شود. سرکوب کردن اندیشه با مبانی دینی و قرآنی اسلام سازگاری ندارد. وقتی خداوند در قرآن کریم میفرماید:« فبشر عبادی الذین یستعمون القول فیتبعون احسنه» زیرا لازمه استماع قول، حضور و وجود اقوال و آرا است. تا آزادی بیان نباشد، آزادی اندیشه مجالی ندارد لذا قرآن کریم با تاکید بر متابعت از احسن در ضمن میفرماید باید زمینه این شنیده شدن صداها و اندیشه ها فراهم شود. به این دلیل که من تا اقول گوناگون را نشنوم و نقد آنها را نبینم، امکان انتخاب و متابعت از احسن هم فراهم نمی گردد. تا وقتی زمینه بیان این آراء فراهم نشود، دیگر بشارت به شنیدن این صداها و اندیشه ها معنایی نمییابد لذا باید زمینه طرح نظریات فراهم شود تا امکان شنیده شدن فراهم آید.
نکته مهم این است که امام این پیام را در سالهای بعد از پیروزی انقلاب صادر کنند نه زمانی که در حوزه نجف یا قم بوده اند، بلکه در جایگاه رهبری سیاسی و دینی این توصیهها را بیان میکنند و شاید این نکته در آن نهفته باشد که حوزههای علمیه باید الگو، بستر و آغازگر محترم شمردن این تفاوتهای فکری در جامعه باشند؟!
بله. وقتی در حوزه زمینه این تحمل و تعامل فکری وجود نداشته باشد، در جامعه هم یردباری و روحیه آزاد منشی ترویج نمی شود. این نابردباری و تقابلهای غیراندیشهای که امروز به بدنه دینداران و سطح جامعه نیز تسری مییابد، ریشه در فضای حوزه دارد. وقتی افرادی به نام حوزه افکار غیر خود را تکفیر و تفسق میکنند و دعوت به خشونت میکند و با ابزارهای سرکوب به مواجهه با اندیشههای غیرخودی و متفاوت با خود میکنند، طبیعی است که جامعه دیندار و متمایل به این گرایش نیز چنین روشی تقابلی را شیوه خود میکند. هنگامی که الگوهای دینی جامعه دعوت و ترویج کننده خشونت و سرکوب میشوند، جوانان و هواداران آنها هم بر آن میشوند که چنین خشونت طلبی را ترویج کنند. و گویی این عمل را یک شیوه دینی و مورد رضای خداوند بدانند. لذا بر هم زدن جلسات و توهین و اهانت قرار دادن شخصیتهای فکری؛ علمی و سیاسی را از فرایض دینی خود میشمرند.
متاسفانه در همین حوزه ما شاهد آن بودهایم که به بیوت حضرات مراجع هجوم میبرند و علیه این وزنههای علمی و فقهی جامعه شعار میدهند و احترام جلسات درس آقایان را هم ملاحظه نمیکنند.
طبیعی است که زمانی که حرمت مراجع و علمای دینی در محافل و منازل خودشان رعایت نمیشود، این رفتار و سرکوب و خشونت به فضای سیاسی و مجامع دیگر هم تسری پیدا میکند. اگر امروز در حرم به شخصی توهین می شود، پیش از این هم به شخصیت ها و مراکز دیگر توهین می شد و این آقایان با آن مخالفت نکردند تا جایی که هجوم به مخالف رویه شد و زشتی آن برداشته شد.
یکی از مسائلی که به ویژه در سالهای ابتدایی انقلاب، در نگاه حضرت امام مطرح است عدم دخالت روحانیت در مناصب اجرایی است. شما در این زمینه چه دیدگاهی دارید؟
رفتار حضرت امام در همان روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب مبین همین واقعیت است. ایشان با مراجعت به قم میخواهند از همه این مسائل و حواشی دور باشند و نقش اصلی خود در حوزه دین را ادامه دهند. حتی همواره تاکید ایشان بر این بوده که در راس دستگاه اجرا، شخصیت غیرروحانی قرار گیرد، اما اتفاقاتی که بعدها افتاد، سمت و سوی فضای سیاسی را تغییر داد و ایشان مجبور به بازگشت به تهران شد. یعنی به خاطر کسالت به تهران آمد و دیگر به قم بازنگشت.
البته مراد امام هم این نبوده که شخصیتهای حوزوی و روحانی حق ندارند در این عرصه وارد شوند بلکه مقصودشان این بوده که برای حفظ شأن روحانیین و حفظ نقش هدایتگری و اسلامشناسی درجامعه بهتر است که روانیون از آفات و گزندهای چنین پست های اجرایی و سیاسی دور باشند. امام همواره تاکید دارند که روحانیت و علمای حوزه باید نقش اصلی خود را در روشنگری های دینی و تفقه در دین حفظ کنند. ورود به چنین حوزههای طبعاً آنها را از نقش متعالی آنها درجامعه باز میدارد.
شاید امروز همه آنچه که از حوزه اجرایی-سیاسی به جامعه رسوخ پیدا کرده و نقصها و کمبودهایی که بروز کرده و بدبینیهای روزافزونی که در آحاد جامعه نسبت به دولت دینی شکل گرفته و مشکلات اقتصادی اجتماعی و فرهنگی که در کشور ایجاد شده را به سوی روحانیت متوجه کنند و روحانیت و حوزه را فراهم کننده این نابسامانیها و نارساییها بدانند.
این وقایع دور ازشأنی که در قم رخ میدهد و همان طور که اشاره فرمودید حتی در مقابل برخی مراجع و وزنههای علمی و فقهی حوزه و در بیوت و یا مجالس درس ایشان شروع به اهانت و جسارت میکنند، آیا این حرکت و سازماندهی ها از درون حوزه نضج میگیرد و یا از خارج از حوزه پشتیبانی میشود؟
در گذشته این حرکت های تند به این شدت درحوزه وجود نداشته و در این سالهای اخیر به شدت آن افزوده شده است. در همین راستا معتقدم بخش زیادی از این حرکتها در خارج از حوزه سازماندهی میشود. البته نه همه آن ، اما پشتیبانی زیادی در خارج از حوزه شکل میگیرد و این جریانها در برخی مدارس و بدنه حوزه نفوذ بالایی پیدا کرده و نهادینه شده اند و نهادسازیهایی شده و باعث بروز چنین اتفاقات اسفناک شده که ناراحتی و تاسف بسیاری از علما و مراجع را برانگیخته است. اما ای کاش مراجع معظم زودتر اعتراض می کردند.
پس امروز بیش از هر زمانی نیازمند بازگشت به «منشور روحانیت» و بازخوانی توصیههای امام هستیم!
بله. امروز شاید با مراجعه دوباره به این توصیههای امام، حوزههای علمیه از این وضعیت پیش آمده رها شده و بیشتر آراء و اندیشههای متفاوت و غیرهمسو را به رسمیت بشناسند تا زمینه پویایی اندیشه دینی بهتر فراهم آید.