سید عباس حسینی قائم مقامی
آیا مجازیم دیگرمسلمانان را منافق بنامیم؟
حدیث اول: « عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ الضَّحَّاكِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع( فِی حَدِیثٍ )أَنَّهُ جَرَى ذِكْرُ قَوْمٍ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّا لَنَبْرَأُ مِنْهُمْ إِنَّهُمْ لَا یَقُولُونَ مَا نَقُولُ قَالَ فَقَالَ یَتَوَلَّوْنَا وَ لَا یَقُولُونَ مَا تَقُولُونَ تَبْرَءُونَ مِنْهُمْ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَهُوَ ذَا عِنْدَنَا مَا لَیْسَ عِنْدَكُمْ فَیَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَبْرَأَ مِنْكُمْ ( إِلَى أَنْ قَالَ ) فَتَوَلَّوْهُمْ وَ لَا تَبْرَءُوا مِنْهُمْ إِنَّ مِنَ الْمُسْلِمِینَ مَنْ لَهُ سَهْمٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ سَهْمَانِ وَ منهم من له ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ ْ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ خَمْسَةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ سِتَّةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ سَبْعَةُ أَسْهُمٍ فَلَیْسَ یَنْبَغِی أَنْ یُحْمَلَ صَاحِبُ السَّهْمِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ السَّهْمَیْنِ وَ لَا صَاحِبُ السَّهْمَیْنِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ الثَّلَاثَةِ وَ لَا صَاحِبُ الثَّلَاثَةِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ الْأَرْبَعَةِ وَ لَا صَاحِبُ الْأَرْبَعَةِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ الْخَمْسَةِ وَ لَا صَاحِبُ الْخَمْسَةِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ السِّتَّةِ وَ لَا صَاحِبُ السِّتَّةِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ السَّبْعَةِ وَ سَأَضْرِبُ لَكَ مَثَلًا
حدیث دوم :« عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا أَنْتُمْ وَ الْبَرَاءَةَ یَبْرَأُ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ ، إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ بَعْضُهُمْ أَفْضَلُ مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ أَكْثَرُ صَلَاةً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ أَنْفَذُ بَصَراً مِنْ بَعْضٍ وَ هِیَ الدَّرَجَات.»
وسائل الشیعه – ابواب الامر و النهی / باب 14
ترجمه حدیث اول:
یعقوب بن ضحاك به نقل از مردی ( كه گویا خادم امام صادق(ع) بوده است) در حدیثی از امام صادق(ع) روایت می كند :
« سخن از گروهی از مردم به میان آمد، پس من به آن حضرت گفتم:« ما از آنان بیزاریم چرا كه آنان آنچه را كه ما می گوییم [و به آن اعتقاد داریم ] نمی گویند.»
این مرد می گوید: «امام [در واكنش به سخن من ] فرمود: « آیا آنان ما را دوست می دارند، و[ فقط به دلیل اینكه ] آنچه راكه شما می گویید، نمی گویند [ و اندیشه ای متفاوت از شما دارند] ، از ایشان بیزارید؟»
گفتم: «آری»
امام فرمود:« در این صورت در نزد ما نیز چیز هایی ( از مقامات ومعارف )است كه در نزد شما نیست، آیا سزاوار است كه ما نیز [ با همین استدلال ] از شما بیزاری بجوییم؟»
( تا آنجا كه حضرت فرمود ) :
« با آنان دوستی ورزید و از آنان دوری نگزینید، چرا كه از مسلمانان، برخی یك سهم [از ایمان] دارند و برخی دارای دو سهم و برخی دیگر دارای سه سهم می باشند. و گروهی دیگر چهار سهم، گروه دیگر پنج سهم و برخی دیگر شش سهم و بعضی نیز هفت سهم دارند. شایسته نیست كسی كه دارای یك سهم است، آنچه كه اقتضای سهم خود می باشد، بر صاحب دو سهم تحمیل نماید و نیز سزاوار نیست صاحب دو سهم، ظرفیت خود را به صاحب یك سهم تحمیل كند. (و به همین ترتیب)، شایسته نیست صاحب دو سهم، اقتضائات خود را بر دارنده سه سهم، و صاحب سه سهم بر دارنده چهار سهم، و صاحب چهار سهم بر دارنده پنج سهم، و صاحب پنج سهم بر دارنده شش سهم، و صاحب شش سهم بر دارنده هفت سهم تحمیل نماید ... »
( آنگاه امام با نقل داستانی زیبا ،تفاوت ظرفیتها و استعدادها را گوشزد می فرمایند )
ترجمه حدیث دوم:
امام صادق (ع) فرمود:
« شما را چه به بیزاری [ و دشمنی با یكدیگر ] ؟ [ چرا ] برخی از برخی دیگر بیزاری می جویید؟ [ این طبیعی است كه] برخی مؤمنان بر برخی دیگر برتری دارند. و برخی از آنان بیشتر نماز [ و عبادت] به جای می آورند و بعضی نیز آگاهی و بصیرت بیشتری از دیگران دارند. و این ها درجات [مختلف ] است.»
بیان:
حدیث نخست كه قطع نظر از سند ، می توان برای مضمون آن « تواتر معنوی» قائل شد و روایات صحیحۀ دیگری آن را تایید و تاكید می نماید ، دلالتش آنچنان واضح است كه بی نیاز از هر شرح و بیان دیگری است.
از این حدیث شریف استفاده می شود ایمان و باور های دینی دارای یك جوهر مشترك است كه در عین حال این جوهر مشترك هرگز ایستا و جامد نیست بلكه ماهیت مقول به تشكیك دارد كه مراتب و درجات مختلف حداقلی و حداكثری را در بر میگیرد . ماهیت مقولات و مفاهیم تشكیك پذیر، پویشی (دینامیك ) و انعطاف پذیر است. یعنی میان حداقل ها و حد اكثر ها در نوسان می باشد و اصلی ترین ویژگی آن اینست كه در عین وحدت و اشتراك بر مبنای اصول و عناصر حداقلی ، از تكثّر ، چند گانگی ، رنگارنگی و تنوع بر خوردار می باشد واین همان الگوی رواداری و تسامح « درون دینی » است.
در حدیث دوم، مدلول سخن امام (ع) اینست كه برتری میان اهل ایمان ، نسبی است . یعنی چه بسا كسی از یك جهت، برتر از دیگری ولی در جهت دیگر فروتر باشد. بنابراین برتری در اینجا همیشه مطلق و یكسویه نیست بلكه نسبی و دو سویه می باشد . امام (ع) این تفاوتها را اختلاف درجات می نامند. در جای دیگر توضیح داده ایم كه در ادبیات قرآن و سنت، «درجه» به تفاوت ها و برتری های« عَرَضی» اطلاق می گردد، در مقابل برتری های ذاتی! هر گاه از برتری كسی بر دیگری با واژه «درجه» یاد شد، به معنای آن است كه آنان در اصل فضیلت مشترك اند و تنها در پاره ای ویژگی ها و خصوصیاتِ عَرضی متفاوت می باشند.
دراین روایت امام (ع) به تفاوت جلوه ها و مصادیق ایمان در انسان های مختلف اشاره می فرماید و اینكه ظهور ایمان در همه مومنان یكسان و شبیه یكدیگر نیست . بلكه چه بسا برخی از آنان از بعضی مصادیق و مظاهر ایمان بهره بیشتری و از پاره ای مصادیق و مظاهر دیگر بهره كمتری داشته باشند . چنانكه امام (ع) به صراحت به دو نمونه : یكی « نماز» كه مهم ترین و اصلی ترین عبادت رسمی و شناخته شده دینی است و دیگری آگاهی و بصیرت اشاره می فرماید و اینكه بهرۀ افراد مختلف از هر یك از اینها متفاوت است .
برخی به عبادات رسمی بیشتر می پردازند و برخی از آگاهی و درك بیشتری برخوردارند و بسا گروهی دیگر در شخصیت متعادل خود این هر دو را گرد آورده اند . بنابراین هیچ مسلمانی حق ندارد با مسلمان دیگری به دلیل اینكه همشكل و همفكر او نیست دشمنی كند و یا اندیشه ها و شیوه های رفتاری خود را به عنوان معیار های اصلی و هویت بخش دینی به دیگران تحمیل و دیكته نماید و یا در صورت عدم انطباق دیگران با این معیار های خاص ، آنان را به بی دینی و بی ایمانی متهم كند .
این مساله تا بدانجا اهمیت دارد كه از امیر مومنان (ع) نقل شده كه آن حضرت حتی آنان كه در برابر او دست به مبارزه و جنگ مسلحانه زدند مشرك و منافق نخواند ؛ بلكه در مورد ایشان به این مضمون فرمود: « هم اخواننا بغوا علینا » ( آنان برادران ما هستند كه بر ما ظلم كرده اند.) ( وسائل الشیعه/كتاب الجهاد/ ابواب جهادالعدو / باب 26) و درقران كریم با صراحت تمام ،نفی مسلمانی از كسی كه اظهار اسلام می كند را جایز نمی داند.( ولا تقولوا لمن القی الیكم السلام لست مؤمنا-نساء/94) در روایات اهل البیت (ع) از اختلاف مراتب ایمانی جناب سلمان و ابوذر سخن گفته شده و در عین حال تصریح گردیده كه پیامبر (ص) با وجود این تفاوت ، میان آنان برادری برقرار كرد.
منبع:آینده
وسائل الشیعة - ابواب الامر والنهی / باب 14/ ح 13 )