بیانیه کمیته سیاسی
بسم الله الرحمن الرحيم
با توجه به شرايط كنوني كشور عزيزمان ايران و حساسيت هاي موجود و نيز احتمال خطرهايي كه اذهان ِدردمندانِ مسئوليت شناس را به خود مغشول مي دارد، لازم مي دانيم ضمن بررسي اجمالي مسائل منطقه و ايران، نكاتي را كه توجه بدانها ضروري مي نمايد يادآور شويم. پس از پايان جنگ سرد و پايان نظام دو قطبي و اعلام نظم نوين جهاني از طرف آمريكا و موضوع جهاني شدن به ويژه در عرصه اقتصاد، علم، تكنولوژي و ارتباطات، و از طرفي سلطه نظامي، اقتصادي و فرهنگي آمريكا بر كشورهاي جهان سوم و نيز وجود حاكميت هاي استبدادي كه ديگر شانسي براي بقا ندارد و هر آن در معرض تغيير و تحول اند جهان كنوني را به سويي پيش مي برد كه آگاهي از روند فزاينده حساسسيت برانگيز امري اجتناب ناپذير است.
بنيادگرايي اسلامي:
اسلام به عنوان مذهب عمومي مردم منطقه جايگاه عظيمي ميان مردم دارد و طي قرون و اعصار متمادي ، فرهنگ خاصي را ايجاد نموده است كه با توجه به گذشته، غرب و جنگ هاي صليبي و مسئله اسپانيا (آندلس)، امروز دنياي غرب، بنيادگرايي اسلامي را تهددي براي تمدن و فرهنگ خود مي داند، لذا مبارزه با كل آن را در راس برنامه هاي خود قرار داده است؛ دراين باره توني بلر نخست وزير انگليس پس از حادثه يازده سپتامبر اعلام كرد:تروريستهاي بنيادگرا تهديد كننده نظام ارزشي غرب مثل دموكراسي و تكثر گرايي و ايجاد جامعه باز و آزاد هستند و ما براي بقا تمدن غرب بايد با آنها مقابله كنيم .
مسئله نفت و انرژي:
نفت و انرژي منطقه خاور ميانه و خليج فارس 60 درصد انرژي دنيا را در درون خود جاي داده است، به گونه اي كه قرن حاضر قرن وابستگي جهان كنوني به ويژه غرب به نفت اين منطقه است. به همين جهت آمريكا سعي مي كند وضعيت منطقه و حاكمان آن به گونه اي باشد كه دست سلطه او بر انرژي منطقه باز باشد، و هر گونه رادع و مانعي را هر چند با رفرم و تغييرات در حكومت هاي منطقه و يا با حمله نظامي بر طرف سازد.
مسئله جهاد و شهادت تنها سرمايه باقي مانده در دست مسلمانان مبارزي است كه از نظر فني و نظامي در سطح نابرابري در مقابل قواي زور و سلطه قرار دارند، و لذا به ناچار در مقابل اشغالگران به استعمارگران به اين اهرم نيرومند ايثار و فداكار متوسل مي شوند. دنياي غرب اين حركتهاي آرمان طلبانه را حركاتي تروريستي تلقي مي كند و براي سركوب و منزوي كردن حاملان آن به هر تلاشي دست مي زند.
مسئله فلسطين و اسرائيل:
اسرائيل رژيم نامشروعي است كه در منطقه ابتدا توسط انگليس ايجاد شده و پس از آن به واسطه آمريكا حمايت گرديده است، به گونه اي كه حمايت از اسرائيل لازمه سياست محوري آمريكاست؛ لذا آنچه اين حكومت اشغالگر انجام مي دهد به نحوي مورد تاييد آمريكا واقع مي شود و در همه لشكر كشي ها ،برنامه ريزي ها، تحريم ها و حركت هاي ديپلماتيك يكي از محورهاي مهم براي آمريكا حفظ رژيم صهيونيستي و امنيت آن بوده و همه جنايات و ددمنشي های اسرائيل با حمايت آمريكا و غرب انجام مي پذيرد.
ايران ، انقلاب اسلامي و ما:
دهه اول انقلاب اسلامي دوران حضور ملت و رهبري پرشكوه و قدسي كاريزمايي حضرت امام خميني (قدس سره) بود . جنگ تحميلي و بسيج توده ها پيرامون محور جنگ و شهادت و ايثار ، وحدت ملي وتماميت ارضي جمهوري اسلامي با جانفشاني و رشادت هزاران انسان استقرار يافت و با همه توطئه هاي نظامی، اقتصادي و فرهنگي مقابله شد.
در دهه دوم ، مسئله سازندگي مطرح گرديد و به گونه اي بسيج نيروها براي تحقق آرمانهاي اسلامي مردم ايران سامان يافت كه در نهايت بعد از فراز و نشيب هاي فراوان علل و عوامل گوناگون اين حركت منتهي به دوم خرداد 76 شد.
در دهه سوم ،شعارهاي جامعه مدني، آزادي خواهي، مقابله با انحصار طلبي و فساد قدرت و ثروت و مشاركت جوانان و زنان و نخبگان ، فضاي جامعه را پر نمود كه حاصل آن انتخاب خاتمي به رياست جمهوري بود. دراين انتخاب كه خاتمي درست مقابل كانديداي بخش اقتدارگرای نظام قرار گرفته بود و بهترين فرصت براي جمهوري اسلامي در جهت تقويت باورهاي مردم ايجاده شده بود با همه حمايت هاي بعدي مردم در انتخابات هاي متعدد اعم از مجلس و شوراها، متاسفانه نهادهاي انتصابي تجاوز به حدود نهادهاي انتخابي را شروع كردند و بحران هاي متعدد به وجود آوردند، مانند؛ قتل هاي زنجيره اي ، حادثه كوي دانشگاه، حصر فقيه عاليقدر، بازداشت روشنفكران و روزنامه نگاران، ترور سعيد حجاريان، بستن روزنامه ها و محدود كردن فعاليت احزاب و عليرغم ضعفهاي اطلاح طلبان از قبيل نداشتن استراتژي منسجم و ضعف سازماندهي، باز در انتخابات دوم رياست جمهوري ، مردم به خاتمي راي دادند . هرچند يك جمعيت چهارده ميليوني شركت نكردند كه اين خود هشدار بزرگ به نظام و رئيس جمهور منتخب بود! در عين حال كابينه دوم خاتمي ضعيف تر از اول از آب در آمد، مخصوصا وجود وزراي كليدي مانند اطلاعات ، فرهنگ و ارشاد و بازرگاني و صنعت ، زمينه سازي پيشروي اقتدارگرايان و راست محافظه كار شد. در نتيجه جزيره هاي جدا اقتصادي بوجود آمد و بخش مهمي از اقتصاد كشور در دست عناصر خارج از حيطه دولت قرار گرفت، تا جايي كه به اعتراف رئيس مجلس در گمركات كشور دهها اسكله غير مجاز بوجود آمد، و نيز سيستم امنيتي اطلاعاتي جداگانه موازي با وزارت اطلاعات تشكيل گرديد!
دوم خرداد كه بسيج جوانان و اقوام مورد ستم را در بر داشت، در نهم اسفند بسيج جوانان ، دانشگاهيان و زنان را از دست داد، و فقط اقوامي بر اساس منافع قومی باقي ماندند و در بسياري از مناطق اقليت قومي اكثريت شوراها را به دست گرفتند.
چه بايد كرد؟
1- بايد دانست كه ناكارآمدي قانون اساسي وجود و تناقض در ميان بعضي از اصول آن، و عدم تعادل تقسيم قدرت و دادن قدرت زياد به نهادهاي غير مسئول، علت از بين رفتن اعتماد مردم است. به ناچار براي اصلاح قانون اساسي بايد تدبير تازه اي انديشيد.
2- عدالت اقتصادي ، توجه به معشيت مردم ،منحل كردن جزيره هاي جداي اقتصادي، توزيع عادلانه ثروت ايجاد اشتغال و نظارت پذير كردن همه بخش هاي اقتصاد .
3- تقويت احزاب و ايجاد فضاي امن براي نقد و تضارب آرا و افكار گوناگون
4- توجه به اسلام احياگر، همان اسلامي كه انقلاب اسلامي را به وجود آورد و مبارزه با اسلام تحجر و خرافه و توجه به نقش اصلي روحانيت و موقعيت او در دفاع از دين و اخلاق ديني و تقويت اين نهاد تبليغي كارساز با كم كردن دخالت او در مسائل اجرايي.
5- تقويت قوه مقننه به عنوان مظهر حاكميت ملي و الغا تفسير هاي معطوف به قدرت از قانون اساسي و جلوگيري از تجاوز ارگانهاي انتصابي به محدوده قانون گذاري.
6- غير سياسي كردن قوه قضائيه و پاسخگو بودن آن در مقابل مجلس شوراي اسلامي.
7- تقويت نظارت خبرگان اساسي بر ارگانها و نهادهاي زير نظر رهبري و گزارش عملكرد آنها به مردم
مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم
كميته سياسي