رضا احمدی
یکی از عوامل مهم سقوط حکومت 250 ساله صفویه دولت در سایهای بود که در حاشیه دربار شکل گرفت. دولت سایه با مشارکت حرم سرا، خواجهگان و مشاوران شاه، بهنام حراست از سلطنت فخیمه صفویه شکل گرفت تا منافع خود را حفظ نمایند. صدراعظمها معمولاً از طبقه رعیت بودند که نوعی حاکمیت دوگانه شکل میگرفت. پس از اصلاحات شاه عباس، اتکای دولت به قزلباش و صوفیان محدودتر و به عالمان دینی نزدیکتر شدند، پس از این دوره ضعف سلطنت صفوی نیز آشکار شد.
دولت سایه همه امور کشور را زیر نظر داشتند آنان هر فعالیتی که تامینکننده منافع آنها نبود با نفوذی که تحت عنوان دربار شاه داشتند را متوقف میکردند. از منصب وزارت جز اسمی باقی نمانده بود. گرچه صاحب منصبانی چون ساور تقی، لطفعی خان داغستانی و ...در قدرت بودند؛ ولی قدرت اصلی جای دیگر بود. با فشارهای دولت سایه در عصر سلیمان شاه و سلطان حسین کشور هر چه بیشتر از صاحب منصبان توانا و قدرتمند خالی شد و بهدست متملقان بیاراده سپرده شد.
در همین دوره قدرت ملاباشیها افزون شد و تیر خلاص بر پیکر ایران زده شد. آنها همسو با دولت سایه، سیاستهای مذهبی خاصی خلاف منافع ملی را دنبال کردند. اعمال محدویت علیه اقلیتهای مذهبی، مسیحی، یهودی، زردتشیان، اهل سنت، فیلسوفان و صوفیان و همچنین مجتهدان به اجرا گذاشته شد. آنها اعلام کردند در روزهای بارانی و برفی اهل کتاب حق خروج از خانه ندارند، چون زمین را نجس میکنند. بازار ظواهر مذهبی داغ و در مقابل هر روز حکومت از محتوا خالیتر میشد.
با روی کار آمدن شاه سلطان حسین که به شیخ حسین شهرت داشت، قدرت دولت سایه بیشتر گردید. افزایش نفوذ ملاباشی بر سلطان حسین عواقب ناگواری به بار آورد. تعقیب و آزار بازرگانان ارمنی و هندو اقتصاد کشور را متلاشی کرد. با این فشارها زردتشیان را نیز وادار به ترک ایران کردند. خانقاها تخریت و به آتش کشیده شد. فشار بر اهل سنت بهگونه ای شد که آنها را به قومی بیگانه تبدیل کرد و سراسر مرزهای امپراتوری که از اهل سنت بودند. جدایی طلبی فزونی یافت.. افغانها ، ایرانیهای شرقی از اهل سنت بودند، که از فشارهای والیان دربار و دولت سایه به ستوه آمده بودند و جهت تظلمخواهی به اصفهان آمدند.که نتیجهای در بر نداشت و مجبور به قیام علیه دولت صفوی شدند
با تصمیم دولت سایه دو تن از صاحب منسبان توانمند که همراهی با آنها نداشتند. از میان برداشته شدند. لطفعلیخان داغستانی صدر اعظم سلطان حسین که سعی داشت بحرانهای دولت سلطان حسین را مدیریت کند با توطئه دولت سایه و ملاباشی، حکیم باشی و قورچی باشی (سردار قزلباش) به اتهام توطئه علیه سلطنت و رابط با دشمن او را کور کردند و از میان برداشته شد و دولت را قبضه کردند؛ اگرچه پس از مدتی دادگاهی با حضور شاه تشکیل و تبرئه شد. فتحعلیخان داغستانی، فرمانده سپاه جنوب که به دولت سایه اعتنایی نداشت قربانی بعدی بود. او حمله اول محمود افغان را در هم شکست، او را به اتهام توطئه علیه سلطنت به بدترین وجه خلع و سپاه نیرومند او منحل شد. محمود افغان پس از اطلاع از سرنوشت فتحعلیخان عزم خود را برای فتح اصفهان جزم کرد و بدون هیچ مانعی خود را به اصفهان رساند و حکومت صفوی را از میان برداشت.