محمدتقی فاضلمیبدی
در ابتدای این نوشتار ابیاتی از مولانا جلالالدین محمد از مثنوی میآورم، سپس سخنی و تحلیلی از علی(ع) و اخلاص او متذكر میشوم:
از علی آموز اخلاص عمل مرد حق را دان مطهر از دغل
ای علی كه جمله عقل و دیدهای شمهای واگو از آنچه دیدهای
چشم تو ادراك غیب آموخته چشمهای حاضران بردوخته
تیغ حلمت جان ما را چاك كرد آب علمت خاك ما را پاك كرد.
نمیدانم در میان شاعران پارسیگو و مدیحهسرایان عرب، كسی به زیبایی مولانا جلالالدین حنفیمذهب در ستایش و حقیقت حضرت علی شعر گفته و مفاهیمی به این زیبایی آفریده است؟ در مثنوی بیش از 200 بیت درباره خصایل و فضائل حضرت علی(ع) سروده شده است. میتوان گفت در میان شاعران مشهور ایران، آغازگر اشعار پرنغز و پرمغز درباره امام علی(ع)، حكیم ابوالقاسم فردوسی است كه او نیز مضامین بلندی در ستایش امام(ع) سروده است. برخی ابیات شاهنامه را در آخر این نوشتار خواهم آورد. و اما اخلاص عمل یا اخلاص در عمل؛ به تناسب همزمانی شب مبارك قدر و شهادت این امام همام(ع)، این نوشته را به تحلیل و تبیینی از اخلاص در عمل كه برگرفته از شعر مولوی است، اختصاص میدهم.
میدانیم كه از آموزههای اثربخش اسلام در تربیت انسان، اخلاص در عمل است. قرآن كریم اخلاص در عمل را از زبان حضرت ابراهیم اینگونه بیان میکند: قل ان صلوتی و نسكی و محیای و مماتی لله رب العالمین (انعام / 162)؛ بگو همانا نماز من و عبادت من و حج و قربانی من و زندگی من و مرگ من از آنِ خدا پروردگار جهانیان است؛ یعنی اهداف زندگی و دینداری انسان باید برتر از مطامع و منافع مادی باشد و جز حقیقتی ورای این عالم منظور نداشته باشد. پیامبر اكرم(ص) در روایتی فرمودند: من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحكمة من قلبه علی لسانه؛ از بابهای ورود حكمت در قلب انسان، خلوص در عمل و برای خدا زندگیكردن است.
حافظ شاید این غزل را در تناسب با این روایت سروده باشد:
سحرگه رهروی در سرزمینی همی گفت این معما با قرینی
كه ای صوفی شراب آنگه شود پاك كه در شیشه بماند اربعینی.
مولوی در مثنوی، دفتر نخست، داستانی را ذكر میکند و حقایقی بسیار شنیدنی و ستودنی از حضرت علی مكشوف میدارد. آن داستان، آبدهانانداختن دشمن در حال جنگ به روی علی(ع) است. هنگامی كه حضرت در جنگ تن به تن با عمرو بنعبدود در گودال خندق با شمشیر چیره گشت و در حال كشتن او بود، آن خصم بر صورت حضرت «خدو» (آبدهن) انداخت. علی به جای اینكه كار او را تمام كند، شمشیر را یك سو مینهد و كار كشتن را به تعویق میاندازد. آن مرد مغلوب علت را از حضرت جویا میشود. مولانا از زبان امام(ع) چنین میسراید:
گفت امیرالمؤمنین با آن جوان كه به هنگام نبرد ای پهلوان
چون خدو انداختی در روی من نفس جنبید و تبه شد روی من
نیم بهر حق شد و نیمی هوا شركت اندر كار حق نبود روا.
مولانا بعد از ادامه چند بیت نسبت به این خلوص در عمل چنین نتیجه میگیرد:
او به تیغ حلم چندین خلق را واخرید از تیغ چندین حلق را
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشكر ظفرانگیزتر.
شگفتكاری مولانا در این است كه خلوص عمل را در حساسترین حالات انسان نشان داده است.
هر انسانی ممكن است هنگام عبادت در برابر خداوند اخلاص خود را حفظ کند، ولی در برخورد با مخالف یا مخاصم و معاند، كینههای شخصی را كنارگذاشتن كار هركسی نیست. چرا مولانا از خلوص نماز حضرت علی(ع) سخن نگفت؟ برای آن هم داستانی است كه تیر را از پای حضرت كشیدند و ایشان متوجه نشدند. برای اینكه برخوردهای مخاصمتآمیز كه میان آدمیان صورت میگیرد، باید تا چه میزان پای حق در میان است؟ اگر كسی تاریخ جنگها را بررسی كند، خواهد دید كه این جنگها، كشتنها و غارتها غالبا برای غیر خدا بوده است. به تعبیر مولانا، غیر خدا در كار حق شركت داشته است. توهمات، لجبازیها، كینههای شخصی، پرخاشهای شیطانی و احیانا خطبازیهای سیاسی درخت خلوص را از ریشه خشكانده است. به تعبیر مولوی:
بر خیالی صلحشان و جنگشان وز خیالی فخرشان و ننگشان.
مولانا در اینجا از امام(ع) یك انسان جنگجوی و شمشیركار خونریز نمیسازد، بلكه بزرگترین سرمایه و صفت انسانی را طرح میکند و آن تیغ حلم است كه این تیغ بردباری را از صد لشكر پرزورتر میداند. خلوص امام علی در دوران حكومت در برخورد با مخالفانش بیشتر آشكار است. از بحثهای مهمی كه در این روزگار وجود دارد، حقوق مخالفان است.
اگر كسی با حاكمیت سر مخالفت داشت، با او چه باید كرد؟ آیا باید مخالفان را از حقوقشان محروم و از كار بیكار كرد؟ خلوص امام علی(ع) در حكومتداری تا آنجا گسترش مییابد كه حقوق مخالفان خود را كه عمدتا از خوارج بودند، به رسمیت میشناسد. آنگاه که خوارج راهشان را از على(ع) جدا کردند، امام(ع) تا وقتى که آنان قیام مسلحانه نکرده بودند، با آنها حداکثر مدارا را مى کرد، حتى حقوقشان را از بیتالمال قطع و آزادیشان را محدود نکرد. در برابر دیگران به او جسارت و اهانت مىکردند، ولى ایشان حلم مىورزید.
هنگامی كه حضرت از جریان طلحه و زبیر پیش ابنعباس پرده برداشت، ابنعباس گفت: «چرا به آنها اجازه خروج دادی و آنان را به بند نکشیدی و به زندان نفرستادی؟» امام علیهالسلام در پاسخ فرمود: ای فرزند عباس! آیا به من دستور میدهی قبل از نیکی و احسان، به ظلم و گناه اقدام کنم و بر اساس گمان و اتهام قبل از ارتکاب جرم مؤاخذه کنم (شیخ مفید، الجمل، ص166- 167). ظاهر سخن امام علیهالسلام این است که قبل از ارتکاب جرم، هیچ اقدامی برای جلوگیری از آن جایز نیست و تنها پس از ارتکاب جرم است که میتوان مجرم را دستگیر کرد. اینها نمونههایی از اخلاص امام علی(ع) در امر حكومتداری است.
این نوشتار را با ابیاتی از فردوسی بزرگ به پایان میبرم:
كه من شهر علم و علیم در است درست این سخن گفت پیغمبر است
منم بنده اهل بیت نبی ستاینده خاك پاك وصی
اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و وصی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است چنین است و این دین و راه منست
هرآنكس كه در جانش بغض علی است ازو زارتر در جهان كیست؟
در ابتدای این نوشتار ابیاتی از مولانا جلالالدین محمد از مثنوی میآورم، سپس سخنی و تحلیلی از علی(ع) و اخلاص او متذكر میشوم:
از علی آموز اخلاص عمل مرد حق را دان مطهر از دغل
ای علی كه جمله عقل و دیدهای شمهای واگو از آنچه دیدهای
چشم تو ادراك غیب آموخته چشمهای حاضران بردوخته
تیغ حلمت جان ما را چاك كرد آب علمت خاك ما را پاك كرد.
نمیدانم در میان شاعران پارسیگو و مدیحهسرایان عرب، كسی به زیبایی مولانا جلالالدین حنفیمذهب در ستایش و حقیقت حضرت علی شعر گفته و مفاهیمی به این زیبایی آفریده است؟ در مثنوی بیش از 200 بیت درباره خصایل و فضائل حضرت علی(ع) سروده شده است. میتوان گفت در میان شاعران مشهور ایران، آغازگر اشعار پرنغز و پرمغز درباره امام علی(ع)، حكیم ابوالقاسم فردوسی است كه او نیز مضامین بلندی در ستایش امام(ع) سروده است. برخی ابیات شاهنامه را در آخر این نوشتار خواهم آورد. و اما اخلاص عمل یا اخلاص در عمل؛ به تناسب همزمانی شب مبارك قدر و شهادت این امام همام(ع)، این نوشته را به تحلیل و تبیینی از اخلاص در عمل كه برگرفته از شعر مولوی است، اختصاص میدهم.
میدانیم كه از آموزههای اثربخش اسلام در تربیت انسان، اخلاص در عمل است. قرآن كریم اخلاص در عمل را از زبان حضرت ابراهیم اینگونه بیان میکند: قل ان صلوتی و نسكی و محیای و مماتی لله رب العالمین (انعام / 162)؛ بگو همانا نماز من و عبادت من و حج و قربانی من و زندگی من و مرگ من از آنِ خدا پروردگار جهانیان است؛ یعنی اهداف زندگی و دینداری انسان باید برتر از مطامع و منافع مادی باشد و جز حقیقتی ورای این عالم منظور نداشته باشد. پیامبر اكرم(ص) در روایتی فرمودند: من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحكمة من قلبه علی لسانه؛ از بابهای ورود حكمت در قلب انسان، خلوص در عمل و برای خدا زندگیكردن است.
حافظ شاید این غزل را در تناسب با این روایت سروده باشد:
سحرگه رهروی در سرزمینی همی گفت این معما با قرینی
كه ای صوفی شراب آنگه شود پاك كه در شیشه بماند اربعینی.
مولوی در مثنوی، دفتر نخست، داستانی را ذكر میکند و حقایقی بسیار شنیدنی و ستودنی از حضرت علی مكشوف میدارد. آن داستان، آبدهانانداختن دشمن در حال جنگ به روی علی(ع) است. هنگامی كه حضرت در جنگ تن به تن با عمرو بنعبدود در گودال خندق با شمشیر چیره گشت و در حال كشتن او بود، آن خصم بر صورت حضرت «خدو» (آبدهن) انداخت. علی به جای اینكه كار او را تمام كند، شمشیر را یك سو مینهد و كار كشتن را به تعویق میاندازد. آن مرد مغلوب علت را از حضرت جویا میشود. مولانا از زبان امام(ع) چنین میسراید:
گفت امیرالمؤمنین با آن جوان كه به هنگام نبرد ای پهلوان
چون خدو انداختی در روی من نفس جنبید و تبه شد روی من
نیم بهر حق شد و نیمی هوا شركت اندر كار حق نبود روا.
مولانا بعد از ادامه چند بیت نسبت به این خلوص در عمل چنین نتیجه میگیرد:
او به تیغ حلم چندین خلق را واخرید از تیغ چندین حلق را
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشكر ظفرانگیزتر.
شگفتكاری مولانا در این است كه خلوص عمل را در حساسترین حالات انسان نشان داده است.
هر انسانی ممكن است هنگام عبادت در برابر خداوند اخلاص خود را حفظ کند، ولی در برخورد با مخالف یا مخاصم و معاند، كینههای شخصی را كنارگذاشتن كار هركسی نیست. چرا مولانا از خلوص نماز حضرت علی(ع) سخن نگفت؟ برای آن هم داستانی است كه تیر را از پای حضرت كشیدند و ایشان متوجه نشدند. برای اینكه برخوردهای مخاصمتآمیز كه میان آدمیان صورت میگیرد، باید تا چه میزان پای حق در میان است؟ اگر كسی تاریخ جنگها را بررسی كند، خواهد دید كه این جنگها، كشتنها و غارتها غالبا برای غیر خدا بوده است. به تعبیر مولانا، غیر خدا در كار حق شركت داشته است. توهمات، لجبازیها، كینههای شخصی، پرخاشهای شیطانی و احیانا خطبازیهای سیاسی درخت خلوص را از ریشه خشكانده است. به تعبیر مولوی:
بر خیالی صلحشان و جنگشان وز خیالی فخرشان و ننگشان.
مولانا در اینجا از امام(ع) یك انسان جنگجوی و شمشیركار خونریز نمیسازد، بلكه بزرگترین سرمایه و صفت انسانی را طرح میکند و آن تیغ حلم است كه این تیغ بردباری را از صد لشكر پرزورتر میداند. خلوص امام علی در دوران حكومت در برخورد با مخالفانش بیشتر آشكار است. از بحثهای مهمی كه در این روزگار وجود دارد، حقوق مخالفان است.
اگر كسی با حاكمیت سر مخالفت داشت، با او چه باید كرد؟ آیا باید مخالفان را از حقوقشان محروم و از كار بیكار كرد؟ خلوص امام علی(ع) در حكومتداری تا آنجا گسترش مییابد كه حقوق مخالفان خود را كه عمدتا از خوارج بودند، به رسمیت میشناسد. آنگاه که خوارج راهشان را از على(ع) جدا کردند، امام(ع) تا وقتى که آنان قیام مسلحانه نکرده بودند، با آنها حداکثر مدارا را مى کرد، حتى حقوقشان را از بیتالمال قطع و آزادیشان را محدود نکرد. در برابر دیگران به او جسارت و اهانت مىکردند، ولى ایشان حلم مىورزید.
هنگامی كه حضرت از جریان طلحه و زبیر پیش ابنعباس پرده برداشت، ابنعباس گفت: «چرا به آنها اجازه خروج دادی و آنان را به بند نکشیدی و به زندان نفرستادی؟» امام علیهالسلام در پاسخ فرمود: ای فرزند عباس! آیا به من دستور میدهی قبل از نیکی و احسان، به ظلم و گناه اقدام کنم و بر اساس گمان و اتهام قبل از ارتکاب جرم مؤاخذه کنم (شیخ مفید، الجمل، ص166- 167). ظاهر سخن امام علیهالسلام این است که قبل از ارتکاب جرم، هیچ اقدامی برای جلوگیری از آن جایز نیست و تنها پس از ارتکاب جرم است که میتوان مجرم را دستگیر کرد. اینها نمونههایی از اخلاص امام علی(ع) در امر حكومتداری است.
این نوشتار را با ابیاتی از فردوسی بزرگ به پایان میبرم:
كه من شهر علم و علیم در است درست این سخن گفت پیغمبر است
منم بنده اهل بیت نبی ستاینده خاك پاك وصی
اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و وصی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است چنین است و این دین و راه منست
هرآنكس كه در جانش بغض علی است ازو زارتر در جهان كیست؟