حسین نقاشی: قیام عاشورا و نهضت اباعبدالله الحسین در سال 61 هجری، در تمام سالیان بعد از خود الهام بخش و مروج حرکتهای آزادیخواهانه و عدالتطلبانه بوده است. قیامی که به دنبال اصلاح و بازگشت به اصول و شیوههای حکمرانی نبی مکرم اسلام(ص) بوده و بزرگترین هدف خود را احیاء امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امور مسلمین اعلام نموده است. این واقعه تاریخی تاثیر گذار که بر دو وجه احساسات و عقلانیت و شور و شعور استوار بوده است، در برهه هایی از تاریخ پر فراز و نشیب جوامع شیعی، موید حرکتهای استقلال طلبانه و آزادی بخش، در جهان اسلام و خارج از آن بوده و در مواقعی نیز تنها اشک و حسرت را بر چشم ها و دلهای عاشقان و علاقهمندان به نهضت حسینی سرازیر کرده است.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمدعلی ایازی، مدرس دانشگاه و قرآنپژوه و محقق و پژوهشگر مسائل دینی در گفتوگو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به ابعاد مختلف «عزاداری» در فرهنگ اسلامی و شیعی پرداخته است و در این میان نقدها و نظرهایی را در زمینه چگونگی برگزاری مراسم عزاداری برای ائمه شیعه(علیهم السلام) در طول تاریخ و امروز، نحوه ذکر مصائب و مناقب اهل بیت، نقش حکومت ها در شیوه های برگزاری عزاداری و...بیان داشته است:
آقای ایازی! آیا در فقه شیعی ضوابط و یا چارچوبهای خاصی برای برگزاری عزاداری و سوگواری بر مصائب اهل بیت وجود دارد؟
در فقه، در باب عزاداری مطلبی در کتب فقهی وجود ندارد. در دوره معاصر برخی مسائل مطرح شده که آن هم از منظر دیگری است. آنچه که داریم به عنوان سیره اهل بیت از منظر تاریخی و یا از منظر کلامی مطرح شده است. از منظر تاریخی به این معنا که یک سنت دیرینی برای عزاداری ابا عبدالله الحسین از عصر ائمه تا به امروز وجود داشته و دارای فراز و نشیبهای زیادی هم بوده است. آن سیره اگر تبدیل به سخن و کلام بشود قهراً باید در قالب خود فلسفه و اهداف و آرمانهای آن حضرت تفسیر و تبیین شود. خصوصاً اینکه ما امروز در برخی از محافل که تحت عنوان عزاداری برای ائمه اهل بیت شکل میگیرد، شاهد تفاوتی فاحش و عمیق با آنچه که در مرام و سیره ائمه بوده، هستیم.
شکل و ماهیت عزاداری در سیره اهل بیت چگونه بوده و چه اهدافی را دنبال می کرده است؟
در خود سیره دو مسئله مهم وجود داشته است. بعد از حادثه عاشورا که بنیامیه میخواست این واقعه را سرپوش بگذارد و خبرش بازتاب نداشته باشد، درواقع سعی بر این بود که تا حد امکان خبر این واقعه منتشر نشود.
بنابراین یک هدف اصلی انتشار این خبر، پرده برداشتن از واقعیت فاجعه کربلا بود. از این رو حضرت سجاد و حضرت زینب و امام باقر و امام صادق و سایر ائمه و اصحاب اهل بیت تلاش داشتند که به نوعی اطلاع رسانی و پرده افکنی از این جنایت بزرگ داشته باشند. بنابراین میتوانیم این گونه هدف اول از عزاداریها را خلاصه کنیم که، عزاداریها از سوی این بزرگان به مثابه افشاگری و پرده افکنی از مظالمی بود که بنیامیه با استفاده از فضای سیاسی خاص حاکم، میخواستند مانع آن شوند.
باید توجه کرد که در آن زمان وسایل ارتباط جمعی یا وجود نداشت و یا بسیار محدود و در اختیار حکومت بود. از این رو، یکی از روشهای مناسب برای افشای این ستم بزرگ، استفاده از ابزار عزاداریها بود. در واقع عزاداری به مثابه افشاگری در بیان واقعه بود. عنوانی که از آن دوران تا قرن دوم تا سوم گذاشته شد، «مقتل» بود. در واقع آنچه تحت عنوان عزاداری صورت میپذیرفت، مقتلخوانی بود. مقتل خوانی به این معنا بود که گویندگان شرح واقعه را میگفتند. اینکه چه اتفاقی پیش آمد و چگونگی به قتل رسیدن اباعبدالله و یاران ایشان بود. به این مقتل خوانی گفته میشد، مقتلهایی چون مقتل ابنمخنف و لهوف سید ابن طاووس از این زمرهاند. در خود سیره دو مسئله مهم وجود داشته است. بعد از حادثه عاشورا که بنی امیه می خواست این واقعه را سرپوش بگذارند و خبرش بازتاب نداشته باشد. بنابراین یک هدف اصلی انتشار این خبر و پرده برداشتن از واقعیت فاجعه کربلا بود. از این رو حضرت سجاد و حضرت زینب و امام باقر و امام صادق و سایر ائمه و اصحاب اهل بیت تلاش داشتند که به نوعی اطلاع رسانی و پرده افکنی از این جنایت بزرگ داشته باشند.
بخش دوم حکومت وقتی دید که اصل ماجرا را دیگر نمیتوان انکار کرد، شروع کردند به تحریف کردن این مقتلها و به انحراف بردن روایتهای که از واقعه عاشورا میشد. در واقع قصد بنیامیه که در دوران زوالش بود، این بود که مسیر داستان را به سمتی منحرف کند که اصلا اباعبدالله را مقصر جلوه دهد. در واقع میخواستند چنان تحریفی نمایند که از دل این واقعه آرمان و هدفی بیرون نیاید. حتی این موضوع تا جایی پیش رفت که خواستند چنان کنند که این گونه وانمود شود که یک اشتباهی به وقوع پیوسته و شاید خود یزید نیز از این کار توبه کرده و امام حسین نیز در این میان بیتقصیر نبوده و راه به افراط رفته و از این دست سخنان. این ها برای این بود که آرمان و هدف زدوده شده و رفته رفته کمرنگ شود، این واقعه در گوشهای از تاریخ باقی بماند و رفته رفته محو شود. این روند البته در دوران بنیعباس هم پیگرفته میشد. در واقع روند از سوی حکام جور به سمتی بود که میخواستند، این واقعه را در حد یک واقعه و اشتباه تاریخی کوچک تقلیل دهند تا رفته رفته از آن چیزی باقی نماند.
رویه و رویکرد اهل بیت در برابر این عملکرد حاکمان جور چه بود و چگونه با روندهای سازمان یافته تحریف، مقابله میکردند؟
اهل بیت در برابر این روشها، با برگزاری عزاداری دو کار را در پیش گرفتند: یکی اینکه سخنان و پیامها و خطبههای امام حسین را برجسته کردند و حتی شعرایی را چون کمیت و فرزدق دعوت میکردند تا از این طریق آن پیام اصلی نهضت امام حسین را گوش به گوش و سینه به سینه به مردم برسانند. میدانید که در آن برهه زمانی شعر کارکرد یک رسانه جمعی را داشت. شعر در ذهن و جان مردمان نقش میبست و سینه به سینه منتقل میشد. در واقع با این روش آن آرمانها تسری مییافت. در سیره اهل بیت در واقع عزادارای بازتاب دهنده قیام امام حسین در دو وجه بود؛ یکی اینکه اصل حادثه را افشاگری کنند و دوم اینکه آرمان و بسترهای و پیام های این ماجرای هولناک را به جامعه اسلامی گوشزد نمایند.
فرض کنید در یک جامعهای، حکومت به نحو عدوان و ظالمانه، دست به قتل یک فرد زده باشد، دیگر آن مجلس عزاداری که از سوی خانواده او برگزار میشود یک مجلس ترحیم معمولی نیست. کسانی که در آن مجلس حضور مییابند نیز دیگر یک تسلیت گو و عزادار معمولی نیستند و همه اینها در برابر و مقابل یک حکومت طغیانگر و متعدی معنا مییابد. در واقع رویکرد ائمه در عزاداریهای مرتبط به امام حسین، چنین رویکردی بود. اگر این رویکرد را مورد توجه قرار دهیم، قهرا عزاداری که امروز برای امام حسین انجام میشود نیز باید چنین پیامی را بازتاب دهد یا نه؟
خوب است همین جا اشارهای به کلام مولا علی(ع) کنم که ایشان در مورد اسلام و وضعیت آن در بعد از وفات پیامبر اسلام فرمودند: اسلام را همچون پوستینی وارونه کردند...
این تعبیر بسیار رساست. بدین معنا که پوستین به این شکل است که طرف پوستش را به سمت بیرون میگذارند تا فرد از گزند باران و باد و.... در امان بماند و بخش پشمینش رو به داخل است تا فرد استفاده کننده را گرم نگاه دارد. حالا وقتی کسی این پوستین را وارونه بپوشد، یعنی بخش پشمینش رو به بیرون باشد و بخش چرمینش رو به داخل باشد، آن فواید بالا دیگر متصور نیست و فرد استفاده کننده دیگر نه از گزند، باد و باران در امان خواهد بود و اتفاقا اذیت هم خواهد شد و نه از گزند سرما و بدین صورت در معرض هر دو آسیب قرار خواهد گرفت. امام علی(ع) چنین تعبیری را برای برخی کژرفتاریها بیان میکنند. متاسفانه باید گفت امروز نیز برخی از عزاداریها و رویکردهای محافل برگزار کننده دقیقا مصداقی از این مثال میتواند باشد. در واقع روح و پیام عاشورا و پیام امام حسین به دست فراموشی سپرده شده و فقط به وجه احساسی آن توجه میشود.
ائمه متاخر(منظور امام رضا و جواد و...) در ایام محرم و به طور کلی در ایام شهادت و وفات ائمه متقدم و مخصوصا امام علی و امام حسین(ع) چه می کردند؟ شیوه و رویکرد عملی آنان برای ذکر نام و یادآوری از آن بزرگان چه رنگ و بویی داشت؟
ائمه تمام تلاششان این بود که در مقابل حکام جائر زمانه، موضع خود را عیان کنند. طبیعتا لباس ماتم میپوشیدند و عزاداری میکردند. این نوع رفتار آنها کاملا مقابله جویانه بود. در واقع با این رویکرد میخواستند، همان پیامها و آرمانها را دوباره در جامعه اسلامی گوشزد کنند. یک عمل موثرتر و مهم تر استفاده از «شعرا» بود. چنانکه پیشتر نیز اشاره شد، استفاده از استعداد شعری حامیان و ارادتمندان اهل بیت در بیان اهداف و مصائب رفته بر اهل بیت یکی از راهکارهای در پیش گرفته شده، از سوی ائمه متاخر در مناسبتهایی چون محرم و... بود. این اشعار از معنا و محتوا برخوردار بود. برخلاف عدهای از مداحان امروزی که اساسا اشعار و اذکارشان خالی از هرگونه محتوای معرفتی و اخلاقی و آرمانی است. آن اشعار محتوا و بار معنایی غنی داشت. مثالش همان «کمیت» شاعر که پیش تر به آن اشاره کردم. اشعار امثال این شاعر که در باب فضائل و جایگاه ائمه گفته میشد در واقع نوعی تعریض به وضع موجود و احقیّت خاندان پیامبر بود و اجحافی که در حق آنان شده، بود. رویکرد دیگر که در باب آن کتب متعددی هم نگاشته شد، راههای گریه کردن بر مصائب اباعبدالله بود. کتابهایی که نوشته می شد، عنوانش «طریق البکاء» بود، راههای گرییدن بر حسین(ع). در واقع این کتابها به دنبال روش های گریه کردن و اشک ریختن بر امام حسین بودند که حدودا از قرن 8 آغاز شده و در قرون 10 و 11 و علی الخصوص در دوران صفویه به اوج خود رسیده است.
توجه کنید که این اشعار و این مناقب صرف تعریف و تمجید نبود، بلکه در صدد رسانیدن یک پیام و در تعارض با وضع موجود بود. بنابراین باید گفت که در سیره ائمه بعد، این روال در جریان بوده و هرچند حکّام چه در بنی امیه و چه در بنی عباس، مقابله میکردند، با این حال این روند در جریان بوده است. حکومتها به سادگی هم نمیگذاشتند که این مراسم برگزار شود. از آنجا که این واقعه دارای بعدی احساسی نیز بود، مقابله با آن از سوی حکومتها با مشکل مواجه میشد. در واقع با رویکردهای صرفا عقلی میتوانستند مقابله کنند ولی پرداختن به موضوعی چون واقعه عاشورا و مظالمی که در حق خاندان پیامبر رفته بود، عملا کمتر قابل مواجه و مقابله کردن بود. بنابراین باید گفت که ائمه در این ایام با برگزاری مجالس عزاداری و توصیه برگزاری این مجالس به شیعیان خود در سایر نقاط بلاد اسلامی، می خواستند آن پیام و آرمان و مظالمی که در حق خاندان نبوت رفته بود، را زنده نگه دارند.
با توجه به مطالبی که فرمودید تا چه حد سبک و سیاقهای برخی از مداحیها و ذاکرین امروزین را منطبق با رویکردها و سنتهای شیعی در عصر ائمه شیعه میدانید؟
در سیر تاریخی که عالمان ما درباره فلسفه این حرکت صحبت میکردند، یک دوره واقعا نمیدانستند چه بگویند. وقتی از آنها سئوال میکردند که فلسفه این قیام چه بوده، می گفتند ما نمیدانیم، رمزی بوده بین امام حسین و خداوند متعال.
اندکی بعدتر و زمانی که اندیشههای مسیحیت در جوامع اسلامی رسوخ کرد، برخی قائل به این شدند که امام حسین خودش را فدا کرد تا شیعیان خودش را از عذاب جهنم رها کند. این رویکرد در قرون 7 و 8 هجری تا حدودی در بین برخی رایج شده بود. در واقع همان ایام جنگهای صلیبی و ورود مسیحیان و درگیریهایی که بین مسلمین و مسیحیان روی داد، برخی از این دست اندیشهها نیز به جهان اسلام و در بین شیعیان نیز رسوخ یافت. رویکرد دیگر که در باب آن کتب متعددی هم نگاشته شد، راههای گریه کردن بر مصائب اباعبدالله بود. کتابهایی که نوشته میشد، عنوانش «طریق البکاء» بود، راههای گرییدن بر حسین(ع). در واقع این کتابها به دنبال روشهای گریه کردن و اشک ریختن بر امام حسین بودند که حدودا از قرن 8 آغاز شده و در قرون 10 و 11 و علی الخصوص در دوران صفویه به اوج خود رسیده است. در همین راستا است که موضوع «تحریفات عاشورا» معنا مییابد. معتقدان به رویکرد اخیر، با علم به اینکه برخی روایتها و گفتارها در باب روز عاشورا و مصائب رفته بر اهل بیت دروغ است، با این حال به خاطر اینکه معتقد به فضیلت گریه کردن و گریاندن مردم بودند، آن دروغ ها و انحرافات را مشروع و جایز میدانستند.
امروز هم برخی از این شیوهها استفاده میشود...
بله، به عنوان مثال برخی از این مداحها و مصیبت خوانها، وقتی به محفلی دعوت میشوند با خودشان تعدادی نوچه میبرند و در مواقع مقتضی آن همراهان، شروع به سر و صدا و گرم کردن مجلس میکنند و بدین طریق فضا برای گریاندن و شورانگیزی مجلس، آماده میشود. این هم از همان روشهایی است که میتوان آن را امتداد همان «طریق البکاء» ها دانست. دست زدن به هر کاری برای گریاندن مردم.
آغاز تغییر و تحول به سمت رویکردهای عقلانی و مبتنی بر آرمانها و اهداف عاشورایی را چه زمانی میدانید؟
تقریبا از دوره معاصر، بازاندیشی در هدف شناسی قیام امام حسین اتفاق میافتد و نگاه و رویکرد اجتماعی اوج میگیرد. این دیدگاهها و نظریات با هم فرقهایی داشته اند ولی همه اینها رویکردی اجتماعی دارند و همه این ها در حوزه هدفشناسی قیام عاشورا بودهاند. هرچند این رویکرد در جو غالب محافل سنتی ما چندان تاثیری نداشته است ولی در میان طبقات فرهیخته و مذهبی تاثیر شگرفی داشته است.
یک نکته مهم در بحث عزاداری اباعبدالله، تاثیر حکومتها و علی الخصوص حکومتهای شیعی مذهب بر روند و سبک و سیاق این عزاداریهاست. شما تاثیر حکومتها را در سمت و سو دادن به این مسائل چگونه ارزیابی میکنید؟
تاثیرگذاری حکومتها را باید به قرن 4 هجری و در دوران دیالمه منسوب دانست و اوج آن نیز در دوران صفویه است. در این دورهها حکومتها تلاش کردهاند که بخشی از این جریان عزاداری امام حسین را برجسته و زنده کنندو بخش دیگر آن را مغفول نگه دارند. در واقع باید اشاره کنم که قیام امام حسین و واقعه عاشورا دو بعد عقلانی و احساسی توامان داشته است. هر دو بعد در ابلاغ و گسترش پیام اباعبدالله موثر بود . ولی حکومتها چون با آن بخش عقلانی اش مشکل داشتهاند، سعی میکردند آن را مغفول نگه دارند. آن بخش عقلانی قاعدتا بر علیه استبداد و ظلم و ستم حکّام جور بوده و خوشایند حکومتها نبوده است. از این رو بیشتر بر آن بخش احساسی تاکید و تکیه میکردند. این رویکرد علی الخصوص در دوره صفویه بوده و البته در دوران قاجار و دوران بعد نیز ادامه داشته است. تاثیرگذاری حکومتها را باید به قرن 4 هجری و در دوران دیالمه منسوب دانست و اوج آن نیز در دوران صفویه است. در این دوره ها حکومتها تلاش کرده اند که بخشی از این جریان عزاداری امام حسین را برجسته و زنده کننده و بخش دیگر آن را مغفول نگه دارند.
یک رویکردی در مداحیهای مربوط به عزاداری اباعبدالله رایج شده که در آن، مداحان و مرثیه خوانان، به جای ذکر مناقب و حتی مصائب ائمه، به توصیف چهره و ظاهر آن حضرات میپردازند و به نوعی ادبیات مداحیها به سمت «قربان صدقه رفتن» و گفتارهایی عاشقانه در توصیف قد و قامت حضرات ائمه شیعه، معطوف شده است. این رویکردها را چگونه میبینید؟
این مسئله عوامل متعدد اجتماعی و فرهنگی و سیاسی دارد. اولین مطلب این است که یک بخشی از جامعه سعی میکرده و میکنند که خود را از مباحث جدی دور نگه دارند. این افراد گاه از جریان سنتی مذهبی نیز نیستند با این حال علاقهای به مباحث عقلی و جدی تاریخ اسلام نشان نمیدهند. نکته بعد اینکه یک جمعیتی وارد صحنه مداحی و عزاداری شدند که متفاوت بودند از شعرا و مداحان و مرثیه سرایان فهیم و با مطالعه گذشته. این طیف که غالبا افرادی کم سواد هم هستند، چندان توجهی ندارند که اشعار و مرثیههایی که استفاده میکنند از مفهوم و معنایی برخوردار باشد. صرف ایجاد یک شور و گرفتن گریه برایشان مورد توجه است. و نکته بعد تر هم اینکه این سری مداحان از سوی جریانات خاصی تغذیه میشوند و آن جریانات میخواستند که این شیوه از مداحی و عزاداری باب شود. هیئتهایی از سال 1376 تاسیس شد که قالبی عمدتا سیاسی هم داشتند و این هیئتها را در سراسر کشور هم گسترش دادند و مداحانی را نیز به این محافل آوردند. این محافل به واسطه به کارگیری برخی شیوههای خاص در مداحی مورد استقبال طیف های عمدتا جوان هم قرار گرفت. به کارگیری ترانههای روز در مداحی و برخی شیوه ها و روش های تخلیه هیجانات، باعث شده است که گاها استقبالهای خوبی هم از این نوع محافل صورت پذیرد. این محافل اگرچه ظاهری مذهبی داشت ولی در واقع کارکردی سیاسی و در سمت و سوی یک جریان خاص سیاسی بوده است.
برخی معتقدند که جریانات نواندیش دینی در کشورمان نیز در این زمینه کم کاری کردهاند و کمتر به مباحث احساسی و وجه شورمندی واقعه عاشورا پرداختهاند. نظر شما در این باره چیست؟
در زمینه کم کاری جریان نواندیشی در این مورد باید بگویم، که این جریان از این حرکت و انحرافی که در فرهنگ دینی ما به وقوع میپیوست، غافل بود. در واقع توجهی شایسته و بایسته به این مسئله از سوی محافل نواندیشی دینی نشد. در واقع جریان نواندیشی دینی ما آن بخش احساسی و شورانگیز و حماسی عاشورا را کمتر دیدند و بیش تر بر ابعاد عقلانی و شعورمند این واقعه پرداختند. در حالی که این واقعه حامل هر دو وجه بوده و است. هم شور و هم شعور، هم احساسات و هم عقلانیت به همان ترتیبی که در مباحث پیش تر بدان اشاره شد. این توجه نواندیشان دینی به وجه عقلانی قیام عاشورا و نپرداختن و یا کمتر پرداختن به بخش احساسی این واقعه نیز باعث شد، عرصه برای این جریانهای مداحی به سبک و سیاق محافل تندرو بازتر شود. محافلی که در مداحیهایشان اساسا توجهی به آرمانها و پیامهای قیام عاشورا ندارند و این چنین مجالسی را تنها محفلی برای تخلیه احساسات و هیجانات قرار داده اند و در کنار آن مسائل و رویکردهای سیاسی خاصی را نیز دنبال می کنند.
موضوع دیگری هم که در رابطه با مسئله عزاداری ها و ذکر مناقب و مصائب اهل بیت، وجود دارد، موضوع «غلو» هایی است که گاها صورت میگیرد. میدانیم که ائمه شیعه در ادوار مختلف نسبت به انتساب موارد خارج از عقل و خرق عادت مواضع تندی داشتهاند. ارزیابی شما از این پدیده در سوگواریها و جشنهایی که برگزار میشود، چیست؟
سخنی از علامه عسگری وجود دارد که ایشان میفرماید فقهای ما احادیث و روایاتی که در زمینه مسائل فقهی و شرعی بوده است را در طول زمان، غربال کردهاند و بسیار مورد توجه قرار دادهاند تا از منظر رجال شناسی و درایه و علوم مرتبط به آن مورد بررسی قرار بگیرند اما در بخش فضایل ائمه، که یک بخشی از آنها حالت تقابلی نیز داشته است، این حساسیت کمتر بوده است. یعنی این نوع روایات که معمولا در برابر و در تقابل با دشمنان ائمه نقل و ترویج میشده است، چندان در آنها مداقه و بررسی صورت نمی پذیرفته است. نقلی وجود دارد که شخصی به نام ابومحمود خراسانی از امام رضا (ع) می پرسد که بر سر زبانها بعضا روایاتی در منقبت و فضائل شما وجود دارد که ما از خود شما نمیشنویم، امام رضا(ع) در پاسخ میفرماید این سخنان را دشمنان ما میسازند و در ادامه میفرماید حتی این دشمنان، سخنانی را به نقل از ما در باب دشمنان ما نیز می سازند تا ما را بدین وسیله منکوب کنند و به جامعه القاء کنند که ائمه شیعه در قبال مخالفان خودشان چنین می اندیشند و سخن میگویند. روایات غلو متاسفانه پالایش نشده است و فقهای ما نیز کمتر در صدد آن بر آمدهاند. در حالی که در مورد روایات مرتبط به مسائل فقهی و شرعی توجه به دلالت ها و اصول شناسایی حدیث بسیار مورد توجه قرار گرفته است. یک روایتی که از قرن 7 به بعد وارد شده است و پیش از آن در کتب روایی معتبر اثری از آن نیست، امروز یک مصدر فقهی برای قمه زنی قرار می گیرد. شما می بینید که این غلو مستند سازی شده و تبدیل به جزیی از فرهنگ دینی هم می شود.