یک استاد حوزه و دانشگاه در گفت وگو با شفقنا با استناد به آیات قرآن، معتقد است: قرآن با انحصاری کردن بهشت در گروهی خاص مبارزه کرده است. کسی که در این دنیا تسلیم خداوند باشد، نزد خداوند، پاداشی خواهد داشت. حال ممکن است تسلیم خداوند بودن در هر دینی صورت بگیرد و فقط در اسلام یا تشیع نیست. کافر دانستن غیرمسلمان ها غلط بوده و مورد پذیرش قرآن نیز نیست. کفر، تنها انکار خدا نیست بلکه کفرهایی درونی نیز وجود دارند، ممکن است کسی مسلمان باشد و نماز شب بخواند اما کفری هم در وجود خود داشته باشد.
حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی، مدرس حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه با بیان اینکه در مباحث کلامی به ویژه بحث های مربوط به عالم برزخ، معاد، قیامت و...، نظر واحدی ارائه نشده است، اظهار کرد: شاید آنچه عرفا گفته اند که موارد مطرح شده در قرآن در رابطه با بهشت، حالتی سمبلیک دارد، دور از ذهن نباشد اما به این معنا نیست که این موارد واقعیت ندارند بلکه به این معناست که با توجه به تشبیه و تنزیلی که در آن به کار رفته است، مشخص نیست که فیزیک و قوانین طبیعت و...در آنجا حاکم است یا خیر. به این گونه آیات، آیات متشابه قرآن گفته می شود. این از واقعیات قرآن است که برای افرادی که اعمال نیک داشته اند، عکس العملی وجود دارد و کامیاب هستند و افرادی که اعمال بد دارند دچار عقوبت خواهند شد اما اینکه برای عقاب، بهشت و جهنم چه تعریفی وجود دارد از متشابهات قرآن است و نشان دادن آن واقعیت برای فردی که در این دنیا و با مفاهیم مادی در ارتباط است، کار مشکلی است.
او با اعتقاد بر اینکه ارائه تعریفی جامع و مانع از مفاهیم غیر مادی که بشر با چشم خود ندیده است، مشکل است، گفت: علی(ع) در نهج البلاغه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) اهل تقوا را کسانی می داند که «فهم و الجنة كمن قد رآها فهم فيها منعمون»، یعنی اهل تقوا افرادی هستند که گویی بهشت را می بینند. دیدن آنها با دیدن فردی عادی دارای تفاوت است. آن مشاهده نیز حالات اشراقی و عرفانی است که تعریف آن نیز سخت است زیرا برای بازگو کردن این کشف و شهود باید تشبیه و تنزیل کرد.
فاضل میبدی با اشاره به سخن عرفا در این مورد که بهشت و جهنم هر کسی درون اوست، تصریح کرد: عرفا، موسی، فرعون، بهشت و جهنم و... را به درون انسان کشانده اند و می گویند «موسی، فرعون، یوسف، زلیخا و بهشت و جهنم درون توست»، اما آنچه مفسرین از قرآن می گویند غیر از این است. مفسرین قرآن معتقدند این مسایل در خارج از درون انسان واقعیت دارد و تنها درون انسان نیست اما اینکه چگونه باید این واقعیت را تعریف کرد، روشن نیست.
او ادامه داد: برای پدیده هایی که جنبه مادی و فیزیکی دارند، به سادگی می توان تعریفی علمی، عرفی و منطقی ارائه داد اما مواردی که بشر مشاهده نکرده است و فیزیکی نیست، از محالات است که بتوان تعریفی منطقی که بر آن اتحاد و اتفاق نظر باشد، ارائه داد زیرا موضوعاتی چون بهشت و جهنم و نهر روان در بهشت و ... از متشابهات قرآن است که معنای آن برای ما مشخص نیست مگر برای متقینی که به قول علی(ع) یا عرفا به مقامی رسیده باشند که از طریق اشراق و الهام این پدیده ها را درک کنند که فهم اشراقی با فهم منطقی متفاوت است.
این استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه هر انسانی بر حسب فهم خود، واقعیات مذهبی و معنوی را درک می کند، اظهار کرد: تعریفی که مردم از بهشت و جهنم دارند، تعریفی از روی تشبیه است و به عنوان مثال باغ های بهشت را مانند باغ ههای دنیا، با تفاوت هایی مانند اینکه چشمها و نهرهای آن هیچ گاه خشک نمی شوند، می دانند اما آیا تعریفی که از آب، باغ و درخت و... در این دنیا وجود دارد، منطبق با تعریف آنها در بهشت است؟ واقعیت امر این است که علم آن در دست خداوند است ما نمی دانیم چیست. بحث بهشت و جهنم نیز مانند داستان موسی و خضر، اصحاب کهف و ... واقعیت هایی است که افراد مختلف، به معانی متفاوت درک می کنند، زیرا زبان متون دینی، زبان استعاره، رمز و تمثیل است و با متون علمی تفاوت دارد. در متون دینی، کلمات معنای حقیقی خود را ندارند بلکه معانی کلمات قرآنی، مجازی، استعاری و تمثیلی یا رمزی است و به دست آوردن معنایی واقعی از آن کمی مشکل است.
قرآن با انحصاری کردن بهشت در طایفه ای خاص مبارزه کرده است
او با اشاره به آیه 111 سوره بقره،« وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»، توضیح داد: در این آیه از یهودیان و نصرانی هایی گفته می شود که بهشت را تنها از آن خود می دانستند و خداوند حرف انها را آرزویی بیجا می داند و از آنها می خواهد اگر راست می گویند دلیل بیاورند. پس از آن نیز گفته می شود « بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»، یعنی کسی که در این دنیا تسلیم خداوند باشد، نزد خداوند، پاداشی خواهد داشت. حال ممکن است تسلیم خداوند بودن در هر دینی صورت بگیرد و فقط در اسلام یا تشیع نیست. بنابراین موارد به اعتقاد من خداوند در قرآن حتی با انحصاری کردن بهشت مبارزه کرده است.
فاضل میبدی تسلیم خداوند بودن را به معنای باور بر وجود ماورا، خالق و قادر متعال در این جهان طبیعت دانست و افزود: آن قادر متعال از انسان، عمل صالح خواسته است، طبیعتا انسانهایی که عمل صالح انجام می دهند مبنی بر آیاتی که بر یکسان نبودن حسنه و سیئه تاکید می کنند، برابر نیستند و اعمال، ارزش گذاری می شوند. عملی که اخلاقی شده است، اجر و بازتابی اخروی دارد. این امکان وجود دارد که فردی مسلمان اما بازتاب اخروی عمل او بد باشد و برعکس آن. اینکه بهشت در انحصار طایفه خاصی باشد، پذیرفته نیست؛ در آیات مختلف قرآن نیز گفته شده است که «کسانی که به خدا و قیامت ایمان دارند، رستگار خواهند بود» و از ادیان مختلف نیز نام برده شده است. مهم این است که انسان در این دنیا، بنده خدا باشد و کارهای خوب انجام دهد.
او بابیان اینکه ملاک های بازتاب اعمال، ایمان به وجود خداوند و دنیایی دیگر و عمل صالح است، اظهار کرد: عمل صالح هم عملی است که در جهت رستگاری انسان ها باشد، از انجام ان، کسی آزار نبیند، خدمت به کسی باشد، موارد مطرح شده در اخلاق را در نظر بگیرد. معیار و ملاک های این موضوع در مباحث اخلاقی، روشن و مشخص می شود.
ممکن است در یک مسلمان نیز کفر وجود داشته باشد
این استاد حوزه با بیان اینکه ممکن است در یک مسلمان نیز کفر وجود داشته باشد، تصریح کرد: کفر، تنها انکار خدا نیست بلکه کفرهایی درونی نیز وجود دارند. گفته می شود شرک و کفر مثل پای مورچه است که صدایی ندارد، ممکن است کسی نماز شب بخواند اما کفری هم در وجود خود داشته باشد. به طور مثال قدرت پرستی، به انسانی قدرتی فوق بشری دادن، تسلیم در برابر هر انسان دیگر، پرستش احبار و رهبان و پذیرش حرف آنها بدون چون و چرا که در قرآن مطرح شده و مواردی از این دست از مصادیق کفر به شما می رود. اگر کسی استقلال، عزت و آزادی نفس خود را انکار کند و در برابر انسانی دیگر به ذلت بیفتد، خود نوعی کفر است.
او با تاکید بر اینکه کافر دانستن غیرمسلمان ها غلط بوده و مورد پذیرش قرآن نیز نیست، گفت: براساس آنچه از معنای قرآن برداشت می شود، در صدر اسلام کافر به معنای افرادی بود که به جای خدا بت می پرستیدند و خدای واحد را منکر بودند. کفر در دنیای امروز، به شکلی که در صدر اسلام بود، وجود ندارد اما به معنای وسیع، کفر ممکن است در میان مسلمانان نیز کافر وجود داشته باشد. به همین صورت ممکن است در غیر مسلمان ها نیز کافر وجود نداشته باشد، شخصی که تسلیم خداوند است و عمل صالح انجام می دهد حتی اگر مجوسی باشد، کافر دانستن آن برخلاف قرآن است.
فاضل میبدی تصریح کرد: باید افرادی در رسانه های عمومی حضور پیدا کنند که تصورات درستی از اسلام داشته باشند، خدا و دین را تا این اندازه کوچک نکنند و این تفکرات غلط را در جامعه رواج ندهند. اخلاق از مهم ترین موارد در مباحث دین اسلام است که متاسفانه تا حد زیادی فراموش شده است. به طور مثال ممکن است در جامعه ای، نماز و روزه باشد اما در کنار آن غیبت و حق کشی هم باشد، احترام به دیگران و توجه به حقوق دیگران نباشد. تمام احکام عبادی اسلام، هدف و فلسفه این جهانی دارد، در قرآن گفته می شود نماز بخوانید تا در جامعه شما منکر وجود نداشته باشد. منکر،تعریف خاص خود و مصادیق فراوان مانند دروغ، احتکار، گرانفروشی و... دارد. به طور مثال فردی رییس دولت شود و وعده دروغ و آمار دروغ به مردم ارائه کند، پستی را از مردم به امانت بگیرد و تنها برای منافع خود یا فرقه ای خاص کار کند و منافع ملی را در نظر نگیرد، منکر به شمار می رود. متاسفانه این مصادیق در جوامع اسلامی به کثرت دیده می شود.
او با اعتقاد بر اینکه ثمره تمام احکام عبادی اسلام باید در این دنیا محقق شود، اظهار کرد: اگر عبادت، دعا و نیایش انجام شود اما زندگی مردم، به سامان نباشد، اخلاق نباشد و این فلسفه های عبادت در زندگی مردم محقق نشود، ارزشی ندارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به آیات قرآن بیان کرد: کسی که در این دنیا کور و کر زندگی کند و نخواهد حقایق را ببیند، در آن دنیا نیز کور و کر خواهد بود. فلسفه مهم دین، اخلاق است تا بشر در این دنیا راحت زندگی کند اما متاسفانه در جوامع مسلمان، هر روز انتحار، انفجار، کشتار و هزار مساله دیگر وجود دارد و از سوی دیگر نماز اول وقت می خوانند. این چه بهشت و جهادی است که در سوریه و مصر همدیگر را می کشند یا فتوای کفر و ارتداد می دهند تا به بهشت روند؟ هیچکدام این مسایل با فلسفه اسلام همخوان نیست. اسلام خواسته است همه اعم از مسلمان، مسیحی و حتی کافر در کنار هم در این دنیا زندگی کنند. حتی در اسلام بر رعایت حقوق دنیایی کافری که ذمی است تاکید می شود.