نمایش گزینه ها بر اساس برچسب: فاضل میبدی
سه شنبه, 05 اسفند 1399 19:51
اینکه نتوانیم روحانیت را در عرصه قدرت مورد نقد قرار دهیم، فاجعه بزرگی است.
فاضل میبدی: در حوزه ها خبری از افکار مترقی امام نیست. جریان جمود و تحجر طرد شده توسط امام نه تنها در حوزه ها بلکه در کل جریان فرهنگی انقلاب در حال رواج پیدا کردن است. در حقیقت کمرنگ کردن جمهوریت، بی اعتنایی به آرای مردم جزو مواردی هستند که در جامعه ما پیگیری می شود و حتی گاهی از سوی برخی علما نیز مورد تایید قرار می گیرد. عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: جا دارد که حاج حسن آقا جلساتی تشکیل دهد و از روحانیون دنبال کننده نظرات مترقی امام دعوت کند.
پایگاه خبری جماران: حضرت امام خمینی(س) در روز سوم اسفندماه سال 1367 با صدور پیامی خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات که منشور روحانیت نام گرفت، استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران و رسالت حوزههای علمیه را تعیین کردند. یکی از مواردی که امام همواره نسبت به آنها هشدار داده اند جریانات متحجر و مقدس مآبی است که از اهداف روحانیت بی اطلاع هستند.
حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی در گفت و گو با خبرنگار جماران، اظهار کرد: آنچه امام به عنوان جریان تحجر از آن ابراز نگرانی می کردند، امروز در بسیاری از مراکز فرهنگی کشور وجود دارد. برای نمونه در همین صداوسیما، پاره ای از سخنرانی ها که به نام اسلام پخش می شود یا بخشی از غیب گویی ها و کراماتی که مطرح می شوند و هیچ صبغه ای از عقلانیت ندارند موجب طرد جوانان از دین می شود و ریشه اش در برنامه های صداو سیما است.
جریان تحجرگرا هنوز نفس می کشد
وی افزود: جریان تحجرگرا یا به عبارتی دیگر واپس گرا هنوز نفس می کشد و دارای حیات است. لذا اگر کسی سخنی به زبان بیاورد که در راستای عقلانیت و اهدافی باشد که مرحوم امام دنبال می کردند، مانند توجه به جمهوریت و آرای مردم، از او به عنوان طرفدار سکولاریسم یاد می کنند.
این استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: اینکه عده ای نگران سکولاریسم در حوزه ها هستند باید گفت که این اصطلاح در حوزه ها به معنای اروپایی اش نیست. بلکه سکولار به معنای عقلانیت و توجه به آرای مردم و جمهوری خواهی است. مشابه همان مواردی که مورد تاکید امام نیز هستند. یکی دیگر از این موارد توجه به عنصر زمان و مکان در اجتهاد است که مورد تاکید امام نیز بوده است.
چرا مبانی فقهی امام در حوزه ها مطرح نمی شود؟
وی اظهار کرد: امام مساله مهمی را مطرح کردند. اشاره ایشان به تاثیر زمان و مکان در اجتهاد یکی از مترقی ترین سخنانی بود که تا آن زمان در میان فقها مطرح شده بود. ولی متأسفانه در این باره تنها یک سمینار برگزار شده است. در حالی که می بینیم به عنوان مثال امام سخنی درباره آمریکا مطرح کرده اند و همه جا به آن اشاره می شود و از ایشان مایه می گذارند و حتی گاهی از این سخنان سوءاستفاده می کنند.
فاضل میبدی گفت: چطور می شود درباره بحث توجه به عنصر زمان و مکان در فقه که امام مطرح می کنند حرفی به میان نمی آورند. یا چرا درباره مسائلی که امام درخصوص سیره عقلا در کتاب های اصولی خود مطرح کرده اند، در حوزه ها سخنی به زبان نمی آورند؟ چرا مبانی فقهی امام در حوزه ها مطرح نمی شود؟
تا صدایی متفاوت از درون حوزه بلند می شود به سکولار بودن متهم می شود
وی بیان کرد: معتقدم جریان جمود و تحجر طرد شده توسط امام، نه تنها در حوزه ها بلکه در کل جریان فرهنگی انقلاب در حال رواج پیدا کردن است. در حقیقت کمرنگ کردن جمهوریت، بی اعتنایی به آراء مردم جزو مواردی هستند که در جامعه ما پیگیری می شود و حتی گاهی از سوی برخی علما نیز مورد تایید قرار می گیرد. متاسفانه تا صدایی متفاوت از درون حوزه بلند می شود، معترضان را به سکولار بودن متهم می کنند. در حالی که به هیچ عنوان در حوزه ها موضوعی به نام «سکولاریسم» که در غرب مطرح است، وجود ندارد.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: اگر کسی هم نظر متفاوتی دارد می تواند نظر خود را مطرح کند و نباید او را تخطئه کرد. امام نیز برای عقیده افراد احترام قائل بودند و به آزادی عقیده باور داشتند. متاسفانه امروز حمله به عقاید و افکاری که برخلاف جریان غالب هستند، زیاد شده است.
در حوزه ها خبری از افکار مترقی امام نیست
وی بیان کرد: باید ابراز تاسف کنم که بعد از مرحوم امام، انگار افکار ایشان نیز به خاک سپرده شده و در حوزه ها چندان خبری از افکار مترقی امام نیست. متاسفانه کفه ترازوی بودجه های فرهنگی متعلق به جریانات مقابل نظر امام سنگین تر است. از این رو، ده ها موسسه و مراکز فرهنگی به نام های عجیب و غریب ایجاد شده که خروجی آنها هیچ فکر مترقی نیست.
فاضل میبدی اظهار داشت: افکار مغایر با جریان حاکم نه بودجه ای دارد و نه حتی می توانند گردهم آیی یا تجمعی داشته باشد. لذا امروز کفه ترازوی جریان مغایر با افکار مترقی امام هم از نظر اعتبارات اجتماعی، هم اعتبارات مالی سنگین تر است. به نظرم حاج حسن آقای خمینی و موسسه تنظیم و نشر اگر چند تن از نزدیکان فکری نواندیشی امام را در این خصوص در نشستی دور هم جمع کرده و یا سمیناری برگزار کنند بسیار مفید خواهد بود.
نباید بگذاریم مبانی مترقی نگاه امام به محاق برده شود
وی بیان کرد: اگر موسسه تنظیم و نشر آثار امام از کسانی که در حوزه ها طور دیگری می اندیشند دعوت به عمل آورد و به همین عنصر زمان و مکان در فقه از نگاه امام بپردازد بسیار کار ارزنده ای خواهد بود. این کار را باید بیت امام انجام دهد و نگذارد این وجوه از شخصیت امام کمرنگ شود.
میبدی گفت: خدا رحمت کند آقای صانعی را، ایشان یکی از مراجعی بود که شاگرد حضرت امام بود و امام نیز بسیار به ایشان علاقه داشت و می دیدیم که تا حدودی مواضع امام را دنبال می کرد و از آنجا که فرصت زیادی هم در اختیار داشت درباره حقوق زنان، مردان و مسائل مهم دیگر تحقیقاتی انجام می داد. حالا که ایشان از دنیا رفته، جا دارد که حاج حسن آقا جلساتی تشکیل دهد و از روحانیون دنبال کننده نظرات مترقی امام دعوت کند. می خواهم بگویم که خود ایشان می تواند با توجه به امکاناتی که در اختیار دارد، محوریت این جلسات را بر عهده گیرد. نباید بگذاریم مبانی مترقی نگاه امام به محاق برده شود.
اینکه نتوانیم روحانیت را در عرصه قدرت مورد نقد قرار دهیم، فاجعه بزرگی است
وی ادامه داد: 40 سال است که روحانیت قدرت زیادی در سیستم حکومتی کشور دارد و اغلب مواقع در سه قوه حاکم بر کشور نیز نقشی اساسی داشته است. از سوی دیگر، روحانیت در بسیاری از مراکز، نهادها و دانشگاه ها هم حضور داشته و دارد. لذا در سالروز منشور روحانیت می خواهم حضور روحانیون را در راس امور اجرایی طی سی چهل سال اخیر نقد کرده و این سوال را مطرح کنم که آیا واقعا حضور روحانیون در این مدت در راس کارها به نفع اسلام بوده است؟ اینکه نتوانیم روحانیت را در عرصه قدرت مورد نقد قرار دهیم، فاجعه بزرگی است.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: نمی توان گفت هرکاری که روحانیت انجام داده تاکنون درست و یا صرفا غلط بوده است. متاسفانه غالب مردم نسبت به عملکردی که تاکنون وجود داشته، خشنود نیستند و این مساله را به پای امام می گذارند. در حالی که مبنای اصلی امام این بود که روحانیت حضور حداقلی در اداره امور داشته باشند. ولی می بینیم که امروز حداکثر حضور را در تمامی مراکز و نهادها دارند.
پایگاه خبری جماران: حضرت امام خمینی(س) در روز سوم اسفندماه سال 1367 با صدور پیامی خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات که منشور روحانیت نام گرفت، استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران و رسالت حوزههای علمیه را تعیین کردند. یکی از مواردی که امام همواره نسبت به آنها هشدار داده اند جریانات متحجر و مقدس مآبی است که از اهداف روحانیت بی اطلاع هستند.
حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی در گفت و گو با خبرنگار جماران، اظهار کرد: آنچه امام به عنوان جریان تحجر از آن ابراز نگرانی می کردند، امروز در بسیاری از مراکز فرهنگی کشور وجود دارد. برای نمونه در همین صداوسیما، پاره ای از سخنرانی ها که به نام اسلام پخش می شود یا بخشی از غیب گویی ها و کراماتی که مطرح می شوند و هیچ صبغه ای از عقلانیت ندارند موجب طرد جوانان از دین می شود و ریشه اش در برنامه های صداو سیما است.
جریان تحجرگرا هنوز نفس می کشد
وی افزود: جریان تحجرگرا یا به عبارتی دیگر واپس گرا هنوز نفس می کشد و دارای حیات است. لذا اگر کسی سخنی به زبان بیاورد که در راستای عقلانیت و اهدافی باشد که مرحوم امام دنبال می کردند، مانند توجه به جمهوریت و آرای مردم، از او به عنوان طرفدار سکولاریسم یاد می کنند.
این استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: اینکه عده ای نگران سکولاریسم در حوزه ها هستند باید گفت که این اصطلاح در حوزه ها به معنای اروپایی اش نیست. بلکه سکولار به معنای عقلانیت و توجه به آرای مردم و جمهوری خواهی است. مشابه همان مواردی که مورد تاکید امام نیز هستند. یکی دیگر از این موارد توجه به عنصر زمان و مکان در اجتهاد است که مورد تاکید امام نیز بوده است.
چرا مبانی فقهی امام در حوزه ها مطرح نمی شود؟
وی اظهار کرد: امام مساله مهمی را مطرح کردند. اشاره ایشان به تاثیر زمان و مکان در اجتهاد یکی از مترقی ترین سخنانی بود که تا آن زمان در میان فقها مطرح شده بود. ولی متأسفانه در این باره تنها یک سمینار برگزار شده است. در حالی که می بینیم به عنوان مثال امام سخنی درباره آمریکا مطرح کرده اند و همه جا به آن اشاره می شود و از ایشان مایه می گذارند و حتی گاهی از این سخنان سوءاستفاده می کنند.
فاضل میبدی گفت: چطور می شود درباره بحث توجه به عنصر زمان و مکان در فقه که امام مطرح می کنند حرفی به میان نمی آورند. یا چرا درباره مسائلی که امام درخصوص سیره عقلا در کتاب های اصولی خود مطرح کرده اند، در حوزه ها سخنی به زبان نمی آورند؟ چرا مبانی فقهی امام در حوزه ها مطرح نمی شود؟
تا صدایی متفاوت از درون حوزه بلند می شود به سکولار بودن متهم می شود
وی بیان کرد: معتقدم جریان جمود و تحجر طرد شده توسط امام، نه تنها در حوزه ها بلکه در کل جریان فرهنگی انقلاب در حال رواج پیدا کردن است. در حقیقت کمرنگ کردن جمهوریت، بی اعتنایی به آراء مردم جزو مواردی هستند که در جامعه ما پیگیری می شود و حتی گاهی از سوی برخی علما نیز مورد تایید قرار می گیرد. متاسفانه تا صدایی متفاوت از درون حوزه بلند می شود، معترضان را به سکولار بودن متهم می کنند. در حالی که به هیچ عنوان در حوزه ها موضوعی به نام «سکولاریسم» که در غرب مطرح است، وجود ندارد.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: اگر کسی هم نظر متفاوتی دارد می تواند نظر خود را مطرح کند و نباید او را تخطئه کرد. امام نیز برای عقیده افراد احترام قائل بودند و به آزادی عقیده باور داشتند. متاسفانه امروز حمله به عقاید و افکاری که برخلاف جریان غالب هستند، زیاد شده است.
در حوزه ها خبری از افکار مترقی امام نیست
وی بیان کرد: باید ابراز تاسف کنم که بعد از مرحوم امام، انگار افکار ایشان نیز به خاک سپرده شده و در حوزه ها چندان خبری از افکار مترقی امام نیست. متاسفانه کفه ترازوی بودجه های فرهنگی متعلق به جریانات مقابل نظر امام سنگین تر است. از این رو، ده ها موسسه و مراکز فرهنگی به نام های عجیب و غریب ایجاد شده که خروجی آنها هیچ فکر مترقی نیست.
فاضل میبدی اظهار داشت: افکار مغایر با جریان حاکم نه بودجه ای دارد و نه حتی می توانند گردهم آیی یا تجمعی داشته باشد. لذا امروز کفه ترازوی جریان مغایر با افکار مترقی امام هم از نظر اعتبارات اجتماعی، هم اعتبارات مالی سنگین تر است. به نظرم حاج حسن آقای خمینی و موسسه تنظیم و نشر اگر چند تن از نزدیکان فکری نواندیشی امام را در این خصوص در نشستی دور هم جمع کرده و یا سمیناری برگزار کنند بسیار مفید خواهد بود.
نباید بگذاریم مبانی مترقی نگاه امام به محاق برده شود
وی بیان کرد: اگر موسسه تنظیم و نشر آثار امام از کسانی که در حوزه ها طور دیگری می اندیشند دعوت به عمل آورد و به همین عنصر زمان و مکان در فقه از نگاه امام بپردازد بسیار کار ارزنده ای خواهد بود. این کار را باید بیت امام انجام دهد و نگذارد این وجوه از شخصیت امام کمرنگ شود.
میبدی گفت: خدا رحمت کند آقای صانعی را، ایشان یکی از مراجعی بود که شاگرد حضرت امام بود و امام نیز بسیار به ایشان علاقه داشت و می دیدیم که تا حدودی مواضع امام را دنبال می کرد و از آنجا که فرصت زیادی هم در اختیار داشت درباره حقوق زنان، مردان و مسائل مهم دیگر تحقیقاتی انجام می داد. حالا که ایشان از دنیا رفته، جا دارد که حاج حسن آقا جلساتی تشکیل دهد و از روحانیون دنبال کننده نظرات مترقی امام دعوت کند. می خواهم بگویم که خود ایشان می تواند با توجه به امکاناتی که در اختیار دارد، محوریت این جلسات را بر عهده گیرد. نباید بگذاریم مبانی مترقی نگاه امام به محاق برده شود.
اینکه نتوانیم روحانیت را در عرصه قدرت مورد نقد قرار دهیم، فاجعه بزرگی است
وی ادامه داد: 40 سال است که روحانیت قدرت زیادی در سیستم حکومتی کشور دارد و اغلب مواقع در سه قوه حاکم بر کشور نیز نقشی اساسی داشته است. از سوی دیگر، روحانیت در بسیاری از مراکز، نهادها و دانشگاه ها هم حضور داشته و دارد. لذا در سالروز منشور روحانیت می خواهم حضور روحانیون را در راس امور اجرایی طی سی چهل سال اخیر نقد کرده و این سوال را مطرح کنم که آیا واقعا حضور روحانیون در این مدت در راس کارها به نفع اسلام بوده است؟ اینکه نتوانیم روحانیت را در عرصه قدرت مورد نقد قرار دهیم، فاجعه بزرگی است.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: نمی توان گفت هرکاری که روحانیت انجام داده تاکنون درست و یا صرفا غلط بوده است. متاسفانه غالب مردم نسبت به عملکردی که تاکنون وجود داشته، خشنود نیستند و این مساله را به پای امام می گذارند. در حالی که مبنای اصلی امام این بود که روحانیت حضور حداقلی در اداره امور داشته باشند. ولی می بینیم که امروز حداکثر حضور را در تمامی مراکز و نهادها دارند.
منتشر شده در
گفتار
دوشنبه, 04 اسفند 1399 14:56
لزوم برقراری نسبت عاقلانه و عادلانه بین فرهنگ ایران، اسلام و غرب
محمدتقی فاضل میبدی: لازم است مسائل کشور در همه وجوه آزاداندیشانه مورد بازنگری و نقد قرار بگیرد.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه کارشناسان باید آزاداندیشانه مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی را مورد بازنگری و نقد قرار دهند، یادآور شد: نفی هر گونه فرهنگی در یک جامعه نابودی آن جامعه را در پی دارد، لذا ما باید بتوانیم عاقلانه و عادلانه نسبت مناسبی بین فرهنگ ایران و اسلام و غرب برقرار کنیم به گونهای که برآورد آنها در توسعه ما مؤثر باشند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حجتالاسلام «محمدتقی فاضل میبدی» عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه و استاد دانشکده مفید قم است. همچنین او با مراکز علمی، پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی و دفتر تحقیقات به عنوان محقق همکاری میکند. «تسامح و تساهل، حدیث آزادی و دین چیست؟» ازجمله آثار مکتوب و همچنین «رساله دین شناخت و حدیث عقلانیت» از جمله مقالات مهم این متفکر و پژوهشگر دینی به شمار میآید. وی از جمله روحانیون نواندیشی است که تلاش میکند چهره روشنتر و مدرنتری از اسلام را به جهان ارائه کند، در فرصتی که دست داد در خصوص موضوعاتی ازجمله خصوصیات مدرنیته ایرانی و نسبت ما با امر مدرن و همچنین تحولات قرن جدید با او به گفتگو پرداختیم.
به نظر شما ایران امروز بعد از گذشت ۴۳ سال از انقلاب اساسا چه نسبتی با امر مدرن دارد، یعنی وضعیت امروز ایران در نسبت با مواجهه با تفکر، فرهنگ، هنر و هر آنچه که جهان مدرن ساخته به چه شکلی است و ما امروز پس از ۱۱۵ سال از انقلاب مشروطه در جمیع شئون چه نسبتی با امر مدرن برقرار کردیم؟
به نظر من، ما از این جهت خیلی موفق نبودیم، مدرن بودن و در نسبت با دنیای مدرن قرار گرفتن که فقط از جهت تکنیکی و صنعتی مراد نیست، بلکه آن جنبههای فلسفی، عقلانی و استدلالی و از همه مهمتر اخلاقی و حقوق بشری هم مهم است، درست است که ما در ایران به دین اسلام متکی هستیم و اسلام هم از جهت اخلاق توصیهها و نکات بسیار برجستهای دارد، ولی جامعه ما به ویژه در حوزه سیاست، جامعه اخلاقی نیست، من الان اگر بخواهم مقایسه کنم بین ایران و برخی از کشورهای پیشرفته، گاه در سیاست اخلاقیتر و عقلانیتر عمل کردهاند تا ما در ایران، هنوز که هنوز است برخی از مسؤلان ما ادعای مسلمانی میکنند، نماز میخوانند، ادعای اسلام و تشیع میکنند ولی در عالم سیاست به گونهای با هم برخورد میکنند که گویی اصلا در حوزه سیاست نباید رعایت اخلاق شود، با برخوردهای ناصواب و ناجور. به ویژه در صداوسیمای ما از جهت اخلاق و توسعه اخلاقی و فرهنگی پیشرفت خوبی نداشتیم، من الان برنامههای صداوسیما را که میبینم به ویژه برخی از برنامههای مذهبی آن با حقیقت مذهب مطابقت ندارد، برنامههای فرهنگی هم خیلی با عقلانیت اخلاق عجین نیست، بنابراین در عین اینکه معتقد به نظام جمهوری اسلامی هستم ولی این را هم نباید فراموش کنیم که نقد این مسایل کشور از اوجب واجبات است و اگر بخواهیم نقد بکنیم باید ببینیم دقیقا در کجا مشکل داریم و از جهت توسعه اخلاقی، انسانی و فرهنگی چه قدر پیشرفت کردهایم، این خیلی مهم است که البته من بر این باورم که متأسفانه پیشرفت خوبی نداشتیم.
حالا اگر دلائل آن را هم بخواهم بگویم اول اینکه بخشی از متولیان فرهنگی ما بیشتر خشک و ایدئولوژیک فکر کردند تا استدلالی و آماری و توجه به نتیجه کار، اگر بخواهیم حساب کنیم ما در بودجههای سالانه بودجههای فوقالعاده کلانی برای برنامههای فرهنگی داشتیم، کار فرهنگی که میگویم در آن اخلاق اجتماعی هم هست، ولی متأسفانه با این همه بودجه فرهنگی خروجی ما در حوزه فرهنگ خوب نبوده، از باب مثال میخواهم خدمتتان عرض کنم اگر یک روز صبح بروید در یکی از خیابانهای تهران و یا همین قمی که ما هستیم به نحوه رانندگی مردم نگاه کنید ببینید نحوه رانندگی مردم که همه آدمها با آن برخورد دارند اصلا طبق اصول و قاعده و قانون نیست، ما در بازار اقتصادی هم که برویم همین است به اصول بازار هم که نگاه کنید نرخها سر جایش نیست، مردم میخواهند به هم دروغ بگویند کلاه سر هم بگذارند، اعتمادی بین بخشی از مردم و حاکمیت وجود ندارد، اعتمادی در متن جامعه هم وجود ندارد و در جامعهای که سلب اعتماد شد این جامعه از لحاظ فرهنگی عقب است و اگر یک آمار دیگر بخواهیم بگیریم مسئله راستگویی و دروغگویی است، شما ببینید یک فردی از صبح که بیدار میشود تا شب که بخوابد حالا زن یا مرد، پدر، مادر و فرزند چه قدر از حرفهایی که به هم میزنند از روی صداقت است و چه قدر هم دروغ است و همین طور بیائید در جامعه، اخبار ما گفتارهای آماری ما، این است که صداقت واقعی در فرهنگ جامعه ما خیلی کمرنگ شده است، در هر صورت من بر این باورم که باید اشتباهات را نقد کرد، در این ایام افراد کارشناس بیاورند مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی را بازنگری و نقد کنند تا ببینیم در این ۴۳ سال موفقیتهایمان کجا بوده و ناراستیهای ما کجا بوده؟ این افراد از دسته آدمهای وابسته هم نباشند، بلکه افرادی آزاداندیش از دانشگاهها، اساتید و کارشناسان دعوت شوند و این ۴۳ سال را نقد کنند.
جامعه ایران یک جامعه تاریخدار، با تمدن، با فرهنگ و سرآمدی در بین کشورهای دنیا بوده، اما امروز متأسفانه جایی ایستادهایم که در دنیا در آمارهای جهانی رتبه خوبی نداریم به ویژه در فساد اداری و فساد اقتصادی بسیار رتبه بدی داریم، چرا ایرانی که متکی به فرهنگ کهن است، متکی به فرهنگ اسلام است آمار مفاسد اقتصادیاش در سطح دنیا باید تا این حد بد باشد، به نظر من مدرن یعنی این، یعنی اینکه بشر از لحاظ اخلاقی، فرهنگی، انسانی و سیاسی هم پیشرفت کرده باشد که ما متأسفانه پیشرفت خوبی در این زمینهها نداشتیم.
یک قرن رو به پایان است، به عقیده شما ایران قرن اخیر در نسبت با تاریخ پیش از آن دچار چه تحولاتی شده، آیا امروز ایران در قرن جدید میتواند نسبتی با گذشته خود برقرار کند یا خیر؟
این موضوع بستگی به این دارد که منظور از این گذشته چیست و چه زمانی مد نظر است؟ در گذشته سه فرهنگ در کشور ما حاکم بوده، فرهنگ اسلام، فرهنگ ایران و فرهنگ غرب که ما نتوانستیم در قرن جدید و به ویژه در ۵۰ سال اخیر یک نسبت مناسبی میان این سه فرهنگ برقرار کنیم، بعضی از ما آن قدر اسلامزده هستیم که میگوئیم هر چه از غرب بیاید بد است و باید همه غرب را از بین برد و این نگاههای افراطی را داریم، بعضی از ما آن قدر در فرهنگ غرب غرق میشویم که میگوئیم هر چه از فرهنگ اسلام آمده باید بگذاریم کنار، برخی هم که میگویند نه، فرهنگ ایران همه چیز را در خودش دارد و باید فرهنگ اسلامی و غربی را بگذاریم کنار، در حالی که نفی هر گونه فرهنگی در یک جامعه نابودی آن جامعه را در پی دارد، لذا ما باید بتوانیم عاقلانه و عادلانه نسبت مناسبی بین فرهنگ ایران و اسلام و غرب برقرار کنیم به گونهای که اینها در توسعه ما مؤثر باشند، ما منهای فرهنگ غرب نمیتوانیم پیشرفت کنیم، همان طور که منهای فرهنگ اسلام و ایران نمیتوانیم پیشرفت کنیم، اما اگر اینها هر سه در کنار هم و در نسبت درست با هم قرار بگیرند بله پیشرفت ما را هم در پی خواهد داشت، بنابراین در ۵۰ سال اخیر پیشرفت خوبی از این جهت نداشتیم.
شما جامعه ایرانی را در قرن جدید دچار نوعی از خود بیگانگی مفرط میبینید یا اینکه برای قرن جدید طلیعه بازگشت به برخی از ارزشهای مقتدر و مسلط که باعث تداوم و قوام فرهنگ و جامعه ایرانی بودند، متصور هستید؟
من پیشگو و پیشبین نیستیم، ولی اگر بخواهیم بر همین اساس جلو برویم ما در قرن آینده در فرهنگ خودمان خیلی موفق نیستیم، اگر میخواهیم در تفکر و فرهنگ خود به نوعی از موفقیت و پیشرفت دست پیدا کنیم باید این نگاههای رادیکالیستی و افراطیگری کلا از جامعه ما زدوده شده و از بین برود، با هیچ نگاه افراطی ما موفق نیستم متأسفانه در صدا و سیما و جامعه ما نگاههای افراطی به معنای ایدئولوژیک بسیار گسترش و احاطه پیدا کرده است، اگر این طور باشد نه، ما در قرن آینده هم موفق نخواهیم بود، یعنی حرکتهای رادیکالیستی در هیچ جهتی موفق نخواهد بود چه در جهت سیاسی، چه در جهت فرهنگی، چه در جهتهای دینی و مذهبی، متأسفانه ما در این ۴۰ تا ۵۰ سال اخیر دچار این حرکتهای رادیکالیستی افراطی در جامعه خودمان بودیم، اگر این دیدگاهمان را عوض نکنیم و دنیا را آنطور که هست نبینیم بازهم مشکلات بزرگی پیش رو خواهیم داشت ولی اگر بنشینیم و تجزیه و تحلیل کنیم و دنیا را آن طور که هست ببینیم و با دنیا منطق گفتوگو را حاکم کنیم نه منطق نفی و مرگ و ناسزا بله به جایی خواهیم رسید، ولی اگر بخواهیم با این منطق که باید با دنیا در تضاد باشیم پیش برویم و گروههای مذهبی افراطی را در دنیا به رسمیت بشناسیم، و عقلانیت و اخلاق را جایگزین این رویکرد نکنیم، دچار مشکل خواهیم شد.
سال ۹۹ سالی بود که در سایه کرونا گذشت اساسا چگونه میشود فهمی از رفتار سیاسی و اجتماعی ایرانیان در این سال داشت؟
متأسفانه وقتی اقتصاد یک جامعه به هم بخورد همه چیز آن جامعه هم به هم خواهد خورد و تحت تأثیر قرار خواهد گرفت، ما در این یکی، دو سال اخیر و به ویژه یک سال اخیر وضعیت اقتصادی نرمالی نداشتیم و فشارهای اقتصادی فراوانی روی مردم بود، از طرف دیگر هم که مسئله کرونا به وجود آمد و همه اینها با هم عجین شد و فشار مضاعف بر مردم حاکم کرد، موقعی که ما دچار مشکلات اقتصادی باشیم، گرفتار مشکلات کرونا باشیم طبیعی است که فشار روحی بیشتری بر مردم وارد شده و بالاخره جامعه را ناامید میکند، حالا کشورهای دیگر ممکن است که از جهت اقتصادی ناامید نباشند اما یک جوان ایرانی که صبح از خواب بیدار میشود و امیدوار به آیندهاش نیست آن هم در وضعیت کرونا خوب مشخص است که در روحیهاش اثر منفی میگذارد این است که در سال ۹۹ و سال ۹۸ بر ملت ایران سخت گذشت به ویژه در مسئله تحریمها و با وجود مسائل اقتصادی و فشارهایی که بر شانه مردم بود که با وجود اینها طبیعی است که رفتارهای سیاسی و اجتماعی هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه کارشناسان باید آزاداندیشانه مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی را مورد بازنگری و نقد قرار دهند، یادآور شد: نفی هر گونه فرهنگی در یک جامعه نابودی آن جامعه را در پی دارد، لذا ما باید بتوانیم عاقلانه و عادلانه نسبت مناسبی بین فرهنگ ایران و اسلام و غرب برقرار کنیم به گونهای که برآورد آنها در توسعه ما مؤثر باشند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حجتالاسلام «محمدتقی فاضل میبدی» عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه و استاد دانشکده مفید قم است. همچنین او با مراکز علمی، پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی و دفتر تحقیقات به عنوان محقق همکاری میکند. «تسامح و تساهل، حدیث آزادی و دین چیست؟» ازجمله آثار مکتوب و همچنین «رساله دین شناخت و حدیث عقلانیت» از جمله مقالات مهم این متفکر و پژوهشگر دینی به شمار میآید. وی از جمله روحانیون نواندیشی است که تلاش میکند چهره روشنتر و مدرنتری از اسلام را به جهان ارائه کند، در فرصتی که دست داد در خصوص موضوعاتی ازجمله خصوصیات مدرنیته ایرانی و نسبت ما با امر مدرن و همچنین تحولات قرن جدید با او به گفتگو پرداختیم.
به نظر شما ایران امروز بعد از گذشت ۴۳ سال از انقلاب اساسا چه نسبتی با امر مدرن دارد، یعنی وضعیت امروز ایران در نسبت با مواجهه با تفکر، فرهنگ، هنر و هر آنچه که جهان مدرن ساخته به چه شکلی است و ما امروز پس از ۱۱۵ سال از انقلاب مشروطه در جمیع شئون چه نسبتی با امر مدرن برقرار کردیم؟
به نظر من، ما از این جهت خیلی موفق نبودیم، مدرن بودن و در نسبت با دنیای مدرن قرار گرفتن که فقط از جهت تکنیکی و صنعتی مراد نیست، بلکه آن جنبههای فلسفی، عقلانی و استدلالی و از همه مهمتر اخلاقی و حقوق بشری هم مهم است، درست است که ما در ایران به دین اسلام متکی هستیم و اسلام هم از جهت اخلاق توصیهها و نکات بسیار برجستهای دارد، ولی جامعه ما به ویژه در حوزه سیاست، جامعه اخلاقی نیست، من الان اگر بخواهم مقایسه کنم بین ایران و برخی از کشورهای پیشرفته، گاه در سیاست اخلاقیتر و عقلانیتر عمل کردهاند تا ما در ایران، هنوز که هنوز است برخی از مسؤلان ما ادعای مسلمانی میکنند، نماز میخوانند، ادعای اسلام و تشیع میکنند ولی در عالم سیاست به گونهای با هم برخورد میکنند که گویی اصلا در حوزه سیاست نباید رعایت اخلاق شود، با برخوردهای ناصواب و ناجور. به ویژه در صداوسیمای ما از جهت اخلاق و توسعه اخلاقی و فرهنگی پیشرفت خوبی نداشتیم، من الان برنامههای صداوسیما را که میبینم به ویژه برخی از برنامههای مذهبی آن با حقیقت مذهب مطابقت ندارد، برنامههای فرهنگی هم خیلی با عقلانیت اخلاق عجین نیست، بنابراین در عین اینکه معتقد به نظام جمهوری اسلامی هستم ولی این را هم نباید فراموش کنیم که نقد این مسایل کشور از اوجب واجبات است و اگر بخواهیم نقد بکنیم باید ببینیم دقیقا در کجا مشکل داریم و از جهت توسعه اخلاقی، انسانی و فرهنگی چه قدر پیشرفت کردهایم، این خیلی مهم است که البته من بر این باورم که متأسفانه پیشرفت خوبی نداشتیم.
حالا اگر دلائل آن را هم بخواهم بگویم اول اینکه بخشی از متولیان فرهنگی ما بیشتر خشک و ایدئولوژیک فکر کردند تا استدلالی و آماری و توجه به نتیجه کار، اگر بخواهیم حساب کنیم ما در بودجههای سالانه بودجههای فوقالعاده کلانی برای برنامههای فرهنگی داشتیم، کار فرهنگی که میگویم در آن اخلاق اجتماعی هم هست، ولی متأسفانه با این همه بودجه فرهنگی خروجی ما در حوزه فرهنگ خوب نبوده، از باب مثال میخواهم خدمتتان عرض کنم اگر یک روز صبح بروید در یکی از خیابانهای تهران و یا همین قمی که ما هستیم به نحوه رانندگی مردم نگاه کنید ببینید نحوه رانندگی مردم که همه آدمها با آن برخورد دارند اصلا طبق اصول و قاعده و قانون نیست، ما در بازار اقتصادی هم که برویم همین است به اصول بازار هم که نگاه کنید نرخها سر جایش نیست، مردم میخواهند به هم دروغ بگویند کلاه سر هم بگذارند، اعتمادی بین بخشی از مردم و حاکمیت وجود ندارد، اعتمادی در متن جامعه هم وجود ندارد و در جامعهای که سلب اعتماد شد این جامعه از لحاظ فرهنگی عقب است و اگر یک آمار دیگر بخواهیم بگیریم مسئله راستگویی و دروغگویی است، شما ببینید یک فردی از صبح که بیدار میشود تا شب که بخوابد حالا زن یا مرد، پدر، مادر و فرزند چه قدر از حرفهایی که به هم میزنند از روی صداقت است و چه قدر هم دروغ است و همین طور بیائید در جامعه، اخبار ما گفتارهای آماری ما، این است که صداقت واقعی در فرهنگ جامعه ما خیلی کمرنگ شده است، در هر صورت من بر این باورم که باید اشتباهات را نقد کرد، در این ایام افراد کارشناس بیاورند مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی را بازنگری و نقد کنند تا ببینیم در این ۴۳ سال موفقیتهایمان کجا بوده و ناراستیهای ما کجا بوده؟ این افراد از دسته آدمهای وابسته هم نباشند، بلکه افرادی آزاداندیش از دانشگاهها، اساتید و کارشناسان دعوت شوند و این ۴۳ سال را نقد کنند.
جامعه ایران یک جامعه تاریخدار، با تمدن، با فرهنگ و سرآمدی در بین کشورهای دنیا بوده، اما امروز متأسفانه جایی ایستادهایم که در دنیا در آمارهای جهانی رتبه خوبی نداریم به ویژه در فساد اداری و فساد اقتصادی بسیار رتبه بدی داریم، چرا ایرانی که متکی به فرهنگ کهن است، متکی به فرهنگ اسلام است آمار مفاسد اقتصادیاش در سطح دنیا باید تا این حد بد باشد، به نظر من مدرن یعنی این، یعنی اینکه بشر از لحاظ اخلاقی، فرهنگی، انسانی و سیاسی هم پیشرفت کرده باشد که ما متأسفانه پیشرفت خوبی در این زمینهها نداشتیم.
یک قرن رو به پایان است، به عقیده شما ایران قرن اخیر در نسبت با تاریخ پیش از آن دچار چه تحولاتی شده، آیا امروز ایران در قرن جدید میتواند نسبتی با گذشته خود برقرار کند یا خیر؟
این موضوع بستگی به این دارد که منظور از این گذشته چیست و چه زمانی مد نظر است؟ در گذشته سه فرهنگ در کشور ما حاکم بوده، فرهنگ اسلام، فرهنگ ایران و فرهنگ غرب که ما نتوانستیم در قرن جدید و به ویژه در ۵۰ سال اخیر یک نسبت مناسبی میان این سه فرهنگ برقرار کنیم، بعضی از ما آن قدر اسلامزده هستیم که میگوئیم هر چه از غرب بیاید بد است و باید همه غرب را از بین برد و این نگاههای افراطی را داریم، بعضی از ما آن قدر در فرهنگ غرب غرق میشویم که میگوئیم هر چه از فرهنگ اسلام آمده باید بگذاریم کنار، برخی هم که میگویند نه، فرهنگ ایران همه چیز را در خودش دارد و باید فرهنگ اسلامی و غربی را بگذاریم کنار، در حالی که نفی هر گونه فرهنگی در یک جامعه نابودی آن جامعه را در پی دارد، لذا ما باید بتوانیم عاقلانه و عادلانه نسبت مناسبی بین فرهنگ ایران و اسلام و غرب برقرار کنیم به گونهای که اینها در توسعه ما مؤثر باشند، ما منهای فرهنگ غرب نمیتوانیم پیشرفت کنیم، همان طور که منهای فرهنگ اسلام و ایران نمیتوانیم پیشرفت کنیم، اما اگر اینها هر سه در کنار هم و در نسبت درست با هم قرار بگیرند بله پیشرفت ما را هم در پی خواهد داشت، بنابراین در ۵۰ سال اخیر پیشرفت خوبی از این جهت نداشتیم.
شما جامعه ایرانی را در قرن جدید دچار نوعی از خود بیگانگی مفرط میبینید یا اینکه برای قرن جدید طلیعه بازگشت به برخی از ارزشهای مقتدر و مسلط که باعث تداوم و قوام فرهنگ و جامعه ایرانی بودند، متصور هستید؟
من پیشگو و پیشبین نیستیم، ولی اگر بخواهیم بر همین اساس جلو برویم ما در قرن آینده در فرهنگ خودمان خیلی موفق نیستیم، اگر میخواهیم در تفکر و فرهنگ خود به نوعی از موفقیت و پیشرفت دست پیدا کنیم باید این نگاههای رادیکالیستی و افراطیگری کلا از جامعه ما زدوده شده و از بین برود، با هیچ نگاه افراطی ما موفق نیستم متأسفانه در صدا و سیما و جامعه ما نگاههای افراطی به معنای ایدئولوژیک بسیار گسترش و احاطه پیدا کرده است، اگر این طور باشد نه، ما در قرن آینده هم موفق نخواهیم بود، یعنی حرکتهای رادیکالیستی در هیچ جهتی موفق نخواهد بود چه در جهت سیاسی، چه در جهت فرهنگی، چه در جهتهای دینی و مذهبی، متأسفانه ما در این ۴۰ تا ۵۰ سال اخیر دچار این حرکتهای رادیکالیستی افراطی در جامعه خودمان بودیم، اگر این دیدگاهمان را عوض نکنیم و دنیا را آنطور که هست نبینیم بازهم مشکلات بزرگی پیش رو خواهیم داشت ولی اگر بنشینیم و تجزیه و تحلیل کنیم و دنیا را آن طور که هست ببینیم و با دنیا منطق گفتوگو را حاکم کنیم نه منطق نفی و مرگ و ناسزا بله به جایی خواهیم رسید، ولی اگر بخواهیم با این منطق که باید با دنیا در تضاد باشیم پیش برویم و گروههای مذهبی افراطی را در دنیا به رسمیت بشناسیم، و عقلانیت و اخلاق را جایگزین این رویکرد نکنیم، دچار مشکل خواهیم شد.
سال ۹۹ سالی بود که در سایه کرونا گذشت اساسا چگونه میشود فهمی از رفتار سیاسی و اجتماعی ایرانیان در این سال داشت؟
متأسفانه وقتی اقتصاد یک جامعه به هم بخورد همه چیز آن جامعه هم به هم خواهد خورد و تحت تأثیر قرار خواهد گرفت، ما در این یکی، دو سال اخیر و به ویژه یک سال اخیر وضعیت اقتصادی نرمالی نداشتیم و فشارهای اقتصادی فراوانی روی مردم بود، از طرف دیگر هم که مسئله کرونا به وجود آمد و همه اینها با هم عجین شد و فشار مضاعف بر مردم حاکم کرد، موقعی که ما دچار مشکلات اقتصادی باشیم، گرفتار مشکلات کرونا باشیم طبیعی است که فشار روحی بیشتری بر مردم وارد شده و بالاخره جامعه را ناامید میکند، حالا کشورهای دیگر ممکن است که از جهت اقتصادی ناامید نباشند اما یک جوان ایرانی که صبح از خواب بیدار میشود و امیدوار به آیندهاش نیست آن هم در وضعیت کرونا خوب مشخص است که در روحیهاش اثر منفی میگذارد این است که در سال ۹۹ و سال ۹۸ بر ملت ایران سخت گذشت به ویژه در مسئله تحریمها و با وجود مسائل اقتصادی و فشارهایی که بر شانه مردم بود که با وجود اینها طبیعی است که رفتارهای سیاسی و اجتماعی هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
منتشر شده در
گفتار
شنبه, 02 اسفند 1399 17:19
گرههای سیاسی را باز كنید تا اقتصاد سامان بیابد
فاضلمیبدی: مشکلات اقتصادی زمانی حل میشود که مسائل سیاسی حل شده باشد، بر ضرورت حل هرچه زودتر موضوع برجام تاکید کرد و از اینکه این موضوع هرچه به تاخیر بیفتد به زیان کشور خواهد بود و ناراحتی مردم را در پی دارد، ابزار نگرانی کرد. .
آرمان ملی- نازنین فرازی: برجام در دوره ترامپ آنقدر زخم کاری خورد که از نفس افتاد و ایران بهتنهایی پیکر آن را بر دوش کشید تا به امروز رسید. حالا اما که میشود روح تازهای به برجام دمید تا زنده شود، مشکل این است که گام اول را ایران بردارد یا آمریکا. آمریکایی که بدعهدی کرد و از برجام خارج شد در مقابل ایران که به گفته رئیسجمهورش جز صلح و مذاکره نمیخواهد، میگوید که راه دیپلماسی باز است اما دست از بازی «اول تو، بعد من» برنمیدارد. دکتر روحانی دیروز با اشاره به اینکه با بازگشت ذرهذره و دو طرف به برجام هم مشکلی نداریم، دست طرف مقابل را در برداشتن قدمهای گامبهگام هم باز گذاشت اما ظاهرا مشکل برداشتن گام اول است که چه کسی پیشقدم شود. با محمدتقی فاضل میبدی در اینباره به گفتوگو نشستیم. استاد و پژوهشگری که با درد مردم غریبه نیست و تکدیگری دختران سر چهارراهها را موجب عزت نمیداند و از آن بهعنوان دردی همگانی نام برد.حاصل گفتوگوی «آرمان ملی» با محمدتقی فاضل میبدی را در ادامه میخوانید
ایــران و آمریکا هر کدام دیگری را موظف به بازگشت تعهدات برجامی میداند، ضمن اینکه دکتر روحانی ایران را کشوری خواهان صلح میداند.
در نهجالبلاغه از علی(ع) جملهای خطاب به مالک اشتر داریم که خیلی قابلتوجه است. امیرمومنان میگوید اگر دشمن تو، تو را دعوت به صلح کرد این دعوت را بپذیر که به نفع ملت و کشورت خواهد بود. آنچه باعث رنج و درد مردم در هر کشوری میشود، جنگهای سردی است که معمولا بین دولتها بهوجود میآید. در سالهایی که با آمریکا رابطه خصمانهای داشتیم، ملتهای ایران و آمریکا میتوانستند روابط خوبی با همدیگر داشته باشند به دلیل اینکه هزاران تحصیلکرده ایرانی در آمریکا هستند و اکنون هم جوانان نخبه ایرانی برای تحصیلات عالی در آمریکا باید با مشقت فراوان به دنبال اخذ ویزا در کشورهای همسایه باشند. از طرفی برای آمریکاییهایی که خواهان بازدید از آثار و تمدن ایرانی هستند نیز کاری سخت و پرهزینه خواهد بود. ایران کشور جذابی از نظر توریستی است ولی متاسفانه نتوانستیم توریستهای کشورهای غربی بهویژه آمریکا را جذب کنیم تا مظاهر تمدن ما را ببینند و از درآمد صنعت توریسم هم محروم ماندیم. بر این باورم بهتر است دولتمردان ما و آمریکا با حسننیت پشت یک میز بهمنظور مذاکرهای جدی برای حل مشکلات، بنشینند. تحریمهایی که آمریکا بر ایران وارد کرد، بسیار شکننده بود و تورم بزرگی را پدید آورد که بهویژه در سالهای اخیر شاهد این مساله بودیم بعد از آنکه ترامپ نقض عهد کرد و برجام را زیر پا گذاشت و برخلاف تعهدات بینالمللی از برجام خارج شد. اکنون که رئیسجمهور جدید آمریکا در کاخ سفید مستقر شده دولتمردان او باید حسننیت داشته و از موضع بالا و عزتمندانه با ایران مذاکره کنند و مساله تحریمها را حل نمایند. اگر واقعا سیاسیون و دولتمردان ما احساس کردند که آمریکا در کار خود صداقت دارد و اگر هم گام اول را ما برداریم و او هم گام دوم را صادقانه برخواهد داشت، بالاخره باید اقدام کرد. حال اینکه از حالا بدبین باشیم که اینها ممکن است صادقانه جلو نیامده و گام برندارند، این موضوع به فهم و هوش و ذکاوت سیاستمداران ایران برمیگردد که پیشنهاد آمریکا را چقدر صادقانه ارزیابی کنند. به نظر میرسد دولت فعلی آمریکا با دولت قبلی فرق دارد و آن حالت خصمانه ترامپ و تیمش که نسبت به ملت ایران داشت، در دولت فعلی به احتمال قوی نیست یــا خیــلی کمتر است.
متاسفانه طی چند سالی که با آمریکا مشکل داشتیم و با کشورهای دیگر منطقه، روابطی هم را که با کشورهای عرب و همسایه داشتیم هم از دست دادیم. روابط تجاری که بین ما و امارات و عراق بوده، ممکن است اگر مساله رابطه ایران و آمریکا حل نشود، کشورهای باقیمانده در منطقه که با ما ارتباط دارند هم ارتباطشان با ما بسیار محدود شود. آمریکا قطعا روی عراق فشار خواهد آورد و این کشور را در تنگنا قرار خواهد داد.
ادامه وضع فعلی تا کجا امکانپذیر است؟ انتخابات 1400 را هم در پیش داریم درحالیکه برخلاف دورههای قبل به نظر میرسد چندان اولویت جامعه نباشد.
به نظر میرسد وضع فعلی قابل ادامه دادن نیست و اینکه با چه سیاستی را بلد نیستم ولی هرچه زودتر باید از این وضع خلاص شد و آنچه را به صلاح کشور و ملت است، انجام داد. در کوچه و بازار بخش زیادی مردم ناراحتند و اگر همین وضع ادامه یابد و اقتصاد اینطور ملتهب و تورم اینگونه رو به افزایش باشد به نظر نمیرسد که انتخابات پرشوری در حد انتظار در پیش داشته باشیم. در جامعه ما عزت مردم در گروی اقتصاد، معیشت و نان در سفرهشان است. اگر اقتصاد، معیشت و سفره مردم خوب شود، عزت حفظ خواهد شد. اینکه بگوییم فقط عزت، موقعی که افراد از خرید دو کیلو پرتقال هم عاجزند. وقتی دهها دختر جوان در خیابان گدایی میکنند و شاهد دختران جوانی هستیم که باید زندگی باشرافتی داشته باشند، چادر به کمر بسته و در خیابان تکدیگری میکنند و گل و دستمال کاغذی میفروشند، عزت مدنظر دیده نمیشود. اگر در یک جامعه 5میلیونی 50 نفر هم اینطور منش خود را در خیابان بگذارند، عزت همه زیر پا رفته چون بنیآدم اعضای یک پیکرند. لذا دولتمردان باید هرچه زودتر فکری کنند تا یک زندگی عزتمندانه و شایستهتر به مردم برگردد. ارزش پول ملی افزایش یابد و حفظ شود، پاسپورت ما در دنیا به جایگاه اولیه خود برگردد و این سیستم فساد اداری که عمدتا به خاطر تحریمها بهوجود آمده از بین برود تا یک کشور عزتمندانهتری داشته باشیم و همان شعار استقلال، آزادی در جامعه بیشتر تقویت شود و اگر خواسته باشیم این روش را ادامه دهیم که اول تو و بعد من، خیلی مطلوب و صلاح نیست.
سیاست خارجی به سکانداری دکتر ظریف را که اخیرا در مصاحبهای به اینکه برخی مواضع اتخاذشده موضع خودشان نیست چطور ارزیابی میکنید؟
سیاست در دنیا براساس خرد و مصلحت است؛ مصلحت ملت و خردجمعی. آنچه در حکومتداری و شیوه دولتمردان مطرح است، تامین مصالح عمومی است. هر سیاستی که داشته باشید اگر مصالح عمومی و منافع ملت تامین نشود،آن سیاست زیر سوال است. دکتر ظریف در مصاحبهای به اینکه سیاست خارجی خیلی دست ما نیست اشاره میکند درحالیکه وزیر امورخارجه نماینده یک ملت در مسائل خارجی کشور است و باید سیاست را به او با رویکردهای کلانی که در کشور وجود دارد، سپرد. اما اینکه آقای ظریف یک سیاست و دیگرانی هم در مقابل ایشان، سیاست دیگری داشته باشند هیچوقت کشور جلو نمیرود. در 22 بهمن امسال گفتم که اگر خواسته باشیم این روز را بزرگ بشماریم نخستین کاری که باید بکنیم این است که 42 بیست و دو بهمنی که بر ما گذشته را نقد کنیم؛ سیاست خارجی، سیاست داخلی و رابطهمان با کشورهای بزرگ دنیا را. ببینیم واقعا این نوع روابط سیاست خارجی به نفع کشور بوده یا نبوده. در این راستا متفکرانی با اندیشه آزاد میتوانند سیاستهای خارجی را در صداوسیما نقد کنند. اینکه یک گروه سیاست خارجی را در دست خود بگیرد، به نفع کشور نیست. امروز افراد دانشمندی در رشتههای علوم سیاسی، اقتصاد و سایر رشتهها هستند که بر این سیاست خارجی فعلی نقد دارند. به دانشگاهیان داخل کشور فرصت دهیم تا در این ایام نقدهایشان را مطرح کنند و اشکالات را بگویند یا وارد هست یا نیست تا اینکه بفهمیم در سیاست خارجی چکار باید بکنیم. به نظر میرسد سیاست خارجی دولت، مطلوب نیست چون تماما دست دولت نیست و بخشی دست دولت و بخشی دست غیردولت است که موجب ناهمگونی است. نباید اتفاقاتی رخ دهد که دولت بیخبر باشد و همین است که در منطقه در حد مطلوب موفق نبودیم. اینکه سیاست خارجی در منطقه به گونهای تعریف شود که کشورهای همسایه از ما جدا شوند و به اسرائیل بپیوندند جای سوال است. چرا باید اتفاقات ناگواری بیفتد که امارات عربی که در کنار ما بوده و این همه دادوستد مالی داشتیم و ایرانیان زیادی در این کشور کار و زندگی میکنند در کشور ایران مسلمان سفیر نداشته باشد و در اسرائیل که دشمن مسلمانهاست، سفیر دارد! هرچند امارات بیتقصیر نیست ولی رویکرد ما هم مهم است؛ همینطور عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه. در هر صورت سیاست خارجی که در این چند سال داشتیم، سیاست خارجی مطلوب همگان نبوده است.
به معیشت مردم اشاره کردید و به مرحلهای رسیدهایم که جامعه با صبوری منتظر پایان دوره ترامپ بود تا گشایشی حاصل شود.
اساس مطالبات مردم اقتصادی است که در کف کوچه و بازار خودش را نشان میدهد. مردم از هرچه بگذرند از شکم خود نمیتوانند بگذرند. در عمق داستان، مسائل اقتصادی کشور که برای تامین معیشت مردم هست، موقعی حل میشود که مسائل سیاسی هم حل شده باشد. در دنیای امروز مسائل اقتصادی از مسائل سیاسی جدا نیست. اینکه به دولت حمله کنیم چرا گرانی و تورم و مشکلات اقتصادی هست باید از آن طرف هم به دولت اختیاراتی دهیم تا سیاست خارجی خود را درست کند و دنیا در ایران سرمایهگذاری کند، کارخانهها رونق بگیرد، نیروی کار جذب شود، اقتصاد هم بسامان میشود. شوخی نیست در کشوری مثل ایران درصد سرمایهگذاری کشورهای خارجی ضعیف است. در عراق کنونی که از هر جهت نسبت به کشور ایران عقبماندهتر است و نه تمدن و فرهنگ و ذخایری مانند ما دارد ولی اربیل عراق را ببینید که چه خبر است. چرا چنین سرمایهگذاریای نباید در ایران روی دهد؟ واقعیت این است که تا این مشکلات حل نشود، مطالبات مردم بهویژه در زمینه اقتصاد وجود دارد. امروز برخی تمایل دارند که در کشور سرمایهگذاری کنند ولی جرات نمیکنند. باید امنیت و فضای داخلی ما درست باشد، مجلس و قوه قضائیه با دولت همگامتر شوند و یک فضای امنی ایجاد کنند تا در آن فضای امن، مسائل اقتصادی هم صورت بگیرد و معیشت مردم هم درست شود والا مطالبات مردم به قوت خود باقی است. اگر وضع بر این منوال جلو برود یک خطر و هشدار خواهد بود. فقر بر مردم فشار میآورد. باور کنید انواع و اقسام فسادهایی که هست، ناشی از مسائل اقتصای است و از آن طرف مردم شاهد فسادهای مالی صورتگرفته در کشورند و روزبهروز هم رو شده و مطرح میشود. در کشوری که تحریم بر آن حاکم باشد دو چیز بهوجود میآید: افراد رانتخواری که بهاصطلاح دنبال سوءاستفاده هستند و از سوی دیگر هم انسانهای گرسنه و محروم که ممکن است نسبت به سرمایهدار جامعه بدبین شوند. بنابراین باید سعی کنیم رویکردهای کلان سیاسیمان را درست کنیم تا مسائل اقتصادیمان حل شود. نگرانم هرچه مساله برجام و مذاکره به تاخیر بیفتد به زیان کشور خواهد بود و بر مشکلات مردم افزوده خواهد شد. زودتر باید هرکاری بکنیم تا این مساله حل شود.
آرمان ملی- نازنین فرازی: برجام در دوره ترامپ آنقدر زخم کاری خورد که از نفس افتاد و ایران بهتنهایی پیکر آن را بر دوش کشید تا به امروز رسید. حالا اما که میشود روح تازهای به برجام دمید تا زنده شود، مشکل این است که گام اول را ایران بردارد یا آمریکا. آمریکایی که بدعهدی کرد و از برجام خارج شد در مقابل ایران که به گفته رئیسجمهورش جز صلح و مذاکره نمیخواهد، میگوید که راه دیپلماسی باز است اما دست از بازی «اول تو، بعد من» برنمیدارد. دکتر روحانی دیروز با اشاره به اینکه با بازگشت ذرهذره و دو طرف به برجام هم مشکلی نداریم، دست طرف مقابل را در برداشتن قدمهای گامبهگام هم باز گذاشت اما ظاهرا مشکل برداشتن گام اول است که چه کسی پیشقدم شود. با محمدتقی فاضل میبدی در اینباره به گفتوگو نشستیم. استاد و پژوهشگری که با درد مردم غریبه نیست و تکدیگری دختران سر چهارراهها را موجب عزت نمیداند و از آن بهعنوان دردی همگانی نام برد.حاصل گفتوگوی «آرمان ملی» با محمدتقی فاضل میبدی را در ادامه میخوانید
ایــران و آمریکا هر کدام دیگری را موظف به بازگشت تعهدات برجامی میداند، ضمن اینکه دکتر روحانی ایران را کشوری خواهان صلح میداند.
در نهجالبلاغه از علی(ع) جملهای خطاب به مالک اشتر داریم که خیلی قابلتوجه است. امیرمومنان میگوید اگر دشمن تو، تو را دعوت به صلح کرد این دعوت را بپذیر که به نفع ملت و کشورت خواهد بود. آنچه باعث رنج و درد مردم در هر کشوری میشود، جنگهای سردی است که معمولا بین دولتها بهوجود میآید. در سالهایی که با آمریکا رابطه خصمانهای داشتیم، ملتهای ایران و آمریکا میتوانستند روابط خوبی با همدیگر داشته باشند به دلیل اینکه هزاران تحصیلکرده ایرانی در آمریکا هستند و اکنون هم جوانان نخبه ایرانی برای تحصیلات عالی در آمریکا باید با مشقت فراوان به دنبال اخذ ویزا در کشورهای همسایه باشند. از طرفی برای آمریکاییهایی که خواهان بازدید از آثار و تمدن ایرانی هستند نیز کاری سخت و پرهزینه خواهد بود. ایران کشور جذابی از نظر توریستی است ولی متاسفانه نتوانستیم توریستهای کشورهای غربی بهویژه آمریکا را جذب کنیم تا مظاهر تمدن ما را ببینند و از درآمد صنعت توریسم هم محروم ماندیم. بر این باورم بهتر است دولتمردان ما و آمریکا با حسننیت پشت یک میز بهمنظور مذاکرهای جدی برای حل مشکلات، بنشینند. تحریمهایی که آمریکا بر ایران وارد کرد، بسیار شکننده بود و تورم بزرگی را پدید آورد که بهویژه در سالهای اخیر شاهد این مساله بودیم بعد از آنکه ترامپ نقض عهد کرد و برجام را زیر پا گذاشت و برخلاف تعهدات بینالمللی از برجام خارج شد. اکنون که رئیسجمهور جدید آمریکا در کاخ سفید مستقر شده دولتمردان او باید حسننیت داشته و از موضع بالا و عزتمندانه با ایران مذاکره کنند و مساله تحریمها را حل نمایند. اگر واقعا سیاسیون و دولتمردان ما احساس کردند که آمریکا در کار خود صداقت دارد و اگر هم گام اول را ما برداریم و او هم گام دوم را صادقانه برخواهد داشت، بالاخره باید اقدام کرد. حال اینکه از حالا بدبین باشیم که اینها ممکن است صادقانه جلو نیامده و گام برندارند، این موضوع به فهم و هوش و ذکاوت سیاستمداران ایران برمیگردد که پیشنهاد آمریکا را چقدر صادقانه ارزیابی کنند. به نظر میرسد دولت فعلی آمریکا با دولت قبلی فرق دارد و آن حالت خصمانه ترامپ و تیمش که نسبت به ملت ایران داشت، در دولت فعلی به احتمال قوی نیست یــا خیــلی کمتر است.
متاسفانه طی چند سالی که با آمریکا مشکل داشتیم و با کشورهای دیگر منطقه، روابطی هم را که با کشورهای عرب و همسایه داشتیم هم از دست دادیم. روابط تجاری که بین ما و امارات و عراق بوده، ممکن است اگر مساله رابطه ایران و آمریکا حل نشود، کشورهای باقیمانده در منطقه که با ما ارتباط دارند هم ارتباطشان با ما بسیار محدود شود. آمریکا قطعا روی عراق فشار خواهد آورد و این کشور را در تنگنا قرار خواهد داد.
ادامه وضع فعلی تا کجا امکانپذیر است؟ انتخابات 1400 را هم در پیش داریم درحالیکه برخلاف دورههای قبل به نظر میرسد چندان اولویت جامعه نباشد.
به نظر میرسد وضع فعلی قابل ادامه دادن نیست و اینکه با چه سیاستی را بلد نیستم ولی هرچه زودتر باید از این وضع خلاص شد و آنچه را به صلاح کشور و ملت است، انجام داد. در کوچه و بازار بخش زیادی مردم ناراحتند و اگر همین وضع ادامه یابد و اقتصاد اینطور ملتهب و تورم اینگونه رو به افزایش باشد به نظر نمیرسد که انتخابات پرشوری در حد انتظار در پیش داشته باشیم. در جامعه ما عزت مردم در گروی اقتصاد، معیشت و نان در سفرهشان است. اگر اقتصاد، معیشت و سفره مردم خوب شود، عزت حفظ خواهد شد. اینکه بگوییم فقط عزت، موقعی که افراد از خرید دو کیلو پرتقال هم عاجزند. وقتی دهها دختر جوان در خیابان گدایی میکنند و شاهد دختران جوانی هستیم که باید زندگی باشرافتی داشته باشند، چادر به کمر بسته و در خیابان تکدیگری میکنند و گل و دستمال کاغذی میفروشند، عزت مدنظر دیده نمیشود. اگر در یک جامعه 5میلیونی 50 نفر هم اینطور منش خود را در خیابان بگذارند، عزت همه زیر پا رفته چون بنیآدم اعضای یک پیکرند. لذا دولتمردان باید هرچه زودتر فکری کنند تا یک زندگی عزتمندانه و شایستهتر به مردم برگردد. ارزش پول ملی افزایش یابد و حفظ شود، پاسپورت ما در دنیا به جایگاه اولیه خود برگردد و این سیستم فساد اداری که عمدتا به خاطر تحریمها بهوجود آمده از بین برود تا یک کشور عزتمندانهتری داشته باشیم و همان شعار استقلال، آزادی در جامعه بیشتر تقویت شود و اگر خواسته باشیم این روش را ادامه دهیم که اول تو و بعد من، خیلی مطلوب و صلاح نیست.
سیاست خارجی به سکانداری دکتر ظریف را که اخیرا در مصاحبهای به اینکه برخی مواضع اتخاذشده موضع خودشان نیست چطور ارزیابی میکنید؟
سیاست در دنیا براساس خرد و مصلحت است؛ مصلحت ملت و خردجمعی. آنچه در حکومتداری و شیوه دولتمردان مطرح است، تامین مصالح عمومی است. هر سیاستی که داشته باشید اگر مصالح عمومی و منافع ملت تامین نشود،آن سیاست زیر سوال است. دکتر ظریف در مصاحبهای به اینکه سیاست خارجی خیلی دست ما نیست اشاره میکند درحالیکه وزیر امورخارجه نماینده یک ملت در مسائل خارجی کشور است و باید سیاست را به او با رویکردهای کلانی که در کشور وجود دارد، سپرد. اما اینکه آقای ظریف یک سیاست و دیگرانی هم در مقابل ایشان، سیاست دیگری داشته باشند هیچوقت کشور جلو نمیرود. در 22 بهمن امسال گفتم که اگر خواسته باشیم این روز را بزرگ بشماریم نخستین کاری که باید بکنیم این است که 42 بیست و دو بهمنی که بر ما گذشته را نقد کنیم؛ سیاست خارجی، سیاست داخلی و رابطهمان با کشورهای بزرگ دنیا را. ببینیم واقعا این نوع روابط سیاست خارجی به نفع کشور بوده یا نبوده. در این راستا متفکرانی با اندیشه آزاد میتوانند سیاستهای خارجی را در صداوسیما نقد کنند. اینکه یک گروه سیاست خارجی را در دست خود بگیرد، به نفع کشور نیست. امروز افراد دانشمندی در رشتههای علوم سیاسی، اقتصاد و سایر رشتهها هستند که بر این سیاست خارجی فعلی نقد دارند. به دانشگاهیان داخل کشور فرصت دهیم تا در این ایام نقدهایشان را مطرح کنند و اشکالات را بگویند یا وارد هست یا نیست تا اینکه بفهمیم در سیاست خارجی چکار باید بکنیم. به نظر میرسد سیاست خارجی دولت، مطلوب نیست چون تماما دست دولت نیست و بخشی دست دولت و بخشی دست غیردولت است که موجب ناهمگونی است. نباید اتفاقاتی رخ دهد که دولت بیخبر باشد و همین است که در منطقه در حد مطلوب موفق نبودیم. اینکه سیاست خارجی در منطقه به گونهای تعریف شود که کشورهای همسایه از ما جدا شوند و به اسرائیل بپیوندند جای سوال است. چرا باید اتفاقات ناگواری بیفتد که امارات عربی که در کنار ما بوده و این همه دادوستد مالی داشتیم و ایرانیان زیادی در این کشور کار و زندگی میکنند در کشور ایران مسلمان سفیر نداشته باشد و در اسرائیل که دشمن مسلمانهاست، سفیر دارد! هرچند امارات بیتقصیر نیست ولی رویکرد ما هم مهم است؛ همینطور عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه. در هر صورت سیاست خارجی که در این چند سال داشتیم، سیاست خارجی مطلوب همگان نبوده است.
به معیشت مردم اشاره کردید و به مرحلهای رسیدهایم که جامعه با صبوری منتظر پایان دوره ترامپ بود تا گشایشی حاصل شود.
اساس مطالبات مردم اقتصادی است که در کف کوچه و بازار خودش را نشان میدهد. مردم از هرچه بگذرند از شکم خود نمیتوانند بگذرند. در عمق داستان، مسائل اقتصادی کشور که برای تامین معیشت مردم هست، موقعی حل میشود که مسائل سیاسی هم حل شده باشد. در دنیای امروز مسائل اقتصادی از مسائل سیاسی جدا نیست. اینکه به دولت حمله کنیم چرا گرانی و تورم و مشکلات اقتصادی هست باید از آن طرف هم به دولت اختیاراتی دهیم تا سیاست خارجی خود را درست کند و دنیا در ایران سرمایهگذاری کند، کارخانهها رونق بگیرد، نیروی کار جذب شود، اقتصاد هم بسامان میشود. شوخی نیست در کشوری مثل ایران درصد سرمایهگذاری کشورهای خارجی ضعیف است. در عراق کنونی که از هر جهت نسبت به کشور ایران عقبماندهتر است و نه تمدن و فرهنگ و ذخایری مانند ما دارد ولی اربیل عراق را ببینید که چه خبر است. چرا چنین سرمایهگذاریای نباید در ایران روی دهد؟ واقعیت این است که تا این مشکلات حل نشود، مطالبات مردم بهویژه در زمینه اقتصاد وجود دارد. امروز برخی تمایل دارند که در کشور سرمایهگذاری کنند ولی جرات نمیکنند. باید امنیت و فضای داخلی ما درست باشد، مجلس و قوه قضائیه با دولت همگامتر شوند و یک فضای امنی ایجاد کنند تا در آن فضای امن، مسائل اقتصادی هم صورت بگیرد و معیشت مردم هم درست شود والا مطالبات مردم به قوت خود باقی است. اگر وضع بر این منوال جلو برود یک خطر و هشدار خواهد بود. فقر بر مردم فشار میآورد. باور کنید انواع و اقسام فسادهایی که هست، ناشی از مسائل اقتصای است و از آن طرف مردم شاهد فسادهای مالی صورتگرفته در کشورند و روزبهروز هم رو شده و مطرح میشود. در کشوری که تحریم بر آن حاکم باشد دو چیز بهوجود میآید: افراد رانتخواری که بهاصطلاح دنبال سوءاستفاده هستند و از سوی دیگر هم انسانهای گرسنه و محروم که ممکن است نسبت به سرمایهدار جامعه بدبین شوند. بنابراین باید سعی کنیم رویکردهای کلان سیاسیمان را درست کنیم تا مسائل اقتصادیمان حل شود. نگرانم هرچه مساله برجام و مذاکره به تاخیر بیفتد به زیان کشور خواهد بود و بر مشکلات مردم افزوده خواهد شد. زودتر باید هرکاری بکنیم تا این مساله حل شود.
منتشر شده در
گفتار
شنبه, 27 دی 1399 07:54
جامعه را بهجای قرآنی، قارونی کردهایم
فاضل میبدی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد: اگر مافیای اقتصادی و سیاسی دست به دست هم بدهند اجازه نمیدهند کشور به سامان برسد. عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه باید دید چرا جامعهمان را بهجای قرآنی قارونی کردهایم، یادآور شد: این همه اختلاس و این همه دزدی کشف شده و به مال مردم دستاندازی میشود و ما فقط روضه میخوانیم و سخنرانی میکنیم، چراکه سیستم فکری درستی که در جامعه ما بتواند مسائل مالی را در یک جریانی قرار دهد که به سود مردم باشد، وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حجتالاسلام «محمدتقی فاضل میبدی» عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه و استاد دانشکده مفید قم است. همچنین او با مراکز علمی، پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی و دفتر تحقیقات به عنوان محقق همکاری میکند. "تسامح و تساهل، حدیث آزادی و دین چیست؟" ازجمله آثار مکتوب و همچنین رساله "دین شناخت و حدیث عقلانیت" از جمله مقالات مهم این متفکر و پژوهشگر دینی به شمار میآید. وی ازجمله روحانیون نواندیشی است که تلاش میکند چهره روشنتر و مدرنتری از اسلام را به جهان ارائه کند، از آنجا که اندیشههای نوگرای وی در حوزه دین بسیار مطرح است لذا در خصوص موضوعاتی ازجمله عدالت، نئولیبرالیسم و سرنوشت انقلاب و همچنین نسبت بین امر سیاسی و سرمایه با وی به گفتگو نشستیم.
امروز حتی در سطوح بالای نظام شاهد اذعان به ضعف در زمینهی عدالت در جامعه هستیم، به نظر شما چرا عدالت به یکباره از سپهر سیاسی ایران رخت بربست؟
بله؛ متأسفانه عدالت چیزی است که در جامعه ما تا حدودی مفقود است، به ویژه در زمینههای اقتصادی و اطلاعاتی، من شخصا فکر میکنم هر چیزی که مربوط به زندگی اجتماعی بشر باشد و در قالب یک ایدئولوژی خاصی قرار بگیرد آن چیز در جامعه محقق نمیشود حالا میخواهد مسئله حق باشد، عدالت باشد یا مسئله حقوق انسانها باشد، فرقی نمیکند، برای اینکه عدالت اجتماعی مخصوصا چیزی است که در دنیای امروز از راههای علمی و تجربی محقق میشود، این مطلب یعنی چه؟ یعنی اگر در جامعهای احزاب آزاد نباشد، مطبوعات آزاد نباشد، مسائل سیاسی و مسائل مالی شفاف نباشد، طبیعتا در آن جامعه عدالت محقق نمیشود، عدالت آنگاه محقق میشود که انسانها و افرادی در پشت این داستان برای دفاع از عدالت و مبارزه با ظلم خارج از حکومتها مستقر شده باشند، متأسفانه صداوسیمای ما که رسانهای ملی است هیچگاه مستقل نبوده و همیشه در دست صاحبمنصبان و گروههای خاصی بوده، خوب طبیعی است رسانهای که مستقل نباشد نمیتواند جامعه را شفاف به مردم نشان دهد، خوب جامعهای هم که شفاف نباشد در پشت پردهی آن اتفاقاتی میافتد که دور از چشمهاست، بنابراین امروز ما گرفتار بسیاری از مشکلات اقتصادی هستیم که ناشی از فقدان عدالت است.
عدالت در عرصه اقتصادی یک مسئله بسیار علمی و مهمی است، به صرف اینکه یک بودجهای را تنظیم کنیم و به مجلس بدهیم تصویب کند و دولت آن را اجرا کند که نمیشود کار را پیش برد، به هر حال این بودجهای است که متعلق به ملت و بیتالمال است و یکی از راههای تحقق عدالت از راه تقسیم و تخصیص بودجه این است که دسترسی به اطلاعات بودجه از اول تا آخرش برای مطبوعات، صاحبنظران، افکار مستقل و برای افراد ناظر و منظبتان جامعه آزاد و شفاف باشد تا بتوانند به جامعه نشان دهند که آیا این بودجه در مسیر خودش محقق شده با نشده، بنابراین یکی از علتهایی که باعث شده در جامعه ما عدالت محقق نشود شفاف نبودن مسائل مادی و اقتصادی است.
دومین عاملی که به نظر من؛ باعث میشود که در جامعه عدالت محقق نشود مسئله فقدان دموکراسی به معنای کامل قضیه است، امروز بعضیها دموکراسی را این چنین معنا میکنند و میگویند دموکراسی یعنی انتخابات آزاد مردم، خوب این نیمی از تعریف دموکراسی است، پس تعریف کامل دموکراسی چیست؟ یعنی علاوه بر انتخابات آزاد مردم، نظارت آزاد مردم بر عملکرد حاکمیت، اما اگر در یک جامعهای انتخابات آزاد توسط مردم صورت بگیرد اما نظارت آزاد مردم بر عملکرد حاکمیت صورت نگیرد آن دموکراسی محقق نشده، لذا دموکراسی کامل یعنی نظارت کامل مردم بر حاکمیت، این دموکراسی خودش پایه عدالت است و شما نمیتوانید دموکراسی را از عدالت جدا کنید. اگر در جامعهای اختناق باشد، در جامعهای افکار آزاد نباشد، نظارت احزاب و مطبوعات بهطور کامل صورت نگیرد به نظر من در آن جامعه عدالت محقق نمیشود. اشکال ما در این است که خیلی اینها را از هم جدا میکنیم. در جامعه شرق در اردوگاه سوسیالیسم چرا عدالتی که وعده آن داده شده بود و شعار آنها بود، محقق نشد و جامعه از هم فروپاشید؟ من در زمان حاکمیت شوروی به برخی از کشورهای شرقی رفته بودم واقعا فقر در آنجا بیداد میکرد و واقعا مردم فقیر و گرسنه بودند، دخترها مجبور بودند برای اینکه شب شکمشان را سیر کنند از روی ناچاری تن به هر کاری بدهند، برای اینکه پشت آن عدالتی که سوسیالیستها شعارش را میدادند آزادی نبود، عدالت نبود، بالاخره انسانهایی هم که سیاستگذاری و قوانین را اجرایی میکنند که معصوم نیستند، انسانهای جایزالخطایی که به دنبال این هستند به هر حال و روش توهمات خودشان را به کرسی بنشانند، یا به هر حال آن چیزهایی که روی آن نظارت دارند در انحصار خودشان قرار دهند تا نزدیکان و به اصطلاح امروزیها آقازادههایشان بتوانند از آن استفاده کنند و از آن طرف هم در جامعه گرسنگانی هستند که دستشان به چیزی نمیرسد. امروز پول این ممکلت و بیتالمال به گونهای تقسیم میشود که هیچ بویی از عدالت در آن نیست، چرا؟ برای اینکه آن آزادی کامل نیست که بتواند مسئله را شفاف کند، نقد کند، برای اینکه راهی نیست که بتوان فهمید چرا آنجا بودجه رفت و چرا آنجا بودجه نرفت، بنابراین اگر دو پایهای که عرض کردم نباشد، عدالت هم محقق نمیشود و در این چهل سال گذشته هم مشکل همین بوده، یکی شفاف نبودن اطلاعات مربوط به مسائل مالی و اقتصادی و دوم عدم دموکراسی کامل در جامعه.
آیا امروز میتوان گفت نئولیبرالیسم در حال تبدیل شدن به گفتمان غالب مدیران نظام است؟
من نمیدانم، به هر حال مسئله لیبرالیسم که یک عده شعار آن را میدهند یا نئولیبرالیسم که یک عده به دنبال آن هستند هیچ کدام مسئله ما را حل نمیکند، ما هر مکتب و هر ایسمی که در این مملکت بخواهیم به دنبالش باشیم آن چیزی باید باشد که سر کوچه و بازار مردم لمس کنند و دستشان به دهنشان برسد، قدرت خرید داشته باشند، مایحتاجشان را تأمین کنند، آن چیزی که ما در حکومت اسلامی وعده آن را دادیم این بوده، اینکه طرف بیاید سر بازار امروز دست بکند در جیبش یک قدرت خرید داشته باشد، فردا دست بکند قدرت خریدش کمتر شده باشد و دیروز قدرت خریدش از امروز بیشتر باشد که نمیشود، اینکه مواجه شویم با یک تورم لجام گسیخته که فرد نتواند زندگیاش را تأمین کند ظلم میدانیم، حالا اینکه این دولتمردان و حاکمان ما دنبال چه هستند و چه ایسمی من نمیدانم، من میخواهم بگویم عدالتی که ما وعده دادیم این است که مردم دستشان به دهنشان برسد، متأسفانه این مجلس شورای فعلی ما گاه به دنبال کارهایی میرود که نمیدانم نتیجه آن چیست درحالیکه باید پرسید چرا مجلس تا به حال در این مدتی که سر کار بوده یک لایحه درست تصویب نکرده که مشکل مردم حل شود؟ اشکال ما این است که سوراخ دعا را گم کردیم، این حرکات انقلابی و تندی هم که صورت میگیرد به نظر من مشکل جامعه ما را از لحاظ عدالت حل نمیکند.
آیا سرمایهداری در ایران دست به تضعیف امر سیاسی زده است؟ به نظر شما؛ امروز پس از گذشت ۴۰ سال از انقلابمان بین امر سیاسی و سرمایه چه نسبتی در ایران برقرار است؟
بالاخره در جامعهای که مسائل سیاسی آن حل نشده باشد مسائل اقتصادیاش هم حل نمیشود، در دنیای امروز سیاست از اقتصاد قابل تفکیک نیست. من بر این باورم که اگر مافیای اقتصادی و مافیای سیاسی دست به دست هم بدهد اجازه نخواهد داد که کشوری به سامان برسد، مثلا چرا نگذاشتند که قانون «اف ای تی اف» تصویب شود، خوب چرا؟ مشخص است که وقتی بخواهید با دنیا مبادلات اقتصادی انجام دهید باید تبادل پول شما شفاف باشد، یعنی شفاف نبودن گردش مالی در دنیای امروز سؤال است، این قانون خوبی است چراکه اگر ۱۰۰۰ میلیارد پول بخواهد جابهجا شود باید معلوم شود که این پول از کجا میآید و به کجا میرود، امروز دلیل این پولهای کلانی که در این کشور عده خاصی اختلاس میکنند و ماشاءالله ماشاءالله یکی یکی از این طرف و آن طرف کشف میشود و برخی از آنها را هم اخبار میگوید چیست؟ چرا و چطور یک نفر توانسته با یک تلفن و یا یک معامله کاذب یا با یک ارتباط با وزیر و وکیل این همه پول جا به جا کند، برای اینکه مسائل مالی شفاف نیست، اگر به این «افای تی اف» که این همه در برابر آن قیام میکنند، دقت کنیم متوجه میشویم در دنیای امروز قانون خوبی است چراکه باعث میشود گردش مالی در دنیا شفاف شود، برای اینکه پولشویی صورت نگیرد چون یکی از مسائل خطرناک در دنیای امروز پولشویی است، پولهایی که معلوم نیست از کجا میآید و به کجا میرود.
چرا در کشور ما آنقدر نرخ تورم بالاست برای اینکه گردش مالی شفاف نیست، پولشویی وجود دارد و چند کارشناس هم که میآیند در این خصوص صحبت میکنند به حرفشان گوش نمیدهند، همه آنها را میکنند در قالب یک ایدئولوژی خاص که ما چون ایدئولوژیمان اسلامی است بنابراین هرچه که از دنیای غیر اسلامی به ما تکلیف شود ما زیر بار آن نمیرویم و این یکی از تلخترین حرفهایی است که انسان میشنود. مسئله اقتصاد، مسئله گردش مالی، شفافیت مالی و مسئله پول را نباید ایدئولوژیزه کرد، اینها بالاخره چیزهایی است که باید ببینیم تجربه بشری در خصوص آن چه کار کرده؟ دنیا برای مقابله با سیستم سرمایهداری کثیف چه کار میکند؟ و ما باید چه کار کنیم؟ اسلام به عنوان دین؛ این ارزش را برای بشر قائل است که انسانها نباید در دنیا گرسنه باشند، تفاوت طبقاتی نباید در دنیا وجود داشته باشد، این تأکیدات هم در قرآن کریم است، هم در کلام ائمه (ع) و هم در نهجالبلاغه و کلام حضرت علی(ع)، یعنی فاصله طبقاتی یکی از زشتترین چیزهایی است که اسلام از آن یاد کرده و واقعا چیز زشتی است، شما در قرآن فرعون دارید، قارون دارید در مقابلش هم موسی(ع) دارید یا کسانی که با آنها میجنگند، برای همین از بین بردن فاصله طبقانی بیشترین آیات قرآن در خصوص نفقات، زکات، صدقات، فقرا، مسائل مساکین و دستگیری از آنهاست، آیاتی که در قرآن درباره مسائل فقرا است خیلی زیاد است، تعداد این آیات خیلی بیشتر از آیاتی است که مربوط به نماز و روزه است چرا ما به آنها توجه نمیکنیم، چرا جامعهمان را به جای قرآنی، قارونی کردیم، این همه اختلاس و این همه دزدی کشف میشود و به مال مردم دستاندازی میشود و ما فقط روضه میخوانیم و سخنرانی میکنیم و همه اینها به این دلیل است که سیستم فکری درستی که در جامعه ما بتواند مسائل مالی را در یک جریانی قرار دهد که به سود مردم باشد، وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حجتالاسلام «محمدتقی فاضل میبدی» عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه و استاد دانشکده مفید قم است. همچنین او با مراکز علمی، پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی و دفتر تحقیقات به عنوان محقق همکاری میکند. "تسامح و تساهل، حدیث آزادی و دین چیست؟" ازجمله آثار مکتوب و همچنین رساله "دین شناخت و حدیث عقلانیت" از جمله مقالات مهم این متفکر و پژوهشگر دینی به شمار میآید. وی ازجمله روحانیون نواندیشی است که تلاش میکند چهره روشنتر و مدرنتری از اسلام را به جهان ارائه کند، از آنجا که اندیشههای نوگرای وی در حوزه دین بسیار مطرح است لذا در خصوص موضوعاتی ازجمله عدالت، نئولیبرالیسم و سرنوشت انقلاب و همچنین نسبت بین امر سیاسی و سرمایه با وی به گفتگو نشستیم.
امروز حتی در سطوح بالای نظام شاهد اذعان به ضعف در زمینهی عدالت در جامعه هستیم، به نظر شما چرا عدالت به یکباره از سپهر سیاسی ایران رخت بربست؟
بله؛ متأسفانه عدالت چیزی است که در جامعه ما تا حدودی مفقود است، به ویژه در زمینههای اقتصادی و اطلاعاتی، من شخصا فکر میکنم هر چیزی که مربوط به زندگی اجتماعی بشر باشد و در قالب یک ایدئولوژی خاصی قرار بگیرد آن چیز در جامعه محقق نمیشود حالا میخواهد مسئله حق باشد، عدالت باشد یا مسئله حقوق انسانها باشد، فرقی نمیکند، برای اینکه عدالت اجتماعی مخصوصا چیزی است که در دنیای امروز از راههای علمی و تجربی محقق میشود، این مطلب یعنی چه؟ یعنی اگر در جامعهای احزاب آزاد نباشد، مطبوعات آزاد نباشد، مسائل سیاسی و مسائل مالی شفاف نباشد، طبیعتا در آن جامعه عدالت محقق نمیشود، عدالت آنگاه محقق میشود که انسانها و افرادی در پشت این داستان برای دفاع از عدالت و مبارزه با ظلم خارج از حکومتها مستقر شده باشند، متأسفانه صداوسیمای ما که رسانهای ملی است هیچگاه مستقل نبوده و همیشه در دست صاحبمنصبان و گروههای خاصی بوده، خوب طبیعی است رسانهای که مستقل نباشد نمیتواند جامعه را شفاف به مردم نشان دهد، خوب جامعهای هم که شفاف نباشد در پشت پردهی آن اتفاقاتی میافتد که دور از چشمهاست، بنابراین امروز ما گرفتار بسیاری از مشکلات اقتصادی هستیم که ناشی از فقدان عدالت است.
عدالت در عرصه اقتصادی یک مسئله بسیار علمی و مهمی است، به صرف اینکه یک بودجهای را تنظیم کنیم و به مجلس بدهیم تصویب کند و دولت آن را اجرا کند که نمیشود کار را پیش برد، به هر حال این بودجهای است که متعلق به ملت و بیتالمال است و یکی از راههای تحقق عدالت از راه تقسیم و تخصیص بودجه این است که دسترسی به اطلاعات بودجه از اول تا آخرش برای مطبوعات، صاحبنظران، افکار مستقل و برای افراد ناظر و منظبتان جامعه آزاد و شفاف باشد تا بتوانند به جامعه نشان دهند که آیا این بودجه در مسیر خودش محقق شده با نشده، بنابراین یکی از علتهایی که باعث شده در جامعه ما عدالت محقق نشود شفاف نبودن مسائل مادی و اقتصادی است.
دومین عاملی که به نظر من؛ باعث میشود که در جامعه عدالت محقق نشود مسئله فقدان دموکراسی به معنای کامل قضیه است، امروز بعضیها دموکراسی را این چنین معنا میکنند و میگویند دموکراسی یعنی انتخابات آزاد مردم، خوب این نیمی از تعریف دموکراسی است، پس تعریف کامل دموکراسی چیست؟ یعنی علاوه بر انتخابات آزاد مردم، نظارت آزاد مردم بر عملکرد حاکمیت، اما اگر در یک جامعهای انتخابات آزاد توسط مردم صورت بگیرد اما نظارت آزاد مردم بر عملکرد حاکمیت صورت نگیرد آن دموکراسی محقق نشده، لذا دموکراسی کامل یعنی نظارت کامل مردم بر حاکمیت، این دموکراسی خودش پایه عدالت است و شما نمیتوانید دموکراسی را از عدالت جدا کنید. اگر در جامعهای اختناق باشد، در جامعهای افکار آزاد نباشد، نظارت احزاب و مطبوعات بهطور کامل صورت نگیرد به نظر من در آن جامعه عدالت محقق نمیشود. اشکال ما در این است که خیلی اینها را از هم جدا میکنیم. در جامعه شرق در اردوگاه سوسیالیسم چرا عدالتی که وعده آن داده شده بود و شعار آنها بود، محقق نشد و جامعه از هم فروپاشید؟ من در زمان حاکمیت شوروی به برخی از کشورهای شرقی رفته بودم واقعا فقر در آنجا بیداد میکرد و واقعا مردم فقیر و گرسنه بودند، دخترها مجبور بودند برای اینکه شب شکمشان را سیر کنند از روی ناچاری تن به هر کاری بدهند، برای اینکه پشت آن عدالتی که سوسیالیستها شعارش را میدادند آزادی نبود، عدالت نبود، بالاخره انسانهایی هم که سیاستگذاری و قوانین را اجرایی میکنند که معصوم نیستند، انسانهای جایزالخطایی که به دنبال این هستند به هر حال و روش توهمات خودشان را به کرسی بنشانند، یا به هر حال آن چیزهایی که روی آن نظارت دارند در انحصار خودشان قرار دهند تا نزدیکان و به اصطلاح امروزیها آقازادههایشان بتوانند از آن استفاده کنند و از آن طرف هم در جامعه گرسنگانی هستند که دستشان به چیزی نمیرسد. امروز پول این ممکلت و بیتالمال به گونهای تقسیم میشود که هیچ بویی از عدالت در آن نیست، چرا؟ برای اینکه آن آزادی کامل نیست که بتواند مسئله را شفاف کند، نقد کند، برای اینکه راهی نیست که بتوان فهمید چرا آنجا بودجه رفت و چرا آنجا بودجه نرفت، بنابراین اگر دو پایهای که عرض کردم نباشد، عدالت هم محقق نمیشود و در این چهل سال گذشته هم مشکل همین بوده، یکی شفاف نبودن اطلاعات مربوط به مسائل مالی و اقتصادی و دوم عدم دموکراسی کامل در جامعه.
آیا امروز میتوان گفت نئولیبرالیسم در حال تبدیل شدن به گفتمان غالب مدیران نظام است؟
من نمیدانم، به هر حال مسئله لیبرالیسم که یک عده شعار آن را میدهند یا نئولیبرالیسم که یک عده به دنبال آن هستند هیچ کدام مسئله ما را حل نمیکند، ما هر مکتب و هر ایسمی که در این مملکت بخواهیم به دنبالش باشیم آن چیزی باید باشد که سر کوچه و بازار مردم لمس کنند و دستشان به دهنشان برسد، قدرت خرید داشته باشند، مایحتاجشان را تأمین کنند، آن چیزی که ما در حکومت اسلامی وعده آن را دادیم این بوده، اینکه طرف بیاید سر بازار امروز دست بکند در جیبش یک قدرت خرید داشته باشد، فردا دست بکند قدرت خریدش کمتر شده باشد و دیروز قدرت خریدش از امروز بیشتر باشد که نمیشود، اینکه مواجه شویم با یک تورم لجام گسیخته که فرد نتواند زندگیاش را تأمین کند ظلم میدانیم، حالا اینکه این دولتمردان و حاکمان ما دنبال چه هستند و چه ایسمی من نمیدانم، من میخواهم بگویم عدالتی که ما وعده دادیم این است که مردم دستشان به دهنشان برسد، متأسفانه این مجلس شورای فعلی ما گاه به دنبال کارهایی میرود که نمیدانم نتیجه آن چیست درحالیکه باید پرسید چرا مجلس تا به حال در این مدتی که سر کار بوده یک لایحه درست تصویب نکرده که مشکل مردم حل شود؟ اشکال ما این است که سوراخ دعا را گم کردیم، این حرکات انقلابی و تندی هم که صورت میگیرد به نظر من مشکل جامعه ما را از لحاظ عدالت حل نمیکند.
آیا سرمایهداری در ایران دست به تضعیف امر سیاسی زده است؟ به نظر شما؛ امروز پس از گذشت ۴۰ سال از انقلابمان بین امر سیاسی و سرمایه چه نسبتی در ایران برقرار است؟
بالاخره در جامعهای که مسائل سیاسی آن حل نشده باشد مسائل اقتصادیاش هم حل نمیشود، در دنیای امروز سیاست از اقتصاد قابل تفکیک نیست. من بر این باورم که اگر مافیای اقتصادی و مافیای سیاسی دست به دست هم بدهد اجازه نخواهد داد که کشوری به سامان برسد، مثلا چرا نگذاشتند که قانون «اف ای تی اف» تصویب شود، خوب چرا؟ مشخص است که وقتی بخواهید با دنیا مبادلات اقتصادی انجام دهید باید تبادل پول شما شفاف باشد، یعنی شفاف نبودن گردش مالی در دنیای امروز سؤال است، این قانون خوبی است چراکه اگر ۱۰۰۰ میلیارد پول بخواهد جابهجا شود باید معلوم شود که این پول از کجا میآید و به کجا میرود، امروز دلیل این پولهای کلانی که در این کشور عده خاصی اختلاس میکنند و ماشاءالله ماشاءالله یکی یکی از این طرف و آن طرف کشف میشود و برخی از آنها را هم اخبار میگوید چیست؟ چرا و چطور یک نفر توانسته با یک تلفن و یا یک معامله کاذب یا با یک ارتباط با وزیر و وکیل این همه پول جا به جا کند، برای اینکه مسائل مالی شفاف نیست، اگر به این «افای تی اف» که این همه در برابر آن قیام میکنند، دقت کنیم متوجه میشویم در دنیای امروز قانون خوبی است چراکه باعث میشود گردش مالی در دنیا شفاف شود، برای اینکه پولشویی صورت نگیرد چون یکی از مسائل خطرناک در دنیای امروز پولشویی است، پولهایی که معلوم نیست از کجا میآید و به کجا میرود.
چرا در کشور ما آنقدر نرخ تورم بالاست برای اینکه گردش مالی شفاف نیست، پولشویی وجود دارد و چند کارشناس هم که میآیند در این خصوص صحبت میکنند به حرفشان گوش نمیدهند، همه آنها را میکنند در قالب یک ایدئولوژی خاص که ما چون ایدئولوژیمان اسلامی است بنابراین هرچه که از دنیای غیر اسلامی به ما تکلیف شود ما زیر بار آن نمیرویم و این یکی از تلخترین حرفهایی است که انسان میشنود. مسئله اقتصاد، مسئله گردش مالی، شفافیت مالی و مسئله پول را نباید ایدئولوژیزه کرد، اینها بالاخره چیزهایی است که باید ببینیم تجربه بشری در خصوص آن چه کار کرده؟ دنیا برای مقابله با سیستم سرمایهداری کثیف چه کار میکند؟ و ما باید چه کار کنیم؟ اسلام به عنوان دین؛ این ارزش را برای بشر قائل است که انسانها نباید در دنیا گرسنه باشند، تفاوت طبقاتی نباید در دنیا وجود داشته باشد، این تأکیدات هم در قرآن کریم است، هم در کلام ائمه (ع) و هم در نهجالبلاغه و کلام حضرت علی(ع)، یعنی فاصله طبقاتی یکی از زشتترین چیزهایی است که اسلام از آن یاد کرده و واقعا چیز زشتی است، شما در قرآن فرعون دارید، قارون دارید در مقابلش هم موسی(ع) دارید یا کسانی که با آنها میجنگند، برای همین از بین بردن فاصله طبقانی بیشترین آیات قرآن در خصوص نفقات، زکات، صدقات، فقرا، مسائل مساکین و دستگیری از آنهاست، آیاتی که در قرآن درباره مسائل فقرا است خیلی زیاد است، تعداد این آیات خیلی بیشتر از آیاتی است که مربوط به نماز و روزه است چرا ما به آنها توجه نمیکنیم، چرا جامعهمان را به جای قرآنی، قارونی کردیم، این همه اختلاس و این همه دزدی کشف میشود و به مال مردم دستاندازی میشود و ما فقط روضه میخوانیم و سخنرانی میکنیم و همه اینها به این دلیل است که سیستم فکری درستی که در جامعه ما بتواند مسائل مالی را در یک جریانی قرار دهد که به سود مردم باشد، وجود ندارد.
منتشر شده در
گفتار
شنبه, 20 دی 1399 08:04
آیتالله هاشمی سیاستمداری انتقادپذیر بود / قیاس هاشمی با امیرکبیر درست نیست
فاضل میبدی در گفتوگو با ایکنا: منتقدان سیاسی مرحوم آیتالله هاشمی معمولاً انسانهای خیرخواهی بودند، اما در عین حال برخی مخالفان تندرو هم داشت که در حق او جفا کردند، زیرا حق ایشان به گردن این مردم بیشتر از اینها بود که حتی در رسانهها بیان شد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی از جمله شخصیتهای مطرح دوران معاصر ایران است که در دوران حیات خود منشأ خدمات گستردهای بود، ولی در عین حال انتقاداتی نیز به او وارد است. ایشان قبل از انقلاب و در جریان مبارزات علیه رژیم شاره به رهبری امام خمینی(ره) حضوری فعال داشته و سالها نیز طعم زندان و شکنجه ساواک را چشیده بود. بعد از پیروزی انقلاب نیز آیتالله هاشمی نقش موثری در تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران داشت و در سمتهای مختلف نظیر چند دوره ریاست مجلس شورای اسلامی، هشت سال ریاست جمهوری اسلامی ایران، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس مجلس خبرگان رهبری و ... ایفای نقش کرد. خبرنگار ایکنا به مناسبت ۱۹ دیماه سالروز درگذشت ایشان گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم داشته که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ آیتالله هاشمی رفسنجانی چه نقشی در دوران مبارزات علیه رژیم شاه و همچنین پیروزی انقلاب داشت؟
بنده از سال ۱۳۵۰ که اکنون ۵۰ سال از آن زمان میگذرد و در جریان برخی امور بودم، مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بعد از مرحوم آیتالله طالقانی و آیتالله منتظری مطرح بود و زندانهای خیلی طولانی را هم تحمل کرد و شکنجههای زیادی دید و از مشاهیر برجسته مبارزین بود. ایشان در میان انبوه خط و خطوطهای سیاسی که قبل از انقلاب وجود داشت، خط خودش را ادامه داد و مورد اعتماد امام خمینی(ره) نیز بود. انقلاب که پیروز شد و امام(ره) نیز به ایران آمدند و جمهوری اسلامی تأسیس شد، مرحوم هاشمی حضور پررنگی در کنار امام(ره)، در رسانهها و در سخنرانیها داشت و خیلی دیده میشد و بعد هم رئیس اولین مجلس شورای اسلامی بود و علاوه بر این، در نماز جمعه نیز خطبه میخواند. بعد هم که حضور ایشان در جبهه و جنگ نیز بر همگان واضح و روشن بود.
ایکنا ـ ایشان در عرصههای مختلف به خصوص در دوران هشت سال دفاع مقدس چه خدماتی از خود برجای گذاشت؟
در زمان جنگ با اینکه خود امام(ره) در رأس امور بودند، ولی بعضاً در میان برخی فرماندهان اختلافاتی وجود داشت که صلاح نبود بسیاری از آن اختلافات آشکار شود. مرحوم هاشمی در رفع آن اختلافات نقش بزرگی داشت. یعنی اگر مرحوم هاشمی در جنگ نمیبود، برخی اختلافات باعث میشد که شاید جنگ وضع بسیار بدتری پیدا کند. ایشان از طرف امام(ره) مامور شد که اختلافات را برطرف کند تا رزمندگان به خاطر برخی اختلافات دلسرد نشوند. بنابراین مرحوم هاشمی نقش مثبتی در حل اختلافات بین نیروهای جبهه و جنگ داشت.
ایکنا ـ مرحوم هاشمی با اینکه روحانی بوده و سالها در حوزه علمیه تحصیل کرده بود، بیشتر در کسوت یک سیاستمدار شناخته شده و کمتر درباره ابعاد علمی و شخصیت حوزی ایشان گفته میشود. به نظر شما، ایشان به لحاظ علمی و حوزوی چه جایگاهی داشت؟
مرحوم هاشمی چند ویژگی مهم داشت؛ از نظر درسی، طلبه باهوشی بود. یعنی از همان سالهای اول به عنوان طلبه باهوش شناخته میشده، در مجلات مقاله مینوشته، کسانی که با ایشان همدرس بودند، از هوش و ذکاوت ایشان تعریف میکنند. در زندان که هم بودند، بیکار نمینشسته، همین تفسیر قرآنی را که به نام «تفسیر راهنما» از ایشان منتشر شده، در زندان نوشته است و این نشان میدهد که همواره اهل مطالعه و کتاب خواندن بوده است. در خاطراتشان هم نوشته که هیچ وقت از خواندن کتابهای دینی و حوزوی جدا نبوده، بنابراین به این لحاظ نسبت به خیلی از کسانی که اکنون مطرح هستند و در عالم سیاست به عنوان روحانی نقش دارند، کمتر از آنها نبوده، بلکه بیشتر هم بوده است. سواد حوزوی ایشان را هم قبول داشتند. مرحوم هاشمی مرجع تقلید نبود، ولی در مسائل اسلامی مرتبط با مسائل سیاسی و اجتماعی صاحب نظر بود.
ایکنا ـ برخی به مرحوم هاشمی نسبت اشرافیگری میدهند و معتقدند اشرافیت در کشور و در بین مسئولان از ایشان شروع شد. به نظر شما این نسبت تا چه اندازه درباره ایشان صدق میکرد؟
مرحوم هاشمی در جامعه انسانی بزرگ و شناخته شده بود. معمولاً انسانها و شخصیتهای بزرگ و شناخته شده، رقبای حسوی دارند و این طبیعی است، یعنی کسی که در عرصه سیاست، کار بزرگی انجام میدهد، شاید کارهای او برای برخی خوشایند نباشد. مرحوم هاشمی جهتگیری خاصی داشت که این برای برخیها جالب نبود. قبلاً نیز برخی از روحانیون سنتی با ایشان مخالفت میکردند.
آیت الله هاشمی سیاستمداری انتقادپذیر بود / قیاس هاشمی با امیرکبیر درست نیست
مرحوم هاشمی زندگی اشرافی به آن معنا که میگویند نداشت، مرحوم هاشمی کسی بود که میخواست مردم زندگی راحتی داشته باشند و شاد زندگی کنند. به نظرم این دغدغه نیز منطقی بود، یعنی نباید مردم را تنها به زهد، گوشهگیری و انزوا سوق داد. او دغدغه این را داشت که تحریمها برطرف شود تا مردم راحت زندگی کنند. به هر حال هر کسی در جایگاه مرحوم هاشمی منتقدان سیاسی هم دارد، به همین دلیل برخی انتقاد میکنند که اگر مثلاً ایشان در دوره سازندگی این کار را انجام میداد و یا انجام نمیداد، بهتر بود و این طبیعی است. منتقدان سیاسی مرحوم هاشمی معمولاً انسانهای خیرخواهی هم بودند، اما در عین حال برخی مخالفان تندرو هم داشت که در حق او جفا کردند. حق آقای هاشمی به گردن این مردم بیشتر از اینها بود که حتی در رسانهها بیان شد. به هر حال ایشان کسی بود که امام(ره) خیلی به او اعتماد داشتند و حتی موقعی که ترور شد، برایشان گوسفند نذر کردند. بنابراین به نظر می رسد اگر انتقادی هم به او داشتیم، باید با احترام بیشتری بیان میکردیم تا اینکه بخواهیم او را نفی و یا معاندانه با او مخالفت کنیم و به نظر من این جفایی بود که در حق او شد.
نقد و انتقاد کردن حق هر انسان است، بنده نیز انتقاداتی به برخی سیاستها و اقدامات آن مرحوم داشتم و معتقدم بسیاری از آنها قابل نقد است و میشود آنها را زیر سوال برد. خودشان هم ممکن بود برخی سیاستهایشان را زیر سوال ببرند. من خودم وقتی بارها با ایشان صحبت میکردم، میپذیرفت مثلاً اگر در دهه ۷۰ و یا دهه ۶۰ فلان کار را انجام میدادم، مطلوبتر بود. آیتالله هاشمی نقدپذیر بود، ولی برخی نیز با سیاستهای ایشان مخالفت میکردند که از قِبل این تحریمها به منافعی برسند.
ایکنا ـ نقدهایی که شما به مرحوم هاشمی وارد میدانید، در چه زمینههایی است؟
این بحث مفصل است و باید در زمان دیگری به آن پرداخته شود، ولی ایشان در دوره ریاستجمهوری خود، یکسری فشارها بر برخی شخصیتهای آزاد اندیش اعمال کرد، یعنی با اینکه میتوانست جلوی برخی از این فشارها را بگیرد، ولی این کار را انجام نداد. طبیعتاً برخی نیز به پارهای از سیاستهای اقتصادی ایشان نقد داشتند، ولی ایشان سعی میکرد برخی افکار منتقد را به نوعی سرکوب کند. منتقدانی در دهه ۷۰ بودند که با آنها برخورد شد و این به پای مرحوم هاشمی نوشته میشود؛ به هر صورت این اشکالات و انتقادات به آقای هاشمی وارد است، ولی ایشان از دهه هشتاد، افکار سیاسی دیگری پیدا کرد.
ایکنا ـ نگاه و رویکرد آیتالله هاشمی به غرب چگونه بود. آیا در مواجهه با غرب برخورد سلبی داشت؟
بله در اوایل انقلاب و در دهه ۶۰ نسبت به غرب، رویکرد سلبی داشت، یعنی آنطوری که در دهه ۷۰ و یا در دهه ۸۰ درباره این مسئله فکر میکرد، در هه ۶۰ اینطور فکر نمیکرد و گفتم که آن موقع رویکردش بیشتر سلبی بود. بعداً به این موضوع پی برد که با این نگاه سلبی نمیشود در دنیا زندگی کرد. بالاخره رابطه خوبی که توانست بعد از آن هشدار عربستان سعودی با ملک عبدالله برقرار کند و ایران و عربستان سیاست مسالمتآمیزی پیدا کنند، خودش نوعی هنر بود. او حتی میخواست که به آمریکا هم نزدیک شود. آقای هاشمی دهه ۸۰ غیر از هاشمی دهه ۷۰ و یا دهه ۶۰ بود. بنابراین نمیتوان درباره نگاه او به این مسئله، قضاوت یکسانی داشت.
ایکنا ـ برخی به دلیل سیاستها و فعالیتهای سازندگی مرحوم هاشمی لقب امیرکبیر به او میدهند. شما تا چه اندازه با این عنوان و مقایسه کردن موافق هستید؟
من با این لقبسازیها خیلی موافق نیستم، چون امیرکبیر در جایگاه خودش هست، مرحوم هاشمی نیز در جایگاه خودش بود. بنده مقایسه کردن افراد و شباهتسازی تاریخی را خیلی قبول ندارم.
امیرکبیر در آن دوره سه ساله، خیلی به این کشور خدمت کرد و مرد خیلی بزرگی بود. یعنی امیرکبیر را باید در زمان خودش نگاه کنیم، آن هم در زمانی که کشورمان خیلی عقب افتاده و استبدادزده و متاثر از حکومت ناصری بود و اینکه در این شرایط استبدادزده، مردی مثل امیرکبیر حاضر شود و از آزادی و دانش بگوید و دانشگاه و دارالفنون به وجود بیاورد، خیلی کار بزرگی است. اما در زمان آقای هاشمی، وضع اینطور نبود، بلکه شخصیت بزرگی مانند امام خمینی(ه) حضور داشت، افکار آزاد، قانون اساسی و مجلس نیز بود، آقای هاشمی هم در این شرایط رشد کرد، ولی امیرکبیر زمانی که این حرفها و دغدغهها را داشت، هیچ کدام از این فرصتها برای او فراهم نبود. چون در زمان امیرکبیر، کسی مثل ناصرالدین شاه مستبد حکومت میکرد، مجلسی در کار نبود و حتی روحانیونی بودند که خود را به حکومت فروخته بودند، یعنی امیرکبیر در یکی از سیاهترین دورانها سربرآورد که در آن شرایط صحبت از قانون و مجلس خیلی سخت بود. امیرکبیر همان زمان در جمله معروفی گفته که فرق ما با غرب این است که در غرب قانون حکومت میکند، در کشور ما ناصرالدین شاه. امیرکبیر به این موضوع پیبرد تا زمانی که این مملکت شخصمحور است، وضع آن اصلاح نمیشود و مملکت زمانی درست میشود که قانون در آن محور باشد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی از جمله شخصیتهای مطرح دوران معاصر ایران است که در دوران حیات خود منشأ خدمات گستردهای بود، ولی در عین حال انتقاداتی نیز به او وارد است. ایشان قبل از انقلاب و در جریان مبارزات علیه رژیم شاره به رهبری امام خمینی(ره) حضوری فعال داشته و سالها نیز طعم زندان و شکنجه ساواک را چشیده بود. بعد از پیروزی انقلاب نیز آیتالله هاشمی نقش موثری در تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران داشت و در سمتهای مختلف نظیر چند دوره ریاست مجلس شورای اسلامی، هشت سال ریاست جمهوری اسلامی ایران، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس مجلس خبرگان رهبری و ... ایفای نقش کرد. خبرنگار ایکنا به مناسبت ۱۹ دیماه سالروز درگذشت ایشان گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم داشته که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ آیتالله هاشمی رفسنجانی چه نقشی در دوران مبارزات علیه رژیم شاه و همچنین پیروزی انقلاب داشت؟
بنده از سال ۱۳۵۰ که اکنون ۵۰ سال از آن زمان میگذرد و در جریان برخی امور بودم، مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بعد از مرحوم آیتالله طالقانی و آیتالله منتظری مطرح بود و زندانهای خیلی طولانی را هم تحمل کرد و شکنجههای زیادی دید و از مشاهیر برجسته مبارزین بود. ایشان در میان انبوه خط و خطوطهای سیاسی که قبل از انقلاب وجود داشت، خط خودش را ادامه داد و مورد اعتماد امام خمینی(ره) نیز بود. انقلاب که پیروز شد و امام(ره) نیز به ایران آمدند و جمهوری اسلامی تأسیس شد، مرحوم هاشمی حضور پررنگی در کنار امام(ره)، در رسانهها و در سخنرانیها داشت و خیلی دیده میشد و بعد هم رئیس اولین مجلس شورای اسلامی بود و علاوه بر این، در نماز جمعه نیز خطبه میخواند. بعد هم که حضور ایشان در جبهه و جنگ نیز بر همگان واضح و روشن بود.
ایکنا ـ ایشان در عرصههای مختلف به خصوص در دوران هشت سال دفاع مقدس چه خدماتی از خود برجای گذاشت؟
در زمان جنگ با اینکه خود امام(ره) در رأس امور بودند، ولی بعضاً در میان برخی فرماندهان اختلافاتی وجود داشت که صلاح نبود بسیاری از آن اختلافات آشکار شود. مرحوم هاشمی در رفع آن اختلافات نقش بزرگی داشت. یعنی اگر مرحوم هاشمی در جنگ نمیبود، برخی اختلافات باعث میشد که شاید جنگ وضع بسیار بدتری پیدا کند. ایشان از طرف امام(ره) مامور شد که اختلافات را برطرف کند تا رزمندگان به خاطر برخی اختلافات دلسرد نشوند. بنابراین مرحوم هاشمی نقش مثبتی در حل اختلافات بین نیروهای جبهه و جنگ داشت.
ایکنا ـ مرحوم هاشمی با اینکه روحانی بوده و سالها در حوزه علمیه تحصیل کرده بود، بیشتر در کسوت یک سیاستمدار شناخته شده و کمتر درباره ابعاد علمی و شخصیت حوزی ایشان گفته میشود. به نظر شما، ایشان به لحاظ علمی و حوزوی چه جایگاهی داشت؟
مرحوم هاشمی چند ویژگی مهم داشت؛ از نظر درسی، طلبه باهوشی بود. یعنی از همان سالهای اول به عنوان طلبه باهوش شناخته میشده، در مجلات مقاله مینوشته، کسانی که با ایشان همدرس بودند، از هوش و ذکاوت ایشان تعریف میکنند. در زندان که هم بودند، بیکار نمینشسته، همین تفسیر قرآنی را که به نام «تفسیر راهنما» از ایشان منتشر شده، در زندان نوشته است و این نشان میدهد که همواره اهل مطالعه و کتاب خواندن بوده است. در خاطراتشان هم نوشته که هیچ وقت از خواندن کتابهای دینی و حوزوی جدا نبوده، بنابراین به این لحاظ نسبت به خیلی از کسانی که اکنون مطرح هستند و در عالم سیاست به عنوان روحانی نقش دارند، کمتر از آنها نبوده، بلکه بیشتر هم بوده است. سواد حوزوی ایشان را هم قبول داشتند. مرحوم هاشمی مرجع تقلید نبود، ولی در مسائل اسلامی مرتبط با مسائل سیاسی و اجتماعی صاحب نظر بود.
ایکنا ـ برخی به مرحوم هاشمی نسبت اشرافیگری میدهند و معتقدند اشرافیت در کشور و در بین مسئولان از ایشان شروع شد. به نظر شما این نسبت تا چه اندازه درباره ایشان صدق میکرد؟
مرحوم هاشمی در جامعه انسانی بزرگ و شناخته شده بود. معمولاً انسانها و شخصیتهای بزرگ و شناخته شده، رقبای حسوی دارند و این طبیعی است، یعنی کسی که در عرصه سیاست، کار بزرگی انجام میدهد، شاید کارهای او برای برخی خوشایند نباشد. مرحوم هاشمی جهتگیری خاصی داشت که این برای برخیها جالب نبود. قبلاً نیز برخی از روحانیون سنتی با ایشان مخالفت میکردند.
آیت الله هاشمی سیاستمداری انتقادپذیر بود / قیاس هاشمی با امیرکبیر درست نیست
مرحوم هاشمی زندگی اشرافی به آن معنا که میگویند نداشت، مرحوم هاشمی کسی بود که میخواست مردم زندگی راحتی داشته باشند و شاد زندگی کنند. به نظرم این دغدغه نیز منطقی بود، یعنی نباید مردم را تنها به زهد، گوشهگیری و انزوا سوق داد. او دغدغه این را داشت که تحریمها برطرف شود تا مردم راحت زندگی کنند. به هر حال هر کسی در جایگاه مرحوم هاشمی منتقدان سیاسی هم دارد، به همین دلیل برخی انتقاد میکنند که اگر مثلاً ایشان در دوره سازندگی این کار را انجام میداد و یا انجام نمیداد، بهتر بود و این طبیعی است. منتقدان سیاسی مرحوم هاشمی معمولاً انسانهای خیرخواهی هم بودند، اما در عین حال برخی مخالفان تندرو هم داشت که در حق او جفا کردند. حق آقای هاشمی به گردن این مردم بیشتر از اینها بود که حتی در رسانهها بیان شد. به هر حال ایشان کسی بود که امام(ره) خیلی به او اعتماد داشتند و حتی موقعی که ترور شد، برایشان گوسفند نذر کردند. بنابراین به نظر می رسد اگر انتقادی هم به او داشتیم، باید با احترام بیشتری بیان میکردیم تا اینکه بخواهیم او را نفی و یا معاندانه با او مخالفت کنیم و به نظر من این جفایی بود که در حق او شد.
نقد و انتقاد کردن حق هر انسان است، بنده نیز انتقاداتی به برخی سیاستها و اقدامات آن مرحوم داشتم و معتقدم بسیاری از آنها قابل نقد است و میشود آنها را زیر سوال برد. خودشان هم ممکن بود برخی سیاستهایشان را زیر سوال ببرند. من خودم وقتی بارها با ایشان صحبت میکردم، میپذیرفت مثلاً اگر در دهه ۷۰ و یا دهه ۶۰ فلان کار را انجام میدادم، مطلوبتر بود. آیتالله هاشمی نقدپذیر بود، ولی برخی نیز با سیاستهای ایشان مخالفت میکردند که از قِبل این تحریمها به منافعی برسند.
ایکنا ـ نقدهایی که شما به مرحوم هاشمی وارد میدانید، در چه زمینههایی است؟
این بحث مفصل است و باید در زمان دیگری به آن پرداخته شود، ولی ایشان در دوره ریاستجمهوری خود، یکسری فشارها بر برخی شخصیتهای آزاد اندیش اعمال کرد، یعنی با اینکه میتوانست جلوی برخی از این فشارها را بگیرد، ولی این کار را انجام نداد. طبیعتاً برخی نیز به پارهای از سیاستهای اقتصادی ایشان نقد داشتند، ولی ایشان سعی میکرد برخی افکار منتقد را به نوعی سرکوب کند. منتقدانی در دهه ۷۰ بودند که با آنها برخورد شد و این به پای مرحوم هاشمی نوشته میشود؛ به هر صورت این اشکالات و انتقادات به آقای هاشمی وارد است، ولی ایشان از دهه هشتاد، افکار سیاسی دیگری پیدا کرد.
ایکنا ـ نگاه و رویکرد آیتالله هاشمی به غرب چگونه بود. آیا در مواجهه با غرب برخورد سلبی داشت؟
بله در اوایل انقلاب و در دهه ۶۰ نسبت به غرب، رویکرد سلبی داشت، یعنی آنطوری که در دهه ۷۰ و یا در دهه ۸۰ درباره این مسئله فکر میکرد، در هه ۶۰ اینطور فکر نمیکرد و گفتم که آن موقع رویکردش بیشتر سلبی بود. بعداً به این موضوع پی برد که با این نگاه سلبی نمیشود در دنیا زندگی کرد. بالاخره رابطه خوبی که توانست بعد از آن هشدار عربستان سعودی با ملک عبدالله برقرار کند و ایران و عربستان سیاست مسالمتآمیزی پیدا کنند، خودش نوعی هنر بود. او حتی میخواست که به آمریکا هم نزدیک شود. آقای هاشمی دهه ۸۰ غیر از هاشمی دهه ۷۰ و یا دهه ۶۰ بود. بنابراین نمیتوان درباره نگاه او به این مسئله، قضاوت یکسانی داشت.
ایکنا ـ برخی به دلیل سیاستها و فعالیتهای سازندگی مرحوم هاشمی لقب امیرکبیر به او میدهند. شما تا چه اندازه با این عنوان و مقایسه کردن موافق هستید؟
من با این لقبسازیها خیلی موافق نیستم، چون امیرکبیر در جایگاه خودش هست، مرحوم هاشمی نیز در جایگاه خودش بود. بنده مقایسه کردن افراد و شباهتسازی تاریخی را خیلی قبول ندارم.
امیرکبیر در آن دوره سه ساله، خیلی به این کشور خدمت کرد و مرد خیلی بزرگی بود. یعنی امیرکبیر را باید در زمان خودش نگاه کنیم، آن هم در زمانی که کشورمان خیلی عقب افتاده و استبدادزده و متاثر از حکومت ناصری بود و اینکه در این شرایط استبدادزده، مردی مثل امیرکبیر حاضر شود و از آزادی و دانش بگوید و دانشگاه و دارالفنون به وجود بیاورد، خیلی کار بزرگی است. اما در زمان آقای هاشمی، وضع اینطور نبود، بلکه شخصیت بزرگی مانند امام خمینی(ه) حضور داشت، افکار آزاد، قانون اساسی و مجلس نیز بود، آقای هاشمی هم در این شرایط رشد کرد، ولی امیرکبیر زمانی که این حرفها و دغدغهها را داشت، هیچ کدام از این فرصتها برای او فراهم نبود. چون در زمان امیرکبیر، کسی مثل ناصرالدین شاه مستبد حکومت میکرد، مجلسی در کار نبود و حتی روحانیونی بودند که خود را به حکومت فروخته بودند، یعنی امیرکبیر در یکی از سیاهترین دورانها سربرآورد که در آن شرایط صحبت از قانون و مجلس خیلی سخت بود. امیرکبیر همان زمان در جمله معروفی گفته که فرق ما با غرب این است که در غرب قانون حکومت میکند، در کشور ما ناصرالدین شاه. امیرکبیر به این موضوع پیبرد تا زمانی که این مملکت شخصمحور است، وضع آن اصلاح نمیشود و مملکت زمانی درست میشود که قانون در آن محور باشد.
منتشر شده در
گفتار