نمایش گزینه ها بر اساس برچسب: فساد
چهارشنبه, 19 آذر 1399 17:08
موضع و رویکرد قرآن در برابر مفسدان
محمدتقی فاضلمیبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم تشریح کرد: مسئله فساد در جامعه از موضوعاتی است که در قرآن بسیار درباره آن سخن گفته شده و رویکرد و موضع خداوند درباره مفسدان به روشنی در کلامالله مجید بیان شده است. خوانش و مرور درست این فرامین الهی راهگشای بشر در برخورد با فاسد و مبارزه با اوست. راه مبارزه با فساد، تحقق دموکراسی و حاکمیت قانون است
فساد مقولهای چندبعدی و پیچیده است که در ابتداییترین و سادهترین شکل، انحراف از مسیر قانون، هنجارها و ارزشهای اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و دینی معنا میشود، اما این مفهوم در جوامع مختلف براساس نظام سیاسی، فرهنگی و قانونی آنها تعریف و تبیین میشود، ولی به نظر میرسد همه جوامع بر اینکه فساد ناشی از انحراف از مسیر قانون و ارزشهای اجتماعی است، اتفاق نظر دارند. فساد از این منظر بهعنوان امری مذموم شناخته میشود که میتواند در کوتاه مدت و بلندمدت نظم و سامان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دینی یک جامعه را بر هم بزند و جامعه را دچار بحرانها و چالشهای جبرانناپذیری کند. بر همین اساس مقابله و مبارزه با فساد یک ضرورت محسوب میشود. ۹ دسامبر به نام روز جهانی مبارزه با فساد نامگذاری شده است. خبرنگار ایکنا در اصفهان، به این مناسبت درباره سازوکارهای مبارزه با فساد در جامعه دینی گفتوگویی با حجتالاسلاموالمسلمین محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و پژوهشگر دینی، داشته که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ در متون دینی از جمله قرآن چه موضعی و رویکردی در قبال مسئله فساد برجسته است؟
واژه فساد در قرآن فراوان مطرح شده است، مثلا درباره منافقان فرموده که آنها فساد میکنند. واژه فساد از نظر معنا حضیض است. قرآن در سوره بقره از انسانهایی سخن میگوید که خیلی خوب صحبت میکنند، خوشگفتار هستند و سخن آنها دیگران را به تعجب و شگفتی وامیدارد، ولی به تعبیر قرآن، «وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ؛ و چون از حضور تو دور شود، کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل بشر را قطع کند.» یکی از مصادیق فساد این است که سفره معیشت مردم یعنی طبیعت که شامل محیط زیست و منابع طبیعی است، خراب و به نابودی کشیده شود. علاوه بر این، در سوره بقره آمده است «...وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ»، یعنی علاوه بر طبیعت، باعث هلاکت بشر نیز میشوند و هلاکت بشر میتواند جسمی، مغزی، فکری و روحی باشد. یعنی جامعه را از سامانمندی به نابسامانی سوق میدهند.
در عالم اگر دو مسئله حرث، یعنی طبیعت و نسل یعنی انسانها از حالت معمولی و طبیعی خود خارج شوند، جامعه دچار فساد خواهد شد. یعنی از منظر قرآن، دو عامل فساد در جامعه، هلاکت حرث و نسل است. اگر بخواهیم فساد را معنا کنیم، میبینیم که فساد در دو چیز خود را نشان میدهد؛ یکی در قدرت و دیگری در ثروت. در تقسیمبندی جهان به دو بلوک شرق و غرب یا سوسیالیسم و کاپیتالیسم، سوسیالیستها معتقد بودند باید ثروت را کنترل کنیم تا از دل آن قدرت فاسد ایجاد نشود. کاپیتالیسم نیز معتقد بود باید قدرت را مهار کنیم تا از دل آن فساد بیرون نیاید؛ ولی از منظر اسلام، استغنا در قدرت و ثروت، باعث طغیان انسانها میشود. قرآن میگوید فرعون فساد میکرد، چون صاحب قدرت و ثروت بود.
مصادیق فساد در دنیای امروز، تمرکز بر قدرت و ثروت است. اگر در جامعه این مصداقها برجسته شده و کنترل نشود، آن جامعه به انواع فساد، یعنی آسیبهای اجتماعی، طلاق، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، خودکشی، قتل و نزاعهای خانوادگی دچار میشود. بنابراین، تمرکز بر قدرت و ثروت، باعث ایجاد فساد میشود. برخی در دنیای امروز سعی دارند با این دو تمرکز مقابله کنند. امام علی(ع) نیز در سخنان خود با این دو مسئله به مبارزه برخاستهاند. اول اینکه ایشان سعی کردند صاحبان قدرت را پاسخگو تربیت کنند و دوم، هر کجا که ثروت انباشته شده بود، سعی کردند با آن مبارزه کنند. ایشان میفرمایند «ما رایت نعمه موفوره الا و فی جانبها حق مضیع؛ هر جا دیدید ثروتی انباشته شده، بدانید در کنارش حقوقی ضایع شده است.» یعنی جامعهای که ثروت در آن کنترل نشود، طبقاتی میشود.
فرقی نمیکند که این جامعه کجا باشد، به هر حال انسان، انسان است. نماز و روزه، او را کنترل نمیکند. برای کنترل فساد دو عامل مهم وجود دارد. یک عامل آن، تقوا به معنای کنترل درونی است که متأسفانه امروز کمتر دیده میشود. کنترل درونی یعنی انسان بتواند خودش را کنترل کند، یعنی اگر به جایی رسید و یا قدرت و ثروتی پیدا کرد، از آنها در راه سعادت و رفاه انسانها استفاده کند، ولی صرف تقوا، انسان را کنترل نمیکند، بلکه به عاملهای بیرونی دیگری هم نیاز است که همان نظارت مردم بر حکومتها محسوب میشود.
دموکراسی معنایش فقط این نیست که حکومت با رأی و نظر مردم انتخاب شود، بلکه معنای واقعی آن این است که حکومتها از طریق نظارت مردم کنترل شوند. دموکراسی یعنی اینکه وقتی مسئول و حاکمی با رأی مردم انتخاب شد و تا زمانی که این مسئولیت را عهدهدار است و در رأس قدرت قرار دارد، مردم بر کار او نظارت داشته باشند و او نیز متقابلا نسبت به مردم پاسخگو باشد.
ایکنا ـ آیا دموکراسی یکی از راهکارهای مدون برای جلوگیری از فساد در ساختارهای کلی جامعه است؟
بله، همینطور است. منظور از کنترلهای بیرونی، مطبوعات و احزاب آزاد است. امر به معروف و نهی از منکر مورد نظر اسلام، نوعی کنترل از بیرون است. امام علی(ع) میفرمایند: «اگر امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کنید، بدترین شما بر شما مسلط خواهند شد.» یعنی مردم باید جامعه را کنترل کنند و هر جا منکری دیدند، اعتراض کنند. مراد از منکر، پیدا بودن موی خانمها یا دوچرخهسواری آنها نیست، بلکه منظور فسادهای کلان و ساختاری است.
دو نوع ظلم و فساد وجود دارد؛ یک نوع آن ظلم موضعی است، یعنی مثلا کسی در کنار خیابان، کار زشتی انجام دهد و یا گرانفروشی کند. نوع دیگر آن، ظلم و فساد ساختاری است و بهگونهای شکل میگیرد که از دل آن فسادهای مالی، رانت، اختلاس و... بیرون میآید و منکر واقعی اینها هستند.
ایکنا ـ در مقایسه با جوامع غیراسلامی، فساد چه آسیبهایی را به ساختار و بدنه جوامع اسلامی تحمیل میکند؟
در کشورهای اسلامی چون غالب حکومتهای آنها دیکتاتوری است و از سوی مردم مورد نظارت قرار نمیگیرند و از طرفی احزاب و مطبوعات نیز به معنای واقعی آن آزاد نیستند، فساد در این جوامع بیشتر رخ میدهد. اما در دنیای غرب، فساد سیاسی کمتر است، چون در آنجا دموکراسی وجود دارد، یعنی مردم بر دولتها نظارت میکنند و قدرتها مادامالعمر نیستند، البته این به معنای آن نیست که در این جوامع اصلا فساد و یا مشکلی وجود ندارد، ولی در کشورهای دموکراتیک، فساد سیاسی و اقتصادی کمتر مشاهده میشود؛ اما در برخی کشورهای اسلامی، حلقه حاکم مورد نظارت مردم قرار نمیگیرند و به همین دلیل در این جوامع، سوءاستفادههای مالی، رانت، اختلاس و... بیشتر به چشم میخورد.
ایکنا ـ آیا نوع خوانش و قرائتهای مختلف از دین و دینداری میتواند هم باعث ایجاد فساد و هم راهکاری برای مبارزه با فساد باشد؟
این هم میتواند یکی از عوامل باشد، ولی نباید بگوییم که همه مسائل را میشود با دین و قرائتهای دینی حل کنیم، بلکه باید به تجربیات بشری نیز توجه داشته باشیم. قرنها تلاش شده که بشر بر حاکمان در رأس قدرت نظارت داشته باشد. امروز بهترین راه و روش برای تحقق چنین امر مهمی، دموکراسی، مطبوعات و احزاب مستقل و آزاد است. در واقع همان چیزهایی که اسلام در باب موضوع امر به معروف و نهی از منکر و در مفهوم عام آن گفته، در دنیای جدید همین آموزه حالت علمیتر به خود گرفته و سعی شده به آن فرم داده شود. من به اینکه همه چیز را میتوان از طریق دین حل کرد، اعتقادی ندارم. درست است که دین حامل پیامهای متعددی است و همگان را به داشتن تقوا دعوت کرده و هشدار داده که دچار هلاکت حرث و نسل نشویم، ولی روشها باید مبتنی بر عقل و تجربیات بشری باشد.
ایکنا ـ مصداق بارز تجربیات بشری میتواند حاکمیت قانون باشد؟
بله یکی از راههای آن، تحقق حاکمیت قانون است. میرزا یوسفخان مستشارالدوله در زمان قاجار که از سوی شاه، فسادهای زیادی ایجاد میشد، کتابی با عنوان «یک کلمه» نوشت و گفت راه نجات کشور فقط در یک کلمه خلاصه میشود و آن هم قانون است. امیرکبیر گفته در غرب، قانون و در ایران، ناصرالدینشاه حاکم است. منتسکیو، روحالقوانین را نوشت و نظریه تفکیک قوا را مطرح کرد و این چیزی نبود که در فقه به آن اشاره شده باشد، بلکه این محصول تجربه یک انسان بوده و گفته اگر همه قوا در دست یک نفر و یا یک نهاد باشد، فساد ایجاد میشود. باید دید دین برای اینکه فسادهای سیاسی و اقتصادی کمتر شود، چه کارهایی انجام میدهد.
ایکنا ـ وضعیت امروز جامعه را از نظر فساد چگونه ارزیابی میکنید؟
براساس آماری که در جراید رسمی و نظرسنجیهای متعدد اعلام میشود، میبینیم که واقعا در جامعه آمار فساد بالاست، مثلا اگر آمار طلاق، خودکشی، سرقت، اعتیاد و... را با سال گذشته و یا سالهای قبلتر از آن مقایسه کنید، میبینید که آمار فساد در این زمینهها نه تنها کمتر شده، بلکه بیشتر هم شده است. ما باید به اینکه چرا برخی جوانان به اعتیاد روی میآورند، همسر خود را طلاق میدهند و یا خودکشی میکنند، پاسخ دهیم، آن هم در جامعهای که بودجه نهادها و مراکز دینی و مذهبی افزایش پیدا میکند. باید دید چرا به رغم این بودجههای زیاد، خروجی جامعه باید افزایش آمارهای فساد باشد.
به نظر میرسد در جامعه بهدنبال حل معضل فساد در زمینههای سیاسی و اقتصادی نبودهایم، مسائلی مثل رانت و اختلاس که از طریق مردم بازاری و عادی اتفاق نمیافتد، بلکه مربوط به مسئولان ردههای بالاست و این موضوع تاکنون حل نشده است. فسادهایی که در جامعه ما رخ میدهد، منشأ آن را باید در ردههای بالا جستوجو کرد.
ایکنا ـ آیا معتقدید این نهادها فعالیتهای اثربخشی نداشتهاند؟
باید به خروجی فعالیت آنها توجه کرد. مثلا خروجی وزارت ارشاد و صداوسیما و دیگر مراکز و مؤسسات را باید در متن جامعه دید، یعنی اگر دیدیم امسال اخلاق، دین و ایمان و رفتارهای مردم نسبت به سال گذشته بهتر شده است، آن موقع میتوانیم بگوییم این نهادها خوب کار کردهاند، ولی اگر دیدیم در جامعه اخلاق رو به انحطاط است، دروغگویی رواج پیدا کرده، ایمان و اعتقاد مردم ضعیف و آسیبهای اجتماعی بیشتر شده است، باید نتیجه بگیریم که این نهادها و وزارتخانهها با اینکه بودجههای زیادی گرفتهاند، ولی به رسالت خود عمل نکردهاند.
ایکنا ـ راهکار شما برای اینکه میزان فساد در جامعه کمتر شود چیست؟
یک راه آن، تحقق دموکراسی به معنای نظارت مستمر مردم بر حاکمیت است و راه دیگر آن آزادی، به این معنا که مردم جرئت داشته باشند حرفشان را بزنند. مطبوعات و احزاب اگر آزاد و مستقل باشند، فساد کمتر میشود، ولی مسئله فساد با زندان، اعدام کردن و حبسهای طولانی ریشهکن نمیشود و جواب نمیدهد، بلکه باید مطبوعات شفاف و روشن حرف بزنند که رانتخواری و اختلاسها در کجا و به چه علت بوده است. اگر مطبوعات و احزاب آینه واقعیتهای کشور شوند، فساد در جامعه کمتر خواهد شد.
ایکنا ـ جامعه از قِبل فساد با چه نوع ضررها و پیامدهایی مواجه شده است؟
ما چون به نام دین و اسلام در صحنه سیاسی ظاهر شده و خواستهایم به نام دین رسالت خود را اعلام کنیم، مردم هم از دین انتظار داشتند که مشکلاتشان را حل کند، ولی فکر میکنم در این زمینه خیلی موفق عمل نکردهایم، چون به فرموده امام خمینی(ره)، اگر مسئولان ما موفق نباشند، ضربه آن به اسلام میخورد. اولین خسرانی که در این میان شاهد بودهایم، ضعف اعتقاد مردم و تضعیف شدن دین بوده است.
فساد مقولهای چندبعدی و پیچیده است که در ابتداییترین و سادهترین شکل، انحراف از مسیر قانون، هنجارها و ارزشهای اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و دینی معنا میشود، اما این مفهوم در جوامع مختلف براساس نظام سیاسی، فرهنگی و قانونی آنها تعریف و تبیین میشود، ولی به نظر میرسد همه جوامع بر اینکه فساد ناشی از انحراف از مسیر قانون و ارزشهای اجتماعی است، اتفاق نظر دارند. فساد از این منظر بهعنوان امری مذموم شناخته میشود که میتواند در کوتاه مدت و بلندمدت نظم و سامان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دینی یک جامعه را بر هم بزند و جامعه را دچار بحرانها و چالشهای جبرانناپذیری کند. بر همین اساس مقابله و مبارزه با فساد یک ضرورت محسوب میشود. ۹ دسامبر به نام روز جهانی مبارزه با فساد نامگذاری شده است. خبرنگار ایکنا در اصفهان، به این مناسبت درباره سازوکارهای مبارزه با فساد در جامعه دینی گفتوگویی با حجتالاسلاموالمسلمین محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و پژوهشگر دینی، داشته که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ در متون دینی از جمله قرآن چه موضعی و رویکردی در قبال مسئله فساد برجسته است؟
واژه فساد در قرآن فراوان مطرح شده است، مثلا درباره منافقان فرموده که آنها فساد میکنند. واژه فساد از نظر معنا حضیض است. قرآن در سوره بقره از انسانهایی سخن میگوید که خیلی خوب صحبت میکنند، خوشگفتار هستند و سخن آنها دیگران را به تعجب و شگفتی وامیدارد، ولی به تعبیر قرآن، «وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ؛ و چون از حضور تو دور شود، کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل بشر را قطع کند.» یکی از مصادیق فساد این است که سفره معیشت مردم یعنی طبیعت که شامل محیط زیست و منابع طبیعی است، خراب و به نابودی کشیده شود. علاوه بر این، در سوره بقره آمده است «...وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ»، یعنی علاوه بر طبیعت، باعث هلاکت بشر نیز میشوند و هلاکت بشر میتواند جسمی، مغزی، فکری و روحی باشد. یعنی جامعه را از سامانمندی به نابسامانی سوق میدهند.
در عالم اگر دو مسئله حرث، یعنی طبیعت و نسل یعنی انسانها از حالت معمولی و طبیعی خود خارج شوند، جامعه دچار فساد خواهد شد. یعنی از منظر قرآن، دو عامل فساد در جامعه، هلاکت حرث و نسل است. اگر بخواهیم فساد را معنا کنیم، میبینیم که فساد در دو چیز خود را نشان میدهد؛ یکی در قدرت و دیگری در ثروت. در تقسیمبندی جهان به دو بلوک شرق و غرب یا سوسیالیسم و کاپیتالیسم، سوسیالیستها معتقد بودند باید ثروت را کنترل کنیم تا از دل آن قدرت فاسد ایجاد نشود. کاپیتالیسم نیز معتقد بود باید قدرت را مهار کنیم تا از دل آن فساد بیرون نیاید؛ ولی از منظر اسلام، استغنا در قدرت و ثروت، باعث طغیان انسانها میشود. قرآن میگوید فرعون فساد میکرد، چون صاحب قدرت و ثروت بود.
مصادیق فساد در دنیای امروز، تمرکز بر قدرت و ثروت است. اگر در جامعه این مصداقها برجسته شده و کنترل نشود، آن جامعه به انواع فساد، یعنی آسیبهای اجتماعی، طلاق، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، خودکشی، قتل و نزاعهای خانوادگی دچار میشود. بنابراین، تمرکز بر قدرت و ثروت، باعث ایجاد فساد میشود. برخی در دنیای امروز سعی دارند با این دو تمرکز مقابله کنند. امام علی(ع) نیز در سخنان خود با این دو مسئله به مبارزه برخاستهاند. اول اینکه ایشان سعی کردند صاحبان قدرت را پاسخگو تربیت کنند و دوم، هر کجا که ثروت انباشته شده بود، سعی کردند با آن مبارزه کنند. ایشان میفرمایند «ما رایت نعمه موفوره الا و فی جانبها حق مضیع؛ هر جا دیدید ثروتی انباشته شده، بدانید در کنارش حقوقی ضایع شده است.» یعنی جامعهای که ثروت در آن کنترل نشود، طبقاتی میشود.
فرقی نمیکند که این جامعه کجا باشد، به هر حال انسان، انسان است. نماز و روزه، او را کنترل نمیکند. برای کنترل فساد دو عامل مهم وجود دارد. یک عامل آن، تقوا به معنای کنترل درونی است که متأسفانه امروز کمتر دیده میشود. کنترل درونی یعنی انسان بتواند خودش را کنترل کند، یعنی اگر به جایی رسید و یا قدرت و ثروتی پیدا کرد، از آنها در راه سعادت و رفاه انسانها استفاده کند، ولی صرف تقوا، انسان را کنترل نمیکند، بلکه به عاملهای بیرونی دیگری هم نیاز است که همان نظارت مردم بر حکومتها محسوب میشود.
دموکراسی معنایش فقط این نیست که حکومت با رأی و نظر مردم انتخاب شود، بلکه معنای واقعی آن این است که حکومتها از طریق نظارت مردم کنترل شوند. دموکراسی یعنی اینکه وقتی مسئول و حاکمی با رأی مردم انتخاب شد و تا زمانی که این مسئولیت را عهدهدار است و در رأس قدرت قرار دارد، مردم بر کار او نظارت داشته باشند و او نیز متقابلا نسبت به مردم پاسخگو باشد.
ایکنا ـ آیا دموکراسی یکی از راهکارهای مدون برای جلوگیری از فساد در ساختارهای کلی جامعه است؟
بله، همینطور است. منظور از کنترلهای بیرونی، مطبوعات و احزاب آزاد است. امر به معروف و نهی از منکر مورد نظر اسلام، نوعی کنترل از بیرون است. امام علی(ع) میفرمایند: «اگر امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کنید، بدترین شما بر شما مسلط خواهند شد.» یعنی مردم باید جامعه را کنترل کنند و هر جا منکری دیدند، اعتراض کنند. مراد از منکر، پیدا بودن موی خانمها یا دوچرخهسواری آنها نیست، بلکه منظور فسادهای کلان و ساختاری است.
دو نوع ظلم و فساد وجود دارد؛ یک نوع آن ظلم موضعی است، یعنی مثلا کسی در کنار خیابان، کار زشتی انجام دهد و یا گرانفروشی کند. نوع دیگر آن، ظلم و فساد ساختاری است و بهگونهای شکل میگیرد که از دل آن فسادهای مالی، رانت، اختلاس و... بیرون میآید و منکر واقعی اینها هستند.
ایکنا ـ در مقایسه با جوامع غیراسلامی، فساد چه آسیبهایی را به ساختار و بدنه جوامع اسلامی تحمیل میکند؟
در کشورهای اسلامی چون غالب حکومتهای آنها دیکتاتوری است و از سوی مردم مورد نظارت قرار نمیگیرند و از طرفی احزاب و مطبوعات نیز به معنای واقعی آن آزاد نیستند، فساد در این جوامع بیشتر رخ میدهد. اما در دنیای غرب، فساد سیاسی کمتر است، چون در آنجا دموکراسی وجود دارد، یعنی مردم بر دولتها نظارت میکنند و قدرتها مادامالعمر نیستند، البته این به معنای آن نیست که در این جوامع اصلا فساد و یا مشکلی وجود ندارد، ولی در کشورهای دموکراتیک، فساد سیاسی و اقتصادی کمتر مشاهده میشود؛ اما در برخی کشورهای اسلامی، حلقه حاکم مورد نظارت مردم قرار نمیگیرند و به همین دلیل در این جوامع، سوءاستفادههای مالی، رانت، اختلاس و... بیشتر به چشم میخورد.
ایکنا ـ آیا نوع خوانش و قرائتهای مختلف از دین و دینداری میتواند هم باعث ایجاد فساد و هم راهکاری برای مبارزه با فساد باشد؟
این هم میتواند یکی از عوامل باشد، ولی نباید بگوییم که همه مسائل را میشود با دین و قرائتهای دینی حل کنیم، بلکه باید به تجربیات بشری نیز توجه داشته باشیم. قرنها تلاش شده که بشر بر حاکمان در رأس قدرت نظارت داشته باشد. امروز بهترین راه و روش برای تحقق چنین امر مهمی، دموکراسی، مطبوعات و احزاب مستقل و آزاد است. در واقع همان چیزهایی که اسلام در باب موضوع امر به معروف و نهی از منکر و در مفهوم عام آن گفته، در دنیای جدید همین آموزه حالت علمیتر به خود گرفته و سعی شده به آن فرم داده شود. من به اینکه همه چیز را میتوان از طریق دین حل کرد، اعتقادی ندارم. درست است که دین حامل پیامهای متعددی است و همگان را به داشتن تقوا دعوت کرده و هشدار داده که دچار هلاکت حرث و نسل نشویم، ولی روشها باید مبتنی بر عقل و تجربیات بشری باشد.
ایکنا ـ مصداق بارز تجربیات بشری میتواند حاکمیت قانون باشد؟
بله یکی از راههای آن، تحقق حاکمیت قانون است. میرزا یوسفخان مستشارالدوله در زمان قاجار که از سوی شاه، فسادهای زیادی ایجاد میشد، کتابی با عنوان «یک کلمه» نوشت و گفت راه نجات کشور فقط در یک کلمه خلاصه میشود و آن هم قانون است. امیرکبیر گفته در غرب، قانون و در ایران، ناصرالدینشاه حاکم است. منتسکیو، روحالقوانین را نوشت و نظریه تفکیک قوا را مطرح کرد و این چیزی نبود که در فقه به آن اشاره شده باشد، بلکه این محصول تجربه یک انسان بوده و گفته اگر همه قوا در دست یک نفر و یا یک نهاد باشد، فساد ایجاد میشود. باید دید دین برای اینکه فسادهای سیاسی و اقتصادی کمتر شود، چه کارهایی انجام میدهد.
ایکنا ـ وضعیت امروز جامعه را از نظر فساد چگونه ارزیابی میکنید؟
براساس آماری که در جراید رسمی و نظرسنجیهای متعدد اعلام میشود، میبینیم که واقعا در جامعه آمار فساد بالاست، مثلا اگر آمار طلاق، خودکشی، سرقت، اعتیاد و... را با سال گذشته و یا سالهای قبلتر از آن مقایسه کنید، میبینید که آمار فساد در این زمینهها نه تنها کمتر شده، بلکه بیشتر هم شده است. ما باید به اینکه چرا برخی جوانان به اعتیاد روی میآورند، همسر خود را طلاق میدهند و یا خودکشی میکنند، پاسخ دهیم، آن هم در جامعهای که بودجه نهادها و مراکز دینی و مذهبی افزایش پیدا میکند. باید دید چرا به رغم این بودجههای زیاد، خروجی جامعه باید افزایش آمارهای فساد باشد.
به نظر میرسد در جامعه بهدنبال حل معضل فساد در زمینههای سیاسی و اقتصادی نبودهایم، مسائلی مثل رانت و اختلاس که از طریق مردم بازاری و عادی اتفاق نمیافتد، بلکه مربوط به مسئولان ردههای بالاست و این موضوع تاکنون حل نشده است. فسادهایی که در جامعه ما رخ میدهد، منشأ آن را باید در ردههای بالا جستوجو کرد.
ایکنا ـ آیا معتقدید این نهادها فعالیتهای اثربخشی نداشتهاند؟
باید به خروجی فعالیت آنها توجه کرد. مثلا خروجی وزارت ارشاد و صداوسیما و دیگر مراکز و مؤسسات را باید در متن جامعه دید، یعنی اگر دیدیم امسال اخلاق، دین و ایمان و رفتارهای مردم نسبت به سال گذشته بهتر شده است، آن موقع میتوانیم بگوییم این نهادها خوب کار کردهاند، ولی اگر دیدیم در جامعه اخلاق رو به انحطاط است، دروغگویی رواج پیدا کرده، ایمان و اعتقاد مردم ضعیف و آسیبهای اجتماعی بیشتر شده است، باید نتیجه بگیریم که این نهادها و وزارتخانهها با اینکه بودجههای زیادی گرفتهاند، ولی به رسالت خود عمل نکردهاند.
ایکنا ـ راهکار شما برای اینکه میزان فساد در جامعه کمتر شود چیست؟
یک راه آن، تحقق دموکراسی به معنای نظارت مستمر مردم بر حاکمیت است و راه دیگر آن آزادی، به این معنا که مردم جرئت داشته باشند حرفشان را بزنند. مطبوعات و احزاب اگر آزاد و مستقل باشند، فساد کمتر میشود، ولی مسئله فساد با زندان، اعدام کردن و حبسهای طولانی ریشهکن نمیشود و جواب نمیدهد، بلکه باید مطبوعات شفاف و روشن حرف بزنند که رانتخواری و اختلاسها در کجا و به چه علت بوده است. اگر مطبوعات و احزاب آینه واقعیتهای کشور شوند، فساد در جامعه کمتر خواهد شد.
ایکنا ـ جامعه از قِبل فساد با چه نوع ضررها و پیامدهایی مواجه شده است؟
ما چون به نام دین و اسلام در صحنه سیاسی ظاهر شده و خواستهایم به نام دین رسالت خود را اعلام کنیم، مردم هم از دین انتظار داشتند که مشکلاتشان را حل کند، ولی فکر میکنم در این زمینه خیلی موفق عمل نکردهایم، چون به فرموده امام خمینی(ره)، اگر مسئولان ما موفق نباشند، ضربه آن به اسلام میخورد. اولین خسرانی که در این میان شاهد بودهایم، ضعف اعتقاد مردم و تضعیف شدن دین بوده است.
منتشر شده در
گفتار
چهارشنبه, 31 ارديبهشت 1399 10:49
وعده و وعیدهای بیپایه نشانه بیصداقتی است
دکتر محمدرضا یوسفی با بیان اینکه دادن وعده و وعید از سوی کسانی که میخواهند پست و مقام بگیرند نشانه بیاخلاقی است، تأکید کرد: فساد سیستمی در جوامع، ناشی از مناسبات نادرست افراد ذینفوذ در پشت پرده است.
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، استاد دانشگاه مفید، امروز، ۱۷ اردیبهشتماه در ادامه سلسله مباحث شرح خطبههای نهجالبلاغه به خطبه ۹۲ پرداخت و گفت: در حکومت عثمان، تبعیض، رانتخواری، اختلاس و ... وجود داشت و ارزشهای الهی و انسانی زیر پا گذاشته میشد و بنی امیه مدیریت جامعه را دست داشتند، کسانی که در آخرین لحظات عمر پیامبر به ایشان ایمان آوردند.
یوسفی تصریح کرد: امام علی(ع) در این خطبه فرمودند که ما با وعده و وعیدهای بیپایه نشانه بیصداقتی است
یوسفی تصریح کرد: امام علی(ع) در این خطبه فرمودند که ما با رنگها و چهرههای مختلف اجتماعی روبهرو هستیم و شرایط در این دوران، بسیار پیچیده است، لذا در این شرایط حکومت، بسیار سخت است؛ مردم قدرت شکیبایی این شرایط را نخواهند داشت و از طرف دیگر آن قدر شبهات مختلف برای مردم ایجاد شده بود که خیلی از مردم ثبات قدم خود را از دست داده بودند.
استاد دانشگاه مفید بیان کرد: حضرت به همین دلایل از حکومت امتناع فرمودند و ادامه دادند من اگر زمام امور را به دست بگیرم توقع نداشته باشید که چارچوب قبلی را ادامه بدهم، بلکه براساس دانش خودم عمل خواهم کرد. من به مصلحتاندیشیهایی که ممکن است منافع گروهی از بین برود توجهی نکرده، لذا شما تحمل اصول مرا نخواهید داشت؛ بنابر این دست از سرم بردارید و سراغ فرد دیگری بروید و من هم مطیع خواهم بود و هر چه مصلحت مردم باشد صادقانه در اختیار فرد منتخب شما قرار میدهم و اگر من مشاور و وزیر باشم بهتر از این است که امیر شما باشم.
وی با اشاره به نکات این خطبه اظهار کرد: اولین نکته این است که حضرت، آینده را پیشبینی کرده و هشدار میدهد؛ اگر از منظر تاریخی بنگریم میبینیم که دقیقا اتفاقاتی افتاده که امام گفته بودند و سه جنگ در مدت پنج سال رخ داد و نارضایتیهایی ایجاد شد و اقلیت ممتاز، اعتراضات شدیدی ایجاد کردند و شبههپراکنی داشتند گرچه برای عموم مردم وضعیت بهتر شد.
یوسفی تصریح کرد: حکومت پیامبر در فضای کوچکی یعنی مدینه ایجاد شد و ایشان سننی بنا نهادند که هنوز در جامعه نهادینه نشده بود و بعد حکومت تغییر مسیر داد و خراجهای حکومت میان نژادهای مختلف و به صورت ناعالانه تقسیم شد؛ در زمان خلیفه دوم بیشتر و در زمان خلیفه سوم تشدید شد؛ نابرابری حقوقی، قانونی شده بود و تلقی حاکمان از حکومت، کاملا متفاوت از قبل بود و آنان خود را پاسخگوی مردم نمیدیدند لذا مناسبات فاسد جدیدی در میان جامعه نهادینه و باعث ایجاد اقلیت ممتاز ثروتمند و قدرتمند شده بود.
فقر و فساد معلول مناسبات نادرست است
وی اضافه کرد: اگر ما در جامعهای با فقر، فحشاء و نابرابری و آسیبهای اجتماعی به صورت گسترده روبهرو شدیم که تبدیل به مسئله اجتماعی شده و پدیده موقتی هم نباشد حکایت از این دارد که مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به صورت نادرست پیش میرود. یعنی مردم از فقر، اختلاس و نابرابری و تنگدستی ناراحت هستند ولی همه اینها، معلول مناسبات نادرست است.
یوسفی تصریح کرد: امام خوب میدانستند برای اینکه میوههای تلخی مانند فقر و تبعیض و ... در جامعه تولید نشود باید مناسبات اقتصادی و اجتماعی اصلاح شود؛ باید سیستمی که تبعیض را قانونی کرده است نابود شود و در چنین حالتی مافیایی که قدرت در دست دارد و منافع مالی زیادی میبرد در برابر این اصلاح میایستد. ابن قتیبه میگوید طلحه و زبیر که محرک کشتن عثمان بودند، جایگاهی در میان مردم نداشتند و وقتی دیدند مردم به امام رو آوردند به سمت امام آمدند؛ حرف آنان این بود که بنی امیه نباید در قدرت باشند ولی با مناسبات نادرست آن دوره مشکلی نداشتند و تنها خواستار جابجایی قدرت بودند یعنی به جای مروان و ولید قرار است، طلحه و زبیر اختلاس کنند و به نان و نوایی برسند.
وی با بیان اینکه نگاه امیرالمومنین برخلاف طلحه و زبیر نگاهی عمیق است افزود: برای ایجاد اصلاحات عمیق باید قضیه را مناسباتی و سیستماتیک دید تا اصلاح در ساختار ایجاد شود، زیرا افراد منفعتطلب با ایجاد شبهه و شایعه تلاش میکنند که مردم را بر ضد امام کنند و جنگهایی هم راه انداختند تا مردم از وضعیت جنگی خسته شوند و وضعیت معیشتی آنان دچار اشکال و کم کم نارضایتی گسترده ایجاد شود.
یوسفی تصریح کرد: ما نباید تصور کنیم این اتفاقات برای ۱۴۰۰ سال قبل است و الان هم اگر کسی بخواهد با اقلیت ممتاز که مناسبات نادرست دارند مبارزه کند او را از زوایای مختلف در منگنه قرار میدهند و با شبهه و ایجاد مشکل، سعی بر زمینگیر کردن او میکنند.
رابطه مناسبات پشت پرده و فساد
یوسفی با بیان اینکه در دوره امام علی(ع)، مردم درک عمیقی از قضایای پشت پرده نداشتند و صرفاً از تورم، بیعدالتی و فقر ناراحت بودند، افزود: مردم، مناسبات و عمق آن و سختی مبارزه با آن را نمیدیدند؛ به تعبیر گاندی یکی از مشکلات مصلحان اجتماعی آن است که مردم درکی از مناسبات پشت پرده ندارند لذا گرفتار شبهه شده و خسته میشوند.
وی افزود: وقتی با پدیدههای مزمن مفسدانه و فساد سیستمی روبهرو هستیم باید مناسبات را ببینیم زیرا این مناسبات ریشه در شیوه حکمرانی دارد؛ و با تغییر افراد چیزی عوض نمیشود بلکه باید اصلاح عمیق صورت بگیرد که بدون همراهی با مردم ممکن نیست و همدلی و همراهی آنان هم نیازمند درک درست آنان از وضعیت است.
وی اضافه کرد: در نظامهای مختلف میبینیم کسانی که میخواهند نماینده شده یا پست بگیرند شعارهایی میدهند که به آن معتقد نیستند و یا عملیاتی هم نیست؛ ولی امام علی(ع) سیاست اخلاقی داشتند و فرمودند که من اگر حاکم شوم وعده و وعید نمیدهم بلکه بر اصلاح عمیق امور تاکید دارم که میدانند دشمنیهای زیادی هم ایجاد خواهد شد.
وی افزود: امام نتایج را نمیگوید بلکه ضرورت تحولات ساختاری و سختیها را میگویند یعنی نگاه امام مبتنی بر اصالت قدرت نیست؛ اگر در انتخابات، فرد و افرادی، وعدههای شیرین میدهند اصالت با قدرت است ولی اگر کسی عمیقتر با مسائل برخورد کرده و تلاشهای خاصی برای وعدههای شیرین به مردم ندارد وضعیت متفاوتی دارد.
وی با بیان اینکه امام برای آراء عمومی احترام قائل بودند و صادقانه مسائل را با مردم مطرح میکردند، اضافه کرد: اگر در جامعه امروز با یکسری مسئل مانند رانتخواری، اختلاس، بیعدالتی، فساد سیستمی، تورم مستمر، نرخ بیکاری بالا و آسیبهای اجتماعی و فقر زیادی روبهرو هستیم نشاندهنده آن است که ما در درون ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارای مشکلات جدی هستیم و مسئله فرد و افراد نیستند بلکه باید مناسبات را اصلاح کرده و بازنگری و مجددا طراحی کنیم.رنگها و چهرههای مختلف اجتماعی روبهرو هستیم و شرایط در این دوران، بسیار پیچیده است، لذا در این شرایط حکومت، بسیار سخت است؛ مردم قدرت شکیبایی این شرایط را نخواهند داشت و از طرف دیگر آن قدر شبهات مختلف برای مردم ایجاد شده بود که خیلی از مردم ثبات قدم خود را از دست داده بودند.
استاد دانشگاه مفید بیان کرد: حضرت به همین دلایل از حکومت امتناع فرمودند و ادامه دادند من اگر زمام امور را به دست بگیرم توقع نداشته باشید که چارچوب قبلی را ادامه بدهم، بلکه براساس دانش خودم عمل خواهم کرد. من به مصلحتاندیشیهایی که ممکن است منافع گروهی از بین برود توجهی نکرده، لذا شما تحمل اصول مرا نخواهید داشت؛ بنابر این دست از سرم بردارید و سراغ فرد دیگری بروید و من هم مطیع خواهم بود و هر چه مصلحت مردم باشد صادقانه در اختیار فرد منتخب شما قرار میدهم و اگر من مشاور و وزیر باشم بهتر از این است که امیر شما باشم.
وی با اشاره به نکات این خطبه اظهار کرد: اولین نکته این است که حضرت، آینده را پیشبینی کرده و هشدار میدهد؛ اگر از منظر تاریخی بنگریم میبینیم که دقیقا اتفاقاتی افتاده که امام گفته بودند و سه جنگ در مدت پنج سال رخ داد و نارضایتیهایی ایجاد شد و اقلیت ممتاز، اعتراضات شدیدی ایجاد کردند و شبههپراکنی داشتند گرچه برای عموم مردم وضعیت بهتر شد.
یوسفی تصریح کرد: حکومت پیامبر در فضای کوچکی یعنی مدینه ایجاد شد و ایشان سننی بنا نهادند که هنوز در جامعه نهادینه نشده بود و بعد حکومت تغییر مسیر داد و خراجهای حکومت میان نژادهای مختلف و به صورت ناعالانه تقسیم شد؛ در زمان خلیفه دوم بیشتر و در زمان خلیفه سوم تشدید شد؛ نابرابری حقوقی، قانونی شده بود و تلقی حاکمان از حکومت، کاملا متفاوت از قبل بود و آنان خود را پاسخگوی مردم نمیدیدند لذا مناسبات فاسد جدیدی در میان جامعه نهادینه و باعث ایجاد اقلیت ممتاز ثروتمند و قدرتمند شده بود.
فقر و فساد معلول مناسبات نادرست است
وی اضافه کرد: اگر ما در جامعهای با فقر، فحشاء و نابرابری و آسیبهای اجتماعی به صورت گسترده روبهرو شدیم که تبدیل به مسئله اجتماعی شده و پدیده موقتی هم نباشد حکایت از این دارد که مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به صورت نادرست پیش میرود. یعنی مردم از فقر، اختلاس و نابرابری و تنگدستی ناراحت هستند ولی همه اینها، معلول مناسبات نادرست است.
یوسفی تصریح کرد: امام خوب میدانستند برای اینکه میوههای تلخی مانند فقر و تبعیض و ... در جامعه تولید نشود باید مناسبات اقتصادی و اجتماعی اصلاح شود؛ باید سیستمی که تبعیض را قانونی کرده است نابود شود و در چنین حالتی مافیایی که قدرت در دست دارد و منافع مالی زیادی میبرد در برابر این اصلاح میایستد. ابن قتیبه میگوید طلحه و زبیر که محرک کشتن عثمان بودند، جایگاهی در میان مردم نداشتند و وقتی دیدند مردم به امام رو آوردند به سمت امام آمدند؛ حرف آنان این بود که بنی امیه نباید در قدرت باشند ولی با مناسبات نادرست آن دوره مشکلی نداشتند و تنها خواستار جابجایی قدرت بودند یعنی به جای مروان و ولید قرار است، طلحه و زبیر اختلاس کنند و به نان و نوایی برسند.
وی با بیان اینکه نگاه امیرالمومنین برخلاف طلحه و زبیر نگاهی عمیق است افزود: برای ایجاد اصلاحات عمیق باید قضیه را مناسباتی و سیستماتیک دید تا اصلاح در ساختار ایجاد شود، زیرا افراد منفعتطلب با ایجاد شبهه و شایعه تلاش میکنند که مردم را بر ضد امام کنند و جنگهایی هم راه انداختند تا مردم از وضعیت جنگی خسته شوند و وضعیت معیشتی آنان دچار اشکال و کم کم نارضایتی گسترده ایجاد شود.
یوسفی تصریح کرد: ما نباید تصور کنیم این اتفاقات برای ۱۴۰۰ سال قبل است و الان هم اگر کسی بخواهد با اقلیت ممتاز که مناسبات نادرست دارند مبارزه کند او را از زوایای مختلف در منگنه قرار میدهند و با شبهه و ایجاد مشکل، سعی بر زمینگیر کردن او میکنند.
رابطه مناسبات پشت پرده و فساد
یوسفی با بیان اینکه در دوره امام علی(ع)، مردم درک عمیقی از قضایای پشت پرده نداشتند و صرفاً از تورم، بیعدالتی و فقر ناراحت بودند، افزود: مردم، مناسبات و عمق آن و سختی مبارزه با آن را نمیدیدند؛ به تعبیر گاندی یکی از مشکلات مصلحان اجتماعی آن است که مردم درکی از مناسبات پشت پرده ندارند لذا گرفتار شبهه شده و خسته میشوند.
وی افزود: وقتی با پدیدههای مزمن مفسدانه و فساد سیستمی روبهرو هستیم باید مناسبات را ببینیم زیرا این مناسبات ریشه در شیوه حکمرانی دارد؛ و با تغییر افراد چیزی عوض نمیشود بلکه باید اصلاح عمیق صورت بگیرد که بدون همراهی با مردم ممکن نیست و همدلی و همراهی آنان هم نیازمند درک درست آنان از وضعیت است.
وی اضافه کرد: در نظامهای مختلف میبینیم کسانی که میخواهند نماینده شده یا پست بگیرند شعارهایی میدهند که به آن معتقد نیستند و یا عملیاتی هم نیست؛ ولی امام علی(ع) سیاست اخلاقی داشتند و فرمودند که من اگر حاکم شوم وعده و وعید نمیدهم بلکه بر اصلاح عمیق امور تاکید دارم که میدانند دشمنیهای زیادی هم ایجاد خواهد شد.
وی افزود: امام نتایج را نمیگوید بلکه ضرورت تحولات ساختاری و سختیها را میگویند یعنی نگاه امام مبتنی بر اصالت قدرت نیست؛ اگر در انتخابات، فرد و افرادی، وعدههای شیرین میدهند اصالت با قدرت است ولی اگر کسی عمیقتر با مسائل برخورد کرده و تلاشهای خاصی برای وعدههای شیرین به مردم ندارد وضعیت متفاوتی دارد.
وی با بیان اینکه امام برای آراء عمومی احترام قائل بودند و صادقانه مسائل را با مردم مطرح میکردند، اضافه کرد: اگر در جامعه امروز با یکسری مسئل مانند رانتخواری، اختلاس، بیعدالتی، فساد سیستمی، تورم مستمر، نرخ بیکاری بالا و آسیبهای اجتماعی و فقر زیادی روبهرو هستیم نشاندهنده آن است که ما در درون ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارای مشکلات جدی هستیم و مسئله فرد و افراد نیستند بلکه باید مناسبات را اصلاح کرده و بازنگری و مجددا طراحی کنیم.
یوسفی تصریح کرد: امام علی(ع) در این خطبه فرمودند که ما با وعده و وعیدهای بیپایه نشانه بیصداقتی است
یوسفی تصریح کرد: امام علی(ع) در این خطبه فرمودند که ما با رنگها و چهرههای مختلف اجتماعی روبهرو هستیم و شرایط در این دوران، بسیار پیچیده است، لذا در این شرایط حکومت، بسیار سخت است؛ مردم قدرت شکیبایی این شرایط را نخواهند داشت و از طرف دیگر آن قدر شبهات مختلف برای مردم ایجاد شده بود که خیلی از مردم ثبات قدم خود را از دست داده بودند.
استاد دانشگاه مفید بیان کرد: حضرت به همین دلایل از حکومت امتناع فرمودند و ادامه دادند من اگر زمام امور را به دست بگیرم توقع نداشته باشید که چارچوب قبلی را ادامه بدهم، بلکه براساس دانش خودم عمل خواهم کرد. من به مصلحتاندیشیهایی که ممکن است منافع گروهی از بین برود توجهی نکرده، لذا شما تحمل اصول مرا نخواهید داشت؛ بنابر این دست از سرم بردارید و سراغ فرد دیگری بروید و من هم مطیع خواهم بود و هر چه مصلحت مردم باشد صادقانه در اختیار فرد منتخب شما قرار میدهم و اگر من مشاور و وزیر باشم بهتر از این است که امیر شما باشم.
وی با اشاره به نکات این خطبه اظهار کرد: اولین نکته این است که حضرت، آینده را پیشبینی کرده و هشدار میدهد؛ اگر از منظر تاریخی بنگریم میبینیم که دقیقا اتفاقاتی افتاده که امام گفته بودند و سه جنگ در مدت پنج سال رخ داد و نارضایتیهایی ایجاد شد و اقلیت ممتاز، اعتراضات شدیدی ایجاد کردند و شبههپراکنی داشتند گرچه برای عموم مردم وضعیت بهتر شد.
یوسفی تصریح کرد: حکومت پیامبر در فضای کوچکی یعنی مدینه ایجاد شد و ایشان سننی بنا نهادند که هنوز در جامعه نهادینه نشده بود و بعد حکومت تغییر مسیر داد و خراجهای حکومت میان نژادهای مختلف و به صورت ناعالانه تقسیم شد؛ در زمان خلیفه دوم بیشتر و در زمان خلیفه سوم تشدید شد؛ نابرابری حقوقی، قانونی شده بود و تلقی حاکمان از حکومت، کاملا متفاوت از قبل بود و آنان خود را پاسخگوی مردم نمیدیدند لذا مناسبات فاسد جدیدی در میان جامعه نهادینه و باعث ایجاد اقلیت ممتاز ثروتمند و قدرتمند شده بود.
فقر و فساد معلول مناسبات نادرست است
وی اضافه کرد: اگر ما در جامعهای با فقر، فحشاء و نابرابری و آسیبهای اجتماعی به صورت گسترده روبهرو شدیم که تبدیل به مسئله اجتماعی شده و پدیده موقتی هم نباشد حکایت از این دارد که مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به صورت نادرست پیش میرود. یعنی مردم از فقر، اختلاس و نابرابری و تنگدستی ناراحت هستند ولی همه اینها، معلول مناسبات نادرست است.
یوسفی تصریح کرد: امام خوب میدانستند برای اینکه میوههای تلخی مانند فقر و تبعیض و ... در جامعه تولید نشود باید مناسبات اقتصادی و اجتماعی اصلاح شود؛ باید سیستمی که تبعیض را قانونی کرده است نابود شود و در چنین حالتی مافیایی که قدرت در دست دارد و منافع مالی زیادی میبرد در برابر این اصلاح میایستد. ابن قتیبه میگوید طلحه و زبیر که محرک کشتن عثمان بودند، جایگاهی در میان مردم نداشتند و وقتی دیدند مردم به امام رو آوردند به سمت امام آمدند؛ حرف آنان این بود که بنی امیه نباید در قدرت باشند ولی با مناسبات نادرست آن دوره مشکلی نداشتند و تنها خواستار جابجایی قدرت بودند یعنی به جای مروان و ولید قرار است، طلحه و زبیر اختلاس کنند و به نان و نوایی برسند.
وی با بیان اینکه نگاه امیرالمومنین برخلاف طلحه و زبیر نگاهی عمیق است افزود: برای ایجاد اصلاحات عمیق باید قضیه را مناسباتی و سیستماتیک دید تا اصلاح در ساختار ایجاد شود، زیرا افراد منفعتطلب با ایجاد شبهه و شایعه تلاش میکنند که مردم را بر ضد امام کنند و جنگهایی هم راه انداختند تا مردم از وضعیت جنگی خسته شوند و وضعیت معیشتی آنان دچار اشکال و کم کم نارضایتی گسترده ایجاد شود.
یوسفی تصریح کرد: ما نباید تصور کنیم این اتفاقات برای ۱۴۰۰ سال قبل است و الان هم اگر کسی بخواهد با اقلیت ممتاز که مناسبات نادرست دارند مبارزه کند او را از زوایای مختلف در منگنه قرار میدهند و با شبهه و ایجاد مشکل، سعی بر زمینگیر کردن او میکنند.
رابطه مناسبات پشت پرده و فساد
یوسفی با بیان اینکه در دوره امام علی(ع)، مردم درک عمیقی از قضایای پشت پرده نداشتند و صرفاً از تورم، بیعدالتی و فقر ناراحت بودند، افزود: مردم، مناسبات و عمق آن و سختی مبارزه با آن را نمیدیدند؛ به تعبیر گاندی یکی از مشکلات مصلحان اجتماعی آن است که مردم درکی از مناسبات پشت پرده ندارند لذا گرفتار شبهه شده و خسته میشوند.
وی افزود: وقتی با پدیدههای مزمن مفسدانه و فساد سیستمی روبهرو هستیم باید مناسبات را ببینیم زیرا این مناسبات ریشه در شیوه حکمرانی دارد؛ و با تغییر افراد چیزی عوض نمیشود بلکه باید اصلاح عمیق صورت بگیرد که بدون همراهی با مردم ممکن نیست و همدلی و همراهی آنان هم نیازمند درک درست آنان از وضعیت است.
وی اضافه کرد: در نظامهای مختلف میبینیم کسانی که میخواهند نماینده شده یا پست بگیرند شعارهایی میدهند که به آن معتقد نیستند و یا عملیاتی هم نیست؛ ولی امام علی(ع) سیاست اخلاقی داشتند و فرمودند که من اگر حاکم شوم وعده و وعید نمیدهم بلکه بر اصلاح عمیق امور تاکید دارم که میدانند دشمنیهای زیادی هم ایجاد خواهد شد.
وی افزود: امام نتایج را نمیگوید بلکه ضرورت تحولات ساختاری و سختیها را میگویند یعنی نگاه امام مبتنی بر اصالت قدرت نیست؛ اگر در انتخابات، فرد و افرادی، وعدههای شیرین میدهند اصالت با قدرت است ولی اگر کسی عمیقتر با مسائل برخورد کرده و تلاشهای خاصی برای وعدههای شیرین به مردم ندارد وضعیت متفاوتی دارد.
وی با بیان اینکه امام برای آراء عمومی احترام قائل بودند و صادقانه مسائل را با مردم مطرح میکردند، اضافه کرد: اگر در جامعه امروز با یکسری مسئل مانند رانتخواری، اختلاس، بیعدالتی، فساد سیستمی، تورم مستمر، نرخ بیکاری بالا و آسیبهای اجتماعی و فقر زیادی روبهرو هستیم نشاندهنده آن است که ما در درون ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارای مشکلات جدی هستیم و مسئله فرد و افراد نیستند بلکه باید مناسبات را اصلاح کرده و بازنگری و مجددا طراحی کنیم.رنگها و چهرههای مختلف اجتماعی روبهرو هستیم و شرایط در این دوران، بسیار پیچیده است، لذا در این شرایط حکومت، بسیار سخت است؛ مردم قدرت شکیبایی این شرایط را نخواهند داشت و از طرف دیگر آن قدر شبهات مختلف برای مردم ایجاد شده بود که خیلی از مردم ثبات قدم خود را از دست داده بودند.
استاد دانشگاه مفید بیان کرد: حضرت به همین دلایل از حکومت امتناع فرمودند و ادامه دادند من اگر زمام امور را به دست بگیرم توقع نداشته باشید که چارچوب قبلی را ادامه بدهم، بلکه براساس دانش خودم عمل خواهم کرد. من به مصلحتاندیشیهایی که ممکن است منافع گروهی از بین برود توجهی نکرده، لذا شما تحمل اصول مرا نخواهید داشت؛ بنابر این دست از سرم بردارید و سراغ فرد دیگری بروید و من هم مطیع خواهم بود و هر چه مصلحت مردم باشد صادقانه در اختیار فرد منتخب شما قرار میدهم و اگر من مشاور و وزیر باشم بهتر از این است که امیر شما باشم.
وی با اشاره به نکات این خطبه اظهار کرد: اولین نکته این است که حضرت، آینده را پیشبینی کرده و هشدار میدهد؛ اگر از منظر تاریخی بنگریم میبینیم که دقیقا اتفاقاتی افتاده که امام گفته بودند و سه جنگ در مدت پنج سال رخ داد و نارضایتیهایی ایجاد شد و اقلیت ممتاز، اعتراضات شدیدی ایجاد کردند و شبههپراکنی داشتند گرچه برای عموم مردم وضعیت بهتر شد.
یوسفی تصریح کرد: حکومت پیامبر در فضای کوچکی یعنی مدینه ایجاد شد و ایشان سننی بنا نهادند که هنوز در جامعه نهادینه نشده بود و بعد حکومت تغییر مسیر داد و خراجهای حکومت میان نژادهای مختلف و به صورت ناعالانه تقسیم شد؛ در زمان خلیفه دوم بیشتر و در زمان خلیفه سوم تشدید شد؛ نابرابری حقوقی، قانونی شده بود و تلقی حاکمان از حکومت، کاملا متفاوت از قبل بود و آنان خود را پاسخگوی مردم نمیدیدند لذا مناسبات فاسد جدیدی در میان جامعه نهادینه و باعث ایجاد اقلیت ممتاز ثروتمند و قدرتمند شده بود.
فقر و فساد معلول مناسبات نادرست است
وی اضافه کرد: اگر ما در جامعهای با فقر، فحشاء و نابرابری و آسیبهای اجتماعی به صورت گسترده روبهرو شدیم که تبدیل به مسئله اجتماعی شده و پدیده موقتی هم نباشد حکایت از این دارد که مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به صورت نادرست پیش میرود. یعنی مردم از فقر، اختلاس و نابرابری و تنگدستی ناراحت هستند ولی همه اینها، معلول مناسبات نادرست است.
یوسفی تصریح کرد: امام خوب میدانستند برای اینکه میوههای تلخی مانند فقر و تبعیض و ... در جامعه تولید نشود باید مناسبات اقتصادی و اجتماعی اصلاح شود؛ باید سیستمی که تبعیض را قانونی کرده است نابود شود و در چنین حالتی مافیایی که قدرت در دست دارد و منافع مالی زیادی میبرد در برابر این اصلاح میایستد. ابن قتیبه میگوید طلحه و زبیر که محرک کشتن عثمان بودند، جایگاهی در میان مردم نداشتند و وقتی دیدند مردم به امام رو آوردند به سمت امام آمدند؛ حرف آنان این بود که بنی امیه نباید در قدرت باشند ولی با مناسبات نادرست آن دوره مشکلی نداشتند و تنها خواستار جابجایی قدرت بودند یعنی به جای مروان و ولید قرار است، طلحه و زبیر اختلاس کنند و به نان و نوایی برسند.
وی با بیان اینکه نگاه امیرالمومنین برخلاف طلحه و زبیر نگاهی عمیق است افزود: برای ایجاد اصلاحات عمیق باید قضیه را مناسباتی و سیستماتیک دید تا اصلاح در ساختار ایجاد شود، زیرا افراد منفعتطلب با ایجاد شبهه و شایعه تلاش میکنند که مردم را بر ضد امام کنند و جنگهایی هم راه انداختند تا مردم از وضعیت جنگی خسته شوند و وضعیت معیشتی آنان دچار اشکال و کم کم نارضایتی گسترده ایجاد شود.
یوسفی تصریح کرد: ما نباید تصور کنیم این اتفاقات برای ۱۴۰۰ سال قبل است و الان هم اگر کسی بخواهد با اقلیت ممتاز که مناسبات نادرست دارند مبارزه کند او را از زوایای مختلف در منگنه قرار میدهند و با شبهه و ایجاد مشکل، سعی بر زمینگیر کردن او میکنند.
رابطه مناسبات پشت پرده و فساد
یوسفی با بیان اینکه در دوره امام علی(ع)، مردم درک عمیقی از قضایای پشت پرده نداشتند و صرفاً از تورم، بیعدالتی و فقر ناراحت بودند، افزود: مردم، مناسبات و عمق آن و سختی مبارزه با آن را نمیدیدند؛ به تعبیر گاندی یکی از مشکلات مصلحان اجتماعی آن است که مردم درکی از مناسبات پشت پرده ندارند لذا گرفتار شبهه شده و خسته میشوند.
وی افزود: وقتی با پدیدههای مزمن مفسدانه و فساد سیستمی روبهرو هستیم باید مناسبات را ببینیم زیرا این مناسبات ریشه در شیوه حکمرانی دارد؛ و با تغییر افراد چیزی عوض نمیشود بلکه باید اصلاح عمیق صورت بگیرد که بدون همراهی با مردم ممکن نیست و همدلی و همراهی آنان هم نیازمند درک درست آنان از وضعیت است.
وی اضافه کرد: در نظامهای مختلف میبینیم کسانی که میخواهند نماینده شده یا پست بگیرند شعارهایی میدهند که به آن معتقد نیستند و یا عملیاتی هم نیست؛ ولی امام علی(ع) سیاست اخلاقی داشتند و فرمودند که من اگر حاکم شوم وعده و وعید نمیدهم بلکه بر اصلاح عمیق امور تاکید دارم که میدانند دشمنیهای زیادی هم ایجاد خواهد شد.
وی افزود: امام نتایج را نمیگوید بلکه ضرورت تحولات ساختاری و سختیها را میگویند یعنی نگاه امام مبتنی بر اصالت قدرت نیست؛ اگر در انتخابات، فرد و افرادی، وعدههای شیرین میدهند اصالت با قدرت است ولی اگر کسی عمیقتر با مسائل برخورد کرده و تلاشهای خاصی برای وعدههای شیرین به مردم ندارد وضعیت متفاوتی دارد.
وی با بیان اینکه امام برای آراء عمومی احترام قائل بودند و صادقانه مسائل را با مردم مطرح میکردند، اضافه کرد: اگر در جامعه امروز با یکسری مسئل مانند رانتخواری، اختلاس، بیعدالتی، فساد سیستمی، تورم مستمر، نرخ بیکاری بالا و آسیبهای اجتماعی و فقر زیادی روبهرو هستیم نشاندهنده آن است که ما در درون ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارای مشکلات جدی هستیم و مسئله فرد و افراد نیستند بلکه باید مناسبات را اصلاح کرده و بازنگری و مجددا طراحی کنیم.
منتشر شده در
گفتار
یکشنبه, 18 آذر 1397 06:53
فقر و فساد از کجا پمپاژ می شود؟
هادی سروش
آیا مشکلات اقتصادی مردم را باید فقط از چشم فقط دستگاه اجرائی دید؟ آیا می تواند فساد و فقر و مشکلات در جائی دیگر که فکرش را نمی کنیم ، ریشه داشته باشد ؟
امام علی (ع) ، در نامه ۵۳ نهج البلاغه که به مالک اشتر است ؛ در تحلیل زیبایی ، ریشه فقر و فساد سرتاسری یک جامعه را مشخص نموده و آدرس انواع فسادهای سیاسی و اقتصادی و اخلاقی را به مسئولین ناباب داده است . امام خمینی هم باورش را که از نهج البلاغه گرفته ، در مورد یکی از نهادهای بالادستی یعنی؛ حوزه علمیه این گونه بیان نمود :«اگر – خدای نخواسته – در حوزه علیمه فسادی به وجود آید -ولو در دراز مدت – درسرتاسرایران آن فسادپیدا میشود.»
جمله مورد نظر این مقاله از حضرت علی این جمله است :« … وانما یوتی خراب الارض من اعواز وانمایعوز اهلها لاشراف انفس الولاه علی الجمع و سوء ظنهم بالبقاء و قله انتفاعهم بالعبر».
توضیح وتبیین اش در سه بخش است:
اول ؛ فساد اقتصادی: اولین عامل فقر وفساد و پلشتی در جامعه از دیدگاه امیرالمومنین ؛ فساد اقتصادی در رجال حاکمیت است. می فرماید :«لاشراف انفس الولاه علی الجمع… – روح و روان حاکمان و دولتمردان بر کسب و ذخیره و استفاده از امکانات مالی ، قرار گیرد!» در اینکه فساد اقتصادی در میان بالائی ها ریشه درخت حکومت را به تمام معنا نابود می کند، در شرق و غرب عالَم، کسی تردید ندارد.
فساد اقتصادی؛ فقط این نیست که از امکانات عمومی، فردی برای زندگی خود بهره گیرد.بلکه فساد اقتصادی این است که با عنوان اینکه من از مقامات بالاتر اختیار دارم، از بیت المال به مواردی که صلاح شخصی می داند، پرداخت کند و یا با توجیه اینکه همه آنچه گرفته ام بعنوان وام بوده و استرداد می شود ، دست در پول کشور کند. امام علی (ع) دادن گردنبدی برای استفاده یک روز دخترش، یعنی فقط روز عید قربان را فساد اقتصادی تعریف می کند و تهدید به قطع ید می کند! امام علی با این غضب مقدسش و حرکت درخشانش؛ خط بطلان بر خویشاوندسالاری برای همیشه کشید.
خوب ؛ اگر چنین است بفرمایید : املاک نجومی و حقوق نجومی و وام نجومی و کمک نجومی به ، به اصطلاح خیریه همسو و… نامش چیست ؟! فساد در کوه خواری، دریا خواری، بیابان خواری، جنگل خواری، معدن خواری، هوا و فضا خواری و… که مربوط به عموم شهروندان کشور است، چگونه فسادی است؟ اگر این حق عمومی، به عده ای خاص سپرده شود، چه نام دارد؟ پس واژه اختلاس برای کجاست؟! اجازه دهید دیگر از رشوه و اخاذی چیزی مطرح نکنیم !
دوم ؛ فساد سیاسی و تبعات آن
فساد سیاسی خلاصه نمی شود در دیکتاتوریت و چکمه بر گلوی آزادی خواهان و نقّادان ، نهادن .بلکه از دیدگاه امام علی (ع) ؛ برنامه ریزی در راستایِ ماندن در قدرت، فساد سیاسی یک مسئول، در حاکمیت است .
امام می فرماید ؛ «سوء ظنهم بالبقاء… – ترس برآنان چیره میشودکه نکنددرآینده درقدرت نمانند!» (این واهمه به برنامه ریزی برای ماندن وادارشان می کند). امروزه در سیستم های سیاسی دنیا، برای بقاء یک شخص یا یک تفکر و یا یک جناح، از قوای مختلف کمک می گیرند؛ مقننه ، قوانین حذفی رقیب را می گذراند ! و در قضائیه اگر حکم انفصال از خدمت ندهد ، براساس گزارشات نهادهای امنیتی ، برای فرد و یا افراد پرونده سازی می شود !واقعا چرا ؟؟ چون می خواهند در قدرت بمانند ! نتیجه این پروژه از دیدگاه امام علی (ع) ؛ تباهی جامعه و فساد اقتصادی می شود.
سوم ؛ فساد اخلاقی
فساد اخلاقی که از ناپاکی در دامن شروع می شود تا انواع بی تعهدی ها، دروغ ها، بد دهنی ها، اهانت ها، حق و باطل کردن ها خصوصا در سیاست های جناحی و باندی و نیز استفاده ابزاری از مفاهیم دینی و دوگانگی های رفتاری و نفاق و پرونده سازی ها و تخریب ها چهرها و … جملگی فساد و آلودگی اخلاقی است .
امیرالمومنین در ادامه چنین فرمودند : «..قله انتفاعهم بالعبر.. – فساد آنجاست که حاکمان و مسئولان چنان غرق دنیای خود شوند که دیگر اخلاق برای شان، بی معنا شود». وقتی دنیا خواهی و قدرت طلبی در سطوح بالای یک کشوردیده شود ،آنگاه نبایدانتظار داشت که دختروپسر جوان ، درخیابان وپارک به شئون اخلاقی احترام گذارد.
فساد اخلاقی ،حتی به رقیق ترین شکل آن که بی ادبی درتریبون های رسمی باشد، به مثابه آب آلوده ای است که در لوله کشی یک شهر جریان پیدا کند و همگان از آن استفاده کنند ،آیا کسی در شهر ، سالم باقی می ماند؟
به قول قرآن؛ درجاست که فساد همه دریا وصحرا را خواهدگرفت؛ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ(روم۴۱). اگر واقعا دنبال ریشه فسادهایی مانند آلوده دامنی، برهنگی، عرق و ورق، کم فروشی و…هستیم، آدرس درست را امام علی(ع) داد.
آیا مشکلات اقتصادی مردم را باید فقط از چشم فقط دستگاه اجرائی دید؟ آیا می تواند فساد و فقر و مشکلات در جائی دیگر که فکرش را نمی کنیم ، ریشه داشته باشد ؟
امام علی (ع) ، در نامه ۵۳ نهج البلاغه که به مالک اشتر است ؛ در تحلیل زیبایی ، ریشه فقر و فساد سرتاسری یک جامعه را مشخص نموده و آدرس انواع فسادهای سیاسی و اقتصادی و اخلاقی را به مسئولین ناباب داده است . امام خمینی هم باورش را که از نهج البلاغه گرفته ، در مورد یکی از نهادهای بالادستی یعنی؛ حوزه علمیه این گونه بیان نمود :«اگر – خدای نخواسته – در حوزه علیمه فسادی به وجود آید -ولو در دراز مدت – درسرتاسرایران آن فسادپیدا میشود.»
جمله مورد نظر این مقاله از حضرت علی این جمله است :« … وانما یوتی خراب الارض من اعواز وانمایعوز اهلها لاشراف انفس الولاه علی الجمع و سوء ظنهم بالبقاء و قله انتفاعهم بالعبر».
توضیح وتبیین اش در سه بخش است:
اول ؛ فساد اقتصادی: اولین عامل فقر وفساد و پلشتی در جامعه از دیدگاه امیرالمومنین ؛ فساد اقتصادی در رجال حاکمیت است. می فرماید :«لاشراف انفس الولاه علی الجمع… – روح و روان حاکمان و دولتمردان بر کسب و ذخیره و استفاده از امکانات مالی ، قرار گیرد!» در اینکه فساد اقتصادی در میان بالائی ها ریشه درخت حکومت را به تمام معنا نابود می کند، در شرق و غرب عالَم، کسی تردید ندارد.
فساد اقتصادی؛ فقط این نیست که از امکانات عمومی، فردی برای زندگی خود بهره گیرد.بلکه فساد اقتصادی این است که با عنوان اینکه من از مقامات بالاتر اختیار دارم، از بیت المال به مواردی که صلاح شخصی می داند، پرداخت کند و یا با توجیه اینکه همه آنچه گرفته ام بعنوان وام بوده و استرداد می شود ، دست در پول کشور کند. امام علی (ع) دادن گردنبدی برای استفاده یک روز دخترش، یعنی فقط روز عید قربان را فساد اقتصادی تعریف می کند و تهدید به قطع ید می کند! امام علی با این غضب مقدسش و حرکت درخشانش؛ خط بطلان بر خویشاوندسالاری برای همیشه کشید.
خوب ؛ اگر چنین است بفرمایید : املاک نجومی و حقوق نجومی و وام نجومی و کمک نجومی به ، به اصطلاح خیریه همسو و… نامش چیست ؟! فساد در کوه خواری، دریا خواری، بیابان خواری، جنگل خواری، معدن خواری، هوا و فضا خواری و… که مربوط به عموم شهروندان کشور است، چگونه فسادی است؟ اگر این حق عمومی، به عده ای خاص سپرده شود، چه نام دارد؟ پس واژه اختلاس برای کجاست؟! اجازه دهید دیگر از رشوه و اخاذی چیزی مطرح نکنیم !
دوم ؛ فساد سیاسی و تبعات آن
فساد سیاسی خلاصه نمی شود در دیکتاتوریت و چکمه بر گلوی آزادی خواهان و نقّادان ، نهادن .بلکه از دیدگاه امام علی (ع) ؛ برنامه ریزی در راستایِ ماندن در قدرت، فساد سیاسی یک مسئول، در حاکمیت است .
امام می فرماید ؛ «سوء ظنهم بالبقاء… – ترس برآنان چیره میشودکه نکنددرآینده درقدرت نمانند!» (این واهمه به برنامه ریزی برای ماندن وادارشان می کند). امروزه در سیستم های سیاسی دنیا، برای بقاء یک شخص یا یک تفکر و یا یک جناح، از قوای مختلف کمک می گیرند؛ مقننه ، قوانین حذفی رقیب را می گذراند ! و در قضائیه اگر حکم انفصال از خدمت ندهد ، براساس گزارشات نهادهای امنیتی ، برای فرد و یا افراد پرونده سازی می شود !واقعا چرا ؟؟ چون می خواهند در قدرت بمانند ! نتیجه این پروژه از دیدگاه امام علی (ع) ؛ تباهی جامعه و فساد اقتصادی می شود.
سوم ؛ فساد اخلاقی
فساد اخلاقی که از ناپاکی در دامن شروع می شود تا انواع بی تعهدی ها، دروغ ها، بد دهنی ها، اهانت ها، حق و باطل کردن ها خصوصا در سیاست های جناحی و باندی و نیز استفاده ابزاری از مفاهیم دینی و دوگانگی های رفتاری و نفاق و پرونده سازی ها و تخریب ها چهرها و … جملگی فساد و آلودگی اخلاقی است .
امیرالمومنین در ادامه چنین فرمودند : «..قله انتفاعهم بالعبر.. – فساد آنجاست که حاکمان و مسئولان چنان غرق دنیای خود شوند که دیگر اخلاق برای شان، بی معنا شود». وقتی دنیا خواهی و قدرت طلبی در سطوح بالای یک کشوردیده شود ،آنگاه نبایدانتظار داشت که دختروپسر جوان ، درخیابان وپارک به شئون اخلاقی احترام گذارد.
فساد اخلاقی ،حتی به رقیق ترین شکل آن که بی ادبی درتریبون های رسمی باشد، به مثابه آب آلوده ای است که در لوله کشی یک شهر جریان پیدا کند و همگان از آن استفاده کنند ،آیا کسی در شهر ، سالم باقی می ماند؟
به قول قرآن؛ درجاست که فساد همه دریا وصحرا را خواهدگرفت؛ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ(روم۴۱). اگر واقعا دنبال ریشه فسادهایی مانند آلوده دامنی، برهنگی، عرق و ورق، کم فروشی و…هستیم، آدرس درست را امام علی(ع) داد.
منتشر شده در
یادداشت
دوشنبه, 05 شهریور 1397 14:45
با تغییر تفکر تقدس حکومت، روحانیت میتواند نقش گذشته را ایفا کند
دکتر محمود شفیعی: مردم انتظار دارندمراجع و روحانیت، موضعگیری صریحی درباره مفاسد اقتصادی داشته باشند/ روحانیت بدون ملاحظه وضعیت موجود را مورد انتقاد قرار دهند.
- تصویر امروز مردم از روحانیت، روحانیتی نیست که بتوانند به آنها پناه ببرند
- تصویر روحانیت قبل از انقلاب از حکومت، یک پدیدهی دنیوی بود
- درکی از حکومت در حال معرفی است که بخشی از حکومت را امر قدسی میداند
- بحث روحانیت از مفاسد، همیشه در مورد بخشی از حکومت است
- غالب روحانیت امروز، بخش غیرانتخابی حکومت را سماوی و قدسی میبینند
- امروزه مردم، روحانیت را به عنوان بخشی از حاکمیت تصور میکنند
- روحانیت باید رویکرد خود را نسبت به حکومت تغییر دهد
- خود امیرالمؤمنین(ع) حکومت را یک امر سماوی نمیدانند
- وقتی حکومت را به آسمانها ببرند، امکان نقد آن وجود نخواهد داشت
- با تغییر این تفکر که بخشی از حکومت، مقدس است، روحانیت میتواند نقش گذشته را ایفا کند
- امیدی ندارم که در وضعیت فعلی، روحانیت نقش اساسی در مبارزه با فساد ایفا کنند
- مردم انتظار دارند روحانیت، موضعگیریهای صریحی در مورد مفاسد اقتصادی داشته باشند
عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم با اشاره به این که امروز از سوی روحانیت، درکی از حکومت در حال معرفی است که بخشی از حکومت را امر قدسی میداند، گفت: مادامی که این تصویر از حکومت وجود دارد، نباید از روحانیت انتظار داشته باشیم که آن نقش تاریخی قبل از انقلاب را ایفا کنند. چرا که یک امتناع ذهنی اجازهی این کار را به روحانیت نخواهد داد که بتوانند در مقابل حکومت اسلامی یک موضع انتقادی داشته باشند.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمود شفیعی با بیان این که روحانیت، قبل از انقلاب اسلامی بهعنوان یک نیروی اجتماعی بود که همیشه در سنگر مبارزه با حکومتهای استبدادی، وابسته به استعمار و ستمگر نسبت به مردم قرار داشت، اظهار کرد: تقابلی همیشگی بین روحانیت و این حکومتها بهویژه در تاریخ معاصر ایران و بهطور مشخص بعد از دورهی مشروطه وجود داشته است. در آن دوران، روحانیت به مثابه یک نیروی اجتماعی قدرتمند در مقابل حکومت و مظالم حکومتی میایستاد و به نحوی پایگاه و پناهگاهی برای مردم به شمار میرفت.
تصویر امروز مردم از روحانیت، روحانیتی نیست که بتوانند به آنها پناه ببرند
او ادامه داد: امروز در وضعیتی قرار گرفتهایم که تودههای مختلف مردم، از وضعیت موجود بسیار ناراضی هستند. نارضایتیها به ویژه در حوزههایی اعم از اقتصادی، اجتماعی، تبعیضات، مفاسد اداری و… کاملاً مشهود است و اساساً قابل انکار نیست. در عین حال این تصور به وجود آمده که روحانیت نمیتواند نقش گذشتهی خود در برابر مفاسد حکومتی را امروز هم ایفا کند. اساساً تصویری که امروز، مردم از روحانیت دارند، آن روحانیتی نیست که مردم بتوانند به آنها پناه ببرند و این صورت مسأله است.
تصویر روحانیت قبل از انقلاب از حکومت، یک پدیدهی دنیوی بود
شفیعی برای پاسخ به این سوال که «چگونه روحانیت پیش از انقلاب اسلامی این نقش را در برابر فساد حکومتی ایفا میکرد اما امروز نمیتواند چنین نقشی داشته باشد؟» گفت: تصویری که روحانیت، قبل از انقلاب اسلامی از حکومت داشتند، این بود که حکومت یک پدیدهی دنیوی است و در معرض انواع فسادها قراردارد. بر اساس این نگاه نیز حکومت را امری غیر مقدس میدیدند و در مقابل مفاسد این امر غیر مقدس و مظالم این پدیدهی دنیوی مبارزه میکردند و با تمام اعتقاد هم این کار را انجام میدادند. در عمل هم مورد توجه مردم قرار میگرفتند.
درکی از حکومت در حال معرفی است که بخشی از حکومت را امر قدسی میداند
بحث روحانیت از مفاسد، همیشه در مورد بخشی از حکومت است
او ادامه داد: بعد از انقلاب اسلامی به تدریج درکی از حکومت از سوی روحانیت در حال معرفی شدن است که حداقل بخشی از حکومت را امر دنیوی در نظر نمیگیرند و امر قدسی و سماوی تعبیر میکنند. به این شکل حکومت را از دسترس تودهی مردم خارج میبینند و معتقدند که این بخش از حکومت همیشه باید مورد تأیید قرار بگیرد. اساساً وقتی روحانیت در مورد مفاسد هم بحث میکنند، همیشه در مورد بخشی از حکومت، مفاسد را مطرح می کنند و نه کل حکومت.
غالب روحانیت امروز، بخش غیرانتخابی حکومت را سماوی و قدسی میبینند
این استاد دانشگاه با اشاره به اعتراضات اخیر طلاب در فیضیه، آن اعتراضات را نیز مربوط به بخش انتخابی حکومت یعنی قوهی مجریه دانست و افزود: در حالی که آن بخش غیرانتخابی حکومت را همچنان غیردنیوی، سماوی و قدسی میبینند؛ گویی در آن بخش غیرانتخابی بنا نیست هیچ مسالهای اتفاق بیفتد. مادامی که این تصویر از حکومت وجود دارد، نباید از روحانیت انتظار داشته باشیم که آن نقش تاریخی قبل از انقلاب را ایفا کنند. چرا که یک امتناع ذهنی اجازهی این کار را به روحانیت نخواهد داد که بتوانند در مقابل حکومت اسلامی یک موضع انتقادی داشته باشند.
امروزه مردم، روحانیت را به عنوان بخشی از حاکمیت تصور میکنند
او با بیان این که امروزه مردم، روحانیت را به عنوان بخشی از حاکمیت تصور میکنند، گفت: این ذهنیت به هیچ وجه به مردم اجازه نمیدهد حتی انتقاداتی که کم وبیش از سوی روحانیت صورت میگیرد را جدی بگیرند. مسألهی اصلی در این زمینه یک امتناع ذهنی است که یک امر معرفتی به شمار میرود.
روحانیت باید رویکرد خود را نسبت به حکومت تغییر دهد
شفیعی با اعتقاد بر این که روحانیت باید رویکرد خود را نسبت به حکومت تغییر دهند، اظهار کرد: این یک بحث بسیار جدی معرفتی است. در نهجالبلاغه وقتی حضرت علی (ع) حکومت را توضیح میدهد، آن را امری دنیوی میبیند. گاهی حضرت، این تعبیر را دارد که «لابد للناس من أمیر بر أو فاجر» یعنی مردم به حکومت نیاز دارند، حال حاکم آن حکومت، فاجر و ستمگر باشد یا صالح؛ یعنی حکومت را دنیوی میبینند. در جای دیگر نیز تعبیر «دنیاکم…» را به کار میبرند یعنی دنیای شما و منظور، حکومت است. جایی دیگر نیز می فرمایند که «حکومت به اندازهی بند کفشی هم برای من ارزش ندارد».
خود امیرالمؤمنین(ع) حکومت را یک امر سماوی نمیدانند
وقتی حکومت را به آسمانها ببرند، امکان نقد آن وجود نخواهد داشت
او ادامه داد: حضرت، حکومت را امری دنیوی میبینند و در جایی دیگر از نهجالبلاغه نیز این تعبیر را به کار بردهاند که «حکومت به اندازهی آب دهان بز هم برای من ارزش ندارد». در نتیجه خود حضرت امیرالمؤمنین(ع) که پنج سال حکومت کردند، حکومت را یک امر سماوی نمیدانند. اگر روحانیون نیز حکومت را اینگونه ندانند، نمیتوانند آن را نقد کنند. وقتی حکومت را متعالی کنند و به آسمانها ببرند، دیگر امکان نقد آن وجود نخواهد داشت و به شکل کاذب، مجبور هستند مفاسد را منحصر به آن بخش انتخابی کنند؛ قسمتی که آن را دنیوی میبینند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: این در حالیست که مفاسد شکل گرفته در حوزهی اقتصادی در یک روز اتفاق نیفتاده است یا مربوط به بخش خاصی نیست. بحث فساد طی دورهای طولانی به شکل ساختاری و با عوامل بسیار پیچیده ایجاد شده است و مربوط به همهی نهادهای قدرتمند سیاسی است که افسار اقتصاد در دست آنها قرار دارد. بخش بزرگی از آن هم مربوط به قوهی مجریه نیست.
با تغییر این تفکر که بخشی از حکومت، مقدس است، روحانیت میتواند نقش گذشته را ایفا کند
او تأکید کرد: کلیت این فکر سیاسی دینی که بخشی از حکومت، امری مقدس است، باید تغییر کند تا روحانیت بتوانند نقش کلیدی گذشته را دوباره ایفا کنند. در نتیجهی این تغییر، مردم هم به تدریج تصویری که از روحانیت پیدا کردهاند را تغییر دهند و به نتیجه برسند که روحانیت ما از حکومت مستقل هستند. درعین حال که تعامل با حکومت را توصیه میکنم و بخشی از روحانیت، جذب در حکومت هستند اما بدنهی روحانیت به عنوان یک نهاد اجتماعی دینی از نهاد حکومت مستقل است. این تصویر باید برای مردم به وجود بیاید و این به وجود نمیآید، مگر این که روحانیت به تدریج رویکردها و عملکردهای خود را تغییر دهد.
امیدی ندارم که در وضعیت فعلی، روحانیت نقش اساسی در مبارزه با فساد ایفا کنند
شفیعی ادامه داد: با نکتهای که به آن اشاره کردم، واقعاً ناامید هستم که در وضعیت فعلی، روحانیت ما بتوانند نقش اساسی در مبارزه با فساد ایفا کنند و مردم هم بتوانند به آنها تکیه کرده و از آنها کمک بگیرند و این فساد کنترل شود.
مردم انتظار دارند روحانیت، موضعگیریهای صریحی در مورد مفاسد اقتصادی داشته باشند
او با بیان این که مردم انتظار دارند که نهاد روحانیت و به طور ویژه مراجع و نخبگان این نهاد بتوانند مانند گذشتهی تاریخی خود به نفع مردم موضعگیری شفافی داشته باشند، گفت: روحانیت باید بدون ملاحظه و با صداقت کامل، وضعیت موجود را مورد انتقاد قرار دهند؛ نه این که به صورت جانبدارانه و در راستای علایق یک جریان سیاسی، موضعگیری داشته باشند. این انتظاری است که مردم از روحانیت دارند. البته بخشی از روحانیت و مراجع که فهم بهتری از سیاست و حکومت دارند، موضعگیریهای مناسبی اتخاذ میکنند اما مردم انتظار دارند که کل مرجعیت و اساس نهاد روحانیت در راستای منافع بهحق مردم، موضعگیریهای صریحی راجع به مفاسد اقتصادی داشته باشند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: توان نقد روحانیت، بسیار بالا است و مردم انتظار دارند که این توان در راستای منافع آنها به کار گرفته شود و پشتیبان مردم باشند. امیدواریم که این اتفاق بیفتد، اما برای رخ دادن این اتفاق، شرایطی لازم است و یک بخش آن، مباحث معرفتی است که امیدواریم در این زمینه تغییراتی به وجود آید.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمود شفیعی با بیان این که روحانیت، قبل از انقلاب اسلامی بهعنوان یک نیروی اجتماعی بود که همیشه در سنگر مبارزه با حکومتهای استبدادی، وابسته به استعمار و ستمگر نسبت به مردم قرار داشت، اظهار کرد: تقابلی همیشگی بین روحانیت و این حکومتها بهویژه در تاریخ معاصر ایران و بهطور مشخص بعد از دورهی مشروطه وجود داشته است. در آن دوران، روحانیت به مثابه یک نیروی اجتماعی قدرتمند در مقابل حکومت و مظالم حکومتی میایستاد و به نحوی پایگاه و پناهگاهی برای مردم به شمار میرفت.
تصویر امروز مردم از روحانیت، روحانیتی نیست که بتوانند به آنها پناه ببرند
او ادامه داد: امروز در وضعیتی قرار گرفتهایم که تودههای مختلف مردم، از وضعیت موجود بسیار ناراضی هستند. نارضایتیها به ویژه در حوزههایی اعم از اقتصادی، اجتماعی، تبعیضات، مفاسد اداری و… کاملاً مشهود است و اساساً قابل انکار نیست. در عین حال این تصور به وجود آمده که روحانیت نمیتواند نقش گذشتهی خود در برابر مفاسد حکومتی را امروز هم ایفا کند. اساساً تصویری که امروز، مردم از روحانیت دارند، آن روحانیتی نیست که مردم بتوانند به آنها پناه ببرند و این صورت مسأله است.
تصویر روحانیت قبل از انقلاب از حکومت، یک پدیدهی دنیوی بود
شفیعی برای پاسخ به این سوال که «چگونه روحانیت پیش از انقلاب اسلامی این نقش را در برابر فساد حکومتی ایفا میکرد اما امروز نمیتواند چنین نقشی داشته باشد؟» گفت: تصویری که روحانیت، قبل از انقلاب اسلامی از حکومت داشتند، این بود که حکومت یک پدیدهی دنیوی است و در معرض انواع فسادها قراردارد. بر اساس این نگاه نیز حکومت را امری غیر مقدس میدیدند و در مقابل مفاسد این امر غیر مقدس و مظالم این پدیدهی دنیوی مبارزه میکردند و با تمام اعتقاد هم این کار را انجام میدادند. در عمل هم مورد توجه مردم قرار میگرفتند.
درکی از حکومت در حال معرفی است که بخشی از حکومت را امر قدسی میداند
بحث روحانیت از مفاسد، همیشه در مورد بخشی از حکومت است
او ادامه داد: بعد از انقلاب اسلامی به تدریج درکی از حکومت از سوی روحانیت در حال معرفی شدن است که حداقل بخشی از حکومت را امر دنیوی در نظر نمیگیرند و امر قدسی و سماوی تعبیر میکنند. به این شکل حکومت را از دسترس تودهی مردم خارج میبینند و معتقدند که این بخش از حکومت همیشه باید مورد تأیید قرار بگیرد. اساساً وقتی روحانیت در مورد مفاسد هم بحث میکنند، همیشه در مورد بخشی از حکومت، مفاسد را مطرح می کنند و نه کل حکومت.
غالب روحانیت امروز، بخش غیرانتخابی حکومت را سماوی و قدسی میبینند
این استاد دانشگاه با اشاره به اعتراضات اخیر طلاب در فیضیه، آن اعتراضات را نیز مربوط به بخش انتخابی حکومت یعنی قوهی مجریه دانست و افزود: در حالی که آن بخش غیرانتخابی حکومت را همچنان غیردنیوی، سماوی و قدسی میبینند؛ گویی در آن بخش غیرانتخابی بنا نیست هیچ مسالهای اتفاق بیفتد. مادامی که این تصویر از حکومت وجود دارد، نباید از روحانیت انتظار داشته باشیم که آن نقش تاریخی قبل از انقلاب را ایفا کنند. چرا که یک امتناع ذهنی اجازهی این کار را به روحانیت نخواهد داد که بتوانند در مقابل حکومت اسلامی یک موضع انتقادی داشته باشند.
امروزه مردم، روحانیت را به عنوان بخشی از حاکمیت تصور میکنند
او با بیان این که امروزه مردم، روحانیت را به عنوان بخشی از حاکمیت تصور میکنند، گفت: این ذهنیت به هیچ وجه به مردم اجازه نمیدهد حتی انتقاداتی که کم وبیش از سوی روحانیت صورت میگیرد را جدی بگیرند. مسألهی اصلی در این زمینه یک امتناع ذهنی است که یک امر معرفتی به شمار میرود.
روحانیت باید رویکرد خود را نسبت به حکومت تغییر دهد
شفیعی با اعتقاد بر این که روحانیت باید رویکرد خود را نسبت به حکومت تغییر دهند، اظهار کرد: این یک بحث بسیار جدی معرفتی است. در نهجالبلاغه وقتی حضرت علی (ع) حکومت را توضیح میدهد، آن را امری دنیوی میبیند. گاهی حضرت، این تعبیر را دارد که «لابد للناس من أمیر بر أو فاجر» یعنی مردم به حکومت نیاز دارند، حال حاکم آن حکومت، فاجر و ستمگر باشد یا صالح؛ یعنی حکومت را دنیوی میبینند. در جای دیگر نیز تعبیر «دنیاکم…» را به کار میبرند یعنی دنیای شما و منظور، حکومت است. جایی دیگر نیز می فرمایند که «حکومت به اندازهی بند کفشی هم برای من ارزش ندارد».
خود امیرالمؤمنین(ع) حکومت را یک امر سماوی نمیدانند
وقتی حکومت را به آسمانها ببرند، امکان نقد آن وجود نخواهد داشت
او ادامه داد: حضرت، حکومت را امری دنیوی میبینند و در جایی دیگر از نهجالبلاغه نیز این تعبیر را به کار بردهاند که «حکومت به اندازهی آب دهان بز هم برای من ارزش ندارد». در نتیجه خود حضرت امیرالمؤمنین(ع) که پنج سال حکومت کردند، حکومت را یک امر سماوی نمیدانند. اگر روحانیون نیز حکومت را اینگونه ندانند، نمیتوانند آن را نقد کنند. وقتی حکومت را متعالی کنند و به آسمانها ببرند، دیگر امکان نقد آن وجود نخواهد داشت و به شکل کاذب، مجبور هستند مفاسد را منحصر به آن بخش انتخابی کنند؛ قسمتی که آن را دنیوی میبینند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: این در حالیست که مفاسد شکل گرفته در حوزهی اقتصادی در یک روز اتفاق نیفتاده است یا مربوط به بخش خاصی نیست. بحث فساد طی دورهای طولانی به شکل ساختاری و با عوامل بسیار پیچیده ایجاد شده است و مربوط به همهی نهادهای قدرتمند سیاسی است که افسار اقتصاد در دست آنها قرار دارد. بخش بزرگی از آن هم مربوط به قوهی مجریه نیست.
با تغییر این تفکر که بخشی از حکومت، مقدس است، روحانیت میتواند نقش گذشته را ایفا کند
او تأکید کرد: کلیت این فکر سیاسی دینی که بخشی از حکومت، امری مقدس است، باید تغییر کند تا روحانیت بتوانند نقش کلیدی گذشته را دوباره ایفا کنند. در نتیجهی این تغییر، مردم هم به تدریج تصویری که از روحانیت پیدا کردهاند را تغییر دهند و به نتیجه برسند که روحانیت ما از حکومت مستقل هستند. درعین حال که تعامل با حکومت را توصیه میکنم و بخشی از روحانیت، جذب در حکومت هستند اما بدنهی روحانیت به عنوان یک نهاد اجتماعی دینی از نهاد حکومت مستقل است. این تصویر باید برای مردم به وجود بیاید و این به وجود نمیآید، مگر این که روحانیت به تدریج رویکردها و عملکردهای خود را تغییر دهد.
امیدی ندارم که در وضعیت فعلی، روحانیت نقش اساسی در مبارزه با فساد ایفا کنند
شفیعی ادامه داد: با نکتهای که به آن اشاره کردم، واقعاً ناامید هستم که در وضعیت فعلی، روحانیت ما بتوانند نقش اساسی در مبارزه با فساد ایفا کنند و مردم هم بتوانند به آنها تکیه کرده و از آنها کمک بگیرند و این فساد کنترل شود.
مردم انتظار دارند روحانیت، موضعگیریهای صریحی در مورد مفاسد اقتصادی داشته باشند
او با بیان این که مردم انتظار دارند که نهاد روحانیت و به طور ویژه مراجع و نخبگان این نهاد بتوانند مانند گذشتهی تاریخی خود به نفع مردم موضعگیری شفافی داشته باشند، گفت: روحانیت باید بدون ملاحظه و با صداقت کامل، وضعیت موجود را مورد انتقاد قرار دهند؛ نه این که به صورت جانبدارانه و در راستای علایق یک جریان سیاسی، موضعگیری داشته باشند. این انتظاری است که مردم از روحانیت دارند. البته بخشی از روحانیت و مراجع که فهم بهتری از سیاست و حکومت دارند، موضعگیریهای مناسبی اتخاذ میکنند اما مردم انتظار دارند که کل مرجعیت و اساس نهاد روحانیت در راستای منافع بهحق مردم، موضعگیریهای صریحی راجع به مفاسد اقتصادی داشته باشند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: توان نقد روحانیت، بسیار بالا است و مردم انتظار دارند که این توان در راستای منافع آنها به کار گرفته شود و پشتیبان مردم باشند. امیدواریم که این اتفاق بیفتد، اما برای رخ دادن این اتفاق، شرایطی لازم است و یک بخش آن، مباحث معرفتی است که امیدواریم در این زمینه تغییراتی به وجود آید.
منتشر شده در
گفتار
چهارشنبه, 20 تیر 1397 12:58
شفافیت توصیه دین به حاکمان
مسعود ادیب: هیاهوی مجازات مفسدان و مختلسان بسیار،اما در عمل برخوردی نمی کنیم/ دین توصیه می کند حکومت در مسایل بحث برانگیز با مردم شفاف باشد.
حجت الاسلام و المسلمین مسعود ادیب به ضرورت شفافیت و صیانت و حفاظت از بیت المال توسط دستگاه های حکومتی اشاره کرد و گفت: در کشورمان هیاهوی مجازات مفسدان و مختلسان را زیاد می کنیم ولی در عمل فقط با موارد محدودی برخورد می شود، حتی گاهی آبروی افراد بی گناه ریخته می شود، اما به نحو منظم و سازمان یافته با جرایم برخورد نمی شود.
این استاد دانشگاه در گفت وگو با شفقنا، درباره ضرورت و اهمیت شفافیت در حکومتداری اظهار کرد: اگر از منظر دین و توصیه هایی که پیشوایان دینی داشتند به مساله نگاه کنیم لازم است که به کلام حضرت علی(ع) در نهج البلاغه خطاب به مالک اشاره کنم، حضرت می فرمایند: «اگر مردم درباره تو گمان بدی بردند و سوالی برایشان در مورد عملکرد تو به وجود آمد، عذر خود را برای آنها آشکار کن» بنابراین توصیه پیشوایان دینی این است که حاکم باید قسمت هایی از کار خود را که می تواند برای مردم نگران کننده یا بحث انگیز باشد، با آنها در میان بگذارد. باز در جای دیگری امیرالمومنین خطاب به فرماندهان خود می فرمایند: «من جزء در مسایل جنگی چیزی را از شما پنهان نمی کنم، مسایل جنگی هم نقشه های جنگی است که طبیعتاً باید کاملاً محرمانه و فوق سری باقی بماند.» این نگاهی است که از امیرالمومنین علی(ع) می آموزیم.
ادیب خاطرنشان کرد: نگاه ها و توصیه های حضرت علی(ع) که به آن اشاره داشتم برای زمانی است که حکومت بنا بر عرف آن روزگار پاسخگوی مردم نبوده و فضای حکومت، فضای بسته ای بوده، درست است که مردم با امیرالمومنین علی(ع) بیعت کردند، ولی رسم این نبوده که حاکم یا نمایندگان حاکم به مردم پاسخگو باشند. حال در روزگار ما که فضا، فضای دموکراسی است و حکومت ها با رأی مردم بالا می آیند و قوت خود را از رأی مردم می گیرند طبیعتاً آگاهی مردم از نکات حساسی که می تواند برای آنها بحث انگیز باشد، جدی تر می شود. ضمن اینکه باز در نگاه اسلامی پدیده امر به معروف و نهی از منکر که ما متأسفانه آن را بسیار محدود و در قالب شخصی و فردی و تذکر به رفتار ظاهری افراد می بینیم، اصل این پدیده ابزاری برای کنترل عمومی روی رفتارهای افراد و رفتارهای حاکمان و مدیریت جامعه نسبت به همه شئون جامعه است. بنابراین اقتضای اصل امر به معروف و نهی از منکر این است که دهان مردم گشوده و زبانشان برای انتقاد باز باشد و لازمه آن این است که رفتارها در فضای عمومی صورت گیرد و پنهان کاری در آن وجود نداشته باشد. اما نکته مهمتر اینکه در روزگاری که ما زندگی می کنیم ضمن اینکه عالمان سیاست در جای خود بحث کردند، به تجربه هم ثابت شده که بهترین راه سلامت یک دستگاه شفافیت آن است یعنی اگر شما بر اعمال حکومت و بخش هایی که مال و امکانات خاصی در اختیار آنان است، بازرس بگمارید، باز خطر اینکه خود بازرسان هم آلوده فضای اختلاس و سوء استفاده شوند، وجود دارد. بهترین کار این است که دیوارها را بردارید و پنجره ها را بگشاید و پرده ها را کنار بزنید تا شفافیت در همه مسایل وجود داشته باشد، اصلی که در همه دنیا اتفاق می افتد.
او ادامه داد: در همه دنیا تمام معاملات دولتی، خرید و فروش ها و واگذاری ها طبق مقررات و در فضایی انجام می شود که مردم می توانند آن را رصد کنند. نمی خواهم بگویم که در هیچ جای دنیا پنهان کاری و مخفی کاری و سوء استفاده وجود ندارد مسلماً در همه جای دنیا نیمی از انسان ها تحت القائات شیطان هستند، ولی با روش و قاعده این مساله جا افتاده که با شفاف سازی و پاسخگویی جلوی بسیاری از مفاسد گرفته شود. وقتی من می دانم که به عنوان یک مسئول دولتی و حکومتی و کسی که دستم به امکاناتی می رسد دور از چشم همگان می توانم آنها را هزینه کنم، طبیعتاً درصد فساد و خطا در من بالا خواهد رفت و از سوی دیگر اگر احساس کنم که لازم نیست به هیچ کسی پاسخگو باشم، این مساله خطا و فساد من را افزون خواهد کرد. بنابراین به نظر می آید که شفافیت هم اقتضای تجربه بشری و هم اقتضای فهم انسان ها از روش بهتر حکومت کردن است و هم توصیه پیشوایان دین است و شاید اگر این شفافیت در کشور ما به طور کامل اتفاق بیفتد جلوی بسیاری از انحرافات و فسادها گرفته می شود.
این کارشناس دین در مورد ضرورت صیانت و حفاظت از بیت المال توسط دستگاه های حکومتی گفت: در همه جرایم، مهم تر از شدت برخورد جدیت برخورد است. من وقتی رانندگی می کنم و احساس کنم که هیچ دوربینی من را نگاه نمی کند و اگر تصادفاً در راه با افسری برخورد کنم، می توانم با خواهش و تمنا یا رشوه دادن قضیه را حل کنم، احتمال تخلفم بالاتر می رود. از وقتی که بدانم این راه دقیقاً با دوربین کنترل می شود و اگر هم با مأموری برخورد کنم به هیچ وجه انعطاف نخواهد داشت یعنی بدانم که تخلف من مسلماً به جریمه منتهی خواهد شد جرمی مرتکب نمی شود.
او افزود: در کشورمان هیاهوی مجازات مفسدان و مختلسان را زیاد می کنیم ولی در عمل فقط با موارد محدودی برخورد می شود، حتی گاهی آبروی افراد بی گناه ریخته می شود، اما به نحو منظم و سازمان یافته با جرایم برخورد نمی شود بنابراین به نظر می آید که این مساله باید اصلاح شود؛ اینکه چگونه و از چه طریقی باید اصلاح انجام شود را اهل فن باید نظر دهند و من در این خصوص تخصصی ندارم.
ادیب به نکته دیگری در موضوع صیانت از بیت المال اشاره و خاطرنشان کرد: در برخورد با بیت المال فقط با اختلاس گران و سوء استفاده کنندگان نباید برخورد شود به گمان من با حیف کنندگان و هدر دهندگان هم باید برخورد شود، یعنی هر مدیری در حوزه مدیریت خود ممکن است که آدم پاک دستی هم باشد و در طول مدیریت خود هیچگاه سوء استفاده مالی نکرده باشد ولی بررسی نشان دهد که هزینه ها را هدر داده و استفاده بهینه نکرده است به نظرم اینجا هم مدیران باید به مسئولین هر بخش چه در مورد اموال، چه در مورد حقوقات و آبروی انسان ها و سرمایه های ملی که استفاده کردند و نتیجه خوبی نگرفتند، پاسخگو باشند که این هم مساله مهمی است و باعث می شود اضافه بر اینکه من تخلف نکنم با بهترین برنامه و تلاش خود سعی کنم که از اموال یا سرمایه های عمومی استفاده بهینه داشته باشم و آنها را به باد ندهم.
حجت الاسلام و المسلمین مسعود ادیب به ضرورت شفافیت و صیانت و حفاظت از بیت المال توسط دستگاه های حکومتی اشاره کرد و گفت: در کشورمان هیاهوی مجازات مفسدان و مختلسان را زیاد می کنیم ولی در عمل فقط با موارد محدودی برخورد می شود، حتی گاهی آبروی افراد بی گناه ریخته می شود، اما به نحو منظم و سازمان یافته با جرایم برخورد نمی شود.
این استاد دانشگاه در گفت وگو با شفقنا، درباره ضرورت و اهمیت شفافیت در حکومتداری اظهار کرد: اگر از منظر دین و توصیه هایی که پیشوایان دینی داشتند به مساله نگاه کنیم لازم است که به کلام حضرت علی(ع) در نهج البلاغه خطاب به مالک اشاره کنم، حضرت می فرمایند: «اگر مردم درباره تو گمان بدی بردند و سوالی برایشان در مورد عملکرد تو به وجود آمد، عذر خود را برای آنها آشکار کن» بنابراین توصیه پیشوایان دینی این است که حاکم باید قسمت هایی از کار خود را که می تواند برای مردم نگران کننده یا بحث انگیز باشد، با آنها در میان بگذارد. باز در جای دیگری امیرالمومنین خطاب به فرماندهان خود می فرمایند: «من جزء در مسایل جنگی چیزی را از شما پنهان نمی کنم، مسایل جنگی هم نقشه های جنگی است که طبیعتاً باید کاملاً محرمانه و فوق سری باقی بماند.» این نگاهی است که از امیرالمومنین علی(ع) می آموزیم.
ادیب خاطرنشان کرد: نگاه ها و توصیه های حضرت علی(ع) که به آن اشاره داشتم برای زمانی است که حکومت بنا بر عرف آن روزگار پاسخگوی مردم نبوده و فضای حکومت، فضای بسته ای بوده، درست است که مردم با امیرالمومنین علی(ع) بیعت کردند، ولی رسم این نبوده که حاکم یا نمایندگان حاکم به مردم پاسخگو باشند. حال در روزگار ما که فضا، فضای دموکراسی است و حکومت ها با رأی مردم بالا می آیند و قوت خود را از رأی مردم می گیرند طبیعتاً آگاهی مردم از نکات حساسی که می تواند برای آنها بحث انگیز باشد، جدی تر می شود. ضمن اینکه باز در نگاه اسلامی پدیده امر به معروف و نهی از منکر که ما متأسفانه آن را بسیار محدود و در قالب شخصی و فردی و تذکر به رفتار ظاهری افراد می بینیم، اصل این پدیده ابزاری برای کنترل عمومی روی رفتارهای افراد و رفتارهای حاکمان و مدیریت جامعه نسبت به همه شئون جامعه است. بنابراین اقتضای اصل امر به معروف و نهی از منکر این است که دهان مردم گشوده و زبانشان برای انتقاد باز باشد و لازمه آن این است که رفتارها در فضای عمومی صورت گیرد و پنهان کاری در آن وجود نداشته باشد. اما نکته مهمتر اینکه در روزگاری که ما زندگی می کنیم ضمن اینکه عالمان سیاست در جای خود بحث کردند، به تجربه هم ثابت شده که بهترین راه سلامت یک دستگاه شفافیت آن است یعنی اگر شما بر اعمال حکومت و بخش هایی که مال و امکانات خاصی در اختیار آنان است، بازرس بگمارید، باز خطر اینکه خود بازرسان هم آلوده فضای اختلاس و سوء استفاده شوند، وجود دارد. بهترین کار این است که دیوارها را بردارید و پنجره ها را بگشاید و پرده ها را کنار بزنید تا شفافیت در همه مسایل وجود داشته باشد، اصلی که در همه دنیا اتفاق می افتد.
او ادامه داد: در همه دنیا تمام معاملات دولتی، خرید و فروش ها و واگذاری ها طبق مقررات و در فضایی انجام می شود که مردم می توانند آن را رصد کنند. نمی خواهم بگویم که در هیچ جای دنیا پنهان کاری و مخفی کاری و سوء استفاده وجود ندارد مسلماً در همه جای دنیا نیمی از انسان ها تحت القائات شیطان هستند، ولی با روش و قاعده این مساله جا افتاده که با شفاف سازی و پاسخگویی جلوی بسیاری از مفاسد گرفته شود. وقتی من می دانم که به عنوان یک مسئول دولتی و حکومتی و کسی که دستم به امکاناتی می رسد دور از چشم همگان می توانم آنها را هزینه کنم، طبیعتاً درصد فساد و خطا در من بالا خواهد رفت و از سوی دیگر اگر احساس کنم که لازم نیست به هیچ کسی پاسخگو باشم، این مساله خطا و فساد من را افزون خواهد کرد. بنابراین به نظر می آید که شفافیت هم اقتضای تجربه بشری و هم اقتضای فهم انسان ها از روش بهتر حکومت کردن است و هم توصیه پیشوایان دین است و شاید اگر این شفافیت در کشور ما به طور کامل اتفاق بیفتد جلوی بسیاری از انحرافات و فسادها گرفته می شود.
این کارشناس دین در مورد ضرورت صیانت و حفاظت از بیت المال توسط دستگاه های حکومتی گفت: در همه جرایم، مهم تر از شدت برخورد جدیت برخورد است. من وقتی رانندگی می کنم و احساس کنم که هیچ دوربینی من را نگاه نمی کند و اگر تصادفاً در راه با افسری برخورد کنم، می توانم با خواهش و تمنا یا رشوه دادن قضیه را حل کنم، احتمال تخلفم بالاتر می رود. از وقتی که بدانم این راه دقیقاً با دوربین کنترل می شود و اگر هم با مأموری برخورد کنم به هیچ وجه انعطاف نخواهد داشت یعنی بدانم که تخلف من مسلماً به جریمه منتهی خواهد شد جرمی مرتکب نمی شود.
او افزود: در کشورمان هیاهوی مجازات مفسدان و مختلسان را زیاد می کنیم ولی در عمل فقط با موارد محدودی برخورد می شود، حتی گاهی آبروی افراد بی گناه ریخته می شود، اما به نحو منظم و سازمان یافته با جرایم برخورد نمی شود بنابراین به نظر می آید که این مساله باید اصلاح شود؛ اینکه چگونه و از چه طریقی باید اصلاح انجام شود را اهل فن باید نظر دهند و من در این خصوص تخصصی ندارم.
ادیب به نکته دیگری در موضوع صیانت از بیت المال اشاره و خاطرنشان کرد: در برخورد با بیت المال فقط با اختلاس گران و سوء استفاده کنندگان نباید برخورد شود به گمان من با حیف کنندگان و هدر دهندگان هم باید برخورد شود، یعنی هر مدیری در حوزه مدیریت خود ممکن است که آدم پاک دستی هم باشد و در طول مدیریت خود هیچگاه سوء استفاده مالی نکرده باشد ولی بررسی نشان دهد که هزینه ها را هدر داده و استفاده بهینه نکرده است به نظرم اینجا هم مدیران باید به مسئولین هر بخش چه در مورد اموال، چه در مورد حقوقات و آبروی انسان ها و سرمایه های ملی که استفاده کردند و نتیجه خوبی نگرفتند، پاسخگو باشند که این هم مساله مهمی است و باعث می شود اضافه بر اینکه من تخلف نکنم با بهترین برنامه و تلاش خود سعی کنم که از اموال یا سرمایه های عمومی استفاده بهینه داشته باشم و آنها را به باد ندهم.
منتشر شده در
گفتار